بررسی 2000موضوع قرانی :این بخش قلمرو قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
 
بررسی 2000موضوع قرانی :این بخش قلمرو قرآن
 
موضوع قلمرو قرآن از موضوعاتی است که میان عالمان اسلامی درباره آن دیدگاه های گوناگونی مطرح شده بویژه که در دهه های اخیر به دلیل توجه بیش از پیش مسلمانان به کتاب آسمانی خود و رویارویی آنها با نظریه های دیگر ادیان و مکاتب، رنگ بیشتری به خود گرفته است. در این زمینه میان اندیشمندان مسلمان سه دیدگاه را می توان به روشنی دید. یک . دیدگاه حداکثری که می گوید: قرآن، همه علوم، حتی علوم بشری و طبیعی را در ظواهر الفاظ بالفعل دارا می باشد. دو . دیدگاه حداقلی که معتقد است قرآن، نه تنها عهده دار علوم بشری نیست، که در مقوله دینی نیز تمام سخن را نیاورده است. سه . در برابر این دو دیدگاه، دیدگاه اعتدالی است که خود سه تفسیر مختلف دارد: جامعیت در مقوله هدایت و تربیت، جامعیت برای مخاطبان خاص که پیامبر و معصومان(ع) باشند، و جامعیت در باب احکام دین. نوشتار حاضر پس از بررسی دلایل هر یک از دو دیدگاه نخست، هر دو نظریه را به نقد کشیده و در نهایت دیدگاه سوم را که دیدگاه اعتدالی است برگزیده همراه با دلایل و استنادات قرآنی، روایی و عقلی اثبات کرده است.
 
 مراجعة 2000 موضوع قرآني: هذا القسم هو مجال القرآن
 
يعتبر موضوع القرآن من الموضوعات التي أثيرت حولها وجهات نظر مختلفة بين علماء الإسلام ، خاصة في العقود الأخيرة ، بسبب تزايد اهتمام المسلمين بكتابهم المقدس ، ومواجهةهم مع نظريات الديانات والمدارس الأخرى. ، اكتسب المزيد من اللون. في هذا السياق ، يمكن رؤية ثلاث وجهات نظر بوضوح بين المفكرين المسلمين. واحد . القول الأقصى القائل: إن القرآن يحتوي على جميع العلوم ، حتى الإنسان والعلوم الطبيعية ، في ظهور الأقوال الحقيقية. اثنين . الحد الأدنى لوجهة النظر التي تؤمن بأن القرآن ليس مسئولاً عن العلوم الإنسانية فقط ، ولكنه لا يقول كل شيء في التصنيف الديني. ثلاثة . على عكس هاتين النظرتين ، هناك وجهة نظر معتدلة ، لها ثلاثة تفسيرات مختلفة: الشمولية في فئة التوجيه والتعليم ، والشمولية لجمهور خاص من النبي والمعصومين (ص) ، والشمولية فيما يتعلق بأحكام الدين. . بعد فحص أسباب كل من وجهتي النظر الأوليين ، انتقد هذا المقال كلا النظريتين واختارت أخيرًا وجهة النظر الثالثة ، وهي وجهة نظر معتدلة ، إلى جانب الأسباب والاقتباسات القرآنية والسردية والعقلانية.
 
 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بررسی 2000موضوع قرانی :این بخش قلمرو قرآن

 

مقدمه

موضوع قلمرو قرآن از موضوعاتی است که میان عالمان اسلامی درباره آن دیدگاه های گوناگونی مطرح شده بویژه که در دهه های اخیر به دلیل توجه بیش از پیش مسلمانان به کتاب آسمانی خود و رویارویی آنها با نظریه های دیگر ادیان و مکاتب، رنگ بیشتری به خود گرفته است. در این زمینه میان اندیشمندان مسلمان سه دیدگاه را می توان به روشنی دید. یک . دیدگاه حداکثری که می گوید: قرآن، همه علوم، حتی علوم بشری و طبیعی را در ظواهر الفاظ بالفعل دارا می باشد. دو . دیدگاه حداقلی که معتقد است قرآن، نه تنها عهده دار علوم بشری نیست، که در مقوله دینی نیز تمام سخن را نیاورده است. سه . در برابر این دو دیدگاه، دیدگاه اعتدالی است که خود سه تفسیر مختلف دارد: جامعیت در مقوله هدایت و تربیت، جامعیت برای مخاطبان خاص که پیامبر و معصومان(ع) باشند، و جامعیت در باب احکام دین. نوشتار حاضر پس از بررسی دلایل هر یک از دو دیدگاه نخست، هر دو نظریه را به نقد کشیده و در نهایت دیدگاه سوم را که دیدگاه اعتدالی است برگزیده همراه با دلایل و استنادات قرآنی، روایی و عقلی اثبات کرده است.

 

قرآن کریم نزد همه مسلمانان از جایگاه والا و ویژه ای برخوردار بوده، هر چند این حضور در میان آنان نوسان داشته و سطوح و ابعاد آن گونه گون بوده است. از این میان سه جنبه را می توان به عنوان ابعاد اصلی برشمرد: الف. حضور معنوی و روحی. عام ترین و گسترده ترین حضور قرآن در میان مسلمانان حضور معنوی و نقش آرامش بخشی روحی آن بوده است؛ چه اینکه «آنان بر این امر آگاهی داشتند که قرآن، راهنما و هدایت گر آنها از گمراهی ها و تاریکی ها به سوی نور است و یگانه چیزی که می توان روح چپاولگری و سبعیت و بربریت را از آنان بزداید، قرآن کریم است».1 ب. حضور اجتماعی و عملی. قرآن با ارائه برنامه و کارکردهای اجتماعی مانند خمس و زکات، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، احکام تجارت و قراردادها… رسماً وارد عرصه زندگی اجتماعی اهل ایمان شد و از آنان خواست تا برای تحقق اصول و آرمان های دینی سازوکارهای مناسب بیندیشند. ج. حضور علمی و نظری. گسترش جغرافیایی مردمی و قومی و فرهنگی اسلام و فراهم آمدن شرایط مساعد برای طرح اندیشه های ناهمگون و ناسازگار، رویکرد علم جویانه مسلمانان به قرآن کریم را سبب شد. اکنون پرسش اصلی این نوشتار این است که آیا قرآن در همه عرصه های مورد نیاز انسان ایده و سخن و نظریه دارد یا نه؟ آیا می توان همه دانش های بشری را در قرآن یافت و قرآن را به عنوان منبع آنها شناساند، و اصولاً آیا قرآن گستره و قلمرو ویژه ای دارد یا بی پایان و بی نهایت است؟


پیشینه پژوهش


در بررسی سیر تاریخی این بحث، معلوم می شود که نخست طبری (م310هـ) صاحب تفسیر جامع البیان، معنای آیه 89 سوره نحل: «تبیاناً لکلّ شیء» را توسعه بخشید و از محدوده حلال و حرام خارج کرد2، ولی اولین جرقه های «نظریه جامعیت» را به صورت روشن و صریح می توان در کتاب های ابوحامد غزالی (م505هـ) مانند «احیاء العلوم»3 و «جواهر القرآن»4 مشاهده کرد. پس از وی، امین الاسلام طبرسی(م548) در تفسیر بزرگ «مجمع البیان»5 این دیدگاه را به عنوان یک احتمال ذکر می کند. آن گاه ابوالفضل المرسی (570ـ655ق) آن را به صورت افراطی می پذیرد6. چنان که بدرالدین زرکشی (م764ق) نیز، در «البرهان» نظریه یادشده را می پذیرد7. ولی در قرن بعد، ابواسحاق شاطبی(م790ق) به شدت دیدگاه مرسی را ردّ می کند8. جلال الدین سیوطی (م911ق) نیز، در دو کتاب «الاتقان» و «الإکلیل» دیدگاه غزالی و مرسی را پذیرفته آن را تقویت می کند9. چنان که فیض کاشانی(م1091ق) در مقدمه تفسیر «صافی» آن را به صورت خاصی در بخشی از علوم قرآنی می پذیرد10. در سده های اخیر، با توجه به کشفیات سریع و جدید در علوم تجربی و انطباق یافته های علوم بشری با آیات قرآنی، بحث قملرو قرآن و جامعیت آن بیش تر مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته است11، تا آنجا که کسانی مانند طنطاوی (م1862) سعی کرده اند بسیاری از علوم جدید بشری را به قرآن نسبت دهند. چنان که باید توجه داشت سخن ما در این نوشتار درباره قلمرو دین نیست و درآمیختن بحث قلمرو دین با قلمرو قرآن از سوی برخی بی تردید خطا بوده است. به هر صورت، در این میان سه دیدگاه «حداکثری»، «حداقلی» و «اعتدالی» از سوی صاحبنظران مسلمان مطرح و ارائه گردیده است که سعی می شود هر کدام، در این نوشتار مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.


قلمرو قرآن؛ در دیدگاه ها


نخست نگاهی گذرا به آرای صحابه و تابعان دراین باره خواهیم داشت: ابن مسعود معتقد است که خداوند در قرآن هر علمی را نازل کرده و هر چیزی را برای بشر بیان کرده است12. بر اساس گزارش فیروزآبادی ابن عباس نیز بیانگری قرآن در همه امور را به مسائل حرام و حلال و امر و نهی خداوند برمی گرداند13. و مجاهد نیز بر اسـاس نقل ابـان بن تغلب، آموزه هـای قرآن را منحصر در مسـائل شـرعی می داند14.


دیدگاه حداکثری


گروهی از مفسران معتقدند که قرآن همه علوم اولین و آخرین و تمامی مسائل جزئی و کلی، انسانی و تجربی، تاریخی و فلسفی را دربردارد. ابوحامد غزالی معتقد است که نه تنها خاستگاه تمام علوم دینی و علوم وابسته به آن، قرآن است، بلکه سایر علوم نیز، همه از قرآن شروع می شوند و از همین رو وی تعداد علوم قرآن را تا 77200 علم ذکر کرده می گوید: «این عدد چهار برابر می شود؛ چون هر کلمه قرآن ظاهر و باطن دارد و حدّ و مطلع را نیز داراست».15 ابوالفضل المرسی را می توان در شمار معتقدان به نظریه حداکثری دانست؛ زیرا دکتر ذهبی به نقل از وی می گوید: «قرآن علوم دیگری هم دارد، مانند طب، جدل، هیئت، هندسه، جبر و مقابله».16 او برای علم طب به آیات شریفه: «و کان بین ذلک قواماً»(فرقان/67) و «شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس»(نحل/69) استناد جسته است. ابن کثیر (م744) می گوید: هر آنچه را مردم در کارهای دنیایی و دینی خود و معیشت و عالم رستاخیز نیازمند باشند، قرآن بیان کرده است17. فیض کاشانی بر این باور است که همه علوم در قرآن کریم وجود دارد؛ زیرا وی پس از آن که علم و دانش نسبت به اشیاء را به علم جزئی و حسی، و علم کلی و مطلق تقسیم می کند، می گوید: «هر چیزی، یا خودش در قرآن آمده است و یا علل و مبادی آن و یا غایت و غرضش در قرآن آمده است».18 برخی ازعالمان متأخر می گویند: تعبیر «کلّ شیء» یک تعبیر عام است و گسترده ترین مفهوم را دارد و حتی علوم مادی و علوم خالص را هم در بر می گیرد و ظاهر این گونه آیات می رساند که قرآن بیان کننده تمام علوم و معارف، حتی آنهایی که هنوز بشر به آنها نرسیده است نیز می باشد.19 به نظر این گروه، قرآن مشتمل بر این دانش هاست و بشر باید با تلاش و تأمل در آیات وحی، این علوم را استخراج و شناسایی نماید، و اگر تاکنون چنین نشده نتیجه کم کاری اهل دیانت است.


دلایل قرآنی نظریه حداکثری


این گروه برای اثبات دعوی خویش به آیاتی از قرآن استدلال جسته اند. دلایل این گروه، از قرآن به شرح ذیل است: یک. آیاتی که در آنها، واژه هایی مانند کتاب، تبیان، تفصیل و مانند آن به کار رفته است، مانند: آیه 38 سوره انعام: «…ما فرّطنا فی الکتاب من شیء…» ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم. نیز آیه 89 سوره نحل: «و نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء» و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است. و هعمچنین آیاتی مانند آیه 111 سوره یوسف و آیه 3 سوره مائده. خداوند در آیه نخست به صورت صریح با عبارت «مافرّطنا» اعلام می دارد که هیچ کوتاهی از جهت بیان و اظهار مطلب صورت نگرفته است. «الکتاب» نیز مفرد و همراه با الف و لام عهد است، که اشاره به قرآنی که در دست مسلمانان است دارد. کلمه شیء نیز به صورت نکره آمده که شامل هر چیز می شود. در آیه دوم نیز الف و لام عهد «الکتاب» به قرینه «نزّلنا» اشاره به قرآن موجود دارد و نه لوح محفوظ. از عبارت «کلّ شیء» نیز می توان فهمید که گستره تبیان به صورت حقیقی هر چیزی را شامل است و هیچ چیز از دایره آن خارج نمی باشد. از این رو عمومی هم که از آیه استفاده می شود عموم حقیقی است؛ نه عموم تکثیری یا عرفی. دو. آیاتی که دین اسلام را به عنوان دین جهانی معرفی کرده است، از جمله: آیه 7 سوره انبیاء: «و ما أرسلناک إلاّ رحمة للعالمین». ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. و آیه 52 سوره قلم: «و ما هو إلاّ ذکر للعالمین». در حالی که این (قرآن) جز مایه بیداری برای جهانیان نیست. روشن است که قرآن برای همه جهانیان در همه اعصار و قرون است، نمی تواند از برخی جهات کاستی داشته باشد یا برای برخی از افراد بشر ناکارآمدی داشته باشد. سه. آیاتی که دستورات قرآنی را ابدی معرفی می کند، مثل: آیه 9 سوره حجر: «إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون» ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما به طور قطع نگهدار آن هستیم. و آیه 42 سوره فصلت: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی آید. مراد از ذکر در این آیه قرآن است؛ هر چند در آیه ای دیگر به معنای پیامبر آمده باشد. و حفظ آن نیز به معنای استمرار آن تا روز رستاخیز خواهد بود، و این یا به معنای جامعیت و کاملیت قرآن است، یا لازمه آن. چنان که نفی بطلان نیز به معنای نیاز نداشتن به افزونی و کاستی و اصلاح و اضافه است که این آیه قرآن را این چنین معرفی می کند، و این جز با جامع و کامل بودن آن تحقق نخواهد یافت. چهار. آیاتی که اشاره به علوم مختلف بشری دارد؛ مانند: آیه 26سوره بقره: «…قال فخذ أربعة من الطیر فصرهنّ إلیک ثمّ اجعل علی کلّ جبل منهنّ جزءاً ثم ادعهنّ» …فرمود: در این صورت چهار نوع از مرغان را انتخاب کن، و آنها را قطعه قطعه کن؛ سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان. نیز آیه 47 سوره انبیا: «… و إن کان مثقال حبّة من خردل أتینا بها و کفی بنا حاسبین» و اگر به مقدار سنگینی یک دانه خردل باشد، ما آن را حاضر می کنیم و کافی است که ما حساب کننده باشیم. با تکیه بر این گونه آیات، کسانی مانند غزالی در کتاب «جواهر القرآن» بر این مدعا اصرار می ورزند و مثال های فراوانی می آورند که علوم زیادی مانند شیمی، فیزیک، ریاضی و هیئت را می توان از قرآن استخراج کرد.


نقد و بررسی دلایل قرآنی


الف. بررسی مجموع آیات قرآن کریم، نشان می دهد که این کتاب، یک کتاب هدایتی ـ تربیتی است. از این رو در این راه لازم نیست همه علوم بشری را بیان کند؛ زیرا این علوم به بیان علامه طباطبایی، فرآیند قطعی تربیت و تکامل معنوی انسان به شمار نمی آید.20 ب. ظهور عموم ادعایی در این آیات را نمی توان پذیرفت؛ زیرا: یک. بر خلاف بداهت است، چون بسیاری از مسائل و قوانین علوم تجربی و طبیعی در ظواهر آیات نیامده است. دو. برخی از مفسران که خود سردمدار تفسیر علمی به شمار می آیند، مانند طنطاوی، این گونه اظهار نظر کرده اند.21 سه. از سوی دیگر، عبارت «تبیاناً لکلّ شیء» باید متناسب با موقعیت گوینده و جایگاه و مسئولیت وی در نظر گرفته شود. از این رو تعبیر «کلّ شیء» در عرف و ارتکازهای عقلایی نیز، متناسب با زبان گوینده و حوزه مسئولیت و جایگاه پرسش مخاطب آن می باشد22. بنابراین، هیچ گاه از آیه انتظار نمی رود که همه چیز موجود در دنیا از آن استنتاج شود. چهار. برخی گفته اند که «کل» مفاد حقیقی ندارد و تنها برای تکثیر و بیان معنای زیاده و افزون است.وقتی می گوید: «تفصیل کلّ شیء»؛ یعنی خداوند چیزهای زیادی را تفصیل داده است. شاهد آن، آیه «و أوتیت من کلّ شیء» (نمل/23) است که قطعاً بر اضافه حقیقی دلالت نمی کند؛ بلکه آیات فوق می تواند بر مبالغه و زیادی دلالت کند، نه بر جامعیت مطلق.23 پنج. افزون بر اینها، قطعی نیست که مراد از «کتاب»، قرآن باشد، بلکه برخی گفته اند مقصود از آن، لوح محفوظ می باشد.24 و بعضی هم گفته اند اجل و مرگ حتمی مقصود است،25 عده ای نیز احتمال داده اند منظور از آن، علم خدا باشد.26 چنان که برخی دیگر هم تصریح کرده اند مراد از آن، امام مبین است.27 تفسیر به رأی بزرگ ترین خطر این دیدگاه است، زیرا این گونه نیست که آیات، در رابطه با مسائل علمی صراحت داشته باشد. در نتیجه تلاش برای بیرون کشیدن علوم مختلف از قرآن، به تفسیر به رأی می انجامد. علاوه بر این عروض خطا و تغییر در مسائل علوم بشری باعث می شود که آیات نیز در معرض تبدیل واقع گردد.


دلایل روایی نظریه حداکثری


قائلان به دیدگاه حداکثری برای اثبات ادعای خود به برخی از روایات نیز تمسک کرده اند، از آن جمله: 1. امام علی(ع)فرمود: «ذلک القرآن… فیه خبر السماء و خبر الأرض و خبر الجنّة و خبر النار و خبر ما کان و ما هو کائن».28 خبر آسمان و زمین و بهشت و جهنم و آنچه که در گذشته روی داده و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، در قرآن هست. 2. امام باقر(ع): «إنّ الله تبارک و تعالی لم یدع شیئاً یحتاج الیه الامة، إلاّ أنزله فی کتابه».29 بدون تردید خداوند متعال، چیزی را که امت بدان نیازمند است، رها نکرده مگر این که آن را در کتاب خود نازل فرموده است. روایات بسیاری در این زمینه وجود دارد.30 آنچه گذشت به عنوان نمونه ذکر گردید.


نقد و بررسی


یک. عبارت «تحتاج الیه الامّة» نشانگر این مطلب است که جامعیت قرآن را بایستی در این حوزه جست وجو کرد. روشن است که نیاز مردم، یا به احکام شرعی بر می گردد و یا به مفاهیم اعتقادی و ارزشی. دو. اینکه در برخی از این احادیث، سخن از جهل و فتنه و جنایت پیش از نزول قرآن آمده، و آن گاه سخن از علم و نور و هدایت پس از نزول آمده، همه اینها قرینه بر این است که جامعیت در بستر هدایت قابل تصور است. سه. احتمال دارد که ادعای جامعیت قرآن، در این گونه احادیث از سوی حضرات معصومین(ع) به لحاظ بواطن الفاظ قرآن که نزد آنها معلوم بوده است، باشد. چهار. همچنین احتمال آن می رود که منظور از «وجود داشتن همه عالم در قرآن» وجود حسی و مادی موجودات عالم نباشد، بلکه صورت عقلی و مجرد آنها مورد نظر باشد.31 حاصل سخن اینکه جامعیت مطرح در این گونه احادیث، یا با توجه بر معانی باطنی قرآن است و یا به لحاظ قلمرو و هدایت است.


دلایل عقلی و نظری


((دیدگاه حداکثری))به چند دلیل عقلی و نظری نیز استناد جسته است؛ از جمله: یک. برهان خاتمیت: گفته اند نتیجه منطقی تثبیت خاتمیت دین اسلام با دلایل نقلی و عقلی، پذیرفته جامعیت قرآن به نحو عموم است؛ چرا که میان خاتمیت اسلام و جامعیت مطلق قرآن، ملازمه منطقی برقرار است.32 و به تعبیری دیگر، باید راز خاتمیت را در چگونگی رهنمودها و مقررات و شیوه طرح آنها دانست، یعنی طرح جامع و کلی که بیان چیزی در آن فروگذار نشده باشد. ٭ نقد و بررسی: یک. هیچ گونه ملازمه ای بین خاتمیت و جامعیت نیست؛ چرا که می توان خاتمیت اسلام را پذیرفت و در عین حال جامعیت مطلق قرآن را ردّ کرد؛ به دلیل اینکه منابع دین اسلام، به قرآن منحصر نمی باشد، بلکه سنت نبی اکرم (ص) نیز به اتفاق همه مسلمانان، جزء منابع به شمار می آید. دو. لازمه برهان فوق این است که همه جزئیات و مصادیق تمام علوم در قرآن یافت شود، حال آن که این بر خلاف بداهت است. دو. برهان لطف: اگر فرض کنیم که دین اسلام، نسبت به بیان مسائلی کوتاهی کرده، و مواردی یافت شود که اسلام در آن موارد، سخن نداشته باشد، این امر باعث سرخوردگی و گمراهی افراد می شود. حال آنکه این عمل از لطف خداوند دور است.33 ٭ نقد و بررسی: با توجه به اینکه قرآن اساساً جهت رشد معنوی و تربیتی انسانها نازل شده است و جنبه های حیات مادی در بخشهای زیادی به عقل و علم و تجربه انسانها واگذاشته شده تا خود راه را بجویند و تجربه کنند، بنابراین لطف الهی در زمینه هدایت روحی و معنوی بشر، لزوماً به معنای آن نیست که رموز علمی نظام طبیعت را نیز برای آنان بازگو کرده باشد. سه. برهان تکامل دین: کامل بودن دین اسلام در مقایسه با سایر ادیان، اقتضا می کند که قرآن نسبت به هر مسأله ای بیانگر باشد؛ چرا که در غیر این صورت، نمی توان چنین دینی را دین کامل دانست. ٭ نقد و بررسی: اولاً، کامل بودن اسلام در گرو جامعیت قرآن نسبت به همه مسائل مادی و معنوی نیست، بلکه می توان آن را از راه های دیگری چونان سنت نبی اکرم(ص) و معصومین(ع) تأمین کرد. ثانیاً، جامعیت قرآن می تواند تنها نظر به بُعد معنوی و تربیتی انسان داشته باشد و نه همه علوم طبیعی و انسانی.


دیدگاه حداقلی


برخی معتقدند که طرح مسائل علمی در قرآن خارج از قدسی بودن دین است؛ و بنابراین آنچه در قرآن آمده ناظر به نظریه های علمی نیست، زیرا کشف مسائل علوم تجربی، به خود بشر واگذار شده است، چه اینکه هدف و رسالت اصلی کتاب آسمانی ارائه رهنمودهای معنوی است و نه علمی ـ تجربی.


دلایل و مستندات


دلایل و مستندات این دیدگاه از قرار زیرند: یک. انتظار بشر از قرآن: این برهان یکی از براهین برون متنی و برون دینی است که میان محققان دین پژوه در رابطه با دین مطرح است. وقتی که مخاطب پیام قرآنی با این کتاب مواجه می شود از خود می پرسد که رابطه من با این کتاب چگونه رابطه ای است؟ برای تبیین این رابطه باید انگیزه رجوع انسان به چنین کتابی به صورت دقیق ارزیابی شود. تحقیق و مطالعه بر روی اندیشه ها و افکار حاکم و عارض بر انسان که از رابطه او با طبیعت و دیدن قهر و غلبه آن بر امور زندگی ناشی می گردد، نشان می دهد که علت اصلی در رجوع انسان به قرآن، آگاهی یافتن بر ماوراء طبیعت و اسباب و طریق استفاده از آن برای مقاومت در برابر هجمه های طبیعت می باشد.34 بنابراین انتظار چنین مخاطب و پژوهشگری از قرآن، یافتن راه های معرفت معنوی و فوق طبیعی است و نه دانش طبیعی و تجربی. ٭ نقد و بررسی: یک. لازمه دیدگاه یادشده، قطع رابطه میان قرآن و زندگی طبیعی و عینی انسان است و حال آن که کلمات قرآن، حقایق معطوف به واقعیت هستی و زندگی و وجود آدمی است که در قالب الفاظ و عبارات پیاده شده است و همان گونه که نمی توان انسان را در این جهان و زندگی ماده از نیازها و وابستگی ها و تعامل های طبیعی جدا کرد، بعد معنوی و ماورائی او را نیز نمی توان به طور کلی در این نشأه جدا از حیات مادی او دانست. دو. محدود ساختن نگاه دین به عالم آخرت و ماوراء طبیعت، باعث فاصله هرچه بیشتر زندگی معمولی و طبیعی انسان از آموزه ها و معارف دینی می شود و در نهایت انزوای دین را در پی دارد، و این امر با روح ادیان آسمانی ناسازگار و با محتوای آموزه های آن ناهمساز است. دو. ناسازگاری اعتقاد به جامعیت، با عقل و یافته های بشری: دومین برهان از براهین برون دینی، مسأله تضاد است؛ زیرا لازمه نظریه جامعیت، نوعی بی ارزش جلوه دادن علوم بشری است که در طول تاریخ، انسان عمر خود را در راه باروری آنها صرف نموده است، به دلیل اینکه با وجود اشتمال قرآن به علوم، تمام زحمات بشر بیهوده به شمار خواهد آمد.35 ٭ نقد و بررسی: این اشکال زمانی مطرح خواهد شد که قائل به نظریه حداکثری باشیم، و اما اگر آن را نپذیریم، بلکه معتقد باشیم که قرآن نه یکسره انسان را از عمل بی نیاز می سازد و نه به کلی بیگانه از آرا و اندیشه های علمی است، در این صورت اشکال بیهوده بودن تلاش های علمی بشر مطرح نخواهد گردید. سه. نبود برنامه های علمی در قرآن: قرآن در بردارنده احکام عبادی و یک سلسله امور اعتقادی و ارزشی است و هیچ گونه برنامه ای در جهت سروسامان دادن به زندگی مادی بشر در آن مشهود نیست و اگر به راستی قرآن نگاهی به جنبه مادی حیات انسان داشت می بایست به بسترهای علمی و راهبردی آن نیز اشاره می کرد. و اکنون که چنین نکرده است، نشان آن است که نگاه قرآن به حیات معنوی معطوف بوده وجامع حیات مادی و معنوی نیست. ٭ نقد و بررسی: گر چه هدف اصلی قرآن، حیات معنوی انسان بوده است، اما به دلیل تفکیک ناپذیری حرکت معنوی از جریان مادی حیات، قرآن ناگزیر به مسائل زندگی مادی انسان نیز توجه داشته و توصیه های فراوانی در رابطه با شیوه زندگی و سمت و سوی آن بیان نموده است؛ مانند احکام و قوانین اقتصادی، قضایی، حقوق، اجتماعی و… که نمونه های آن در قرآن بسیار است. بلی! همه مسائل علمی و راهبردی حیات مادی بشر در قرآن نیامده است، و این امر نظریه حداکثری را ردّ می کند؛ نه جامعیت نسبی و نظریه اعتدال را. چهار. عدم تلازم میان کامل بودن و جامع بودن: برخی مدعی شده اند که با پذیرش کامل بودن دین، نمی توان جامعیت آن را نتیجه گرفت36. گرچه این سخن در باب دین است ولی می تواند درباره قرآن نیز جاری شود؛ چرا که ممکن است گفته شود گرچه قرآن کامل است، ولی کامل بودن به معنای جامع بودن نسبت به همه علوم نمی باشد. ٭ نقد و بررسی: کمال مفهومی حیثیت پذیر است، یعنی ممکن است کمال به معنای کمال مطلق و از جمیع جهات اراده شود که در این صورت هر چه دارای کمال مطلق باشد دارای جامعیت نسبت به انواع کمال نیز هست، ولی گاهی فقط از یک و یا چند جهت محدود مورد نظر است که در این صورت جامعیت نیز محدود به همان جهت یا جهات خواهد بود. بنابراین کمال و جامعیت نسبتی همسان و مساوی با یکدیگر دارند، مشروط به اینکه اطلاق یا قید خاص نیز در هر دو یکسان باشد. بلی! اگر گفته شود که قرآن در زمینه بیان و تأمین حیات معنوی دارای کمال است، نمی توان از آن نتیجه گرفت که قرآن نسبت به همه مسائل مادی و معنوی حیات جامعیت دارد و در بردارنده همه علوم مادی نیز هست، ولی می توان نتیجه گرفت که قرآن نسبت به همه زمینه های مادی و معنوی زندگی که ارتباط وثیق با حیات معنوی انسان دارد، ناظر وجامع است.


دیدگاه اعتدالی


بیشتر مفسران و اندیشمندان اسلامی ضمن مخالفت با نظریه حداکثری بر این باورند که قرآن برای اهدافی خاص نازل شده است که در آن حوزه های به خصوص، از جامعیت لازم و کامل برخوردار است و در بیان هیچ چیزی ـ چه مادی و چه معنوی ـ فروگذار ننموده است، جز اینکه این گونه عالمان، جامعیت فوق را به صورت های مختلفی ترسیم کرده اند. اینک هریک از نگرش ها جداگانه بررسی می شود و دلایل و نقد آن نیز آورده می شود:


جامعیت در قلمرو هدایت و تربیت


طرفداران این نظریه، بر این ایده هستند که در قرآن، نیازهای هدایتی و عوامل مؤثر در آن با عنوان رهنمودهای فردی و اجتماعی مطرح شده است. در این آموزه ها، شیوه کلی قرآن بیان کلیات و اصول و قواعد ارزشی و نگرشی است. با این حال از بیان برخی روش های سرنوشت ساز و مؤثر در هدایت نیز غافل نمانده است. تنی چند از حامیان این دیدگاه افراد زیر هستند: علامه طباطبایی را می توان در شمار این مفسران به حساب آورد، زیرا در تفسیر آیه 89 سوره نحل گفته است در «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء» مقصود از کتاب، تنها قرآن نمی باشد، بلکه این یکی از چند احتمال است. و بر فرض آنکه مراد تنها قرآن باشد، این گونه نیست که قرآن در بردارنده مطالبی باشد که جنبه هدایتی نداشته و تنها به حیات مادی نظر دارد، بلکه آنچه در جامعیت قرآن ملاک است و کوتاهی را از سوی قرآن منتفی می سازد این است که تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و سعادت را به همراه خود آورده باشد.37 از سوی دیگر، حاصل سخن علامه ذیل آیه: «و لا رطب و لایابس إلاّ فی کتاب مبین» (انعام/38) این است که این آیه در مقام بیان علم غیب الهی از راه اشاره به کتاب تکوین (عالم آفرینش) و یا لوح محفوظ (کتاب مبین) می باشد.38 شیخ محمد عبده نیز معتقد است که عموم در مورد هر چیز به حسب همان چیز است و «شیء» در اینجا همان موضوع هدایت است… بنابراین اشتمال قرآن بر جمیع امور دین را بایستی در نظر گرفت؛ چرا که همه آنها در سایه نصّ یا فحوا در قرآن بیان شده است39. محمد عزة دروزه نیز تبیان بودن قرآن را در قلمرو اهداف قرآن یعنی شناساندن طرق هدایت و ضلالت و… می داند40. محمدطاهر معروف به ابن عاشور(م 1393ق) هم مشابه همین معنی را در تفسیر خود بیان می کند.41 ابو السعود می گوید: این قرآن است که اشیاء مهم مربوط به مصالح مخلوقات را بیان کرده و از پرداختن به غیر آنها خودداری نموده است.42 مصطفی مراغی نیز بر این باور است که قرآن، اصول عام هر چیزی را که شناخت آن برای انسان مهم است و عمل به آن، انسان را به درجه کمال جسمی و روحی می رساند؛ بیان کرده و در خود دارد.43 سید قطب در این رابطه می نویسد: «قرآن کتاب کاملی است؛ در موضوع خودش که همانا انسان است؛ چون انسان از همه موضوعات علوم دیگر، بالاتر است و اوست که این علوم را کشف می کند».44 استاد مکارم شیرازی نیز از جامعیت به همین معنی جانبداری کرده است.45


بررسی دلایل نظریه اعتدالی


یک. آیات قرآنی: در قرآن، آیات چندی است که می توان بر اساس آنها جامعیت و نوع قلمرو آن را کشف کرد. به عنوان نمونه: آیه 8 سوره اسراء: «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین» و ما از قرآن نازل کردیم آنچه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است. بدون شک انتخاب این دو صفت برای قرآن و پرهیز از ذکر اوصاف دیگر از قبیل افزایش علوم حسی و طبیعی برای بشر و امثال آن، بیانگر این نکته است که قرآن، مسائل مرتبط با شفا و رحمت را بیان خواهد کرد و نه چیزهای دیگر را. همچنین آیه نخست سوره ابراهیم: «الر. کتاب أنزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور» ما قرآن را بر تو (پیامبر) نازل کردیم تا مردم را از تاریکی ها به سوی نور بیرون بری. در این آیه، خداوند هدف سوق دادن مردم از ظلمات به سوی نور را معرفی می کند. چنان که در آیه 185سوره بقره، هدایتگری مردم را، و در آیه 157 سوره اعراف و آیه 8 سوره تغابن نور بودن قرآن را از ویژگی های آن مطرح می کند. از مجموع این آیات و سایر آیات می توان این موضوع را استفاده کرد که بایستی قرآن، مسائل مربوط به این اوصاف را ذکر بکند و اگر در قلمرو دیگری نیز سخن بگوید برای ضرورت بیان است.


دو. احادیث اسلامی


1. از امام باقر(ع) نقل است که فرمود: «ان الله تبارک و تعالی لم یدع شیئاً یحتاج إلیه الأمة إلاّ أنزله فی کتابه».46 بدون تردید خداوند متعال چیزی را که امت به آن نیازمند است وانگذاشته است؛ مگر اینکه آن را در کتاب خود نازل کرده است. در این حدیث و احادیثی از این دست، بر عبارت «یحتاج الیه الامة» تکیه شده است. و قطعاً «ما یحتاج امتّ» نظر به روش ها و ابزار تکنیکی و صنعتی ندارد، چه اینکه این ابزار و روش های علمی را بشر از راه دین کسب نکرده و چه بسا بسیاری از آنها را کسانی کشف کرده اند که ایمان به قرآن نداشته اند، پس «مایحتاج امّت» باید چیزی از سنخ تربیت و معنویت باشد که قرآن آن را برای همه نسل ها در طول تاریخ ارائه کرده است.


سه. دلایل نظری


1. گستره رسالت پیامبر(ص): در این شکی نیست که هدف بعثت پیامبر(ص) می تواند ما را در کشف قملرو معارف قرآن کمک نماید؛ چه اینکه پیامبر(ص) رسالت خود را دعوت به توحید و ارتقای مکارم اخلاقی از راه های بیان احکام و فضایل و راهکارها و شرایط عملی آن بیان فرمود، نه کشف مجهولات علمی مربوط به طبیعت یا دیگر علوم تجربی. از سویی، معلوم است که کتاب نازل شده بر آن حضرت نیز برای رسیدن به همین مقصد و هدف به کمک وی آمده است. پیداست که چنین کتابی نیز در راستای همان اهداف پی ریزی خواهد شد و محتوای آن برای محقق کردن همان رسالت خواهد بود. 2. تجربه تاریخی: نوع مسلمانان از صدر اسلام تا زمان حاضر ادعا نکرده اند که کتابشان حاوی علوم بشری به صورت بالفعل در ظاهر الفاظش بوده است. از این رو معلوم می شود که برداشت عموم مسلمانان نیز این است که قرآن تنها در بیان مسائل تربیتی و هدایتی چیزی را کم نگذاشته است. 3. هر کسی می تواند با کمی تأمّل و مطالعه در آیات قرآن، به این مسأله پی ببرد که قرآن، نه تنها بخشی از احکام را بیان نکرده، بلکه در ارائه راه های تربیتی و معنوی از واقعیتهای علمی غافل نمانده است و گاه در این مسیر به نکته های علمی اشارت کرده است که قرن ها بعد، حقیقت آن بر بشر آشکار گردیده است.


جامعیت به فراخور فهم مخاطبان


پاره ای از عالمان اسلامی جامعیت را بر اساس فهم زبان قرآن و دارای بطون بودن آن معنی کرده اند و معتقد شده اند که هر انسانی به اندازه آشنایی با معانی کلمات آیات قرآن و مقدار و چگونگی اطلاعی که درباره قوانین عالم هستی و مشیت خدا و ابعاد زندگی آدمی دارد می تواند از قرآن استفاده کند، از آن جمله: امام خمینی(ره) معتقد است که ظواهر قرآن همان معانی است که: «همه از آن استفاده می کنند، لکن آن استفاده که باید بشود آن استفاده را 'انما یعرف القرآن من خوطب به' این، خود رسول الله است. دیگران محروم هستند مگر به تعلیم او».47 علامه جعفری می نویسد: «قرآن یک کتاب علمی معمولی نیست… قرآن کتابی است که اگر تدبّر و فهم عالی خود را با درونی پاک در تعلّم و دریافت آن به کار ببندیم، به طور قطع همه واقعیات مربوط به انسان را چه در منطقه آن چنان که هست چه در منطقه آن چنان که باید باشد، از آن دریافت کرده و خواهیم پذیرفت».48 استاد حسن زاده آملی می نویسد: «کلمه مبارکه 'کلّ شیء' چیزی را فروگذار نکرده است. پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد، ولی قرآن در دست انسانِ زبان فهم، تبیان کلّ شیء است».49 استاد مطهری با تشبیه قرآن به طبیعت می نویسد: «قرآن از این نظر [تحقیق و اجتهاد]مانند طبیعت است که هر چه بینش ها وسیع تر و عمیق تر می گردد و تحقیقات و مطالعات بیشتر انجام می گیرد، راز جدیدتری به دست می آید».50 به نظر می رسد این نظریه متّکی به دلایل ذیل باشد:


الف. آیات قرآنی


1. «انّه لقرآن کریم. فی کتاب مکنون. لایمسّه إلاّ المطهّرون» واقعه/79ـ77 که این [پیام] قطعاً قرآنی است ارجمند، در کتابی نهفته، که جز پاک شدگان بر آن دست نزنند. بر اساس این آیات، رسیدن به حقایق و مفاهیم قرآن کار هرکسی نیست و جز اشخاص پاک، کسی مجال رسیدن به مفاهیم بلند آن را ندارد. از این رو اگر در آیاتی از این قرآن واژه هایی چون تبیان و تفصیل به کار رود اختصاص به افراد پاکی پیدا می کند که شیطان از چیرگی بر آنها ناتوان است. پس جامعیت به فراخور این افراد متصور خواهد بود. 2. «و ما أنزلنا علیک الکتاب إلاّ لتبین لهم الذی اختلفوا فیه» نحل/64 و ما [این] کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند، برای آنان توضیح دهی. طبق این آیه و آیات دیگر، شخص پیامبر مخاطب و عهده دار بیان آیات قرآن است. مراد از بیان، توضیح و تفسیر مفاد و محتوای آیات است. از این رو اگر در آیه 8 سوره نحل، صحبت از تبیان کلّ شیء می شود، به طور طبیعی این پیامبر و جانشینان او هستند که آن را برای مردم تبیین می کنند.


ب. احادیث اسلامی


1. طبق مفاد روایاتی که قرآن را به چهار مرحله: عبارت، اشارت، لطائف و حقیقت تقسیم می کند51، دست رسی افراد به معارف گوناگون قرآن نیز ممکن است بر حسب این مراحل، درجات مختلفی داشته باشد. نتیجه اینکه قرآن، مشتمل بر همه علوم و معارف معنوی و تربیتی و مادی مرتبط با آن است، اما مخاطبان و مددکاران آن فرق می کنند. 2. امام باقر(ع) فرمود: «جز جانشینان پیامبر(ص) کسی را نرسد که ادعا کند ظاهر و باطن قرآن نزد اوست.52 و نیز امام صادق(ع) فرمود: «تمام اموری که حتی دو نفر در آن اختلاف دارند، اصل و ضابطه ای در قرآن دارد ولی عقل و دانش مردم به آن نمی رسد».

53
ج. دلایل نظری


1. تجربه تاریخی: کشف مطالب جدید و مباحثی دیگر از قرآن، از آغاز نزول قرآن تا عصر حاضر، خود گویای این مطلب است که به قول صدرالدین قونوی، قرآن دریای بی کرانی است که گوهرهای ناب را در خود دارد54. بی تردید، غواصی در این دریا گر چه در همه زمان ها برای همه امکان پذیر بوده است، ولی ادعای اینکه به همه علوم و معارف آن دست رسی پیدا کرده، تاکنون برای کسی جز پیامبر(ص) و اوصیای ایشان فعلیت نیافته است. نتیجه اینکه این نوع فهم مخاطب است که جامعیت را امکان پذیر می سازد، و با فهم های عادی نمی شود جامعیت را ثابت کرد. 2. چنان که کتاب تکوین یعنی طبیعت، دارای اسرار بی شماری است و در دل خود هزاران قانون نهفته دارد، کتاب تشریع (قرآن) نیز دارای رموزی است که آگاهی به تمام جوانب آن نصیب هر کس نمی گردد؛ چرا که قرآن از نظر تحقیق و اجتهاد استعداد پایان ناپذیری دارد.55


جامعیت در قلمرو شرع و احکام آن


پاره ای دیگر از عالمان، بر این ایده هستند که جامعیت قرآن، در محدوده دین و شرع معنی می یابد؛ چرا که بیان دین و احکام آن جز از ناحیه قرآن امکان پذیر نیست. پس قرآن جامعیتی این گونه دارد. برخی از این عالمان عبارتند از: فخررازی: به نظر وی، آیه 38 سوره انعام اختصاص به بیان آن اموری پیدا می کند که معرفت و احاطه بر آنها بر انسان واجب است و به همین جهت اطلاق آیه مقید به این قلمرو می گردد؛ زیرا از طرفی بر بیان نکردن چیز غیرواجب تفریط صدق نمی کند و از سوی دیگر از همه یا بیش تر آیات قرآن استفاده می شود که مقصود از انزال قرآن، بیان دین و احکام آن می باشد، پس مطلق موجود در آیه، بایستی بر مقید حمل گردد.56 شیخ طوسی و شیخ طبرسی نیز از این دیدگاه جانبداری کرده اند.57 آیت الله صادقی تهرانی نیز می نویسد: «نسبت به آن دسته از علوم که فهم آنها جز به بیان شارع میسر نیست، تبیان بودن قرآن صریح و گویاست و شارع هیچ درنگ و کوتاهی در بیان آن نداشته و ندارد، ولی نسبت به آن معارف که دسترسی به آنها از طریق روش های خردورزانه امکان پذیر ،است قرآن برخی را به صراحت و برخی را نیز با اشاره بیان کرده است تا افکار انسانی را به تکاپو وا دارد».58


بررسی دلایل این گروه


الف. آیات قرآنی


1. آیه 111 سوره یوسف: «… و تفصیل کلّ شیء و هدًی و رحمة لقوم یؤمنون» و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است)؛ و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان می آورند. فخررازی با نفی احتمال اینکه مراد قصه یوسف از «تفصیل کل شیء» واقعاً یوسف باشد و حکم به اینکه عبارت فوق به قرآن کریم بر می گردد، می گوید: «مراد از آن بیان حلال و حرام و امور مربوط به دین می باشد».59 2. آیه 44 سوره نحل: «و ما أنزلنا علیک الکتاب إلاّ لتبین لهم الذی اختلفوا فیه» ما قرآن را بر تو نازل نکردیم؛ مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی. به طور قطع ، مراد از عبارت «الذی اختلفوا فیه» احکام عبادی و مسائل مربوط به دین است. پس جامعیت را تنها در این حوزه می توان تفسیر کرد و پذیرفت.


ب. احادیث اسلامی


1. امام کاظم(ع) فرمود: «فیه تبیان حجج الله المنورّة، و محارمه المحدودة، و فضائله المندوبة، و جمله الکافیة، و رخصه الموهوبة، و شرائعه المکتوبة».60 در قرآن حجت های نورانی خدا و محرّمات و مستحبات و رخصت هایی که به انسان بخشیده شده و واجبات بیان گردیده است. 2. امام صادق(ع)فرمود: «و أنزل فیه تبیان کلّ شیء، و خلقکم، و خلق السماوات و الأرض، و نبأ ما قبلکم، و فصل ما بینکم، و خبر ما بعدکم، و أمر الجنّة و النار».61 در این کتاب، همه چیز بیان شده است، از جمله ماجرای آفرینش انسان و آسمان و زمین و اخبار گذشته و آینده، و احکامی که به آن نیاز دارید و همین طور اخبار بهشت و جهنم.


ج. دلایل نظری


1. فلسفه ستایش قرآن: فخر رازی ذیل آیه 89 سوره نحل، پس از آن که یادآور می شود علوم غیردینی از دایره این آیه خارج است، می نویسد: «زیرا روشن است علت اینکه خداوند، قرآن را ستایش می کند مشتمل بودن آن بر علوم دینی است. پس آیه به علوم غیر دینی التفاتی ندارد».62 2. لزوم معرفت به علوم واجب: فخررازی در پاسخ به این پرسش که چگونه طبق آیه 38 سوره انعام، نفی تفریط از قرآن شده و حال آن که جزئیات بسیاری از علوم در قرآن بیان نگشته است؟ می نویسد: «آیه می باید اختصاص به بیان آن اموری پیدا کند که احاطه و معرفت بر آنها واجب است. دلیل این مدعا دو مطلب است: یکی اینکه لفظ تفریط، چه در مقام نفی یا اثبات، در امری به کار می رود که بیان آن امر واجب و نیاز باشد. بنابراین بیان نکردن چیزی که بایسته نیست تفریط نخواهد بود. دیگر اینکه همه یا بیشتر آیات قرآن از طریق دلالت مطابقی یا تضمنی و یا التزامی دلالت می کنند بر اینکه مقصود از انزال این کتاب، بیان دین و احکام خداوند می باشد. و وقتی این تقیید از کلّ قرآن معلوم گردید، روشن می شود که مطلق موجود در آیه هم، بایستی بر مقید حمل گردد. نتیجه اینکه قرآن، در این محدوده بیانگر همه چیز است».63 3. امکان و عدم امکان دسترسی به علوم: آن دسته از علوم و معارف که به طور مستقیم، باید توسط شارع بیان شود و جز از راه وحی، دست رسی بشر بدان ممکن نیست، بیان قرآن نسبت به این دسته، صریح و گویاست، ولی آن دسته از معارف که با روش های خردورزانه می توان بدان دست یافت، قرآن نسبت به آنها کلّی گویی کرده است. بر این اساس، جامعیت قرآن را می بایستی نسبت به علوم دسته اول لحاظ کرد، نه نسبت به علوم دسته دوم. این دلیل را نویسنده تفسیر «الفرقان» یادآور شده است.64


سخن پایانی


در این نوشته سه نظریه درباره جامعیت قرآن نسبت به مسائل مادی و معنوی ارائه شد که عبارت بود از دیدگاه حداکثری، حداقلی و اعتدالی. دیدگاه حداکثری جامعیت مطلق را باور داشت و اینکه علوم اولین و آ خرین در ظواهر الفاظ به دلالت لفظی به صورت بالفعل موجود است. دیدگاه حداقلی بر این باور بود که قرآن اساساً در مقام بیان علوم بشری نبوده و نیست و تنها امور معنوی و آخرتی را بیان کرده است. دیدگاه اعتدالی نیز بر این ایده بود که جامعیت در معنایی خاص پذیرفتنی است که تعابیر سه گانه مختلف آن گذشت. در میان دیدگاه های سه گانه، دیدگاه اعتدالی دارای مستندات پذیرفتنی است و هر یک از دیدگاه های حداکثری و حداقلی دلایل نادرست و پیامدهای منفی دارند که نمی توان به آسانی آنها را پذیرفت. از سوی دیگر، نظریه اعتدالی، هماهنگ با روح کلی قرآن و منطبق با اهداف و اوصاف قرآن نیز می باشد. از این رو جامعیت قرآن را، یا بایستی در حوزه هدایت و تربیت در نظر گرفت و یا با توجه به فهم خاص مخاطبان که عالم به بواطن قرآن اند، تحلیل کرد.


پی نوشت ها:


________________________________________
1.
شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین،1/18. 2. طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تأویل آی القرآن،14/108. 3. غزالی، ابوحامد، احیاء العلوم، بیروت، دارالمعرفة، 1/289. 4. غزالی، ابوحامد، جواهر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 18. 5. طبرسی، امین الاسلام، مجمع البیان،4/289. 6. به نقل از: ذهبی،محمدحسین، التفسیر و المفسرون،2/478ـ482. 7. زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالمعرفة،2/181. 8. به نقل از: ذهبی،محمدحسین، التفسیر و المفسرون،2/488. 9. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیة،2/271ـ281. 10. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر صافی،1/57. 11. ر.ک: فصلنامه بینات، شماره 10،21؛ و «بررسی ضرورت نرم افزار علوم اسلامی»،269. 12. به نقل از: طبری، محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن،14/108. 13. فیروزآبادی، ابوطاهربن یعقوب، تنویر المقباس، بیروت، دارالفکر،229. 14. به نقل از: ایازی، سید محمدعلی، جامعیت قرآن،87. 15. ر.ک: احیاء العلوم،1/289؛ جواهر القرآن، فصل4،صفحه 18. 16. ذهبی،محمدحسین، التفسیرو المفسرون، 2/474. 17. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالعلم،2/503. 18. هفده گفتار در علوم قرآنی، ترجمه سید حسین حسینی،93؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر صافی،1/57. 19. جعفری، یعقوب، سیری در علوم قرآنی، نشر اسوه،66؛ فصلنامه بینات، شماره10، صفحه21. 20. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن،14/325. 21. طنطاوی، الجواهر، 8/130. 22. معرفت، محمد هادی، جامعیت قرآن کریم، نامه مفید، شماره 6، صفحه 5. 23. آلوسی این احتمال را به نقل از ابن کمال مطرح می کند. ر.ک: روح المعانی، 8/105ـ106. 24. طباطبایی، محمدحسین، المیزان،14/325. 25. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان،4/298. 26. زمخشری، محمود بن عمر، الکشّاف،2/21و23. 27. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن،1/529. 28. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 158. 29. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی،1/59، حدیث 1. 30. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 19/31؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن،1/9؛ عیاشی، تفسیر عیاشی،1/13. 31. بازوری، الغیب و الشهادة،1/15ـ17. 32. طباطبایی، اعجاز القرآن، نشر فرهنگی رجاء، تهران، 69. 33. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، نشر فرهنگی رجاء، تهران، 223. 34. سروش، فربه تر از ایدئولوژی، صفحه 48 به بعد. 35. مجله کیان، شماره 5، 27و28. 36. سروش، خدمات و حسنات دین، کیان، شماره 27، صفحه 13. 37. طباطبایی، محمدحسین، المیزان،13/325؛ القرآن فی الاسلام، بیروت، دارالزهراء،23. 38. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 7/82. 39. رشید رضا، محمد، المنار، 7/394و395. 40. عزة دروزة، محمد، التفسیر الحدیث، 6/90. 41. ابن عاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، 14/253. 42. ابو السعود، تفسیر ابوالسعود، 3/131. 43. مراغی، محمد مصطفی، تفسیر المراغی، 4/127؛ الاسلام و الطب الحدیث، 5. 44. قطب، سید محمد، فی ظلال القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1/260. 45. مکارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر، دارالکتب الاسلامیة، 147. 46. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، 1/59، حدیث 2. 47. خمینی، روح الله، تفسیر سوره حمد، نشر حزب جمهوری اسلامی، 43. 48. جعفری، محمدتقی، قرآن در قلمرو معرفت، تهران، پیام آزادی، 1378. 49. حسن زاده آملی، حسن، انسان و قرآن، 9. 50. مطهری، مرتضی، ختم نبوت، تهران، صدرا،132ـ134. 51. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، 2/599. 52. همان، 1/332، حدیث 2. 53. حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، 2/75. 54. قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان، ترجمه محمد خواجوی، تهران، انتشارات مولی، 130. 55. مطهری، مرتضی، ختم نبوت، 132. 56. فخررازی، محمدبن عمر، التفسیر الکبیر، 13/11. 57. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 6/190؛ طوسی، التبیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 6/418. 58. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، نشر فرهنگ اسلامی، 16/468. 59. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، 18/228. 60. شیخ صدوق، محمدبن علی ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، 3/567، حدیث 494. 61. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، 1/269، حدیث3. 62. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، 20/99. 63. همان، 13/11. 64. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، 16/448.

منبع :مقاله قلمرو قرآن علی کریم پور قراملکی پژوهشهای قرآنی 1382 شماره 35 و 36 ویژه نامه قرآن و حقوقhttp://ensani.ir/fa/article/135318

 

ترجمه عربی:

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجعة 2000 موضوع قرآني: هذا القسم هو مجال القرآن

مقدمة

يعتبر موضوع القرآن من الموضوعات التي أثيرت حولها وجهات نظر مختلفة بين علماء الإسلام ، خاصة في العقود الأخيرة ، بسبب تزايد اهتمام المسلمين بكتابهم المقدس ، ومواجهةهم مع نظريات الديانات والمدارس الأخرى. ، اكتسب المزيد من اللون. في هذا السياق ، يمكن رؤية ثلاث وجهات نظر بوضوح بين المفكرين المسلمين. واحد . القول الأقصى القائل: إن القرآن يحتوي على جميع العلوم ، حتى الإنسان والعلوم الطبيعية ، في ظهور الأقوال الحقيقية. اثنين . الحد الأدنى لوجهة النظر التي تؤمن بأن القرآن ليس مسئولاً عن العلوم الإنسانية فقط ، ولكنه لا يقول كل شيء في التصنيف الديني. ثلاثة . على عكس هاتين النظرتين ، هناك وجهة نظر معتدلة ، لها ثلاثة تفسيرات مختلفة: الشمولية في فئة التوجيه والتعليم ، والشمولية لجمهور خاص من النبي والمعصومين (ص) ، والشمولية فيما يتعلق بأحكام الدين. . بعد فحص أسباب كل من وجهتي النظر الأوليين ، انتقد هذا المقال كلا النظريتين واختارت أخيرًا وجهة النظر الثالثة ، وهي وجهة نظر معتدلة ، إلى جانب الأسباب والاقتباسات القرآنية والسردية والعقلانية.

 لقد حظي القرآن الكريم بمكانة عالية ومميزة بين جميع المسلمين ، رغم أن هذا الوجود قد تذبذب بينهم وتفاوتت مستوياته وأبعاده. من بين هذه ، يمكن اعتبار ثلاثة جوانب كأبعاد رئيسية: أ. الحضور الروحي. كان حضور القرآن الأكثر شيوعًا وانتشارًا بين المسلمين هو حضوره الروحي ودوره المهدئ. "كانوا يعلمون أن القرآن هو دليلهم ودليلهم من الضلال والظلمة إلى النور ، والشيء الوحيد الذي يمكن أن يزيل روح الغزو والوحشية والهمجية عنهم القرآن الكريم". . الحضور الاجتماعي والعملي. من خلال تقديم البرامج والوظائف الاجتماعية مثل الخُمس والزكاة والجهاد والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر وقواعد التجارة والعقود ، دخل القرآن رسميًا في الحياة الاجتماعية للمؤمنين وطلب منهم التفكير في الآليات المناسبة. لتحقيق المبادئ والمثل الدينية. ج. الحضور العلمي والنظري. أدى التوسع الجغرافي والعرقي والثقافي للإسلام وتوفير الظروف المواتية لتطوير الأفكار غير المتجانسة والمتضاربة إلى النهج العلمي للمسلمين في التعامل مع القرآن الكريم. الآن السؤال الرئيسي في هذا المقال هو هل للقرآن أفكار وكلمات ونظريات في جميع المجالات التي يحتاجها الإنسان أم لا؟ هل من الممكن أن نجد كل المعارف البشرية في القرآن وأن نتعرف على القرآن كمصدر لها ، وهل للقرآن في الأساس نطاق ومنطقة خاصة أم أنه لا نهاية له ولانهائي؟

 

خلفية البحث

من خلال دراسة المسار التاريخي لهذا النقاش ، يتضح أن الطبري الأول (310 هـ) ، مؤلف كتاب التفسير جامع البيان ، قد طور معنى الآية 89 من سورة النحل: أزالته من نطاق الحلال والحرام 2 ، لكن أولى شرارات "النظرية" "الشمولية" يمكن رؤيتها بوضوح وصراحة في كتب أبي حامد الغزالي (505 هـ) مثل "أحياي العلوم" 3 و "جواهر الجوهر". القرآن "4. بعده ذكر أمين الإسلام الطبرسي (548 م) وجهة النظر هذه كاحتمال في شرحه الكبير "مجموع البيان" 5. ثم قبله أبو الفضل المرسي ​​(655-570 هـ) بشكل متطرف 6. كما يقبل بدر الدين الزركشي (764 هـ) النظرية المذكورة في "البرهان" 7. لكن في القرن التالي ، رفض أبو إسحاق الشاطبي (790 م) بشدة وجهة نظر مرسي 8. كما يقبل جلال الدين السيوطي (911 هـ) رأي الغزالي ومرسي ويقويها في كتابيه "العتاقان" و "الإكليل" 9. كما يقبله فايز كاشاني (1091 هـ) في مقدمة تفسير "صافي" بشكل خاص في جزء من علوم القرآن 10. في القرون الأخيرة ، وبسبب الاكتشافات السريعة والجديدة في العلوم التجريبية وتكييف مخرجات العلوم الإنسانية مع الآيات القرآنية ، حظي مناقشة القرآن وشموليته باهتمام أكبر من قبل علماء الإسلام (11) ، حتى الآن. مثل هؤلاء مثل طنطاوي (1862) لقد حاولوا أن ينسبوا العديد من العلوم الإنسانية الجديدة إلى القرآن. وتجدر الإشارة إلى أن مناقشتنا في هذا المقال لا تتعلق بمجال الدين ، ولا شك أن خلط مناقشة عالم الدين بمجال القرآن كان خطأً من قبل البعض. على أي حال ، تم اقتراح ثلاث وجهات نظر هي "الحد الأقصى" و "الحد الأدنى" و "المعتدل" من قبل خبراء مسلمين ، وسيتم فحص كل واحدة منها وتقييمها في هذه المقالة.

عالم القرآن. في التعليقات

أولاً: نلقي نظرة سريعة على أقوال الصحابة والتابعين في هذا الأمر: يعتقد ابن مسعود أن الله أنزل كل علم في القرآن وشرح كل شيء للبشرية. في رواية فيروز آبادي ابن عباس ، فإن تعبير القرآن في كل شيء يعود إلى مسائل الحرام والحلال وأوامر الله ونواهي 13. ومجاهد ، بناءً على رواية أبان بن تغلب ، يعتبر تعاليم القرآن مقصورة على الشريعة 14.

أقصى عرض

يعتقد مجموعة من المفسرين أن القرآن يشمل العلوم الأولى والأخيرة وجميع القضايا العامة والجزئية والإنسانية والتجريبية والتاريخية والفلسفية. يرى أبو حامد الغزالي أن القرآن ليس فقط أصل العلوم الدينية وما يتصل بها من علوم ، بل أيضًا علوم أخرى ، وكلها تنطلق من القرآن ، ولهذا ذكر عدد العلوم. في القرآن يصل إلى 77200 علم ويقول: هذا العدد يصبح أربع مرات ؛ لأن كل كلمة في القرآن لها مظهر خارجي وداخلي ، ولها حدود ومخبر ". لأن الدكتور الذهبي نقل عنه قوله: "للقرآن علوم أخرى كالطب ، والمناظرة ، والتفويض ، والهندسة ، والجبر ، والمواجهة". ). يقول ابن كثير (744 م): لقد نص القرآن على كل ما يحتاجه الناس في أمورهم الدنيوية والدينية ومعيشتهم وعالم القيامة. T17. يعتقد فايز كاشاني أن القرآن الكريم يحتوي على جميع العلوم. لأنه بعد أن قسّم العلم والمعرفة في الأمور إلى معرفة جزئية وحسية ، وعلم عام ومطلق ، قال: "كل شيء إما مذكور في القرآن ، أو أسبابه وأصوله ، أو نهايته. 18- ويقول بعض العلماء المتأخرين: إن تعبير "كل شيء" هو تعبير عام له أوسع معانيه ، ويشمل حتى العلوم المادية والعلوم البحتة ، وينقل ظهور مثل هذه الآيات. القرآن يعبر عن جميع العلوم والمعرفة حتى التي لم تصلها البشرية بعد .19 وعلى هذه المجموعة فإن القرآن يحتوي على هذه المعارف وعلى الإنسان أن يستخرج هذه العلوم ويتعرف عليها ، وإن لم يكن قد وصل إليها. حتى الآن ، هو نتيجة لقلة عمل المتدينين.

 

أسباب قرآنية لنظرية القول المأثور

 

استخدمت هذه المجموعة آيات من القرآن لإثبات ادعائهم. أسباب هذه المجموعة من القرآن هي كما يلي: 1. آيات تستخدم فيها كلمات مثل كتاب وشرح وتفصيل ونحو ذلك ، مثل: الآية 38 من سورة أنعام: "... ما فرتنا في الكتاب رجل شيه ... هذا الكتاب. وأيضاً الآية 89 من سورة النحل: "وقد أنزلنا لكم هذا الكتاب المفسر لكل شيء". وكذلك آيات مثل الآية 111 من سورة يوسف والآية 3 من سورة المائدة. في الآية الأولى ، يعلن الله صراحة بكلمة "إفراط" أنه لا يوجد نقص في التعبير عن الأمر وتفسيره. "الكتاب" هو أيضا مفرد ومجمع مع العف ولام عهد ، التي تشير إلى القرآن في أيدي المسلمين. تأتي كلمة "كائن" أيضًا في شكل "nikra" ، والتي تتضمن كل شيء. في الآية الثانية ، تشير سورة ولام العهد "الخطاب" إلى القرآن الموجود وليس اللوح المحفوظ. يمكن أيضًا أن يُفهم من عبارة "الموضوع بأكمله" أن نطاق التفسير يشمل حقًا كل شيء ولا يوجد شيء خارج نطاقه. لذلك فإن الجمهور المستخدم في الآية هو الجمهور الحقيقي. ليست تعددية أو عامة مألوفة. اثنين. الآيات التي أدخلت الإسلام كدين عالمي ، ومنها: الآية 7 من سورة الأنبياء: "وما بعثنا إلا الرحمة إلى العالمين". لم نرسل لك إلا لرحمة العالمين. والآية 52 من سورة القلم: "ولا نذكر إلا الدنيا". بينما هذا (القرآن) ليس إلا مصدر يقظة للعالم. من الواضح أن القرآن لجميع الناس في كل العصور والقرون ، ولا يمكن أن ينقصه من بعض النواحي أو غير فعال بالنسبة لبعض البشر. ثلاثة. الآيات التي تقدم التعاليم القرآنية على أنها أبدية ، مثل: الآية 9 من سورة حجر: "أنزلنا القرآن". ونحن بالتأكيد نحتفظ بها. والآية 42 من سورة الفزلة: "لية البتيل من بن يديّة ولا مان خليفة" لا يأتي بها باطل ، لا من الأمام ولا من الخلف. ومعنى الذكر في هذه الآية: رغم أنه ورد في آية أخرى في معنى النبي. والحفاظ عليه معناه استمراره إلى يوم القيامة ، وإما شمولية القرآن واكتماله أو اقتضاءه. كما أن نفي البطلان يعني أيضًا عدم الحاجة إلى الإضافات والنواقص والتصحيحات والإضافات التي تدخلها هذه الآية القرآنية على هذا النحو ، ولن يتحقق هذا إلا إذا كانت شاملة وكاملة. أربعة الآيات التي تشير إلى مختلف العلوم الإنسانية ؛ على سبيل المثال: الآية 26 من سورة البقرة: "... قال فخد الفقد الفورة من الطير فسرحن اليك ، ثم عجل علي جبلهم كله ، جزعة ، ثم إيدان". ... قال: في هذه الحال نختار أربعة أنواع من الدجاج ، ونقطعها إلى أشلاء ؛ ثم ضع جزءًا منه على كل جبل ، ثم اقرأه. وأيضاً الآية 47 من سورة الأنبياء: "... وإذا كان وزنها يساوي حبة خردل نعدها ويكفينا أن نكون محاسبين". بالاعتماد على مثل هذه الآيات ، يصر الناس مثل الغزالي على هذا الادعاء في كتاب "جوهرة القرآن" ويقدمون العديد من الأمثلة التي يمكن استخلاص العديد من العلوم مثل الكيمياء والفيزياء والرياضيات والرياضيات من القرآن.

نقد الأسباب القرآنية

أ. وبفحص جميع آيات القرآن الكريم يظهر أن هذا الكتاب كتاب إرشادي. لذلك ، بهذه الطريقة ، ليس من الضروري التعبير عن جميع العلوم الإنسانية ؛ لأن هذه العلوم ، بحسب العلامة الطباطبائي ، لا تعتبر العملية النهائية للتربية والتطور الروحي للإنسان. لا يمكن قبول ظهور الجمهور المزعوم في هذه الآيات ؛ لأن: واحد. وهو مخالف للارتجال ، لأن العديد من مشاكل وقوانين العلوم التجريبية والطبيعية لا توجد في ظهور الآيات. اثنين. وعلق بهذه الطريقة بعض المفسرين الذين يعتبرون قادة التفسير العلمي ، مثل طنطاوي. من ناحية أخرى ، يجب النظر إلى عبارة "من الواضح أن الموضوع" وفقًا لموقف المتحدث وموقعه ومسؤوليته. لذلك ، فإن تفسير "الموضوع بأكمله" في التركيز العرفي والعقلاني مناسب أيضًا للغة المتحدث ومجال المسؤولية وموقف سؤال المرسل إليه. لذلك ، لا يُتوقع أبدًا من الآية أنه يمكن استنتاج كل شيء في العالم منها. أربعة قال البعض إن "الكل" ليس له معنى حقيقي ، ويستخدم فقط في الضرب والتعبير عن المعنى ، عندما يقول: "تفصيل كل شيء" ؛ هذا يعني أن الله قد أوضح الكثير من الأشياء. والدليل على ذلك آية "وَكَّلَ الْكُلَّ" (النمل / 23) ، وهي بالتأكيد لا تدل على إضافة صحيحة ؛ بل إن الآيات السابقة يمكن أن تدل على المبالغة والكثير ، وليس الشمول المطلق 23. إضافة إلى ذلك ، فليس من المؤكد أن المقصود بـ "الكتاب" هو القرآن ، لكن البعض قال إنه اللوح المحفوظ ، ومنه علم الله. 26 كما أوضح البعض الآخر ، ما هو والمقصود به الإمام موبين 27 والتفسير على قول قوزوأخطرها هو هذا القول ، لأنه ليس أن الآيات واضحة فيما يتعلق بالمسائل العلمية. ونتيجة لذلك ، فإن محاولة استخراج علوم مختلفة من القرآن تؤدي إلى التفسير. بالإضافة إلى أن حدوث الأخطاء والتغيرات في العلوم الإنسانية يجعل الآيات عرضة للتغيير.

أسباب صحة النظرية القصوى

ولإثبات ادعائهم ، فإن القائلين بوجهة النظر المتطرفة قد التزموا ببعض الأحاديث ، منها: 1. قال الإمام علي (ع): "ذَلق القرآن ... أخبار الأرض وأخبار الجنة وأخبار الجحيم وأخبارنا .28 أخبار السماء والأرض والسماء والنار ، وما حدث في الماضي وما سيحدث في المستقبل ، هو في القرآن. 2. الإمام الباقر (ع): "إن الله تعالى لم يقل شيئاً تحتاجه الأمة إلا ما نزل في الكتاب". تحتاج الأمة إلا أن تكون في الكتاب ، وقد أظهرها بنفسه. وفي هذا المجال أحاديث كثيرة ، وقد تم ذكر ما حدث كمثال.

إعادة النظر

واحد. وعبارة "حاجة للأمة" تدل على أنه ينبغي السعي إلى كمال القرآن في هذا المجال. من الواضح أن احتياجات الناس إما مرتبطة بأحكام الشريعة أو بمفاهيم دينية وقيمية. اثنين. حقيقة أن في بعض هذه الأحاديث حديث عن الجهل والفتنة والجريمة قبل نزول القرآن ، ثم الحديث عن العلم والنور والهدى بعد نزوله. ثلاثة. ومن الممكن أن يكون ادعاء اكتمال القرآن في مثل هذه الأحاديث من قبل العلماء المعصومين (ع) من حيث معنى كلمات القرآن التي عرفوها. أربعة كما يمكن أن يكون معنى "وجود الكون كله في القرآن" ليس الوجود الحسي والمادي لكائنات الكون ، بل هو شكلها الفكري والتجريدي. القرآن أو أنه من حيث الأرض والهداية.

أسباب منطقية ونظرية

((الحد الأقصى)) تم الاستشهاد به لعدة أسباب منطقية ونظرية ؛ بما في ذلك: واحد. حجة الختمية: قالوا إن النتيجة المنطقية لتأسيس خاتمة الإسلام بأسباب سردية وعقلانية هي قبول كمال القرآن بشكل عام. لأن هناك علاقة منطقية بين نهائية الإسلام والشمولية المطلقة للقرآن. الخطة العامة التي لا تتضمن أي شيء فيها. * النقد: واحد. لا توجد علاقة بين الاكتمال والاكتمال. لأنه من الممكن قبول نهائية الإسلام وفي نفس الوقت رفض الشمولية المطلقة للقرآن. لأن مصادر الإسلام لا تقتصر على القرآن ، بل تعتبر سنة الرسول الكريم (صلى الله عليه وسلم) من مصادرها مع جميع المسلمين. اثنين. شرط الإثبات السابق أن كل تفاصيل وأمثلة العلوم موجودة في القرآن ، ولكن هذا مخالف للارتجال. اثنين. حجة لطف: إذا افترضنا أن الدين الإسلامي قد فشل في التعبير عن بعض الأمور ، وأن هناك حالات لا يتكلم فيها الإسلام في تلك الحالات ، فإن هذا سيؤدي إلى خيبة أمل الناس وضلالهم. ومع ذلك ، فإن هذا العمل بعيد عن نعمة الله .33 * النقد: باعتبار أن القرآن نزل أساسًا من أجل التطور الروحي والتعليمي للإنسان ، وأن جوانب الحياة المادية في كثير من الجوانب متروكة للعقل والعلم والعلم. خبرة البشر ... للبحث عن الطريق واختباره ، لذلك فإن نعمة الله في مجال التوجيه الروحي والروحي للبشرية لا تعني بالضرورة أنه أخبرهم أيضًا بالأسرار العلمية للنظام الطبيعي. ثلاثة. إثبات تطور الدين: إن اكتمال الدين الإسلامي مقارنة بالديانات الأخرى يتطلب أن يكون القرآن معبرًا عن كل قضية. لأنه بخلاف ذلك ، لا يمكن اعتبار مثل هذا الدين دينًا كاملاً. النقد: أولاً ، لا يعتمد كمال الإسلام على كمال القرآن في جميع المسائل المادية والروحية ، ولكن يمكن ضمانه بطرق أخرى مثل سنة النبي الكريم (ص) والمعصوم (صلى الله عليه وسلم). ). ثانياً ، شمولية القرآن لا يمكن إلا أن تأخذ في الاعتبار البعد الروحي والتعليمي للإنسان وليس كل العلوم الطبيعية والإنسانية.

 

عرض الحد الأدنى

 

يرى البعض أن إثارة القرآن في القرآن أمر خارج عن حرمة الدين. وبالتالي فإن ما ورد في القرآن لا يتعلق بالنظريات العلمية ، لأن اكتشاف مشاكل العلوم التجريبية قد ترك للبشر ، رغم أن الغرض الأساسي من الكتاب المقدس ورسالته هو الإرشاد الروحي. وليس علميًا تجريبيًا.

 

الأسباب والمستندات

 

الأسباب والتوثيق لوجهة النظر هذه هي كما يلي: 1. توقع الإنسان من القرآن: هذه الحجة هي إحدى الحجج خارج النص وغير الديني التي يناقشها علماء الدين فيما يتعلق بالدين. عندما وصل متلقي الرسالة القرآنية إلى هذا الكتاب يسأل نفسه ، ما هي علاقتي بهذا الكتاب؟ لشرح هذه العلاقة ، يجب تقييم دافع الشخص للإشارة إلى مثل هذا الكتاب بدقة. إن البحث والدراسة في الأفكار والأفكار السائدة والمتعارضة مع الإنسان ، والتي تأتي من علاقته بالطبيعة ورؤية قوتها وسيطرتها على شؤون الحياة ، تبين أن السبب الرئيسي وراء رجوع الإنسان إلى القرآن هو إدراكه لما هو عليه. خارق للطبيعة ووسيلة وطريقة استخدامه هو مقاومة هجمات الطبيعة 34 لذلك فإن توقع مثل هذا الجمهور والباحث من القرآن هو إيجاد طرق للمعرفة الروحية والخارقة للطبيعة وليس المعرفة الطبيعية والتجريبية. * النقد: واحد. إن مطلب وجهة النظر المذكورة هو قطع العلاقة بين القرآن وحياة الإنسان الطبيعية والموضوعية ، وكون أقوال القرآن هي الحقائق الموجهة لواقع الوجود وواقعية الإنسان. حياة ووجود الإنسان ، الذي يتم تنفيذه في شكل كلمات وتعابير ، وعلى هذا النحو ، لا يمكن للإنسان أن يكون في هذا العالم والحياة ، لقد فصل المادة عن الاحتياجات والاعتمادات والتفاعلات الطبيعية ، ولا يمكن لبعده الروحي والمتسامي يعتبر بشكل عام منفصلاً عن حياته المادية في هذا الأصل. اثنين. إن حصر رؤية الدين في عالم الآخرة وما وراء الطبيعة يتسبب في المسافة بين الحياة البشرية الطبيعية والطبيعية عن التعاليم والتعاليم الدينية ويؤدي في النهاية إلى عزل الدين ، وهذا يتعارض مع روح الأديان السماوية ومضمونها. من التعاليم. اثنين. عدم توافق الإيمان في الشمولية مع العقل والنتائج البشرية: الحجة الثانية من الحجج غير الدينية هي مسألة التناقض. لأن ضرورة نظرية الشمولية هي نوع من التقليل من قيمة العلوم الإنسانية التي قضى الإنسان حياته على مر التاريخ في طريق خصوبتها ، لأنه رغم احتواء القرآن على العلوم ، فإن كل الجهود البشرية ستُعتبر عبثًا. 35 النقد: ستثار هذه المشاكل عندما نؤمن بالنظرية المتطرفة ، وإذا لم نقبلها ، ولكننا نعتقد أن القرآن لا يصنع إنسانًا تمامًا دون الحاجة إلى فعل ، ولا ينفصل تمامًا عنه. آراء وأفكار من العلم ، في هذه الحالة ، لن تثار مشكلة عدم جدوى الجهود العلمية البشرية. ثلاثة. عدم وجود برامج علمية في القرآن: القرآن يحتوي على وصايا دينية وسلسلة من الأمور الدينية والقيمة ، ولا تظهر فيه خطة لتنظيم الحياة المادية للإنسان ، وإذا نظر القرآن حقًا في الجانب المادي للحياة البشرية ، مع ذكر أسسها العلمية والاستراتيجية. والآن بعد أن لم يفعل ذلك ، فهذه علامة على أن رؤية القرآن تركز على الحياة الروحية وليست شاملة للحياة المادية والروحية. النقد: على الرغم من أن الهدف الأساسي للقرآن كان الحياة الروحية للإنسان ، ولكن بسبب عدم فصل الحركة الروحية عن التدفق المادي للحياة ، فقد أولى القرآن اهتمامًا لا محالة لقضايا الحياة المادية للإنسان. وأعطى العديد من التوصيات فيما يتعلق بأسلوب الحياة واتجاهها. مثل الاقتصادية والقضائية والقانونية والاجتماعية و ... أمثلة كثيرة على ذلك في القرآن الكريم. نعم سيدي! لم يذكر القرآن كل القضايا العلمية والاستراتيجية للحياة المادية للإنسان ، وهذا يرفض النظرية المتطرفة. ليس الشمولية النسبية ونظرية الاعتدال. أربعة عدم التوافق بين الاكتمال والشمولية: ادعى البعض أنه بقبول كمال الدين ، لا يمكن استنتاج شموليته (36). على الرغم من أن هذا البيان يتعلق بالدين ، إلا أنه يمكن أن ينطبق أيضًا على القرآن ؛ لأنه يمكن القول أنه بالرغم من اكتمال القرآن ، فإن كونه كاملاً لا يعني أن يكون شاملاً بالنسبة لجميع العلوم. النقد: الكمال مفهوم محترم ، أي ، يمكن تعريف الكمال على أنه الكمال المطلق ومن جميع الجوانب ، وفي هذه الحالة يكون لكل ما له الكمال المطلق أيضًا شمولية فيما يتعلق بجميع أنواع الكمال ، ولكن في بعض الأحيان فقط من واحد أو أكثر. الاتجاهات مطلوبة ، وفي هذه الحالة ستقتصر الشمولية أيضًا على نفس الاتجاه أو الاتجاهات. لذلك ، فإن الكمال والشمولية لهما علاقة متشابهة ومتساوية مع بعضهما البعض ، بشرط أن يكون التطبيق المحدد أو الظرف هو نفسه أيضًا في كليهما. نعم سيدي! إذا قيل أن القرآن كامل من حيث التعبير عن الحياة الروحية وتوفيرها ، فلا يمكن الاستنتاج أن القرآن شامل بالنسبة لجميع قضايا الحياة المادية والروحية وأنه يشمل جميع العلوم المادية ، ولكن يمكن أن نستنتج أن القرآن هو مراقب شامل لجميع الجوانب المادية والروحية للحياة ، والتي ترتبط ارتباطًا وثيقًا بالحياة الروحية للإنسان.

 

عرض معتدل

 

يعتقد معظم المفسرين والمفكرين الإسلاميين ، بينما يعارضون النظرية المتطرفة ، أن القرآن نزل لأغراض محددة ، وفي تلك المجالات بالذات ، يتمتع بالشمولية اللازمة والكاملة ولم يترك أي شيء - مادي أو روحي - في التعبير. هو ، باستثناء أن هؤلاء العلماء قد استخلصوا الشمولية المذكورة أعلاه بطرق مختلفة. الآن ، يتم فحص كل موقف على حدة ويتم أيضًا تقديم أسبابه ونقده:

 

الشمولية في عالم الإرشاد والتعليم

 

يعتمد مؤيدو هذه النظرية على فكرة أنه في القرآن ، تم ذكر الاحتياجات الإرشادية والعوامل الفعالة كإرشادات فردية واجتماعية. في هذه التعاليم ، الطريقة العامة للقرآن هي التعبير عن العموميات والمبادئ وقواعد القيم والمواقف. ومع ذلك ، لم يتجاهل التعبير عن بعض الأساليب الحاسمة والفعالة في التوجيه. ومن مؤيدي هذا الرأي هم: العلامة الطبطبائي من هؤلاء المفسرين ، لأنه في تفسير الآية 89 من سورة نحل قال ذلك في "و نزلنا عليك الخطاب طبعة لكل آل". -شي "إن معنى الكتاب ليس القرآن فقط ، ولكن هذا واحد من عدة احتمالات. وبافتراض أن القرآن هو المقصود فقط ، فليس الأمر أن القرآن يحتوي على مادة ليس لها جانب من جوانب الهداية وتهتم فقط بالحياة المادية ، ولكن ما هو المعيار في كمالها. والقرآن يستبعد قصر القرآن أن كل ما يجب أن يكون قد أتى به من المواد اللازمة في مجال الهدى والسعادة. "ولا ماء ولا راحة إلا في كتاب العلم" (أنعام / 38) أن هذه الآية بيان علم ، ولا يرى الله إلا كتاب الخلق (عالم الخلق) أو اللوح المحفوظ (كتاب الوحي) .38 كما يعتقد الشيخ محمد عبده أن عمومية كل شيء على نفس الشيء ، و "الشيء" هنا هو موضوع الإرشاد. يجب مراعاة القرآن في جميع أمور الدين ؛ لأنهم جميعًا معبرون عنها في ظل النص أو المعنى في القرآن 39. يعتبر محمد عزة دروزة أيضًا أن تفسير القرآن يدخل في نطاق أهداف القرآن ، أي إدخال طرق الهداية والضلال ، إلخ. كما قال محمد طاهر الملقب بابن عاشور (1393 هـ) نفس المعنى في شرحه .41 يقول أبو السعود: هذا هو القرآن الذي نص على الأمور الهامة المتعلقة بمصالح المخلوقات ، وامتنع عن مخاطبة أي شيء. 42. يعتقد مصطفى مراغي أيضًا أن القرآن يوفر المبادئ العامة لكل ما هو مهم للإنسان أن يعرفه ويمارسه ، وهو ما يرفع الإنسان إلى مستوى الكمال الجسدي والروحي. معبراً عنه واحتوائه. [43] يكتب سيد قطب في هذا الصدد: "القرآن كتة  مثالي ؛ في موضوعه الخاص ، الذي هو بالفعل إنسان ؛ لأن الإنسان أعلى من جميع مواضيع العلوم الأخرى وهو من يكتشف هذه العلوم ".

 

فحص أسباب نظرية الاعتدال

 

واحد. آيات قرآنية: توجد آيات عديدة في القرآن يمكن استخدامها لمعرفة شموليتها ونوع المنطقة. على سبيل المثال: الآية 8 من سورة الإسراء: "وأنزلنا من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنين". ومما لا شك فيه أن اختيار هاتين الصفتين للقرآن ، وتجنب ذكر خواص أخرى كزيادة العلوم الحسية والطبيعية للإنسان ونحوه ، يدل على أن القرآن سيُعبر عن أمور تتعلق بالشفاء والرحمة دون غيرها. وكذلك فإن أول آية من سورة إبراهيم: سورة. "أنزلنا عليك القرآن لتخرج الناس من الظلمة إلى النور". في هذه الآية ، يقدم الله الغرض من قيادة الناس من الظلام إلى النور. كما في الآية 185 من سورة البقرة ، فهي تذكر هدى الناس ، وفي الآية 157 من سورة العرف والآية 8 من سورة التغابان ، فإن نور القرآن هو أحد خصائصه. من مجموع هذه الآيات والآيات الأخرى ، يمكن الاستفادة من أن القرآن يجب أن يذكر القضايا المتعلقة بهذه الصفات ، وإذا كان يتحدث في مجال آخر ، فهو لضرورة التعبير.

 

اثنين. أحاديث إسلامية

 

1. عن الإمام الباقر (ع) أنه قال: "لم يطلب الله تعالى شيئاً تحتاجه الأمة إلا ما نزل في الكتاب". إلا إذا كشفها في كتابه. في هذا الحديث وأحاديثه النبوية المعتمِدة على عبارة "حاجة الأمة". وبالتأكيد "نحن بحاجة إلى الأمة" لا يأخذ في الاعتبار الأساليب والأدوات التقنية والصناعية ، إما لأن هذه الأدوات والأساليب العلمية لم يكتسبها الإنسان بالدين ، وربما اكتشف الكثير منها من لم يؤمنوا بالقرآن. لذلك ، يجب أن تكون "احتياجات الأمة" شيئًا من تقاليد التربية والروحانية التي وفرها القرآن لجميع الأجيال عبر التاريخ.

 

ثلاثة. أسباب نظرية

 

1. مدى رسالة الرسول صلى الله عليه وسلم: لا شك أن الغرض من مهمة الرسول صلى الله عليه وسلم يمكن أن يساعدنا في اكتشاف المدى الكامل لتعاليم القرآن. حقيقة أن الرسول صلى الله عليه وسلم عبر عن رسالته بأنها دعوة للتوحيد وتعزيز الفضائل الأخلاقية من خلال طرق التعبير عن القواعد والفضائل وحلولها العملية وشروطها ، وليس اكتشاف المجهول العلمي المتعلق بالطبيعة أو غيره من التجارب. علوم. من ناحية أخرى ، من الواضح أن الكتاب الذي نزل إليه ساعده أيضًا في تحقيق نفس الوجهة والهدف. من الواضح أن مثل هذا الكتاب سيؤسس وفقًا لنفس الأهداف وأن محتواه سيكون لتحقيق نفس المهمة. 2. التجربة التاريخية: منذ بداية الإسلام وحتى يومنا هذا ، لم يزعم المسلمون أن كتابهم احتوى على العلوم الإنسانية بشكل فعلي في ظهور كلماته. من هذا يتضح أن رأي عموم المسلمين هو أن القرآن لم يترك شيئاً من الناحية التربوية والإرشادية. 3. يمكن لأي شخص ، بقليل من التأمل والدراسة في آيات القرآن ، أن يدرك أن القرآن لم يذكر بعض الأحكام فحسب ، بل لم يتجاهل الحقائق العلمية في عرض الطرق التربوية والروحية. ، وأحيانًا في هذا المسار يشير إلى نقاط علمية ، تم الكشف عن حقيقتها للبشرية بعد قرون.

 

الشمولية لفهم الجمهور

 

لقد حدد بعض علماء الإسلام الشمولية على أساس فهم لغة القرآن ومضمونه ، ويعتقدون أن كل إنسان على قدر معرفته بمعاني آيات القرآن. ومقدار ومقدار ما يعرفه عن قوانين الكون وإرادة الله وأبعاده ، ويمكن لحياة الإنسان أن تستخدم القرآن ، ومنهم: يعتقد الإمام الخميني رضي الله عنه أن ظهور القرآن وهو نفس المعاني التي: "يستعملها الجميع ، ولكن استعمالها يعرف بالقرآن" ، وهذا هو رسول الله صلى الله عليه وسلم. كتب العلامة الجعفري: "القرآن ليس كتابا علميا عاديا ... القرآن كتاب إذا طبقنا حكمتنا وفهمنا بقلب نقي في تعلمه وفهمه فكل ما تلقيناه سيقبل الحقائق المتعلقة بالإنسان سواء في المنطقة كما هي أو في المنطقة كما ينبغي. لذلك لا يوجد شيء لا يشرحه القرآن ، ولكن القرآن في يد الإنسان بلغة الفهم هو شرح كل شيء. يكتب: "القرآن مثل الطبيعة في هذا الصدد [البحث والاجتهاد] أنه مهما كانت البصائر أوسع وأعمق وأجرى المزيد من البحوث والدراسات ، يتم الحصول على سر جديد" .50 يبدو أن هذه النظرية تستند إلى ما يلي الأسباب:

 

أ. آيات قرآنية

 

1. "هذا للقرآن الكريم". في كتاب مكنون. ولا يسعنا إلا إذا طهر الطاهرون "77-79 / 79 أن هذه [الرسالة] بالتأكيد قرآن كريم مخفي في كتاب لا يمس إلا من طهر. ووفقًا لهذه الآيات ، ليس من واجب الجميع الوصول إلى حقائق ومفاهيم القرآن ، ولا يملك أحد غير الأشخاص الأصحاء فرصة الوصول إلى مفاهيمه السامية. لذلك إذا استعملت في آيات هذا القرآن كلمات مثل الشرح والتفصيل ، فإنها محجوزة لأهل الطهارة ، الذين لا يستطيع الشيطان غزوهم. لذلك سيتم النظر في الشمولية لهؤلاء الناس. 2. "ولم نرسل لك [هذا] الكتاب إلا أن تشرح لهم ما اختلفوا فيه". وفقًا لهذه الآية والآيات الأخرى ، فإن شخص الرسول هو المرسل إليه وهو المسؤول عن التعبير عن آيات القرآن. يُقصد به التعبير عن المحتويات وشرحها وتفسيرهايا آيات. لذلك ، إذا كانت الآية 8 من سورة نحل تتحدث عن شرح الأمر برمته ، فمن الطبيعي أن النبي وخلفائه هم من يشرحون ذلك للناس.

 

ب. أحاديث إسلامية

 

1. وفقًا لمحتويات الروايات التي تقسم القرآن إلى أربع مراحل: العبارة والإشارة والبراعة والحقيقة 51 ، فإن وصول الناس إلى تعاليم القرآن المختلفة قد يكون أيضًا بدرجات متفاوتة وفقًا لهذه المراحل. والنتيجة أن القرآن يشمل جميع العلوم الروحية والتربوية والمادية والمعارف المتعلقة به ، لكن جمهوره ومساعديه مختلفون. 2 - قال الإمام الباقر (ع): (إلا من خلفاء النبي صلى الله عليه وسلم ، لا ينبغي أن يكون هناك من يدعي أن القرآن معه من الخارج ومن الباطن) 52 والإمام الصادق (ع). قال: كل ما اختلف فيه شخصان ، له أصول وأحكام في القرآن ، ولا يصل إليه عقل الناس وعلمهم.

53

ج. أسباب نظرية

 

1. التجربة التاريخية: اكتشاف محتوى جديد وموضوعات أخرى من القرآن ، منذ بداية نزول القرآن حتى عصرنا الحالي ، يتحدث عن نفسه ، وفقًا لصدر الدين قونوي ، القرآن. بحر لا حدود له يحتوي على جواهر نقية 54. ومما لا شك فيه أن الغوص في هذا البحر كان ممكناً للجميع في كل الأوقات ، لكن الادعاء بإمكانية الوصول إلى جميع علومه وعلمه لم يتحقق إلا النبي صلى الله عليه وسلم وأولياءه. والنتيجة هي أن هذا النوع من الفهم للجمهور يجعل الشمولية ممكنة ، ولا يمكن إثبات الشمولية بالفهم الطبيعي. 2. كما أن كتاب الخلق ، أي الطبيعة ، له أسرار لا حصر لها ، وله آلاف القوانين مخفية في قلبه ، فإن كتاب التشريع (القرآن) له أسرار لا يستطيع الجميع معرفتها من جميع جوانبها. لأن القرآن به موهبة لا تنضب في البحث والاجتهاد .55

 

الشمولية في الشريعة وأحكامها

 

يعتقد بعض العلماء الآخرين أن كمال القرآن يجد معناه في حدود الدين والشريعة. لأنه لا يمكن التعبير عن الدين وأحكامه إلا من القرآن. لذا فإن القرآن له مثل هذا المجتمع. ومن هؤلاء العلماء: فخرازي: في قوله الآية 38 من سورة أنعام مكرسة للتعبير عن الأشياء التي يجب على الإنسان معرفتها وفهمها ، ولهذا السبب يقتصر تطبيق الآية على هذا العالم لأنه ، من ناحية ، لا ينطبق على عدم التعبير عن شيء غير واجب ، ومن ناحية أخرى ، يتم استخدام كل آيات القرآن أو معظمها ، مما يعني نزول القرآن ، وهو تعبير عن الآيات القرآنية. الدين وقواعده ، لذلك يجب أن تحمل المطلق في الآية 56 موقف الشيخ الطوسي والشيخ الطبرسي. 57 كما كتب آية الله صادقي طهراني: الشريعة ، تفسير القرآن صريح وواضح وشرع لم يتردد في التعبير عنه ولا يتردد في التعبير عنه ، ولكن فيما يتعلق بتلك المعارف التي يمكن الوصول إليها بالطرق العقلانية ، فقد نص القرآن على بعض: صراحة وبعضهم مع تلميحات من أجل جعل الأفكار البشرية تسعى جاهدة ". 58

 

فحص أسباب هذه المجموعة

 

أ. آيات قرآنية

 

1. الآية 111 من سورة يوسف: "... ووصف كل شيء وهدى المؤمنين ورحمتهم" ووصف كل شيء (وهو أساس السعادة البشرية). وهي هدى ورحمة لأهل المؤمنين. نفى فخرازي احتمال أن تكون قصة يوسف تشير إلى "وصف الأمر كله" ويقول إن العبارة السابقة تشير إلى القرآن الكريم: "وهي بيان ما هو شرعي وما هو محرم وأمور تتعلق بالدين. 59 2. الآية 44 من سورة نحل: وما أنزلنا لكم القرآن ؛ ما لم توضح لهم ما يختلفون عنه. قطعاً: المراد بعبارة "الزهي أختلفا فيه" هو أحكام العبادة وأمور الدين. لذلك لا يمكن تفسير الشمولية وقبولها إلا في هذا المجال.

 

ب. أحاديث إسلامية

 

1 - قال الإمام الكاظم (ع): "فيه تبيان من حجاج الله المنورة ، والمحرم المقيَّد ، وفضائل التفويض ، وحكم الكافي ، وإذن الموهوب ، وقانون الموهوب". مكتوب. "الأشياء التي أعطيت للإنسان والالتزامات قد ذكرت. 2- قال الإمام الصادق (ع): وأنزلت عليه شرح الأمر كله ، وخلقي ، وخلق السماوات والأرض ، ورسالتنا أمامي ، وموسم رؤيتنا ، و أخبارنا بعدي ، وأمر الجنة والنار ".61 في هذا الكتاب ، يتم شرح كل شيء ، بما في ذلك قصة خلق الإنسان ، والسماء والأرض ، وأخبار الماضي والمستقبل ، والوصايا. التي تحتاجها ، وكذلك أخبار الجنة والنار.

 

ج. أسباب نظرية

 

1. فلسفة مدح القرآن: كتب فخر الرازي تحت الآية 89 من سورة نحل بعد أن ذكر أن العلوم غير الدينية خارجة عن نطاق هذه الآية: "لأنه من الواضح أن سبب مدح الله للقرآن". وهو أنه يحتوي على إنه علم ديني. لذلك فإن الآية لا تشير إلى العلوم غير الدينية ". 62 2. ضرورة العلم بالعلوم الفرضية: فخرازي إجابة عن السؤال الذي جاء في الآية 38 من سورة الأنعام أن التعدي على القرآن قد نفي. رغم أن القرآن لم يذكر تفاصيل كثيرة عن العلوم ، فهل؟ يكتب: "ينبغي أن تكرس الآية للتعبير عن تلك الأشياء التي يجب سترها ومعرفتها". والسبب في هذا الادعاء شيئين: أحدهما أن كلمة "تريفيت" تُستعمل في موضع النفي أو الإثبات ، في أمر واجب وضرورة. لذلك ، لن يكون من المبالغة عدم قول شيء غير ضروري. والشيء الآخر هو أن كل آيات القرآن أو معظمها تشير إلى أن الغرض من نزول هذا الكتاب هو التعبير عن دين ووصايا الله من خلال معنى المطابقة أو التضمين أو الالتزام. وعندما يُعرف هذا القيد من القرآن كله ، يتضح أن المطلق في الآية يجب أن يطبق على القيد. والنتيجة هي أن القرآن يعبر عن كل شيء في هذا النطاق ". 63 3. إمكانية واستحالة الوصول إلى العلوم: تلك العلوم والمعرفة التي يجب أن تعبر عنها الشريعة مباشرة ومتاحة للإنسان إلا من خلال الوحي. يا آيات. لذلك ، إذا كانت الآية 8 من سورة نحل تتحدث عن شرح الأمر برمته ، فمن الطبيعي أن النبي وخلفائه هم من يشرحون ذلك للناس.

 

ب. أحاديث إسلامية

 

1. وفقًا لمحتويات الروايات التي تقسم القرآن إلى أربع مراحل: العبارة والإشارة والبراعة والحقيقة 51 ، فإن وصول الناس إلى تعاليم القرآن المختلفة قد يكون أيضًا بدرجات متفاوتة وفقًا لهذه المراحل. والنتيجة أن القرآن يشمل جميع العلوم الروحية والتربوية والمادية والمعارف المتعلقة به ، لكن جمهوره ومساعديه مختلفون. 2 - قال الإمام الباقر (ع): (إلا من خلفاء النبي صلى الله عليه وسلم ، لا ينبغي أن يكون هناك من يدعي أن القرآن معه من الخارج ومن الباطن) 52 والإمام الصادق (ع). قال: كل ما اختلف فيه شخصان ، له أصول وأحكام في القرآن ، ولا يصل إليه عقل الناس وعلمهم.

53

ج. أسباب نظرية

 

1. التجربة التاريخية: اكتشاف محتوى جديد وموضوعات أخرى من القرآن ، منذ بداية نزول القرآن حتى عصرنا الحالي ، يتحدث عن نفسه ، وفقًا لصدر الدين قونوي ، القرآن. بحر لا حدود له يحتوي على جواهر نقية 54. ومما لا شك فيه أن الغوص في هذا البحر كان ممكناً للجميع في كل الأوقات ، لكن الادعاء بإمكانية الوصول إلى جميع علومه وعلمه لم يتحقق إلا النبي صلى الله عليه وسلم وأولياءه. والنتيجة هي أن هذا النوع من الفهم للجمهور يجعل الشمولية ممكنة ، ولا يمكن إثبات الشمولية بالفهم الطبيعي. 2. كما أن كتاب الخلق ، أي الطبيعة ، له أسرار لا حصر لها ، وله آلاف القوانين مخفية في قلبه ، فإن كتاب التشريع (القرآن) له أسرار لا يستطيع الجميع معرفتها من جميع جوانبها. لأن القرآن به موهبة لا تنضب في البحث والاجتهاد .55

 

الشمولية في الشريعة وأحكامها

 

يعتقد بعض العلماء الآخرين أن كمال القرآن يجد معناه في حدود الدين والشريعة. لأنه لا يمكن التعبير عن الدين وأحكامه إلا من القرآن. لذا فإن القرآن له مثل هذا المجتمع. ومن هؤلاء العلماء: فخرازي: في قوله الآية 38 من سورة أنعام مكرسة للتعبير عن الأشياء التي يجب على الإنسان معرفتها وفهمها ، ولهذا السبب يقتصر تطبيق الآية على هذا العالم لأنه ، من ناحية ، لا ينطبق على عدم التعبير عن شيء غير واجب ، ومن ناحية أخرى ، يتم استخدام كل آيات القرآن أو معظمها ، مما يعني نزول القرآن ، وهو تعبير عن الآيات القرآنية. الدين وقواعده ، لذلك يجب أن تحمل المطلق في الآية 56 موقف الشيخ الطوسي والشيخ الطبرسي. 57 كما كتب آية الله صادقي طهراني: الشريعة ، تفسير القرآن صريح وواضح وشرع لم يتردد في التعبير عنه ولا يتردد في التعبير عنه ، ولكن فيما يتعلق بتلك المعارف التي يمكن الوصول إليها بالطرق العقلانية ، فقد نص القرآن على بعض: صراحة وبعضهم مع تلميحات من أجل جعل الأفكار البشرية تسعى جاهدة ". 58

 

فحص أسباب هذه المجموعة

 

أ. آيات قرآنية

 

1. الآية 111 من سورة يوسف: "... ووصف كل شيء وهدى المؤمنين ورحمتهم" ووصف كل شيء (وهو أساس السعادة البشرية). وهي هدى ورحمة لأهل المؤمنين. نفى فخرازي احتمال أن تكون قصة يوسف تشير إلى "وصف الأمر كله" ويقول إن العبارة السابقة تشير إلى القرآن الكريم: "وهي بيان ما هو شرعي وما هو محرم وأمور تتعلق بالدين. 59 2. الآية 44 من سورة نحل: وما أنزلنا لكم القرآن ؛ ما لم توضح لهم ما يختلفون عنه. قطعاً: المراد بعبارة "الزهي أختلفا فيه" هو أحكام العبادة وأمور الدين. لذلك لا يمكن تفسير الشمولية وقبولها إلا في هذا المجال.

 

ب. أحاديث إسلامية

 

1 - قال الإمام الكاظم (ع): "فيه تبيان من حجاج الله المنورة ، والمحرم المقيَّد ، وفضائل التفويض ، وحكم الكافي ، وإذن الموهوب ، وقانون الموهوب". مكتوب. "الأشياء التي أعطيت للإنسان والالتزامات قد ذكرت. 2- قال الإمام الصادق (ع): وأنزلت عليه شرح الأمر كله ، وخلقي ، وخلق السماوات والأرض ، ورسالتنا أمامي ، وموسم رؤيتنا ، و أخبارنا بعدي ، وأمر الجنة والنار ".61 في هذا الكتاب ، يتم شرح كل شيء ، بما في ذلك قصة خلق الإنسان ، والسماء والأرض ، وأخبار الماضي والمستقبل ، والوصايا. التي تحتاجها ، وكذلك أخبار الجنة والنار.

 

ج. أسباب نظرية

 

1. فلسفة مدح القرآن: كتب فخر الرازي تحت الآية 89 من سورة نحل بعد أن ذكر أن العلوم غير الدينية خارجة عن نطاق هذه الآية: "لأنه من الواضح أن سبب مدح الله للقرآن". وهو أنه يحتوي على إنه علم ديني. لذلك فإن الآية لا تشير إلى العلوم غير الدينية ". 62 2. ضرورة العلم بالعلوم الفرضية: فخرازي إجابة عن السؤال الذي جاء في الآية 38 من سورة الأنعام أن التعدي على القرآن قد نفي. رغم أن القرآن لم يذكر تفاصيل كثيرة عن العلوم ، فهل؟ يكتب: "ينبغي أن تكرس الآية للتعبير عن تلك الأشياء التي يجب سترها ومعرفتها". والسبب في هذا الادعاء شيئين: أحدهما أن كلمة "تريفيت" تُستعمل في موضع النفي أو الإثبات ، في أمر واجب وضرورة. لذلك ، لن يكون من المبالغة عدم قول شيء غير ضروري. والشيء الآخر هو أن كل آيات القرآن أو معظمها تشير إلى أن الغرض من نزول هذا الكتاب هو التعبير عن دين ووصايا الله من خلال معنى المطابقة أو التضمين أو الالتزام. وعندما يُعرف هذا القيد من القرآن كله ، يتضح أن المطلق في الآية يجب أن يطبق على القيد. والنتيجة هي أن القرآن يعبر عن كل شيء في هذا النطاق ". 63 3. إمكانية واستحالة الوصول إلى العلوم: تلك العلوم والمعرفة التي يجب أن تعبر عنها الشريعة مباشرة ومتاحة للإنسان إلا من خلال الوحي. لا يمكن ، فبيان القرآن عن هذه الفئة واضح ومعبّر ، لكن القرآن أجرى تعميمات حول أنواع المعرفة التي يمكن الحصول عليها بالطرق الحكيمة. وعليه ، ينبغي النظر إلى كمال القرآن في علاقته بعلوم الفئة الأولى ، وليس فيما يتعلق بعلوم الفئة الثانية. وهذا السبب ذكره مؤلف شرح الفرقان .64

 

كلمة أخيرة

 

في هذا المقال ، تم تقديم ثلاث نظريات حول اكتمال القرآن فيما يتعلق بالقضايا المادية والروحية ، والتي تتكون من وجهات نظر متطرفة ومحدودة ومعتدلة. كان يؤمن بالنظرة القصوى للشمولية المطلقة وأن العلوم الأولى والأخيرة موجودة بالفعل في ظهور الكلمات ذات الدلالة اللفظية. كان الحد الأدنى لوجهة النظر هو الاعتقاد بأن القرآن لم يكن ولا يمثل في المقام الأول تعبيرا عن العلوم الإنسانية ، بل كان يعبر فقط عن الأمور الروحية والآخرة. استندت وجهة النظر المعتدلة أيضًا إلى فكرة أن الشمولية مقبولة بمعنى خاص ، والتي لها ثلاثة تفسيرات مختلفة. من بين وجهات النظر الثلاث ، فإن لوجهة النظر المعتدلة توثيق مقبول ، وكل من وجهات النظر المتطرفة والحد الأدنى لها أسباب خاطئة وعواقب سلبية لا يمكن قبولها بسهولة. ومن ناحية أخرى فإن نظرية الوسطية تنسجم مع الروح العامة للقرآن وتتوافق مع أهداف وصفات القرآن. لذلك ، ينبغي النظر إلى اكتمال القرآن إما في مجال الإرشاد والتعليم أو تحليله وفقًا للفهم المحدد للجمهور المطلع على القرآن.

 

الاشتراكات:

 

________________________________________

  1. شريعتي ، محمد تقي ، تفسير نافين 1/18. 2. الطبري ، محمد بن جرير ، جامع البيان في طويل عي القران ، 108/14. 3. الغزالي ، أبو حامد ، إحياء العلوم ، بيروت ، دار المعرفة ، 1/289. 4. الغزالي ، أبو حامد ، جواهر القرآن ، بيروت ، دار المعرفة ، 18. 5. الطبرسي ، أمين الإسلام ، مجمع البيان ، 4/289. 6. نقلا عن: الذهبي ، محمد حسين ، التفسير والمفصرون 2 / 478-482. 7. الزركشي ، بدر الدين ، البرهان في علوم القرآن ، بيروت ، دار المعرفة ، 2/181. 8. نقلا عن: الذهبي ، محمد حسين ، التفسير والمفصرون (2/488). 9. السيوطي ، جلال الدين ، الإتقان في علوم القرآن ، بيروت ، دار الكتاب العالمية ، 2 / 271-281. 10- فايز كاشاني ، محمد بن مرتضى ، تفسير صافي 1/57. 11. انظر: Binat Quarterly ، العدد 10 ، 21 ؛ و "فحص ضرورة برامج العلوم الإسلامية" ص 269. 12. نقلا عن: الطبري ، محمد بن جرير ، جامع البيان في تفسير القرآن (108/14). 13. فيروز آبادي ، أبو طاهر بن يعقوب ، تنفير المقباس ، بيروت ، دار الفكر ، 229. 14. نقلا عن: أيازي ، سيد محمد علي ، كمال القرآن ، ص 87. 15. انظر: إحيا العلوم 1/289. جواهر لال قرآن ، سورة 4 ، ص 18. 16. الذهبي ، محمد حسين ، التفسيرو المفصرون ، 2/474. 17. ابن كثير ، تفسير القرآن العظيم ، بيروت ، دار العلم ، 2/503. 18. سبعة عشر قولاً في علوم القرآن ، ترجمة السيد حسين حسيني ، 93. فايز كاشاني ، محمد بن مرتضى ، تفسير صافي 1/57. 19. الجعفري ، يعقوب ، رحلة في علوم القرآن ، دار عسويح ، 66. Binat Quarterly ، العدد 10 ، الصفحة 21. 20. الطبطبائي ، محمد حسين ، الميزان في تفسير القرآن ، 14/325. 21- طنطاوي ، الجواهر 8/130. 22. معرفت ، محمد هادي ، اكتمال القرآن الكريم ، نماء مفيد ، العدد 6 ، الصفحة 5. 23. يثير الألوسي هذا الاحتمال باقتباس ابن كمال. انظر: روح المعاني 8 / 105-106. 24- طباطبائي ، محمد حسين ، الميزان ، 14/325. 25. الطبرسي ، فضل بن حسن ، مجمع البيان ، 298/4. 26. الزمخشري ، محمود بن عمر ، الكشاف ، 2/21 ، 23. 27. البحراني ، سيدهاشم ، البرهان في تفسير القرآن ، 1/529. 28. سيد الرازي ، نهج البلاغة ، خطبة 158. 29. كيليني ، محمد بن يعقوب ، أصول الكافي ، 1/59 ، الحديث 1. 30. انظر: مجلس ، محمد باقر ، بيهار الأنوار ، 19/31. البحراني ، سيد هاشم ، البرهان في تفسير القرآن ، 9/1. عياشي: تفسير عياشي 1/13. 31. البازوري ، الغيب والشهداء 17-15. 32. طبطبائي ، إعجاز القرآن ، دار رجا الثقافية للنشر ، طهران ، 69. 33. جوادي أمولي ، عبد الله ، الشريعة في مرآة المعرفة ، دار رجا الثقافية للنشر ، طهران ، 223. 34. سروش ، أثمن الأيديولوجيا ، صفحة 48 فصاعدًا. 35. مجلة كيان عدد 5 و 27 و 28. 36. سروش ، خدمات وفضائل الدين ، كيان ، رقم 27 ، ص 13. 37. طبطبائي ، محمد حسين ، الميزان ، 13/325 ؛ طبطبائي ، محمد حسين ، الميزان. القرآن في الإسلام ، بيروت ، دار الزهراء ، 23. 38. طبطبائي ، محمد حسين ، الميزان ، 7/82. 39- راشد رضا ، محمد ، المنار ، 394/7 ، 395. 40. عزة دروزة ، محمد ، التفسير الحديث 6/90. 41. ابن عاشور ، محمد طاهر ، التحرير والتنوير ، 253/14. 42. أبو السعود تفسير أبي السعود 3/131. 43 - المراغي ، محمد مصطفى ، تفسير المراغي ، 4/127. الإسلام وطب الحديث ، 5. 44. قطب ، سيد محمد ، في ظلال القرآن ، بيروت ، داريا التراث العربي ، 1/260. 45. مكارم الشيرازي ، ناصر ، القرآن و آخر نبي ، دار الكتاب الإسلامية ، 147. 46. كيليني ، محمد بن يعقوب ، أصول الكافي ، 1/59 ، الحديث 2. 47. الخميني ، روح الله ، تفسير سورة حمد ، نشرته جمهورية إيران الإسلامية ، 43. 48. جعفري ، محمد تقي ، القرآن في عالم المعرفة ، طهران ، بايام آزادي ، 1378. 49. حسن زاده آمولي ، حسن ، إنسان وقرآن 9. 50. مطهري ، مرتضى ، خاتم نبطات ، طهران ، صدرا ، 132-134. 51. كيليني ، محمد بن يعقوب ، أصول الكافي ، 2/599. 52. نفسه ، 1/332 ، الحديث 2. 53. الحويزي ، عبد علي بن جمعة ، نور الصقلين ، 2/75. 54. القونوي ، صدر الدين ، إعجاز البيان ، ترجمة محمد الخجاوي ، طهران ، منشورات مولي ، 130. 55. مطهري ، مرتضى ، خاتم نبوبات ، 132. 56. فخرازي ، محمد بن عمر ، التفسير. كبير ، 11/13. 57 - الطبرسي ، فضل بن حسن ، مجمع البيان ، 6/190. الطوسي ، الطبيان ، بيروت ، دار إحياء التراث العربي ، 6/418. 58. صادقي طهراني ، محمد ، الفرقان في تفسير القرآن ، قم ، دار فرهنك للنشر الإسلامي ، 16/468. 59. فخرازي ، محمد بن عمر ، التفسير الكبير ، 18/228. 60. الشيخ صدوق ، محمد بن علي بن بابوية ، من لايذرة الفقيه ، 3/567 ، حديث 494. 61. كيليني ، محمد بن يعقوب ، أصول الكافي ، 1/269 ، حديث 3. 62. فخرازي ، محمد بن عمر ، التفسير الكبير ، 20/99. 63. نفس الشيء ، 13/11. 64. صادقي طهراني ، محمد ، الفرقان في تفسير القرآن ، 16/448.

المصدر: مقال عن عالم القرآن ، علي كريمبور قرامالكي ، بحوث قرآنية ، 2012 ، رقم 35 و 36 ، إصدار خاص من القرآن والشريعة http: //ensani.ir/fa/article/135318

ترجمه انگلیسی:

in the name of God

 

Review of 2000 Quranic topics: This section is the domain of the Quran

Introduction

The subject of the Qur'an is one of the topics on which various views have been raised among Islamic scholars, especially in recent decades, due to the increasing attention of Muslims to their holy book and their confrontation with the theories of other religions and schools, it has gained more color. Is. In this context, three views can be clearly seen among Muslim thinkers. One . The maximal view that says: The Quran contains all sciences, even human and natural sciences, in the appearance of actual words. two . The minimal point of view which believes that the Quran is not only responsible for human sciences, but also does not say everything in the religious category. Three . In contrast to these two views, there is a moderate view, which has three different interpretations: comprehensiveness in the category of guidance and education, comprehensiveness for special audiences who are the Prophet and the infallibles (pbuh), and comprehensiveness regarding the rules of religion. After examining the reasons for each of the first two points of view, this article has criticized both theories and finally selected the third point of view, which is a moderate point of view, along with Quranic, narrative and rational reasons and citations.

 

The Holy Qur'an has enjoyed a high and special place among all Muslims, although this presence has fluctuated among them and its levels and dimensions have varied. Among these, three aspects can be considered as the main dimensions: a. Spiritual presence. The most common and widespread presence of the Qur'an among Muslims has been its spiritual presence and soothing role; "They were aware that the Qur'an is their guide and guide from misguidance and darkness to the light, and the only thing that can remove the spirit of marauding, savagery, and barbarism from them is the Holy Qur'an."1 b. Social and practical presence. By presenting programs and social functions such as khums and zakat, jihad, enjoining what is good, forbidding what is evil, rules of trade and contracts, the Qur'an officially entered the social life of the believers and asked them to think of appropriate mechanisms for the realization of religious principles and ideals. . J. Scientific and theoretical presence. The geographic, ethnic and cultural expansion of Islam and the provision of favorable conditions for the development of heterogeneous and incompatible ideas caused the scientific approach of Muslims to the Holy Qur'an. Now the main question of this article is whether the Qur'an has ideas, words and theories in all areas needed by humans or not? Is it possible to find all human knowledge in the Qur'an and recognize the Qur'an as their source, and basically, does the Qur'an have a special scope and territory or is it endless and infinite?

 

Research background

 

In examining the historical course of this debate, it is clear that first Tabari (310 AH), the author of the Tafsir Jami al-Bayan, developed the meaning of verse 89 of Surah Al-Nahl: "Obviously the object is permissible" and removed it from the scope of halal and haram2, but the first sparks of "theory" "Comprehensiveness" can be seen clearly and explicitly in the books of Abu Hamid Ghazali (505 AH) such as "Ahyaya Uloom"3 and "Jawahar al-Qur'an"4. After him, Amin al-Islam Tabarsi (548 AD) mentions this point of view as a possibility in his great commentary "Majjam al-Bayan"5. Then Abul Fazl al-Mursi (655-570 AH) accepts it in an extreme form6. As Badr al-Din Zarkashi (764 AH) also accepts the mentioned theory in "Al Burhan"7. But in the next century, Abu Ishaq Shatabi (790 AD) strongly rejects Morsi's point of view8. Jalal al-Din Siyuti (911 AH) also accepts Ghazali's and Morsi's views and strengthens them in his two books "Al-Ataqan" and "Al-Iklil"9. As Faiz Kashani (1091 AH) in the introduction of "Safi's" interpretation accepts it in a special way in a part of Quranic sciences10. In the recent centuries, due to the rapid and new discoveries in experimental sciences and the adaptation of the findings of human sciences to the Quranic verses, the discussion of the Qur'an and its comprehensiveness has been given more attention by Islamic scholars11, as far as those like Tantawi (1862) They have tried to attribute many new human sciences to the Qur'an. As it should be noted, our discussion in this article is not about the realm of religion, and mixing the discussion of the realm of religion with the realm of the Qur'an was undoubtedly a mistake by some. In any case, three views of "maximum", "minimum" and "moderate" have been proposed and presented by Muslim experts, each of which will be examined and evaluated in this article.

 

the realm of the Qur'an; In the comments

 

First, we will take a quick look at the opinions of the Companions and followers on this matter: Ibn Masoud believes that God has revealed every knowledge in the Qur'an and explained everything to mankind12. According to the report of Firozabadi Ibn Abbas, the expression of the Qur'an in all matters goes back to the issues of haram and halal and God's commands and prohibitions13. And Mujahid, based on the narration of Aban bin Taghlib, considers the teachings of the Qur'an to be exclusive to Sharia issues14.

 

Maximum view

 

A group of commentators believe that the Qur'an includes all the first and last sciences and all general and partial, human and experimental, historical and philosophical issues. Abu Hamid al-Ghazali believes that not only the origin of all religious sciences and related sciences is the Qur'an, but also other sciences, all of them start from the Qur'an, and that is why he mentioned the number of the sciences of the Qur'an up to 77,200 sciences and says: "This The number becomes four times; Because every word of the Qur'an has an exterior and an interior, and it also has a limit and an informant". Because Dr. Dhahabi quoted him as saying: "The Qur'an has other sciences, such as medicine, debate, delegation, geometry, algebra, and confrontation". 67) and "various wines of alwaneh fieh shafa llanas" (Nahl/69) are cited. Ibn Kathir (744 AD) says: The Qur'an has stated everything that people need in their worldly and religious affairs, livelihood and the world of resurrection. T17. Faiz Kashani believes that all sciences exist in the Holy Quran; Because after he divides science and knowledge about things into partial and sensory knowledge, and general and absolute knowledge, he says: "Everything is either mentioned in the Qur'an, or its causes and principles, or its end. And its purpose is stated in the Qur'an."18 Some later scholars say: the expression "the whole thing" is a general expression and has the broadest meaning, and it includes even material sciences and pure sciences, and it conveys the appearance of such verses. that the Qur'an expresses all the sciences and knowledge, even those that have not yet been reached by mankind. 19 According to this group, the Qur'an contains these knowledges and mankind should extract these sciences and identify it, and if it has not been done so far, it is the result of the lack of work of the religious people.

 

Qur'anic reasons for the maxim theory

 

This group has used verses from the Quran to prove their claim. The reasons for this group from the Quran are as follows: 1. Verses in which words such as book, explanation, detail and the like are used, such as: verse 38 of Surah An'am: "...Ma fartna fi al-kitab man shih..." We did not leave anything in this book. Also, verse 89 of Surah Al-Nahl: "And We have revealed to you this book that explains everything." And also verses like verse 111 of Surah Yusuf and verse 3 of Surah Maedah. In the first verse, God explicitly declares with the word "excessiveness" that there was no shortcoming in terms of expressing and explaining the matter. "Al-Kitab" is also singular and combined with Al-Af and Lam-Ahed, which refers to the Quran that is in the hands of Muslims. The word "object" also comes in the form of "nikra", which includes everything. In the second verse, Al and Lam of the covenant "Al-Katab" refer to the existing Qur'an and not the preserved tablet. It can also be understood from the phrase "the whole object" that the scope of the explanation truly includes everything and nothing is outside its scope. Therefore, the public that is used in the verse is the real public; Not pluralist or customary public. two. The verses that introduced Islam as a universal religion, including: Verse 7 of Surah Anbiyyah: "And we sent only mercy to the worlds". We did not send you except for the mercy of the worlds. And verse 52 of Surah Qalam: "And we only remember the world." While this (Qur'an) is nothing but a source of awakening for the world. It is clear that the Qur'an is for all people in all ages and centuries, it cannot be lacking in some ways or ineffective for some human beings. Three. Verses that introduce the Qur'anic instructions as eternal, such as: verse 9 of Surah Hajar: "We have revealed the Qur'an." And we definitely keep it. And verse 42 of Surah Al-Fazlat: "Layatiyyah al-Batil Man Bin Yediyeh and La Man Khalifah" no falsehood comes to it, neither from the front nor from behind. The meaning of mention in this verse of the Qur'an is; Although it is mentioned in another verse in the meaning of Prophet. And preserving it will also mean its continuation until the Day of Resurrection, and this either means the comprehensiveness and completeness of the Qur'an, or its requirement. As the negation of nullity also means not needing additions, deficiencies, corrections and additions, which this verse of the Qur'an introduces in this way, and this will not be realized unless it is comprehensive and complete. four Verses that refer to various human sciences; For example: Verse 26 of Surah Al-Baqarah: "... Qal Fakhd al-Faqd al-Fawrah min al-Tayr Fasrahn al-Ilik, then Ajal Ali the whole mountain of them, Jaz'ah, then Ida'an"... He said: In this case, choose four types of chickens, and cut them into pieces; Then put a part of it on each mountain, then read them. Also, verse 47 of Surah Al-Anbiya: "...and if it weighs as much as a grain of mustard, we will prepare it and it is enough for us to be the accountants." Relying on such verses, people like Ghazali insist on this claim in the book "Jewel of the Qur'an" and give many examples that many sciences such as chemistry, physics, mathematics, and mathematics can be extracted from the Qur'an.

 

Criticism of Quranic reasons

 

a. Examining all the verses of the Holy Quran shows that this book is a guidance-training book. Therefore, in this way, it is not necessary to express all human sciences; Because, according to Allameh Tabatabai, these sciences are not considered the definitive process of human spiritual education and evolution. 20 b. The emergence of the alleged public in these verses cannot be accepted; Because: one. It is contrary to improvisation, because many problems and laws of experimental and natural sciences are not found in the appearances of the verses. two. Some commentators, who are considered the leaders of scientific interpretation, such as Tantawi, have commented in this way. 21 Three. On the other hand, the phrase "Obviously the object" should be considered according to the speaker's position and his position and responsibility. Therefore, the interpretation of "the whole object" in custom and rational concentration is also appropriate to the language of the speaker and the area of ​​responsibility and the position of the question of the addressee22. Therefore, it is never expected from the verse that everything in the world can be deduced from it. four Some have said that "whole" has no real meaning and is only used to multiply and express the meaning. When it says: "Detail of the whole thing"; It means that God has detailed many things. The proof of that is the verse "And the whole thing is over" (Naml/23), which certainly does not indicate a true addition; Rather, the above verses can indicate exaggeration and a lot, not absolute comprehensiveness. 23 Five. In addition to these, it is not certain that what is meant by "the book" is the Qur'an, but some have said that it is the preserved tablet. From it, God's knowledge. 26 As some others have clarified, what is meant by it is the Imam Mobin. 27 The interpretation is according to GozThe most serious danger is this view, because it is not the case that the verses are clear in relation to scientific issues. As a result, the attempt to extract different sciences from the Qur'an leads to interpretation. In addition, the occurrence of errors and changes in human sciences causes the verses to be subject to change.

 

Validity reasons of maximal theory

 

In order to prove their claim, those who say the maximalist point of view have also adhered to some hadiths, including: 1. Imam Ali (a.s.) said: "Zhalk al-Qur'an... fieh the news of the heavens and the news of the earth and the news of the Paradise and the news of Hell and the news of us." 28 The news of heaven and earth, heaven and hell, and what happened in the past and what will happen in the future, is in the Qur'an. 2. Imam Baqir (a.s.): "Indeed, Allah, the Exalted and the Exalted, did not say anything that the nation needed, except what was revealed in the book." 29 Without a doubt, God Almighty did not leave anything that the nation needs except that it is in the book. He revealed it himself. There are many hadiths in this field. 30 What happened was mentioned as an example.

 

Review

 

One. The phrase "need for the nation" indicates that the completeness of the Qur'an should be sought in this area. It is clear that the needs of the people are either related to Shari'a rulings or to religious and value concepts. two. The fact that in some of these hadiths, there is talk of ignorance, sedition, and crime before the revelation of the Qur'an, and then there is talk of knowledge, light, and guidance after it was revealed. Three. It is possible that the claim of completeness of the Qur'an in such hadiths is made by the infallible scholars (AS) in terms of the meaning of the words of the Qur'an that was known to them. four It is also possible that the meaning of "the existence of all the universe in the Qur'an" is not the sensory and material existence of the beings of the universe, but rather their intellectual and abstract form. It is the inner meaning of the Qur'an or it is in terms of territory and guidance.

 

Rational and theoretical reasons

 

((Maximum view)) is cited for several rational and theoretical reasons; Including: one. Argument of Khatamith: They have said that the logical result of establishing the Khatamith of Islam with narrative and rational reasons is to accept the completeness of the Qur'an in a general way; Because there is a logical connection between the finality of Islam and the absolute comprehensiveness of the Qur'an. 32 In other words, the secret of finality should be known in the way the guidelines and regulations are laid out, that is, a comprehensive and general plan that does not include anything in it. * Criticism: one. There is no connection between completeness and completeness; Because it is possible to accept the finality of Islam and at the same time reject the absolute comprehensiveness of the Qur'an; Because the sources of Islam are not limited to the Qur'an, but the Sunnah of the Holy Prophet (PBUH) is considered one of the sources along with all Muslims. two. The requirement of the above proof is that all the details and examples of all sciences are found in the Quran, however, this is contrary to improvisation. two. Lotf's argument: If we assume that the religion of Islam has failed to express some issues, and there are cases where Islam does not speak in those cases, this will cause people to become disillusioned and misguided. However, this action is far from God's grace. 33 * Criticism: Considering that the Qur'an was basically revealed for the spiritual and educational development of humans, and the aspects of material life in many parts are left to the intellect, science, and experience of humans. to seek and experience the way, therefore God's grace in the field of spiritual and spiritual guidance of mankind does not necessarily mean that he has also told them the scientific secrets of the natural system. Three. The proof of the evolution of religion: the completeness of the Islamic religion compared to other religions requires that the Qur'an be expressive about every issue; Because otherwise, such a religion cannot be considered as a complete religion. Criticism: Firstly, the completeness of Islam does not depend on the completeness of the Qur'an regarding all material and spiritual issues, but it can be ensured through other ways such as the Sunnah of the Holy Prophet (PBUH) and the Infallibles (PBUH). Secondly, the comprehensiveness of the Qur'an can only consider the spiritual and educational dimension of man and not all natural and human sciences.

 

Minimal view

 

Some believe that raising scientific issues in the Qur'an is beyond the sanctity of religion; And therefore, what is mentioned in the Qur'an is not related to scientific theories, because the discovery of the problems of empirical sciences has been left to human beings, even though the main purpose and mission of the Holy Book is to provide spiritual guidance and not scientific-empirical.

 

Reasons and documents

 

The reasons and documentation for this point of view are as follows: 1. Man's expectation from the Quran: This argument is one of the extra-textual and extra-religious arguments that are discussed among religious scholars in relation to religion. When the recipient of the Qur'anic message comes across this book, he asks himself, what is my relationship with this book? To explain this relationship, the motivation of a person to refer to such a book must be evaluated accurately. Research and study on the thoughts and thoughts that dominate and conflict with man, which comes from his relationship with nature and seeing its power and dominance over life affairs, shows that the main reason for man to refer to the Quran is to gain awareness of the supernatural. And the means and way of using it is to resist the attacks of nature. 34 Therefore, the expectation of such an audience and researcher from the Qur'an is to find ways of spiritual and supernatural knowledge and not natural and experimental knowledge. * Criticism: one. The requirement of the mentioned point of view is to sever the relationship between the Qur'an and the natural and objective life of man, and the fact that the words of the Qur'an are the truths are directed to the reality of existence and the life and existence of man, which is implemented in the form of words and expressions, and as such, man cannot be In this world and life, he separated the material from the needs, dependencies, and natural interactions, his spiritual and transcendental dimension cannot be generally considered separate from his material life in this origin. two. Limiting the view of religion to the world of the hereafter and beyond nature causes the distance between normal and natural human life from religious teachings and teachings and ultimately leads to the isolation of religion, and this is incompatible with the spirit of heavenly religions and the content of teachings. It is inconsistent. two. The incompatibility of belief in comprehensiveness, with reason and human findings: the second argument from extra-religious arguments is the issue of contradiction; Because the necessity of the theory of comprehensiveness is a kind of devaluing human sciences that throughout history, man has spent his life in the way of their fertility, because despite the Qur'an's inclusion of sciences, all human efforts will be considered in vain. 35 Criticism: These problems will be raised when we believe in the maximalist theory, and if we do not accept it, but believe that the Qur'an does not completely make a human being without the need for action, nor is he completely alienated from the opinions and thoughts of It is scientific, in this case, the problem of the futility of human scientific efforts will not be raised. Three. Absence of scientific programs in the Qur'an: The Qur'an contains religious commandments and a series of religious and value matters, and no plan to organize the material life of human beings is evident in it, and if the Qur'an really looked at the material aspect of human life. It should also mention its scientific and strategic foundations. And now that he has not done so, it is a sign that the view of the Qur'an is focused on spiritual life and is not inclusive of material and spiritual life. Criticism: Although the main goal of the Qur'an was the spiritual life of man, but due to the inseparability of the spiritual movement from the material flow of life, the Qur'an inevitably paid attention to the issues of the material life of man and gave many recommendations regarding the way of life and direction. And its side has stated; Such as economic, judicial, legal, social and... examples of which are many in the Quran. Yes sir! All the scientific and strategic issues of human material life are not mentioned in the Qur'an, and this rejects the maximalist theory; Not relative comprehensiveness and moderation theory. four Incompatibility between completeness and comprehensiveness: some have claimed that by accepting the completeness of religion, its comprehensiveness cannot be concluded36. Although this statement is about religion, it can also apply to the Qur'an; Because it may be said that although the Qur'an is complete, being complete does not mean being comprehensive in relation to all sciences. Criticism: Perfection is a respectable concept, that is, perfection may be defined as absolute perfection and from all aspects, in which case whatever has absolute perfection also has comprehensiveness with respect to all kinds of perfection, but sometimes only from one and or several limited directions are desired, in which case the comprehensiveness will also be limited to the same direction or directions. Therefore, perfection and comprehensiveness have a similar and equal relationship with each other, provided that the specific application or adverb is also the same in both. Yes sir! If it is said that the Qur'an is perfect in terms of expressing and providing spiritual life, it cannot be concluded that the Qur'an is comprehensive in relation to all material and spiritual issues of life and that it includes all material sciences, but it can be concluded that the Qur'an He is a comprehensive observer of all the material and spiritual aspects of life, which are closely related to the spiritual life of man.

 

Moderate view

 

Most Islamic commentators and thinkers, while opposing the maximalist theory, believe that the Qur'an was revealed for specific purposes, and in those particular areas, it has the necessary and complete comprehensiveness and did not leave out anything - material or spiritual - in its expression. is, except that such scholars have drawn the above comprehensiveness in different ways. Now, each of the attitudes is examined separately and its reasons and criticism are also given:

 

Comprehensiveness in the realm of guidance and education

 

Proponents of this theory are based on the idea that in the Qur'an, guidance needs and effective factors are mentioned as individual and social guidelines. In these teachings, the general method of the Qur'an is to express generalities and principles and rules of values ​​and attitudes. However, he has not neglected to express some decisive and effective methods in guidance. Some of the supporters of this point of view are the following people: Allameh Tabataba'i can be counted among these commentators, because in the interpretation of verse 89 of Surah Nahl, he said that in "Wa nazlana alik al-Katab tabiyaan lakl al-shi'" the meaning of the book is not only the Qur'an. But this is one of several possibilities. And on the assumption that only the Qur'an is meant, it is not the case that the Qur'an contains material that does not have an aspect of guidance and is only concerned with material life, but what is the standard in the completeness of the Qur'an and excludes shortness on the part of the Qur'an is that all He must have brought with him the necessary materials in the field of guidance and happiness. 37 On the other hand, the result of Allameh's words under the verse: "And there is no water and no rest except in the book of knowledge" (An'am/38) is that this verse is a statement of knowledge. God's unseen is by referring to the book of creation (the world of creation) or the preserved tablet (the book of revelation). 38 Sheikh Muhammad Abduh also believes that the generality of everything is according to the same thing, and the "object" here is the subject of guidance. is... Therefore, the involvement of the Qur'an in all matters of religion should be considered; Because all of them are expressed in the shade of text or meaning in the Qur'an39. Mohammad Azza Daruzeh also considers the explanation of the Qur'an to be in the realm of the Qur'an's goals, i.e. to introduce the ways of guidance and misguidance, etc.40. Muhammad Tahir known as Ibn Ashour (1393 AH) also expresses the same meaning in his commentary. 41 Abu Al Saud says: This is the Qur'an which has stated the important things related to the interests of the creatures and has refrained from addressing anything else. 42. Mustafa Maraghi also believes that the Qur'an provides the general principles of everything that is important for man to know and practice, which brings man to the level of physical and spiritual perfection. expressed and contained. 43 Sayyid Qutb writes in this regard: "Qur'an KetaB is perfect; In his own subject, which is indeed a human being; Because man is higher than all the subjects of other sciences and he is the one who discovers these sciences".

 

Examining the reasons for moderation theory

 

One. Qur'anic verses: There are several verses in the Qur'an that can be used to discover its comprehensiveness and type of territory. For example: verse 8 of Surah Isra': "And we sent down from the Qur'an what is healing and mercy for the believers." Undoubtedly, choosing these two attributes for the Qur'an and avoiding mentioning other attributes such as the increase of sensory and natural sciences for humans and the like, indicates that the Qur'an will express issues related to healing and mercy and not other things. Also, the first verse of Surah Ibrahim: "Al. "We sent down the Qur'an to you (Prophet) to bring people out of the darkness into the light." In this verse, God introduces the purpose of leading people from darkness to light. As in verse 185 of Surah Al-Baqarah, it mentions the guidance of people, and in verse 157 of Surah Al-Araf and verse 8 of Surah Taghaban, the light of the Qur'an is one of its characteristics. From the totality of these verses and other verses, it can be used that the Qur'an should mention the issues related to these attributes and if it speaks in another realm, it is for the necessity of expression.

 

two. Islamic hadiths

 

1. It is quoted from Imam Baqir (a.s.) that he said: "Allah the Exalted and Exalted did not ask for anything that the Ummah needed except what was revealed in the book". Unless he revealed it in his book. In this hadith and similar hadiths, the phrase "the need of the nation" is relied on. And certainly, "we need the Ummah" does not consider technical and industrial methods and tools, either because these scientific tools and methods were not acquired by mankind through religion, and perhaps many of them were discovered by those who did not believe in the Qur'an. Therefore, the "needs of the nation" must be something from the tradition of education and spirituality that the Qur'an has provided for all generations throughout history.

 

Three. Theoretical reasons

 

1. The extent of the Prophet's (pbuh) mission: There is no doubt that the purpose of the Prophet's (pbuh) mission can help us in discovering the full extent of the teachings of the Qur'an; The fact that the Prophet (PBUH) expressed his mission as a call to monotheism and the promotion of moral virtues through the ways of expressing the rules and virtues and its practical solutions and conditions, not the discovery of scientific unknowns related to nature or other experimental sciences. On the other hand, it is clear that the book that was revealed to him also helped him to achieve the same destination and goal. It is obvious that such a book will be founded in line with the same goals and its content will be to achieve the same mission. 2. Historical experience: From the beginning of Islam to the present day, Muslims have not claimed that their book contained human sciences in actual form in the appearance of its words. From this, it is clear that the opinion of the general Muslims is that the Quran has not left anything out in terms of educational and guidance issues. 3. Anyone can, with a little reflection and study in the verses of the Qur'an, realize that the Qur'an not only did not state some of the rulings, but also did not ignore the scientific realities in presenting educational and spiritual ways, and sometimes in this The path has pointed to scientific points, the truth of which has been revealed to mankind centuries later.

 

Comprehensiveness for understanding the audience

 

Some of the Islamic scholars have defined comprehensiveness based on the understanding of the language of the Qur'an and its content, and they believe that every human being is as knowledgeable as he is about the meanings of the words of the verses of the Qur'an and how much and how much he knows about the laws of the universe and God's will and dimensions. A person's life can use the Qur'an, including: Imam Khomeini (may Allah be pleased with him) believes that the appearances of the Qur'an are the same meanings that: "Everyone uses it, but the use that should be made is known as the Qur'an." This is the Messenger of God himself. Allameh Jafari writes: "The Qur'an is not an ordinary scientific book... The Qur'an is a book that, if we apply our wisdom and understanding with a pure heart in learning and understanding it, surely all We have received and will accept the facts related to man, whether in the region as it is or in the region as it should be. . Therefore, there is nothing that the Qur'an does not explain, but the Qur'an in the hands of a person with the language of understanding is the explanation of the whole thing." 49 Professor Motahari compares the Qur'an to nature and writes: "The Qur'an is like nature in this respect [research and ijtihad] that whatever Insights become wider and deeper and more research and studies are done, a newer secret is obtained".50 This theory seems to be based on the following reasons:

 

a. Quranic verses

 

1. "This is for the Holy Qur'an." in Maknoon's book. May it not be touched unless the pure ones are purified" 77-79/79 that this [message] is definitely a noble Qur'an, hidden in a book, which should not be touched except by those who have been cleansed. According to these verses, it is not everyone's job to reach the facts and concepts of the Qur'an, and no one except pure people has the opportunity to reach its high concepts. Therefore, if words such as explanation and detail are used in the verses of this Qur'an, it is reserved for pure people, whom the devil is powerless to conquer. So comprehensiveness will be considered for these people. 2. "And we did not send down [this] book to you except that you should explain to them what they differed about in it." According to this verse and other verses, the person of the Prophet is the addressee and is responsible for expressing the verses of the Qur'an. Meant to express, explain and interpret the contentsO verses. Therefore, if verse 8 of Surah Nahl talks about the explanation of the whole thing, naturally it is the Prophet and his successors who explain it to the people.

 

b. Islamic hadiths

 

1. According to the contents of the narrations that divide the Quran into four stages: phrase, allusion, subtlety and truth51, people's access to the various teachings of the Quran may also have different degrees according to these stages. The result is that the Qur'an includes all spiritual, educational and material sciences and knowledge related to it, but its audience and helpers are different. 2. Imam Baqir (a.s.) said: "Except for the successors of the Prophet (s.a.w.), there should not be anyone who claims that the outer and inner parts of the Qur'an are with him. 52 And Imam Sadiq (a.s.) said: "All matters in which even two people differ It has principles and rules in the Qur'an, but people's intellect and knowledge do not reach it.

53

J. Theoretical reasons

 

1. Historical experience: the discovery of new content and other topics from the Qur'an, from the beginning of the revelation of the Qur'an to the present age, speaks for itself that, according to Sadr al-Din Qonavi, the Qur'an is a boundless sea that contains pure gems54. Undoubtedly, diving in this sea has been possible for everyone at all times, but the claim that he has access to all its sciences and knowledge has not been realized for anyone except the Prophet (PBUH) and his guardians. The result is that this kind of understanding of the audience makes comprehensiveness possible, and comprehensiveness cannot be proven with normal understandings. 2. Just as the book of creation, i.e. nature, has countless secrets and has thousands of laws hidden in its heart, the book of legislation (Qur'an) also has secrets that not everyone is able to know about all its aspects; Because the Qur'an has an inexhaustible talent in terms of research and ijtihad. 55

 

Comprehensiveness in the realm of Sharia and its rulings

 

Some other scholars are on the idea that the completeness of the Qur'an finds its meaning within the limits of religion and Sharia; Because it is not possible to express religion and its rules except from the Qur'an. So the Qur'an has such a community. Some of these scholars are: Fakhrazi: According to him, verse 38 of Surah An'am is dedicated to the expression of those things that are obligatory for man to know and understand, and for this reason, the application of the verse is restricted to this realm; Because, on the one hand, it does not apply to not expressing something that is not obligatory, and on the other hand, all or most of the verses of the Quran are used, which means the revelation of the Quran, the expression of the religion and its rules, so the absolute in the verse must be carried 56 Sheikh Tusi and Sheikh Tabarsi have also sided with this point of view. 57 Ayatollah Sadeghi Tehrani also writes: "Regarding those sciences whose understanding is only possible through the expression of the Sharia, the explanation of the Qur'an is explicit and clear and Sharia He did not hesitate to express it and does not hesitate to express it, but regarding those knowledges that can be accessed through rational methods, the Qur'an has stated some of them explicitly and some of them with hints in order to make human thoughts strive. has". 58

 

Examining the reasons for this group

 

a. Quranic verses

 

1. Verse 111 of Surah Yusuf: "... and the description of the whole thing and the guidance and mercy of the believers" and the description of everything (which is the basis of human happiness); And it is a guidance and a mercy for the people who believe. Fakhrazi negates the possibility that Yusuf's story refers to "the description of the whole thing" and says that the above phrase refers to the Holy Qur'an: "It refers to the statement of what is lawful and what is forbidden and matters related to religion." 59 2. Verse 44 of Surah Nahl: "And We did not send down the Qur'an to you; Unless you clarify for them what they differ about. Definitely, what is meant by the phrase "Al-Zhi Akhtlfawa Fiyeh" refers to the rules of worship and issues related to religion. So comprehensiveness can be interpreted and accepted only in this area.

 

b. Islamic hadiths

 

1. Imam Kazim (a.s.) said: "Fih Tabayan of God's Hajjaj Al-Munwarah, and the restricted mahram, and the virtues of the mandate, and the sentence of the sufficient, and the permission of the gifted, and the law of the written." The things that have been given to man and the obligations have been stated. 2. Imam Sadiq (a.s.) said: "And I sent down to him the explanation of the whole thing, and my creation, and the creation of the heavens and the earth, and our message before me, and our season to see, and our news after me, and the command of heaven and hell".61 In this book, everything is explained, including the story of the creation of man, the sky and the earth, the news of the past and the future, and the commandments that you need, as well as the news of heaven and hell.

 

J. Theoretical reasons

 

1. The philosophy of praising the Qur'an: Fakhr Razi under verse 89 of Surah Nahl, after reminding that non-religious sciences are outside the scope of this verse, writes: "Because it is clear that the reason why God praises the Qur'an is that it contains It is religious science. Therefore, the verse does not refer to non-religious sciences". 62 2. Necessity of knowledge of obligatory sciences: Fakhrazi in response to the question that according to verse 38 of Surah An'am, transgression of the Qur'an has been negated, even though many details of the sciences are not mentioned in the Qur'an. Is? He writes: "The verse should be devoted to the expression of those things that are obligatory to be covered and known." The reason for this claim is two things: one is that the word "trifit" is used in the position of negation or proof, in a matter that is obligatory and necessary. Therefore, it will not be an exaggeration to not say something that is not necessary. Another thing is that all or most of the verses of the Qur'an indicate that the purpose of the revelation of this book is to express the religion and the commandments of God through the meaning of conformity or implication or commitment. And when this constraint is known from the entire Qur'an, it becomes clear that the absolute in the verse must be applied to the bound. The result is that the Qur'an expresses everything within this scope". 63 3. The possibility and impossibility of access to sciences: those sciences and knowledge that must be directly expressed by the Shariah and accessible to humans except through revelation. MIt is not possible, the Qur'an's statement regarding this category is clear and expressive, but the Qur'an has made generalizations about those types of knowledge that can be obtained through wise methods. Accordingly, the completeness of the Qur'an should be considered in relation to the sciences of the first category, not in relation to the sciences of the second category. This reason has been mentioned by the author of "Al-Furqan" commentary. 64

 

final word

 

In this article, three theories were presented about the completeness of the Qur'an in relation to material and spiritual issues, which consisted of maximalist, minimalist and moderate viewpoints. He believed in the maximalist view of absolute comprehensiveness and that the first and last sciences are actually present in the appearances of words with verbal signification. The minimal point of view was the belief that the Qur'an was not and is not primarily an expression of human sciences and only expressed spiritual and hereafter matters. The moderate point of view was also based on the idea that comprehensiveness is acceptable in a special sense, which has three different interpretations. Among the three points of view, the moderate point of view has acceptable documentation, and each of the maximalist and minimal points of view have false reasons and negative consequences that cannot be easily accepted. On the other hand, the theory of moderation is in harmony with the general spirit of the Qur'an and in accordance with the goals and attributes of the Qur'an. Therefore, the completeness of the Qur'an should either be considered in the field of guidance and education or analyzed according to the specific understanding of the audience who are knowledgeable about the Qur'an.

 

subscripts:

 

________________________________________

1. Shariati, Mohammad Taqi, Tafsir Navin, 1/18. 2. Tabari, Muhammad bin Jarir, Jame al-Bayan fi Taweel Ai al-Qur'an, 108/14. 3. Ghazali, Abu Hamid, Ihya al-Uloom, Beirut, Daral al-Marefa, 1/289. 4. Ghazali, Abu Hamid, Javaher al-Qur'an, Beirut, Daral al-Marefa, 18. 5. Tabarsi, Amin al-Islam, Majma al-Bayan, 4/289. 6. Quoted by: Dhahabi, Mohammad Hossein, Al-Tafsir and Al-Mafsirun, 2/478-482. 7. Zarakshi, Badr al-Din, al-Barhan fi Ulum al-Qur'an, Beirut, Daral al-Marafa, 2/181. 8. Quoted from: Dhahabi, Mohammad Hossein, Al-Tafsir and Al-Mafsirun, 2/488. 9. Siyuti, Jalal al-Din, Al-Itqan fi Ulum al-Qur'an, Beirut, Dar al-Kitab al-Alamiya, 2/271-281. 10. Faiz Kashani, Mohammad Bin Morteza, Tafsir Safi, 1/57. 11. See: Binat Quarterly, No. 10, 21; and "Examining the necessity of Islamic science software", 269. 12. Quoted by: Tabari, Muhammad bin Jarir, Jami al-Bayan fi Tafsir al-Qur'an, 108/14. 13. Firouzabadi, Abu Tahar bin Yaqoub, Tanvir al-Maqbas, Beirut, Dar al-Fikr, 229. 14. Quoted by: Ayazi, Seyyed Mohammad Ali, The Completeness of the Qur'an, 87. 15. See: Ihya Uloom, 1/289; Jawaharlal Qur'an, chapter 4, page 18. 16. Dhahabi, Mohammad Hossein, al-Tafsiro al-Mafsaroon, 2/474. 17. Ibn Kathir, Tafsir al-Qur'an al-Azeem, Beirut, Dar al-Alam, 2/503. 18. Seventeen sayings in Quranic sciences, translated by Seyyed Hossein Hosseini, 93; Faiz Kashani, Mohammad Bin Morteza, Tafsir Safi, 1/57. 19. Jafari, Yaqoub, A Journey in Quranic Sciences, Asoeh Publishing House, 66; Binat Quarterly, number 10, page 21. 20. Tabatabaei, Mohammad Hossein, Al-Mizan fi Tafsir al-Qur'an, 14/325. 21. Tantawi, Al-Jawahir, 8/130. 22. Marafat, Muhammad Hadi, The Completeness of the Holy Qur'an, Nama Mufid, No. 6, page 5. 23. Alousi raises this possibility by quoting Ibn Kamal. See: Ruh al-Ma'ani, 8/105-106. 24. Tabatabai, Mohammad Hossein, Al-Mizan, 14/325. 25. Tabarsi, Fazl bin Hasan, Majma al Bayan, 298/4. 26. Zamakhshari, Mahmoud bin Omar, al-Kashshaf, 2/21 and 23. 27. Bahrani, Seyedhashem, Al-Barhan fi Tafsir al-Qur'an, 1/529. 28. Seyyed Razi, Nahj al-Balagha, Khutbah 158. 29. Kilini, Muhammad Ibn Yaqub, Usul Kafi, 1/59, Hadith 1. 30. See: Majlesi, Muhammad Baqir, Bihar al-Anwar, 19/31; Bahrani, Sayyed Hashim, Al-Barhan fi Tafsir al-Qur'an, 9/1; Ayashi, Tafsir Ayashi, 1/13. 31. Bazouri, Al-Ghaib and Al-Shahada, 17-15. 32. Tabatabai, Ijaz al-Qur'an, Raja Cultural Publishing House, Tehran, 69. 33. Javadi Amoli, Abdullah, Shariah in the Mirror of Knowledge, Raja Cultural Publishing House, Tehran, 223. 34. Soroush, Fatter Than Ideology, page 48 onwards. 35. Kian Magazine, No. 5, 27 and 28. 36. Soroush, Services and Virtues of Religion, Kian, No. 27, page 13. 37. Tabatabai, Mohammad Hossein, Al-Mizan, 13/325; Qur'an in Islam, Beirut, Dar al-Zahra, 23. 38. Tabatabai, Mohammad Hossein, Al-Mizan, 7/82. 39. Rashid Reza, Mohammad, Al-Manar, 7/394 and 395. 40. Azza Droza, Muhammad, al-Tafsir al-Hadith, 6/90. 41. Ibn Ashur, Muhammad Tahir, Tahrir and al-Tanweer, 253/14. 42. Abu al-Saud, Tafsir of Abu al-Saud, 3/131. 43. Maraghi, Mohammad Mustafa, Tafsir al-Maraghi, 4/127; Islam and Medicine of Hadith, 5. 44. Qutb, Seyyed Muhammad, in the shadows of the Qur'an, Beirut, Darahiya al-Tarath al-Arabi, 1/260. 45. Makarem Shirazi, Nasser, The Qur'an and the Last Prophet, Dar al-Kitab al-Islamiyyah, 147. 46. Kilini, Muhammad bin Yaqub, Usul Kafi, 1/59, Hadith 2. 47. Khomeini, Ruhollah, Tafsir of Surah Hamad, published by the Islamic Republic of Iran, 43. 48. Jafari, Mohammad Taqi, Qur'an in the realm of knowledge, Tehran, Payam Azadi, 1378. 49. Hassanzadeh Amoli, Hassan, Man and Qur'an, 9. 50. Motahari, Morteza, Khatm Nabubat, Tehran, Sadra, 132-134. 51. Kilini, Muhammad bin Yaqub, Usul Kafi, 2/599. 52. Same, 1/332, Hadith 2. 53. Hawizi, Abd Ali bin Juma, Noor al-Saqlain, 2/75. 54. Qonavi, Sadr al-Din, Ejaz al-Bayan, translated by Mohammad Khajawi, Tehran, Molly Publications, 130. 55. Motahari, Morteza, Khatm Nabubat, 132. 56. Fakhrazi, Mohammad bin Omar, Al-Tafsir al-Kabir, 11/13. 57. Tabarsi, Fazl bin Hasan, Majma al Bayan, 6/190; Tusi, Al-Tabayan, Beirut, Dar Ihya al-Trath al-Arabi, 6/418. 58. Sadeghi Tehrani, Mohammad, Al-Furqan fi Tafsir al-Qur'an, Qom, Farhang Islamic Publishing House, 16/468. 59. Fakhrazi, Muhammad bin Umar, al-Tafsir al-Kabir, 18/228. 60. Sheikh Sadouq, Muhammad bin Ali Ibn Babouyeh, Man Laihzara al-Faqih, 3/567, hadith 494. 61. Kilini, Muhammad bin Yaqub, Usul Kafi, 1/269, hadith 3. 62. Fakhrazi, Muhammad bin Umar, al-Tafsir al-Kabir, 20/99. 63. The same, 13/11. 64. Sadeghi Tehrani, Muhammad, al-Furqan fi Tafsir al-Qur'an, 16/448.

Source: The article on the realm of the Qur'an, Ali Karimpour Qaramalki, Qur'anic researches, 2012, numbers 35 and 36, special issue of the Qur'an and Law http:/ /ensani.ir/fa/article/135318

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
4 + 5 = ?