کتاب اسلام شناسی .رضاقارزی(شامل :گزیده مهمترین مباحث،مطالب اعتقادی و پرسشهای یک مسلمان )

 

اسلام شناسی

پاسخ پرسشها وشبهات جوانان (گزیده مهمترین مباحث،مطالب و پرسشهای یک مسلمان ازتعاریف،مفاهیم ،کلیات،معارف،تعالیم ،منابع،اصول عقاید، فروع واحکام و دستورات ،اخلاق ،خودسازی،معنویات،علوم ،مسائل وشبهات مهم اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله وسلم)

-بخش اول:

کلیات اسلام شناسی

 

رضا قارزی

 

 

پرسش1- دين اسلام  در لغت ،مفهوم یا اصطلاح به چه معنی است؟ (تعریف دين اسلام)

پاسخ:   دین اسلام برنامه جامع و هميشگي است كه از جانب خداي متعال براي زندگي انسان در دو جهان به سوي خاتم پيامبران حضرت محمد صلي الله عليه و آله نازل گرديد.دين مقدم اسلام يك برنامه عمومي و هميشگي است كه از جانب خداي متعال براي زندگي انسان در دو جهان به سوي خاتم پيغمبران حضرت‌محمد(ص) نازل شده است تا در جامعه بشري به مورد اجراء درآيد و كشتي انسانيت را از گرداب جهالت و بدبختي بيرون كشيده و به ساحل نجات و سعادت دو دنيا برساند.

دين حق امروز فقط دين اسلام مي‌باشد. جهان بيني و ايدئولوژي(هدف و برنامه) اجزاء مكتب اسلام هستند.پيروان جهان‌بيني غيرالهي (مادي) در زمان سابق دهري، ملحد، زنديق و ... و در زمان حاضر مادي‌گرا، يا ماترياليست ناميده مي‌شود، ماديگري نحله‌هاي مختلفي دارد و مشهورترين آن ماترياليست ديالكتيك مي‌باشد.

در فرهنگ لغات عربی و استعمال های قرآنی به معنای زیادی از جمله : جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، روش و رویه، توحید و خداپرستی آمده است.[1] واژه و لغت دین گرچه عربی است ولی در فرهنگ لغات ملل مختلف به معنای حکم، قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیر آن آمده است.

دین در مفهوم و اصطلاح اعتقاد به آفريننده‌اي براي جهان و انسان و همچنين دستورات عملي متناسب با آن اعتقاد است.  به عبارتی  مجموعه بینش ها و عقاید، قوانین و دستورا ت، اخلاق و سنن و آداب زندگی که پیامبر الهی از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت آورده که تمام امور زندگی را تحت پوشش دارد از جمله پرورش انسانها، اداره فرد و جامعه و پاسخگویی به اقتضای آفرینش انسان.

 دین یک نهضت همه جانبه به سوی تکامل و تعالی انسان است که برگزیدن و عمل به آن متضمن سعادت حقیقی است که سعادت و صلاح دنیوی و حالات بهشتی و کمال اخروی و حیات حقیقی جاودانی او را تامین می کند.[2]

كساني كه مطلقاً معتقد به آفريننده نيستند « ‌بي‌دين‌» و كساني كه معتقد به آفريننده براي جهان هستند، « دين‌دار» شمرده مي‌شوند اينها (بي‌دينها) جهان را تصادفي و يا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادي و طبيعي مي‌دانند. بر اين اساس اديان موجود در ميان انسانها به حق و باطل تقسيم مي‌شوند دين حق آئيني است كه داراي عقايد درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهايي را مورد توصيه و تأكيد قرار دهد كه از ضمانت كافي براي صحت و اعتبار برخوردار باشد.

 

خداوند تعالي در آيه 120 سوره بقره مي‌فرمايد:

« وَلَن ترضي عنكَ اليَهودُ ولانَصاري حتّي تَتَبِعَ مِلَتَهُم قُل انّ هُديَ اللهِ هَوَ الهدُي و لَبن اتّبَعتَ اَهَواءهُم بَعَد الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلم مَالكَ مِنَ اللهِ من وليٍ و لانصيرٍ»ترجمه : « (اي پيامبر ! ) هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا (بطور كامل تسليم خواسته هاي آنها شوي و از آيين (تحريف يافته‌ي) آنان پيروي كني، بعد از آنكه آگاه شده‌اي، هيچ سرپرست و ياوري از سوي خدا براي تو نخواهد بود. همچنين در سوره‌ي صف آيه 6 و مي‌فرمايد: ( و با زياد آر هنگاميكه عيسي بن مريم به بني‌اسرائيل گفت: من همانا رسول خدا به سوي شما هستم و به حقانيت كتاب تورات كه مقابل من است تصديق مي‌كنم و نيز شما را مژده مي‌دهم كه بعد از من رسول بزرگواري كه نامش (در انجيل من) احمد است بيايد (قرآنش عالمي را به نور علم حكمت روشن سازد.) چون با آيات و معجزات به سوي خلق آمد گفتند: اين سحري آشكار است(6) آيا از آن كسي كه به راه اسلام و سعادتش مي‌خوانند و او همان دم برخدا افتراء و دروغ مي‌بندد در جهان كسي ستمكارتر هست؟ و خدا هم هيچ قوم ستمكاري را هدايت نخواهد كرد . »

اعتقاد به خداي يگانه اعتقاد به زندگي ابدي هر فردي از انسان در عالم آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام داده است و اعتقاد به بعثت پيامبران از طرف خداي متعال براي هدايت بشر بسوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت اين 3 اصل در واقع پاسخهايي است به اساسي‌ترين سؤالاتي كه براي هر انسان آگاهي مطرح مي‌شود كه: مبداء هستي كيست؟ پايان زندگي چيست؟ از چه راهي مي‌توان بهترين برنامه زيستن را شناخت؟ كه برخاسته از جهان‌بيني الهي مي‌باشد و متن برنامه‌اي كه از راه تضمين شده و شناخته مي‌شود، همان ايدئولوژي ديني مي‌باشد.

عقايد اصلي لوازمات و ملزومات و توابع و تفاضيلي دارد كه مجموعاً نظام عقيدتي ديني را تشكيل مي‌دهد و اختلاف در اينگونه اعتقادات موجب پيدايش اديان و فرقه‌ها و نحله‌هاي مذهبي مختلفي شده است. مانند اعتقاد به تثليث مسيحي كه با توحيد وفق نمي‌دهد هرچند مسيحيان درصدد توجيد آن بر مي‌آيند (در باب نبوت) همچنين اختلاف در كيفيت تعيين جانشين پيامبر كه بايد از طرف خدا يا از طرف مردم تعيين شود عامل اصلي اختلاف بين شيعه و سني در اسلام شده است.

چند نكته :

  • در نظر آئين مقدس اسلام فراگيري اصول مقدس اسلام و عمل به فروع « احكام‌» و دستورات آن و همچنين آراسته شدن به اخلاقيات و آداب اسلامي بر هر مسلماني واجب و تكليف مي‌باشد.
  • جهان بيني‌ها كلاً به دو بخش: الهي (امروز اسلام) و مادي تقسيم مي‌شود كه پيروان جهان‌بيني مادي در زمان سابق « طبيعي»، « دهري» احياناً «ملحد»،« زنديق» ناميده مي‌شدند و در زمان ما «مادي» و «ماترياليست» ناميده مي‌شوند.
  • مادّيگري نحله مختلفي و مشهورترين آنها در عصر ما «ماترياليسم دياليتيك» است كه بخش فلسفيِ ماركيسم را تشكيل مي‌دهد.
  • واژه « اصول دين» را مي‌توان به دو معناي عام و خاص بكار برد: اصطلاح عام آن در برابر « فروع دين»‌و بخش احكام بكار مي‌رود و شامل همه عقايد معتبر مي‌شود و اصطلاح خاص آن به اساسي‌ترين عقايد اختصاص مي‌يابد.

 

پرسش2-دلایل ضرورت دین داری انسان هاچیست(علل نیاز انسان به دین چیست ) ؟

پاسخ:   با توجه به ربوبیت حکیمانه الهی و نیز توجه به این که انسان قابلیت حیات ابدی و کسب کمالات معنوی و اخروی را در حد اقتضا ظرفیتش که آفریده شده است را داراست، به دین نیازمند است تا او را در پیمودن مسیر حیات سعادتمندانه هدایت و یاری کرده و در عین حال نیازهای دنیوی او را نیز مورد توجه قرار دهد و پاسخ های لازم و مورد نیاز و مورد درخواست او را بدهد؛ و تامین خواسته های مشروع، منطقی و معقول دنیوی اش جزء برنامه های هدایتی اش  باشد یعنی دین را از دنیا جدا نداند.

پس، از دلایل ضرورت دین داری انسان ها، نیاز فطری و روحی به دین و خداپرستی است و پاسخگویی به افکار و داشتن عقاید صحیح و همچنین نیازمندی به قوانین جامع و مترقی است لازم به ذکر آنکه انسان خلا عقیده ندارد و دارای اعتقاد است چه صحیح چه ناصحیح قوانین الهی برنامه کامل زندگی مادی و معنوی بوده و به جنبه های دنیوی و اخروی توامان توجه دارد، راز پیدایش بحرانهای شدید روحی و اعتقادی و اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ، به ویژه در میان انسانهای غرب وشرق همین جدا شدن از دین و اتکاء به عقل حسی و تجربی می باشد که دور از خوشبختی، کمال، صلاح، حیات حقیقی دنیوی و اخروی است.

از علل دیگر نیاز به دین دلیل نیاز انسان به اخلاق و فضائل اخلاقی و آداب و سنن صحیح است و تا به وسیله آن بتواند روابط فردی و اجتماعی را ایجاد و اصلاح کرده  و یک زندگی سالم و صحیح داشته باشد و همچنین بتواند در کمالات و معنویات به تعالی برسد.که تمام این آموزه ها در دین وجود دارد. رفتارهای غیر صحیح و غیر انسانی امروز رایج در غرب و شرق و لشکرکشی ها، هجوم ها و حمله ها به کشورهای مظلوم  و ستمدیده به ویژه مسلمان (عراق، پاکستان، افغانستان ، فلسطین و ...) نتیجه عدم پایبندی به دین است.

 

پرسش3- آیا دین امری فطری است؟

پاسخ:    در مطالب بالا آورده شد که نیاز انسانها به خداپرستی و دین یک نیاز فطری و روحی است. دین با فطرت انسانی هماهنگی کامل دارد و تشریع با تکوین مطابق است چنانچه در آیه فطرت می فرماید:

« فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها ...»

 ترجمه پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسان ها را بر اساس آن آفریده است. سوره روم آیه 30

از آثار دین بازگردانیدن انسان از جهل و نادانی، توهش، حیوانیت و نفسانیت و به دانایی، رحمانیت، انسانیت، تکامل و آرامش تعالی و انس و وصل به خدا و القاء الله و عند رب شدن و خلسیفه الهی و در یک  مفهوم عبودیت و بندگی خداست.

 

پرسش4- تاریخ پیدایش ادیان آسمانی را مختصرا بیان کنید؟

 

پاسخ:    آنچه که از مدارک اسلامی به دست می آید تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است حضرت آدم علیه السلام اولین پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی است و کفر، شرک، نفاق، هواپرستی ، دنیا پرستی، شیطان پرستی، بت پرستی و ... همگی در اثر تبعیت نفس و شیطان است که با  گزیدن طاغوت و غیر خدا و تحریفات، اعمال سلیقه ها ، نفسانیت ها، اغراض فردی و گروهی پدید آمده است.

ادیان توحیدی یا ادیان آسمانی و حقیقی دارای سه اصل کلی مشترک می باشند: اعتقاد به خدای یگانه اعتقاد به زندگی ابدی در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمال در آن جهان و اصل اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر به سوی کمال و سعادت دنیا و آخرت. البته 2 اصل عدل و امامت از اصول تشییع (یگانه مذهب حق) حاضر است.

 

پرسش5- اساسی ترین سوالات  شناختی ،فکری ،اندیشه ای یا نظری و اعتقادی هر انسان کدام است؟

 

پاسخ:    سه اصل توحید، معاد و نبوت پاسخ های اساسی ترین سوالات هر انسان آگاه است که : 1- مبدا و خالق و مدیر و مدبر عالم کیست؟ 2- پایان زندگی چیست؟  3- از چه راهی می توان بهترین برنامه زیستن را شناخت؟

متن برنامه ای که از راه تضمین شده وحی شناخته می شود همان ایدئولوژی دینی است که برخاسته از جهان بینی الهی است. عقاید اصلی لوازم و ملزومات و توابع و تفاصیلی دارد که مجموعه نظم عقیدتی دین را تشکیل می دهد. علماء شیعه اصل عدل و امامت را از اصول دیگر دین شمرده است.

 

 

 

پرسش6 -  دین اسلام دین جامع و کامل و یگانه دین حق  یعنی چه؟

پاسخ:    دین اسلام برنامه عمومی، همیشگی، جامع، کامل زندگی دو جهان است که از جانب خداوند تبارک و تعالی به سوی پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) نازل نموده است.

قرآن کریم تنها کتاب دست نخورده است که تمام آیات آن بدون کم و کاست وحیانی بوده و توسط جبرئیل بر پیامبر خاتم (ص) نازل گردیده است. بر اساس اعلام صریح قرآن کریم به عنوان مطمئن ترین سند دینی نه تنها دین حق و خالص از جمیع جهات، وجود دارد بلکه گروندگان به ادیان و مذاهب مختلف دیگر موظفند در پی یافتن و گرویدن به دین  حق و خالص باشند و به هر دین و مذهبی بدون تحقیق و حصول اطمینان از حقانیت و درستی نگروند.

در حال حاضر  طبق تمام ادله صحیح فقط دین اسلام آن جامعیت و کامل بودن مطلق بودن، حقانیت و خالص بودن ، مانع بودن و رساندن انسان به کمال و تعالی را داراست و پیروان ادیان الهی قبلی منسوخ شده باید به دین اسلام در آیند جامعیت و کمال مطلق آیین جهانی اسلام بر همگان ثابت گردید دینی که توانایی لازم و کافی در پاسخگویی به نیازهای همه جانبه مادی و معنوی و دنیوی و اخروی انسان را دارا است.

 دین الهی در مراحل و سیر زمانی تکامل خود به اسلام ختم شد. و ادیان قبل از اسلام نسخ شده می باشند. پیامبران قبل از خاتم به پیروان خود نوید آمدن پیامبر خاتم را داده و به آنها دستور گرویدن به اسلام را و قرآن را داده بودند. خداوند تبارک و تعالی دین اسلام را بر پیامبرش حضرت محمد صل الله علیه و آله نازل کرده و امامت و ولایت رهبری، اداره جامعه اسلامی ، قضاوت و کلیه مناسب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم جز نبوتش را (بعد از ایشان) به 12 معصوم و ائمه اطهار سلام الله علیه اجمعین سپرده است.

خداوند متعال به پیامبرش رسول اکرم (ص) فرمان داده تا دین و دین داری اش را خالص گرداند: قل انی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین سوره زمر آیه 11

ترجمه:«بگو مامورم که فقط خدا را بپرستم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم» در آیه بعد که می آید ضمن تخطئه جدی معتقدات دینی اهل کتاب ( عهد و نصارا) و نفی و رد تکثر گرایی در ادیان و نادرست دانستن آن می فرماید: « ولا یدینون الحق من الذین اوتو الکتاب ....» سوره توبه آیه 29

ترجمه: و آیین حق ( و خالص) را نمی پذیرد کسانی که دارای کتاب اند.

پروردگار باری تعالی در سوره مبارکه بقره آیه 120 می فرماید:« ای پیامبر! هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهد شد تا بطور کامل تسلیم خواسته های آنها شوی و از آیین (تحریف یافته) آنان پیروی کنی. دوم و بعد از آنکه آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخوهد بود.»و همچنین در سوره مبارکه صف آیه 6 و 7 می فرماید:

« و باز یاد آر ای پیامبر هنگامی که عیسی بن مریم به  بنی اسرائیل گفت: من همان رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می کنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش در انجیل من احمد است بیاید ( قرآنش عالمی را به نور علم حکمت روشن سازد.) چون با آیات معجزات به سوی خلق آمد گفتند : این سحری آشکار است، آیا از  آن کس که او را به راه اسلام و سعادت می خوانند و او همان دم به خدا افترا و دروغ می بندد. در جهان کسی ستمکارتر  از او هست؟ و خدا هیچ قومی ستمکاری را هدایت نخواهد کرد.»

پیروان ادیان الهی تحریف شده موجود که به دین پیامبر اسلام در نیامده اند طبق صریح قرآن کریم کافر بوده و رستگار نخواهند شد مگر پیروان درستکار و متقی از این ادیان  آنها که در گوشه ای از دنیا باشند و بر دین تحریف نشد و صحیح خود پایبند و مقید و متقی باشد و نداند که پیامبر اکرم اسلام آمده که  فقط این افراد مورد  استثناء قابل رستگار شدن و نجات اند.

حضرت علی علیه السلام در روایات زیادی از جمله این روایت بر وجود حق و باطل و تفکیک آنها تصریح کرده است : « حَقُ وَ باطِلُ وَ لَکُلِّ اَهلُ» ترجمه: حقی وجود دارد و باطلی و برای هر کدام پیروانی است. نهج البلاغه خطبه 16.

قرآن کریم در آیات متعددی از جمله آیات زیر اسلام را به عنوان یگانه دین حق و خالص اعلام کرد. وسیله ادیان را باطل و پیروی از آنها را غیر قابل قبول دانسته است:« ان الدین عند الله الاسلام...» آل عمران آیه 19 و این آیه « و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین» آل عمران؛ آیه 85»

ترجمه: «دین نزد خدا، تنها اسلام و تسلیم بودن در برابر حق است..» آل عمران آیه 19. و «هر کس جز اسلام آیین دیگری برای خود برگزیند از او پذیرفته نیست و در سرای باقی از زیانکاران خواهد بود.»

7-ازدلايل حقانيت شيعه چیست(چگونه می توان حقانیت تشییع را اثبات کرد؟)( ادله متقن و روشن بر حقانيت مذهب شيعه- به ويژه در مورد اصل امامت- در برخورد با اهل تسنن را بيان كنيد؟)

پاسخ:    براهين موجود در اين زمينه را مي توان به سه دسته كلي تقسيم كرد:

 1. دلايل قرآني

   2. براهين عقلي

3. روايات پيامبر اكرم(ص)

هر يك از اين شيوه ها، دلايل بسياري را شامل مي شود؛ به طوري كه گستردگي هر يك از اين استدلالات، مطالعه كتاب هاي متعددي را مي طلبد و در اين مختصر امكان بحث از آن ها نيست؛ ليكن به طور فشرده چند برهان بيان مي گردد:

يك. ديدگاه قرآن (دلايل قرآني)

               1.از نظر قرآن، رهبري و امامت امت، اصالتاً بايد به دست معصوم و دور از هرگونه كژي باشد.اين نكته با تعابيري مختلف در كتاب الهي بيان شده است؛ از جمله هنگاني كه ابراهيم (ع) به امامت رسيد و خداوند به او فرمود:« ابراهيم (ع) آن منصب الهي را براي فرزندانش درخواست كرد«قالَ وَ مِنّ ذُرِّيَّتِي»؛ ولي در پاسخ آمد:«لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمِين»؛ « عهد من به ستمكاران نمي رسد.»

آيه بالا نشان مي دهد كه امامت منصبي الهي است- نه به انتخاب افراد- و به كساني اعطا مي شود كه از هر ظلمي(اعتقادي، اخلاقي و رفتاري) پاك و مبرّا باشند و نفي مطلق ظلم، مساوي با عصمت است.

2. در آيه ابلاغ نيز مي فرمايد:[3]» و به دنبال آن براي تحقق اين مسئله(معرفي و اعلام ولايت اميرمؤمنان(ع) در غدير خم)آية كمال دين نازل شد.بنابراين خداوند با اعلام ولايت و جانشيني حضرت علي(ع)،كامل شدن دين اسلام را اعلام  كرد و فرمود:

دو. ديدگاه عقلي(براهين عقلي)

1. لزوم رهبري در جامعه، امري انكار ناپذير است.

2. رهبري در جامعه اسلامي،بايد بر اساس احكام و قوانين الهي باشد.

3- احكام الهي به دست كسي اجرا مي شود كه به طور كامل به زواياي آن احكام، آگاه و نسبت به آن ها متعهّد باشد.به عبارت ديگر اگر پيامبر نيست، پيشواي امت- از نظر شرايط و اوصاف- بايد نزديك ترين فرد به آن حضرت باشد.

4. به شهادت تاريخ و گواهي خلفا، هيچ كس در جهات ياد شده قابل مقايسه با امامان معصوم(عليهم السلام) نبوده است.حتي خلفا در موارد بسياري، احساس نياز به آنان مي كردند؛ چنان كه خليفه دوم خود بارها اعلام كرد:« لولا علي لهلك عمر»؛ يعني، «اگر علي(ع) نبود هر آينه عمر هلاك مي گشت».

سه. از ديدگاه روايي(روايات پيامبر اكرم(ص))

روايات بي شماري از پيامبر اكرم(ص) در كتاب هاي شيعه و سني، به تواتر نقل شده كه به صراحت امامت و ولايت اهل بيت(ع) را اثبات مي كند؛ مانند:

  1. روايات مربوط به حادثه غدير،
  2. روايات ليله الانذار.
  3. احاديث سفينه.
  4. احاديث ثقلين.
  5. احاديث ائمه دوازده گانه؛
  6. حديث منزلت و... .

در ميان احاديث مختلف – به عنوان نمونه- به بيان حادثه غدير و توضيحي دربارة آن بسنده مي كنيم.

جريان حديث غدير خم

رسول خدا(ص) در سال دهم بعثت، تصميم گرفت عمل حج به جاي آورد و آن را به مسلمانان اعلام فرمود.عدة زيادي به مدينه آمدند تا در ركاب آن حضرت حج به جاي آورند و به او تأسي كنند.آن حج را حجه الوداع، حجه الاسلام، حجه البلاغ و حجه الكمال ناميده اند.رسول خدا(ص) از هجرت تا رحلت جز آن حج، حج ديگري نياورده است.

پيامبر(ص) پنج يا شش روز به ماه ذي حجه مانده، از مدينه خارج شد... آن گاه اعمال حج و عمره به هدايت خود ايشان انجام گرديد و عملي را كه تا قيامت بايد به جاي آورده شود، عملاً به مردم نشان داد.پس از پايان حج، از مكه به طرف مدينه خارج شده؛ در حالي كه جماعت ياد شده در محضرش بودند.

روز پنج شنبه هجدهم ماه ذي حجه با آن جمعيت انبوه به «غدير خم» در جحفه رسيد.در آن جا جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد:

بدين طريق خدا به پيامبرش امر كرد تا علي(ع) را در جاي خويش نصب كند و ولايت و لزوم طاعت او را ابلاغ نمايد.در آن وقت طليعه كاروان به حجفه نزديك شده بود، حضرت فرمان داد تا آن هايي كه از محل گذشته بودند، برگردند و آناني كه در محل بودند، توقف كنند.در آن جا پنج درخت كنار هم بود، فرمان داد كسي زير ساية آن ها ننشيند.جمعيت همه در جاي خود قرار گرفتند، زير آن درخت ها را پاك كردند، آن گاه اذان نماز ظهر گفته شد.

حضرت رسول زير آن درختان ايستاد و نماز ظهر را با جماعت خواند.هوا به قدري گرم بود و آفتاب چنان آتش مي ريخت كه مردم از شدت گرما، گوشه اي از عبا را سر كشيده و گوشه اي را از حرارت سنگريزه ها زير پا گذاشته بودند، پارچه اي بر يكي از درخت ها كشيده و براي آن حضرت سايبان درست كردند.

چون از نماز فارغ شد، بالاي جهازهاي شتر رفت كه روي هم چيده بودند.صدايش را بلند كرد، به طوري كه همه شنيدند و فرمود:«الحمد الله، از خدا مدد مي جوييم، به او ايمان مي آوريم، بر او توكل مي كنيم و به خدا پناه مي بريم از شر نَفْسْ هاي خود از سيئات اعمال خويش...

شهادت مي دهم كه جز خدا معبودي نيست و محمد بنده و رسول او است........

احتمال مي رود كه خدا مرا به طرف خود ببرد و عمر من سرآيد؛ من پيش خدا مسئولم و شما مسئوليد، چه مي گوييد؟

گفتند: گواهي مي دهيم كه پيغام خدا را رساندي و در رساندن آن تلاش كردي و خيرخواه بودي، خدا تو را جزاي خير دهد! فرمود: آيا شهادت نمي دهيد كه جز خدا معبودي نيست و محمد بنده و رسول اوست و بهشت و آتش خدا و مرگ حق است و قيامت خواهد آمد و خداوند مردگان را زنده خواهد كرد؟ گفتند:آري شهادت مي دهيم.عرض كرد: خدايا! شاهد باش.

سپس فرمود: اي مردم! آيا سخن مرا نمي شنويد؟ گفتند: آري مي شنويم. فرمود: من پيش از شما به كنار حوض كوثر خواهم رفت، شما در آن جا پيش من خواهيد آمد.عرض آن به فاصلة صنعاء(پايتخت يمن) و بُصري)قبصه اي است از توابع دمشق) است.در كنار آن كاسه هايي به عدد ستارگان از نقره است؛ بنگريد در حفظ «ثقلين» كه چه طور جانشين من خواهيد بود؟

گفتند: اي رسول خدا! ثقلين چيست؟ فرمود: ثقل بزرگ تر كتاب خدا است. يك طرف آن به دست خدا و طرف ديگرش به دست شما است.به آن چنگ زنيد تا گمراه نشويد.ثقل كوچك عترت(اهل بيت) من است.خداي لطيف خبير به من خبر داده كه آن دو، از هم جدا نمي شوند تا در حوض كوثر پيش من آيند.من از خدا چنين خواسته ام، از قرآن و اهل بيت جلو نيتفيد؛ وگرنه هلاك مي شويد و از آن دو كنار نمانيد؛ وگرنه نابود مي گرديد.

آن گاه دست حضرت علي(ع) را گرفت و بلند كرد تا جايي كه سفيدي زير بغل هر دو ديده شد و همه علي(ع) را شناختند، بعد از آن فرمود: مردم، كيست كه بر مؤمنان از خودشان مقدم تر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند.فرمود:« ان الله مولاي و انا مولي المؤمنين و انا اولي بهم من انفسهم فمن كنت مولاه فعلي مولاه» . «همانا خدا مولاي من است و من مولاي مؤمنانم و بر آنان از خودشان اولي مي باشم.پس هر كه را مولا منم علي مولاي اوست.»اين سخن را سه بار تكرار كرد.سپس گفت: «اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حيث دار»«خدايا! دوستي گزين با هر كه او[علي] را دوست دارد و دشمن دار هر كه او را دشمن دارد؛ دوستش دار آن كه با او دوستي ورزد و خشمگين باش از آن كه به او خشم مي ورزد؛ ياري كن آن كه او را ياري كند و خوار گردان آن كه او را تنها گذارد و به او پشت كند؛و حق را همپاي او بپادارد». آن گاه فرمود: هر كه در اين جا حاضر است به غايبان برساند.

هنوز از آن جا حركت نكرده بودند كه جبرئيل اين آيه را آورد:«الّيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيّْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»؛«امروز دينتان را كامل ونعمتم را بر شما تمام كردن و از دينتان اسلام راضي شدم.»

رسول خدا(ص) فرمود: الله اكبر! بر اكمال دين و اتمام نعمت و رضاي خدا به رسالت من و ولايت علي بعد از من.سپس جمعيت به اميرمؤمنان علي(ع) تهنيت گفتند؛ از جمله ابوبكر و عمر گفتند:« بخ بخ لك يا ابن ابي طالب اصبحت و اميست مولاي و مولا كل مؤمن و مؤمنه»؛ « به به بر تو اي پسر ابي طالب! صبح و شام كردي در حالي كه سرپرست من و سرپرست هر مؤمن و زن مؤمني.»

حسان بن ثابت شاعر كه در آن جا بود گفت: اي رسول خدا! اجازه دهيد دربارة علي ابياتي بگويم تا بشنويد؟ فرمود: بگو با بركت خدا.حسان گفت: اي شيوخ قريش! سخن من، پيرو سخن رسول خدا دربارة ولايت و سرپرستي است.آن گاه گفت:

يناديهم يوم الغدير نبيّهم

               بخم فاسمع بالرسول منادياً

و قال: فمن مولاكم و وليكم                  فقالوا ولم يبدلوا هناك التعاديا

الهك مولانا و انت ولينا                      و لن تجدن منا لك اليوم عاصياً

فقال له قم يا علي فانني                       رضيتك من بعدي اماماً و هادياً

فمن كنت مولاه فهذا وليه                     فكونوا له اتباع صدق موالياً

هناك دعا اللهم و ال وليه                     وكن للذي عادي عليّاً معاديا

 

اين خلاصه اي از جريان غدير و تعيين حضرت علي(ع) براي خلافت و امامت بود.[4]

شايان ذكر است كه واقعه غدير و خطبه پيامبر اكرم(ص) در آن، مورد اجماع و اتفاق جميع مسلمانان است و جايگاه ويژه اي در نصوص ديني و ادبيات و اشعار مسلمانان- اعم از عرب و غيرعرب – دارد.در متون اسلامي هيچ روايتي به اندازه اين واقعه، به حد تواتر يا فوق تواتر نرسيده است و احدي را ياراي ترديد در آن نيست.از صحابه پيامبر(ص) 110 تن و از تابعين 89 تن آن را نقل كرده اند و طبقات راوي آن، به 360 تن رسيده است.شاعران بسياري نيز اين جريان را به نظم درآورده اند؛ از جمله:

در قرن اول: حسان بن ثابت انصاري، قيس بن سعد بن عباده انصاري، عمر و بن عاص بن وائل و محمد بن عبدالله حميري.

در قرن دوم: كميت بن زياد، سيد اسماعيل بن محمد حميري، شعيان بن مصعب كوفي.

در قرن سوم: ابو تمام حبيب بن اوس طايي و دعبل بن علي بن رزين الخزاعي و در قرون بعد ده ها نفر ديگر.

از اهميت اين واقعه، همان بس كه علامه اميني يازده جلد كتاب ارزشمند الغدير را دربارة آن به نگارش درآورده است.

اكنون اين سؤال رخ مي نمايد كه اگر اين واقعه در ميان همة مسلمين، اجماعي و مورد اتفاق است، پس اختلاف در چيست؟ در پاسخ گفتني است: اساس اختلاف بر سر ماهيت و دلالت اين واقعه است؛ يعني:

الف. اهل تسنن اظهار مي دارند كه اين حادثه عظيم تاريخي و سخنان و تأكيدات پيامبر اكرم(ص)، به معناي لزوم«محبت و دوستي» حضرت علي (ع) و يا حداكثر معرفي ايشان به عنوان يكي از نامزدهاي خلافت است و هيچ دلالتي بر امامت و زمامداري و لزوم پيروي از ايشان ندارد! دليل آنان اين است كه«ولايت» چند معنا دارد و يكي از معاني آن«دوستي»است.بنابراين تا زماني كه به اين معنا قابل حمل است، نمي توان به معاني ديگر آن تمسّك جست.

ب. ديدگاه شيعه اين است كه ماهيت اين حادثه و سخنان پيامبر اكرم(ص)، نص صريح و قاطع بر امامت و پيشوايي حضرت علي(ع) و لزوم اطاعت از او است.

قرينه ها و شواهد، به گونه اي است كه هرگز نمي توان آن را تنها به دوستي و محبت و يا نامزدي خلافت تفسير كرد.دلايل صحّت ديدگاه شيعه عبارت است از:

1. معناي ولايت: اگر چه در مواردي ولايت به معناي دوستي نيز به كار مي رود؛ ولي لغت شناسان و كتاب هاي معتبر لغت شناسي، عمدتاً  كلمة ولايت را به معناي سرپرستي، عهده داري امور، سلطه، استيلا، رهبري و زمامداري معنا كرده اند.در اين جا معناي اين كلمه با برخي از مشتقاتش از كتاب هاي لغت اهل سنت نقل مي شود:

راغب اصفهاني مي نويسد:« وِلايت؛ يعني، ياري كردن و وَلايت يعني، زمامداري و سرپرستي امور و گفته شده است كه وِلايت و وَلايت، مانند دِلالت و دَلالت است وحقيقت آن «سرپرستي» است؛ وليّ و مولا نيز در همين معنا به كار مي رود.»[5]

ابن اثير مي نويسد:« وليّ؛ يعني، ياور و هر كس امري را بر عهده گيرد، مولا و وليّ آن است».سپس مي گويد: و از همين قبيل است حديث« من كنت مولاه فعلي مولاه» و سخن عمر كه به علي(ع) گفت:« تو مولاي هر مؤمني شدي»؛ يعني،«ولي مؤمنان گشتي».[6]

صاحب صحاح اللغه مي نويسد:«هر كس سرپرستي امور كسي را به عهده گيرد، ولي او است».[7]

مقاييس اللغه آورده است:«هر كس زمام امر ديگري را به عهده گيرد، وليّ او است».[8]

حال با گفته هاي صريح ارباب لغت، چگونه مي توان«من كنت مولاه فعليّ مولاه» را به«دوستي» صرف معنا كرد و سرپرستي اجتماعي و زمامداري را از آن جدا ساخت؟

مگر نه اين است كه«ابن اثير»- لغت شناس معروف عرب و سني- خودش تصريح مي كند كلمة «مولا» در روايت«من كنت مولاه فعليّ مولاه» از زبان پيامبر(ص) و در واكنش عمر در همين معنا به كار رفته است؟

بنابراين استعمال ولايت در دوستي نياز به قرينه دارد و بدون آن، به معناي زمامداري است. افزون بر آن در اين مورد همه قرينه ها به كاربرد آن در زمامداري و مرجعيت ديني و سياسي و اجتماعي دلالت دارد.

2. خطاب تند و قاطع الهي: اگر حادثه غدير صرفاً براي اعلام دوستي حضرت علي(ع) بود، آيا آن قدر اهميت داشت كه خداوند به پيامبرش وحي كند اگر آن را ابلاغ نكني، رسالت الهي را انجام نداده اي: [9]»؛« اي پيامبر! آن چه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكني پيامش را نرسانده اي.و خدا تو را از[گزندِ] مردم نگاه مي دارد.آري، خدا گروه كافران را هدايت نمي كند.»آيا اين اخطار شديد اللحن به خوبي نشان نمي دهد كه مسئله بالاتر از اين حرف ها است؟ البته محبت اميرمؤمنان(ع) جايگاه بسيار بلندي دارد و يكي از نشانه هاي ايمان است؛ اما مولا در اين جا قطعاً به معناي محبت و منحصر به «ولاي محبت» نيست.

3. دوستي و ولاي محبت در قرآن: با واژه هايي چون«حب»، «مودّت» و ... اشاره شده است؛ چنان كه در مورد محبت اهل بيت(ع) آمده است.

 

 به عبارتی :از میان مذاهب یک مذهب حق و خالص است  چنانکه در روایاتی از پیامبر و سایر ائمه معصوم علیهم السلام به حق بودن تنها یک مذهب از میان مذاهب ادیان و باطل بودن بقیه ادیان و  مذاهب تصریح و تاکید شده است از جمله این حدیث مشهور پیامبر اکرم (ص) که فرموند: « اسلام نیز مانند دین یهود و نصارا به هفتاد وسه فرقه تقسیم می شود و تنها یک فرقه اهل نجات است» که برای مطالعه و آگاهی از دلایل حقانیت شیعه اثنی عشری می توان از جمله به این منابع مراجعه کرد : ملل و نحل علامه جعفر سبحانی، الغدیر علامه امینی؛ مراجعان علامه شریف الدین، مجموعه آثار شهید مطهری ج 1 صفحه 269-342 و ... پس بر اساس دلایل و ادله نصوص دینی که در کتب شیعه آمده، تنها مذهب تشیع، نماینده راستین دین اسلام که در فرق شیعی نیز  فقط فرقه شیعه دوازده امامی) یا «شیعه امامیه» یا شیعه عثنی عشری .

البته باید توجه داشت به وحدت اسلامی تاکید شده از طرف ائمه اطهار و مراجع و فقهاء از باب تقیه  و حفظ  وحدت به ویژه برادری در برابر دشمنان اسلام بسیار اهمیت دارد  و یقین  باید توجه داشت که راه رستگاری و نجات در پیروی از این مذهب است هم در حوزه عقاید و هم حوزه احکام و فروع و هم حوزه اخلاق و آداب و معنویات اسلامی مذهب اثنی عشری و باز باید توجه داشت مشترکات شعیه اثنی عشری یا دوازده امامی با سایر فرق شیعی و مذاهب اسلامی در زمینه اصول و فروع دین فراوان است. حساب آن کس که به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله محبت و ارادت می ورزد با معاندین و نواصب با خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله به طور قطع یکسان نخواهد بود.

 

پرسش 8- صراط مستقیم نه صراط ها را تشریح نمایید(دلیل رد  پلورایسم دینی یا تعداد صراطهای مستقیم چیست ) ؟

پاسخ:    به موازات وحدت حقیقی و جوهری ادیان آسمانی در اصول و کلیات دینی اعتقادی ( حداقل در ظرف تحققشان) شاه راه هدایت «صراط مستقیم» یکی بیشتر نیست و آن تسلیم در برابر ذات پاک خداوندی است که توسط همه پیامبران الهی از آدم تا خاتم تبلیغ و تبیین شده است چنانکه قرآن کریم در سوره حمد به آن تصریح و تاکید ورزیده است الف و لام در کلمه «صراط» برای جنس و یا عموم نیست تا از آن عمومیت یا تعدد صراط مستقیم استفاده شود بلکه برای  عد است یعنی صراط مستقیم معهود که همان صراط  توحید و یگانه پرستی است که همه انبیا و اوصیایشان به ان راه بودند.  و این صراط مستقیم همان اسلام ناب محمد (ص)  یعنی شیعه عثنی عشری است که مرحله نهایی و تکامل یافته همان صراط مستقیم انبیای گذشته است  در آیه 153 انعام به صراحت تعدد صراط ها  رد شده است و همچنین آیه 69 سوره عنکبوت  و این دلیل رد « پلورایسم دینی» یا تعداد صراطهای مستقیم است.

 

پرسش9 -  بخشها ( تعاليم دين اسلام یااصول و فروع دین) و منابع دین مان کدام است؟

پاسخ:    تعالیم اسلامی با استخراج ، استنباط و استناد و اعلام عقل ( که مبنای تکلیف الهی است) از قرآن و سنت ( منابع دین) و در بعضی موارد از اتفاق آراء علمای مسلمین می باشد.قرآن کریم یا کتاب خدا اولین و مهمترین منبع فهم این اسلام است که مبنای استنباط دیدگاه های دین قرار می گیرد بیشتر آیات قرآن در زمینه مبدا و معاد، عقاید و معارف، اخلاقیات و آداب و معنویات است و بخشی از آیات مربوط به احکام و دستورات الهی می باشد. سنت یعنی قول « گفتار»، فعل « کردار» و تقریر « تایید» پیغمبر اسلام و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشد[10]  که باعث تبیین، توضیح و تفضیل قرآن کریم است.

 

 

تعالیم ، معارف یا بخش های دین اسلام شامل 3 بخش:

 1- عقايد اسلامي  2- احكام و دستورات عملي3- اخلاق و آداب اسلامي و امور معنوي است.  پس تعاليم متعالي دين اسلام شامل 3 بخش عقايد اسلام، احكام و دستورات عملي اسلام  و بخش اخلاقيات (مسائل رواني) و آداب و سنن اسلامي مي‌باشد.

بخش عقايد « اصول» و بخش احكام عملي « فروع دين » ناميده مي‌شود و اخلاقيات حلقه اتصال بين اين 2 بخش است : اعتقاد به خداي يگانه اعتقاد به زندگي ابدي هر فردي از انسان در عالم آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام داده است و اعتقاد به بعثت پيامبران از طرف خداي متعال براي هدايت بشر بسوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت اين 3 اصل در واقع پاسخهايي است به اساسي‌ترين سؤالاتي كه براي هر انسان آگاهي مطرح مي‌شود كه: مبداء هستي كيست؟ پايان زندگي چيست؟ از چه راهي مي‌توان بهترين برنامه زيستن را شناخت؟ كه برخاسته از جهان‌بيني الهي مي‌باشد و متن برنامه‌اي كه از راه تضمين شده و شناخته مي‌شود، همان ايدئولوژي ديني مي‌باشد.

عقايد اصلي لوازمات و ملزومات و توابع و تفاضيلي دارد كه مجموعاً نظام عقيدتي ديني را تشكيل مي‌دهد و اختلاف در اينگونه اعتقادات موجب پيدايش اديان و فرقه‌ها و نحله‌هاي مذهبي مختلفي شده است. مانند اعتقاد به تثليث مسيحي كه با توحيد وفق نمي‌دهد هرچند مسيحيان درصدد توجيد آن بر مي‌آيند (در باب نبوت) همچنين اختلاف در كيفيت تعيين جانشين پيامبر كه بايد از طرف خدا يا از طرف مردم تعيين شود عامل اصلي اختلاف بين شيعه و سني در اسلام شده است.

در نظر آئين مقدس اسلام فراگيري اصول مقدس اسلام و عمل به فروع « احكام‌» و دستورات آن و همچنين آراسته شدن به اخلاقيات و آداب اسلامي بر هر مسلماني واجب و تكليف مي‌باشد.

جهان بيني‌ها كلاً به دو بخش: الهي (امروز اسلام) و مادي تقسيم مي‌شود كه پيروان جهان‌بيني مادي در زمان سابق « طبيعي»، « دهري» احياناً «ملحد»،« زنديق» ناميده مي‌شدند و در زمان ما «مادي» و «ماترياليست» ناميده مي‌شوند.مادّيگري نحله مختلفي و مشهورترين آنها در عصر ما «ماترياليسم دياليتيك» است كه بخش فلسفيِ ماركيسم را تشكيل مي‌دهد.

واژه « اصول دين» را مي‌توان به دو معناي عام و خاص بكار برد: اصطلاح عام آن در برابر « فروع دين»‌و بخش احكام بكار مي‌رود و شامل همه عقايد معتبر مي‌شود و اصطلاح خاص آن به اساسي‌ترين عقايد اختصاص مي‌يابد.

ما اگر به عقل و وجدان خود مراجعه کنیم درک می کنیم که این جهان پهناور هستی با نظام حیرت آور خود نمی شود خود به خود بوجود آمده باشد و سر تا پا نظم و ترتیب آن، بدون نظم دهنده یی انجام یابد؛ مسلماً آفریننده ی هست که با توانایی و علم بی پایان خود این جهان بزرگ را پدید آورده و با قوانین ثابت و تغییر ناپذیری که در تمام امور برقرار کرده نظام جهان را با عنایت عدل و داد براه انداخته است. هیچ چیز بیهوده و بگزاف آفریده نشده و هیچ موجودی از قوانین خدایی مستثنی نیست و نمی توان باور کرد که چنین خدای مهربان با همه عنایت و لطفی که با آفریده های خود دارد جامه بشری را به عقل خودشان که بیشتر اسیر هوی و هوس شده و در نتیجه دچار گمراهی و بدبختی می شود واگذار نماید.بنابراین بدین وسیله پیامبرانی که از خطا و اشتباه دورند دستورهایی برای افراد بشر بفرستد تا بکار بستن آن دستورها آنان را به سعادت و نیکبختی برساند.و چون پاداش فرمانبرداری از دستورهای پروردگار در زندگی این جهان کاملاً به ظهور نمی رسد باید عالم دیگری باشد که در آنجا بکارهای مردم رسیدگی شود تا اگر عمل خیری انجام داده اند پاداش آن را ببینند و اگر کار زشتی از آنان سر زده بجزای آن برسند.دین، مردم را به این اعتقادات و سایر عقاید حقه یی که بعداً به طور تفصیل بیان می کنیم تشویق می نماید و آنان را از جهل و بیخبری بر حذر می دارد.

 

پرسش10 -  عناوینی از مباحث شناختی، عملی و روشی پیرامون قرآن کریم  کدام است ؟(آشنایی با قرآن کریم)

پاسخ:    تاریخ و بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله – کیفیت نزول وحی، نزول قرآن و شیون شیطان – معنی لغوی قرآن – معنای لغوی آیه – معنی لغوی سوره – اقسام قرائت قرآن : قرائت تحقیق، تحدیر، تدوین و ترتیل – اوصاف قرآن (وصف قرآن در قرآن و وصف قرآن در بیان ائمه اطهار علیهم السلام) – اسامی و القاب آیات اسامی و القاب سوره ها – دلیل نزول کتابهای آسمانی – قرآن برترین معجزه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله – عدم تحریف قرآن – قرآن و نیازهای مادی و معنوی انسانها – تلاوت و تدبیر و عمل – شناخت بحثهای انحرافی دشمنان اسلام – ضوابط تفسیر قرآن – خطرات تفسیر به رأی – سنت برخاسته از کتاب الله است – سنت امامان (اهل بیت علیهم السلام) – اقسام شناخت قرآن کریم : شناخت 1- سندی، 2- تحلیلی، 3- ریشه ای – اصالتهای سه گانه قرآن – شرایط آشنایی با قرآن – قرآن خـود را چگونه معرفی می کند – آشنایی با زبان قرآن – مخاطبهای قرآن – روش های برداشت از قرآن – روشهای مختلف تفسیری: 1- کار واژه ای، 2- کار قطعه ای، 3- کار موضوعی - قرآن کتابی است : (جهانی، مستقل، کامل، همیشگی، دارای همه معارف و برنامه های زندگی – دارای ظاهر و باطن (7 بطن) و محکم و متشابه، همچنین دارای تنیزل و تاویل، ناسخ و منسوخ، جری و انطباق و ... )– تفسیر الفاظ قرآن کریم و پیدایش و سیر آن - علم تفسیر و طبقات مفسرین – روش مفسرین شیعه و طبقاتشان – قرآن چگونه تفسیر می پذیرد – نمونه هایی از تفسیر قرآن به قرآن – معنی حجیت بیان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام – ترتیب نزول آیات و انتشا

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
8 + 3 = ?