عاشق از یار تمنای نگاهی می کرد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عاشق از یار تمنای نگاهی می کرد

 

عاشق از یار

 تمنای نگاهی می کرد

وگویاهنوزم زوداست

دیدار ونگاه ووصلش

 

 

شاید آن گوهر فیروزه ای پروردگار یکتا

گوشه نگاهی بنمایدگاهی

و آمدنی شاید

 

 

شایدبه انتظار

 دلم هاج و واج بود

آورده رخ به مهمانی دلم

ومن در غفلت بوده ام

بیدارشو دل

زمان ازدست رفتنیست

 

رضا قارزی

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn