نظریات وفتاوی فقهی بخش چهارم:بررسی مهمترین محورهای برنامه ای اصلاحی جامعه سالم دین محور بارویکرد ضرورت مقابله با اندیشه وفرهنگ غرب وشرق وراهکارهای های پیشرو

بسم الله االرحمن الرحیم

نظریات وفتاوی فقهی مهم اصلاحی ایت الله سیدجواد سیدفاطمی (ره) درجامعه اسلامی-بخش چهارم:بررسی مهمترین محورهای برنامه ای اصلاحی جامعه سالم دین محور بارویکرد ضرورت مقابله با اندیشه وفرهنگ غرب وشرق وراهکارهای های پیشرو

(بررسی محورهای مهم تحول واصلاح بنیادین فضای سیاسی،اجتماعی وفرهنگی کشورروش قرآن و سنت در آثارعلامه ، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت االه سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه) رضاقارزی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی

بسم الله االرحمن الرحیم

نظریات وفتاوی فقهی مهم اصلاحی ایت الله سیدجواد سیدفاطمی (ره) درجامعه اسلامی-بخش چهارم

بررسی مهمترین محورهای برنامه ای  اصلاحی جامعه سالم دین محور بارویکرد ضرورت مقابله با اندیشه وفرهنگ غرب وشرق وراهکارهای های پیشرو

(بررسی محورهای مهم تحول واصلاح بنیادین فضای سیاسی،اجتماعی وفرهنگی کشورروش قرآن و سنت در آثارعلامه ، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت االه سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه)

رضاقارزی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی

چکیده

پرسش مهم پژوهش حاضرآنست که بررسی محورهای مهم تحول واصلاح بنیادین فضای سیاسی،اجتماعی وفرهنگی کشورباروش قرآن و سنت در آثارعلامه ، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت االه سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه چگونه بیان گردیده است:ازنتایج وحاصل برررسی توصیفی،عینی واستنادی در آثاروکتب ومقالات آن عارف بالله ومفسر عظیم الشان ودانشمندگرانقدر جهان اسلام چندمحور رامی توان به عنوان بخش اول در ادامه مطالب اورده می شود:تلافي دو طرز تفكر در موسيقي (غنا و ساز و آواز) ؛ جواز و حرمت،قرآن كريم نيز اين قبيل منافع را خاطر نشان مي‌كند اما،آثار كاذب موسيقي ،موسيقي موجب وصال نيست،شادي و قرآن ،لكم دينكم ولي دين،صداي جوانان در قرآن و اذان،آیات مربوط به موسیقی و غنا ،طرح جدید پیرامون بلندگو و اکو و ..،مساجد بر روی بندگان خدا همیشه باز شد،چه بسا کسانیکه زنده به گور می شونددر قبر می میرند،در آداب ذبح،سخني حول‌وحوش انسان،سيماي مسجد در عصر ،معماري اسلام در بعد معنوي انسان است،زيبايي مسجد، آبادي مسجد،مسجد در هر كجا كه باشد شعبه‌اي،خواب در مسجد...به عبارتی در این تحقیق نگاهی داریم  به برخی مسائل و موضوعات و مباحث مبتلا به و مورد ناز جامعه اسلامی در اندیشه و تفکر حضرت ایت الله سید جواد سید فاطمی رحمه الله علیه .1

اصطلاحات و واژه‌ها مهم: اصلاح، فضای سیاسی،اجتماعی وفرهنگی کشور ورویکرد

مقدمه

صحبت به میان آوردن از زندگی کسی که عمر خود را درراه عبودیت ،اطاعت و بندگی خداوند صرف  نموده جز برای او و درراه او نبوده بسیار دشوار وسنگین می نماید، پیرامون عارف بالله، پیروی  حقیقی قرآن واهلبیت و منتظر واقعی حضرت ولی عصر (عج) و آن کاشف حقایق الهی، فقیه عصمت و طهارت حضرت آیت الله حاج سید جواد سید فاطمی تبریزی رضوان الله تعالی علیه. ولیکن جهت الگوگیری وبهره بردن از معارف ناب آن بزرگوار مطالب  و نکاتی کوتاه  از زندگی وسیره ایشان که ثابت و آشکار گردیده آورده شده است  .مجموعه زیر تحقیقی است برگرفته از گزیده نوشته ها، مقالات،کتابها، متن جلسات تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید ، درس فقه ( شرح من یحضره الفقیه علامه مجلسی ره )، شرح لمعه ،پرسشهای وشبهات جمع آوری شده در طی سالهای 1370 الی 1403همچنین  نکاتی از حالات و مسکنات ،نظر مراجع علما پیرامون آن عظیم الشان (که اساس آن در آیات و سنت اهل بیت عصمت و طهارت(س) و گفتار و حالات بزرگان دین  ) ،تا چراغ راه آینده و باعث عبودیت و هدایت بیشتر وکاملتر ما گردد.سرآغاز مطالب را مزین به جملاتی ازمدافع اهلبیت عصمت وطهارت، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله آقا، میرزا جواد تبریزی رحمه الله علیه که خطاب به نگارنده نوشتار(حقیر)، پیرامون استادشان آیت الله العظمی فاطمی رحمه الله علیه  درچندین سال قبل بیان فرمودند: (( خداوند شما را موفق بدارد، ایشان آدم تهذیب شده ایست از آن سادات هستند که در سادات بودن آنها شبهه ای نیست، من هم از ایشان مقدمات خوانده ام، در وجود ایشان توجه کرده اید (توجه نمایید) در دیانتش و صداقتش (مطالب قابل توجه دارد) . ».  ودر ادامه بیانشان فرمودند : «من شاگردی ایشان را کرده ام و از ایشان درسها گرفته ام».2

1-تعریف لغوی واصطلاحی اصلاح

برطرف کردن فساد و تباهی از شیء و ایجاد سلامت و بهبودی در آن را اصلاح گویند. از اصلاح در باب‌های زکات، نکاح و قضاء سخن گفته شده است. اصلاح یا رفرم به معنای بهبود یا ترمیم چیزیست که نادرست، فاسد، بدون کاربرد خوب یا غیره است. کاربرد این واژه بدین معنا از قرن هیجدهم شروع شد. اصلاح عموماً در برابر انقلاب مطرح می‌شو د.

2-مبنای نظری یک انسان مومن سالم درجامعه اسلامی(لفظ انسان ومؤمن در قرآن در كلمات الهی عارف بالله حضرت آيت الله فاطمي رحمه الله علیه4

1-2-پای بندی به اسلام مهدوی

دين مقدم اسلام يك برنامه عمومي و هميشگي است كه از جانب خداي متعال براي زندگي انسان در دو جهان به سوي خاتم پيغمبران حضرت‌محمد(ص) نازل شده است تا در جامعه بشري به مورد اجراء درآيد و كشتي انسانيت را از گرداب جهالت و بدبختي بيرون كشيده و به ساحل نجات و سعادت دو دنيا برساند.دين در لغت به معناي اطاعت و جزاء و... آمده و اصطلاحاً به معناي اعتقاد به آفريننده‌اي براي جهان و انسان و همچنين دستورات عملي متناسب با اين اعتقاد مي‌باشد. كساني كه مطلقاً معتقد به آفريننده نيستند « ‌بي‌دين‌» و كساني كه معتقد به آفريننده براي جهان هستند، « دين‌دار» شمرده مي‌شوند اينها (بي‌دينها) جهان را تصادفي و يا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي مي‌دانند. بر اين اساس اديان موجود در ميان انسانها به حق و باطل تقسيم مي‌شوند دين حق آئيني است كه داراي عقايد درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهايي را مورد توصيه و تأكيد قرار دهد كه از ضمانت كافي براي صحت و اعتبار برخوردار باشد.

خداوند تعالي در آيه 120 سوره بقره مي‌فرمايد: « وَلَن ترضي عنكَ اليَهودُ ولانَصاري حتّي تَتَبِعَ مِلَتَهُم قُل انّ هُديَ اللهِ هَوَ الهدُي و لَبن اتّبَعتَ اَهَواءهُم بَعَد الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلم مَالكَ مِنَ اللهِ من وليٍ و لانصيرٍ».ترجمه : « (اي پيامبر ! ) هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا (بطور كامل تسليم خواسته هاي آنها شوي و از آيين (تحريف يافته‌ي) آنان پيروي كني، بعد از آنكه آگاه شده‌اي، هيچ سرپرست و ياوري از سوي خدا براي تو نخواهد بود. همچنين در سوره‌ي صف آيه 6 و مي‌فرمايد: ( و با زياد آر هنگاميكه عيسي بن مريم به بني‌اسرائيل گفت: من همانا رسول خدا به سوي شما هستم و به حقانيت كتاب تورات كه مقابل من است تصديق مي‌كنم و نيز شما را مژده مي‌دهم كه بعد از من رسول بزرگواري كه نامش (در انجيل من) احمد است بيايد (قرآنش عالمي را به نور علم حكمت روشن سازد.) چون با آيات و معجزات به سوي خلق آمد گفتند: اين سحري آشكار است(6) آيا از آن كسي كه به راه اسلام و سعادتش مي‌خوانند و او همان دم برخدا افتراء و دروغ مي‌بندد در جهان كسي ستمكارتر هست؟ و خدا هم هيچ قوم ستمكاري را هدايت نخواهد كرد . » .پس دين حق امروز فقط دين مقدس اسلام است به صريح آيات و روايات، تعاليم متعالي دين اسلام شامل 3 بخش عقايد اسلام، احكام و دستورات عملي اسلام  و بخش اخلاقيات (مسائل رواني) و آداب و سنن اسلامي مي‌باشد. كه بخش عقايد«اصول» و بخش احكام عملي «فروع دين » ناميده مي‌شود و اخلاقيات حلقه اتصال بين اين 2 بخش است .

اعتقاد به خداي يگانه اعتقاد به زندگي ابدي هر فردي از انسان در عالم آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام داده است و اعتقاد به بعثت پيامبران از طرف خداي متعال براي هدايت بشر بسوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت اين 3 اصل در واقع پاسخهايي است به اساسي‌ترين سؤالاتي كه براي هر انسان آگاهي مطرح مي‌شود كه: مبداء هستي كيست؟ پايان زندگي چيست؟ از چه راهي مي‌توان بهترين برنامه زيستن را شناخت؟ كه برخاسته از جهان‌بيني الهي مي‌باشد و متن برنامه‌اي كه از راه تضمين شده و شناخته مي‌شود، همان ايدئولوژي ديني مي‌باشد. 3

2-2-وجوب وضرورت اعتقادات ومسائل شناختی اسلام وعلوم  ضروری یک مسلمان

عقايد اصلي لوازمات و ملزومات و توابع و تفاضيلي دارد كه مجموعاً نظام عقيدتي ديني را تشكيل مي‌دهد و اختلاف در اينگونه اعتقادات موجب پيدايش اديان و فرقه‌ها و نحله‌هاي مذهبي مختلفي شده است. مانند اعتقاد به تثليث مسيحي كه با توحيد وفق نمي‌دهد هرچند مسيحيان درصدد توجيد آن بر مي‌آيند (در باب نبوت) همچنين اختلاف در كيفيت تعيين جانشين پيامبر كه بايد از طرف خدا يا از طرف مردم تعيين شود عامل اصلي اختلاف بين شيعه و سني در اسلام شده است. مقصود ازعلوم اسلامی، علومی است که به نحوی جزء واجبات اسلامی می باشد. یعنی علومی که تحصیل آن علوم حتی به نحو واجب کفایی برمسلمین واجب است وآن علومی است که مشمول این حدیث نبوی می گردد. «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» یعنی دانش طلبی برهرمسلمان واجب است. ( به شرح ذیل):- علومی که موضوع ومسائل آنها اصول وفروع اسلامی است یا چیزهایی که با استفاده ازآنها (یعنی قرآن وسنت ) آن اصول وفروع، اثبات می گردد مانند علم قرائت، علم تفسیر، علم حدیث، علم کلام نقلی، (علم کلام به دوقسمی است نقلی وعقلی )، علم فقه، علم اخلاق نقلی. 4

3-2-گزیده بحث توحید ناب مهدوی

توحيد آن است كه خالق آسمان و زمين و آنچه بين آنهاست خداي واحد است نه تنها خلقت، تدبير هم از آن خداست تمام كارها، تمام حوادث ، چه حوادث شخصي و چه اجتماعي همه زير نظر خدا و به اراده خداست. نخستين گام در راه دينداري و عبادت خدا شناخت خداوند و اساس شناختن ، يگانه دانستن اوست. لذت بندگي خدا و عبوديتش بهترين و والاترين مقام است. توحيد يعني هرچه هست اوست كسي كاره‌اي نيست مگر به اجازه او . توحيد همان سوره قل‌هوالله‌احد است.

توحيد يعني كارها براي خدا باشد براي بندگي او كه براي همين آفريده شده‌ايم «ما خلقت الجن و الانس الابيعبدون» انسان وقتي به اين خط آمد تعبير همان صراط مستقيم است. خدا از انسان دور نيست اما اين انسانها هستند كه با خدا فاصله دارند و از خدا دورند عامل آن هم هواي نفس است ( تكبر، حرص، حسد و... ) انسان وقتي درست مي‌شود كه از اين جاذبه دور شود بندگان خدا آنانند كه خدا را شناختند و در راه طاعت آن حركت كردند . شكوفايي انسان در توحيد است توحيد انسان را برپا مي دارد و شكوفا مي كند . 

خداوند با تمام ذرات عالم است و از يك ذره هم دور نيست با هر ذره هست نه بطور قاطي و از هر چيز جداست نه به طور دوري، مثل او چيزي نيست اما او بصير و شنوا است، درد ما را مي‌داند و احتياجمان را مي‌فهمد و ما در محضر او هستيم.

- بالاترين مرتبه شكر گزاري خداوند «فنا في‌الله» است يعني خداوند همه چيز را به ما داده پس همه چيز ما براي او ، در راه او باشد و ذوب شدن در خداوند و رسيدن به بقاءالله اين همان عبوديت و بندگي خداست. هرچه انسان خود را در مقابل خداوند بشكند به خدا نزديكتر مي‌شود. خداوند نقش انسان را در قرآن بيان مي‌كند و كسي كه قرآن بخواند راه و رسم انسان را مي‌يابد. پس اگر اين (طور) نباشد اسفل‌السافلين است وقتي انسان خدا را به بزرگي ياد كرد غير خداوند (پول، ماشين، شهوت و....) در نظر او كوچك مي‌شود دنيا برايش كوچك مي‌شود و خداوند در نظر او بزرگ، اين بهشت است و حالات بهشتي، بهشت موعود دنيا قبل از بهشت جاوداني اما اگر انسان خدا را فراموش كند پرده كفر ضخيم مي‌شود و همين انسان باهوش طوري پرده‌هاي كفرش ضخيم مي‌شود كه ديگر خدا را نمي‌بيند و وقتي به اين حالت رسيد ديگر انذار و عدم و انذار برايش فرقي ندارد و آنگاه كه انسان شقي شد ديگر صلاحيت هم ندارد، «ختم‌الله‌علي قلوبهم‌و‌علي‌سمعهم‌و‌علي أ‌َبْصارِهم غشاوه و لهم‌عذاب عظيم » .

خداوند بردباري مي‌كند آنچنان كه گويا نمي‌داند و اغماض مي‌كند كه گويي نديده است و مي‌پوشاند كه گويي بر او عصيان نمي‌شود براي عقوبت عجله نمي‌كند به لحاظ كرمش و اغماض و حلمش.الله بالاتر و والاتر است از اين كه وصف كنندگان او را درك كنند با صفاتي كه او موصوف است به آن و جز اين نيست كه وصف كنندگان به اندازه خودشان وصف مي‌كنند نه اندازه عظمت و جلال او، خداوند ولاتر از آن است كه وصف كنندگان او را درك كنند خداوند از بندگان خود غني است، احتياج به عبادت بندگانش ندارد ولي انسان موظف است تكليف خود را انجام دهد، زندگي ما بايد زندگي محمدوآل‌محمدصل‌الله‌عليه‌وآله باشد  .  5

2-4-کلیدبهشت  تزكيه (خودسازي) است[1]

قرآن با آيات، ثابت مي‌كند و انسان را به اين علم مي‌رساند كه زندگي باهدف است و هدف رشد انسان است، فلاح انسان است و انسان برسد به جايگاهي كه خداوند براي آن آفريده شده است و آن هم بهشت جاوداني است. انسان بايد مقدرات الهي را بداند، حلال و حرامش را و...، راهنمايي‌هاي پيامبران كه در خط خدايند. به خداوند با عظمت مي‌گوييم: ما به تو بندگي مي‌كنيم تو خداي مائي، تو معبود مائي .ش

كوفايي انسان در اعتقاد به توحيد است، قولوا لااله‌الاالله تفلحوا، انسان كه به اين علم رسيد خدا در نظرش عظيم و غيرخدا هر چه باشد، حقير و كوچك مي‌شود يعني دنيا با تمام زيبايي هايش در نظر يك مسلمان كوچك و حقير است. اگر ديگران دارند او ناراحت نمي‌شود حسد نمي‌كند و اگر خود دارد حريص نيست و بخل نمي‌ورزد و خصوصيتهاي خوب و زيباي ديگر كه همان شكوفايي است بعبارت ديگر تزكيه‌ي انسان است كه كليد بهشت است بهشت سرتاسري[2] .

آري اسلام با تعليماتش با مقررات روزمره‌اش، نماز، زكوه، حج، جهاد و... حتي كساني را كه سواد خواندن و نوشتن هم ندارند نيز به اين مقام مي‌رساند دنيا و زيبائيهاي آن اگر در چشمها صغير و ناچيز باشد ديگر جايي براي حرص، بخل و حسد و ديگر حالات رذل جهنمي باقي نمي‌ماند و زندگي بهشت گونه مي‌گردد پيامبر اكرم (ص) فرمود : هركس به فقرش صبر كند روز قيامت با من خواهد بود.آري شخص مسلمان در هر حال بنده خداست و داشتن و نداشتن پيش او سواء (يكسان) است، او داراي نفس مطمئنه است كه بهرحال رضايت دارد و خدا هم از او راضي است، او در هرحال و درهر حادثه بخدا رجوع مي‌كند، خداي كه «لَهُ ما في‌السماوات والارض و ما بينهماوما... آيه6 طه» او همواره مخاطب آيه: «يا اَيَتُهاالنَّفسُ المُطمئِنّه ارجعي‌الي‌ربك راضيّهً‌مرضيه فَادخلي‌في‌عبادي‌وَادخُلي جنتي» است . (‌ سوره فجر27 الي30 ) او قبل از بهشت موعود، در دنيا هم در باغستانها (حالات بهشتي دارد) و مشمول آيه 54و55 سوره قَمر مي‌باشد،«إنَّ المُتقين في جنّات وَ نَهرفي مَقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر» ترجمه: بي‌گمان متقيان در باغستانها و نهرها هستند در مقام ومنزلت صدق، نزد فرمانرواي مقتدر .6

3-بررسی ابعاد وراهکارهای یمهم ضروری اجتماعی،سیاسی وفرهنگی واقتصادی لازم برای اصلاح جامعه سالم دین محور

1-3- آمادگی داشتن مومنین واحادجامعه برای جهاد و پشتیبانی از مقام معظم رهبری( جهادباکفار امروز واجب است )

(دشمن ستیزی و اعلام موضع قاطع حضرت آیت الله سید جواد سید فاطمی رحمه الله علبه در مقابل استکبار جهانی غرب (و شرق ) و اعلام آمادگی برای جهاد و پشتیبانی از مقام معظم رهبری).

حضرت آیت الله فاطمی آن مرجع هوشیار و آگاه در سخنرانیها ، اطلاعیه ها و بیانات مکرر و مراجعات مردمی ، مکرر ماهیت جهان غرب ، اهداف شوم و مقاصد امریکا و همپیمانانش در حمله و اشغال کشورهای اسلامی را متذکر شدند .مردم را بر آمادگی داشتن برای مقابله با آنها  آگاه و تشویق می نمودند. ایشان در بیانی فرمودند: «نشینیم ، حرکت کنیم ، برویم محضر رهبر انقلاب ، حکم جهاد بگیریم. امروز جهاد واجب است ، امریکا کافر آمده در کشورهای اسلامی و هیچ جای شبهه ای نیز باقی نمانده. باید آنها را بیرون کرد.».ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشر کین فی نارجهنم خالدین فیها. اولئک هم شرالبریه: ترجمه آیه: کسانی که کافر شدند از اهل کتاب ( یهود و نصاری ) و مشرکان آنها هستند که در آتش جهنم اند و آنان شر مخلوقات اند. ( سوره بینه آیه 6 ، ) (شرالبریه) ار میفرماید کفر است. سوره انفال آیات 59 و 60: اینها پیشرفته نیستند، چه به هر جا برسند حق و اهل حق را عاجز نمی کنند. ولا یحسبن الذین کفروا سبقوا انهم لایعجزون = واعدولهم ما استعطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدو کم. هرچه می توانید نیرو بر علیه آنها آماده کنید، از اسبان ورزیده که می ترسانید خدا و دشمن خویش را. در قرآن سوره حمد می خوانیم وهمچنین در نماز که: خدایا ما را هدایت کن که به راه مستقیم، نه راه کسانی که مورد غضب تو قرار گرفته اند نه راه گمراهان که همین یهود و نصاری هستند، والضاین. و در حدیث داریم که آنها یهود و نصاری هستند. خدایا ما را حفظ کن که تابع ضالین و مضلین نباشیم که امروز شرق و غرب مشمول این آیه است. آیه آخر سوره مبارکه بقره است (وعفوانا و اغفرلنا ..... و النصرنا علی القوم الکافرین) .

امروز تمام کفر در مقابل تمام اسلام ایستاده است، باید مسلمانان کاری بکنند در جهان سربلند باشند، کافر شر است چه غرب چه شرق. خداوند در قرآن وعده یاری مومنین را داده است همانطور که خداوند پیامبران را کمک کرد مومنین را هم کمک می کند. توقعم از علماء و مراجع امروز ( این است که ) مردم را بیدار کنند. در کتاب جواهر امام علیه السلام میفرماید: اگر کافر از مرزهای اسلام تجاوز کند بر همه مسلمانان واجب است دفاع کنند ولوسنی باشد. ما زیر با ر ظلم نمی رویم، ما اجازه نمی دهیم به کشورهای توهین جسارت و تجارت شود و تجاوز شود سرباز از آمریکایی در گوشه کنار عراق وارد خانه مسلمان شده و بی عفتی می کنند. مسلمان ها باید قیام کنند، آمریکا دارد عزت اسلام را لگد مال می کند، امروز جهاد بر ما واجب است.

اینها می خواهند اسم محمد صلی الله علیه و آله را از بین ببرند اگر مسامحه کنیم، بر پیرزنها هم واجب است از اسلام دفاع کنند. ما به یاری خدا قدرت داریم، کفار ( آمریکا و ...... ) را از کشور های اسلامی بیرون کنیم. امروز جنگ با امریکا و اشغارگران کشورهای اسلامی بر ما واجب است. آنها وارد خانه ما شده اند و مسلمانان را لگد مال می کنند و به حرم ائمه اطهار علیهم السلام بی احترامی می کنند دزدی به خانه آمده واجب است صاحب خانه آنرا بیرون کند. اگر مسلمانان در مقابل کفر ساکت شوند آنها ساکت نمی شوند. ما صدها موسی داریم که در راس همه آنها حضرت آیت ا.... العظمی خامنه ای (مدظله العالی ) است. از همه اینها گذشته حضرت ولی عصر (عج) با مردم ایران است، ما هراس نداریم و به پیروزی امیدواریم، اسلام پیروز است. مسلمانان برای جهاد نباید مسامحه کنند ممکن است غافل گیر شوند. مخصوصاً امروزه که دشمنان با کشور های اسلامی وارد جنگ شده است. لازم است بیدار باشیم. واجب است جوانها را بیدار کنیم. پرودگارا مقام رهبر عظیم الشان عالی است عالی تر بفرما. امروز باید ایران اسلامی شرق و غرب را به یوغ خود بکشد. فرعون زمان ما غرب است ملت ایران مانند قوم بنی اسرائیل نیستند که سرو صدای فرعون و فرعونیان اینها را تحت تاثیر قرار دهد. ما صدها موسی داریم که وقتی موسی اضطراب قوم را دید فرمود: ناراحت نباشید ان الله مع نا. که در اینجا خطاب شد: یا موسی عصاب را به دریا بزن. ننشینم باید پشت سر رهبرمان خدمت کنیم. خدایا به ما توفیق بده با کفار ( آمریکا و ... ) کنار نیاییم و در راه تو کشته شویم بالاتر از این است که با کفار کنار بیاییم.

آمادگی داشته باشیم اگر رهبر حکم جهاد بدهدان ان شاء الله به کمک اماممان رهبرمان حضرت آیت الله العضی خامنه ای حرکت کنیم و نام آمریکا را برای همیشه دفن کنیم. تا دشمن و کفر همت جنگ هم هست. ما ملت ایران به رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و در کنار ارتش سپاه بسیج و نیروهای نظامی و مردم به اصناف و بازاریان و... همه طبقات جامعه پای حرکت می کنیم و به آمریکا می گوییم: هر چه زود تر عراق و کشور را ترک کن و الا خاک عراق را قبرستان می کنیم و نام امریکا را برای همیشه در آنجا دفن خواهیم کرد.

امریکا چه غلطی در عراق می کند در همسایگی اربده می کشد توهین می کند در جلوی چشم مردش به زن و دختر مسلمان بی عفتی می کند که بارها کرده این ذلت ماست اگر بی تفاوت باشیم و ما زیر بار ذلت نمی رویم، هیهات من الذله امروز دشمن به خانه ما آمده کشور عراق خانه ماست، خانه اسلام است آنها آمده اند اسم محمد (ص) را از بین ببرناد برای شما واجب است دفاع کنید نگذارید از مرز اسلام وارد شوند. امام محمد باقر و امام صادق (ع) فرمودند: نگویید آنها سنی هستند یا والی برای رهبر آنها اند اسم محمد (ص) را از بین ببرند برابر شما واجب است دفع کنید. بجنگید در کتاب جواهر امام (ع) میفرماید: اگر کافر از مرز اسلام تجاوز کند بر همه مسلمانان واجب است دفاع کنید و او سنی باشد.

هرکس در راه خدا بجنگد کشته بشود و یا غالب باشد خداوند به زودی اجر عظیمی به او می دهد. شما عمل پیامبر صلی الله علیه و آله را ببینید، عملا امیر المومنین علیه السلام را ببینید زندگی دئمه علیه السلام را ببینید، اینها چه کار می کنند؟ آیا می نشستند و بی تفاوت بودند ( در مقابل ) کفار و منافقین؟ ما مسلمانها قدرت داریم اما مهم قرآن است قرآن به ما وعده می دهد، ما در خط موسی هستیم، در خط پیامبران هستیم، خداوند موسی را در مقابل فرعون پیروز گردانید. با علم کتاب الهی ما پیروزیم، ما قدرت داریم. البته این جزء علت است. این حکم عالم کتاب، قصه فتح خرمشهر در جنگ تحمیلی عراق و ایران است و به طور خلاصه و عده الهی است که در قرآن بارها فرموده: انا لعنصررسلنا و الذین امنوا فی الحیوه الدنیا و یوم یقوم الاشهاد ( سوره غافه آیه 51 ) و کان حقا علینا نصر المومنین ( آیه 4 سوره روم ) ان ننصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامسکم.

 امیر المومنین علیه السلام به ثقلا از نهج البلاغه خطبه 27 فیض الاسلام پس از بیان فظیلت جهاد که دری از درهای بهشت وخداوند آن را بر روی خواص دوستان خود گشوده است، پس هر کس آن را بدون عذر ترک کند خداوند جامعه ذلت و خواری به او می پوشاند و چون خداوند رحمت خود را از دل او برداشته به بی خردی مبتلا می شود همه اینها بی جهت ترک نصرت خداست در حالی که به حکم قرآن فرموده: اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند و گامهایتهان را استقرار می دارد: این تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم . سوره قتال آیه 7.

ملت ایران هریک امت هستند. تکلیف دارند، نماز روزه را واجب می دانند، خمس از زکات، حج، جهاد و جنگ را واجب می دانند. تا دشمن و کفر هست جنگ هم هست. در کتاب جواهر امام علیه السلام می فرماید: اگر کافر از مرزهای اسلام تجاوز کند بر همه مسلمانان واجب است دفاع کنند و او سنی باشد. اینها می خواهند اسم محمد صلی الله علیه و آله را از بین ببرند. ما به یاری خدا قدرت داریم کفار ( آمریکا و ..... ) را از کشورهای اسلامی بیرون کنیم. سوره توبه آیه 111. ( خداوند از مومنان جانها و اموالشان را خریداری کرده که در برابرش، بهشت برای آنان باشد و به این گونه که در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند این وعده حق است بر او، که در تورات و انجیل و در قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است، اکنون بشارت باید بر شما به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این است آن پیروزی بزرگ. در سوره بقره آیه 216 خداوند می فرماید: جهاد ار در راه خدا بر شما مقرر شد در حالی که برایتان ناخوشایند است چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید. حال آنکه خیر شما در آن است و  یا چیزی را دوست داشته باشید حال آنکه شر شما در آن است و خواص می داند و شما نمی داند. کفار و کشورهای غرب در مقابل اسلام ذلیل اند.ما جان بر کف و آماده برای مبارزه و جهاد با اشغالگران کشور عراق و کشورهای اسلامی هستیم. قتال و شهادت آرمان ماست و مانند سرورمان حسین علیه السلام می گوییم: هیهات منا اذله ، ما آماده جهاد در راه اسلامیم.. «ان الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها. اولئک هم شر البریه». ترجمه آیه: «کسانی که کافر شدند از اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکان آنها هستند که در آتش جهنم اند و آنان شر مخلوقات اند. «سوره بینه ، آیه 6 ، «شرالبریه» را می فرماید کفر است.7

 

2-3-دور کردن جامعه از اندیشه وتفکر وفرهنگ غرب باگسترش صحیح اندیشه وسبک وفرهنگ اسلامی- شیعی- مهدوی(نکاتی از مقالات هی نگویید دنیای پیشرفته، علم پیشرفته نوشته آیت الله فاطمی رحمه الله علیه)

هر مصيبتي كه از امريكا و امثال آن مي‌رسد از خودمان است كه ايمانمان است كه سستيم، كه اگر سربرداريم ابرقدرتيم، ولاتحنو ولاتحزنو انتم لاعلون ان كنتم مؤمنين » .-صنعت معادلات طبیعت و زندگی را بهم زده و همچنانکه سامری صنعت گر در بنی اسرائیل موجب گمراهی بنی اسرائیل شد(( و اضلهم السامری در سوره طه آیه 85 )).

هی نگوئید ابر قدرت ابر قدرت ، ابر قدرت خداوند است و در بشریت امروز  ابر قدرت ایران اسلامی است اگر سستی نکنند که خداوند تبارک و تعالی فرموده : « و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» ی 139  س3 .-امروز ایران اسلامی مجهز به سلاحهای گرم و بالاتر از آن مجهز به نیروی انسانی جهادگر و شهادت طلب میباشد که بیگانگان از این هراس دارند و هیچگاه دل و جگر مقابله را با چنین انسانها را ندارند که قرآن کریم درباره اینها فرموده : « لا یقاتلونکم جمعیاً الا فی قری محصنه او من وراء جدر باسهم بینهم شدید و قلوبهم شتی ذلک بانهم قوم لا یعقلون» ی 14 حشر .با شما مقاتله نمی کنند مگر در جایگاه محفوظ یا از پشت دیوارها .و همین موجب رو آوردن به سلاحهای گرم شده که از دور دشمن را هدف قرار می دهند و بحمدا... امروز ایران اسلامی به تمام سلاحهای گرم مجهز است و همواره آماده جهاد با دشمنان اسلام میباشد. البته با حمایت فرمانده کل قوا رهبر عظیم الشان حضرت آیت اله خامنه ای ادام الله عزه و عمرهُ شوکته .

آری مردم ایران  ملت مسلمان ایران مانند ملت های کفر نیستند که مثل گوسفند از خود ارده نداشته باشند مردم مسلمان ایران اسلامی هر یک ملت است ان ابراهیم کان امه بداخل در کنار دولت خود وظایفی دارند . نماز ، روزه ، حج و جهاد بدستور امام معصوم که فرمودند اگر دشمن به یکی از مرزهای اسلام تجاوز کند بر همه مسلمانان واجب است از آن حمایت کنند و دفاع کنند نگوئید آنها سنی هستند دشمن می خواهد اصل اسلام را ریشه کن کند ، اسم محمد را محو نماید .

انقلاب صنعتي شوم «رنسانس» انسان غربي را از دين و مذهب جداكرده و مسير زندگي انسان‌ها را در خلاف جهت انبياء عليهم‌السلام قرار داده و از عوامل حكمت الهي چيزي به دانش ما نمي‌افزايد ومعتقد بودند دين مسيح سد راه دانش است، سعادت در اين دنيا حاصل مي‌شود نه در دين وانسان غربي از ميان معارف، تنها آن قسمت را كه او را در تأمين چنين منظوري كه از چهارچوب چنين عالم ماده وجنبه‌هاي ظاهري تجاوز نمي‌كند ياريش دهد برگزيد، لذا علوم تجربي در فرهنگ غرب به تدريج در مفهوم «علوم تجربي» مقيد شد و در نتيجه علومي كه از مجراي وحي و مذهب به دست مي‌آمد «علوم الهي» در منطق انسان غربي به ديده‌ي انكار نگريسته شد و كسي كه بيش از ديگران كارها و آثار او در گسترش چنين طرز فكري مؤثر افتاده فرانسيس بيكن ملعون، فيلسوف انگليسي است. بيكن حكمت ومعارفي را متكي به مكتب مقدس باشد را «حكمت موهوماتي» خواند، در منطق بيكن علوم طبيعي مقام مادر علوم را احراز كرد، او تمام اروپا را متقاعد كرده بود كه پيشرفت علوم تجربي به تنهايي براي نجات و سعادت بشر كافي است و تنها وسيله‌ي ميل به كمال گسترش علوم در بين مردم است كه منجر به تعليمات اجباري به شكل نظام آموزشي جديد غرب گرديد.8

 3-3-اصلاح نظام آموزشی واموزش وپرورش وبازگشت به معارف الهی   در مساجد بامحوریت قرآن وسنت معصومین علیهم السلام

 قرآن كريم و همچنين ساير مكاتب آسماني تحريف نشده محكوم مي‌كند كساني را كه تعليم و تربيت و به طور خلاصه فعاليت‌هاي خود را فقط براي رسيدن به دنيا و آب و نان قرار مي‌دهد اما متأسفانه امروز نظام آموزش غرب و شرق در محور ماديات و علوم تجربي بوده و نتيجتاً آبادكردن دنيا را هدف قرار داده است.

تأسيس نظام آموزشي غرب (حاضر) روزي بود كه دانش بشري از كليسا جدا شد وانقلاب رنسانس قرن 16  ميلادي رخ  داد و درست در برابر معارف الهي و معنويت جبهه گرفت و بر همگان روشن شده آثار شوم و ضلالت‌آور اين نظام آموزشي شرق و غرب كه متأسفانه در زمان رضاخان پهلوي نيزبر كشور ما تحميل گرديد و مردم ما نيز خواهي نخواهي در مسير ماديات قرار گرفته‌اند و البته با پيروزي انقلاب اسلامي تغييراتي در آن ايجاد شد و ليكن نياز به اصلاح اساسي در بنيه و اساس تفكر آموزشي آن دارد كه حضرت امام خميني(ره) مي‌فرمايند اگر دانشگاه اصلاح شود مملكت اصلاح مي‌گردد. كه مقام معظم رهبري (مدظله) نيز به اسلامي‌تر شدن دانشگاه‌ها و تقويت بنيه‌ي فرهنگي كشور تأكيد نموده‌اند كه بر تمام مسلمين و اقشار جامعه به ويژه مسئولين كشور لازم مي‌باشد تلاش بنيادين در جهت اصلاح وضعيت فرهنگي جامعه و كامل‌تر كردن انقلاب اسلام را بر جامعه هموار سازند و باعث زمينه‌ي ظهور حضرت ولي‌عصر(عج) بيشتر و بيشتر گردند به اميد اتصال انقلاب اسلاميمان به انقلاب جهاني حضرت ولي عصر(عج). چه ضلالتي گمراه كننده‌تر از اينكه فرزندان ما (به دليل تبعيت از نظام آموزشي غرب و شرق) پس از آن همه تحمل زحمت و تحصيل از معارف قرآن و بركات هدايت اين كتاب‌ حياط‌بخش محروم مانده‌اند. (جز مقدار كمي از معارف اسلامي را كه در مدارس بعد از انقلاب وارد كرده‌اند.).« اَلَم تَرَ الي الذين أتوا نصيباً مِنَ الكتاب يؤمنونَ بالحبُبِ و الطاغوت وَ يقولونَ لِلَّذين كفروا هولاء اَهدي مِنَ الذينَ امنوا سبيلاً اولئكَ الذين لَعَنَهُم اللهُ و من يلعنِ اللهُ فَلَنْ تَجد لَهُ نصيراً » (سوره نساء/آيات51 و52)ترجمه: آيا نديدي كساني را كه بهره‌اي از كتاب دارند به بت و شيطان ايمان مي‌آورند درباره‌ي كافران مي‌گويند آنها از كساني كه ايمان آورده‌اند هدايت يافته‌ترند. آن گروه كساني هستند كه خدا آن‌ها را لعن نمود و هركس را خدا از رحمتش دور كند ياوري براي او نخواهي يافت. هي نگوئيد آنها پيشرفته‌اند و ما عقب مانده‌ايم، ملت مسلمان ما از چه و در چه عقب مانده‌اند ملتي كه پيغمبر اكرم(ص) به همين مسلمان‌ها اظهار اشتياق مي‌كند. واشوقا به برادران آينده‌ي من، عرض كردند يا رسول‌الله ما چي؟ فرمودند: شما اصحاب من هستيد، شما مي‌بينيد و ايمان مي‌آوريد، اما انها از روز كاغذ و نوشتار ايمان مي‌آورند، آنها برادران منند، اي شوق من بر آن‌ها» مسلمانان را عقب مانده و كفار را پيشرفته دانستند توهين غيرمستقيم به مسلمان‌هاست.

ملتي كه كتابي مثل قرآن دارد، ملتي كه در رأسش مثل محمدو‌آل‌محمد دارد، ملتي كه بر پنج اصل توحيد، عدل، نبوت و امامت و معاد زندگي مي‌كند، ملتي كه خداي جهان پشتيبان آنهاست و پيوسته و عده‌ي پيروزي و برتري مي‌دهد:-« ولا تَهنوا ولاتخزنوا وأنتم الاعلون إن كنتم مؤمنين » (سوره آل‌عمران/آيه139)ترجمه: سُست نگرديد و غمگين نباشيد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد. و آيات مشابه ديگر. از اين گذشته از چه كساني عقب مانده‌اند، يك عده از خدا بي‌خبر خبرِ شارلاتان كه پشت به دين كرده و بي‌اعتنا به انسان‌هاي بزرگ مانند پيغمبرانند، از آنها كه خود را از مسئوليت وتكليف بندگي خدا آزاد نموده‌اند در اثر بيكاري رو به دنيا و ساختار دنيا آورده‌اند. دنيايي كه به بهترين وجه و متعادل‌ترين قواره ساخته و پرداخته شده. خداي عادل دنيا را بر اصل عدالت بنا كرده. « بالعدل قامت السماوات والارض» اينها مي‌خواهند اين دنيا را بسازند كه خراب مي‌كنند با يك‌يك اسباب‌بازي‌هايي كه به اصطلاح اختراع مي‌كنند و به قول خودشان نوآوري و پيشرفت دارند و تحويل كودكان دنيا مي‌دهند؛ مردان بچه؛ چيزهايي كه ظاهرش زيبا و فريبنده است اما اثر تخريبي دارد و در مجموع معادلات زندگي را به هم زده‌اند، زندگي طبيعي، ساده و بهشت گونه را مبدل به زندگي به اصطلاح صنعتي پيچ ومهره‌اي سرخم مي‌نمايند. 9

4-3-نفوذ واستحاله دشمن وراهکارها

هي نگوييد آنها پيشرفت كرده‌اند و مسلمانان‌ها عقب مانده‌اند، آيا آنها پيشرفت كرده‌اند و ما مانده‌ايم و هشدار كه مورد لعن و نفرين خداي تبارك و تعالي قرار نگيرند و عواقب و خيم ديگر... نمي‌توان به هر علمي پيشرفته گفت، پيشرفته محمد‌و‌آل‌محمد است كه راه رسيدن به كمال را به ما نشان داده‌اند.هي نگوييد آنها پيشرفته‌اند و ما عقب مانده‌ايم ملت مسلمان ما از چه و در چه عقب مانده‌اند، ملتي كه پيغمبراكرم(ص) به همين مسلمان‌ها اظهار اشتياق مي‌كند و فرمودند: «واشوقا به برادران آينده من» عرض كردند: يا رسول‌الله ما چي؟ فرمودند: شما اصحاب من هستيد شما مي‌بيند و ايمان مي‌آوريد، اما آنها از روي كاغذ و نوشته ايمان مي‌آورند، آنها برادران‌منند، اي شوق من برآن‌ها. - بعضي ها را باور اين است كه اختراعات جديد به دست مردم مادي دور از معنويت ومذهب، معادلات هستي و زندگي را به هم زدن و اين مشمول سخن حق است « إنَّ الله يُصلحُ عَمَل المفسدين»  (سوره يونس/آيه81).

بلكه بعضاً زندگي را جهنمي نموده است و اين نيز كريمه و(سوره‌نساء/آيه168 و169) « إنَّ الذين كفروا و ظَلَمو كُم  يكُنِ الله ليغفرلهم و لا ليهديَهُم طريقاً الا طريق جنهمَّ خالدين فيها ابداً و كان ذلك علي الله يسيراً »‌ آري ملتي كه از بندگي خدا سرپيچي كنند گرفتار مشقت و تنگي و معيشت مي‌شوند.« مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذكر من فَانَّ لهُ معيشه ضنكا و نَحسرُهُ يَومَ القيمه اعمي » (طه/125)ترجمه: و هر كس از ياد من روي گردان شود زندگي سخت و تنگي خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مي‌كنيم. آنها يعني پايه‌گذاران انقلاب رنسانس علناً و عملاً معنويت و وحي را به هيچ انگاشته و كافر شدند و خداوند كافر را به صلاح و اصلاح هدايت نمي‌كند. ترجمه‌ي آيات 168 و169 سوره‌ي نساء كه در بالا گفته شد: «كساني كه كافر شدند و ستم كردند هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشيد و آنها را به هيچ راهي هدايت نخواهد كرد مگر به راه دوزخ كه جاودانه در آن خواهند ماند و اين كار براي خدا آسان است. آري آن روز نعره‌ي فيلسوف انگليسي تمام اروپا را فراگرفت، بيكن ملعون حكمت و معارض را كه متكي به كتب مقدس باشد « حكمت موهوم» خواند. در منطق بيكن علوم طبيعي مقام مادر علوم را احراز كرد.

يكي از فرآورده‌هاي نامبارك به اصطلاح صنعت است كه انسان خسته در اول شب، عوض استراحت در فعاليتهاي شبانه جسم و جان مغز را به طور ناخواسته به كار مي‌اندازد و فرسوده مي‌كند. امروز در تمام دنيا جوان‌ها تا نصف‌هاي شب بيدارند و ساعات كار و فعاليت روز را تا نزديكي‌هاي ظهر در خواب هي نگوييد آنها پيشرفت كرده‌اند و ما عقب مانده‌ايم كه مورد لعن و نفرين خداوند قرار مي‌گيرد طبق آيه قرآن.

تحول صنعتي را كه به اصطلاح پيشرفتگي به حساب آورده‌اند، معادلات استراحت و خواب و نيز مسئله‌ي كار و شغل را به هم زده است.

رسولخدا(ص) ساعات اول شب (بعد از ادء نماز مغرب وعشاء) با كسي يا گروهي قرار ملاقات نداشت، بي‌شام به خواب نمي‌رفت، ليكن غذا هم كه ميل مي‌فرمود از هفت، هشت لقمه تجاوز نمي‌كرد (لُقَيمات)، نصف شب بيدار مي‌شدند و آداب تهجد را به جا مي‌آورند.

آري شكوفايي و رستگاري انسان موقعيت كه موضع خود را در اين جهان پهناور بداند و بداند كه بنده‌ي انسان موقعي‌ا‌يست كه موضع  در اين جهان پهناور بداند و بداند كه بنده‌ي خداست و اعمال و كردارش نيز نظرات و بالاخره حسابش رسيدگي خواهد شد در روزي كه پنهان‌ها آشكار مي‌شود و بهشت به اهلش نزديك و جهنم به هر بيننده ظاهر مي‌گردد و تا يقين به چنين روزي حاصل نشود گذشتن از شهوات مشكل است اگر محال نباشد در اين زمينه سخن قرآن كريم است.« واِنّ الذين لا يؤمنون بالاخره عَنِ الصراط لناكبون »(سوره مؤمنون/آيه74)

ترجمه: مسلماً آنها كه ايمان به آخرت ندارند از صراط مستقيم منحرف مي‌شوند، درست است كه وقت مشخص براي قيام قيامت تعيين نشده اما احتمال نزديك بودنش تصريح شده است. « لعل الساعه قريب» و «عسي اَنْ يكونَ قريباً » (بني‌اسرائيل/آيه51)و در جايي مي‌فرمايد: « لا يأتيكم الابغتَهً » 187 سوره‌ي اعراف و بقيه‌ي آيات، به هر حال نبايد درباره‌ي آن روز ترديد كرد، چه خدايي كه او را از اين نيستي به وجود آورده قادر است بار ديگر خلعت هستي بر او بپوشاند كه آيات 5 الي 10 سوره‌ طارق چنين است (ترجمه‌ي آيات): « پس انسان بنگر كه از چه چيز آفريده شده است از آبي جهنده آفريده شده است كه از ميانه پشت و سينه‌ها بيرون آيد بي‌گمان او بر بازگرداندن وي تواناست روزي كه رازها از پرده بيرون افتد آنگاه او را يارا و ياورس نيست» .مشركان و كفار مكه كه منافع نامشروع خود را درخطر مي‌ديدند پيوسته در مقابله با دعوت رسولخدا(ص) صلي ‌الله‌وعليه‌وآله به عناوين مختلف كارشكني مي‌كردند، با گفتن شاعر، كذاب و ساحر مانند اين آيات آخر سوره در جواب آنهاست: قسم به نظام‌هاي ديگر آسمان و زمين از بارش و رويش كه اين سخن حاكم و فيصله دهنده حق و باطل است نه سخن هزل و بيهوده. - توقعم از علما و مراجع، امروز اين است كه مردم را بيدار كند.

امروز بايد مسلمانان كاري بكنند در جهان سربلند باشند. - امروز تام كفر در مقابل تمام اسلام ايستاده است. مسلمانان بايد قيام كنند، آمريكا دارد و اسلام را لگدمان مي‌كند، اسلام را عزت اسلام را.اگر تكيه بر قرآن باشد خيلي كارها آسان مي‌شود. ما مسلمانها قدرت داريم امام مهم قرآن است، قرآن به ما وعده مي‌دهد، ما در خط موسي هستيم، در خط پيامبران هستيم، خداوند موسي را در مقابل فرعون پيروز گرداند، با علم كتاب الهي ما پيروزيم الحمدالله به ما نور پيامبراعظم(ص) هم داده‌اند، اين جز علت است.

هركس در راه خدا بجنگد كشته بشود و يا غالب بشود خداوند به زودي اجر عظيم به او مي‌دهد. شما عمل پيامبر(ص) را ببيند، زندگي ائمه عليهم‌السلام را ببينيد، اينها چه كار مي‌كردند؟ آيا در مقابل كفار و منافقين نشستند و بي‌تفاوت بودند؟

درزبان امام صادق و امام باقر(ع) عراق كشور اسلام است: اگر دشمن به مرز كشورهاي اسلامي حمله كرد بر همه واجب است دفع كنند و نگوييد سني است.« المْ تَرَ الذينَ اُوتُوا نصيباً مِنَ الكتاب يُومنونَ بِالجبتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ للذينَ كَفَروا هؤلاءِ مِنَ الذينَ امَنُوا سبيلاً، اولئكَ الذينَ لَعَنُهم للهُ وَ مَن يَلعَنِ فَلَنْ تَجِدلَهُ نصيراً» (سوره نساء/آيه 51 و52).ترجمه: آيا نديدي كساني را كه بهره‌اي از كتاب دارند به بت و شيطان ايمان مي‌آورند درباره كافران گويند آنها از كساني كه ايمان آورده‌اند هدايت يافته‌ترند. آن گروه كساني هستند كه خدا آنها را لعنت نمود و هركسي را خدا از رحمتش دور كند ياوري براي او نخواهي يافت.

هي نگوئيد آنها پيشرفته‌اند و ما عقب مانده‌ايم ملت مسلمان ما از چه و در چه عقب مانده‌اند ملتي كه پيغمبراكرم(ص) اظهار اشتياق مي‌كند به همين مسلمانها، واشوقا به برادران آينده من، عرض كردند: يا رسول‌الله ما چي؟ فرمودند: شما اصحاب من هستيد شما مي‌بيند و ايمان مي‌آوريد، اما آنها از روي كاغذ و نوشته ايمان مي‌آورند، آنها برادران‌منند، اي شوق من برآن‌ها. گفتن جمله فوق توهين غيرمستقيم به مسلمانها است. ملتي كه كتابي مثل قرآن دارد. ملتي كه در رأسش شخصيت‌هايي مثل محمد‌وآل‌محمد دارد. ملتي كه بر پنج اصل توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد زندگي مي‌كنند ملتي كه خداي جهان پشتيبان آنهاست و پيوسته وعده پيروزي و برتري مي‌دهد.« وَلا تَهِنُوا ولاتَحزَنُوا واَنتُمُ الاعْلَونَ اِنْ كُنتُم مؤمنين» سوره‌آل‌عمران/آيه139)و سست نگرديد و غمگين نباشيد و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.

و آيات مشابه ديگر.

از اين گذشته از كي عقب مانده‌اند، يك عده شارلاتان از خدا بي‌خبر كه پشت به دين و بي‌اعتنا به انسان‌هاي بزرگ مانند پيغمبران، از آنها كه خود را از مسئوليت و تكليف بندگي خدا آزاد نموده و در اثر بيكاري رو به دنيا و ساختار دنيا آورده‌اند. دنيايي كه به بهترين وجه و متعادلترين قواره ساخته و پرداخته شده، خداي عادل دنيا را براصل عدالت بنا كرده (بالعدل قامت السماوات والارض) اين آقايان مي‌خواهند اين دنيا را بسازند كه خراب مي‌كنند با يك‌يك اسباب بازيها كه به اصطلاح اختراع مي‌كنند و به قول خودشان نوآوري و پيشرفت دارند و تحويل كودكان دنيا مي‌دهند چيزهايي كه ظاهرش زيبا و فريبنده است اما اثر تخريبي دارد و در مجموع معادلات زندگي را به هم زده‌اند زندگي طبيعي و ساده و بهشت گونه را مبدل به زندگي به اصطلاح صنعتي و پيچ و مهر‌ه‌اي پر پيچ وخم جهنمي مي‌نمايند.

توضيح بيشتر در صفحات آينده داده خواهد شد انشاء‌الله شايد اين اعتراض پنج دقيقه طول نكشيد اما گرد ياسي كه اب سخنان ناطق در مجلس افشانده شده بود برطرف شد بعد از جلسه تصمصم گرفتم در اين باره مقاله‌اي به عنوان «هي نگوئيد آنها پيشرفته‌اند و ما عقب مانده‌ايم» بنويسيم، جالب اينكه همان شب «روياي عجيب» در عالم رويا ديدم حجرالاسود را از خانه خدا كنده و آورده‌اند كجا و در چه محلي و پيش چه كسي درست معلوم نبود، بندههيجان زده مي‌گفتم زود باشيد برگردانيد به محلش كه خطا و جسارت بزرگي راجع به خانه خدا شده و آثار بسيار برگردانيد به محلش كه خطا و جسارت بزرگي راجع به خانه خدا شده و آثار بسيار ناهنجاري در پي خواهد داشت. از خواب بيدار شدم و تعبيرش را همان اقدام به نوشتن اين مقاله نمودم كه انشاءالله مورد رضايت صاحب خانه خواهد بود.

بعضي‌ها را باور اين است كه  اختراعات جديد بدست مردم مادي دور از معنويت و مذهب، معادلات هستي و زندگي را به هم زده و اين مدلول سخن حق است.« اِنَّ اللهَ لا يُصلِحُ عَملَ المُفسدين » (سوره يونس/آيه81).بلكه بعضاً زندگي را جهنمي نموده است و اين نيز مدلول كريمه و (168 و 169 سوره‌نساء) است « انَّ الذينَ كَفَرُوا و ظَلَموا يَكُنِ اللهُ لِيَغفِرَلَهُم ولا ليهديهم طريقاً. الا طريقَ جَهَنَّمَ خالدينَ فيها ابداً وَ كانَ ذلكَ علي اللهِ يسيراً » آري ملتي كه از بندگي خدا سرپيچي كنند گرفتار مشقت وتنگي و ضيق معيشت مي‌شوند. « مَنْ اَعرَضَ عَنْ ذِكري فَاِنَّ لَهُ مَعيشهً ضَنْكاً وَ نَحشُرُهُ يَومُ القيمهِ اَعمي»(طه/آيه125)

و هركس از ياد من روي گردان شود زندگي سخت و تنگي خواهد داشت و روز قيامت او را نابينا محشور مي‌كنيم.

و آنها يعني پايه‌گذاران انقلاب رنسانس تجدد طلبان علنا و عملاً معنويت و وحي را به هيچ انگاشتند و كافر شدند و خداوند كافر را به صلاح و اصلاح هدايت نمي‌كند.

-« اِنَّ الذينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللهُ لِيغفرَلَهُمْ ولا ليهديهِم طريقاً اِلا طريقَ جَهَنَّم خالدينَ فيها اَبَداً وَ كانَ ذلكَ عَلَي اللهِ يسيراً » (سوره نساء/آيه 168و 169)كساني كه كافر شدند و ستم كردند هرگز خداوند آنها را نخواهد بخشيد و آنان را به هيچ راهي هدايت نخواهد كرد مگر به راه دوزخ كه جاودانه در آن خواهند ماند و اين كار براي خدا آسان است.

-آري آن روز نعره فيلسوف انگليسي تمام اروپا را فراگرفت، بيكن ملعون حكمت و معارفي را كه متكي به كتب مقدس باشد «حكمت موهوماتي» خواند. در منطق بيكن علوم طبيعي مقام ما در علوم را احراز كرد. او تمام اروپا را متقاعد كرده بود كه پيشرفت علوم تجربي به تنهايي براي نجات و سعادت بشر كافي است و تنها وسيله نيل به كمال گسترش علوم تجربي در بين عموم است كه منجر به تعليمات اجباري به شكل «نظام آموزشي جديد گرديد» شرح مطلب را در نشريه انسان و درس مطالعه كنيد.

-از گناهان نابخشودني استكه كسي در اثر شيفته شدن به زرق و برق ظاهري كفار اين جمله را بگويد: روش كفار از اهل ايمان بهتر است يا تعبيراتياز آنها مثل (جهان پيشرفته) يا ابرقدرت يا ابراستكبار و از اين قبيل تعبيرات كه متأسفانه گويندگان ما مبتلا هستند عوض اينكه بگويند ابرجنايتكارها- ابرشيطانهايا ما مسلمانها عقب مانده‌ايم.

و نظير اين جملات آيه 51 و 52 سوره مباركه نساء را توجه كنيد: - ناگفته نماند كه پيشرفت ظاهري آنها در امور دنيوي از مهلتي است كه خداوند به آنها داده و كمك هم مي‌كند «كُلاً نُمِدُّ هوُلاءِ مِنْ عطاءِ رَبِّك» (سوره‌بني‌اسرائيل/آيه 20)   ما مسلمان‌ها نبايد آرزوي رسيدن به آنها را بكنيم، بايد آنها را تحقير كنيم. بلي استادان در مقابل نيروي شيطاني آنها مطلب ديگر است كه بايد مجهز باشيم چنانه در آيه 60 سوره انفال به آن توصيه شده است: -« وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مُا استَطَعتُمْ مِنْ قُوَّه الخ...» و امام ششم در دعاي عرفه «غير از دعا عرفه معروف» از اين انديشه وگفتار به خدا پناه مي‌برد: « اللهمَّ اِنّي اَعوذُبكَ اَنْ  اُوالي لَكَ عَدُوّا اَو اعادي لَكَ ولياً او ساخطٌ لَكَ رَضي او ارضي لَكَ سُخطا اُو اَقولَ لِحَقّ هذا باطِلٌ اَو اَقُولُ » -« لِباطِلٍ هذا حَقٌ اَو اَقُولُ للذينَ كَفَروا هوُلاءِ اَهدي مِنَ الذينَ امَنُوا سبيلاً » (بحارالانوار ج98، ص255)

-پروردگارا من پناه مي‌آورم به تو كه دشمن تو را دوست بدارم، يا دشمن بدارم دوست تو را يا از خشنودي تو بيزار باشم يا مورد غضب تو را رضا دهم يا به حقي بگويم اين باطل است يا به باطلي بگويم اين حق است يا بگويم در حق كساني كه كافر شده‌اند اينان از مؤمنان هدايت يافته‌ترند. آنها (كفار) پست و خوارند، مؤمنان عزيزند. -« اِنّ الَّذينَ يُحادُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ اُولئكَ فِي الاَذلينَ؛ كَتَبَ اللهُ لاَغلَبَنَّ اَنَا وَ رُسُلي اِنَّ اللهَ قَوّي عزيز»  (سوره مجادله/آيه20و21).كساني كه اب خدا و رسولش دشمني مي‌كنند آنها از جمله ذليل‌ترينند؛ خداوند چنين نظر داشته كه من و رسولانم پيروز مي‌شويم چرا كه خداوندي قوي وشكست‌ناپذير است. و همچنانكه پيغمبرانش پيروزند مؤمنان هم طبق وعده در آيه 51 سوره مؤمن: « اِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ امَنُوا فِي الحيوه الدنيا وَ يومَ يَقُوم الاشهاد » ما به يقين پيغمبران خود را و كساني را كه ايمان آورده‌اند در زندگي دنيا ياري مي‌كنيم و روزي كه گواهان به پا مي‌خيزند. مؤمنان كه اهل بهشت هستند پيروزند به خلاف آنها. -« لايَستَوي اَصحابُ النَّارِ وَ اصحابُ الجَنَّه اَصحابُ الجنَّهِ هُمُ الفائِزُونْ » .(سوره حشر/آيه20).-هرگز دوزخيان و بهشتيان يكسان نيستند اصحاب بهشت رستگار و پيروزند. 10

4-3-بررسی مسئله ترویج  موسیقی های حرام غربی درجامعه وراهکارها(برگرفته ازمقالهتلافي دو طرز تفكر در موسيقي (غنا و ساز و آواز) ؛ جواز و حرمتاز حضرت آيت‌الله العظمي سيدجواد فاطمي رحمه الله علیه)

اعوذبالله من الشيطان الرجيم « لَكُمْ دينُكُمْ وَلي دين » دو جريان است، دو طرز تفكر، 1- انديشه و تفكر رباني متكي به وحي،2- انديشه غيررباني متكي به عقل وتجربه (تفكر مادي يا سكولار) كه  غالباً در تضاد يكديگرند.

تضاد در موضوع « ساز و آواز»، موسيقي از جمله مواردي كه اين دو جريان منجر به تضاد مي‌شود و موجب رنجش عده‌اي، غنا (ساز و آواز) است، انديشه متكي به وحي مي‌گويد حرام است انديشه متكي به عقل تجربه مي گويد نياز است و لازم. انديشه متكي به وحي مي‌گويد انسان بهشتي است، روز اول در بهشت آفريده شده، او در اندرون خود روزنه‌اي بهبهت دارد، با بهشت آشنا است، دعوت انبياء عليهم‌السلام هم به بهشت است. در حديثي از امام صادق عليه‌السلام مي‌خوانيم كه حضرت حسين در برابر اصحابش قرار گرفت و چنين فرمود: اي مردم بدانيد خداوند تبارك وتعالي بندگانش را نيافريده مگر براي اينكه او را بشناسند و چون او را شناختند بندگيش مي‌كنند و هنگامي كه عبادت او كردند از بند بندگي غير او بي‌نياز و رها و آزاد مي‌شوند. و رها شدن از جاذبه‌هاي شيطاني نفس بهاء بهشت است. « جناتُ عَدن تجري مِنْ تَحتِهَا الانهارُ وَ ذلكَ جزاءِ مَن تزكي »   (سوره طه/آيه76).اين چنين انديشه مي‌گويد: غنا و موسيقي از ياد خدا او راه خدا مشغول مي‌كند درحقيقت از رسيدن به بهشت مانع مي‌شود، لذا حرام است. در سوره مباركه لقمان آيه6 چنين آمده: و از مردمان كسي هست كه خريدار سخنان سرگرم كننده است تا بي‌هيچ علمي از راه خدا گمراه گرداند و آن را بريشخند گيرد، اينانند كه عذابي خفت بار دارند (وَمَنْ الناسِ مَنْ يَشتري لَهْوَ الحديثِ لِيُضلَّ عَنْ سبيل‌اللهِ بغيرِ علمٍ وَ يَتَخِذها هُزُوا اولئكَ لَهُم عذابٌ مُهينٌ.

چند حديث در ذيل آيه كريمه:

1- از حضرت امام باقر(ع): غنا از آن چيزهايي است كه خداوند تبارك و تعالي وعده‌ي آتش داده و اين آيه را تلاوت فرمود.

2- امام صادق (ع) مي‌فرمود: غنا از چيزهايي است كه خداوند درباره‌اش گفته: وَ مِنَ الناس مَنْ يشتري لَهْوَ الحديث لِيُضِلَ عَنْ سبيل الله

3- علي‌ابن ابراهيم از امام حسن عسگري: در معناي آيه « وَمِنَ الناس مَنْ يشتري لَهْوَ الحديث ... » فرمود غنا و شرب و خمر و تمامي ملاهي كه انسان‌ها را از راه حق منحرف مي‌كند.

« فَاجتَنِبُوالرِجْسَ مِنَ الاُوثانِ وَ اجتَنِبُوا قَولَ الزّورْ» (سوره حج/آيه30)

ترجمه: پس اجتناب كنيد پليد را از جنس بتان و اجتناب كنيد گفتار ناروا را، تفسير شده به آلات قمار، شطرنج و ساز و آواز.

راننده تاكسي، خواهش كردم صداي موسيقي را خاموش كرد، خيلي با ادب بود، تشكر نمودم، برگشت گفت: (همينطور با هم به اصطلاح گپ مي‌زديم به عنوان نردبان راه) گفتم يك مثال بياورم، فرزندتان را پيش معلم مي‌فرستيد، بچه شما سرسنگيني مي‌كند يواشكي اعتراض دارد كه نمي‌گذاري بازي كنم، خوش باشم، ولي شما قانعش مي‌كنيد كه اين چند لحظه بازي و خوشي به آينده تو ضرر مي‌رساند آينده پشيمان مي‌شوي كه اي كاش به درس مي‌رفتم و... مثل ما عيناً همين است، لغت لهو- لهو الحديث كه در آيه كريمه آمده به چيزي گفته مي‌شود كه از يك امر مهم‌تر مشغول كند و آن ذكر‌الله العظيم است و نماز كه آن هم براي ذكرالله و براي تطهير و شايستگي پيداكردن ذكرالله است كه هدف از خلقت است و كمال انسان و خواسته‌هاي انسان هم همه آنجا است.

مشكلي در زندگي امام صادق(ع): براي رفع مشكلم كه اندوهگين كرده بود در خانه‌‌ي خداي تبارك و تعالي رفتم، ضمن دعا توجه كردم كه خداوند به من جواب مي‌دهد، توجه مي‌كند، حالت خوشي به من دست داد كه حاجتم فراموش شد ولو آن  بهشت مي‌بود.

اي خوشا غم كه حلقه اتصال و وسيله لقاء‌الله است.

تفكر رباني متكي به وحي مي‌گويد انسان بدو ورود به اين كره خاكي حاله‌اي از غم و اندوه او را فراگرفته بود، شايد علت اصلي اين غم فراق از بهشت باشد كه در روايات به آن اشاره شده است حتي شيطان هم كه از بهشت رانده شد در غم سنگيني فرورفته و پناه به آلات مشغول كننده ساز و طنبور برد، علي‌عليه‌السلام فرمود: غنا نوحه شيطان بر محروميت از بهشت است. جبرئيل به آدم گفت در وقت هجوم غم بگو « لاحول و لاقوه‌الا بالله» (احاديثي در كتاب بحار و غيره آن آمده و اشاره مي‌شود)

تفكر متكي به وحي مشكلات و مصيبت‌ها را در زندگي انسان تصادفي نمي‌داند بلكه... در سوره مباركه بقره در مجموعه آيات 151 تا 157 اين چنين آمده است:

« وَلَنَبْلُونَّكُم بشيءٍ منَ الخَوفِ الجُوع و نَنْصٍ مِنَ الاموال و الانفُسِ و الثمراتِ وَ بَشِّرالصابرين. الَّذينَ اِذا صابَتُهم مُصيبه قالوا انّا لله و انا اليه راجعون اولئك عَلَيْهِم صَلواتٌ مِن رَبِّهم وَ رَحمهٌ و اولئكَ هُمُ المهتدون»

و همواره شما را به نوعي از ترس و گرسنگي و زيان مالي و جاني و كمبود محصول مي‌آزمائيم. و صابرين را نويد ده. همانها كه چون مصيبتي به آنان رسد گويند ما از خدائيم و براي خدائيم و به خدا باز مي‌گرديم، بر اينان درود پروردگارشان و رحمت او باد و اينان هستند كه ره يافته‌اند.

- صلوات خداوند بر آنها كه از تاريكي‌ها به نور آورد و رحمت كه همان حالت خوشي كه از بهشت هم بالاتر است و امام صادق(ع) به آن اشاره فرمود آقايان (متفكرين مادي غيرالهي) مي‌گويند انسان در زندگي غم دارد، خستگي دارد موسيقي نياز است، جوان احساسات خود را با موسيقي ظاهر مي‌كند، عقده خود را خالي مي‌نمايد، خود را از غم و اندوه و خستگي مي‌رهاند. از زمانهاي بسيار قديم موسيقي را عامل آرامبخش براي انسان‌ها مي‌دانستند تحقيقات امروز دانشمندان نشان مي‌دهد كه گوش فرادادن به موسيقي موجب افزايش ترشح مواد شيميايي مغز مي‌شود كه خلق و خوي انسان را تنظيم مي‌كند، افسردگي يا روحيه تهاجمي را كاهش مي‌دهد و بيخوابي را نيز بهبود مي‌بخشد، موسيقي درماني – واشنگتن- پژوهشگران امريكايي اعلام كردند موسيقي درماني در بهبود رفتار بيماران مبتلا به آلزايمر و همچنين رفع مشكل بي‌خوابي مؤثر است به گفته اين پژوهشگران يك دوره يك ماهه موسيقي درماني كه شامل 5 روز در هفته روزانه 30 تا 40 دقيقه پخش موسيقي بود رفتارهاي بيماران آلزايمري و بيخوابي آنها را بهبود بخشيد واز اين قبيل آثاري كه به تجربه بدست آورده‌اند و درست هم هست.

در اينجا بايد توجه كنيم كه درباره خمر و مستي و قمار نيز كه همتاي ساز و آواز در حديث سوم آمده، چنين آثاري را تجربه كرده‌اند و به عنوان داروي مسكن و آرام‌بخش موقت تجويز مي‌كنند و در محافل با علم به اينكه الكل مضرات جبران ناپذيري دارد مصرف مي‌نمايند. آيا نظر قرآن چيست؟ ديدگاه وحي چقدر از اين تجربه‌ها را امضاء مي‌كند و تأييد مي‌نمايد...؟

قرآن كريم نيز اين قبيل منافع را خاطر نشان مي‌كند اما...

در سوره مباره بقره آيه 219: « يَسْئَلُونَكَ عَنِ الخَمْرِ والمسَير قُلْ فيهما اِثم كَبير و منافع للناسِ و اثمِهُما اَكبَر مِنْ نفعِهِما... » از تو درباره شراب و قمار مي‌پرسند بگو در آنها گناهي بزرگ و نيز سودهاي براي مردم هست. و در سوره مائده آيه 90-91 چنين است:« يا ايّها الَّذين امَنُوا اِنَّما الخَمرُ وَ المَيسَرُ وَ الانصابُ وَ الازلام رَجسٌ مِن عَملِ الشيطان فَاجتَنبوه لَعَلَكُم تُفلِحونَ اِنَّما يُريدُ الشَّيطانُ اَنْ يوقع و يَصُدَكُمْ عَن ذكرالله وَ عَنْ الصَلوه فَهَل اَنتُمْ مُنتهونَ» .از آن پرهيز كنيد باشد كه رستگار شويد. همانا شيطان مي‌خواهد در شما را از ياد خداوند و از نماز باز دارد آيا دست بردار هستيد.

چه بسيار است كه انسان‌ها در اثر ضعف رواني وايماني و غفلت از خداوند در مشكلات زندگي شكست مي‌خورند تا جائيكه دست به خودكشي مي‌زنند و حداقل به موادمخدرپناهنده مي‌شوند از آن جمله است شرب خمر و خطرناكتر: عادت به شرب است كه در حديث دارد مد من الخمر بوي بهشت نمي‌شنود چون او هميشه در خوشي و مستي بسر مي‌برد «خوشي كاذب» و رو به خدا نمي‌كند كه حالت خوش الهي را پيدا كند كه از بهشت هم بالاتر است. در اينجا ذكر خيري شود از علامه فقيد استاد محمدتقي جعفري با نقل سخني از ايشان در اين باره:

آثار كاذب موسيقي

درست است كه تحريك مثبت و تشجيعي را كه موسيقي انجام مي‌دهد ما را از موجوديت حقيقي خود با يك گروه نوسانات بالاتر مي‌برد ولي هنگامي كه موسيقي تمام مي‌شود يك سرازيري حقيقي در خود احساس مي‌كنيم و مي‌بينيم كه موسيقي سايه‌اي از ما براي ما ساخته و آن را بالا برده بود اكنون شبح مصنوعي از بين رفته و واقعيات با همان خشونت براي ما نمودار مي‌شود و همين جهت بوده كه در جنگهاي صدراسلام كه حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است نمي‌بينيم كه مسلمين براي تهييج سربازان خود به موسيقي متوسل شدند و بلكه آنها شعارهاي واقعي را به طور دسته جمعي مي‌گفتند و تحريك مي‌شدند چنانچه در يكي از جنگها قريش شعار ذيل را با موسيقي و هيجان مي‌گفتند: اَعْل هبل، اعل هبل مسلمانان هم در مقابل مي‌گفتند الله اعلي واجل، موسيقي موجب وصال نيست؛ بلكه خيال وصال را در انسان تحريك مي‌كند. خلاصه بايستي گفت: بشر از نظر كمبودي كه در معرفت توانايي مواجهه با واقعيت دارد موسيقي را براي تسلي خود تأييد مي‌كند، سپس نام آنرا ضرورت (نياز) مي‌گذارد به همين جهت است كه اسلام به موسيقي روي خوش نشان نمي‌دهد و مي‌خواهد انسان‌ها در زندگي روحي و طبيعي با خود واقعيات روبرو گردند. علتي كه براي ممنوعيت در منابع اسلامي ذكر شده مسئله لهو و لعب است با نظر به اين علت كاملاً روشن مي‌شود كه اسلام مي‌خواهد انسان در دنيا خود را در مقابل هيجانات پا در هوا نبازد و آمادگي واقعي خود را از دست ندهد و تا بتواند خود را اختيار سلب نكند.

ناگفته نماند: حرمت موسيقي هم مثل همه چيز مراتب است و شدت و ضعف دارد، 1- كف زدن 2- در حال فراغت عوض ذكرالله خوانندگي كردن و تارزدن 3- شدت حرمت موقعي است كه در مجمعي از مردان وزنان اجراء شود كه در بيان معصوم(ع) تعبير به رائدالزنا شده يعني مقدمه زنا است. يك الگو، يك راه گشا: يونس نبي(ع) گرفتار مشكل و غم سنگين شد، در لابه‌لاي تاريكي‌هاي مشكل خود، به خدا رجوع كرد و گفت: خداوندا غير از تو پناهي نيست غير از تو خيري نيست پاكا (سبحانك) بحق كه من خود بد كردم به خود ستم كردم، ما پناهش داديم و از آن غم رهايش نموديم واين چنين نجات مي‌دهيم مؤمنان را، - امام ششم (ع) مي‌فرمايد تعجب مي‌كنم از كسي كه گرفتار غم باشد چرا از اين آيه و از اين ذكر غفلت مي‌كند، (ذكر يونسيه: لااِلهَ اِلا انتَ سُبحانك اِنّي كُنتُ مِنَ الظالمين)در چند جاي قرآن اين سرگذشت را آورده از جمله در سوره مباركه انبياء آيه 87 و 88.

« وَ ذَالنُّونَ اِذْ ذَهَبَ مُقاضباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي في الظلماتِ اَنْ لااِله الا انتَ سبحانكَ اِنيِ كنتُ من الظالمين »

و ذالنون (صاحب ماهي) را ياد كن كه خشمگنانه به راه خود رفت و گمان كرد هرگز بر او تنگ نمي‌گيريم، آنگاه در دل تاريكي ندا در داد كه خدايي جز تو نيست، پاكا كه تويي من از ستمكاران بودم، / فَاستَجبنالَهُ وَ نَجَّيناهُ مِنَ الغَمْ وَ كَذلِكَ نُنجي المؤمنين- آنگاه دعاي او را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانديم و بدينسان مؤمنان را مي‌رهانيم. غم وشادي انسان ريشه در بهشت دارد، در بهشتي كه در آنجا آفريده شده و بسوي آن دعوت مي‌شود در تفكر الهي متكي به وحي: دنيا محل آزمايش است داشتن و نداشتن و ساير حوادث در آن اعتباري است و قبل از آفرينش آن مقدر شده است. دعوت اين است كه به اين امور اعتباري دل نبنديد تا با داشتن و نداشتن آن شاد و غمگين باشيد، شادي به امور اعتباري دنيا نشانه دلبستگي به دنيا واساس پليديها و خطاهاست. (حُبُّ الدُنيا رأس كُلّ خطيئه) از جمله آنها صفت و رذيله بخل است، به مجموعه آيات 20 الي 24 سوره مباركه حديد توجه فرمائيد:

« سابقُوا اِلي مَغفِرهٍ مِنْ رَبّكُم وَ جَنَهٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ والارضِ، اُعِدَّت لِلذينَ امَنُوا بالله وَ رُسُلهِ ذلِك فضلُ الله يوتيهِ مَنْ يَشاءُ والله ذُوالفَضلِ العظيم، ما اصابَ مِنْ مُصيبَهٍ في الارضَ و لا في اَنفُسِكُم الا في كتابٍ مِنْ قَبلِ اَنْ نبرأها انَّ ذلكَ علي الله يَسير، لكَيلا تاسُوا علي ما فاتكُم و لا تَفْرَحُوا بِما اتيكُم » .بسوي آمرزش از پروردگارتان بشتابيد و بهشتي كه پهناي آن همچون پهناي آسمان‌ها و زمين است و براي مؤمنان به خداوند و پيامبران او آماده شده است اين بخشش الهي است كه به هر كس خواهد ارزاني‌اش دارد و خداوند داراي بخشش بيكران است هيچ حادثه و مصيبتي در زمين و به جانهاي شما نرسد مگر آنكه پيش از آنكه آن را آفريده باشيم در كتاب ثبت است بي‌گمان اين امر بر خدا آسان ا ست تا آنكه از آنچه از دست شما رود اندوه مخوريد و برآنچه به شما بخشد شادماني نكنيد.« والله لا يُحِبُّ كُلَّ مختالٍ فَخُور الذينَ يَبخَلونِ و يَامرونَ النّاس بالبُخلِ و مَنْ يَتَوَّلَ فانَّ الله هو الغَنّي الحَميد » .

وخداوند هيچ متكبر فخر فروش را دوست ندارد همان كساني كه بخل مي‌ورزند و مردمان را نيز به بخل مي‌فرمايند و هر كس روي برتابد خداوند است كه بي‌نياز ستوده است.با عمل به مقررات به سوي مغفرت بشتابيد زشتي‌ها و صفات ذميمه را از خود دور كنيد و تزكيه شويد و بسوي بهشتي كه...، امام چهارم زين‌العابدين(ع):خدايا درود فرست برمحمد و خاندان او و توفيقم ده كه هميشه ثناي تو گويم و سپاس تو گذارم، جلوه وشكوه و عظمتت در دل من طوري باشد كه زينت دنيا در چشمم كوچك شود تا به آنچه از دنيا انعامم كرده‌اي شادمان نشوم و از آنچه از من منع كرده و نداده‌اي اندوهگين نباشم (اللهم‌صل‌علي‌محمدواله فَاجْعَلْ ثَنائي عَلَيكَ وَ مَدحي اِياكَ وَ حَمدي لَكَ في كلِ حالاتي حَتّي الا اَفْرِح بِما اتيتني مِنَ الدُنيا وَ لا اَحزَنُ عَلي ما مَنَعتي فيها، فرازي از دعاي 21 صحيفه) .شادي به امور اعتباري دنيا غيرمجاز و ناشي از غفلت است و جرم حساب مي‌شود،

مجموعه آيات 69 الي 76 از سوره غافر را مي‌خوانيم:

« اَلَم تَر الي الذين يُجادِلُونَ في آياتِ الله انّي يُصْرَفُوون. الَّذين كذَّبوا بّالكتابَ و بِما اَرسلنا بِه رُسلنا فَسَوفَ يعلَمُون. اِذِ الاغلالُ في اعناقِهِم و السِّلاسِل يُسحَبون في الحَيم ثُمَ في النار يُسجرون. ثمَّ قيلَ لهُم اينَ ما كنتُم تشركُون مِن دونِ الله قالوا اضلُّو عنّا بل لَم نكُن ندعُوا مِن قبلَ شيأً كذلِكَ يُضِّل الله الكافرين » .آيا كساني را كه در آيات الهي مجادله مي‌كنند نديده‌ايد كه چگونه به بيراهه كشيده مي‌شوند كساني كه كتاب آسماني و آنچه پيامبرانمان را براي آن فرستاده‌ايم تكذيب مي‌كنند زود كه بدانند. آنگاه كه غلها در گردنشان است و به زنجيرها در آب گرم كشيده مي‌شوند. سپس به آنان گويند آنچه در برابر خداوند شريك مي‌آورند كجاست، گويند از ديد ما گم شده، بلكه پيشتر هم چيزي را به پرستش نمي‌خوانديم بدينسان خداوند كافران را بي‌راه گذارد. ذلكم بما كنتم تَفرحون في الارضِ بغيرِ الحقِّ و بما كنتم تمرحون اين از آن است كه در روي زمين بنا حق شادي مي‌كرديدواز آن است كه فخر مي‌فروختيد. « اِدخُلوا ابوابَ جهنَّم خالدينَ فيها فبئسَ مثوي المتكبرين» .از دروازه‌هاي جهنم وارد شويد كه جاودانه درآنيد و جايگاه متكبران چه بد است. 11

شادي و قرآن:

مرحوم آيت‌اله شعراني در دائره‌المعارف لغات قرآن از راغب اصفهاني چنين نقل كرده: در قرآن مجيد هيچ جا اجازه در فرح و شادي نداده مگر در آيات 57 و 58 سوره مباركه يونس: « يا ايُّها النّاس قَدْ جاءَكُم مَوعظه مِنْ رَبِّكُم و شِفاءٌ لِما في الصُدورْ وَ هُديً وَ رَحمهٌ لِلمُومنين.» .ترجمه : اي مردم از پروردگارتان پندي براي شما و شفا بخش دلها و رهنمود و رحمتي براي مؤمنان آمده است. « قُلْ يَفضِلِ وَ بِرحمَتهِ فيذلكَ فَلْيَفرَحوا هُوَ خيرٌ مَمَّا يَجمَعونْ » .بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادماني كنند كه اين بهتر است از آنچه مي‌اندوزند. امام چهارم حضرت سجاد سلام‌الله عليه استغفار مي‌كند: و اَستغفِكَ مِن كلِ لذه بغير ذكركَ و مَن كُلِ راحه بِغَير اُنسك وَ مِنْ سُرُور بغير قُربك و مِنْ كُل شُغل بِغِير طاعتِك، اي خدا غير ياد تو كه لذت حقيقي است از هر لذت آمرزش مي‌طلبم و از هر آسايشي بجز انس با تو واز هر نشاطي جز قرب تو و از هر شغلي غير طاعتت عفو و مغفرت درخواست مي‌كنم.  (فرازي از مناجات خمسه عشر مناجات ذاكرين)

ياد خدا شيرين است از هر شيرين، شيرين‌تر، يا مَنْ ذِكْره حُلو (فرازي از دعاي  جوشن كبير) اين حلاوت و شيريني را از شعيب(ع) بايد پرسيد آنجا كه گريه مي‌كند به حدي كه نزديكانش مي‌گويند اينقدر گريه مي‌كني چشمانت را از دست مي‌دهي، از طرف خداوند تبارك وتعالي وحي شد اي شعيب چرا گرياني از آتش مي‌ترسي، يا براي رسيدن به بهشت عرض كرد خداوندا نه براي آن و نه براي اين بلكه مي‌خواهم محبتت در دلم زياد شود، امضاء شد و آنقدر گريه كرد كه چشمانش را از دست داد، حضرت صادق(ع) مي‌فرمايد: خداوند بپاس اين حالت او ده سال چوپاني بر او فرستاد كه هم قوي بود و هم امين و آن حضرت موسي(ع) بود آنگاه كه از مصر با نگراني بيرون آمد تا به سر آب مدين رسيد و در آنجا داستان شروع مي‌شود مجموعه آيات 21 الي 28 سوره مباركه مدين ملاحظه شود.

يا از حضرت امام حسين(ع) كه عصر روز عرفه كنار آن كوه چه مي‌ديد و چه مي‌گفت كه اشك از ديدگان خدا بينش مي‌جوشيد و تمام صورت مبارك را مي‌پوشانيد و بعد از صدها سال ملت چند ميليوني راعصر روز عرفه بدنيال خود شورانده و عاشق‌وار در هر كوي و برزن الهي، الهي سر مي‌دادند، - فرازي از آن دعا است جمله: « خَسْرَتْ صَفْقَهُ عَبدٍ لَمْ تَجْعَلَ لَه مِن حُبِّكَ نَصيباً- زيانبار شد دست كسي كه در معامله زندگي از محبت خود نصيبي به او قرار ندادي. يا جمله: كسي كه تو را پيدا كرده چه گم كرده است و كسي كه تو را گم كرده چه پيدا كرده است « ماذا فَقَد مَنْ وَجَدَكَ وَ ماذا وَجَد مَن فَقَدكْ » همه اينها در ارتباط با مفهوم لقاء‌الله و آيه 31 سوره مباركه انعام مي‌باشد: كساني كه لقاي الهي را دروغ انگاشتند زيانكار شدند تا آنگاه كه قيامت بناگهان فرا رسد گويند دريغ بر ما كه چه بسيار در دنيا غفلت و قصور كرديم و اينان بار گناهايشان را به دوش كشند آري بد است آنچه بر دوش مي‌كشند « قَدْ خَسِرالذينَ كَذَّبُوا بِلقاء‌الله حتي اِذا جائَتْهُم السّاعَه بَغْتَهً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلي ما فَرَّطَنا فيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ اَوزارَهُم عَلي ظُهُورهم اَلا ساءَ ما يَزْرُون » ( سوره انعام/آيه 31)

حضرت يعقوب(ع) از بس گريه كرد چشمانش سفيد شد، دراين باره از امام صادق(ع) پرسيدند كه پيغمبر خدا چگونه اين همه دلبستگي به فرزند داشته، حضرت فرمود نه چنين است بلكه يعقوب در فراق يوسف فراق بزرگتري مي‌ديد، - فراقي كه علي ما هم صلوات‌الله عليه در مناجات كميلي‌اش اين جمله را با سوزو گداز مي‌گفت: «فَهَبْني يا الهي... صَبَرتُ عَلي عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصبِرُ عَنِ النَظَر اِلي كرامتكَ »

در ايام ابتلاء ايوب نبي هر سحرگاه ملكي از جانب خداي متعال از ايوب عيادت و مراتب عنايات حق تعالي را به آن مبتلا مي‌رساند روزها گذشت تا به اصرار اهلبيت خود از خداوند شفا طلبيد ايوب عليه‌السلام سلامتي خود را بازيافت و آن ملك سحرگاهي ديگر نيامد امام صادق(ع) فرمايد: سنگيني فراق آن حالت شيرين ايوب را به زانو درآورد و اين چنين ناله سرداد « رَبِّ اِنّي مَسَّنِي الضُرّ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الراحمين» و بالاخره خداوند خواسته‌اش را اجابت و ضررش را كشف نمود و نعمت‌هاي از دست رفته‌اش را دوبرابر برگرداند تا رحمتي از خود و تذكري براي عبادت كنندگان باشد كه در هر حال به خدا رجوع كنند و به ملاقات شيرين او برسد و متذكر باشند كه غنا و ساز و آواز مانع لقاء‌الله است و موجب خسران و بدبختي، كما اينكه در حديثي از حضرت رضا(ع) است: يكي از گناهان كبيره اينكه شخص موقع فراغت آواز خواني كند و تار بزند « تحف العقول» گناه كبيره موجب آتش است چه آتشي سوزانده از فراق « وَ اَيّوبَ اذْ نادي رَبَّه اَني مَسِّني الضُّرُّ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمين. فاستجبنالَهُ فَكَشفنا ما بِه مِنْ ضُرّ و اتَيناهُ اَهْله و مثلَهُم مَعَهُم بِرحمهٍ مِنْ عِنْدِنا و ذكري لِلعابدين.»

و ايوب را ياد كن كه پروردگارش را ندا در داد كه به من ضرر رسيده و تو مهربان‌تريني بي‌درنگ اجابت كرديم و رنجي را كه رسيده بود برطرف نموديم و نعمت‌ها را به او برگردانديم رحمتي از جانب ما و تذكري براي عبادت پيشگان. (سوره انعام/آيه 31) : « قَد خَسِرَ الذّينَ كَذّبُوا بِلِقاء‌الله حتّي اِذا جائتْهُم السّاعَه بَغْتَهً قالوا يا حسرتنا عَلي ما فَرَّطنا فيها وَ هُم يَحْمِلون اَو زارَهُم عَلي ظُهُورِهِم اَلا ساءَ ما يَزِرون » ترجمه : كساني كه لقاء‌الله را دروغ انگاشتند زيانكار شدند تا آنكه قيامت ناگهان فرا رسد، گويند دريغ از ما كه چه بسيار غفلت و قصور كرديم و اينان بار گناهانشان را بدوش كشند آري چه بد است آنچه بر دوش مي‌كشند.

لكم دينكم ولي دين: آخرين سخن آخرين آيه در سوره‌هاي آخر قرآن

ساده‌انديشي است كه كسي انتظار داشته باشد كه روزي ساز و آواز ريشه كن شود نه اين چيزي است كه به عنوان حق و باطل هميشه رو در روي هم بوده، روز اول قابيليان در برابر هابيليان چنين حال‌وهوايي داشتند شايد تا آخر هم چنين باشد چه ميدان، ميدان آزمايش است. در اين ميان از خداوند تبارك و تعالي خاضعانه بخواهيم ما را مشمول و مشرف به شرف آيه كريمه قرار دهد: « وَ اِذا سَمِعُوا اللَغْوَ اَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالوا لَنا اَعْمالَنا وَ لَكُم اَعْمالُكُم سَلامٌ عَلَيكُمْ لا نَبْتَغي الجاهلين » (قصص/آيه55).

بلي اين انتظار هست كه مردم با ايمان آنها كه انديشه‌ي الهي دارند تكيه براساس وحي زندگي مي‌كنند آزرده خاطر و ناراحت نباشند، مردم حق دارند، توقع دارند، بخصوص خانواده‌هاي شهداء، اينها انتظار ندارند كه وقتي پيچ راديو يا تلويزيون را مي‌چرخانند هميشه صداي شيطاني ساز و آواز بشنوند، براي آنها غيرقابل تحمل است، مسخره‌آميز و توهين‌آميز است، الاولابُد در يك كانال مخصوص در ساعت مخصوص جهت عده‌اي كه درصد هميشه بودند و الان هم هستند. مي‌گويند در مقاطع اخبار گونه چه بايد كرد؟ اما در فواصل گزارش‌ها و اخبار كوتاه تلويزيوني و راديويي به عوض نواي ساز و آواز شيطاني نمونه‌هايي يادآوري مي‌شود.

  1. آواي روح‌پرور پرنده‌هاي خوش صدا، بلبل، قمري، عندليب، كبك، هزادستان و ساير پرنده‌هايي كه صداي نغز دارند.
  2. خنده كودك و حتي گريه كودك شيرخوار و دستكاري در اين قبيل صداها كه رونق بيشتري پيدا مي‌كند.
  3. هياهوي جنگل، غريو شير، ببر، آواي پرندگان وحشي
  4. صداي امواج دريا توأم با نغمه پرندگان دريايي
  5. آهنگ ريزش باران و رعد و برق و هياهويي كه همراه مي‌گردد.
  6. از همه اينها بالاتر قرائت آياتي از كلام‌الله مجيد با صداي خوب كه روايت دارد، معني آيه با صداي خوب بالا مي‌رود.
  7. سخن از رهبران بزرگ اسلام- فرازي از دعاها، صحيفه، دعاي عرفه، دعاي كميل، دعاي ندبه و...
  8. فرازي از آيات قرآن با ترجمه كه مردم سخت به آن نياز دارند.
  9. جوانان به نوبت با صداي زيبايشان چند آيه قرآن بخوانند و... كه بحمداله خلأ و كمبودي نداريم.

كه براي جبران آن متوسل به نغمه‌هاي شيطاني نشويم و روح اكثريت مردم مسلمان و متعهد و شهيد داده را آزرده خاطر نمائيم. ازحارث اعور، گفت: زماني با اميرالمؤمنين سير مي‌كرديم در حيره رسيديم به ديراني كه ناقوس مي‌زد علي(ع) به من گفت اي حارث آيا مي‌داني چه مي‌گويد اين ناقوس؟ گفتم خدا و رسولش و پسرعمش داناتر است، گفت او مثل دنيا را مي‌زند و خرابيش را مي‌گويد: لااله‌الاالله حقاً حقاً، صِدقاً صدقاً، انَّ الدنيا دَقاً دقاً يا بنَ الدنيا جمعاً جمعاً تُفني الدّنيا قرناً قرناً ما مِن يومٍ يَمْضي عَنّا الا وَ هِيَ منّا ركناً قَدْ ضَيعنا داراً تبقي وَ استوطنا داراً تفني لسنا ندري ما فرَّطنا، فيها الا لو قدمتنا. حارث گفت يا اميرالمؤمنين نصاري اين را مي‌دانند فرمود اگر مي‌دانستند عيسي را خدا بر خود نمي‌گرفتند به غير خداوند عزوجل گفت بي‌درنگ رفتم به سوي ديراني به او گفتم به حق مسيح قسم مي‌دهم كه يك بار ديگر ناقوس را بزن آنطور كه هميشه مي‌زني گفت شروع كرد به زدن و من حرف به حرف مي‌گفتم تا رسيد به اِلا لَو قَدمتنا پس گفت به حق پيغبرتان كي خبر داد به اين، گفتم اين مردي كه با من بود ديروز، گفت آيا بين او و پيغمبرتان قرابتي است گفتم او پسرعمش است، گفت به حق نبيتان آيا او از پيغمبرتان شنيده گفت؟ گفتم بلي، بيدرنگ مسلمان شد و گفت والله من در توريه يافتم كه در آخر انبياء پيغمبري مي‌آيد و او سخن ناقوس را تفسير مي‌كند. (بحارالانوارص321، ج2).در كتاب روضات الجنان است اميرامؤمنين عليه‌السلام شنيد مردي طنبور مي‌نوازد، آن حضرت او را از اين كار بازداشت و طنبورش را شكست و از آن مرد خواست كه از كارش توبه كند او نيز توبه نمود آنگاه فرمود مي‌داني كه طنبور در هنگامي كه نواخته مي‌شود چه مي‌گويد، عرض كرد چانشين رسولخدا(ص) داناتر است فرمود طنبور در آن حالت مي‌گويد: « سَتَنِدم سَتَنِدم اَيا صاحِبي سَتَدخُل جَهنَم ايا ضاربي » اي صاحب من بزودي پشيمان مي‌شودي بزودي به دوزخ مي‌روي نقل از مستدرك ج13، ص220 از همان مدرك:قال الصادق عليه‌السلام « لا يحَلّ بيعُ الغِناء و لا شَراءه و استماعه نفاقٌ و تعلمه كُفر» امام‌صادق(ع)فرمود خريد و فروش آلات غنا حرام مي‌باشد و شنيدنش دروئي و ياد گرفتنش كفر است. قال‌الصادق(ع) «‌شَرّ الاصواتِ الغِنا، » امام صادق فرمود: بدترين صداها ساز و آواز است (وسائل الشيعه ج12 ص229) و روايات ديگر.12

5-3-مساجد بر روی بندگان خدا همیشه باز باشد

بنده گذرا به گوشم خورد از تلوزیون که یک مژده ای داد و آن این بود که کاری بشود که مساجد بر روی بندگان خدا همیشه باز شد و طرح حضرت آیت ا... فاطمی برای باز نگه داشتن مساجد: خادمهای مساجد را از اوقات تعیین کنند که خادمها جای دیگری کار نکنند و 24 ساعت در مساجد باشند که مساجد همیشه باز باشند انشا ا.... 12

 

 

 

 

 

 

 

 

6-3-در آداب صحیح ذبح

کلمه ذلج همان است که قبل از اسلام هم معروف و معمول بوده و قرآن کریم در آیات متعدد آورده است- اذنجک ان تذبجوها – و تحقق آن با پریدن گلو از زیر چانه حیوان است ( الذلج فی الحلق تحت الحسین ) و اوداج اربعه قطع می شود، در اسلام فقط تسعیه و روبه قبله شدن شرط شده و توصیه هایی که صرفاً جهت ارحت شدن حیوان آمده است. کارد را تیز کنید – گردن حیوان را نشکنید و قبل از موت سر را جدا نکنید و پوست حیوان را نکنید در این رساله که بخاطر این مقوله نوشه شده ( دفع شبهه و رفع عذاب از حیوان ) است، قبل از مرحوم صاحب جواهر سختی دائر بر اینکه قطمه ( جزوه، گلوله و گلو ) بعد از ذلج در طرف بدن بماند یا در طرف سر، در میان نبوده، در زمان آن مرحوم از طرف بعضی ها کربه گفته خود صاحب جواهر: ( عده ای در بدیهیات فقه شبهه ایجاد می کنند ) ایراد شده است و منشاء آن روایتی است که در آن آمده ( اذیج فی المذلج دون الغلصمه ) و در خبود شبهه و پیروان آن گفتگو ها بمیان آمده که منجر به اذیت حیوان در حال ذلج شده: زبان حیوان را نیز منقار ( در مرغ ) و نیز دندان ها و فکین قرار دادن در گاو و گوسفند که مخالف آن توصیه ها است که صریحاً فرموده ( لاتغذبهم ) حیوان را عذاب ندهید و نیز منشاء اختلاف و بگو من بین عوام الناس که آیا این درست ذلج شده یا حرام است، چندی قبل و افت باری جلو در خانه ایستاد، بیرون آمدم، گوساله ای را که بار ماشین بود آورده بودند که آیا دوست ذلج شده یا حرام شده است، وقتی نگاه کردم زیر گلوی حیوان تماماً ذلج شده بود فقط مقداری ( از جوزه ) در طرف بدن قرار داشت، گفتم اشکال ندارد و خدا را شکر که زود رضایت دارند و رفتند خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که جر و بحث نکردند با توجه به اینکه دستوراست حیوان را در حال خوابیدن ذلج کنید وقتی حیوان زیر دست ذالح خوابیده و کارد را طبق دستور روایت یاد شده پایین تر از حوزه گذاشت همان معنی که ذلج زیر چانه می شود تحقق می یابد و جوزه هم در طرف بدن می ماند بلی اگر حیوان را در حال ایستائی ذلج کنند ( زیر قلصمه ) پایین تر از جوزه معنای دیگر می دهد و منشاء شبهه می گردد. و الحمد الله اولا و آخرا..... 13

جمع بندی

انساني كه آفريدگارش در احسن تقويم آفريده « لَقَد خَلقنا الانسانَ في اَحسنَ تَقويم» (سوره تين/آيه4) و در سوره مباركه مؤمنون پس از بيان مراتب خلقت از سلاله طين تا «وَكَسونا العِظامَ لَحماً» چنين فرمايد: سپس او را ساخته و پرداختيم در خلقت ويژه‌اي، در خلقت ديگري كه (ارزش و ابعادش به آساني شناخته نشود) «ثم انشاناهُ خلقا آخرفَتَباركَ اللهُ اَحْسنُ الخالقينْ آيه14» انساني كه عالم صغير است، همچنانكه عالم انسان كبير است (حديث خواندني از عالم آل‌محمد صفحه 253 ج61 بحارالانوار)، عالم زيبا است، زيباييها در انسان خلاصه شده، انسان زيباي جهان است، دنيا خانه‌ايست كه تمام وسائل زندگي در او فراهم شده و مالكش انسان است. (حديثي از امام معصوم(ع) صفحه 61 ج3 بحارالانوار)، گستره زمين زير پايش و آسمان آراسته به خورشيد و ماه ستارگان سقف بالاي سرش، انسان در بر و بحر مسلط بر همه چيز است چيزي نبايد بالاي سر او قرار گيرد طوري كه بر انسان مسلط باشد «وَلَقَد كَرّمنا بني‌آدم وَحَمَلنا هُمْ في البَّر والبحر» (سوره اسراء/آيه70). آري انسان نه تنها حاكم بر زمين است بلكه از عرش هم بالاتر رفته است. در روايات سفر معراجيه آمده: وقتي به آن بالاها مي‌رسند رسولخدا از جبرئيل مي‌پرسد، چيزي زير پايم لغزيد، عرض كرد يا رسول الله آن عرش بود، خلاصه: انسان سر است نباي چيزي بالاي سرش باشد طوري كه تحقير شود و مقام كرامتش لكه‌دار گردد. نبايد انسان پا به عرش خاك برسر شود. مگر مواقع اضطرار و ناچاري آن هم به قدري كه اگر زلزله شد آسيب نبيند. ما در حين زلزله از سقوط مي‌ترسيم، سقوط چيزي از بالاي سر، اما اگر زير آسمان باشيم يا در ساختماني كه سقفش سبك است زلزله چندان وحشتي ندارد. 14

رسولخدا كمتر زير سقف يا خيمه و چادر مي‌رفتند و بي‌جهت  نبود كه در برابر اصرار اصحابش اجازه نداد سقفي به مسجدش بزنند تا جائيكه آن حضرت از دنيا رفت مسجد سقف نداشت، مسجدي كه صدها نفر به طور فشرده در آن اجتماع مي‌كنند و تشويق شده‌اند كه هرچه بيشتر در آن مكث نمايند « المؤمنُ في المَسجد كالسَمكْ في الماء» اگر سر پوشيده باشد چه مي‌شود، آلودگي هوا در اثر تنفس آن همه جمعيت، اگر ترقه‌اي منفجر شود و آتش‌سوزي به هم رسد چه مي‌شود... در مدينه منوره سنت رسول‌الله تا به امروز حفظ شده و مسجدالنبي سقف ندارد و چادر برقي كار گذاشته شده كه در مواقع اضطرار (باد و باران، گرما و سرماي شديد) باز و بسته مي‌شود. در جزوه‌اي كه به عنوان سير تاريخي مسجد منتشر شد نظر عده‌اي از فقهاي نامي شيعه را نقل كردم كه باستناد كريمه: « لَقد كانَ لَكُمْ في رَسُول الله اُسوه حَسَنه » از آيه 21 سوره اجرات سقف زدن به مسجد را مگر در مواقع ضروري جايز نمي‌دانستند. 15

امام ششم عليه‌السلام مي‌فرمايند: «خدا، هستيِ ثابت دارد و علم او خود اوست در حالي كه معلومي نبود و سمع او خود اوست درحالي كه مسموعي نبود و بصر او خود او بود در حالي كه مبصري نبود و قدرت او خود او بود در حالي كه مقدوري نبود2[3]». امام پنجم و ششم و هفتم و هشتم عليه‌السلام مي‌فرمايند: «خداي تعالي نوري است كه با ظلمت مخلوط نيست و علمي است كه جهل در آن نيست و حياتي است كه مرگ در آن نيست3[4]» . امام هشتم عليه‌السلام مي‌فرمايند: « مردم در صفات سه مذهب دارند: گروهي صفات را به خدا اثبات مي‌كنند با تشبيه به ديگران و گروهي صفات را نفي مي‌كنند و راه حق مذهب سوم است و آن، اثبات صفات است با نفي تشبيه به ديگران[5]» . امام ششم عليه‌السلام فرمودند: «خداوند تبارك و تعالي با زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون منصف نمي‌شود بلكه او آفريننده‌ي زمان و مكان و حركت و سكون است[6] »  .ذات خداوند، نامحدود و نامتناهي است، اين كمالات كه در صورت (شكل و عنوان) صفات براي او اثبات مي‌شوند در حقيقت عين ذات و همچنين عين يكديگرمي‌باشند و مغايرتي كه ميان ذات و صفات و همچنين در ميان خود صفات ديده مي شود تنها در مرحله مفهوم است و به حسب حقيقت جزء يك واحد غيرقابل تقسيم در ميان نيست، اسلام براي جلوگيري از اين اشتباه ناروا ، ( تهديدات به واسطه توصيف نفي اصل كمال)،عقيده‌ي پيروان خود را در ميان نفي واثبات نگه مي‌دارد ودستور مي‌دهد اينگونه اعتقاد كنند كه: خدا علم دارد نه مانند علم ديگران، قدرت دارد نه مانند قدرت ديگران،مي‌شنود نه با گوش،مي‌بيند نه با چشم و به همين ترتيب[7] . توحيد مراتب و اقسام دارد : توحيد ذاتي، توحيد صفاتي، توحيد افعالي، توحيد عبادي[8]  . حكمت اينكه خداي متعال به توسل (به اهل بيت(س)) امر كرده اين است كه مقام والاي بندگان شايسته را معرفي كند و ديگران را به عبادت و اطاعتي كه موجب رسيدن آنان به چنين مقامي شده است تشويق نمايد و از اينكه كساني به عبادتهاي خودشان مغرور شوند جلوگيري كند[9].

مقررات بندگي خدا، نماز، زكوه، حج و غيره ذلك همه براي تطهير است تطهير از آلودگي‌هاي ظاهري و تطهير از آلودگي‌هاي باطني مثل رذايل اخلاق، حرص و آز، بخل، حسد و ساير زشتي‌هاي رواني كه موجبات ناراحتي و عذاب او را فراهم مي‌كنند و جهنم او را شكل مي‌دهند. در آيه 103 از سوره مباركه توبه چنين است: « خُذْ مِنْ اَموالِهِم صَدَقهً تُطهِّرهُم وَ تُزَكيهم بِها ...» يا رسول‌الله بگير از اموال آنها صدقه را تا آنان را پاك كني و به واسطه آن روان آنان را تزكيه كني، آري با از بين رفتن زشتي‌ها و نازيبايي‌هاي رواني زيبايي‌ها جايگزين مي‌شود، نه تنها شخص بهشتي مي‌شود بلكه خود بهشت مي‌شود و بهشت عاشق او مي‌گردد. رسول خدا(ص) درباره بعضي از اصحاب خود فرمود: بهشت عاشق اينها است.

صاحبان انديشه متكي به وحي مي‌گويند انسان ضعيف آفريده شده است از لحاظ رواني در هيچ حالت ثبات و آرامش ندارد، او پيوسته از عوارض داشتني‌ها و نداشتن‌ها رنج مي‌برد در داشتن‌ها بشكن مي‌زند همه چيز را فراموش مي‌كند و در نداشتن‌ها بر سر مي‌زند و مأيوس مي‌گردد، در عبادت خدا و شناخت خداستكه تثبيت مي‌شود و وقرو وزنه پيدا مي‌كند و در هر حال چه داشتن و چه نداشتن به خطاب: «يا اَيَّتُها النَفسُ المُطمئنه اِرْجعي اِلي رَبِّكَ راضيه مَرضيهَ فَادْخُلي في عبادي، وَ ادْخْلي جَنَّتي » مشرف مي‌شود. ترجمه: هان اي نفس مطمئنه و با وقار- بسوي پروردگارت كه تو از او خشنودي و او از تو خشنود است باز گرد و در زمره بندگان من درآي، و به بهشت من وارد شو.(سوره والفجر/آيات 27-28-29-30).اين بهشت، بهشت سرتاسري است. روز قيامت هم چنين توصيف شده است: در آن روز هركس وزنه‌هايش سنگين است او در زندگي رضايت بخش پسنديده است «فَامّا مَن ثَقُلَتْ مَوازِينُه فَهُوَ في عيشَه راضيه» و اما سبك وزنها كه به هر بادي ثبات خود را از دست مي‌دادند، بازگشت او دوزخ است « وَ امّا مَن خَفَّت مَوازينه فامّهُ هاويه وَ ما ادريكَ ما هِيَ نارٌ حاميه» (سوره قارعه/آيه 5 الي11).آري كسي كه در هرحال و در هر حادثه رجوع به پروردگارش نمود و با ديد الهي با آن حادثه روبه‌رو شد علاوه بر آرامشي كه نصيبش مي‌شود خود را در كنار خدا مي‌بيند (عند رب) مي‌شود، عند رب هم هميشه جنات است با خدا مأنوس مي‌شود و به گفته امام صادق عليه‌السلام اين چنين شخصي مشمول آيه كريمه: «اِنَّ المُتَّقين في جناتٍ و نَهْر في مقعَدِ صدِقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتدر» (سوره قمر/آيه55) مي‌گردد. تقواي حقيقي پائيدن مقام رب است ترجمه آيه چنين مي‌شود: بي‌گمان آنها كه خدا را مي‌پايند و در هر حادثه به او رجوع مي‌كنند. با خدا همواره انس دارند، هميشه در باغها هستند و در وسعت (پيغمبر(ص) فرمود نهر در اينجا به معناي وسعت است) در منزلتي راستين نزد فرمانرواي توانا، عند مليك همان ملك است با اضافه حرف يا كه (كثره المباني تدل علي كثره المعاني) اين است انديشه متكيان به وحي، در اين جهان بيني همه چيز زيباست كه خود شرح مفصل دارد و گفتني زياد. 16.امید پیروزی‌ها و موفقیت‌های جهانی اسلام.

پی نوشت ها:

1- اندیشه سیاسی اجتماعی آیت الله سیدجوادسید فاطمی رضاقارزی.نشرروزا1403

2-انسان ودرس(تعلیم وتعلم)،سیدجوادسیدفاطمی رحمه الله علیه..چاپ میثم1380

3-اندیشه سیاسی اجتماعی آیت الله سیدجوادسید فاطمی رضاقارزی.نشرروزا1403

4-عبودیت خدا نوشته‌های رضاقارزی 15مهر1402، @obodiyatekhodaa

5-14پایگاه اظلاع رسانی آیت الله سیدجواد سیدفاطمیasfatemi.ir

15-اندیشه سیاسی اجتماعی آیت الله سیدجوادسید فاطمی رضاقارزی.نشرروزا1403

16-انسان ودرس(تعلیم وتعلم)،سیدجوادسیدفاطمی رحمه الله علیه..چاپ میثم1380

 



   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn