تفسیر روایی سوره یس
تفسیر روایی سوره یسثواب قرائت1(یس/ مقدمه)الصّادق (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (: قَالَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْباً وَ إِنَّ قَلْبَ الْقُرْآنِ یس وَ مَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ أَوْ فِی نَهَارِهِ قَبْلَ أَنْ یَمْشِیَ کَانَ فِی نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِینَ وَ الْمَرْزُوقِینَ حَتَّی یُمْسِیَ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلِهِ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ یَحْفَظُونَهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ وَ مِنْ کُلِّ آفَهًٍْ وَ إِنْ مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّهًَْ وَ حَضَرَ غُسْلَهُ ثَلَاثُونَ أَلْفَ مَلَکٍ کُلُّهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَی قَبْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ فَإِذَا دَخَلَ فِی لَحْدِهِ کَانُوا فِی جَوْفِ قَبْرِهِ یَعْبُدُونَ اللَّهَ وَ ثَوَابُ عِبَادَتِهِمْ لَهُ وَ فُسِّحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ أُومِنَ مِنْ ضَغْطَهًِْ الْقَبْرِ وَ لَمْ یَزَلْ لَهُ فِی قَبْرِهِ نُورٌ سَاطِعٌ إِلَی عَنَانِ السَّمَاءِ إِلَی أَنْ یُخْرِجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ فَإِذَا أَخْرَجَهُ لَمْ تَزَلْ مَلَائِکَهًُْ اللَّهِ یُشَیِّعُونَهُ وَ یُحَدِّثُونَهُ وَ یَضْحَکُونَ فِی وَجْهِهِ وَ یُبَشِّرُونَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّی یُجَوِّزُونَهُ عَلَی الصِّرَاطِ وَ الْمِیزَانِ وَ یُوقِفُونَهُ مِنَ اللَّهِ مَوْقِفاً لَا یَکُونُ عِنْدَ اللَّهِ خَلْقاً أَقْرَبَ مِنْهُ إِلَّا مَلَائِکَهًُْ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِیَاؤُهُ الْمُرْسَلُونَ وَ هُوَ مَعَ النَّبِیِّینَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ لَا یَحْزَنُ مَعَ مَنْ یَحْزَنُ وَ لَا یَهُمُّ مَعَ مَنْ یَهُمُّ وَ لَا یَجْزَعُ مَعَ مَنْ یَجْزَعُ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اشْفَعْ عَبْدِی أُشَفِّعْکَ فِی جَمِیعِ مَا تَشْفَعُ وَ سَلْنِی أُعْطِکَ عَبْدِی جَمِیعَ مَا تَسْأَلُ فَیَسْأَلُ فَیُعْطَی وَ یَشْفَعُ وَ لَا یُحَاسَبُ فِیمَنْ یُحَاسَبُ وَ لَا یُوقَفُ مَعَ مَنْ یُوقَفُ وَ لَا یَذِلُّ مَعَ مَنْ یَذِلُّ وَ لَا یُکْتَبُ بِخَطِیئَهًٍْ وَ لَا بِشَیْءٍ مِنْ سُوءِ عَمَلِهِ وَیُعْطَی کِتَاباً مَنْشُوراً حَتَّی یَهْبِطَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَیَقُولُ النَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا کَانَ لِهَذَا الْعَبْدِ مِنْ خَطِیئَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ یَکُونُ مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ (.امام صادق ( هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن، یاسین است. هرکس شامگاهان، پیش از خواب یا به هنگام روز، پیش از آنکه وارد شب شود، این سوره را بخواند، در کنف حمایت الهی خواهد بود و رزق و روزی بسیاری به وی خواهد رسید تا آنکه روز را سپری کند و به شب درآید. هرکس به هنگام شب، پیش از آنکه به بستر رود، آن را بخواند، خداوند عزّوجلّ، هزار فرشته بر او میگمارد تا او را از شرارت هر شیطان رانده شده و از هرگونه بلا و آفت در امان بدارد و اگر فردای آن روز بمیرد، خداوند، او را به بهشت وارد میکند و به هنگام غسل وی، سی هزار فرشته حاضر میشوند و همگی برای او طلب مغفرت کرده و با درخواست آمرزش برای وی، او را تا قبر مشایعت میکنند. چون وارد قبر شود، فرشتگان در درون قبر به عبادت خداوند میپردازند و ثواب عبادت ایشان برای او نوشته میشود. قبر بهاندازهی تیررس چشمانش گشاده میشود و از فشار قبر درامان میماند و تا آن هنگام که خداوند، او را از قبر بیرون آورد، نوری تابناک در قبر اوست که تا پهنهی آسمان امتداد دارد. چون خداوند، او را از قبر بیرون آورد، فرشتگان، او را همراهیکرده و با او سخن میگویند و با چهرهای خندان با او روبرو میشوند و او را به هرگونه خیر و خوبی مژده میدهند تا آنکه او را از صراط و میزان میگذرانند. فرشتگان او را در برابر خدای عزّوجلّ در چنان جایگاهی قرار میدهند که جز فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسَل، هیچکس در جایگاهی چنین نزدیک به خداوند قرار نمیگیرد. او همراه پیامبران در مقابل خداوند میایستد و با آنان که به اندوه نشستهاند، اندوهگین نمیشود و با آنان که به وادی غم غلتیدهاند، غمگین نمیگردد و با آنان که در وحشت و هراس فرورفتهاند، هراسان نمیشود. سپس خداوند تبارکوتعالی به او میگوید: «شفاعت کنای بندهی من! تا در تمام آنچه که شفاعت میکنی، شفاعتت را بپذیرم، و هرآنچه را که میخواهیای بندهی من! از من بخواه تا به تو عطا کنم. پس بنده، طلب میکند و به او داده میشود و شفاعت میکند و مورد شفاعت واقع میشود. به حساب دیگران رسیدگی میشود، ولی به حساب او رسیدگی نمیشود و آنگاه که همگان در موقف، ایستانده میشوند او را نمیایستانند. با کسانی که به ذلّت و خواری کشیده میشوند، ذلیل نمیگردد. گناهان او و هیچیک از اعمال زشت او نگاشته میشود. به او نامهای میدهند که از سوی خداوند فرود آمده است. مردمان، همگی و یکپارچه میگویند: «خداوند بسی منزّه و پاک است، این بنده حتّی یک گناه نیز مرتکب نشده است و او از دوستان حضرت محمّد (میباشد.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص480
سوره یس
ثواب قرائت
1
(یس/ مقدمه)
الصّادق (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (: قَالَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْباً وَ إِنَّ قَلْبَ الْقُرْآنِ یس وَ مَنْ قَرَأَهَا قَبْلَ أَنْ یَنَامَ أَوْ فِی نَهَارِهِ قَبْلَ أَنْ یَمْشِیَ کَانَ فِی نَهَارِهِ مِنَ الْمَحْفُوظِینَ وَ الْمَرْزُوقِینَ حَتَّی یُمْسِیَ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلِهِ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ أَلْفَ مَلَکٍ یَحْفَظُونَهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ وَ مِنْ کُلِّ آفَهًٍْ وَ إِنْ مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّهًَْ وَ حَضَرَ غُسْلَهُ ثَلَاثُونَ أَلْفَ مَلَکٍ کُلُّهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَی قَبْرِهِ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ فَإِذَا دَخَلَ فِی لَحْدِهِ کَانُوا فِی جَوْفِ قَبْرِهِ یَعْبُدُونَ اللَّهَ وَ ثَوَابُ عِبَادَتِهِمْ لَهُ وَ فُسِّحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ أُومِنَ مِنْ ضَغْطَهًِْ الْقَبْرِ وَ لَمْ یَزَلْ لَهُ فِی قَبْرِهِ نُورٌ سَاطِعٌ إِلَی عَنَانِ السَّمَاءِ إِلَی أَنْ یُخْرِجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ فَإِذَا أَخْرَجَهُ لَمْ تَزَلْ مَلَائِکَهًُْ اللَّهِ یُشَیِّعُونَهُ وَ یُحَدِّثُونَهُ وَ یَضْحَکُونَ فِی وَجْهِهِ وَ یُبَشِّرُونَهُ بِکُلِّ خَیْرٍ حَتَّی یُجَوِّزُونَهُ عَلَی الصِّرَاطِ وَ الْمِیزَانِ وَ یُوقِفُونَهُ مِنَ اللَّهِ مَوْقِفاً لَا یَکُونُ عِنْدَ اللَّهِ خَلْقاً أَقْرَبَ مِنْهُ إِلَّا مَلَائِکَهًُْ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَنْبِیَاؤُهُ الْمُرْسَلُونَ وَ هُوَ مَعَ النَّبِیِّینَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ لَا یَحْزَنُ مَعَ مَنْ یَحْزَنُ وَ لَا یَهُمُّ مَعَ مَنْ یَهُمُّ وَ لَا یَجْزَعُ مَعَ مَنْ یَجْزَعُ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اشْفَعْ عَبْدِی أُشَفِّعْکَ فِی جَمِیعِ مَا تَشْفَعُ وَ سَلْنِی أُعْطِکَ عَبْدِی جَمِیعَ مَا تَسْأَلُ فَیَسْأَلُ فَیُعْطَی وَ یَشْفَعُ وَ لَا یُحَاسَبُ فِیمَنْ یُحَاسَبُ وَ لَا یُوقَفُ مَعَ مَنْ یُوقَفُ وَ لَا یَذِلُّ مَعَ مَنْ یَذِلُّ وَ لَا یُکْتَبُ بِخَطِیئَهًٍْ وَ لَا بِشَیْءٍ مِنْ سُوءِ عَمَلِهِ وَ
یُعْطَی کِتَاباً مَنْشُوراً حَتَّی یَهْبِطَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَیَقُولُ النَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا کَانَ لِهَذَا الْعَبْدِ مِنْ خَطِیئَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ یَکُونُ مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ (.
امام صادق ( هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن، یاسین است. هرکس شامگاهان، پیش از خواب یا به هنگام روز، پیش از آنکه وارد شب شود، این سوره را بخواند، در کنف حمایت الهی خواهد بود و رزق و روزی بسیاری به وی خواهد رسید تا آنکه روز را سپری کند و به شب درآید. هرکس به هنگام شب، پیش از آنکه به بستر رود، آن را بخواند، خداوند عزّوجلّ، هزار فرشته بر او میگمارد تا او را از شرارت هر شیطان رانده شده و از هرگونه بلا و آفت در امان بدارد و اگر فردای آن روز بمیرد، خداوند، او را به بهشت وارد میکند و به هنگام غسل وی، سی هزار فرشته حاضر میشوند و همگی برای او طلب مغفرت کرده و با درخواست آمرزش برای وی، او را تا قبر مشایعت میکنند. چون وارد قبر شود، فرشتگان در درون قبر به عبادت خداوند میپردازند و ثواب عبادت ایشان برای او نوشته میشود. قبر بهاندازهی تیررس چشمانش گشاده میشود و از فشار قبر درامان میماند و تا آن هنگام که خداوند، او را از قبر بیرون آورد، نوری تابناک در قبر اوست که تا پهنهی آسمان امتداد دارد. چون خداوند، او را از قبر بیرون آورد، فرشتگان، او را همراهیکرده و با او سخن میگویند و با چهرهای خندان با او روبرو میشوند و او را به هرگونه خیر و خوبی مژده میدهند تا آنکه او را از صراط و میزان میگذرانند. فرشتگان او را در برابر خدای عزّوجلّ در چنان جایگاهی قرار میدهند که جز فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسَل، هیچکس در جایگاهی چنین نزدیک به خداوند قرار نمیگیرد. او همراه پیامبران در مقابل خداوند میایستد و با آنان که به اندوه نشستهاند، اندوهگین نمیشود و با آنان که به وادی غم غلتیدهاند، غمگین نمیگردد و با آنان که در وحشت و هراس فرورفتهاند، هراسان نمیشود. سپس خداوند تبارکوتعالی به او میگوید: «شفاعت کنای بندهی من! تا در تمام آنچه که شفاعت میکنی، شفاعتت را بپذیرم، و هرآنچه را که میخواهیای بندهی من! از من بخواه تا به تو عطا کنم. پس بنده، طلب میکند و به او داده میشود و شفاعت میکند و مورد شفاعت واقع میشود. به حساب دیگران رسیدگی میشود، ولی به حساب او رسیدگی نمیشود و آنگاه که همگان در موقف، ایستانده میشوند او را نمیایستانند. با کسانی که به ذلّت و خواری کشیده میشوند، ذلیل نمیگردد. گناهان او و هیچیک از اعمال زشت او نگاشته میشود. به او نامهای میدهند که از سوی خداوند فرود آمده است. مردمان، همگی و یکپارچه میگویند: «خداوند بسی منزّه و پاک است، این بنده حتّی یک گناه نیز مرتکب نشده است و او از دوستان حضرت محمّد (میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص480
البرهان/ نور الثقلین
2
(یس/ مقدمه)
الباقر (مَنْ قَرَأَ یس فِی عُمُرِهِ مَرَّهًًْ وَاحِدَهًًْ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خَلْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ کُلِّ خَلْقٍ فِی الْآخِرَهًِْ وَ فِی السَّمَاءِ بِکُلِّ وَاحِدٍ أَلْفَیْ أَلْفِ حَسَنَهًٍْ وَ مَحَا عَنْهُ مِثْلَ ذَلِکَ وَ لَمْ یُصِبْهُ فَقْرٌ وَ لَا غُرْمٌ وَ لَا هَدْمٌ وَ لَا نَصَبٌ وَ لَا جُنُونٌ وَ لَا جُذَامٌ وَ لَا وَسْوَاسٌ وَ لَا دَاءٌ یَضُرُّهُ وَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ أَهْوَالَهُ وَ تَوَلَّی قَبْضَ رُوحِهِ وَ کَانَ مِمَّنْ یَضْمَنُ اللَّهُ لَهُ السَّعَهًَْ فِی مَعِیشَتِهِ وَ الْفَرَجَ عِنْدَ لِقَائِهِ وَ الرِّضَا بِالثَّوَابِ فِی آخِرَتِهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِمَلَائِکَتِهِ أَجْمَعِینَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ قَدْ رَضِیتُ عَنْ فُلَانٍ فَاسْتَغْفِرُوا لَه.
امام باقر ( هرکس در طول عمرش سورهی یاسین را بخواند، خداوند به تعداد موجودات دنیا و آخرت و موجودات آسمان برای او دوهزار هزار (دو میلیون) حسنه مینویسد و به همین تعداد نیز، گناهان او را محو میکند و او را به فقر و زیان و نابودی و فرسودگی و دیوانگی و بیماری جذام و وسواس و بیماری مزمن دچار نمیکند و سَکَرات مرگ و هراسهای آن را بر او آسان میگرداند و قبض روح او را خود بر عهده میگیرد و او از کسانی میشود که خداوند فراخی در زندگی و معیشت و خوشحالی به هنگام ملاقات با خداوند و خشنودی از پاداش آخرت را نصیب او میگرداند، و نیز خداوند تبارکوتعالی به تمام فرشتگان میگوید: «قسم به هر آنکه در آسمان و زمین است، من از فلان کس راضی شدم؛ پس برای او آمرزش بطلبید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص482
وسایل الشیعهًْ، ج6، ص248/ نورالثقلین/ البرهان
3
(یس/ مقدمه)
الرّسول (مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ یس یُرِیدُ بِهَا وَجْهَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ کَأَنَّمَا قَرَأَ الْقُرْآنَ اثْنَتَیْ عَشْرَهًَْ مَرَّهًًْ وَ أَیُّمَا مَرِیضٍ قُرِئَتْ عِنْدَهُ سُورَهًُْ یس نَزَلَ عَلَیْهِ بِعَدَدِ کُلِّ حَرْفٍ مِنْهَا عَشَرَهًُْ أَمْلَاکٍ یَقُومُونَ بَیْنَ یَدَیْهِ صُفُوفاً وَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یَشْهَدُونَ قَبْضَهُ وَ یَتَّبِعُونَ جَنَازَتَهُ وَ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ یَشْهَدُونَ دَفْنَهُ وَ أَیُّمَا مَرِیضٍ قَرَأَهَا وَ هُوَ فِی سَکَرَاتِ الْمَوْتِ أَوْ قُرِئَتْ عِنْدَهُ جَاءَهُ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّهًِْ بِشَرْبَهًٍْ مِنْ شَرَابِ الْجَنَّهًِْ فَسَقَاهُ إِیَّاهَا وَ هُوَ عَلَی فِرَاشِهِ فَیَشْرَبُ فَیَمُوتُ رَیَّانَ وَ یُبْعَثُ رَیَّانَ وَ لَا یَحْتَاجُ إِلَی حَوْضٍ مِنْ حِیَاضِ الْأَنْبِیَاءِ حَتَّی یَدْخُلَ الْجَنَّهًَْ وَ هُوَ رَیَّان، وّ من کتبها و علقها علیه کانت حرزه من کل آفهًْ و مرض.
پیامبر ( هرکس این سوره را بخواند، خداوند بهواسطهی این سوره از گناهان او میگذرد و پاداشی برابر با پاداش دوازده بار قرآن خواندن به او داده میشود و اگر این سوره برای مریض درحال مرگ خوانده شود، بهاندازهی هر آیه، ده فرشته در حضور او به صف میایستند و برای او آمرزش میطلبند و شاهد مرگ او هستند و جنازهی او را همراهی میکنند و بر او نماز میخوانند و شاهد دفن او هستند. اگر مریضی که مرگش فرا رسیده باشد، این سوره را بخواند، ملکالموت جان او را نمیگیرد تا اینکه به او شرابی از بهشت داده شود که آن را بخورد، درحالیکه او بر روی بستر است. سپس ملکالموت جانش را میگیرد، درحالیکه او خوشحال است؛ بنابراین خوشحال وارد قبر میشود و دوباره خوشحال زنده میشود و خوشحال به بهشت میرود. هرکس این سوره را نوشته و بر خود بیاویزد، از هر نوع بلا و بیماری در امان میماند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص482
البرهان/ مستدرک الوسایل، ج4، ص322؛ «و من کتبها و علقها… الی آخر» محذوف/ نورالثقلین
4
(یس/ مقدمه)
الرّسول (وَ عَنْ أَبِی بَکْرٍ عَنِ النَّبِیِّ (أَنَّهُ قَالَ: سُورَهًُْ یس تُدْعَی فِی التَّوْرَاهًِْ الْمُعِمَّهًَْ قِیلَ وَ مَا الْمُعِمَّهًُْ قَالَ (تَعُمُّ صَاحِبَهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ وَ تُکَابِدُ عَنْه بَلْوَی الدُّنْیَا وَ تَدْفَعُ عَنْهُ أَهَاوِیلَ الْآخِرَهًِْ وَ تُدْعَی الْمُدَافِعَهًَْ الْقَاضِیَهًَْ تَدْفَعُ عَنْ صَاحِبِهَا کُلَ شَرٍّ وَ تَقْضِی لَهُ کُلَ حَاجَهًٍْ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَدَلَتْ لَهُ عِشْرِینَ حَجَّهًًْ وَ مَنْ سَمِعَهَا عَدَلَتْ لَهُ أَلْفَ دِینَارٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَنْ کَتَبَهَا ثُمَّ شَرِبَهَا أَدْخَلَتْ جَوْفَهُ أَلْفَ دَوَاءٍ وَ أَلْفَ نُورٍ وَ أَلْفَ یَقِینٍ وَ أَلْفَ بَرَکَهًٍْ وَ أَلْفَ رَحْمَهًٍْ وَ نَزَعَتْ عَنْهُ کُلَ دَاءٍ وَ غِل.
پیامبر ( از ابوبکر روایت شده که: پیامبر (فرمود: «سورهی یس در تورات «المعمّه» خوانده میشود». عرض شد: «المعمّه چیست»؟ فرمود: «خیر دنیا و آخرت همنشینش را فرا میگیرد و غم و سختی را از او برطرف میکند و ترس و وحشت آخرت را از او بر میدارد و «دفاعکننده و برآورنده» نامیده میشود؛ از همنشین خود هر شرّی را دفع میکند و همهی حاجتهای او را بر آورده میکند و هرکس آن را بخواند برایش با بیست حجّ برابری میکند و هرکس آن را بشنود برای او با هزار دینار [احسان شده] در راه خدا برابری میکند و هرکس آن را بنویسد و سپس [آب] آن را بنوشد، در درونش هزار دارو، هزار نور، هزار یقین، هزار برکت و هزار رحمت وارد شدهاست و هر درد و کینهای از او برداشته شده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص482
مستدرک الوسایل، ج4، ص322/ نورالثقلین
5
(یس/ مقدمه)
الرّسول (مَنْ دَخَلَ الْمَقَابِرَ فَقَرَأَ سُورَهًَْ یس خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ کَانَ لَهُ بِعَدَدِ مَنْ فِیهَا حَسَنَات.
پیامبر ( اگر کسی وارد قبرستان شود و سورهی یس بخواند، خداوند متعال در آن روز [عذاب را] بر مردگان آن قبرستان تخفیف میدهد و در مقابل، به تعداد آن مردهها برای این فرد، حسنه خواهد بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص484
بحار الأنوار، ج99، ص301/ نورالثقلین
6
(یس/ مقدمه)
الصّادق (عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (سُلَیْمٌ مَوْلَاکَ ذَکَرَ أَنَّهُ لَیْسَ مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا سُورَهًُْ یس فَیَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ فَیَنْفَدُ مَا مَعَهُ مِنَ الْقُرْآنِ أَ یُعِیدُ مَا قَرَأَ قَالَ نَعَمْ لَا بَأْس.
امام صادق ( سعیدبن یسار نقل میکند: به امام صادق (گفتم: «سلیم یادآوری کرد که از سورههای قرآن فقط سورهی یس را حفظ دارد، و شب هنگام که برای نماز شب به پا میخیزد آیا میتواند همان سوره را در همهی رکعات نماز تکرار کند»؟ امام صادق (فرمود: «آری، باکی ندارد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص484
الکافی، ج2، ص632/ نورالثقلین
فضیلت
1
(یس/ مقدمه)
الصّادق (عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمْ یس فَإِنَّهَا رَیْحَانَهًُْ الْقُرْآن.
امام صادق ( به فرزندانتان سورهی یاسین را بیاموزید؛ همانا که این سوره، روح و ریحان قرآن است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص484
مستدرک الوسایل، ج4، ص325/ البرهان
2
(یس/ مقدمه)
أمیرالمؤمنین (عَن الْأَصْبَغِبْنِنُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (أَنَّهُ قَالَ: وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً (بِالْحَقِّ وَ أَکْرَمَ أَهْلَ بَیْتِهِ مَا مِنْ شَیْءٍ تَطْلُبُونَهُ مِنْ حِرْزٍ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ أَوْ سَرَقٍ أَوْ إِفْلَاتِ دَابَّهًٍْ مِنْ صَاحِبِهَا أَوْ ضَالَّهًٍْ أَوْ آبِقٍ إِلَّا وَ هُوَ فِی الْقُرْآنِ فَمَنْ أَرَادَ ذَلِکَ فَلْیَسْأَلْنِی عَنْهُ قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنِ الضَّالَّهًِْ فَقَالَ اقْرَأْ یس فِی رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْ یَا هَادِیَ الضَّالَّهًِْ رُدَّ عَلَیَّ ضَالَّتِی، فَفَعَلَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَیْهِ ضَالَّتَه.
امام علی ( اصبغبن نباته از امیرالمؤمنین (نقل میکند که فرمود: «سوگند بدان که محمّد (را بهراستی فرستاده و خاندانش را گرامی داشته هیچ چیزی نیست که آن را بجویید از قبیل حرز و دعای حفظ از سوختن و غرقشدن و دزد زدگی و گریختن چهار پا از دست صاحبش و برای یافتن گمشده و برگشتن بندهی گریخته جز اینکه همه در قرآن است و هرکه آن را میخواهد، از من بپرسد». مردی برخاست و گفت: «یا امیرالمؤمنین (به من از آنچه وسیلهی ایمنی از سوختن و غرقشدن است، خبر بده»! فرمود: «سورهی یس را در دو رکعت نماز بخوان و بگو: ای راهنمای گمشده! گمشدهی مرا به من بازگردان. پس آن را انجام داد و خدای عزّوجلّ حیوان گمشدهاش را به او برگردانید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص484
الکافی، ج2، ص624/ نورالثقلین
3
(یس/ مقدمه)
الصّادق (مَنْ کَتَبَهَا یَعْنِی سُورَهًَْ یس بِمَاءِ وَرْدٍ وَ زَعْفَرَانٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ شَرِبَهَا سَبْعَ مَرَّاتٍ مُتَوَالِیَاتٍ کُلَّ یَوْمٍ مَرَّهًًْ حَفِظَ کُلَّ مَا سَمِعَهُ وَ غَلَبَ عَلَی مَنْ یُنَاظِرُهُ وَ عَظُمَ فِی أَعْیُنِ النَّاسِ وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَی جَسَدِهِ أَمِنَ عَلَی جَسَدِهِ مِنَ الْحَسَدِ وَ الْعَیْنِ وَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْجُنُونِ وَ الْهَوَامِّ وَ الْأَعْرَاضِ وَ الْأَوْجَاعِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ إِذَا شَرِبَتْ مَاءَهَا امْرَأَهًٌْ دَرَّ لَبَنُهَا وَ کَانَ فِیهِ لِلرَّضِیعِ غِذَاءٌ جَیِّدٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.
امام صادق ( هرکس این سوره را هفتبار با گلاب و زعفران بنویسد و آن را هفتبار متوالی بنوشد، هرآنچه را که شنیده حفظ میکند و بر کسیکه با او مناظره میکند، غلبه مییابد و در میان مردم عظمت پیدا میکند. هرکه این سوره را بنویسد و بر بدنش بیاویزد، تن او به اذن خداوند از حسادت و چشم زخم و جن و انس و جنون و سرگردانی و بیماری و مرض در امان میماند. اگر آب آن را زنی بنوشد، شیرش زیاد میشود و به خواست خداوند متعال، در آن غذایی نیکو و مناسب برای آن زن شیردهنده وجود دارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص484
مستدرک الوسایل، ج4، ص315/ البرهان
آیه یس [1]
یس
آیه وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ [2]
سوگند به قرآن حکیم [و استوار].
از نامهای پیامبر
1
(یس/ 2)
الصّادق (وَ أَمَّا یس فَاسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ النَّبِیِّ (مَعْنَاهُ یَا أَیُّهَا السَّامِعُ لِوَحْیِی وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.
امام صادق ( یاسین از اسامی پیامبر (است و معنای آن چنین است: «ای شنوندهی وحی! سوگند به قرآن حکیم! قطعاً تو از زمرهی فرستادگان هستی و بر راه راست قرارداری. (یس/42)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص86/ معانی الأخبار، ص22/ البرهان
2
(یس/ 2)
الصّادق (یس اسْمُ رَسُولِ اللَّهِ (وَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِ قَوْلُهُ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.
امام صادق ( یاسین نام پیامبر (است و گواه آن آیه: إِنَّکَ لَمِنَ المُرْسَلِینَ (یس/3) و آیه: عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (یس/4) است. صراط مستقیم یعنی راه واضح و آشکار.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص86/ القمی، ج2، ص211/ نورالثقلین/ البرهان
3
(یس/ 2)
الصَّادقین (هَذَا مُحَمَّدٌ (أُذِنَ لَهُمْ فِی التَّسْمِیَهًِْ بِهِ فَمَنْ أَذِنَ لَهُمْ فِی یس یَعْنِی التَّسْمِیَهًَْ وَ هُوَ اسْمُ النَّبِیِّ (.
امام صادقین ( این [اسمِ] محمّد (است که نامگذاری به آن برایشان اجازه داده شده است و برای چه کسانی درمورد یس یعنی نامگذاری به آن اجازه داده شده است؟ و آن اسم پیامبر (است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص86/ نورالثقلین
4
(یس/ 2)
الصّادق (عَن الْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ قَالَ لِی کَمْ لِمُحَمَّدٍ (اسْمٌ فِی الْقُرْآنِ. قَالَ قُلْتُ اسْمَانِ أَوْ ثَلَاثٌ فَقَالَ یَا کَلْبِیُّ لَهُ عَشَرَهًُْ أَسْمَاءٍ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً وَ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی وَ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ وَ یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ وَ یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولًا فَالذِّکْرُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ مُحَمَّدٍ (وَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ فَسَلْ یَا کَلْبِیُّ عَمَّا بَدَا لَکَ قَالَ فَأُنْسِیتُ وَ اللَّهِ الْقُرْآنَ کُلَّهُ فَمَا حَفِظْتُ مِنْهُ حَرْفاً أَسْأَلُهُ عَنْهُ.
امام صادق ( کلبی گوید: امام صادق (به من فرمود: «محمّد (در قرآن چند اسم دارد»؟ عرض کردم: «دو اسم یا سه اسم». فرمود: «ای کلبی! او ده اسم دارد؛ [که در این آیهها آمده است]: محمّد فقط فرستادهی خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند. (آل عمران/144). و [آیه:] بشارتدهنده به پیامبری که بعد از من میآید و نام او احمد است. (صف/6). [و آیه:] و اینکه هنگامیکه بندهی خدا (محمّد) به عبادت برمیخاست و او را میخواند، گروهی پیرامون او به شدّت ازدحام میکردند. (جن/19) و [آیه:] طه ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را سخت به زحمت بیفکنی! . (طه/21) و [آیه:] سوگند به قرآن حکیم! قطعاً تو از زمرهی فرستادگان هستی و بر راه راست قرارداری. (یس/42) و [آیه:] ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند که به لطف و نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. (قلم/21) و [آیه:]ای جامه به خود پیچیده! . (مزمل/1). و [آیه:]ای جامهی خواب به خود پیچیده [و در بستر آرمیده])! . (مدثر/1) و [آیه:] به یقین خداوند چیزی که مایهی تذکّر است بر شما نازل کرده؛ پیامبری [بهسوی شما فرستاده]. (طلاق/10). پس ذِکْراً اسمی از اسمهای محمّد (است و ما «اهل ذکر» هستیم؛ پسای کلبی! دربارهی آنچه به نظرت رسیده بپرس». به خدا سوگند همهی قرآن از یادم رفت و حرفی از آن در خاطرم نماند که دربارهی آن از او بپرسم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص101/ بصایرالدرجات، ص512/ بحار الأنوار، ج16، ص96/ البرهان؛ «بتفاوت»
5
(یس/ 2)
الرّسول (رُوی: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (… لِی عَشَرَهًُْ أَسْمَاءَ وَ ذَکَرَ مِنْهُ طه وَ یس.
پیامبر ( در روایت است: رسول خدا (فرمود: … من ده اسم دارم. و از جملهی آنها طه و یس را بیان فرمود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص129
6
(یس/ 2)
الرّسول (لَا تَدْعُنِّی إِلَّا بِیَا عَبْدَهُ فَإِنَّهُ أَشْرَفُ أَسْمَائِی وَ رَءُوفاً وَ رَحِیماً فِی قَوْلِهِ تَعَالَی بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ وَ سَمَّاهُ عَبْدَ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ وَ سَمَّاهُ طه وَ یس وَ مُنْذِراً فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ.
پیامبر ( مرا فقط با ندای «ای بنده خدا» فرا خوانید که این ارجمندترین نام من است. و حق تعالی ایشان را رؤوف و رحیم نامید و فرمود: و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! . (توبه/128) و نیز عبدالله؛ و فرمود: هنگامیکه بندهی خدا [محمّد] به عبادت برمیخاست و او را میخواند. (جن/19) و طه و یس و منذر و فرمود: تو فقط بیمدهندهای! . (رعد/7).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج16، ص118
7
(یس/ 2)
الرّضا (عَنِ الرَّیَّانِبْنِالصَّلْتِ قَالَ حَضَرَ الرِّضَا عَلِیُّبْنُمُوسَی (عِنْدَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِی مَجْلِسِهِ جَمَاعَهًٌْ مِنْ عُلَمَاءِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الرِّضَا (أَخْبِرُونِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فَمَنْ عَنَی بِقَوْلِهِ یس. قَالَ الْعُلَمَاءُ یس مُحَمَّدٌ (لَمْ یَشُکَّ فِیهِ أَحَدٌ قَالَ أَبُوالْحَسَنِ (فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَی
مُحَمَّدا (وَ آلَ مُحَمَّدٍ (مِنْ ذَلِکَ فَضْلًا لَا یَبْلُغُ أَحَدٌ کُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مِنْ عَقْلِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَا یُسَلِّمُ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا الْأَنْبِیَاءِ (فَقَالَ تَعَالَی: سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ وَ قَالَ: سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ وَ قَالَ: سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ نُوحٍ (وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ (وَ لَمْ یَقُلْ سَلَامٌ عَلَی آلِ مُوسَی وَ هَارُونَ (وَ قَالَ: سَلَامٌ عَلَی آلِ یس یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ (.
امام رضا ( ریّانبنصلت گوید: امام رضا (در مرو در مجلس مأمون حاضر شد، در مجلس او جمعی از دانشمندان عراق و خراسان جمع بودند؛ مأمون رو به آنها گفت: «مرا از تفسیر این آیه از کلام خدای عزّوجلّ: یس* وَ الْقُرْآنِ الحَکِیمِ* إِنَّکَ لَمِنَ المُرْسَلِینَ* عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (یس/41) خبر دهید که مقصود از یس کیست»؟ علماء گفتند: «مقصود از آن محمّد (است و کسی در آن شک ندارد». امام رضا (فرمود: «پس خدا به محمّد (و آل محمّد (فضلی داده که احدی به کنه آن نمیرسد مگر با عقلش؛ و این برای آن است که خدا بر کسی سلام نداده جز به پیغمبران و فرموده است: سلام بر نوح در عالمیان. (صافات/79) و فرمود: سلام بر ابراهیم. (صافات/109) و سلام بر موسی و هرون. (صافات/120) و نفرمود: سلام بر آل نوح (و سلام بر آل موسی (و بر آل ابراهیم (ولی فرمود: سَلَامٌ عَلَی آلِ یس یعنی آل محمّد (».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص486
بحار الأنوار، ج89، ص384/ الأمالی للصدوق، ص529/ بشارهًْ المصطفی، ص233/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص490/ تحف العقول، ص432/ عیون أخبارالرضا (ج1، ص235/ نورالثقلین
8
(یس/ 2)
أمیرالمؤمنین (عَن سُلَیْمَانَبْنِقَیْسٍ الْعَامِرِیِّ قَال: سَمِعْتُ عَلِیّاً (یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ (یس وَ نَحْنُ آلُهُ.
امام علی ( سلیمانبن قیس عامری نقل میکند: از علی (شنیدم که میگفت: «پیامبر خدا (یس است و ما خاندان او هستیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص488
بحار الأنوار، ج16، ص86/ نورالثقلین
9
(یس/ 2)
أمیرالمؤمنین (یَا سَلْمَانُ (وَ یَا جُنْدَبُ وَ صَارَ مُحَمَّدٌ (یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ صَارَ مُحَمَّدٌ (ن وَ الْقَلَمِ وَ صَارَ مُحَمَّدٌ (طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی وَ صَارَ مُحَمَّدٌ (صَاحِبَ الدَّلَالَاتِ وَ صِرْتُ أَنَا صَاحِبَ الْمُعْجِزَاتِ وَ الْآیَات.
امام علی (ای سلمان وای اباذر! محمّد (یس وَ الْقُرْآنِ الحَکِیمِ (یس/21) است محمّد (ن وَ الْقَلَمِ (قلم/1) است. و محمّد (طه* ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی (طه/21) است. محمّد (صاحب دلیلها و من صاحب معجزات و آیات هستم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص488
بحار الأنوار، ج26، ص3
از نامهای خداوند
1
(یس/ 2)
الرّسول (مَرْوِیَّةٌ عَنِ النَّبِیِّ (: یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِک (وَ یس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم عسق وَ کهیعص.
پیامبر ( از پیامبر (روایت است: بار خدایا از تو به حقّ اسمت ص و یس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم عسق وَ کهیعص درخواست میکنم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص488
بحار الأنوار، ج90، ص262
از نامهای امیرالمؤمنین
1
(یس/ 2)
الصّادق (قَالَ الشَّیْخُ الْمُفِیدُ وَ الشَّهِیدُ وَ السَّیِّدُبْنُطَاوُسٍ فِی کِتَابِ الْإِقْبَالِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَجْمَعِینَ رُوِی: أَنَّ جَعْفَرَبْنَمُحَمَّدٍ الصَّادِقَ (زَارَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (فِی هَذَا الْیَوْمِ بِهَذِهِ الزِّیَارَهًِْ… السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُظْهِرَ الْبَرَاهِینِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا طه وَ یس السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ.
امام صادق ( در کتاب اقبال آمده است: دراین روز (هفده ربیعالاول روز ولادت پیامبر ()، امام صادق (با این زیارت، امیرالمؤمنین (را زیارت فرمود: «… سلام بر توای آشکارکنندهی برهانها. سلام بر توای طه و یس. سلام بر توای ریسمان محکم خدا».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص488
بحار الأنوار، ج97، ص375
سال ظهور قائم
1
(یس/ 2)
الباقر (أَبُو أَیُّوبَ الْمَخْزُومِیُّ قَالَ: ذَکَرَ أَبُوجَعْفَرٍ (أَسْمَاءَ الْخُلَفَاءِ الِاثْنَیْ عَشَرَ الرَّاشِدِینَ، فَلَمَّا بَلَغَ آخِرَهُمْ قَالَ: الثَّانِی عَشَرَ الَّذِی یُصَلِّی عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ (خَلْفَهُ عِنْدَ سَنَهًِْ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ.
امام باقر ( ابوایوب مخزومی از حضرت باقر (نقل میکند که آن حضرت اسامی امامان دوازدهگانه را بیان فرمود، تا به آخرین آنها که رسید فرمود: «دوازدهمین آنان کسی است که عیسیبنمریم (پشت سرش نماز میخواند و این در سال یس وَ الْقُرْآنِ الحَکِیمِ است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص488
نورالثقلین
آیه إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ [3]
که تو قطعاً از فرستادگان [خداوند] هستی.
آیه عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ [4]
بر راهی راست [قراردارى].
1
(یس/ 4)
الصّادق (عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ قَالَ عَلَی الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ.
امام صادق ( عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛ بر راه واضح.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص490
بحار الأنوار، ج9، ص231/ بحار الأنوار، ج16، ص86/ القمی، ج2، ص211
2
(یس/ 4)
الرّسول (قَالَ أَبُو ذَرٍّ (سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (یَقُولُ حَافَتَا الصِّرَاطِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ الرَّحِمُ وَ الْأَمَانَهًُْ فَإِذَا مَرَّ الْوَصُولُ لِلرَّحِمِ الْمُؤَدِّی لِلْأَمَانَهًِْ نَفَذَ إِلَی الْجَنَّهًِْ وَ إِذَا مَرَّ الْخَائِنُ لِلْأَمَانَهًِْ الْقَطُوعُ لِلرَّحِمِ لَمْ یَنْفَعْهُ مَعَهُمَا عَمَلٌ وَ تَکَفَّأَ بِهِ الصِّرَاطُ فِی النَّار.
پیامبر ( ابوذر (گوید: از رسول خدا (شنیدم که میفرمود: «در دو طرف صراط در روز قیامت رحم و امانت هستند، پس چون صلهرحم کنندهای که امانت را [نیز حفظ و] ادا کرده عبور کند به بهشت میرسد، و چون کسی که خیانت کار به امانت و قطعکنندهی رحم است عبور کند، با خیانت به امانت و قطع رحم، هیچ عمل و طاعتی به او سود نمیرساند و صراط او را با صورت در آتش جهنّم میاندازد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص490
الکافی، ج2، ص152
3
(یس/ 4)
الرّسول (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (یَا عَلِیُّ (إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِیلُ عَلَی الصِّرَاطِ فَلَمْ یَجُزْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ کَانَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ بَرَاهًٌْ بِوَلَایَتِک.
پیامبر ( از امام باقر (روایت است: پیامبر (فرمود: «ای علی (هرگاه روز قیامت شود من و تو و جبرئیل (بر صراط مینشینیم و حقّ عبور از آنجا به هیچکس داده نمیشود، مگر اینکه برگهی عبوری داشته باشد که تبرئه و رهایی او به سبب ولایت تو در آن ثبت گردیده باشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص490
بحار الأنوار، ج8، ص66
4
(یس/ 4)
الرّسول (عَنْ أَبِیهُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (قَال: أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ أُبَشِّرُکَ یَا مُحَمَّدُ (بِمَا تَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ تَجُوزُ بِنُورِ اللَّهِ وَ یَجُوزُ عَلِیٌّ بِنُورِکَ وَ نُورُکَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ یَجُوزُ أُمَّتُکَ بِنُورِ عَلِیٍّ (وَ نُورُ عَلِیٍّ (مِنْ نُورِکَ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور.
پیامبر ( ابوهریره نقل میکند: پیامبر (فرمود: «جبرئیل (نزد من آمد و گفت: «ای محمّد (! آیا تو را به آنچه به وسیلهی آن از روی [پل] صراط عبور میکنی، بشارت دهم»؟ گفتم: «بله». [جبرئیل (] گفت: «با نور خدا عبور میکنی و علی (با نور تو عبور میکند و نور تو از نور خداست و امّت تو بهوسیلهی نور علی (عبور میکنند و نور علی (از نور توست و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، هیچ نوری برای او نیست».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص490
بحار الأنوار، ج7، ص332
5
(یس/ 4)
ابنعبّاس (یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ (لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ مُحَمَّداً (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لَا یُعَذِّبُ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ وَ فَاطِمَهًَْ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ حَمْزَهًَْ وَ جَعْفَراً (نُورُهُمْ یَسْعی یُضِیءُ عَلَی الصِّرَاطِ لِعَلِیٍّ (وَ فَاطِمَهًَْ (مِثْلَ الدُّنْیَا سَبْعِینَ مَرَّهًًْ فَیَسْعَی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ یَسْعَی عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ هُمْ یَتَّبِعُونَهَا فَیَمْضِی أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (وَ آلُهُ زُمْرَهًًْ عَلَی الصِّرَاطِ مِثْلَ الْبَرْقِ الْخَاطِفِ ثُمَّ قَوْمٌ مِثْلَ الرِّیحِ ثُمَّ قَوْمٌ مِثْلَ عَدْوِ الْفَرَسِ ثُمَّ یَمْضِی قَوْمٌ مِثْلَ الْمَشْیِ ثُمَّ قَوْمٌ مِثْلَ الْحَبْوِ ثُمَّ قَوْمٌ مِثْلَ الزَّحْفِ وَ یَجْعَلُهُ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ عَرِیضاً وَ عَلَی الْمُذْنِبِینَ دَقِیقاً قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا حَتَّی نَجْتَازَ بِهِ عَلَی الصِّرَاطِ قَالَ فَیَجُوزُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (فِی هَوْدَجٍ مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ وَ مَعَهُ فَاطِمَهًُْ (عَلَی نَجِیبٍ مِنَ الْیَاقُوتِ الْأَحْمَرِ حَوْلَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ حَوْرَاءَ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ.
ابنعبّاس ( در آن روزیکه خداوند پیامبر را خوار نمیکند. (تحریم/8). یعنی خداوند محمّد (را عذاب نمیدهد. و کسانی را که با او ایمان آوردند. (تحریم/8) یعنی علیّبنابیطالب، فاطمه، حسن، حسین (و حمزه (و جعفر (را عذاب نمیدهد. این درحالی است که نورشان در حرکت است، صراط را برای علی و فاطمه (هفتاد برابر بیشتر از دنیا روشنتر مینماید. پس نور آنها در پیشاپیش و در سمت راست آنان میشتابد و آنان نیز آن را دنبال میکنند؛ پس اوّلین بار اهل بیت (مانند برق تند و تیز از صراط میگذرند. سپس گروهی مانند باد از آن میگذرند، سپس گروهی با سرعت دویدن اسب از آن میگذرند، سپس گروهی با سرعت دویدن مرد از آن میگذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل راه رفتن از آن میگذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل چهار دست و پا رفتن کودک از آن میگذرند، سپس گروهی با سرعتی معادل خزیدن از آن میگذرند، و خداوند آن را برای مسلمین پهن و گسترده میکند، و برای گناهکاران باریک میکند. خداوند سبحان میفرماید: میگویند: «پروردگارا! نورِ ما را کاملکن. (تحریم/8). تا اینکه به واسطهی آن، از صراط بگذریم. امیرالمؤمنین (بر روی کجاوهای از زمرّد سبز رنگ از آن میگذرد و همراه ایشان فاطمه (بر روی اسبی از یاقوت قرمز که در اطراف وی هفتاد هزار حور بهشتی که به سان برق درخشنده هستند، از آن میگذرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص490
بحار الأنوار، ج8، ص22
6
(یس/ 4)
الرّسول (فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَی الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِیعَتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ أَنْصَارِی وَ مَنْ تَوَلَّانِی فِی دَارِ الدُّنْیَا إِلَی آخِرِ مَا مَرَّ فِی بَابِ الشَّفَاعَهًِْ.
پیامبر ( از پیامبر (روایت است: من همچنان بر پل صراط ایستادهام و درخواست میکنم و میگویم: پروردگارا شیعهی من و دوست من و یاران من و هرکه را که در دار دنیا مرا به ولایت پذیرفته است؛ سالم بدار! تا اینکه به شفاعت کشیده میشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
بحار الأنوار، ج8، ص69
آیه تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ [5]
[اين قرآنى است كه] از سوی خداوند توانا و مهربان نازل شده است.
1
(یس/ 5)
الصّادق (تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ قَالَ الْقُرْآنُ.
امام صادق ( تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ؛ منظور قرآن است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
بحار الأنوار، ج9، ص231/ بحار الأنوار، ج16، ص86/ القمی، ج2، ص211
آیه لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ [6]
تا قومی را انذار کنی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند.
1
(یس/ 6)
الصّادق (لِتُنْذِرَ الْقَوْمَ الَّذِینَ أَنْتَ فِیهِمْ کَمَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ (وَ عَنْ وَعِیدِهِ.
امام صادق ( لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ؛ یعنی اینکه تو (پیامبر ()، قومی را که در میان آنها هستی، بیم دهی؛ همچنان که پدران و نیکان این قوم بیم داده شدهاند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
الکافی، ج1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص332/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص476/ نورالثقلین/ البرهان
آیه لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لایُؤْمِنُونَ [7]
فرمان [الهى] دربارهی بیشتر آنها [به كيفر اعمالشان] تحقّق یافته، به همین جهت ایمان نمیآورند.
1
(یس/ 7)
علیبنإبراهیم (یَعْنِی نَزَلَ بِهِ الْعَذَاب.
علیّبنابراهیم ( یعنی عذاب بر آنها نازل شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
القمی، ج2، ص211/ بحار الأنوار، ج16، ص86
2
(یس/ 7)
الصّادق (قَالَ الصَّادِقُ (… لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ یَعْنِی لِمَنْ نَزَلَ بِهِ الْعَذَابُ.
امام صادق ( قرآن لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ؛ منظور کسانی استکه عذاب بر آنها نازل شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
بحار الأنوار، ج24، ص369/ بحار الأنوار، ج16، ص86/ القمی، ج2، ص211
3
(یس/ 7)
الصّادق (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلیأَکْثَرِهِمْ مِمَّنْ لَا یُقِرُّونَ بِوَلَایَهًِْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ الْأَئِمَّهًِْ (مِنْ بَعْدِهِ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ بِإِمَامَهًِْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَمَّا لَمْ یُقِرُّوا کَانَتْ عُقُوبَتُهُمْ مَا ذَکَرَ اللَّهُ إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ.
امام صادق ( لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ؛ برای بیشتر آنهایی که اقرار به ولایت امیرالمؤمنین و ائمّه (ندارند، چون اقرار و ایمان به ولایت ائمّه و امیرالمؤمنین (ندارند. عذاب و کیفر ایشان در این آیه توضیح داده شده است: ما در گردنهای آنان غلهایی (طوقهایی) قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است. (یس/8)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
الکافی، ج1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص332
آیه إِنّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ [8]
ما در گردنهای آنان غلهایی (طوقهایی) قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است.
سبب نزول
1
(یس/ 8)
الرّسول (عن إبنعباس (: کَانَ النَّبِیُّ (یَقْرَأُ فِی الْمَسْجِدِ فَیَجْهَرُ بِقِرَاءَتِهِ فَتَأَذَّی بِهِ نَاسٌ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَامُوا لِیَأْخُذُوهُ وَ إِذَا أَیْدِیهِمْ مَجْمُوعَهًٌْ إِلَی أَعْنَاقِهِمْ وَ إِذَا هُمْ عُمْیٌ لَا یُبْصِرُونَ فَجَاءُوا إِلَی النَّبِیِّ (فَقَالُوا نَنْشُدُکَ اللَّهَ وَ الرَّحِمَ فَدَعَا النَّبِیُّ (فَذَهَبَ ذَلِکَ عَنْهُمْ فَنَزَلَتْ یس إِلَی قَوْلِهِ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.
پیامبر ( ابن عباس (گوید: پیامبر (در مسجد قرآن قرائت می¬فرمود و در قرائت صدایش را بلند کرد و افرادی از قریش از این امر آزرده شدند. پس برخاستند تا پیامبر (را گرفته و مجازات کنند که به ناگاه دستانشان به دور گردنشان حلقه زده شد و کور شده و نمیدیدند. پس به نزد پیامبر (آمده و گفتند: «تو را به خدا سوگند می¬دهیم که به ما رحم کنی. پس پیامبر (دعا نمود و از آن خلاص شدند و سوره «یس» تا آیه: فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ نازل شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص492
بحار الأنوار، ج18، ص66/ المناقب، ج1، ص77
ما در گردنهای آنان غلهایی طوقهایی) قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است
1 -1
(یس/ 8)
أمیرالمومنین (عَن الصّادق (… قَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (حُجِبَ عَنْ نُمْرُودَ بِحُجُبٍ ثَلَاثَهًٍْ فَقَالَ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (حُجِبَ عَمَّنْ أَرَادَ قَتْلَهُ بِحُجُبٍ خَمْسٍ فَثَلَاثَهًٌْ بِثَلَاثَهًٍْ وَ اثْنَانِ فَضْلٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ… فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ فَهَذِهِ حُجُبٌ خَمْسَهًٌْ.
امام علی ( امام صادق (فرمود: … عالم یهودی گفت: حضرت ابراهیم (که با سه پرده از نمرود محجوب گردید. حضرت فرمود: «همین طور است، و پیامبر (از قاتل خود با پنج پرده محجوب گردید؛ سه پرده به سه پرده و دو پردهی آن حضرت، نشانهی فضل و برتری اوست. خداوند عزّوجلّ میفرماید: … فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ این هم حجاب پنجم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص494
بحار الأنوار، ج10، ص32/ بحار الأنوار، ج17، ص278/ الاحتجاج، ج1، ص213/ نورالثقلین
1 -2
(یس/ 8)
الصّادق (عن أبیبصیر عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ… فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ بِإِمَامَهًِْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَمَّا لَمْ یُقِرُّوا کَانَتْ عُقُوبَتُهُمْ مَا ذَکَرَ اللهُ إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ.
امام صادق ( ابوبصیر از امام صادق (نقل میکند: چون اقرار و ایمان به ولایت ائمّه (و امیرالمؤمنین (ندارند عذاب و کیفر ایشان در این آیه توضیح داده شده است: إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص494
الکافی، ج1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص332
1 -3
(یس/ 8)
الصّادق (قوله إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ إلی قوله فَهُمْ مُقْمَحُونَ قَالَ قَدْ رَفَعَوُا رُءُوسَهُم.
امام صادق ( إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ، سرهایشان را بالا بردند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص494
القمی، ج2، ص211/ نورالثقلین
آیه وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ [9]
و در پیشروی آنان سدّی قراردادیم، و در پشتسرشان سدّی؛ و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمیبینند.
سبب نزول
1
(یس/ 9)
الباقر (نَزَلَتْ فِی أَبِیجَهْلِبْنِهِشَامٍ عَلَیْهِ اللَّعْنَهًُْ وَ نَفَرٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ (قَامَ یُصَلِّی وَ قَدْ حَلَفَ أَبُوجَهْلٍ لَئِنْ رَآهُ یُصَلِّی لَیَدْمَغَنَّهُ فَجَاءَهُ وَ مَعَهُ حَجَرٌ وَ النَّبِیُّ (قَائِمٌ یُصَلِّی فَجَعَلَ کُلَّمَا رَفَعَ الْحَجَرَ لِیَرْمِیَهُ أَثْبَتَ اللَّهُ یَدَهُ إِلَی عُنُقِهِ وَ لَا یَدُورُ الْحَجَرُ بِیَدِهِ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی أَصْحَابِهِ سَقَطَ الْحَجَرُ مِنْ یَدِهِ.
امام باقر ( شأن نزول آیه این است که پیامبر (درحال خواندن نماز بود و ابوجهل که لعنت خدا بر او باد عهد کرده بود هرگاه که پیامبر (را درحال نماز ببیند، سر او را بشکند. پس درحالیکه سنگی در دست داشت، آمد و دید که پیامبر (ایستاده است و نماز میخواند. پس آمد تا او را بزند، امّا هر بار که میخواست سنگ را بالا ببرد و بر سر حضرت بزند، خداوند دست او را به گردنش گره میزد و سنگ در دستش نمیچرخید و هنگامیکه نزد اصحابش برمیگشت، سنگ از دستش میافتاد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص494
بحار الأنوار، ج18، ص52/ نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 9)
ابنعبّاس (أَنَّ نَاساً مِنْ بَنِیمَخْزُومٍ تَوَاصَوْا بِالنَّبِیِّ (لِیَقْتُلُوهُ مِنْهُمْ أَبُوجَهْلٍ وَ الْوَلِیدُبْنُالْمُغِیرَهًِْ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِیمَخْزُومٍ فَبَیْنَا النَّبِیُّ (قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَرْسَلُوا إِلَیْهِ الْوَلِیدَ لِیَقْتُلَهُ فَانْطَلَقَ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْمَکَانِ الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ فَجَعَلَ یَسْمَعُ قِرَاءَتَهُ وَ لَا یَرَاهُ فَانْصَرَفَ إِلَیْهِمْ فَأَعْلَمَهُمْ ذَلِکَ فَأَتَاهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبُوجَهْلٍ وَ الْوَلِیدُ وَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَی الْمَکَانِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ سَمِعُوا قِرَاءَتَهُ وَ ذَهَبُوا إِلَی الصَّوْتِ فَإِذَا الصَّوْتُ مِنْ خَلْفِهِمْ فَیَذْهَبُونَ إِلَیْهِ فَیَسْمَعُونَهُ أَیْضاً مِنْ خَلْفِهِمْ فَانْصَرَفُوا وَ لَمْ یَجِدُوا إِلَیْهِ سَبِیلًا فَذَلِکَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.
ابنعبّاس ( جماعتی از بنیمخزوم مانند ابوجهل و ولیدبنمغیره با یکدیگر قرار گذاشته بودند حضرت رسول (را به قتل رسانند، هنگامیکه آن جناب به نماز مشغول بود، ولیدبنمغیره را فرستادند تا تصمیم آنها را عملی نماید ولید برای انجام این توطئه به محلّی که حضرت رسول (نماز میخواند رفت، وی صدای قرائت آن را میشنید ولیکن شخص او را مشاهده نمیکرد، ولید بهطرف رفقای خود رفت و جریان را با آنان درمیان گذاشت. بعد از این ابوجهل و ولید به اتّفاق چند نفر دیگر آمدند، هنگامیکه به محلّ نماز آن حضرت رسیدند صدای قرائت را شنیدند ولی خود او را مشاهده نکردند، و آنان در این موقع به طرفی که صوت را میشنیدند رفتند و متوجّه شدند که صدا از پشت سرشان میآید، در هرصورت آنها قادر نشدند به حضرت خاتم النبیین (آسیبی برسانند خداوند دراینباره فرموده است: وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص494
بحار الأنوار، ج18، ص72
3
(یس/ 9)
ابنعبّاس (أَنَّ قُرَیْشاً اجْتَمَعَتْ فَقَالَتْ لَئِنْ دَخَلَ مُحَمَّدٌ (لَنَقُومَنَّ إِلَیْهِ قِیَامَ رَجُلٍ وَاحِدٍ فَدَخَلَ النَّبِیُّ (فَجَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً فَلَمْ یُبْصِرُوهُ فَصَلَّی (ثُمَّ أَتَاهُمْ فَجَعَلَ یَنْثُرُ عَلَی رُءُوسِهِمُ التُّرَابَ وَ هُمْ لَا یَرَوْنَهُ فَلَمَّا جَلَی عَنْهُمْ رَأَوُا التُّرَابَ فَقَالُوا هَذَا مَا سَحَرَکُمُ ابْنُ أَبِیکَبْشَهًَْ وَ لَمَّا نَزَلَتِ الْأَحْزَابُ عَلَی الْمَدِینَهًِْ عَبَّی أَبُوسُفْیَانَ سَبْعَهًَْ آلَافِ رَامٍ کَوْکَبَهًًْ وَاحِدَهًًْ ثُمَّ قَالَ ارْمُوهُمْ رَشْقاً وَاحِداً فَوَقَعَ فِی أَصْحَابِ النَّبِیِّ (سِهَامٌ کَثِیرَهًٌْ فَشَکَوْا ذَلِکَ إِلَی النَّبِیِّ (فَلَوَّحَ إِلَی السِّهَامِ بِکُمِّهِ وَ دَعَا بِدَعَوَاتٍ فَهَبَّتْ رِیحٌ عَاصِفَهًٌْ فَرُدَّتِ السِّهَامُ إِلَی الْقَوْمِ فَکُلُّ مَنْ رَمَی سَهْماً عَادَ السَّهْمُ إِلَیْهِ فَوَقَعَ فِیهِ جُرْحُهُ بِقُدْرَهًِْ اللَّهِ وَ بَرَکَهًِْ رَسُولِهِ وَ دَخَلَ النَّبِیُّ (مَعَ مَیْسَرَهًَْ إِلَی حِصْنٍ مِنْ حُصُونِ الْیَهُودِ لِیَشْتَرُوا خُبْزاً وَ أُدْماً فَقَالَ یَهُودِیٌّ عِنْدِی مُرَادُکَ وَ مَضَی إِلَی مَنْزِلِهِ وَ قَالَ لِزَوْجَتِهِ أَطْلِعِی إِلَی عَالِی الدَّارِ فَإِذَا دَخَلَ هَذَا الرَّجُلُ فَارْمِی هَذِهِ الصَّخْرَهًَْ عَلَیْهِ فَأَدَارَتِ الْمَرْأَهًُْ الصَّخْرَهًَْ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَضَرَبَ الصَّخْرَهًَْ بِجَنَاحِهِ فَخَرَقَتِ الْجِدَارُ وَ أَتَتْ تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا صَاعِقَهًٌْ فَأَحَاطَتْ بِحَلْقِ الْمَلْعُونِ وَ صَارَتْ فِی عُنُقِهِ کَدَوْرِ الرَّحَی فَوَقَعَ کَأَنَّهُ الْمَصْرُوعُ فَلَمَّا أَفَاقَ جَلَسَ وَ هُوَ یَبْکِی فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (وَیْلَکَ مَا حَمَلَکَ عَلَی هَذَا الْفِعَالِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (لَمْ یَکُنْ لِی فِی الْمَتَاعِ حَاجَهًٌْ بَلْ أَرَدْتُ قَتْلَکَ وَ أَنْتَ مَعْدِنُ الْکَرَمِ وَ سَیِّدُ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ اعْفُ عَنِّی فَرَحِمَهُ النَّبِیُّ (فَانْزَاحَتِ الصَّخْرَهًُْ عَنْ عُنُقِهِ.
ابنعبّاس ( قریش گردهم آمدند و گفتند: اگر محمّد (وارد شود بسان یک نفر همگی بر سر او می¬ریزیم. پس پیامبر (وارد شد و خداوند فرا روی آن¬ها و پشت¬سرشان سدّی نهاد و نتوانستند پیامبر (را ببینند. پیامبر (نماز گزارد سپس به نزدشان آمد و بر سرشان خاک می¬ریخت درحالیکه آنان، آن حضرت را نمی¬دیدند. و چون پیامبر (بر آنان آشکار گردید خاک را دیدند و گفتند: «اینگونه سحر را ابن ابیکبشه بر شما انجام نداده است». هنگامی که احزاب بر مدینه فرود آمدند ابوسفیان هفت هزار تیرانداز را که همچون یک سوار بودندآماده کرد سپس گفت: «همزمان به سوی آنان تیراندازی کنید». پس تیرهای زیادی بر یاران پیامبر (افتاد و از این امر به نزد پیامبر شکایت بردند. آن حضرت با آستینش به تیرها اشاره کرد و دعاهایی را خواند. پس تندبادی شروع به وزیدن گرفت و تیرها را به سوی آن قوم بازگرداند. پس هرکس تیری پرتاب کرده بود به سوی خودش بازگشت و بر خود افتاد و با قدرت خداوند و برکت رسول خدا (او را زخمی کرد. و پیامبر (با جناح چپ لشکر وارد یکی از دژهای یهودیان شد تا نان و خورش تهیه کنند. مردی یهودی گفت: «درخواستت پیش من است». و به منزلش رفت و به همسرش گفت: «به پشت بام خانه برو و وقتی این مرد وارد خانه شد این سنگ را بر وی بینداز». زن سنگ را چرخاند تا بیندازد که جبرئیل (فرود آمد و با پَرهایش ضربه¬ای به سنگ زد. سنگ دیوار خانه را سوراخ کرد و همچون آذرخشی به حرکت درآمد و گلوی آن شخص ملعون را احاطه کرد و مانند سنگ آسیاب بر گردن او قرار گرفت و او بسان شخص دیوانه و تشنج زده بر زمین افتاد و چون هوشیار شد بر زمین نشست و شروع به گریه کرد. پیامبر (به او فرمود: «وای بر تو چه چیز تو را بر این کار واداشت»؟ گفت: «ای محمّد (من نیازی به متاع و کالا نداشتم بلکه در صدد بودم تو را به قتل برسانم، و تو معدن بخشش و سرور عرب و عجم هستی پس مرا ببخش و از من درگذر». پس پیامبر (به او رحم کرد و صخره از گردنش کنده شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص496
بحار الأنوار، ج18، ص64/ المناقب، ج1، ص75؛ «فلما جلی… عن عنقه» محذوف
فضیلت آیه
1
(یس/ 9)
أمیرالمومنین (عَن الْحُسَیْنُبْنُعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ: کَانَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (بِالْکُوفَهًِْ فِی الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (إِنِّی أَسْأَلُکَ عَنْ أَشْیَاءَ فَقَالَ سَل… وَ سَأَلَهُ کَمْ حَجَّ آدَمُ (مِنْ حَجَّهًٍْ فَقَالَ لَهُ سَبْعِینَ حَجَّهًًْ مَاشِیاً عَلَی قَدَمَیْهِ وَ أَوَّلُ حَجَّهًٍْ کَانَ مَعَهُ الصُّرَدُ یَدُلُّهُ عَلَی مَوَاضِعِ الْمَاءِ وَ خَرَجَ مَعَهُ مِنَ الْجَنَّهًِْ وَ قَدْ نُهِیَ عَنْ أَکْلِ الصُّرَدِ وَ الْخُطَّافِ وَ سَأَلَهُ مَا بَالُهُ لَا یَمْشِی عَلَی الْأَرْضِ قَالَ لِأَنَّهُ نَاحَ عَلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ فَطَافَ حَوْلَهُ أَرْبَعِینَ عَاماً یَبْکِی عَلَیْهِ وَ لَمْ یَزَلْ یَبْکِی مَعَ آدَمَ (فَمِنْ هُنَاکَ سَکَنَ الْبُیُوتَ وَ مَعَهُ تِسْعُ آیَاتٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِمَّا کَانَ آدَمُ یَقْرَؤُهَا فِی الْجَنَّهًِْ وَ هِیَ مَعَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ ثَلَاثُ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْکَهْفِ وَ ثَلَاثُ آیَاتٍ مِنْ سُبْحَانَ وَ هِیَ وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ وَ ثَلَاثُ آیَاتٍ مِنْ یس وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا.
امام علی ( احمدبنعامر طائی گوید: امام رضا (از قول پدرانشان از حسینبنعلی (نقل نمود که علیبنابیطالب (در مسجد جامع کوفه بود که مردی از اهل شام برخاست و گفت: سؤالاتی دارم… «آدم چند بار حجّ به جا آورد»؟ حضرت فرمود: «هفتاد بار پیاده، و در اوّلین سفرش «صرد» که به همراه او از بهشت بیرون آمده بود، همراهش بود و مواضع آب را به او نشان میداد. آدم از خوردن «صرد» و «پرستو» منع شد». مرد شامی پرسید: «چرا [پرستو] روی زمین راه نمیرود»؟ حضرت فرمود: «زیرا بر بیت المقدس نوحهسرایی نمود و چهل سال بر آن گریست و همیشه به همراه آدم میگریست و لذا در خانههایی سکنی گزید و نه آیه از آیات کتاب خداوند عزّوجلّ که آدم در بهشت آنها را میخواند، به همراه داشت و تا قیامت نیز به همراه خواهد داشت، و آن آیات عبارتند از: سه آیه از اول سوره «کهف»، سه آیه از سوره إسراء که عبارتند از: وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ به بعد (یعنی آیات 47.46، 45 از سوره اسراء) و سه آیه از سوره یس، یعنی از آیه: وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا (یعنی آیات 11.10، 9).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص496
بحار الأنوار، ج10، ص78/ بحار الأنوار، ج61، ص283/ نورالثقلین
2
(یس/ 9)
الرّضا (عُوذَهًٌْ وَجَدْتُ فِی ثِیَابِ الرِّضَا (قَالَ لَمَّا مَاتَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضَا عَلِیُّبْنُمُوسَی (وُجِدَ عَلَیْهِ تَعْوِیذٌ مُعَلَّقٌ… جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ. أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ. لا جَرَمَ أَنَّ اللهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ. فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ. وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُون.
امام رضا ( حرزی است که در میان لباس امام رضا (یافت شد. وقتی حضرت رحلت نمود، تعویذی یافت شد که بر آن حضرت بسته بود… جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ. آنها کسانی هستند که [بر اثر فزونی گناه،] خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده؛ [به همین دلیل نمیفهمند،] و غافلان واقعی همانها هستند! (نحل/108) قطعاً خداوند از آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکار میسازند با خبر است. (نحل/23) و خداوند، شر آنها را از تو دفع میکند؛ و او شنونده و داناست. (بقره/137) و آنها را میبینی [که با چشمهای مصنوعیشان] به تو نگاه میکنند، امّا در حقیقت نمیبینند! » (اعراف/198) کر و لال و نابینا هستند ازاینرو چیزی نمیفهمند! . (بقره/171) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص498
بحار الأنوار، ج91، ص345
و در پیشروی آنان سدّی قراردادیم، و در پشتسرشان سدّی؛ و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمیبینند
1 -1
(یس/ 9)
أمیرالمومنین (عَن الْحُسَیْنُبْنُعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ قَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (حُجِبَ عَنْ نُمْرُودَ بِحُجُبٍ ثَلَاثَهًٍْ فَقَالَ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (حُجِبَ عَمَّنْ أَرَادَ قَتْلَهُ بِحُجُبٍ خَمْسَهًٍْ فَثَلَاثَهًٌْ بِثَلَاثَهًٍْ وَ اثْنَانِ فَضْلٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ یَصِفُ أَمْرَ مُحَمَّدٍ (فَقَالَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا فَهَذَا الْحِجَابُ الْأَوَّلُ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَهَذَا الْحِجَابُ الثَّانِی فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ فَهَذَا الْحِجَابُ الثَّالِثُ.
امام علی ( امام حسین (از امام علی (نقل میکند که فرمود: آن یهودی به حضرت گفت: «ابراهیم (با سه حجاب و پوشش از مقابل نمرود پنهان شد». علی (فرمود: «بله، چنین بود و محمّد (با پنج حجاب از مقابل دیدگان کسانی که قصد کشتن او را داشتند پنهان شد. سه حجاب آنکه مانند ابراهیم (است و ایشان دو حجاب، بیشتر داشته است. خداوند تبارکوتعالی ماجرای حضرت محمّد (را این چنین توصیف میکند؛ وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا این حجاب اوّل است، وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا این حجاب دوّم است، فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ این حجاب سوّم است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص498
بحار الأنوار، ج17، ص278/ بحار الأنوار، ج10، ص32/ نورالثقلین/ الاحتجاج، ج1، ص213/ البرهان
1 -2
(یس/ 9)
الباقر (عن أبیالجارود عَنْ أَبِیجَعْفَر (فِی قَوْلِهِ وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ یَقُولُ فَأَعْمَیْنَاهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ الْهُدَی أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ وَ قُلُوبَهُمْ فَأَعْمَاهُمْ عَنِ الْهُدَی.
امام باقر ( ابوالجارود گوید: امام باقر (دربارهی این فرمودهی خداوند متعال: وَ جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فرمود: «یعنی آنان را کور کردیم؛ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ یعنی هدایت را نمیبینند. خداوند، گوشها، چشمها و قلبهایشان را سلب کرد و آنها را از راه هدایت گمراه کرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص498
بحار الأنوار، ج18، ص52/ نورالثقلین/ البرهان/ القمی، ج2، ص212
1 -3
(یس/ 9)
الصّادق (وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ عُقُوبَهًًْ مِنْهُ لَهُمْ حَیْثُ أَنْکَرُوا وَلَایَهًَْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ الْأَئِمَّهًِْ (مِنْ بَعْدِهِ هَذَا فِی الدُّنْیَا وَ فِی الْآخِرَهًِْ فِی نَارِ جَهَنَّمَ مُقْمَحُونَ.
امام صادق ( وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ این عقوبتی است برای آنها در دنیا؛ چون منکر ولایت امیرالمؤمنین و ائمّه (بعد از او شدهاند. و در آخرت در آتش جهنّم به طوری که سرهایشان بالا نگاه داشته شده است، میباشند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص500
الکافی، ج431، ص1/ بحار الأنوار، ج24، ص332
آیه وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لایُؤْمِنُونَ [10]
برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمیآورند.
1
(یس/ 10)
الصّادق (وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (وَ مَنْ بَعْدَهُ.
امام صادق ( وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ به خدا و به ولایت علی (و امامانی که بعد از او خواهند بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص500
الکافی، ج1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص332/ نورالثقلین
2
(یس/ 10)
علیبنإبراهیم (وَ قَوْلُهُ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ فَلَمْ یُؤْمَنْ مِنْ أُولَئِکَ الرَّهْطِ مِنْ بَنِی مَخْزُومٍ أَحَدٌ یَعْنِی ابْنَ الْمُغَیْرَهًِْ.
علیّبنابراهیم ( وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ از آن گروه که از بنیمخزوم بودند، هیچکس ایمان نیاورد، یعنی بنی مغیره.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص500
القمی، ج2، ص212/ نورالثقلین
آیه إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمانَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ [11]
تو فقط کسی را میتوانی انذار کنی که از این یادآوری [الهى] پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ سپس او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده.
1
(یس/ 11)
الصّادق (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ یَا مُحَمَّدُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیم.
امام صادق ( إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ یعنی امیرالمؤمنین (و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ ای محمّد! او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص500
الکافی، ج1، ص431/ بحار الأنوار، ج24، ص332
آیه إِنّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ [12]
به یقین مامردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و آنچه را از خود باقی گذاشتهاند؛ و همه چیز را در کتاب روشنگری احصا کردهایم.
1
(یس/ 12)
الرّسول (قال أبوعبدالله (إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (نَزَلَ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ ائْتُوا بِحَطَبٍ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (نَحْنُ بِأَرْضٍ قَرْعَاءَ مَا بِهَا مِنْ حَطَبٍ قَالَ فَلْیَأْتِ کُلُّ إِنْسَانٌ بِمَا قَدَرَ عَلَیْهِ فَجَاءُوا بِهِ حَتَّی رَمَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ بَعْضَهُ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (هَکَذَا تَجْتَمِعُ الذُّنُوبُ ثُمَّ قَالَ إِیَّاکُمْ وَ الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ طَالِباً أَلَا وَ إِنَّ طَالِبَهَا یَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.
پیامبر ( امام صادق (فرمود: رسول خدا (در مکانی فرود آمد که خالی از علف و درخت بود و به اصحابش دستور داد که هیزم جمع کنند. صحابه گفتند: «ای رسول خدا (! ما بر جایی فرود آمدیم که در آن چوب و هیزم پیدا نمیشود». پیامبر (فرمود: «هرکس هر اندازه که میتواند جمع کند». آنان هرچه توانستند جمع کردند و به حضور پیامبر (آورده و بر روی هم ریختند. آنگاه رسول خدا (فرمود: «گناهان این چنین بر روی هم انباشته میشوند». سپس فرمود: «از گناهان صغیره بپرهیزید؛ پس هر چیزی خواهانی دارد. آگاه باشید که خواهان آن، آنچه را که پیش فرستادند با آثار و اعمالشان مینگارد و همه چیز را در کتاب روشنگری احصا کردهایم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص500
الکافی، ج2، ص288/ بحار الأنوار، ج70، ص346/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص310/ نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 12)
الباقر (اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ لَهَا طَالِباً یَقُولُ أَحَدُکُمْ أُذْنِبُ وَ أَسْتَغْفِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللهُ إِنَّ اللهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ.
امام باقر ( از گناهان کوچک پرهیز کنید، همانا که این گناهان خواهانی دارد و هیچیک از شما نمیگوید: من مرتکب گناه میشوم و از خدا آمرزش میطلبم. خداوند عزّوجلّ میفرماید: وَ نَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ. و نیز میفرماید: اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلی و در تخته سنگی یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را میآورد که خدا بس دقیق و آگاه است. (لقمان/16) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص502
الکافی، ج2، ص270/ مستدرک الوسایل، ج11، ص348/ بحار الأنوار، ج70، ص321/ نورالثقلین/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص311/ البرهان
3
(یس/ 12)
الرّسول (یَا ابْنَ مَسْعُودٍ إِیَّاکَ أَنْ تَسُنَّ سُنَّهًًْ بِدْعَهًًْ فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَنَّ سُنَّهًَْ سَیِّئَهًًْ لَحِقَهُ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّر.
پیامبر (ای پسر مسعود! مبادا اینکه بدعتی در دینگذاری زیرا که بنده هرگاه سنّت بدی ایجاد کند گناهش و گناه کسی که به آن عمل کرده به او میپیوندد خدای تعالی فرموده است: وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ و نیز فرموده: و در آن روز انسان را از تمام کارهایی که از پیش یا پس فرستاده آگاه میکنند! . (قیامت/13).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص502
بحار الأنوار، ج74، ص105/ مکارم الأخلاق، ص453
4
(یس/ 12)
ابنعبّاس (قَالَ کَانَتِ الْأَنْصَارُ مَنَازِلُهُمْ بَعِیدَهًًْ مِنَ الْمَسْجِدِ فَأَرَادُوا أَنْ یَنْتَقِلُوا فَیَکُونُوا قَرِیباً مِنَ الْمَسْجِدِ فَنَزَلَتْ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ فَقَالُوا بَلْ نَمْکُثُ مَکَانَنَا.
ابنعبّاس ( خانههای انصار از مسجد دور بود؛ خواستند منتقل شوند و نزدیک مسجد باشند؛ پس [این آیه] نازل شد: وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ در نتیجه گفتند: «در جای خود میمانیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص502
بحار الأنوار، ج89، ص295
5
(یس/ 12)
الکاظم (عَنْ عِیسَی بْنِ الْمُسْتَفَادِ أَبِی مُوسَی الضَّرِیرِ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ (قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (أَ لَیْسَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (کَاتِبَ الْوَصِیَّهًِْ وَ رَسُولُ اللَّهِ (الْمُمْلِی عَلَیْهِ وَ جَبْرَئِیلُ وَ الْمَلَائِکَهًُْ الْمُقَرَّبُونَ شُهُودٌ قَالَ فَأَطْرَقَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ (قَدْ کَانَ مَا قُلْتَ وَ لَکِنْ حِینَ نَزَلَ بِرَسُولِ اللَّهِ (الْأَمْرُ نَزَلَتِ الْوَصِیَّهًُْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ کِتَاباً مُسَجَّلًا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ مَعَ أُمَنَاءِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ (مُرْ بِإِخْرَاجِ مَنْ عِنْدَکَ إِلَّا وَصِیَّکَ لِیَقْبِضَهَا مِنَّا وَ تُشْهِدَنَا بِدَفْعِکَ إِیَّاهَا إِلَیْهِ ضَامِناً لَهَا یَعْنِی عَلِیّاً (فَأَمَرَ النَّبِیُّ (بِإِخْرَاجِ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ مَا خَلَا عَلِیّا (وَ فَاطِمَهًُْ (فِیمَا بَیْنَ السِّتْرِ وَ الْبَابِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ (رَبُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ هَذَا کِتَابُ مَا کُنْتُ عَهِدْتُ إِلَیْکَ وَ شَرَطْتُ عَلَیْکَ وَ شَهِدْتُ بِهِ عَلَیْکَ وَ أَشْهَدْتُ بِهِ عَلَیْکَ مَلَائِکَتِی وَ کَفَی بِی یَا مُحَمَّدُ (شَهِیداً قَالَ فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النَّبِیِّ (فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ رَبِّی هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ صَدَقَ عَزَّوَجَلَّ وَ بَرَّ هَاتِ الْکِتَابَ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ وَ أَمَرَهُ بِدَفْعِهِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (فَقَالَ لَهُ اقْرَأْهُ فَقَرَأَهُ حَرْفاً حَرْفاً فَقَالَ یَا عَلِیُّ (هَذَا عَهْدُ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیَّ وَ شَرْطُهُ عَلَیَّ وَ أَمَانَتُهُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ وَ أَدَّیْتُ فَقَالَ عَلِیٌّ (وَ أَنَا أَشْهَدُ لَکَ بِأَبِی وَ أُمِّی أَنْتَ بِالْبَلَاغِ وَ النَّصِیحَهًِْ وَ التَّصْدِیقِ عَلَی مَا قُلْتَ وَ یَشْهَدُ لَکَ بِهِ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی فَقَالَ جَبْرَئِیلُ وَ أَنَا لَکُمَا عَلَی ذَلِکَ مِنَ الشَّاهِدِینَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (یَا عَلِیُّ (أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا فَقَالَ عَلِیٌّ (نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَی اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَی أَدَائِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (یَا عَلِیُّ (إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُشْهِدَ عَلَیْکَ بِمُوَافَاتِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَقَالَ عَلِیٌّ (نَعَمْ أَشْهِدْ فَقَالَ النَّبِیُّ (إِنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ الْآنَ وَ هُمَا حَاضِرَانِ مَعَهُمَا الْمَلَائِکَهًُْ الْمُقَرَّبُونَ لِأُشْهِدَهُمْ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِیَشْهَدُوا وَ أَنَا بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أُشْهِدُهُمْ فَأَشْهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (وَ کَانَ فِیمَا اشْتَرَطَ عَلَیْهِ النَّبِیُّ بِأَمْرِ جَبْرَئِیلَ فِیمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ (تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاهًِْ مَنْ وَالَی اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (وَ الْبَرَاءَهًِْ وَ الْعَدَاوَهًِْ لِمَنْ عَادَی اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (وَ الْبَرَاءَهًِْ مِنْهُمْ عَلَی الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَی کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَی ذَهَابِ حَقِّی وَ غَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهًَْ وَ بَرَأَ النَّسَمَهًَْ لَقَدْ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ یَقُولُ لِلنَّبِیِّ (یَا مُحَمَّدُ (عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَهًُْ وَ هِیَ حُرْمَهًُْ اللَّهِ وَ حُرْمَهًُْ رَسُولِ اللَّهِ (وَ عَلَی أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَهًَْ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ حَتَّی سَقَطْتُ عَلَی وَجْهِی وَ قُلْتُ نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَهًُْ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَهًُْ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّی أَقْدَمَ عَلَیْکَ ثُم دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (فَاطِمَهًَْ (وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ أَعْلَمَهُمْ مِثْلَ مَا أَعْلَمَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (فَقَالُوا مِثْلَ قَوْلِهِ فَخُتِمَتِ الْوَصِیَّهًُْ بِخَوَاتِیمَ مِنْ ذَهَبٍ لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ وَ دُفِعَتْ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین (قُلْتُ لِأَبِیالْحَسَنِ (بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَ لَا تَذْکُرُ مَا کَانَ فِی الْوَصِیَّهًِْ فَقَالَ سُنَنُ اللَّهِ وَ سُنَنُ رَسُولِهِ فَقُلْتُ أَ کَانَ فِی الْوَصِیَّهًِْ تَوَثُّبُهُمْ وَ خِلَافُهُمْ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (فَقَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ شَیْئاً شَیْئاً وَ حَرْفاً حَرْفاً أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ فَاطِمَهًَْ (أَلَیْسَ قَدْ فَهِمْتُمَا مَا تَقَدَّمْتُ بِهِ إِلَیْکُمَا وَ قَبِلْتُمَاهُ فَقَالَا بَلَی وَ صَبَرْنَا عَلَی مَا سَاءَنَا وَ غَاظَنَا.
امام کاظم ( عیسیبنمستفاد گوید: امام کاظم (برای من حدیث فرمود که به امام صادق (گفتم: «آیا پیامبر (بر علی (قرآن را نمیخواند تا آن را بنویسد؟ و آیا جبرئیل (و فرشتگان مقرّب بر این کار شاهد نبودند»؟ امام کاظم (فرمود: «امام صادق (مدّت زیادی ساکت ماند. و سپس فرمود: ای اباالحسن (! آنچه گفتی درست است ولیکن، هنگامیکه این کار به پیامبر (سپرده شد و بر ایشان فرود آمد، وصیّت در قالب کتابی نگاشته شده از سوی خداوند نازل شد که جبرئیل (و فرشتگان مقرّب درگاه خداوند تبارکوتعالی آن را فرود آوردند». جبرئیل (گفت: «ای محمّد (! به همهی کسانیکه نزد تو هستند، به جز وصیّ خودت، دستور بده تا از پیش تو بروند تا این وصیّت را از ما بگیری و شهادت بدهی که آن را دریافت کردهای و خودت مسئول حفظ آن هستی. پیامبر (کسانی که در خانه بودند، به جز حضرت علی (و فاطمه (خواست تا آنجا را ترک کنند». سپس جبرئیل گفت: «ای محمّد (! پروردگار تو بر تو درود میفرستد و میگوید: «این کتابی است که آن را بر دوش تو نهادم و بر تو شرط کردم و با آن بر تو گواهی دادم و با آن، فرشتگانم را بر تو شاهد گرفتم وای محمّد (! ، تو بهعنوان شاهد برای من کفایت میکنی». امام صادق (فرمود: «لرزه بر اندام پیامبر (افتاد و فرمود: «ای جبرئیل! پروردگار من همان درود است و سلام از سوی اوست و بهسوی او باز میگردد. خداوند عزّوجلّ راست گفت و کاری نیکو انجام داد. کتاب را بده». جبرئیل کتاب را به رسول خدا (داد و به او [از جانب خدا] فرمان داد تا به امیرالمؤمنین (بدهد. پس به علی (فرمود: «آن را بخوان». امام علی (آن را کلمه به کلمه خواند. سپس پیامبر (به او فرمود: «این قرآن سفارش و توصیه و امانت خدا بر من است؛ من آن را ابلاغ کردم و به آن پند دادم و به آن خالصانه عمل کردم». علی (عرض کرد: «آری، پدر و مادرم فدایت گردند! من شاهد ابلاغ و پند و نصیحت و درستی آنچه که بیان فرمودی، هستم و گوش من، چشم من و گوشت و خون من به آن گواهی میدهند». سپس جبرئیل گفت: «من نیز شاهد و گواه شما هستم». آنگاه پیامبر (فرمود: «ای علی (! وصیّت مرا دریافتی و از آن مطّلع شدی و ضامن خدا گشتی؛ آیا به آنچه که در قرآن است، وفا میکنی»؟ علی (عرض کرد: «آری، پدر و مادرم فدایت شوند! من، ضامن و عهدهدار آن شدم و به یاری خدا به آن عمل میکنم». سپس پیامبر (فرمود: «ای علی (! من در روز قیامت با وفای خود به آن عهد، شاهد و گواه تو خواهم بود». پس علی (عرض کرد: «آری، گواه من باش». پیامبر (فرمود: «اکنون جبرئیل و میکائیل در حضور ما هستند و فرشتگان مقرّب با آنان همراهند تا اینکه من آنان را بر تو شاهد بگیرم». علی (عرض کرد: «بله، بگذار گواهی دهند و من نیز پدر و مادرم به فدایت آنان را به شهادت میگیرم». پس رسول خدا (آنان را شاهد گرفت. یکی از مواردی که پیامبر (به دستور جبرئیل بر علی (شرط کرد و جبرئیل (نیز از سوی خداوند به آن مأمور بود، این بود که پیامبر (به علی (فرمود: «ای علی (! به آنچه از این قرآن که دربارهی دوستداشتن کسانی است که خدا را دوست دارند و دشمن دانستن کسانیکه با خداوند و رسول او دشمنی میکنند و برائتجستن از آنان و صبرکردن در آنجا که باید خشم، فروخورده شود، عمل کن و نیز به آنچه دربارهی صبر در برابر از بین رفتن حقّ تو و غصبکردن خُمس (یک پنجم) تو و دریدن پردهی آبرو و شرافت توست، وفا کن». عرض کرد: «چنین میکنمای رسول خدا (! قسم به آنکه دانه را شکافت و موجودات را آفرید، شنیدم که جبرئیل به رسول خدا (عرض کرد: «ای محمّد (! به او بشناسان؛ حرمت او که حرمت خداوند متعال و حرمت رسول خدا (است، زیر پا نهاده میشود و محاسن او از خون سر او که زود هنگام از دنیا میرود گلگون میشود». امیرالمؤمنین (فرمود: «وقتی که این سخن را از جبرئیل امین شنیدم، مدهوش شدم و با صورت بر زمین افتادم». و گفتم: «آری، من آن را پذیرفتم و به آن راضی شدم؛ هرچند که به حرمتها بیاحترامی شده و سنّتها بیاعتبار شود و کتاب (قرآن) پاره و کعبه ویران گردد و محاسن من از خون سرم که زود هنگام دار فانی را وداع میگویم گلگون شود. من همواره صابر و خشنود هستم تا نزد شما بیایم». سپس پیامبر (حضرت فاطمه (و امام حسین و امام حسن (را فرا خواند و آنچه را که به علی (آموخته بود، به آنها آموخت و آنان نیز همان را گفتند که امام علی (گفته بود. این وصیّت با مُهری از جنس طلا، مُهر و موم شد تا از گزند آتش به دور باشد و آنگاه به علی (داده شد. پس به ابوالحسن (عرض کردم: «پدر و مادر به فدایت! آیا به خاطر داری که مضمون آن وصیّت چه بود»؟ آن حضرت پاسخ داد: «سنّتهای خدا و رسول خدا (». سپس عرض کردم: «آیا انحراف آنان و مخالفتشان با امیرالمؤمنین (در وصیّت ذکر شده بود»؟ حضرت فرمود: «بله، بهصورت اندکاندک و کلمه به کلمه. مگر این فرموده پروردگار متعال را نشنیدهای که میفرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَی وَ نَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ؟! به خدا قسم! که پیامبر (به حضرت علی (و حضرت فاطمه (فرمود: «آیا آنچه را که من به شما دادم، آن را درک و قبول نکردید؟ آنان عرض کردند: «آری، و ما در برابر بدرفتاری و خشونتی که دشمنان به ما کردند، صبور بودیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص502
الکافی، ج1، ص281/ بحار الأنوار، ج22، ص479/ نورالثقلین؛ «فقال جبراییل… دفعت امیرالمؤمنین (» محذوف/ البرهان؛ «فقال جبراییل… دفعت امیرالمؤمنین (» محذوف
6
(یس/ 12)
الصّادق (عَنْ رِجَالِهِ مَرْفُوعاً إِلَی الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی الصَّادِقِ (ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ لِی یَا مُفَضَّلُ هَلْ عَرَفْتَ مُحَمَّداً (وَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَهًَْ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (کُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ قُلْتُ یَا سَیِّدِی وَ مَا کُنْهُ مَعْرِفَتِهِمْ قَالَ یَا مُفَضَّلُ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ فِی طَرَفٍ عَنِ الْخَلَائِقِ بِجَنْبِ الرَّوْضَهًِْ الْخَضِرَهًِْ فَمَنْ عَرَفَهُمْ کُنْهَ مَعْرِفَتِهِمْ کَانَ مُؤْمِناً فِی السَّنَامِ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ عَرِّفْنِی ذَلِکَ یَا سَیِّدِی قَالَ یَا مُفَضَّلُ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ عَلِمُوا مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ذَرَأَهُ وَ بَرَأَهُ وَ أَنَّهُمْ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی وَ خُزَنَاءُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ الْجِبَالَ وَ الرِّمَالَ وَ الْبِحَارَ وَ عَرَفُوا کَمْ فِی السَّمَاءِ نَجْمٌ وَ مَلَکٌ وَ وَزْنَ الْجِبَالِ وَ کَیْلَ مَاءِ الْبِحَارِ وَ أَنْهَارِهَا وَ عُیُونَهَا وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهًٍْ إِلَّا عَلِمُوهَا وَ لا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ وَ هُوَ فِی عِلْمِهِمْ وَ قَدْ عَلِمُوا ذَلِکَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ وَ أَقْرَرْتُ بِهِ وَ آمَنْتُ قَالَ نَعَمْ یَا مُفَضَّلُ نَعَمْ یَا مُکْرَمٍ نَعَمْ یَا مَحْبُورُ نَعَمْ یَا طَیِّبُّ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ الْجَنَّهًُْ وَ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ بِهَا.
امام صادق ( در حدیثی مرفوع از مفضلبنعمر نقل است: «روزی امام صادق (را ملاقات کردم و ایشان به من فرمود: «ای مفضّل! حقیقت محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین (را شناختی و به حق آنان چنانکه باید و شاید پی بردی»؟ عرض کردم: «سرورم! حقیقت معرفت آنان چیست»؟ حضرت فرمود: «ای مفضّل! آنان بسیار دور از خلایق و در کنار روضهًْالخَضراء قرار دارند. هرکس که به ذات حقیقت آنها پی ببرد، همراه ما در والاترین مقام جای خواهد گرفت». به امام صادق (گفتم: «ای سرور من! ذات حقیقت آنها را به من بشناسان». امام صادق (فرمود: «ای مفضّل! تو میدانی که آنها از تمام موجوداتی که خداوند عزّوجلّ آنها را خلق کرده است، آگاهی دارند. آنها کلمهی تقوا و خزانهداران (صاحبان) آسمانها، زمینها، کوهها، شنها و دریاها هستند و آنها تعداد ستارهها و فرشتگان آسمان و وزن کوهها را میدانند و نیز میدانند که آب دریاها و رودخانهها و چشمهها چند پیمانه است. هیچ برگ و دانهای بر زمین نمیافتد، مگر اینکه آنها از آن باخبر هستند و تمام خشک وتری (همه چیز) که در قرآن آمده است، آنها نسبت به آن آگاهی دارند. (انعام/59) سپس گفتم: «ای سرور من! من به ذات حقیقت آنها پی بردم و به آن اقرار کرده و ایمان آوردم». امام صادق (فرمود: «آریای مفضّل! ای گرامی، ای نیکو و محبوب! تو پسندیده و نیکو شدی و بهشت برای تو و برای کسی که به آن ایمان دارد، گوارا باد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص478/ البرهان
7
(یس/ 12)
أمیرالمومنین (عَنْ أَبِی ذَرٍّ (قَالَ: کُنْتُ سَائِراً فِی أَغْرَاضٍ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (إِذْ مَرَرْنَا بِوَادٍ وَ نَمْلَهًٍْ کَالسَّیْلِ سَارَ فَذَهَلْتُ مِمَّا رَأَیْتُ فَقُلْتُ: اللَّهُ أَکْبَرُ، جَلَّ مُحْصِیهِ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (وَ لَا تَقُلْ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ (وَ لَکِنْ قُلْ: جَلَّ بَارِیهِ فَوَ الَّذِی صَوَّرَکَ إِنِّی أُحْصِی عَدَدَهُمْ وَ أَعْلَمُ الذَّکَرَ مِنْهُمْ وَ الْأُنْثَی بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام علی ( ابوذر (گوید: برای انجامدادن یکی از دستورات امیرالمؤمنین (در حال حرکت بودیم که به دشتی رسیدیم که مورچههای آن چون سیل جاری بودند. من از دیدن آن صحنه متحیّر شدم و گفتم: الله اکبر، بزرگ باد کسی که میتواند این مورچهها را بشمارد! پس علی (فرمود: «ای ابوذر (! این را نگو بلکه بگو: «بزرگ باد آفرینندهی آنها! قسم به آنکه تو را آفرید، من به اذن خداوند عزّوجلّ میتوانم آنها را بشمارم و نر و ماده آنها را تشخیص دهم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
البرهان
8
(یس/ 12)
علیبنإبراهیم (وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ أَیْ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ.
علیّبنابراهیم ( کُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ؛ إِمَامٍ مُبِینٍ یعنی کتاب آشکار.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
القمی/ بحار الأنوار، ج35، ص427/ القمی، ج2، ص212/ نور الثقلین
9
(یس/ 12)
الصّادق (صَالِحِبْنِسَهْلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (یَقْرَأُ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ قَالَ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (.
امام صادق ( صالحبن سهل گوید: از امام صادق (شنیدم که آیه: وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ را قرائت کرد و فرمود: «این آیه در مورد حضرت علی (نازل شده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
بحار الأنوار، ج24، ص158/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص477/ البرهان
10
(یس/ 12)
أمیرالمومنین (أنَا وَ اللهِ الْإمَامُ الْمُبِینُ أبَیِّنُ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ وَرَّثتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ (.
امام علی ( به خدا سوگند! که من همان إِمَامٍ مُبِینٍ هستم و حق را از باطل مشخص میکنم و آن را از پیامبر (به ارث بردهام.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
نورالثقلین/ البرهان
11
(یس/ 12)
الصّادق (فَقَالَ هِشَامُبْنُعَبْدِ الْمَلِکِ إِنَّ عَلِیّاً (کَانَ یَدَّعِی عِلْمَ الْغَیْبِ وَ اللَّهُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَی غَیْبِهِ أَحَداً فَمِنْ أَیْنَ ادَّعَی ذَلِکَ فَقَالَ أَبِی إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَنْزَلَ عَلَی نَبِیِّهِ (کِتَاباً بَیَّنَ فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ وَ فِی قَوْلِهِ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ وَ فِی قَوْلِهِ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ (أَنْ لَا یَبْقَی فِی غَیْبِهِ وَ سِرِّهِ وَ مَکْنُونِ عِلْمِهِ شَیْئاً إِلَّا یُنَاجِی بِهِ عَلِیّا (.
امام باقر ( از امام صادق (روایت است: … هشام گفت: «علی (ادّعا میکرد که علم غیب میداند؛ حال آنکه پروردگار در علم غیب خود هیچ کس را شریک خود نساخته است؛ پس علی (به چه دلیل چنین ادّعایی میکرد»؟! پدرم فرمود: «خداوند عزّوجلّ بر پیامبرش کتابی فرستاد که هرچه بوده و آنچه تا روز واپسین خواهد بود را در آن بیان داشته است:
و فرستادیم ما بر تو قرآن را که روشنگر هرچیز و راهنما و رحمت و مژدهدهنده برای مسلمانها است. (نحل/89)». و باز فرموده است: وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ و نیز میفرماید: ما در کتاب آفرینش بیان هیچچیز را فرو گذار نکردیم. (انعام/38) پس خداوند به پیغمبر (خود وحی کرد: «هر غیب و رازی که بهسوی تو فرستادهایم، حتما علی (را بر آنها آگاه ساز».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص506
بحار الأنوار، ج46، ص308
12
(یس/ 12)
الصّادق (سَدِیرٌ الصَّیْرَفِیُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (وَ قَدِ اجْتَمَعَ إِلَیَّ مَالُهُ فَأَحْبَبْتُ دَفْعَهُ إِلَیْهِ وَ کُنْتُ حَبَسْتُ مِنْهُ دِینَاراً لِکَیْ أَعْلَمَ أَقَاوِیلَ النَّاسِ فَوَضَعْتُ الْمَالَ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لِی یَا سَدِیرُ خُنْتَنَا وَ لَمْ تُرِدْ بِخِیَانَتِکَ إِیَّانَا قَطِیعَتَنَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا ذَاکَ قَالَ أَخَذْتَ شَیْئاً مِنْ حَقِّنَا لِتَعْلَمَ کَیْفَ مَذْهَبُنَا قُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَ قَوْلَ أَصْحَابِی فَقَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ کُلَّ مَا یُحْتَاجُ إِلَیْهِ نَعْلَمُهُ وَ عِنْدَنَا ذَلِکَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ اعْلَمْ أَنَّ عِلْمَ الْأَنْبِیَاءِ (مَحْفُوظٌ فِی عِلْمِنَا مُجْتَمِعٌ عِنْدَنَا وَ عِلْمُنَا مِنْ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ فَأَیْنَ یُذْهَبُ بِکَ قُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ.
امام صادق ( سدیر صیرفی گفت: خدمت حضرت صادق (رسیدم؛ مقداری پول پیش من بود که میخواستم به ایشان بدهم. یک دینار آن را نگه داشتم تا حرفهای مردم را آزمایش کنم. پولها را خدمت امام (گذاشتم. فرمود: «سدیر به ما خیانت کردی از این خیانت قصد سوئی نداشتی». عرض کردم: «فدایت شوم چطور»؟ فرمود: «مقداری از حقّ ما را نگه داشتی تا ببینی ما چه میکنیم». عرض کردم: «راست میفرمایید. من میخواستم سخن دوستانم را آزمایش کنم». فرمود: «مگر نمیدانی ما هر چه نیاز باشد میدانیم و علم آن نزد ماست مگر نشنیدهای خداوند میفرماید: وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ. بدان که علم انبیا در علم ما محفوظ و نزد ماست و دانش ما از دانش انبیا گرفته شده است. چه فکر میکنی»؟ عرض کردم: «راست میفرمایی فدایت شوم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص508
بحار الأنوار، ج47، ص130/ المناقب، ج4، ص227
13
(یس/ 12)
الحسین (عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ قَامَ أَبُوبَکْرٍ وَ عُمَرُ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (هُوَ التَّوْرَاهًُْ قَالَ لَا قَالَا فَهُوَ الْإِنْجِیلُ قَالَ لَا قَالَا فَهُوَ الْقُرْآنُ قَالَ لَا قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِی أَحْصَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهِ عِلْمَ کُلِّ شَیْءٍ.
امام حسین ( ابوالجارود نقل میکند: امام باقر (از پدرش از جدّش روایت فرمود: هنگامیکه این آیه: وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ بر پیامبر (نازل شد، ابوبکر و عمر از جای خود برخاستند و گفتند: «ای رسول خدا (! إِمَامٍ مُبِینٍ، همان تورات است»؟ پیامبر (فرمود: «خیر». آن دو گفتند: «آیا انجیل است»؟ باز پیامبر (فرمود: «خیر». آنها پرسیدند: آیا قرآن است»؟ پیامبر (فرمود: «خیر». در همان لحظه، علی (وارد شد و پیامبر (فرمود: «این همان إِمَامٍ مُبِینٍ است؛ او امامی است که خداوند تبارکوتعالی، علم همهی اشیاء را در او جمع کرده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص508
بحار الأنوار، ج35، ص427/ الأمالی للصدوق، ص170/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص477/ معانی الأخبار، ص95/ نورالثقلین/ المناقب، ج3، ص64/ البرهان
آیه وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ [13]
و برای آنها، اصحاب شهر [انطاكيه] را مثال بزن هنگامیکه فرستادگان خدا بهسوی آنان آمدند.
1
(یس/ 13)
الباقر (عَن أَبِیحَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَهًْ وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُون فقال بَعَثَ اللَّهُ رَجُلَیْنِ إِلَی أَهْلِ مَدِینَهًِْ أَنْطَاکِیَهًَْ فَجَاءَاهُمْ بِمَا لَا یَعْرِفُونَهُ فَغَلَّظُوا عَلَیْهِمَا فَأَخَذُوهُمَا وَ حَبَسُوهُمَا فِی بَیْتِ الْأَصْنَامِ فَبَعَثَ اللَّهُ الثَّالِثَ فَدَخَلَ الْمَدِینَهًَْ فَقَالَ أَرْشِدُونِی إِلَی بَابِ الْمَلِکِ قَالَ فَلَمَّا وَقَفَ عَلَی بَابِ
الْمَلِکِ قَالَ أَنَا رَجُلٌ کُنْتُ أَتَعَبَّدُ فِی فَلَاهًٍْ مِنَ الْأَرْضِ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْبُدَ إِلَهَ الْمَلِکِ فَأَبْلَغُوا کَلَامَهُ الْمَلِکَ فَقَالَ أَدْخِلُوهُ إِلَی بَیْتِ الْآلِهَهًِْ فَأَدْخَلُوهُ فَمَکَثَ سَنَهًًْ مَعَ صَاحِبَیْهِ فَقَالَ لَهُمَا بِهَذَا نَنْقُلُ قَوْماً مِنْ دِینٍ إِلَی دِینٍ لَا بِالْخُرْقِ أَ فَلَا رَفَقْتُمَا ثُمَّ قَالَ لَهُمَا لَا تُقِرَّانِ بِمَعْرِفَتِی ثُمَّ أُدْخِلَ عَلَی الْمَلِکِ فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَعْبُدُ إِلَهِی فَلَمْ أَزَلْ وَ أَنْتَ أَخِی فَسَلْنِی حَاجَتَکَ قَالَ مَا لِی حَاجَهًٌْ أَیُّهَا الْمَلِکُ وَ لَکِنْ رَجُلَیْنِ رَأَیْتُهُمَا فِی بَیْتِ الْآلِهَهًِْ فَمَا حَالُهُمَا قَالَ الْمَلِکُ هَذَانِ رَجُلَانِ أَتَیَانِی یُضِلَّانِ عَنْ دِینِی وَ یَدْعُوَانِ إِلَی إِلَهٍ سَمَاوِیٍّ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ فَمُنَاظَرَهًٌْ جَمِیلَهًٌْ فَإِنْ یَکُنِ الْحَقُّ لَهُمَا اتَّبَعْنَاهُمَا وَ إِنْ یَکُنِ الْحَقُّ لَنَا دَخَلَا مَعَنَا فِی دِینِنَا فَکَانَ لَهُمَا مَا لَنَا وَ عَلَیْهِمَا مَا عَلَیْنَا قَالَ فَبَعَثَ الْمَلِکُ إِلَیْهِمَا فَلَمَّا دَخَلَا إِلَیْهِ قَالَ لَهُمَا صَاحِبُهُمَا مَا الَّذِی جِئْتُمَانِی بِهِ قَالَا جِئْنَا نَدْعُو إِلَی عِبَادَهًِْ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ یَخْلُقُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یَشَاءُ وَ یُصَوِّرُ کَیْفَ یَشَاءُ وَ أَنْبَتَ الْأَشْجَارَ وَ الثِّمَارَ وَ أَنْزَلَ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ قَالَ فَقَالَ لَهُمَا إِلَهُکُمَا هَذَا الَّذِی تَدْعُوَانِ إِلَیْهِ وَ إِلَی عِبَادَتِهِ إِنْ جِئْنَاکُمَا بِأَعْمَی یَقْدِرُ أَنْ یَرُدَّهُ صَحِیحاً قَالَا إِنْ سَأَلْنَاهُ أَنْ یَفْعَلَ فَعَلَ إِنْ شَاءَ قَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ عَلَیَّ بِأَعْمَی لَا یُبْصِرُ قَطُّ قَالَ فَأُتِیَ بِهِ فَقَالَ لَهُمَا ادْعُوا إِلَهَکُمَا أَنْ یُرَدَّ بَصَرَ هَذَا فَقَامَا وَ صَلَّیَا رَکْعَتَیْنِ فَإِذَا عَیْنَاهُ مَفْتُوحَتَانِ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ عَلَیَّ بِأَعْمَی آخَرَ فَأُتِیَ بِهِ قَالَ فَسَجَدَ سَجْدَهًًْ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا الْأَعْمَی بَصِیرٌ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ حُجَّهًٌْ بِحُجَّهًٍْ عَلَیَّ بِمُقْعَدٍ فَأُتِیَ بِهِ فَقَالَ لَهُمَا مِثْلَ ذَلِکَ فَصَلَّیَا وَ دَعَوَا اللَّهَ فَإِذَا الْمُقْعَدُ قَدْ أُطْلِقَتْ رِجْلَاهُ وَ قَامَ یَمْشِی فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ عَلَیَّ بِمُقْعَدٍ آخَرَ فَأُتِیَ بِهِ فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ أَوَّلَ مَرَّهًٍْ فَانْطَلَقَ الْمُقْعَدُ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ قَدْ أَتَیَا بِحُجَّتَیْنِ وَ أَتَیْنَا بِمِثْلِهِمَا وَ لَکِنْ بَقِیَ شَیْءٌ وَاحِدٌ فَإِنْ کَانَ هُمَا فَعَلَاهُ دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ بَلَغَنِی أَنَّهُ کَانَ لِلْمَلِکِ ابْنٌ وَاحِدٌ وَ مَاتَ فَإِنْ أَحْیَاهُ إِلَهُهُمَا دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ وَ أَنَا أَیْضاً مَعَکَ ثُمَّ قَالَ لَهُمَا قَدْ بَقِیَتْ هَذِهِ الْخَصْلَهًُْ الْوَاحِدَهًُْ قَدْ مَاتَ ابْنُ الْمَلِکِ فَادْعُوا إِلَهَکُمَا أَنْ یُحْیِیَهُ قَالَ فَخَرَّا سَاجِدَیْنِ لِلَّهِ وَ أَطَالَا السُّجُودَ ثُمَّ رَفَعَا رَأْسَیْهِمَا وَ قَالَا لِلْمَلِکِ ابْعَثْ إِلَی قَبْرِ ابْنِکَ تَجِدْهُ قَدْ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَخَرَجَ النَّاسُ یَنْظُرُونَ فَوَجَدُوهُ قَدْ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ یَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ قَالَ فَأُتِیَ بِهِ إِلَی الْمَلِکِ فَعَرَفَ أَنَّهُ ابْنُهُ فَقَالَ لَهُ
مَا حَالُکَ یَا بُنَیَّ قَالَ کُنْتُ مَیِّتاً فَرَأَیْتُ رَجُلَیْنِ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّیَ السَّاعَهًَْ سَاجِدَیْنِ یَسْأَلَانِهِ أَنْ یُحْیِیَنِی فَأَحْیَانِی قَالَ یَا بُنَیَّ فَتَعْرِفُهُمَا إِذَا رَأَیْتَهُمَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَأَخْرَجَ النَّاسَ جُمْلَهًًْ إِلَی الصَّحْرَاءِ فَکَانَ یَمُرُّ عَلَیْهِ رَجُلٌ رَجُلٌ فَیَقُولُ لَهُ أَبُوهُ انْظُرْ فَیَقُولُ لَا لَا ثُمَّ مَرَّ عَلَیْهِ بِأَحَدِهِمَا بَعْدَ جَمْعٍ کَثِیرٍ فَقَالَ هَذَا أَحَدُهُمَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَیْهِ ثُمَّ مَرَّ أَیْضاً بِقَوْمٍ کَثِیرِینَ حَتَّی رَأَی صَاحِبَهُ الْآخَرَ فَقَالَ وَ هَذَا الْآخَرُ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صَاحِبُالرَّجُلَیْنِ أَمَّا أَنَا فَقَدْ آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا وَ عَلِمْتُ أَنَّ مَا جِئْتُمَا بِهِ هُوَ الْحَقُّ فَقَالَ الْمَلِکُ وَ أَنَا أَیْضاً آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا وَ آمَنَ أَهْلُ مَمْلَکَتِهِ کُلُّهُمْ.
امام باقر ( ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر (دربارهی تفسیر آیه: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا المُرْسَلُون سؤال کردم. فرمود: «خداوند متعال دو مرد را به شهر انطاکیه فرستاد و آنها به آنجا رفتند، درحالیکه مردمان این شهر آنها را نمیشناختند و با آنها بدرفتاری کرده و در بتخانه محبوسشان کردند. سپس خداوند شخص سوّمی را به آنجا فرستاد و آن شخص وارد شهر شد و گفت: «مرا به دربار پادشاه راهنمایی کنید». امام باقر (فرمود: «وقتیکه آن مرد جلوی در ایستاد، گفت: من مردی هستم که در فلات و سرزمینی بیآب و علف به عبادت می¬پرداختم و اکنون علاقه¬مند گشته¬ام که خدای پادشاه را پرستش نمایم». نگهبانان این سخن او را به گوش پادشاه رساندند، پس پادشاه گفت: «او را به خانهی خدایان وارد کنید، آن مرد را وارد کردند و او یک سال را در آنجا با دو دوستش که قبلاً زندانی شده بودند به سر برد، پس به آن دو گفت: «اینگونه قومی را از سنّت و آئینی به سنّت و آئین دیگری در میآوریم نه با خشونت و بدرفتاری، آیا مرا همراهی می¬کنید»؟ سپس گفت: «به اینکه مرا میشناسید اقرار نکنید»؛ آن¬گاه نزد پادشاه برده شد و پادشاه به او گفت: «به من خبر رسیده که خداوندِ ما را عبادت می¬کردی، بنابراین برای همیشه برادر من خواهی بود پس حاجت خود را از من بخواه». گفت: «ای پادشاه، حاجتی ندارم، ولی سرگذشت دو مردی که در خانه خدایان (بتخانه) مشاهده کردم چیست»؟ پادشاه گفت: «این دو مرد سوی من آمدند در حالی که مرا از دین و آئینم گمراه می¬کردند و به سوی خداوندی آسمانی دعوت می¬نمودند». مرد گفت: «ای پادشاه، مناظره زیبایی خواهد بود، اگر حقّ با آن دو بود که پیروی¬شان می¬کنیم و اگر حقّ با ما بود که وارد دین¬مان می¬شوند و حقوق و واجباتی که در مورد ما به اجرا درمی¬آید در مورد آن دو نیز به اجرا درخواهد آمد». پس پادشاه کسی را دنبال آن دو مرد فرستاد و هنگامی که بر او وارد شدند دوستشان به آنان گفت: «چه چیز را برای من (ما) به ارمغان آورده¬اید»؟ گفتند: «آمده¬ایم تا به سوی عبادت خداوندی دعوت کنیم که آسمانها و زمین را آفریده است و در رحم مادران آنچه را بخواهد می¬آفریند و آن¬گونه که بخواهد شکل می¬دهد، و درخت¬ها و ثمرات را رویانده و باران را از آسمان نازل کرده است». پس به آن دو گفت: «آیا اگر نابینایی را نزد این خدای شما که ما را به سوی او و عبادتش دعوت می¬کنید بیاوریم می¬تواند سلامتی را به او بازگرداند»؟ گفتند: «اگر از او بخواهیم و ارداه کند چنین خواهد کرد». گفت: «ای پادشاه، نابینایی مادرزاد که هیچ نمی¬بیند را نزد من بیاور». و چنین شخصی حاضر شد پس به آن دو گفت: «خدای خویش را بخوانید تا بینایی این شخص را به او بازگرداند». آن¬گاه برخاستند و دو رکعت نماز گزاردند، بلافاصله چشمان آن نابینا گشوده شد و به سوی آسمان نگریست. پس گفت: «ای پادشاه، نابینای دیگری بیاورید». نابینای دیگری آورده شد و این بار خود سجده¬ای گزارد، آن¬گاه سرش را بالا گرفت و ناگهان نابینا بینائیش را باز یافت، سپس آن مرد گفت: «ای پادشاه دلیل و برهانی از پس دلیل و برهان دیگر، شخصی زمین گیر را نزد من بیاورید»؛ چنین کردند و دوباره از آن دو خواست که سلامتی این شخص را نیز به او بازگردانند، پس نماز گزاردند و خداوند را خوانند، به یک باره پاهای شخصِ زمین گیر آزاد شدند و او برخاست و به راه افتاد، گفت: «ای پادشاه، زمین گیر دیگری را نزد من بیاورید، آورده شد و آن مرد با او چنان کرد که بار پیش کرده بود، پس زمین گیر به راه افتاد، آن مرد گفت: ای پادشاه، دو دلیل آوردند و ما نیز مانندشان را آوردیم، ولی یک چیز باقی مانده است که اگر آن دو انجام دهند، با هم به کیش و آئین¬شان درخواهیم آمد، سپس گفت: «ای پادشاه، به من خبر رسیده که شما تک پسری داشته-اید که وفات نموده است، پس اگر خدای این دو شخص او را زنده گرداند همراه آنان دینشان را خواهیم پذیرفت». پادشاه به او گفت: «من نیز با تو هم عقیده¬ام»، آن¬گاه به آن دو گفت: «یک هدف باقی مانده است، پسر پادشاه وفات نموده است، پس خدای خویش را بخوانید تا او را زنده گرداند»؛ بنابراین دو مرد سجدهکنان به درگاه خداوند بر زمین افتادند و سجده¬شان را به درازا کشاندند، سپس سرشان را بالا گرفتند و به پادشاه گفتند: «شخصی را به سوی مزار پسرت روانه ¬دار إن¬شاءالله او را خواهی یافت که از مزارش برخاسته است»؛ مردم خارج شدند و می¬نگریستند، آن¬گاه پسرِ پادشاه را مشاهده کردند که از قبر خارج شده و سرش را از زیر خاک تکان می¬دهد، آن پسر نزد پادشاه آورده شد و او پی برد که واقعاً پسرش است، پس به او گفت: «ای پسرم، حال و وضعیت تو چگونه است»؟ گفت: «من مرده بودم، و اکنون دو مرد را مشاهده کردم که در مقابل پروردگارم به سجده افتادند در حالی که از او می¬خواستند که مرا زنده گرداند، پس خداوند مرا زنده گرداند، پادشاه گفت: «ای پسرکم، اگر آن دو را ببینی آنها را می¬شناسی»؟ گفت: «بله، پس پادشاه تمام مردم را به سوی صحرا خارج کرد، و یک یک مردان آن قوم از مقابل پسر پادشاه عبور می¬کردند و پدرش به او می¬گفت: «بنگر»، و پسر می¬گفت: «خیر خیر»، بعد از آمدن جمع کثیری از مردان، یکی از آن دو مرد بر پسر گذر کرد پس گفت: «این یکی از آن دو است». و با دستش به او اشاره کرد، آنگاه تعداد بیشتری از مردان بر او گذشتند تا اینکه پسر پادشاه دوست دیگر آن مرد را نیز مشاهده کرد و گفت: «و این، مرد دیگر است». پس پیامبری که دوست آن دو مرد بود گفت: «من به خداوند شما ایمان آوردم و یقین یافتم که آنچه به ارمغان آورده¬اید حقّ است». و پادشاه گفت: «من نیز به خدای شما ایمان آوردم، و تمام مردم سرزمین تحت فرمان او نیز ایمان آوردند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص508
بحار الأنوار، ج14، ص240/ نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 13)
ابنعبّاس (أَسْمَاءُ الرُّسُلِ: صَادِقٌ وَ صَدُوقٌ، وَ الثَّالِثُ: سَلُومٌ.
ابنعبّاس ( اسامی فرستادهشدگان به شهر انطاکیه، صادق، صَدوق و سَلوم بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص512
البرهان
آیه إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ [14]
در آن زمان که دو نفر [از رسولان خود] را بهسوی آنها فرستادیم، امّا آنان فرستادگان [ما] را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی را فرستادیم؛ و آنها گفتند: «ما فرستادگان [خدا] بهسوی شما هستیم».
1
(یس/ 14)
ابنعبّاس (فَکَذَّبُوهُمَا، ضَرَبُوهُمَا وَ سَجَنُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثالِثٍ… صَادِقٌ وَ صَدُوقٌ وَ الثَّالِثُ سَلُومٌ.
ابنعبّاس ( فَکَذَّبُوهُما؛ آنها را زدند و زندان کردند. فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ؛ منظور صادق، صَدوق و سَلوم بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص512
بحار الأنوار، ج14، ص242/ بحار الأنوار، ج64، ص202
آیه قالُوا ما أَنْتُمْ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمانُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا تَکْذِبُونَ [15]
امّا آنان [در جواب] گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید».
آیه قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ [16]
[فرستادگان ما] گفتند: «پروردگار ما میداند که ما قطعاً فرستادگان [او] بهسوی شما هستیم».
آیه وَ ما عَلَیْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ [17]
و بر عهدهی ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست.
آیه قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ [18]
آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفتهایم [و شما را شوم مىدانيم]، و اگر [از اين سخنان] دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید!
آیه قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ [19]
[فرستادگان] گفتند: «اگر درست بیندیشید فال بد شما با خود شماست، بلکه شما گروهی اسرافکارید».
1
(یس/ 19)
علیبنإبراهیم (إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ قَالَ: بِأَسْمَائِکُمْ.
علیّبنابراهیم ( إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ؛ منظور از بِکُمْ اسامی است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
نورالثقلین
2
(یس/ 19)
الباقر (عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (فِی قَوْلِهِ… إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ قَالَ: بِأَسْمَائِکُمْ.
امام باقر ( از ابوالجارود روایت است: امام باقر (فرمود: در آیه: إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ؛ منظور از بِکُمْ اسامی است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
القمی، ج2، ص214/ البرهان/ نورالثقلین
3
(یس/ 19)
الصّادق (أَنَّ الطِّیَرَهًَْ عَلَی مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوَّنْتَهَا تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَّدْتَهَا تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَیْئاً لَمْ تَکُنْ شَیْئا.
امام صادق ( فال بد به دل تو مانده است، اگر آن را آسان گیری، آسان است، و اگر آن را سخت بگیری سخت است و اگر آن را هیچ نشماری چیزی نیست.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
بحار الأنوار، ج55، ص110/ نورالثقلین
4
(یس/ 19)
الرّسول (کَفَّارَهًُْ الطِّیَرَهًِْ التَّوَکُّل.
پیامبری ( کفّارهی فال بد زدن، توکّل به خداست.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
الکافی، ج8، ص198/ نورالثقلین
5
(یس/ 19)
الرّسول (لَا عَدْوَی وَ لَا طِیَرَهًَْ وَ لَا شُؤْمَ.
پیامبر ( نه انتقامجویی و یاریجستن بر علیه دشمن است، نه فال بد زدن است، نه بدشگونی.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
نورالثقلین
6
(یس/ 19)
الکاظم (الشُّؤْمُ فِی خَمْسَهًٍْ لِلْمُسَافِرِ الْغُرَابِ النَّاغِقِ عَنْ یَمِینِهِ وَ النَّاشِرِ لِذَنَبِهِ وَ الذِّئْبِ الْعَاوِی الَّذِی یَعْوِی فِی وَجْهِ الرَّجُلِ وَ هُوَ مُقْعٍ عَلَی ذَنَبِهِ یَعْوِی ثُمَّ یَرْتَفِعُ ثُمَّ یَنْخَفِضُ ثَلَاثاً وَ الظَّبْیِ السَّانِحِ مِنْ یَمِینٍ إِلَی شِمَالٍ وَ الْبُومَهًِْ الصَّارِخَهًِْ وَ الْمَرْأَهًِْ الشَّمْطَاءِ تَلْقَی فَرْجَهَا وَ الْأَتَانِ الْعَضْبَاءِ فَمَنْ أَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً فَلْیَقُلِ اعْتَصَمْتُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِی نَفْسِی فَاعْصِمْنِی مِنْ ذَلِک قَالَ: فَیَعْصِمُ مِنْ ذَلِکَ.
امام کاظم ( در پنج چیز برای مسافر شومی است: کلاغی که در سمت راستش قارقار کند، و آن است که دمش را رها کند؛ گرگی رو در رو بر او بانگ زند و بر سر دمش نشسته باشد و عوعو کند و بانگ بر آورد و فرو کشد تا سه بار؛ آهو که از سمت راست به سوی سمت چپ نمایان شود؛ جغدی که جیغ کشد؛ زن ابلق مو که فرجش را نماید؛ و ماده الاغ دم بریده، و هرکه از برخورد با اینها بد دل شود بگوید: «پروردگارم! به تو پناه میبرم از شر آنچه در دلم مییابم، مرا از آن نگه دار».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
نورالثقلین/ بحار الأنوار، ج73، ص225؛ «قال: فیعصم من ذلک» محذوف
7
(یس/ 19)
أمیرالمؤمنین (فَإِذَا تَطَیَّرَ أَحَدُکُمْ فَلْیَمْضِ عَلَی طِیَرَتِهِ وَ لْیَذْکُرِ اللَّهَ عَزَّوَجَل.
امام علی ( پس هرگاه یکی از شما فال بد زد، به آن اعتنا نکرده و کارش را ادامه دهد و خدا را به یاد آورد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
الخصال، ج2، ص624
آیه وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ [20]
و مردی [با ايمان] از دورترین نقطهی شهر باشتاب آمد، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان [خدا] پیروی کنید».
1
(یس/ 20)
الصّادق (لَقَدْ کَانَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مُکَنَّعَ الْأَصَابِعِ فَکَانَ یَقُولُ هَکَذَا وَ یَمُدُّ یَدَیْهِ وَ یَقُولُ: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ.
امام صادق ( به خدا آن مردی که در سورهی یس ستایش شده انگشتانش فلج مادرزاد بود. دستش را با همان انگشتان شل دراز میکرد و میگفت: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرْسَلِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
الکافی، ج2، ص259/ مستدرک الوسایل، ج2، ص145/ بحار الأنوار، ج64، ص223/ عدهًْ الداعی، ص273/ نورالثقلین
2
(یس/ 20)
الباقر (عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (هَلْ یَبْتَلِی اللَّهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ وَ هَلْ یَبْتَلِی إِلَّا الْمُؤْمِنَ حَتَّی إِنَّ صَاحِبَ یس قَالَ: یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ کَانَ مُکَنَّعاً قُلْتُ وَ مَا الْمُکَنَّعُ قَالَ کَانَ بِهِ جُذَامٌ.
امام باقر ( سدیر گوید: به امام باقر (عرض کردم: «آیا خداوند مؤمن را را میآزماید و به بلا گرفتار می¬سازد»؟ امام (فرمود: «و آیا غیر از مؤمن کسی آزموده می¬شود و به بلا گرفتار می¬آید؟ تا جائی که صاحب یس که گفت: ای کاش قوم من میدانستند. (یس/26) «مکنّع» بوده است»، گفتم: «مکنّع» چیست»؟ گفت: «دچار جذام شده بود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص514
بحار الأنوار، ج14، ص244/ بحار الأنوار، ج64، ص241/ التمحیص، ص42/ قصص الأنبیاء للجزایری، ص408
3
(یس/ 20)
الباقر (عَنْ نَاجِیَهًَْ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (إِنَّ الْمُغِیرَهًَْ یَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُبْتَلَی بِالْجُذَامِ وَ لَا بِالْبَرَصِ وَ لَا بِکَذَا وَ لَا بِکَذَا فَقَالَ إِنْ کَانَ لَغَافِلًا عَنْ صَاحِبِ یَاسِینَ إِنَّهُ کَانَ مُکَنَّعاً ثُمَّ رُدَّ أَصَابِعُهُ فَقَالَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی تَکْنِیعِهِ أَتَاهُمْ فَأَنْذَرَهُمْ ثُمَ عَادَ إِلَیْهِمْ مِنَ الْغَدِ فَقَتَلُوه.
امام باقر ( ناجیه گوید: به امام باقر (گفتم: «مغیره می¬گوید: همانا انسان مؤمن، به جذام و پیسی و غیره مبتلا نمی¬شود»، امام (فرمود: «گویا از صاحب یاسین که شَل و چلاغ بود غافل بوده است»، سپس امام (انگشتانش را برگرداند و فرمود: «گویی اکنون به دست شَل او نگاه می¬کنم هنگامی¬که به سوی قوم خویش آمد و آنان را بیم داد سپس روز بعد به¬ سویشان بازگشت پس او را به قتل رساندند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
الکافی، ج2، ص254/ البرهان
4
(یس/ 20)
ابنعبّاس (وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی وَ کَانَ إسْمُهُ حَبِیبَ النَّجَّار.
ابنعبّاس ( وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی و به قول ابنعبّاس (و گروهی از مفسّران نامش حبیب نجّار بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
بحار الأنوار، ج64، ص202/ القمی، ج2، ص214/ نورالثقلین
5
(یس/ 20)
الرّسول (الصِّدِّیقُونَ ثَلَاثَهًٌْ حَبِیبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ یس الَّذِی قَالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ وَ حِزْقِیلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِی قَالَ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (وَ هُوَ أَفْضَلُهُم.
پیامبر ( صدیقین سه نفر هستند: «حبیب نجّار، مؤمن آل یاسین که میگوید: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرْسَلِینَ از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و آنان هدایت یافتگانند؛ حزقیل، مؤمن آل فرعون؛ آیا میخواهید مردی را بکشید به خاطر اینکه میگوید: پروردگار من «الله» است. (غافر/28). علیّبنابیطالب (که او از همه آنان برتر است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
بحار الأنوار، ج89، ص296/ فرات الکوفی، ص354/ شواهد التنزیل، ج2، ص306/ العمدهًْ، ص221/ العمدهًْ، ص222
6
(یس/ 20)
الرّسول (ثَلَاثَهًٌْ لَمْ یَکْفُرُوا بِالْوَحْیِ طَرْفَهًَْ عَیْنٍ مُؤْمِنُ آلِ یس وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (وَ آسِیَهًُْ امْرَأَهًُْ فِرْعَوْنَ.
پیامبر ( سه نفر بودند که حتّی برای یک لحظه، وحی را انکار نکردند: مؤمن آل یاسین، علیّبنابیطالب (آسیه همسر فرعون.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
کشف الغمهًْ، ج1، ص174/ نورالثقلین/ البرهان
7
(یس/ 20)
العسکری (فَإِنَّ شِیعَتَنَا الْخُلَّصَ حِزْبِیلُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ صَاحِبُ یس الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی وَ سَلْمَانُ (وَ أَبُوذَرٍّ (وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّار.
امام عسکری ( شیعهی خالص ما حزبیل مؤمن، همان مؤمن آل فرعون و صاحب یس است که خداوند متعال میفرماید: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا المَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی و همچنین سلمان (و ابوذر (و مقداد (و عمّار (از شیعیان ما هستند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
بحار الأنوار، ج65، ص159/ الإمام العسکری، ص314
8
(یس/ 20)
الصّادق (وَصِیَّتُهُ (لِعَبْدِاللَّهِبْنِجُنْدَبٍ رُوِیَ أَنَّهُ (قَالَ: یَا عَبْدَ اللَّه إِنَّمَا شِیعَتُنَا یُعْرَفُونَ بِخِصَالٍ شَتَّی بِالسَّخَاءِ وَ الْبَذْلِ لِلْإِخْوَانِ وَ بِأَنْ یُصَلُّوا الْخَمْسِینَ لَیْلًا وَ نَهَاراً شِیعَتُنَا لَا یَهِرُّونَ هَرِیرَ الْکَلْبِ وَ لَا یَطْمَعُونَ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا یُجَاوِرُونَ لَنَا عَدُوّاً وَ لَا یَسْأَلُونَ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَوْ مَاتُوا جُوعاً شِیعَتُنَا لَا یَأْکُلُونَ الْجِرِّیَّ وَ لَا یَمْسَحُونَ عَلَی الْخُفَّیْنِ وَ یُحَافِظُونَ عَلَی الزَّوَالِ وَ لَا یَشْرَبُونَ مُسْکِراً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَیْنَ أَطْلُبُهُمْ قَالَ (عَلَی رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ أَطْرَافِ الْمُدُنِ وَ إِذَا دَخَلْتَ مَدِینَهًًْ فَسَلْ عَمَّنْ لَا یُجَاوِرُهُمْ وَ لَا یُجَاوِرُونَهُ فَذَلِکَ مُؤْمِنٌ کَمَا قَالَ اللَّهُ وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعی وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ حَبِیبَ النَّجَّارِ وَحْدَهُ.
امام صادق ( «پسر جندب! جز این نیست که شیعیان ما به چند ویژگی و خصلت شناخته میشوند: سخاوت، بخشش به برادران، خواندن پنجاه رکعت نمازهای شبانه روز؛ شیعیان ما همچونزوزه سگ جیغ نمیکشند، و همچون کلاغ طمع نمیورزند، و با دشمنان ما همسایگی نمیکنند، هرگز دست نیاز به سوی آنان، هر چند که از گرسنگی بمیرند، دراز نمیکنند؛ شیعیان ما «مارماهی» نمیخورند، و بر روی کفش مسح نمیکشند، و بر ادای نماز ظهر مواظبت نمیکنند، و نوشیدنی مستکننده نمینوشند». پرسیدم: «فدایت گردم، آنان را [با این خصوصیّات] در کجا جویم»؟! فرمود: «بر سر کوهها و اطراف شهرها؛ چون به شهری وارد شدی سراغ کسانی را بگیر که هیچ آمیزشی بین آنان و مردم نباشد، این همان مؤمن است، همچنان که خداوند فرموده است: وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی المَدِینَةِ یَسْعی به خدا سوگند [آن مرد] فقط حبیب نجّار بود و بس».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص516
بحار الأنوار، ج75، ص281/ تحف العقول، ص303
آیه إِتَّبِعُوا مَنْ لایَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ [21]
از کسانی پیروی کنید که از شما اجر و پاداشی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند.
1
(یس/ 21)
الرّسول (الصِّدِّیقُونَ ثَلَاثَهًٌْ حَبِیبٌ النَّجَّارُ مُؤْمِنُ آلِ یس الَّذِی قَالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ وَ حِزْقِیلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِی قَالَ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ وَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (وَ هُوَ أَفْضَلُهُم الجوامع قَالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ. بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِین.
پیامبر ( صدّیقین سه نفر هستند: «حبیب نجّار که مؤمن آل یس است، کسی که گفت: یا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرْسَلِینَ* اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ و حزقیل مؤمن آل فرعون و علیّبنابیطالب (و او برترین آنها است. در «الجوامع» آمده است: ای کاش قوم من میدانستند. که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است! . (یس/2726)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص518
بحار الأنوار، ج89، ص296/ نورالثقلین
آیه وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ [22]
چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی بهسوی او بازگشت داده میشوید؟!
آیه أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمانُ بِضُرٍّ لاتُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لایُنْقِذُونِ [23]
آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا [از مجازات او] نجات نخواهند داد؟!
آیه إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ [24]
اگر چنین کنم، در گمراهی آشکاری خواهم بود.
آیه إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ [25]
[به همين دليل] من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید.
آیه قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ [26]
[سرانجام او را شهيد كردند و] به او گفته شد: «وارد بهشت شو». گفت: «ای کاش قوم من میدانستند».
آیه بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ [27]
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است!
1
(یس/ 27)
الباقر (عن سدیر قال: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَر (هَلْ یَبْتَلِی اللَّهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ وَ هَلْ یُبْتَلَی إِلَّا الْمُؤْمِنُ حَتَّی إِنَّ صَاحِبَ یس قَالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ کَانَ مُکَنَّعاً قُلْتُ وَ مَا الْمُکَنَّعُ قَالَ کَانَ بِهِ جُذَامٌ.
امام باقر ( سدیر گوید: به امام باقر (عرض کردم: «آیا خداوند مؤمن را میآزماید و به بلا گرفتار می¬سازد»؟ امام (فرمود: «و آیا غیر از مؤمن کسی آزموده می¬شود و به بلا گرفتار می¬آید؟ تا جائی که صاحب یس که گفت: یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ؛ «مکنّع» بوده است». گفتم: «مکنّع» چیست»؟ گفت: «دچار جذام شده بود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص518
بحار الأنوار، ج14، ص244/ بحار الأنوار، ج64، ص241/ التمحیص، ص42/ قصص الأنبیاء للجزایری، ص408
آیه وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما کُنّا مُنْزِلِینَ [28]
و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنّت ما براین نبود.
آیه إِنْ کانَتْ إِلّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ [29]
[بلكه] فقط یک صیحهی آسمانی بود و ناگهان همگی خاموش شدند.
1
(یس/ 29)
علیبنإبراهیم (فَإِذا هُمْ خامِدُونَ أَیْ مَیِّتُونَ.
علیّبنابراهیم ( منظور از خامِدُونَ در آیه: فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ مردگان هستند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص518
القمی، ج2، ص214
2
(یس/ 29)
الصّادق (عَنْ جَمِیلٍ، عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ. یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ قَالَ: هِیَ الرَّجْعَهًُْ.
امام صادق ( جمیل گوید: امام صادق (در مورد کلام خداوند: ؛ و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا میدهد، روزی که همگان صیحه رستاخیز را بحق میشنوند آن روز، روز خروج [از قبرها] است! . (ق/4241). فرمود: «این آیه نیز مربوط به رجعت است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص520
بحار الأنوار، ج53، ص65
آیه یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ [30]
افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری به سراغ آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند!
آیه أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لایَرْجِعُونَ [31]
آیا ندیدند چهقدر از اقوام پیش از آنان را [به خاطر گناهانشان] هلاک کردیم که آنها هرگز بهسوی ایشان باز نمیگردند [و زنده نمىشوند]؟!
آیه وَ إِنْ کُلٌّ لَمّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ [32]
و همهی آنان [روز قيامت] نزد ما احضار میشوند.
1
(یس/ 32)
أمیرالمومنین (عَنْ أبِیعَبْدِاللهِ (قَالَ: قَالَ أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (: إِنَّ مِنْ وَرَائِکُمْ فِتَناً مُظْلِمَهًًْ عَمْیَاءَ مُنْکَسِفَهًًْ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا النُّوَمَهًُْ قِیلَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (وَ مَا النُّوَمَهًُْ قَالَ الَّذِی یَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّهًٍْ لِلَّهِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سَیُعْمِی خَلْقَهُ مِنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَوْرِهِمْ وَ إِسْرَافِهِمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ سَاعَهًًْ وَاحِدَهًًْ مِنْ حُجَّهًٍْ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا وَ لَکِنَّ الْحُجَّهًَْ یَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ کَمَا کَانَ یُوسُفُ (یَعْرِفُ النَّاسَ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ثُمَّ تَلَا یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ.
امام علی ( از امام صادق (روایت است: امام علی (فرمود: «شما آشوبهای تاریک و روزگار مبهم در پیش دارید، که جز «نومه» کسی از آن ماجرا نجات نمییابد». عرض کردند: «یا امیرالمؤمنین (! نومه کیست»؟ فرمود: «کسی است که مردم را میشناسد ولی مردم او را نمیشناسند. بدانید که زمین از وجود حجّت خدا خالی نمیماند، و بهزودی خداوند بندگان گناهکارش را به کیفر ظلم و ستم و زیادهرویهای خود میرساند. اگر یک لحظه زمین از حجّت خدا خالی بماند، ساکنان خود را فرو میبرد حجّت خدا در روی زمین هست، او همه را میشناسد ولی کسی او را نمیشناسد چنانکه یوسف (مردم را میشناخت ولی کسی او را نمیشناخت». آنگاه این آیهی شریفه را تلاوت فرمود: یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص520
بحار الأنوار، ج51، ص112/ الغیبهًْ للنعمانی، ص141
آیه وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ [33]
و زمین مرده برای آنها نشانهای [از عظمت خدا] است که ما آن را زنده کردیم و دانه [هاى غذايى] از آن خارج ساختیم که از آن میخورند.
1
(یس/ 33)
السّجّاد (عن کتاب الغیبة للسیّد علی: یَقْتُلُ الْقَائِمُ (مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهًِْ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْأَجْفَرِ وَ یُصِیبُهُمْ مَجَاعَهًٌْ شَدِیدَهًٌْ قَالَ فَیَضِجُّونَ وَ قَدْ نَبَتَتْ لَهُمْ ثَمَرَهًٌْ یَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ یَتَزَوَّدُونَ مِنْهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی شَأْنُهُ وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ ثُمَّ یَسِیرُ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْقَادِسِیَّهًِْ وَ قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ بِالْکُوفَهًِْ وَ بَایَعُوا السُّفْیَانِیَّ.
امام سجّاد ( در کتاب الغیبهًْ آمده است: قائم (گروهی از مردم مدینه را میکشد و سپس با لشکر از مدینه بیرون میآید تا به «اجفر» میرسد در آنجا دچار گرسنگی سختی میشوند؛ فوراً میوه برای آنها روییده میشود و آنها هم از آن میخورند و از آن توشه میگیرند این است معنی آیهی شریفه: وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ. آنگاه حرکت نموده تا به قادسیّه میرسد در آن موقع مردم در کوفه اجتماع نموده و با سفیانی بیعت کردهاند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص520
بحار الأنوار، ج52، ص387
آیه وَ جَعَلْنا فِیها جَنّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ [34]
و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قراردادیم و چشمههایی آن جاری ساختیم.
آیه لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ [35]
تا از میوهی آن بخورند درحالیکه با دست خود آن را به عمل نیاوردهاند. آیا شکر [خدا را] به جا نمیآورند؟!
1
(یس/ 35)
الصّادق (سَأَلَ الزّنْدِیقُ أبَاعَبْدِاللهَ (قَالَ فَمِنْ أَیْنَ قَالُوا إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ یَأْتِی الرَّجُلُ مِنْهُمْ إِلَی ثَمَرَهًٍْ یَتَنَاوَلُهَا فَإِذَا أَکَلَهَا عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا قَالَ نَعَمْ ذَلِکَ عَلَی قِیَاسِ السِّرَاجِ یَأْتِی الْقَابِسُ فَیَقْتَبِسُ مِنْهُ فَلَا یَنْقُصُ مِنْ ضَوْئِهِ شَیْءٌ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الدُّنْیَا مِنْهُ سُرُجاً قَالَ أَ لَیْسُوا یَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ وَ تَزْعُمُ أَنَّهُ لَا تَکُونُ لَهُمُ الْحَاجَهًُْ قَالَ بَلَی لِأَنَّ غِذَاءَهُمْ رَقِیقٌ لَا ثُفْلَ لَهُ بَلْ یَخْرُجُ مِنْ أَجْسَادِهِمْ بِالْعَرَقِ قَالَ فَکَیْفَ تَکُونُ الْحَوْرَاءُ فِی کُلِّ مَا أَتَاهَا زَوْجُهَا عَذْرَاءَ قَالَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الطِّیبِ لَا تَعْتَرِیهَا عَاهَهًٌْ وَ لَا تُخَالِطُ جِسْمَهَا آفَهًٌْ وَ لَا یَجْرِی فِی ثَقْبِهَا شَیْءٌ وَ لَا یُدَنِّسُهَا حَیْضٌ فَالرَّحِمُ مُلْتَزِقَهًٌْ إِذْ لَیْسَ فِیهِ لِسِوَی الْإِحْلِیلِ مَجْرًی قَالَ فَهِیَ تَلْبَسُ سَبْعِینَ حُلَّهًًْ وَ یَرَی زَوْجُهَا مُخَّ سَاقِهَا مِنْ وَرَاءِ حُلَلِهَا وَ بَدَنِهَا قَالَ نَعَمْ کَمَا یَرَی أَحَدُکُمُ الدَّرَاهِمَ إِذَا أُلْقِیَتْ فِی مَاءٍ صَافٍ قَدْرُهُ قِیدَ رُمْحٍ قَالَ فَکَیْفَ یُنَعَّمُ أَهْلُ الْجَنَّهًِْ بِمَا فِیهَا مِنَ النَّعِیمِ وَ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ قَدِ افْتَقَدَ ابْنَهُ أَوْ أَبَاهُ أَوْ حَمِیمَهُ أَوْ أُمَّهُ فَإِذَا افْتَقَدُوهُمْ فِی الْجَنَّهًِْ لَمْ یَشُکُّوا فِی مَصِیرِهِمْ إِلَی النَّارِ فَمَا یَصْنَعُ بِالنَّعِیمِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّ حَمِیمَهُ فِی النَّارِ یُعَذَّبُ قَالَ (إِنَّ أَهْلَ الْعِلْمِ قَالُوا إِنَّهُمْ یَنْسَوْنَ ذِکْرَهُمْ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ انْتَظَرُوا قُدُومَهُمُ وَ رَجَوْا أَنْ یَکُونُوا بَیْنَ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ فِی أَصْحَابِ الْأَعْرَاف.
امام صادق ( شخص زندیقی از امام صادق (پرسید: «چگونه است که میگویند اهل بهشت نزدیک به درختی میشوند و میوهای میچینند پس از خوردن باز درخت به حالت اوّل دارای میوه است». فرمود: «آری این شبیه همان چراغ است که فردی آتشی از آن میگیرد بیآنکه از نور آن چیزی کم شود، حال اینکه تمام دنیا از جانب او پر از چراغ و سراج شده است». گفت: «مگر نمیخورند و نمیآشامند، و به نظر شما اینان نیاز به رفع حاجت ندارند». فرمود: «آری، چون خوراکشان رقیق و بیوزن است، دفع با عرق از اجسامشان خارج میشود». گفت: «چگونه حوریان در تمام موارد نزدیکی شوهرانشان باکرهاند»؟ فرمود: «زیرا او از پاکی و پاکیزگی آفریده شد و عاری از هر بیماری و نقصند، و جسمشان با آفتی مخلوط نشده و در سوراخشان چیزی جریان نمییابد، و هیچ حیضی آنان را آلوده نمیسازد، پس رحم چسبیده و بسته است، چون راهی جز برای احلیل (مجرای آلت مردی) ندارد». گفت: «حوریان هفتاد جامه بر تن دارند، چگونه است که شوهرانشان قادرند مغز دو ساقشان را از پشت این همه جامه و جسمشان ببینند»؟ فرمود: «آری، مانند یکی از خود شما که سکّههای نقره را در آبی صاف به عمق یک نیزه میبیند». پرسید: «نحوه استفاده بهشتیان از نعمات آنجا چگونه است، با اینکه غالبشان فاقد پسر یا پدر یا رفیق یا مادر خود شده، و فقدانشان فقط حاکی از این است که همه مفقودین در دوزخند، پس با نعمات چه کند آنکه از حال رفیقش در جهنّم و عذاب با خبر است». فرمود: «اهل علم گفتهاند: اهل بهشت یاد آنان را فراموش میکنند، و برخی دیگر گفتهاند: چشم به راه آنان میباشد، و امید آن دارد که از جمله اهل اعراف؛ میان دوزخ و بهشت باشند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص522
بحار الأنوار، ج10، ص187
آیه سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لایَعْلَمُونَ [36]
منزّه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند.
1
(یس/ 36)
الصّادق (عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ فَقَالَ: إِنَّ النُّطْفَهًَْ یَعْنِی الْمَاءَ یَقَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ عَلَی النَّبَاتِ وَ الثِّمَارِ وَ الشَّجَرِ، فَتَأْکُلُ النَّاسُ مِنْهَا وَ الْبَهَائِمُ فَتَجْرِی فِیهِمْ. ثُمَّ قَالَ
أَبُوعَبْدِاللهِ (: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ مِنْ أَضْعَفِ مَا یَکُونُ خَلْقاً، مِنْ نُطْفَهًٍْ قَطَرَتْ، ثُمَّ جُعِلَتْ عَلَقَهًًْ ثُمَّ جُعِلَتْ مُضْغَهًًْ ثُمَّ جُعِلَتْ عِظَاماً غَلِیظَهًًْ ثُمَّ کُسِیَ الْعِظامُ لَحْماً فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ.
امام صادق ( ابیربیع گوید: از امام صادق (در مورد کلام خداوند متعال: سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ پرسیدم. فرمود: «نطفه، همان آب است که از آسمان بر زمین فرود میآید و بر گیاهان و میوهها و درختان میافتد و مردم و چهارپایان از آن تغذیه میکنند و نطفه در آنها جاری میشود». سپس امام صادق (فرمود: «انسان از ضعیفترین مخلوقات آفریده شده است؛ از نطفهای که به صورت قطره است و سپس علقه میشود و آنگاه به صورت گوشت جویده شده در میآید. سپس به استخوانی محکم تبدیل میشود و پس از آن، دور استخوان را گوشت میپوشاند. پس خداوند متعال، بهترین خلقکنندگان است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص522
البرهان
آیه وَ آیَةٌ لَهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ [37]
شب [نيز] برای آنها نشانهای است [از عظمت خدا]؛ ما روز را از آن برمیگیریم، در این هنگام آنان در تاریکی فرو میروند.
1
(یس/ 37)
الباقر (فَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلَ مُحَمَّدٍ (الشَّمْسَ وَ مَثَلَ الْوَصِیِّ الْقَمَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ ذِکْرُهُ جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَوْلُهُ وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ.
امام باقر ( خداوند مَثَل محمّد (را به خورشید زده و مَثَل وصی و جانشینش را به ماه که این آیه اشاره به همان است: خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد. (یونس/5). و این آیه: وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُون.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص524
بحار الأنوار، ج23، ص321/ بحار الأنوار، ج24، ص367
2
(یس/ 37)
الصّادق (إِنَ اللَّهَ خَلَقَ حِجَاباً مِنْ ظُلْمَهًٍْ مِمَّا یَلِی الْمَشْرِقَ وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ اغْتَرَفَ ذَلِکَ الْمَلَکُ غُرْفَهًًْ بِیَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ بِهَا الْمَغْرِبَ یَتْبَعُ الشَّفَقَ وَ یُخْرِجُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ قَلِیلًا قَلِیلًا وَ یَمْضِی فَیُوَافِی الْمَغْرِبَ عِنْدَ سُقُوطِ الشَّفَقِ فَیُسَرِّحُ {فِی الظُّلْمَهًِْ} الظُّلْمَهًَْ ثُمَّ یَعُودُ إِلَی الْمَشْرِقِ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ نَشَرَ جَنَاحَیْهِ فَاسْتَاقَ الظُّلْمَهًَْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ حَتَّی یُوَافِیَ بِهَا الْمَغْرِبَ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْس.
امام صادق ( خدا پردهای از تاریکی در پهلوی مشرق آفریده و بدان فرشتهای گماشته، چون خورشید فرو شود آن فرشته تا دو کف خود از آن تاریکی برگیرد و به مغرب آید و به دنبال شفق باشد، و خرده خرده از میان دو کفش برآید و بگذرد تا هنگامی که شفق فرو شود و تاریکی پهن گردد، سپس به مشرق بازگردد و چون خورشید برآید با پر خود تاریکی را به مغرب راند تا آن را هنگام برآمدن خورشید به مغرب رساند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص524
الکافی، ج3، ص279/ نورالثقلین/ البرهان
3
(یس/ 37)
علیبنإبراهیم (وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ أَیْ نَخْرُجُ.
علیّبنابراهیم ( وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ؛ [نَسلَخُ] یعنی بیرون میآوریم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص524
القمی، ج2، ص215
آیه وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ [38]
و خورشید [نيز براى آنها آيتى است] که پیوسته بهسوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند توانا و داناست.
و خورشید [نیز برای آنها آیتی است] که پیوسته بهسوی قرارگاهش در حرکت است
1 -1
(یس/ 38)
الرّسول (عَنْ أَبِیذَرٍّ الْغِفَارِیِّ (قَالَ کُنْتُ آخِذاً بِیَدِ النَّبِیِّ (وَ نَحْنُ نَتَمَاشَی جَمِیعاً فَمَا زِلْنَا نَنْظُرُ إِلَی الشَّمْسِ حَتَّی غَابَتْ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (أَیْنَ تَغِیبُ قَالَ فِی السَّمَاءِ ثُمَّ تَرْفَعُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَی سَمَاءٍ حَتَّی تَرْفَعَ إِلَی السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ الْعُلْیَا حَتَّی تَکُونَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَخِرَّ سَاجِدَهًًْ فَتَسْجُدُ مَعَهَا الْمَلَائِکَهًُْ الْمُوَکَّلُونَ بِهَا ثُمَّ تَقُولُ یَا رَبِّ مِنْ أَیْنَ تَأْمُرُنِی أَنْ أَطْلُعَ أَمِنْ مَغْرِبِی أَمْ مِنْ مَطْلَعِی فَذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ یَعْنِی بِذَلِکَ صُنْعَ الرَّبِّ الْعَزِیزِ فِی مُلْکِهِ بِخَلْقِهِ.
پیامبر ( ابوذر غفاری (گوید: «دست پیغمبر (را گرفته بودم و هر دو با هم راه میرفتیم و پیوسته به آفتاب نظر می¬کردیم تا آنکه پنهان شد. من عرض کردم: «ای رسول خدا! آفتاب در کجا پنهان میشود»؟ فرمود: «در آسمان، بعد از آن از آسمانی به سوی آسمان دیگر بالا می¬رود تا آنکه به سوی آسمان هفتم که از همه بالاتر است صعود می¬کند، تا آنکه در زیر عرش میشود، پس به سجده می¬افتد و فرشتگان موکّل بر او نیز به همراهش سجده می¬کنند. پس آفتاب عرض می¬کند: پروردگارا، به من امر می¬فرمایی که از کجا طالع شوم؟ آیا از مغربم طلوع کنم یا از مشرقم؟ و این همان است که خدای عزّ و جلّ می¬فرماید: وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص524
بحار الأنوار، ج55، ص144
1 -2
(یس/ 38)
الرّسول (عن أبیذر (کُنْتُ مَعَ النَّبِیِّ (فِی الْمَسْجِدِ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَقَالَ یَا بَاذَرٍّ (أَ تَدْرِی أَیْنَ تَغْرُبُ الشَّمْسُ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ إِنَّهَا تَذْهَبُ حَتَّی تَسْجُدَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَسْتَأْذِنُ فِی الرُّجُوعِ فَیُؤْذَنُ لَهَا فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها.
پیامبر ( از اباذر (روایت است که هنگام غروب خورشید با رسول خدا (در مسجد بودم، فرمود: «ای اباذر (میدانی خورشید کجا غروب میکند»؟ گفتم: «خدا و رسولش داناترند». فرمود: «میرود تا زیر عرش سجده میکند و اجازه برگشت میگیرد و به او اجازه داده شود. و این است کلام خداوند عزّوجلّ: وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص526
بحار الأنوار، ج55، ص210
1 -3
(یس/ 38)
الصّادق (عَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ سَیَابَهًَْ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (: جُعِلْتُ لَکَ الْفِدَاءَ، إِنَ النَّاسَ یَقُولُونَ: إِنَّ النُّجُومَ لَایَحِلُّ النَّظَرُ فِیهَا وَ هِیَ تُعْجِبُنِی، فَإِنْ کَانَتْ تُضِرُّ بِدِینِی، فَلَا حَاجَهًَْ لِی فِی شَیْءٍ یُضِرُّ بِدِینِی، وَ إِنْ کَانَتْ لَاتُضِرُّ بِدِینِی، فَوَ اللَّهِ إِنِّی لَأَشْتَهِیهَا، وَ أَشْتَهِی النَّظَرَ فِیهَا. فَقَالَ: لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ، لَاتُضِرُّ بِدِینِکَ. ثُمَ قَالَ: إِنَّکُمْ تَنْظُرُونَ فِی شَیْءٍ مِنْهَا کَثِیرُهُ لَایُدْرَکُ، وَ قَلِیلُهُ لَایُنْتَفَعُ بِهِ، تَحْسُبُونَ عَلی طَالِعِ الْقَمَرِ. ثُمَّ قَالَ: أَتَدْرِی کَمْ بَیْنَ الْمُشْتَرِی وَ الزُّهَرَهًِْ مِنْ دَقِیقَهًٍْ؟ قُلْتُ: لَا وَاللَّهِ. قَالَ: أَ فَتَدْرِی کَمْ بَیْنَ الزُّهَرَهًِْ وَ بَیْنَ الْقَمَرِ مِنْ دَقِیقَهًٍْ؟ قُلْتُ: لا قَالَ: أَفَتَدْرِی کَمْ بَیْنَ الشَّمْسِ وَ بَیْنَ السُّنْبُلَهًِْ مِنْ دَقِیقَهًٍْ؟ قُلْتُ: لَاوَاللَّهِ، مَا سَمِعْتُ مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْمُنَجِّمِینَ قَطُّ. قَالَ: أَفَتَدْرِی کَمْ بَیْنَ السُّنْبُلَهًِْ وَ بَیْنَ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ مِنْ دَقِیقَهًٍْ؟ قُلْتُ: لَا وَ اللَّهِ، مَا سَمِعْتُهُ مِنَ مُنَجِّمٍ قَطُّ. قَالَ: مَا بَیْنَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلی صَاحِبِهِ سِتُّونَ أَوْ تِسْعُونَ دَقِیقَهًًْ شَکَّ عَبْدُ الرَّحْمنِ. ثُمَّ قَالَ: یَا عَبْدَ الرَّحْمنِ، هذَا حِسَابٌ إِذَا حَسَبَهُ الرَّجُلُ وَ وَقَعَ عَلَیْهِ، عَرَفَ الْقَصَبَهًَْ الَّتِی وَسَطَ الْأَجَمَهًِْ، وَ عَدَدَ مَا عَنْ یَمِینِهَا، وَ عَدَدَ مَا عَنْ یَسَارِهَا، وَ عَدَدَ مَا خَلْفَهَا، وَ عَدَدَ مَا أَمَامَهَا حَتّی لَایَخْفی عَلَیْهِ مِنْ قَصَبِ الْأَجَمَهًِْ وَاحِدَهًٌْ.
امام صادق ( عبدالرحمنبنسَیابه نقل میکند که به امام صادق (عرض کردم: «جانم به فدای شما! همانا مردم میگویند: اگر کسی از ستارهها خوشش بیاید، نگاهکردن به آنها حلال نیست. اگر به دین من زیان میرساند که من به دیدن آنها نیازی ندارم و اگر به دین من زیانی نمیرساند، به خدا سوگند! من تمایل زیادی به ستارگان دارم و دوست دارم به آنها نگاه کنم». حضرت فرمود: «آنطور که مردم میگویند، نیست. نگاهکردن به ستارهها، زیانی به دین تو نمیرساند». سپس فرمود: «شما به چیزی مینگرید که بسیاری از آن، درک نمیشود و مقدار اندک آن سودی نمیرساند که طلوع ماه را اندازهگیری کنید». و حضرت سپس فرمود: «آیا میدانی بین خورشید و برج سنبله چند دقیقه فاصله وجود دارد؟ و آیا میدانی بین برج سنبله و لوح محفوظ چند دقیقه فاصله وجود دارد»؟ پاسخ دادم: «خیر، به خدا سوگند! نمیدانم. تا به حال درمورد آن، چیزی از ستارهشناسان نشنیدهام». حضرت فرمود: «فاصلهی هر یک از اینها تا کناری آن، شصت تا هفتاد دقیقه است». عبدالرحمن شک کرد. سپس فرمود: «ای عبدالرّحمن! این محاسبهای است که اگر کسی آن را بداند و به آن دست یابد، میتواند تعداد نیهای یک بیشه را بشمارد و اینکه چقدر نی در سمت راست آن بیشه و سمت چپ و پشت و جلوی آن قرار دارد، و به این صورت، حتّی یک نی بیشه نیز بر او پوشیده نمیماند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص526
الکافی، ج15، ص459/ البرهان
1 -4
(یس/ 38)
الکاظم (عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سُئِلَ الْعَالِمُ (کَیْفَ عِلْمُ اللَّهِ قَالَ عَلِمَ وَ شَاءَ وَ أَرَادَ وَ قَدَّرَ وَ قَضَی وَ أَمْضَی فَأَمْضَی مَا قَضَی وَ قَضَی مَا قَدَّرَ وَ قَدَّرَ مَا أَرَادَ فَبِعِلْمِهِ کَانَتِ الْمَشِیئَهًُْ وَ بِمَشِیئَتِهِ کَانَتِ الْإِرَادَهًُْ وَ بِإِرَادَتِهِ کَانَ التَّقْدِیرُ وَ بِتَقْدِیرِهِ کَانَ الْقَضَاءُ وَ بِقَضَائِهِ کَانَ الْإِمْضَاءُ وَ الْعِلْمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَی الْمَشِیئَهًِْ وَ الْمَشِیئَهًْ ثَانِیَهًٌْ وَ الْإِرَادَهًُْ ثَالِثَهًٌْ وَ التَّقْدِیرُ وَاقِعٌ عَلَی الْقَضَاءِ بِالْإِمْضَاءِ فَلِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْبَدَاءُ فِیمَا عَلِمَ مَتَی شَاءَ وَ فِیمَا أَرَادَ لِتَقْدِیرِ الْأَشْیَاءِ فَإِذَا وَقَعَ الْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ فَلَا بَدَاءَ فَالْعِلْمُ فِی الْمَعْلُومِ قَبْلَ کَوْنِهِ وَ الْمَشِیئَهًُْ فِی الْمُنْشَإِ قَبْلَ عَیْنِهِ وَ الْإِرَادَهًُْ فِی الْمُرَادِ قَبْلَ قِیَامِهِ وَ التَّقْدِیرُ لِهَذِهِ الْمَعْلُومَاتِ قَبْلَ تَفْصِیلِهَا وَ تَوْصِیلِهَا عِیَاناً وَ وَقْتاً وَ الْقَضَاءُ بِالْإِمْضَاءِ هُوَ الْمُبْرَمُ مِنَ الْمَفْعُولَاتِ ذَوَاتِ الْأَجْسَامِ الْمُدْرَکَاتِ بِالْحَوَاسِّ مِنْ ذَوِی لَوْنٍ وَ رِیحٍ وَ وَزْنٍ وَ کَیْلٍ وَ مَا دَبَّ وَ دَرَجَ مِنْ إِنْسٍ وَ جِنٍّ وَ طَیْرٍ وَ سِبَاعٍ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ فَلِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهِ الْبَدَاءُ مِمَّا لَا عَیْنَ لَهُ فَإِذَا وَقَعَ الْعَیْنُ الْمَفْهُومُ الْمُدْرَکُ فَلَا بَدَاءَ وَ اللهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ فَبِالْعِلْمِ عَلِمَ الْأَشْیَاءَ قَبْلَ کَوْنِهَا وَ بِالْمَشِیئَهًِْ عَرَّفَ صِفَاتِهَا وَ حُدُودَهَا وَ أَنْشَأَهَا قَبْلَ إِظْهَارِهَا وَ بِالْإِرَادَهًِْ مَیَّزَ أَنْفُسَهَا فِی أَلْوَانِهَا وَ صِفَاتِهَا وَ بِالتَّقْدِیرِ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا وَ عَرَّفَ أَوَّلَهَا وَ آخِرَهَا وَ بِالْقَضَاءِ أَبَانَ لِلنَّاسِ أَمَاکِنَهَا وَ دَلَّهُمْ عَلَیْهَا وَ بِالْإِمْضَاءِ شَرَحَ عِلَلَهَا وَ أَبَانَ أَمْرَهَا وَ ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیم.
امام کاظم ( معلّْی نقل کرده، از امام کاظم (سؤال شد: «خداوند چگونه علم یافت»؟ ایشان فرمود: «علم یافت و خواست و اراده کرد و تقدیر نمود و قضا کرد و امضا نمود، چیزی که قضا کرده بود را امضا نمود و چیزی که تقدیر نموده بود را قضا کرد و چیزی که اراده کرده بود را تقدیر نمود؛ پس مشیّت او از روی علمش است و اراده¬اش از روی مشیّتش و تقدیرش از روی اراده¬اش و قضایش از روی تقدیرش و امضایش از روی قضایش؛ بنابراین علمش مقدّم بر مشیّتش و مشیّت در رتبهی دوم و اراده در رتبهی سوم است و تقدیر به این است که قضا، امضا شود. خداوند تبارک و تعالی هر زمان که بخواهد می¬تواند در چیزهای که می¬داند و در چیزهایی که برای تقدیر اشیاء اراده کرده است بداء حاصل کند. زمانی که قضای خداوند با امضای او واقع شود، دیگر بدائی در کار نیست. بنابراین علم به معلوم قبل از وجود آن است و مشیّت در مُشاء، قبل از عینیّت آن است و اراده کردن مراد، قبل از تحقّق آن و تقدیر این معلومات قبل از تفصیل و رساندن آن¬ها به عینیّت و تحقّق است و قضا به وسیلهی امضا، همان صورت حتمی کارها و اجسام و مدرکاتی است که با حواس درک میشوند، همان موجوداتی که رنگ و بو و وزن و حجم دارند و همهی جنبنده¬ها، از قبیل انسان و جنّ و پرندگان و درندگان و سایر موجوداتی که با حواس درک می¬شوند. خداوند در مورد چیزهایی که هنوز عینیّت پیدا نکرده¬اند بداء دارد، [امّا] وقتی عین مفهوم و قابل درک آن¬ها واقع شوند، دیگر بدائی در کار نیست و خداوند هر چه بخواهد می¬کند. خداوند با علمش به اشیاء، قبل از اینکه به وجود بیایند به آن¬ها علم دارد و با مشیّتش صفات و حدود آن¬ها را می¬شناساند و آن¬ها را قبل از آشکار کردنشان به وجود می¬آورد و با اراده¬اش آن¬ها را در رنگ و صفات و حدودشان از هم¬دیگر متمایز می¬کند و با تقدیرش روزیهای آن¬ها را اندازه می¬گیرد و آغاز و پایان آن¬ها را می¬¬شناسد و با قضایش جای آن¬ها را برای مردم روشن می¬نماید و مردم را به آن¬ها راهنمایی می¬کند و با امضایش، علل آن¬ها را شرح میدهد و امرش را آشکار می¬نماید، ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص526
الکافی، ج1، ص149/ نورالثقلین
آیه وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ [39]
و برای ماه منزلگاههایی قراردادیم، [و هنگامىكه اين منازل را طى كرد] سرانجام به صورت شاخهی کهنه [قوسى شكل و زرد رنگ] خرما درمیآید.
1
(یس/ 39)
الرّضا (عن داود النهدی، عن بعض أصحابه، قال دخل ابن أبیسعید المکاری علی أبیالحسنالرضا (فقال له: … فَقَالَ رَجُلٌ قَالَ عِنْدَ مَوْتِهِ کُلُّ مَمْلُوکٍ لِی قَدِیمٍ فَهُوَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ فَمَا کَانَ مِنْ مَمَالِیکِهِ أَتَی عَلَیْهِ سِتَّهًُْ أَشْهُرٍ فَهُوَ قَدِیمٌ وَ هُوَ حُرٌّ.
امام رضا ( داود نهدی از برخی یارانش نقل میکند: ابنابوسعید مکاری بر امام رضا (وارد شد و گفت: … مردی هنگام مرگش میگوید: «تمام غلامانی که از قدیم داشتم اکنون در راه خدا آزاد میکنم [حال از کجا باید دانست که کدامان غلامان، قدیم هستند]»؟ حضرت جواب داد: «آری، خداوند عزّوجلّ در قرآن فرموده است: حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ. پس غلامانی که شش ماه نزد او بودهاند، قدیم هستند و باید آزاد شوند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص528
الکافی، ج6، ص195/ من لایحضره الفقیه، ج3، ص155/ تهذیب الأحکام، ج8، ص231/ البرهان/ نورالثقلین
2
(یس/ 39)
أمیرالمومنین (قَضَی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (فِی رَجُلٍ أَوْصَی فَقَالَ أَعْتِقُوا عَنِّی کُلَّ عَبْدٍ قَدِیمٍ فِی مِلْکِی فَلَمَّا مَاتَ لَمْ یَعْرِفِ الْوَصِیُّ مَا یَصْنَعُ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ یُعْتَقُ عَنْهُ کُلُّ عَبْدٍ لَهُ فِی مِلْکِهِ سِتَّهًَْ أَشْهُرٍ وَ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَی وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّ الْعُرْجُونَ إِنَّمَا یَنْتَهِی إِلَی الشَّبَهِ بِالْهِلَالِ فِی تَقَوُّسِهِ وَ ضُئُولَتِهِ بَعْدَ سِتَّهًِْ أَشْهُرٍ مِنْ أَخْذِ الثَّمَرَهًِْ مِنْهُ.
امام علی ( دربارهی مردی که وصیّت کرده و گفت: «هر بنده که در ملک من قدیمی است او را آزاد کنید و چون از دنیا رفت وصیّ ندانست چه بکند، از آن حضرت (پرسیدند». حضرت فرمود: «هر بنده که شش ماه در ملک او بوده باید او را آزاد کرد [و قدیم از شش ماه به بالا اطلاق شود] و [برای گواهی این گفتار] این آیهی شریفه را تلاوت فرمود: وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ و هرآینه ثابت شده که شاخهی خرما آنگاه کهنه شود و مانند هلال خم شود که شش ماه از چیدن خرمای آن گذشته باشد و این آیهی شریفه را گواه گرفت که قدیم از شش ماه به بالا را میگویند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص528
وسایل الشیعهًْ، ج23، ص57/ بحار الأنوار، ج40، ص265/ الإرشاد، ج1، ص221/ فقه القرآن، ج2، ص209
3
(یس/ 39)
علیبنإبراهیم (الْعُرْجُونُ طَلْعُ النَّخْلِ وَ هُوَ مِثْلُ الْهِلَالِ فِی أَوَّلِ طُلُوعِهِ.
علیّبنابراهیم ( الْعُرْجُونُ یعنی شکوفهی نخل (نخستین مرحلهی شکلگیری خرما) که مانند هلال ماه در آغاز طلوع میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص528
بحار الأنوار، ج55، ص166/ القمی، ج2، ص215/ البرهان
آیه لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ [40]
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی میگیرد؛ و هریک در مسیر خود شناورند.
1
(یس/ 40)
الرّضا (عَن الْأَشْعَثِبْنِحَاتِمٍ قَالَ: فَقَالَ الرِّضَا (إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ سَأَلَنِی بِالْمَدِینَهًِْ فَقَالَ النَّهَارُ خُلِقَ قَبْلُ أَمِ اللَّیْلُ فَمَا عِنْدَکُمْ قَالَ فَأَدَارُوا الْکَلَامَ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُمْ فِی ذَلِکَ شَیْءٌ فَقَالَ الْفَضْلُ لِلرِّضَا (أَخْبِرْنَا بِهَا أَصْلَحَکَ اللَّهُ قَالَ نَعَمْ مِنَ الْقُرْآنِ أَمْ مِنَ الْحِسَابِ قَالَ لَهُ الْفَضْلُ مِنْ جِهَهًِْ الْحِسَابِ فَقَالَ قَدْ عَلِمْتَ یَا فَضْلُ أَنَّ طَالِعَ الدُّنْیَا السَّرَطَانُ وَ الْکَوَاکِبُ فِی مَوَاضِعِ شَرَفِهَا فَزُحَلُ فِی الْمِیزَانِ وَ الْمُشْتَرِی فِی السَّرَطَانِ وَ الشَّمْسُ فِی الْحَمَلِ وَ الْقَمَرُ فِی الثَّوْرِ وَ ذَلِکَ یَدُلُّ عَلَی کَیْنُونَهًِْ الشَّمْسِ فِی الْحَمَلِ مِنَ الْعَاشِرِ مِنَ الطَّالِعِ فِی وَسَطِ السَّمَاءِ فَالنَّهَارُ خُلِقَ قَبْلَ اللَّیْلِ وَ أَمَّا فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ أَیْ قَدْ سَبَقَهُ النَّهَارُ.
امام رضا ( اشعثبن حاتم گوید: امام رضا (فرمود: «مردی از بنیاسرائیل در مدینه از من پرسید: «روز، جلوتر خلق شده است یا شب؟ جواب شما چیست»؟ گفت: به حاشیه رفتند و جوابی نداشتند. و فضل به امام رضا (گفت: «به ما خبر ده اصلحک اللَّه»، فرمود: «بسیار خوب، از قرآن بگویم یا با حساب و ریاضیّات»؟ فضل گفت: «از حساب». فرمود: «ای فضل تو میدانی که طالع دنیا سرطان است درحالیکه ستارگان در موضع شرف خود بودند، پس زحل در میزان بوده، و مشتری در سرطان و خورشید در حمل، و ماه در ثور و این دلالت دارد که خورشید در حمل بود و در دهمین درجه طالع در میانه آسمان، پس روز پیش از شب خلق شده، و امّا در قرآن هم خدا فرموده است: لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهار یعنی روز پیش از او بوده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص528
بحار الأنوار، ج54، ص226/ فرج المهموم، ص95/ نورالثقلین
2
(یس/ 40)
الباقر (عَن أبیالجارود عَنْ أَبِیجَعْفَر (فِی قَوْلِهِ لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ یَقُولُ الشَّمْسُ سُلْطَانُ النَّهَارِ وَ الْقَمَرُ سُلْطَانُ اللَّیْلِ لَا یَنْبَغِی لِلشَّمْسِ أَنْ تَکُونَ مَعَ ضَوْءِ الْقَمَرِ بِاللَّیْلِ وَ لَا یَسْبِقُ اللَّیْلُ النَّهَارَ یَقُولُ لَا یَذْهَبُ اللَّیْلُ حَتَّی یُدْرِکَهُ النَّهَارُ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ یَقُولُ یَجِیءُ وَرَاءَ الْفَلَکِ بِالِاسْتِدَارَهًِْ.
امام باقر ( در روایت ابوالجارود آمده است: امام باقر (در مورد کلام خداوند متعال: لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ فرمود: «خورشید پادشاه روز است و ماه پادشاه شب. برای خورشید شایسته نیست که در شب با پرتو ماه باشد. و شب بر روز پیشی نمیگیرد، شب نمیرود تا اینکه روز به آن برسد که خداوند متعال میفرماید: وَ کُلٌٌّّ فیِ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ همگی به دنبال فلک دایره¬وار می¬چرخند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص530
بحار الأنوار، ج55، ص159/ القمی، ج2، ص214/ البرهان؛ «عن أبی جفر فی قوله لا الشمس… فلک یسبحون» محذوف/ نورالثقلین
3
(یس/ 40)
الباقر (إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الشَّمْسَ قَبْلَ الْقَمَرِ وَ خَلَقَ النُّورَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الظُّلْمَهًَْ.
امام باقر ( همانا خداوند بلند مرتبه زمین را پیش از آسمان و زندگی را پیش از مرگ و خورشید را پیش از ماه و نور را پیش از تاریکی آفرید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص530
بحار الأنوار، ج54، ص98/ نورالثقلین
4
(یس/ 40)
الرّسول (عَن جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاقْتَدُوا بِالزُّهَرَهًِْ فَإِذَا غَابَتِ الزُّهَرَهًُْ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَیْنِ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا الزُّهَرَهًُْ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ فَقَالَ أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ (الْقَمَرُ وَ فَاطِمَهًُْ (الزُّهَرَهًُْ وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ (وَ الْحُسَیْن (.
پیامبر ( جابربن عبدالله (گوید: پیامبر (فرمود: «کسی که به نور ستاره زهره دسترسی نداشته باشد، از نور فرقدین بهرهمند میشود». یکی از حضّار پرسید: «مقصود شما از خورشید و ماه و ستاره زهره و فرقدان چیست»؟ در پاسخ فرمود: «من خورشیدم، علی (ماه است، فاطمه زهرا (همان زهره است و حسنین (فرقدان هستند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص530
بحار الأنوار، ج24، ص74
آیه وَ آیَةٌ لَهُمْ أَنّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ [41]
نشانهای [ديگر از عظمت پروردگار] برای آنان این است که ما فرزندانشان را در کشتیهایی پر [از وسايل و بارها] حمل کردیم.
1
(یس/ 41)
علیّبنإبراهیم (الْفُلْکُ الْمَشْحُونُ قَالَ السُّفُنُ الْمُمْلِئَهًُْ.
علیّبنابراهیم ( الْفُلْکِ المَشْحُونِ یعنی کشتیهای انباشته.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص530
البرهان / القمی، ج2، ص215؛ «الملیهًْ» بدل «الملییهًْ»
2
(یس/ 41)
أمیرالمومنین (الْفُلْکُ الْمَشْحُونُ اتَّخَذَ نُوحٌ (فِیهِ تِسْعِینَ بَیْتاً لِلْبَهَائِم.
امام علی ( فرمود: الْفُلْکِ المَشْحُونِ که نوح (نود خانه برای چهارپایان در آن قرار داد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص530
بحار الأنوار، ج10، ص4/ نورالثقلین
آیه وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ [42]
و برای آنها مرکبهای [ديگرى] همانند آن آفریدیم.
آیه وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ [43]
و اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم بهطوری که نه فریادرسی داشته باشند و نه نجات داده شوند.
1
(یس/ 43)
علیّبنإبراهیم (وَ خَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ یَعْنِی الدَّوَابَّ وَ الْأَنْعَامَ.
علیّبنابراهیم ( وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ یعنی چهارپایان اهلی و انعام (گاو، گوسفند…).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص532
القمی، ج2، ص215
آیه إِلّا رَحْمَةً مِنّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ [44]
مگر اینکه رحمت ما [شامل حالشان شود]، و تا زمان معیّنی [از اين زندگى] بهرهگیرند.
آیه وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [45]
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیشرو و پشتسر شماست [از عذاب دنيا و آخرت] بپرهیزید تا مشمول رحمت الهی شوید». [اعتنا نمىكنند].
آیه وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ [46]
و هیچ آیهای از آیات پروردگارشان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان میشوند.
آیه وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ [47]
و هنگامیکه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید». کافران به مؤمنان میگویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را اطعام میکرد؟! [پس خدا خواسته است او گرسنه باشد و] شما فقط در گمراهی آشکارید».
1
(یس/ 47)
الصّادق (اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ مَا خَلْفَکُمْ مِنَ الْعُقُوبَهًْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ أی لِتَکُونُوا رَاجِینَ رَحَمَهًَْ اللهِ.
امام صادق ( هنگامیکه به آنان گفته شود از گناهانی که در پیشروی و جلو دست شما است و از عقوبت و کیفرهای اخروی که پشتسر دارید بترسید تا مشمول رحمت حق شوید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص532
بحار الأنوار، ج67، ص276/ نورالثقلین و البرهان؛ فیهما: «ای لتکونوا راجین رحمهًْ الله» محذوف
آیه وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ [48]
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده [قيامت] کی خواهد بود»؟!
1
(یس/ 48)
علیّبنإبراهیم (قَوْلِهِ وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ إِلَی قَوْلِهِ یَخِصِّمُونَ قَالَ ذَلِکَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ یُصَاحُ فِیهِمْ صَیْحَهًٌْ وَ هُمْ فِی أَسْوَاقِهِمْ یَتَخَاصَمُونَ فَیَمُوتُونَ کُلُّهُمْفِی مَکَانِهِمْ لَا یَرْجِعُأَحَدٌ مِنْهُمْ إِلَی مَنْزِلِهِ وَ لَا یُوصِی بِوَصِیَّهًٍْ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لاإِلیأَهْلِهِمْ یَرْجِعُون.
علیّبنابراهیم ( وَیَقُولُونَ مَتَی هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ* مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ؛ این رویداد در آخرالزمان اتّفاق میافتد و صدایی آنان را دربرمیگیرد، درحالیکه در بازارهایشان سرگرم نزاع با یکدیگرند. همهی آنها در همان جاییکه هستند، میمیرند و حتّی احدی از آنها به خانهاش برنمیگردد و توانایی وصیّتنمودن و سفارشکردن را ندارد و این سخن خداست که میفرماید: فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لَا إِلَی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص532
بحار الأنوار، ج6، ص323/ القمی، ج2، ص215/ نورالثقلین/ البرهان
آیه ما یَنْظُرُونَ إِلّا صَیْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ [49]
[امّا] جز این انتظار نمیکشند که یک صیحهی عظیم [آسمانى] آنها را فراگیرد، درحالیکه مشغول جدال [در امور دنيا] هستند.
1
(یس/ 49)
علیبنإبراهیم (قَوْلِهِ وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ إِلَی قَوْلِهِ یَخِصِّمُونَ قَالَ ذَلِکَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ… ثُمَّ ذَکَرَ النَّفْخَهًَْ الثَّانِیَهًَْ فَقَالَ إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ.
علیّبنابراهیم ( وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ و ما یَنْظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ؛ آن در آخر الزمان است. سپس [خدای متعال] نفخ صور دوّم را بیان کرد و فرمود: صیحه واحدی بیش نیست، [فریادی عظیم برمیخیزد] ناگهان همگی نزد ما احضار میشوند! . (یس/53)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص534
بحار الأنوار، ج6، ص323/ القمی، ج2، ص215؛ «بتفاوت»
آیه فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ [50]
و [چنان غافلگير مىشوند كه حتّى] نمیتوانند وصیّتی کنند و نه بهسوی خانوادهی خود بازگردند.
1
(یس/ 50)
الرّسول (خَیْرُ الرِّزْقِ مَا یَکْفِی وَ خَیْرُ الذِّکْرِ مَا یَخْفَی… وَ تَأَهَّبُوا لِلرَّحِیلِ مِنْ دَارِ الْبَوَارِ إِلَی دَارِ الْقَرَارِ وَ احْذَرُوا الْمَوْتَ أَنْ یُفَاجِئَکُمْ عَلَی غِرَّهًٍْ وَ یُعَجِّلَکُمْ عَنِ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَالَ فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ فَرُبَّ ذِی عَقْلٍ أَشْغَلَهُ هَوَاهُ عَمَّا خُلِقَ لَهُ حَتَّی صَارَ کَمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ وَ لَا تَعْذِرُوا أَنْفُسَکُمْ فِی خَطَئِهَا وَ لَا تُجَادِلُوا بِالْبَاطِلِ فِیمَا یُوَافِقُ هَوَاکُم.
پیامبر ( بهترین رزق آن است که به قدر کفایت باشد. و بهترین ذکر آن است که پنهان باشد… و بهرهای از دنیای خود را برای آخرت خود پیش فرستید، و در این امر جدّی و کوشا باشید. زیرا ناگهان مرگ مفاجات شما را درمییابد، [و در آن هنگام هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید] چنانکه خداوند متعال میفرماید: فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ و چه بسیارند صاحبان عقلی که پیرو هوای نفس خود شدند تا جاییکه همانند بیعقلها گردیدند، و نفس خویش را از خطایی که مرتکب شده، معذور ندارید و با سخن باطلی که موافق دلخواه شما است، مجادله نکنید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص534
إرشادالقلوب، ج1، ص74
آیه وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ [51]
[بار ديگر] در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان بهسوی [دادگاه] پروردگارشان میروند.
1
(یس/ 51)
علیّبنإبراهیم (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ قال من القبور.
علیّبنابراهیم ( منظور از الأجداث در آیه: وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ قبور است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص534
القمی، ج2، ص2/ نورالثقلین
2
(یس/ 51)
السّجّاد (عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهًَْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (قَالَ سُئِلَ عَنِ النَّفْخَتَیْنِ کَمْ بَیْنَهُمَا قَالَ: مَا شَاءَ اللَّهُ، فَقِیلَ لَهُ فَأَخْبِرْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (کَیْفَ یُنْفَخُ فِیهِ فَقَالَ: أَمَّا النَّفْخَهًُْ الْأُولَی فَإِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ إِسْرَافِیلَ فَیَهْبِطُ إِلَی الْأَرْضِ وَ مَعَهُ الصُّورُ وَ لِلصُّورِ رَأْسٌ وَاحِدٌ وَ طَرَفَانِ وَ بَیْنَ طَرَفِ کُلِّ رَأْسٍ مِنْهُمَا مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قَالَ: فَإِذَا رَأَتِ الْمَلَائِکَهًُْ إِسْرَافِیلَ وَ قَدْ هَبَطَ إِلَی الدُّنْیَا وَ مَعَهُ الصُّورُ قَالُوا: قَدْ أَذِنَ اللَّه… قَالَ: فَیَنْفُخُ فِیهِ نَفْخَهًًْ فَیَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِی یَلِی الْأَرْضَ فَلَا یَبْقَی فِی الْأَرْضِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ، وَ یَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنَ الطَّرَفِ الَّذِی یَلِی السَّمَاءَ فَلَا یَبْقَی فِی السَّمَاءِ ذُو رُوحٍ إِلَّا صَعِقَ وَ مَاتَ إِلَّا إِسْرَافِیلَ فَیَمْکُثُونَ فِی ذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ قَالَ: فَیَقُولُ اللَّهُ لِإِسْرَافِیلَ یَا إِسْرَافِیلُ مِتْ فَیَمُوتُ، فَیَمْکُثُونَ فِی ذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یَأْمُرُ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ فَتَمُورُ مَوْراً وَ یَأْمُرُ الْجِبَالَ فَتَسِیرُ سَیْراً، وَ هُوَ قَوْلُهُ: یَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً وَ تَسِیرُ
الْجِبالُ سَیْراً یَعْنِی یُبْسَطُ وَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ یَعْنِی بِأَرْضٍ لَمْ تُکْتَسَبْ عَلَیْهَا الذُّنُوبُ
بَارِزَهًًْ لَیْسَ عَلَیْهَا جِبَالٌ وَ لَا نَبَاتٌ کَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّهًٍْ، وَ یُعِیدُ عَرْشَهُ عَلَی الْمَاءِ کَمَا کَانَ أَوَّلَ مَرَّهًٍْ مُسْتَقِلًّا بِعَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ. قَالَ: فَعِنْدَ ذَلِکَ یُنَادِی الْجَبَّارُ بِصَوْتٍ مِنْ قَبْلِهِ جَهْرَوِیٍّ یُسْمِعُ أَقْطَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ فَلَمْ یُجِبْهُ مُجِیبٌ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ تَعَالَی مُجِیباً لِنَفْسِهِ لِلهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ، أَنَا قَهَرْتُ الْخَلَائِقَ کُلَّهُمْ فَأَمَتُّهُمْ، أَنِّی أَنَا اللهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی لَا شَرِیکَ لِی وَ لَا وَزِیرَ لِی، أَنَا خَلَقْتُ خَلْقِی وَ أَنَا أَمَتُّهُمْ بِمَشِیَّتِی وَ أَنَا أُحْیِیهِمْ بِقُدْرَتِی. قَالَ: فَیَنْفُخُ الْجَبَّارُ نَفْخَهًًْ فِی الصُّورِ فَیَخْرُجُ الصَّوْتُ مِنْ إِحْدَی الطَّرَفَیْنِ الَّذِی یَلِی السَّمَاوَاتِ فَلَا یَبْقَی فِی السَّمَاوَاتِ أَحَدٌ إِلَّا حَیِیَ وَ قَامَ کَمَا کَانَ وَ یَعُودُونَ حَمَلَهًُْ الْعَرْشِ وَ تُحْضَرُ الْجَنَّهًُْ وَ النَّارُ وَ یُحْشَرُ الْخَلَائِقُ لِلْحِسَابِ. قَالَ: فَرَأَیْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (یَبْکِی عِنْدَ ذَلِکَ بُکَاءً شَدِیداً.
امام علی ( از ثویربنابیفاخته روایت است که از امام سجّاد (در مورد دو نفخ صور سؤال شد که بین آن دو چقدر فاصله است»؟ فرمود: «هرقدر که خدا بخواهد». به او عرض شد: «ای فرزند رسول خد (! پس ما را آگاه کن که چگونه در آن دمیده میشود»؟ فرمود: «در نفخ صور اوّل خداوند به اسرافیل دستور میدهد؛ پس به دنیا فرود میآید و همراه او شیپور است و شیپور یکسر و دو طرف دارد و فاصلهی میان هر یک از دو طرف آن به اندازه فاصله آسمان تا زمین است». فرمود: «هنگامیکه ملائکه، اسرافیل را میبینند درحالیکه به دنیا فرودآمده و شیپور همراه اوست، میگویند: «خداوند در مورد مرگ اهل زمین اجازه داده است» … فرمود: «در آن میدمد و صدا از قسمتیکه بهطرف زمین است بیرون میآید؛ در نتیجه در روی زمین هیچ جانداری نمیماند مگر اینکه بیهوش میشود و میمیرد و صدا از قسمتی که بهطرف آسمانها است بیرون میآید و در آسمانها هیچ صاحب جانی به جز اسرافیل باقی نمیماند مگر اینکه بیهوش میشود و میمیرد». فرمود: «خداوند به اسرافیل میفرماید: «ای اسرافیل بمیر»؛ پس اسرافیل میمیرد و هر مقدار که خدا بخواهد درآن حالت میمانند. سپس به آسمانها دستور میدهد پس به حرکت درمیآیند و به کوهها دستور میدهد پس ازجا کنده شده متحرّک میشوند و آن سخن خداوند است: [این عذاب الهی] در آن روزی است که آسمان بهشدّت به حرکت در میآید* و کوهها از جا کنده و متحرک میشوند! . (طور/109). یعنی پهن و گسترده شود و این زمین به زمین دیگر مبدّل میشود. (ابراهیم/48). یعنی به زمینی که در آن گناه نشده است و آشکار [و مسطّح] است و کوهها و گیاهان بر روی آن نیست؛ همچنانکه بار اوّل آن را گسترد و درحالیکه در عظمت و قدرتش مستقل است عرشش را چنانچه اوّل بار بود بر روی آب بر میگرداند». فرمود: «در این هنگام [خدای] جبّار جلّ جلاله با صدای بلندی که اطراف آسمانها و زمینها میشنوند، ندا میدهد: حکومت برای کیست»؟ هیچ جوابدهندهای پاسخ نمیدهد و دراینهنگام [خدای] جبّار جلّ جلاله در جواب خود میگوید: «برای خداوند یکتای قهّار است! و من همهی مخلوقات و امّتشان را مغلوب ساختم. منم خداوند؛ معبودی جز من نیست؛ تنهایم همتایی برای او نیست و نه وزیری و من خلقم را با دست قدرت خود آفریدم و من با مشیّت خود آنها را میراندم و من با قدرت خود آنها را زنده میکنم». فرمود: «سپس [خدای] جبّار یک بار در شیپور میدمد که صدا از یکی از دو طرفی که بهطرف آسمانها است بیرون میآید؛ در نتیجه در آسمانها هیچکس باقی نمیماند مگر اینکه زنده شده بر میخیزد و حاملان عرش بر میگردند و بهشت و جهنّم حاضر میشوند و مخلوقات را برای حساب محشور میگرداند». دراین هنگام علیّبنالحسین (را دیدم که بهشدّت گریه میکند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص534
مجمع البحرین، ج2، ص445
3
(یس/ 51)
السّجّاد (َ إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ وَ حُلُولَ الْأَمْرِ فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهًِْ صَرْعَی رَهَائِنَ الْقُبُور.
امام سجّاد ( اسرافیل صاحب صور که بر پاست چشم به راه اجازهی تو و رسیدن وقت است تا با یک دمیدن، همهی خفتههای گور را بیدار کند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص536
بحار الأنوار، ج56، ص217
آیه قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمانُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ [52]
میگویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! [آرى] این همان [روز جزا] است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان [او] راست گفتند».
1
(یس/ 52)
الرّضا (عَن الْحَسَنِبْنِشَاذَانَ الْوَاسِطِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (أَشْکُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطٍ وَ حَمْلَهُمْ عَلَیَّ وَ کَانَتْ عِصَابَهًٌْ مِنَ الْعُثْمَانِیَّهًِْ تُؤْذِینِی فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَخَذَ مِیثَاقَ أَوْلِیَائِنَا عَلَی الصَّبْرِ فِی دَوْلَهًِْ الْبَاطِلِ فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَلَوْ قَدْ قَامَ سَیِّدُ الْخَلْقِ لَقَالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُون.
امام رضاع) - حسنبن شاذان واسطی گوید: نامهای به خدمت امام رضا (نوشتم و از ناسازگاری و تعدّی مردم واسط که از پیروان عثمان بودند، و به من آزار میرساندند، شکایت نمودم. حضرت به خط مبارک مرقوم فرموده بود: «خداوند عزّوجلّ از دوستان خود عهد و پیمان گرفته که در دولت باطل صبر پیشه سازند؛ بنابراین تو هم به حکم پروردگارت صبر کن، که چون سرور مردم قیام کند پیروان باطل را از قبر بیرون آورده انتقام دوستان مظلوم ما را از آنها میگیرد در آن موقع است که آنها میگویند: یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ المُرْسَلُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص536
الکافی، ج8، ص247/ بحار الأنوار، ج53، ص89/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص481؛ «جهلهم» بدل «حملهم» / نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 52)
الباقر (فَإِنَّ الْقَوْمَ کَانُوا فِی الْقُبُورِ فَلَمَّا قَامُوا حَسِبُوا أَنَّهُمْ کَانُوا نِیَاماً قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا قَالَ الْمَلَائِکَةُ هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ.
امام باقر ( قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا؛ همانا مردم در قبرها هستند، هنگامیکه برمیخیزند، گمان میکنند که در خواب بودهاند. و میگویند: «وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان بیدار کرد»؟ و ملائکه میگویند: هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ المُرْسَلُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص536
بحار الأنوار، ج7، ص103/ القمی، ج2، ص216/ البرهان
آیه إِنْ کانَتْ إِلّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ [53]
صیحهی واحدی بیش نیست، [فريادى عظيم برمىخيزد] ناگهان همگی نزد ما احضار میشوند.
آیه فَالْیَوْمَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لاتُجْزَوْنَ إِلّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [54]
[و به آنها گفته مىشود]: امروز به هیچکس کمترین ستمی نخواهد شد، و جز آنچه انجام میدادید، کیفر داده نمیشوید.
1
(یس/ 54)
علیّبنإبراهیم (ثُمَّ ذَکَرَ النَّفْخَةَ الثَّانِیَةَ فَقَالَ: إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ.
علیّبنابراهیم ( سپس دمیدن نفخهی دوّم را ذکر میکند و میگوید: إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج6، ص323/ القمی، ج2، ص216
آیه إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ [55]
بهشتیان، امروز [به نعمتهاى خدا] مشغول و مسرورند.
1
(یس/ 55)
علیّبنإبراهیم (إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ قَالَ اقْتِضَاضُ الْعَذَارَی فاکِهُونَ قَالَ یُفَاکِهُونَ النِّسَاءَ وَ یُلَاعِبُونَهُنَّ.
علیّبنابراهیم ( إِنَّ أَصْحَابَ الجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ؛ به برداشتن بکارت دختران باکره مشغولند و خوشگذرانی میکنند. با زنان خوش میگذرانند و با آنان بازی میکنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج8، ص124/ القمی، ج2، ص2؛ «افتضاض» بدل «اقتضاض» / البرهان؛ «افتضاض» بدل «اقتضاض» و «فاکهون… یلاعبونهن» محذوف/ نورالثقلین
2
(یس/ 55)
الصّادق (قِیلَ: شُغِلُوا بِافْتِضَاضِ الْعَذَارَی.
امام صادق ( فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ؛ معنای آیه این است که آنان سرگرم برداشتن بکارت دوشیزگانند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج8، ص93/ نورالثقلین
آیه هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَی الْأَرائِکِ مُتَّکِئُونَ [56]
آنها و همسرانشان در سایههایی [از قصرها و درختان بهشتى] بر تختها تکیه زدهاند.
آیه لَهُمْ فِیها فاکِهَةٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ [57]
برای آنها در بهشت میوهی بسیار لذّتبخشی است، و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود.
1
(یس/ 57)
الباقر (الْأَرَائِکُ السُّرُرُ عَلَیْهَا الْحِجَالُ.
امام باقر ( الْأَرَائِکُ بهمعنای تختهاست که روی آنها حجلههایی قرار گرفته است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج8، ص124/ القمی، ج2، ص216/ نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 57)
الرّسول (الْمُؤْمِنُ سَاعَهًًْ مَعَ الْحَوْرَاءِ وَ سَاعَهًًْ مَعَ الْآدَمِیَّهًِْ وَ سَاعَهًًْ یَخْلُو بِنَفْسِهِ عَلَی الْأَرَائِکِ مُتَّکِئاً یَنْظُرُ بَعْضُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی بَعْض.
پیامبر ( مؤمن ساعتی با آن حوریهی رعنا خوش است و ساعتی با آن آدمیزادهی زیبا خوش است و ساعتی هم تنها به سر میبرد و بر تختش تکیه زده و به همدیگر نگاه میکنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج8، ص160/ نورالثقلین
3
(یس/ 57)
أمیرالمومنین (أَنَا صَاحِبُ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ أُسْکِنُ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ الْجَنَّهًَْ وَ أُسْکِنُ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ وَ إِلَیَّ تَزْوِیجُ أَهْلِ الْجَنَّهًْ.
امام علی ( من صاحب اختیار بهشت و آتش جهنّم هستم؛ اهل بهشت را در بهشت مسکن میدهم و اهل آتش را در آتش سکونت میدهم و پیوند ازدواج اهل بهشت با من است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج53، ص47
4
(یس/ 57)
الرّسول (فَإِذَا جَلَسَ الْمُؤْمِنُ عَلَی سَرِیرِهِ اهْتَزَّ سَرِیرُهُ فَرَحاً فَإِذَا اسْتَقَرَّتْ بِوَلِیِّ اللَّهِ مَنَازِلُهُ فِی الْجَنَّهًِْ اسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ الْمَلَکُ الْمُوَکَّلُ بِجِنَانِهِ لِیُهَنِّئَهُ کَرَامَهًَْ اللَّهِ إِیَّاهُ فَیَقُولُ لَهُ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِ وَ وُصَفَاؤُهُ مَکَانَکَ فَإِنَّ وَلِیَّ اللَّهِ قَدِ اتَّکَأَ عَلَی أَرَائِکِهِ فَزَوْجَتُهُ الْحَوْرَاءُ الْعَیْنَاءُ قَدْ هَبَّتْ لَهُ فَاصْبِرْ لِوَلِیِّ اللَّهِ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ شُغُلِهِ قَال: فَتَخْرُجُ عَلَیْهِ زَوْجَتُهُ الْحَوْرَاءُ مِنْ خَیْمَتِهَا تَمْشِی مُقْبِلَهًًْ وَ حَوْلَهَا وُصَفَاؤُهَا یُحَیِّینَهَا عَلَیْهَا سَبْعُونَ حُلَّهًًْ مَنْسُوجَهًًْ بِالْیَاقُوتِ وَ اللُّؤْلُؤِ وَ الزَّبَرْجَدِ صُبِغْنَ بِمِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ عَلَی رَأْسِهَا تَاجُ الْکَرَامَهًِْ وَ فِی رِجْلَیْهَا نَعْلَانِ مِنْ ذَهَبٍ مُکَلَّلَانِ بِالْیَاقُوتِ وَ اللُّؤْلُؤِ شِرَاکُهَا یَاقُوتٌ أَحْمَرُ فَإِذَا أُدْنِیَتْ مِنْ وَلِیِّ اللَّهِ وَ هَمَّ أَنْ یَقُومَ إِلَیْهَا شَوْقاً تَقُولُ لَهُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَیْسَ هَذَا یَوْمَ تَعَبٍ وَ لَا نَصَبٍ فَلَا تَقُمْ أَنَا لَکَ وَ أَنْتَ لِی فَیَعْتَنِقَانِ مِقْدَارَ خَمْسِمِائَهًِْ عَامٍ مِنْ أَعْوَامِ الدُّنْیَا لَا یُمِلُّهَا وَ لَا تُمِلُّهُ قَالَ فَیَنْظُرُ إِلَی عُنُقِهَا فَإِذَا عَلَیْهَا قِلَادَهًٌْ مِنْ قَصَبِ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَسَطُهَا لَوْحٌ مَکْتُوبٌ أَنْتَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ حَبِیبِی وَ أَنَا الْحَوْرَاءُ حَبِیبَتُکَ إِلَیْکَ تَنَاهَتْ نَفْسِی وَ إِلَیَّ تَنَاهَتْ نَفْسُکَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ أَلْفَ مَلَکٍ یُهَنِّئُونَهُ بِالْجَنَّهًِْ وَ یُزَوِّجُونَهُ الْحَوْرَاءَ.
پیامبر ( و چون مؤمن بر تخت خود می¬نشیند، تختش از شادی به لرزه می¬افتد. چون اقامت¬گاه¬های دوست خدا در بهشت برپا شود، فرشته¬ای که بر باغ¬هایش گمارده شده، اجازه میخواهد تا بر او وارد شود و به خاطر دهش¬های خداوند، به او شادباش گوید، امّا خادمان و کنیزان او به آن فرشته گویند: «بایست، چرا که دوست خدا بر تخت خود تکیه زده و پریِ سیاه چشمی که همسر اوست، می¬خواهد به نزدش رود، پس صبر کن تا دوست خدا کار خود به پایان رساند»؛ در آنگاه پری سیاه چشمی که همسر اوست، از خیمه خود به سوی او بیرون می¬آید و در حالی که کنیزانش او را در میان گرفته¬اند، شورمند گام بر می¬دارد و هفتاد دیبای بافته با یاقوت و مروارید و زبرجد، رنگین به مشک و عنبر، بر تن کرده و تاجی از کرامت بر سر گذاشته و کفشی از طلای آراسته به یاقوت و مروارید، با بندهایی از یاقوت سرخ، به پا دارد؛ چون به نزدیکی دوست خدا می¬رسد و او مشتاقانه میخواهد به سویش برخیزد، به او می¬گوید: «ای دوست خدا! امروز روز خستگی و فرسودگی نیست، پس برنخیز، من از برای تو و تو از برای منی». آنگاه آن دو به اندازه پانصد سال از سال¬های دنیا هم آغوش می¬شوند و نه این از او خسته شود و نه او از این؛ در آن دم دوست خدا به گردن آن پری می¬نگرد و بر آن آویزه¬ای از بندهای یاقوت سرخ می¬بیند که بر آن نوشته شده: توای دوست خدا! معشوق منی و من پری، معشوق توأم که جان من به تو و جان تو به من بسته است. سپس خداوند هزار فرشته می¬فرستد تا به او به خاطر ورودش به بهشت شادباش گویند و پریان سیاه چشم را به همسری¬اش درآورند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص538
بحار الأنوار، ج8، ص129/ نورالثقلین
آیه سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ [58]
سلام [و درود الهى بر آنها]، سخنی است از سوی پروردگاری مهربان.
1
(یس/ 58)
علیبنإبراهیم (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ قَالَ السَّلَامُ مِنْهُ هُوَ الْأَمَانُ.
علیّبنابراهیم ( سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ؛ سلام و درود از سوی خدا، بهمعنای امنیّت و آرامش است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص540
بحار الأنوار، ج8، ص124
آیه وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ [59]
[و به گروهى ديگر گفته مىشود]: جدا شوید امروزای گنهکاران!
1
(یس/ 59)
علیبنإبراهیم (إِذَا جَمَعَ اللَّهُ الْخَلْقَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ بَقُوا قِیَاماً عَلَی أَقْدَامِهِمْ حَتَّی یُلْجِمَهُمُ الْعَرَقُ فَیُنَادُوا یَا رَبِّ حَاسِبْنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ قَالَ فَیَبْعَثُ اللَّهُ رِیَاحاً فَیَضْرِبُ بَیْنَهُمْ وَ یُنَادِی مُنَادٍ وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ فَیَمِیزُ بَیْنَهُمْ فَصَارَ الْمُجْرِمُونَ فِی النَّارِ وَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ إِیمَانٌ صَارَ إِلَی الْجَنَّهًِْ.
علیّبنابراهیم ( وقتی روز قیامت خدا خلق را جمع میکند سر پا میایستند تا اینکه عرقشان بر آنان افسار میزند؛ پس ندا میدهند: «پروردگارا! حساب اعمال ما را برس ولو جهنّمی شویم! پس خدا بادهایی میفرستد که بین آنان زده میشود و منادی ندا میدهد: وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ پس بین آنان تمیز داده میشود، پس مجرمان در آتش و هرکس که در دلش ایمان باشد، به سوی بهشت روانه میشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص540
بحار الأنوار، ج7، ص103/ القمی، ج2، ص216/ نورالثقلین
آیه أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ [60]
ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!
1
(یس/ 60)
الجواد (مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ.
امام جواد ( هرکس به سخنگویی گوش دهد، بندگی او نموده پس اگر آن سخنگوی از جانب خدا باشد مستمع بندگی خدا نموده و اگر ناطق از جانب ابلیس باشد مستمع عبادت ابلیس نموده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص540
بحار الأنوار، ج2، ص94/ نورالثقلین
آیه وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ [61]
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
1
(یس/ 61)
السّجّاد (لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم.
امام سجاد ( میان خدا و حجّت او که امام هر زمان است حجاب و مانعی وجود ندارد، پس خداوند پیشروی حجّت خود پوششی نیفکنده است. ماییم درهای علم خدا، راه مستقیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص542
بحار الأنوار، ج24، ص12
آیه وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ [62]
او گروه زیادی از شما را گمراه کرد؛ آیا اندیشه نکردید؟!
1
(یس/ 62)
علیبنإبراهیم (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثِیراً یَعْنِی خَلْقاً کَثِیراً قَدْ هَلَکَ.
علیّبنابراهیم ( وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا یعنی شیطان مردمان بسیاری را به هلاکت رسانده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص542
القمی، ج2، ص216
آیه هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ [63]
این همان دوزخی است که به شما وعده داده میشد.
آیه إِصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ [64]
امروز به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید!
آیه أَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ [65]
امروز بر دهانشان مُهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان به کارهایی که انجام میدادند گواهی میدهند.
1
(یس/ 65)
الصّادق (فِیمَا شَهِدَتِ الْأَیْدِی وَ الْأَرْجُلُ عَلَی أَنْفُسِهِمَا وَ عَلَی أَرْبَابِهِمَا مِنْ تَضْیِیعِهِمَا لِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ فَرَضَهُ عَلَیْهِمَا الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ فَهَذَا أَیْضاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَلَی الْیَدَیْنِ وَ عَلَی الرِّجْلَیْنِ وَ هُوَ عَمَلُهُمَا وَ هُوَ مِنَ الْإِیمَانِ.
امام صادق ( دربارهی شهادت دست و پا در قرآن آیه فرستاده و در آن از تضییع امر خداوند بهوسیلهی دست و پا سخن گفته است. در آیهی شریفه فرموده است: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ و این هم واجبات پا بود که خداوند برای آن گذاشته و باید به آن عمل کنند و همین عمل خود از ایمان میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص542
الکافی، ج2، ص36/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص166/ دعایم الإسلام، ج1، ص8؛ «من نطقها» بدل «من تضییعهما» / مستدرک الوسایل، ج11، ص152؛ «من نطقها» بدل «من تضییعهما» / نورالثقلین/ البرهان
2
(یس/ 65)
أمیرالمومنین (جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَهًِْ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (وَ مَا هُوَ قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَی… وَ قَوْلُهُ إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ قَوْلُهُ لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَ قَوْلُهُ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون… قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (فَأَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَی… قَالَ (وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اللهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ قَوْلُهُ إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ وَ قَوْلُهُ لا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمْ
بِالْوَعِیدِ وَ قَوْلُهُ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ فَإِنَّ ذَلِکَ فِی مَوَاطِنَ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ مَوَاطِنِ ذَلِکَ الْیَوْمِ الَّذِی کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهًٍْ وَ الْمُرَادُ یَکْفُرُ أَهْلُ الْمَعَاصِی بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ الْکُفْرُ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ الْبَرَاءَهًُْ یَقُولُ یَتَبَرَّأُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْض.
امام علی ( یکی از زندیقان نزد امام علی (رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقص نبود هرآینه به دینتان میگرویدم». امیرالمؤمنین (به او فرمود: «از چه سخن میگویی؟ [آن تناقض کدام است]»؟ [او تعدادی از آیات قرآن را ذکر کرد و] گفت: «… و گفته است که: این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! (ص/64) و گفته است: [خداوند] میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید من پیشتر به شما هشدار دادهام [و اتمام حجّت کردهام]! . (ق/28). الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون…». امیرالمؤمنین (در جواب فرمود: «… امّا دربارهی سخن خداوند که فرمود: روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچیک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگویند، و [آنگاه که میگویند] درست میگویند! . (نبأ/38). و کلام آن جناب: به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم! . (انعام/23). و کلام آن جناب: از یکدیگر بیزاری میجویید و یکدیگر را لعن میکنید. (عنکبوت/25). و کلام آن جناب: این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! . (ص/64). و کلام آن جناب: نزد من جدال و مخاصمه نکنید من پیشتر به شما هشدار دادهام [و اتمام حجّت کردهام]! . (ق/28). و کلام آن جناب: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. این¬ها هر یک در یکی از جایگاه¬های آن روزی است که پنجاه هزار سال به درازا می¬کشد. مراد این است که معصیت پیشگان به یکدیگر کفر می-ورزند و همدیگر را لعنت می¬کنند. کفر در این آیه به معنای برائت و بیزاری جستن است. می¬فرماید: آنان از یکدیگر بیزاری میجویند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص542
بحار الأنوار، ج90، ص98/ الاحتجاج، ج1، ص240
3
(یس/ 65)
أمیرالمومنین (تَفْسِیرُ النُّعْمَانِیِّ، فِیمَا رَوَاهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (فِی أَنْوَاعِ آیَاتِ الْقُرْآنِ قَالَ ثُمَّ نَظَمَ تَعَالَی مَا فَرَضَ عَلَی السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ الْفَرْجِ فِی آیَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ فَقَالَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ یَعْنِی بِالْجُلُودِ هَاهُنَا الْفُرُوجَ وَ قَالَ تَعَالَی وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا وَ سَاقَ الْحَدِیثَ إِلَی أَنْ قَالَ ثُمَّ أَخْبَرَ أَنَّ الرِّجْلَیْنِ مِنَ الْجَوَارِحِ الَّتِی تَشْهَدُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حَتَّی یُسْتَنْطَقَ بِقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون.
امام علی ( در کتاب تفسیر نعمانی آمده است: خدای تعالی آنچه را که بر گوش و چشم و فرج واجب نمود در یک آیه مرتّب نموده و فرموده است: شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه به خاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان میکردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند! . (فصلت/22). و خداوند میفرماید: شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوشها و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید [زیرا باور نمیداشتید آنها به سخن درآیند]، بلکه شما گمان میکردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که [پنهانی] انجام میدهید نمیداند. منظور از پوستها در اینجا فرجها است. همچنین خدای تعالی فرمود: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. (اسراء/36). سپس خداوند سبحان خبر داد که پاها از اعضا و جوارحی است که روز قیامت، زمانیکه از آن خواسته میشود که سخن بگوید، [بر اعمال انسان] شهادت میدهد با این سخنش: أَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص544
بحار الأنوار، ج7، ص318
4
(یس/ 65)
أمیرالمومنین (خُتِمَ عَلَی الْأَفْوَاهِ فَلَا تَکَلَّمُ وَ قَدْ تَکَلَّمَتِ الْأَیْدِی وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا {فَ} لا یَکْتُمُونَ اللهَ حَدِیثا.
امام علی ( بر دهانها مهر زده میشود؛ پس سخن نگویند و دستها سخن میگویند و پاها شهادت میدهند و پوستها از آنچه انجام دادهاند سخن میگویند؛ پس [در آن روز]، نمیتوانند سخنی را از خدا پنهان کنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص544
بحار الأنوار، ج7، ص313/ نورالثقلین
5
(یس/ 65)
علیبنإبراهیم (فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ یَعْرِضُ عَلَیْهِمْ أَعْمَالُهُمْ فَیُنْکِرُونَهَا فَیَقُولُونَ مَا عَمِلْنَا مِنْهَا شَیْئاً فَیَشْهَدُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهًُْ الَّذِینَ کَتَبُوا عَلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فَقَالَ الصَّادِقُ (فَیَقُولُونَ لِلَّهِ یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ مَلَائِکَتُکَ یَشْهَدُونَ لَکَ ثُمَّ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا فَعَلُوا مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللهُ جَمِیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَ هُمُ الَّذِینَ غَصَبُوا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (فَعِنْدَ ذَلِکَ یَخْتِمُ اللَّهُ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ وَ یَنْطِقُ جَوَارِحُهُمْ فَیَشْهَدُ السَّمْعُ بِمَا سَمِعَ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ وَ یَشْهَدُ الْبَصَرُ بِمَا نَظَرَ بِهِ إِلَی مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ تَشْهَد الْیَدَانِ بِمَا أَخَذَتَا وَ تَشْهَدُ الرِّجْلَانِ بِمَا سَعَتَا مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ و
َ تَشْهَدُ الْفَرْجُ بِمَا ارْتَکَبَتْ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ ثُمَّ أَنْطَقَ اللَّهُ أَلْسِنَتَهُمْ فَیَقُولُونَ هُمْ لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا فَیَقُولُونَ أَنْطَقَنَا اللهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَیْ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ وَ الْجُلُودُ الْفُرُوجُ وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللهَ لا یَعْلَمُ کَثِیراً مِمَّا تَعْمَلُون.
علیّبنابراهیم ( این آیه در مورد گروهی نازل شده است که [در روز قیامت] اعمالشان بر آنها عرضه میشود؛ پس آن را انکار میکنند و میگویند هیچیک از این کارها را ما انجام ندادهایم؛ در نتیجه ملائکهای که اعمالشان را نوشتهاند، علیه آنها شهادت میدهند. امام صادق (فرمود: «به خداوند میگویند: «پروردگارا! اینها ملائکهی تو هستند که به نفع تو شهادت میدهند». سپس به خداوند سوگند یاد میکنند که هیچیک از آن کارها را انجام ندادهاند و آن سخن خداوند است: [به خاطر بیاورید] روزی را که خداوند همهی آنها را برمیانگیزد، آنها برای خدا نیز سوگند [دروغ] یاد میکنند همانگونه که [امروز] برای شما سوگند یاد میکنند. (مجادله/18). و آنها کسانی هستند که حقّ امیرالمؤمنین (را غصب کردند. دراینهنگام خداوند بر دهانهایشان مهر میزند و اعضای بدنشان سخن میگوید؛ پس گوش به آنچه از حرامهای خدا شنیده شهادت میدهد و چشم به آنچه از حرامهای خدا نگاه کرده شهادت میدهد و دو دست به آنچه برداشتهاند شهادت میدهند و دو پا به آنچه در حرامهای خدا کوشیدهاند شهادت میدهند و فرج به آنچه از حرامهای خدا مرتکب شده شهادت میدهد. سپس خداوند زبانهایشان را به سخن آورد؛ پس آنها به پوستهایشان میگویند: چرا برضدّ ما گواهیدادید؟! میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به سخن درآورده ما را گویا ساخته [تا حقایق را بازگو کنیم]؛ و او شما را نخستینبار آفرید، و بهسوی او بازگردانده میشوید. شما اگر گناهانتان را مخفی میکردید. (فصلت/22). یعنی از خداوند نه به خاطر این بود که از شهادت گوشها و چشمها و پوستهای تنتان پوستها، فرجها هستند بیم داشتید [زیرا باور نمیداشتید آنها به سخن درآیند]، بلکه شما گمان میکردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که [پنهانی] انجام میدهید نمیداند. (فصلت/22).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص544
بحار الأنوار، ج7، ص313
6
(یس/ 65)
الباقر (لَیْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَی مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَی مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَهًُْ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیُعْطَی کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلا.
امام باقر ( جوارح بر ضدّ مؤمن گواهی نمیدهند بلکه برای آن گروهی که مستحقّ عذاب هستند گواهی میدهند و مؤمن نامهی عملش به دست راستش داده میشود. خداوند متعال میفرماید: امّا کسانیکه نامهی اعمالشان به دست راست آنها داده شود، آنها نامهی اعمال خود را میخوانند و اندکی هم مورد ظلم قرار نمیگیرند. (اسراء/71).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص546
بحار الأنوار، ج66، ص90/ نورالثقلین
7
(یس/ 65)
الرّسول (یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْکَ بِحِفْظِ لِسَانِکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.
پیامبر (ای پسر مسعود! بر تو باد به نگهداری زبانت زیرا که خدای تعالی میفرماید: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص546
بحار الأنوار، ج74، ص111/ مکارم الأخلاق، ص457
8
(یس/ 65)
أمیرالمومنین (فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهًِْ… فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ فَرَضَ عَلَی جَوَارِحِکَ کُلِّهَا فَرَائِضَ یَحْتَجُّ بِهَا عَلَیْکَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ یَسْأَلُکَ عَنْهَا وَ ذَکَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْهَا سُدًی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ… وَ فَرَضَ عَلَی الرِّجْلَیْنِ أَنْ تَنْقُلَهُمَا فِی طَاعَتِهِ وَ أَنْ لَا تَمْشِیَ بِهِمَا مِشْیَهًَْ عَاصٍ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا. کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ فَأَخْبَرَ عَنْهَا أَنَّهَا تَشْهَدُ عَلَی صَاحِبِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَهَذَا مَا فَرَضَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی جَوَارِحِکَ فَاتَّقِ اللَّهَ یَا بُنَی.
امام علی ( در وصیّت امیرالمؤمنین (به فرزندش محمّدبنحنفیّه آمده است: … خدای متعال بر کلّیهی اعضاء تو وظایف و واجباتی را مقرّر و مفروض داشته است که در روز قیامت بهوسیلهی آنها بر تو احتجاج میکند، و از آنها سؤال مینماید. و آن اعضاء را تذکّر داده، و موعظه کرده، و برحذر داشته، و تأدیب نموده، و آنها را بیهوده رها نکرده است. … و خداوند بر پاها واجب ساخت که آن دو را در راه طاعتش به حرکت در آوری و بهوسیلهی آن دو همچون گامزدن شخص عصیانکار گام بر نداری پس فرمود: با تکبّر و خرامان بر روی زمین گام بر ندار زیرا هرگز زمین را نمیتوانی بشکافی و در بلندی به کوهها نخواهی رسید همهی اینها زشتش در نزد پروردگارت ناپسند است. (اسراء/37). و فرمود: الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ و خداوند خبر داده است که پایها در روز قیامت برعلیه صاحب خود گواهی خواهند داد. پس اینها که گفته شد چیزهایی است که خداوند بر اعضای تو واجب ساخته است. ای فرزندم! از خدا بترس.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص546
من لا یحضره الفقیه، ج2، ص626/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص171/ نورالثقلین؛ «فان الله تبارک… مکروها و قال» محذوف و «فهذا ما فرض… یا بنی» محذوف
آیه وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّی یُبْصِرُونَ [66]
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، امّا چگونه میتوانند ببینند؟! .
1
(یس/ 66)
الصّادق (عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَنِ الصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ الطَّرِیقُ إِلَی مَعْرِفَهًِْ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَهًِْ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ الطَّاعَهًِْ مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ اقْتَدَی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَهًِْ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی الدُّنْیَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَهًِْ فَتَرَدَّی فِی نَارِ جَهَنَّم.
امام صادق ( مفضّلبنعمر گوید: از امام صادق (در مورد صراط پرسیدم. امام (فرمود: «صراط، راه شناختن خداست و آن دو گونه است: صراط دنیا و صراط آخرت. صراط دنیا همان رهبری است که اطاعتش واجب است. هرکه در دنیا او را بشناسد و از رهنمودهایش پیروی کند، بر صراطی که همان پل دوزخ در آخرت است عبور میکند، و هرکه در دنیا او را نشناسد قدمش بر صراط آخرت میلغزد و در آتش دوزخ سقوط میکند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص546
بحار الأنوار، ج8، ص66
2
(یس/ 66)
علیّبنإبراهیم (فَأَنَّی یُبْصِرُونَ یَقُولُ کَیْفَ یُبْصِرُونَ.
علیّبنابراهیم ( فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّی یُبْصِرُونَ؛ یعنی چگونه میبینند؟
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص548
القمی، ج2، ص216
آیه وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلی مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیّاً وَ لایَرْجِعُونَ [67]
و اگر بخواهیم آنها رادر جای خود مسخ میکنیم [و به مجسّمههايى بى روح مبدّل مىسازيم] تا نتوانند راه خود را ادامه دهند و نه به عقب بازگردند.
1
(یس/ 67)
علیّبنإبراهیم (وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلَی مَکانَتِهِمْ یَعْنِی فِی الدُّنْیَا.
علیّبنابراهیم ( وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَی مَکَانَتِهِمْ یعنی در دنیا.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص548
القمی، ج2، ص216
آیه وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ [68]
هرکس را عمر طولانی دهیم، در آفرینش واژگونهاش میکنیم [و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم]؛ آیا نمیاندیشند؟!
1
(یس/ 68)
علیبنإبراهیم (قَوْلُهُ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ فَإِنَّهُ رَدٌّ عَلَی الزَّنَادِقَهًِْ الَّذِینَ یُبْطِلُونَ التَّوْحِیدَ وَ یَقُولُونَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا نَکَحَ الْمَرْأَهًَْ وَ صَارَتِ النُّطْفَهًُْ فِی الرَّحِمِ تَلَقَّتْهُ أَشْکَالٌ مِنَ الْغِذَاءِ وَ دَارَ عَلَیْهِ الْفَلَکُ وَ مَرَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ فَیُولَدُ الْإِنْسَانُ بِالطَّبَائِعِ مِنَ الْغِذَاءِ وَ مُرُورِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَنَقَضَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَوْلَهُمْ فِی حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقَالَ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ قَالَ لَوْ کَانَ هَذَا کَمَا یَقُولُونَ یَنْبَغِی أَنْ یَزِیدَ الْإِنْسَانُ أَبَداً مَا دَامَتِ الْأَشْکَالُ قَائِمَهًًْ وَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ قَائِمَانِ وَ الْفَلَکُ یَدُورُ فَکَیْفَ صَارَ یَرْجِعُ إِلَی النُّقْصَانِ کُلَّمَا ازْدَادَ فِی الْکِبَرِ إِلَی حَدِّ الطُّفُولِیَّهًِْ وَ نُقْصَانِ السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ الْقُوَّهًِْ وَ الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ وَ الْمَنْطِقِ حَتَّی یَنْقُصَ وَ یَنْتَکِسَ فِی الْخَلْقِ وَ لَکِنَّ ذَلِکَ مِنْ خَلْقِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَ تَقْدِیرِهِ.
علیّبنابراهیم ( وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الخَلْقِ أَفَلا یَعْقِلُونَ این آیه ردّی است بر کفّاری که توحید را قبول ندارند و مدّعی هستند که مرد وقتی با زن ازدواج کرد و نطفهی او در رحم زن قرار گرفت و غذاهای گوناگون به او رسید و طبیعت به گردش خود ادامه داد و شب و روز بر او گذشت، انسان از طبیعت: غذا، گوشت، شب و روز به وجود میآید. خداوند سخن آنها را با یک حرف رد میکند: وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ؛ اگر این جریان همان طوری است که آنها میگویند، باید تا وقتی غذاهای متنوع هست و شب و روز وجود دارد و گردش طبیعت هست انسان پیوسته رو به رشد برود، پس چرا هر چه بزرگتر میشود رو به کاهش میرود و گوش و چشم و نیرو و علم و دانش او و سخن گفتنش کم میشود و طوری به عقب بر میگردد که به مرز طفولیّت میرسد. این تغییرات از آفرینش خداوند عزیز و علیم و تدبیر و برنامهریزی او است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص548
بحار الأنوار، ج9، ص231/ القمی، ج2، ص216/ نورالثقلین
آیه وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلّا ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ [69]
ما شعر به او (پیامبر) نیاموختیم، و شایستهی او نیست؛ [شاعر باشد] این [كتاب آسمانى] فقط مایهی یادآوری و قرآن مبین است.
1
(یس/ 69)
الصّادق (قَوْلُهُ وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ قَالَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تَقُولُ إِنَّ هَذَا الَّذِی یَقُولُهُ مُحَمَّدٌ (شِعْرٌ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَقَالَ وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ لَمْ یَقُلْ رَسُولُ اللَّهِ (شِعْراً قَطُّ.
امام صادق ( وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ قریش میگفتند آنچه محمّد (آورده است شعر است خداوند آنها را رد میکند و میفرماید: وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ و پیامبر (هرگز شعری نگفته است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص548
بحار الأنوار، ج9، ص231/ القمی، ج2، ص216/ نورالثقلین
2
(یس/ 69)
الرّسول (إِنِّی لَسْتُ بِشَاعِرٍ وَ مَا یَنْبَغِی لِی.
پیامبر ( همانا من شاعر نیستم و آن شایستهی من نیست.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
نورالثقلین
3
(یس/ 69)
الرّسول (عَن عَائِشَةَ أنَّهَا قَالَتْ: … قَالَ لِلْحِسَانِبنِثَابِت: لَا تَزَالُ یَا حَسَّانُ مُؤَیَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِک.
پیامبر ( عایشه گوید: … رسولخدا (به او (حسّان) فرمود: «ای حسّان! تا زمانی که با زبانت ما را یاری میکنی، روح القدس یار و پشتیبان تو باد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
بحار الأنوار، ج21، ص388/ نورالثقلین
آیه لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیّاً وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ [70]
تا هرکس را که زنده است [و حيات انسانى دارد] انذار کند [و بر كافران اتمام حجّت شود] و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد.
1
(یس/ 70)
الصّادق (قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ فَکَانَ مَوْتُهُ اخْتِلَاطَ طِینَتِهِ مَعَ طِینَهًِْ الْکَافِرِ وَ کَانَ حَیَاتُهُ حِینَ فَرَّقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَیْنَهُمَا بِکَلِمَتِهِ کَذَلِکَ یُخْرِجُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْمُؤْمِنَ فِی الْمِیلَادِ مِنَ الظُّلْمَهًِْ بَعْدَ دُخُولِهِ فِیهَا إِلَی النُّورِ وَ یُخْرِجُ الْکَافِرَ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلْمَهًِْ بَعْدَ دُخُولِهِ إِلَی النُّورِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ.
امام صادق ( آیا آنکه مرده است و زندهاش کردیم. (انعام/122). مرگ او، به معنی آمیزش با سرشت کافر است و آنگاه زنده می-شود که خدا به فرمان خود آنها را از هم جدا کند. همچنین خدای عزّوجلّ، مؤمن را در زایشش، از تاریکی بیرون میآورد، پس از آنکه در نور است؛ و کافر را از نور به ظلمت فرو می¬کشد، پس از آنکه در نور است. و این است تفسیر قول خداوند عزّوجلّ: لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
الکافی، ج2، ص5/ بحار الأنوار، ج64، ص87/ نورالثقلین
2
(یس/ 70)
أمیرالمومنین (حَیًّا أیْ عَاقِلاً وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ أیْ تَجِبُ کَلِمَهًُْ العَذَابِ عَلَی الْکافِرِینَ.
امام علی ( حیَّا یعنی عاقل است وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ یعنی فرمان عذاب عَلَی الْکافِرِینَ بر کافران واجب و مسلّم شود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
بحار الأنوار، ج64، ص44/ نورالثقلین؛ «یحق القولای تجب کلمه العذاب علی الکافرین» محذوف
3
(یس/ 70)
الصّادق (قَوْلُهُ لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا یَعْنِی مُؤْمِناً حَیَّ الْقَلْبِ وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ یَعْنِی الْعَذَابَ.
امام صادق ( لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا تا مؤمنی را که دل زنده است، بیم دهد. وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ یعنی عذاب.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
بحار الأنوار، ج9، ص231/ القمی، ج2، ص216
4
(یس/ 70)
الرّسول (الْعَقْلُ نُورٌ فِی الْقَلْبِ یُفَرَّقُ بِهِ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِل وَ جَاءَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا قَالَ یَعْنِی مَنْ کَانَ عَاقِلا.
پیامبر ( عقل نوری است در دل که بهواسطهی آن فرق بین حق و باطل گذاشته میشود و در بیان خدای تعالی آمده است: لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا تا آنکس را که زنده است، بترساند و مراد از این زنده عاقل و خردمند است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
إرشادالقلوب، ج1، ص198
5
(یس/ 70)
الحسن (إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ وَ مِنَّهًًْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ کَافَّةً لِلنَّاسِ أَجْمَعِینَ لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ فَبَلَّغَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ قَامَ بِأَمْرِ اللَّهِ حَتَّی تَوَفَّاهُ اللَّهُ غَیْرَ مُقَصِّرٍ وَ لَا وَانٍ وَ بَعْدَ أَنْ أَظْهَرَ اللَّهُ بِهِ الْحَقَّ وَ مَحَقَ بِهِ الشِّرْکَ.
امام حسن ( خدای توانا حضرت محمّد (را که رحمتی بود [و هست] برای جهانیان فرستاد و بدینوسیله منّتی بر مؤمنین نهاد. بعد از آنکه خدا بهوسیلهی آن حضرت حق را ظاهر و شرک را نابود کرد او را بدون هیچگونه تقصیر و ناتوانی قبض روح نمود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
شرح نهج البلاغهًْ، ج16، ص33
6
(یس/ 70)
أمیرالمومنین (وَ اتَّسَعَ بِمَا جَنَوْهُ مِنْ ذَلِکَ لِمَنْ وَافَقَهُمْ عَلَی ظُلْمِهِمْ وَ کُفْرِهِمْ وَ نِفَاقِهِمْ مُحَاوَلَهًًْ مِثْلَ مَا أَتَوْهُ مِنَ الِاسْتِیلَاءِ عَلَی أَمْرِ الْأُمَّهًِْ کُلُّ ذَلِکَ لِتَتِمَّ النَّظِرَهًُْ الَّتِی أَوْجَبَهَا اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِعَدُوِّهِ إِبْلِیسَ إِلَی أَنْ یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ وَ یَقْتَرِبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ الَّذِی بَیَّنَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ بِقَوْلِهِ وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم.
امام علی ( و با آنچه که آن سه نفر کردند، مجال برای کسی باز شد که در ستم و کفر و نفاق با آنان همداستان شود و او کاری کرد همانند آنچه که آنان در تصرّف امر امّت کردند. با این همه، مهلتی که خداوند تبارک و تعالی برای دشمنش ابلیس واجب کرد به پایان می¬رسد و مدت مقرّر به سر می¬آید و سخن خداوند دربارهی کافران محقّق می¬شود و وعدهی حق فرا میرسد. همان وعده-ای که خداوند متعال در کتاب خود داد و فرمود: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده دادهاست که به یقین، خلافت روی زمین را به آنان خواهد داد، همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت بخشید. (نور/55).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص550
بحار الأنوار، ج90، ص124
آیه أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ [71]
آیا ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟!
1
(یس/ 71)
الصّادق (جَابِرُ بْنُ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ (قَالَ: بَیْنَا هُوَ فِی سَفَرٍ إِذْ نَظَرَ إِلَی رَجُلٍ عَلَیْهِ کَآبَهًٌْ وَ حُزْنٌ فَقَالَ مَا لَکَ قَالَ دَابَّتِی حَرُونٌ قَالَ وَیْحَکَ اقْرَأْ هَذِهِ الْآیَهًَْ فِی أُذُنِهَا أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُون.
امام صادق ( جابربن راشد از امام صادق (نقل میکند که فرمود: روزی در سفر ناگهان به مردی که غمگین بود نگاه کرد و به او فرمود: «به تو چه شده است»؟ گفت: «مرکب سواریام سرکش (راه نرو) است». فرمود: «وای بر تو این آیه را در گوشش بخوان: أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ… وَ مِنْها یَأْکُلُونَ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص552
طب الأیمهًْ، ص36/ نورالثقلین
2
(یس/ 71)
علیبنإبراهیم (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعاماً أَیْ خَلَقْنَاهَا بِقُوَّتِنَا.
علیّبنابراهیم ( منظور از این آیه: أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً این است که با قدرت خویش، آن را خلق کردیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص552
القمی، ج2، ص216
آیه وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ [72]
و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه میکنند.
1
(یس/ 72)
علیبنإبراهیم (وَ ذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ یَعْنِی الْإِبِلَ مَعَ قُوَّتِهَا وَ عِظَمِهَا یَسُوقُهَا الطِّفْلُ.
علیّبنابراهیم ( وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ؛ یعنی شتر را با قدرت و عظمت آن، برای ایشان رام گردانیدیم، به طوری که کودک نیز آن را میراند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص552
القمی، ج2، ص216
آیه وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا یَشْکُرُونَ [73]
و برای آنان بهرههای دیگری در آن [حيوانات] است و نوشیدنیهایی گوارا؛ آیا با این حال شکرگزاری نمیکنند؟!
1
(یس/ 73)
علیبنإبراهیم (وَ لَهُمْ فِیهَا مَنافِعُ یَعْنِی مَا یَکْسِبُونَ بِهَا وَ مَا یَرْکَبُونَ، وَ قَوْلُهُ وَ مَشارِبُ یَعْنِی أَلْبَانَهَا.
علیّبنابراهیم ( وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ یعنی آنچه که از آن به دست میآورند و آنچه را که بر آن سوار میشوند. مقصود از وَ مَشَارِبُ شیر شتران است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص552
القمی، ج2، ص216
آیه وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ [74]
آنان غیر از خدا معبودانی [براى خويش] برگزیدند به این امید که یاری شوند.
آیه لایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ [75]
[ولى] آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این [عبادتكنندگان در قيامت] لشکری برای آنها خواهند بود که [در آتش دوزخ] احضار میشوند.
1
(یس/ 75)
الباقر (أَیْ لَا یَسْتَطِیعُ الْآلِهَهًُْ لَهُمْ نَصْراً وَ هُمْ لَهُمْ لِلْآلِهَهًِْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ.
امام باقر ( لَایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ؛ یعنی خدایان قدرت یاری آنها را ندارند، لشکری برای خدایان خواهند بود که [در آتش دوزخ] احضار میشوند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص552
بحار الأنوار، ج9، ص232/ القمی، ج2، ص217/ نورالثقلین/ البرهان
آیه فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ [76]
پس سخنانشان تو را غمگین نسازد؛ ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم.
1
(یس/ 76)
علیبنإبراهیم (ثُمَّ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِیَّهُ فَقَالَ: فَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَ مَا یُعْلِنُونَ.
علیّبنابراهیم ( سپس خداوند، پیامبر (را خطاب قرار داد و فرمود: فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص554
القمی، ج2، ص217/ البرهان
آیه أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ [77]
آیا انسان نمیداند که ما او را از نطفهای بیارزش آفریدیم؟! و او [چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه] به مخاصمه آشکار [با ما] برخاست.
1
(یس/ 77)
علیبنإبراهیم (أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ قَالَ أَیْ نَاطِقٌ عَالِمٌ بَلِیغٌ.
علیّبنابراهیم ( أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ یعنی گویا، دانا و شیوا.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص554
بحار الأنوار، ج57، ص375/ القمی، ج2، ص217
2
(یس/ 77)
الصّادق (عن مَالِکٍ الْجُهَنِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً قَالَ فَقَالَ لَا مُقَدَّراً وَ لَا مُکَوَّناً قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً قَالَ: کَانَ مُقَدَّراً غَیْرَ مَذْکُورٍ.
امام صادق ( مالک جهنی گوید: از امام صادق (در مورد کلام خدا عزّوجلّ: أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً پرسیدم. فرمود: «نه اندازه شده بود و نه هستی داشت». در مورد این کلام خدا عزّوجلّ: آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟! . (انسان/1) پرسیدم. فرمود: «اندازه شده بود و چیز قابل ذکری نبود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص554
بحار الأنوار، ج54، ص63
3
(یس/ 77)
أمیرالمؤمنین (وَ قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً. عُلِمَ أَنَّ هَذَا مِنْ تَدْبِیرِ الْخَالِقِ الْمُخْتَارِ وَ حِکْمَتِهِ وَ وَحْدَانِیَّتِهِ وَ ابْتِدَاعِهِ لِلْخَلْقِ فَتَثْبُتُ وَحْدَانِیَّتُهُ جَلَّتْ عَظَمَتُهُ وَ هَذَا احْتِجَاجٌ لَا یُمْکِنُ الزَّنَادِقَهًَْ دَفْعُهُ بِحَالٍ وَ لَا یَجِدُونَ حُجَّهًًْ فِی إِنْکَارِهِ وَ مِثْلُهُ قَوْلُهُ تَعَالَی أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ فَرَدَّ سُبْحَانَهُ عَلَیْهِمْ احْتِجَاجَهُمْ بِقَوْلِهِ: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ…
امام علی ( و همچنین این سخن خداوند سبحان: بعضی از شما به نامطلوبترین [مراحل] عمر میرسند، که بعد از آگاهی، چیزی نمیدانند [و همه چیز را فراموش میکنند]. (نحل/70) لذا معلوم میشود این از تدبیر خالق مختار و حکمت او و وحدانیّتش و خلقت عالم است لذا وحدانیّت خداوند ثابت میشود و این دلیلی است که ردّ آن در هیچ حالت برای زنادقه ممکن نیست و دلیلی بر انکار آن ندارند و مانند آن این سخن خداست: أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ که خداوند سبحان دلیل آنها را اینگونه رد میکند: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص554
بحار الأنوار، ج90، ص37
آیه وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ [78]
و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده میکند درحالیکه پوسیده است»؟!
سبب نزول
1
(یس/ 78)
الصّادق (جَاءَ أُبَیُّبْنُخَلَفٍ فَأَخَذَ عَظْماً بَالِیاً مِنْ حَائِطٍ فَفَتَّهُ ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ (إِذا کُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ.
امام صادق ( ابیبنخلف با استخوان پوسیدهای که آن را از دیوار کنده بود، نزد پیامبر (آمد و گفت: «ای محمّد! [آیا[هنگامی که ما، استخوانهای پوسیده و پراکندهای شدیم، دگر بار آفرینش تازهای خواهیم یافت (اسراء/49)؟ خداوند نازل فرمود: و مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ* قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص556
بحار الأنوار، ج7، ص42/ العیاشی، ج2، ص296/ البرهان/ نورالثقلین
و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده میکند درحالیکه پوسیده است»
1 -1
(یس/ 78)
الرّسول (عن سَعِیدِبْنِمِینَا عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِه أَنَّ نَفَراً مِنْ قُرَیْشٍ اعْتَرَضُوا الرَّسُولَ (مِنْهُمْ عُتْبَهًُْبْنُرَبِیعَهًَْ وَ أُمَیَّهًُْبْنُخَلَفٍ وَ الْوَلِیدُبْنُالْمُغِیرَهًِْ وَ الْعَاصُبْنُسَعِیدٍ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (هَلُمَّ فَلْنَعْبُدْ مَا تَعْبُدُ وَ تَعْبُدُ مَا نَعْبُدُ فَنَشْتَرِکُ نَحْنُ وَ أَنْتَ فِی الْأَمْرِ فَإِنْ یَکُنِ الَّذِی نَحْنُ عَلَیْهِ الْحَقَّ فَقَدْ أَخَذْتَ بِحَظِّکَ مِنْهُ وَ إِنْ یَکُنِ الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ الْحَقَّ فَقَدْ أَخَذْنَا بِحَظِّنَا مِنْهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ… ثُمَّ مَشَی أُبَیُّبْنُخَلَفٍ بِعَظْمٍ رَمِیمٍ فَفَتَّهُ فِی یَدِهِ ثُمَّ نَفَخَهُ وَ قَالَ أَ تَزْعَمُ أَنَّ رَبَّکَ یُحْیِی هَذَا بَعْدَ مَا تَرَی فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ…
پیامبر ( سعیدبنمینا از تعدادی از یارانش نقل میکند: گروهی از قریش با پیامبر اکرم (روبرو شدند از جمله عتبهًْبنربیعه و امیهًْبنخلف، ولیدبنمغیره و عاصبنسعید گفتند: «یا محمّد (بیا ما خدای تو را عبادت میکنیم و تو نیز خدای ما را عبادت کن، ما و تو هر دو در این کار شریک میباشیم. اگر اعتقاد ما بر حق باشد تو هم از آن بهرهمند شدهای و اگر معتقدات تو بر حق باشد ما نیز بهرهی خود را بردهایم. خداوند این سوره را نازل نمود: بگو: ای کافران! آنچه را شما میپرستید من نمیپرستم! و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید، و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید میپرستم، و نه شما آنچه را که من میپرستم پرستش میکنید. [حال که چنین است] آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم! . (کافرون/61) بعد ابیبنخلف استخوان پوسیدهای را با دست خود نرم کرده آن را به باد داد و گفت: «آیا خیال میکنی پروردگارت این استخوانها را باز زنده خواهد کرد خداوند این آیه را نازل نمود: وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص556
بحار الأنوار، ج9، ص280/ الأمالی للطوسی، ص19/ الأمالی للمفید، ص246/ البرهان؛ «فقالو یا محمد… ما اعبد» محذوف
1 -2
(یس/ 78)
الرّسول (فِی مَن لَا یَحضُرُهُ الفَقِیهُ حَدِیثٌ طَوِیلٌ وَ فِیهِ وَ قَدْ رَمَمْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (یَعْنُونَ صِرْتَ رَمِیماً فَقَالَ کَلَّا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَرَّمَ لُحُومَنَا عَلَی الْأَرْضِ أَنْ تَطْعَمَ مِنْهَا شَیْئا.
پیامبر ( [وقتی پیامبر (فرمود: اعمال شما همه روزه بر من عرضه میشود. به ایشان عرض کردند:] «درحالیکه استخوانهایت پوسیده شده باشد؛ ای رسول خدا». (منظورشان این بود که درحالیکه استخوانهای تو پوسیده شده اعمال امّت را به تو عرضه میدارند؟) آن حضرت فرمود: «هرگز هرگز، خداوند متعال گوشتهای ما را بر زمین حرام کرده است و بدن ما در زمین نمیپوسد و کهنه نمیشود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص556
من لایحضره الفقیه، ج1، ص191/ نورالثقلین
1 -3
(یس/ 78)
الصّادق (إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَبْعَثَ الْخَلْقَ أَمْطَرَ السَّمَاءَ عَلَی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَاجْتَمَعَتِ الْأَوْصَالُ وَ نَبَتَتِ اللُّحُوم.
امام صادق ( هنگامیکه خدای عزّوجلّ اراده کند که خلق را مبعوث کند، چهل روز آسمان بر زمین میبارد تا رگ و پیها جمع شوند و گوشت بروید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص556
القمی، ج2، ص253
آیه قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ [79]
بگو: همان کسی آن را زنده میکند که نخستینبار آن را آفرید؛ و او نسبت به هر مخلوقی داناست.
1
(یس/ 79)
أمیرالمومنین (عَنْ أَبِیمُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ (قَالَ: … فقال الصادق (وَ أَمَّا الْجِدَالُ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَهُوَ مَا أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی بِهِ نَبِیَّهُ أَنْ یُجَادِلَ بِهِ مَنْ جَحَدَ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ إِحْیَاءَهُ لَهُ فَقَالَ اللَّهُ حَاکِیاً عَنْهُ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ فَقَالَ اللَّهُ فِی الرَّدِّ عَلَیْهِ قُلْ یَا مُحَمَّدُ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ فَأَرَادَ اللَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ أَنْ یُجَادِلَ الْمُبْطِلَ الَّذِی قَالَ کَیْفَ یَجُوزُ أَنْ یُبْعَثُ هَذِهِ الْعِظَامُ وَ هِیَ رَمِیمٌ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ فَیَعْجِزُ مَنِ ابْتَدَأَ بِهِ لَا مِنْ شَیْءٍ أَنْ یُعِیدَهُ بَعْدَ أَنْ یَبْلَی بَلِ ابْتِدَاؤُهُ أَصْعَبُ عِنْدَکُمْ مِنْ إِعَادَتِهِ ثُمَّ قَالَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً أَیْ إِذَا کَمَنَ النَّارَ الْحَارَّهًَْ فِی الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ الرَّطْبِ یَسْتَخْرِجُهَا فَعَرَّفَکُمْ أَنَّهُ عَلَی إِعَادَهًِْ مَا بَلِیَ أَقْدَرُ ثُمَّ قَالَ أَوَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ أَیْ إِذَا کَانَ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَعْظَمَ وَ أَبْعَدَ فِی أَوْهَامِکُمْ وَ قَدَرِکُمْ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِ مِنْ إِعَادَهًِْ الْبَالِی فَکَیْفَ جَوَّزْتُمْ مِنَ اللَّهِ خَلْقَ هَذَا الْأَعْجَبِ عِنْدَکُمْ وَ الْأَصْعَبِ لَدَیْکُمْ وَ لَمْ تُجَوِّزُوا مِنْهُ مَا هُوَ أَسْهَلُ عِنْدَکُمْ مِنْ إِعَادَهًِْ الْبَالِی قَالَ الصَّادِقُ (فَهَذَا الْجِدَالُ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ لِأَنَّ فِیهَا قَطْعَ عُذْرِ الْکَافِرِینَ وَ إِزَالَهًَْ شُبَهِهِمْ.
امیرالمؤمنین ( از امام عسکری (روایت است: امام صادق (فرمود: … و امّا مجادله احسن همان گونه است که خداوند به پیامبرش در بحث با منکرین حشر آموخته که برای ما مثلی زد ولی آفرینش خود را فراموش کرده بود. گفت چه کس این استخوان پوسیده را زنده میکند. (یس/78) و خداوند در ردّ آنان فرمود: بگوای محمّد (! یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ. الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛ به این ترتیب خداوند از پیامبرش خواسته تا با مخالفین حشر و قیامت، آنانی که گفتند: چگونه این استخوانهای پوسیده دوباره زنده میشود؟ مجادله کند و به او فرمود: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ آیا خداوند از برگرداندن آنکه در آغاز او را آفرید، پس از پوسیده شدن عاجز و ناتوان میشود؟! بلکه به نظر شما، آغاز خلقت مشکل¬تر از برگرداندن آن است؟ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً؛ یعنی وقتی خداوند آتش داغ را در درخت سبزتر و تازه پنهان کرده و سپس آن را بیرون نمود و پدید آورد، با این کار به شما فهماند که همو بر اعاده خلقت و احیای [دوباره] آنچه پوسیده شده نیز قادر و توانا است. سپس فرمود: أَوَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الخَلَّاقُ الْعَلِیمُ؛ یعنی: آیا شما که خلقت جهانی با این همه شگفتی که نزد شما دشوارتر است را از خداوند جایز میشمارید، احیای استخوان پوسیده که نزد شما آسانتر است را روا نمیدارید؟! امام صادق (فرمود: «این معنای مجادله احسن است، که در آن جای هیچ عذر و بهانهای برای مخالف باقی نمیگذارد، و شبهه و اعتراضش مطابق فهم او پاسخ داده میشود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص556
بحار الأنوار، ج2، ص125/ الاحتجاج، ج1، ص21/ الإمام العسکری، ص527/ نورالثقلین
2
(یس/ 79)
الحسین (عَنْ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (قَدْ بَهَتَ الَّذِی کَفَرَ بِبُرْهَانِ نُبُوَّتِهِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أَتَاهُ مُکَذِّبٌ بِالْبَعْثِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ هُوَ أُبَیُّبْنُخَلَفٍ الْجُمَحِیُّ مَعَهُ عَظْمٌ نَخِرٌ فَفَرَکَهُ ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ (مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ فَأَنْطَقَ اللَّهُ مُحَمَّداً (بِمُحْکَمِ آیَاتِهِ وَ بَهَتَهُ بِبُرْهَانِ نُبُوَّتِهِ فَقَالَ: یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ فَانْصَرَفَ مَبْهُوتاً.
امام حسین ( از امام کاظم (نقل است که آن حضرت به واسطهی پدران گرامش، از امام حسین (روایت کرده است که فرمود: … عالم یهودی به امام علی (گفت: «این ابراهیم است که فرد کافر، از برهان نبوّت او مبهوت شد». حضرت (فرمود: «همین طور است، و نزد حضرت محمّد (تکذیبکننده بعث بعد از مرگ نزد او آمد و او همان ابیّبنخلف الجمحی است. وی روزی استخوان کهنهای را نزد آن حضرت آورده و آن را مالید و پراکند و گفت: «ای محمّد! مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ و خداوند زبان محمّد (را به آیات محکم گویا فرموده و ابیّ را توسّط برهان نبوّت او، مبهوت ساخت و فرمود: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ و آن فرد تکذیبکننده مبهوت بازگشت.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص558
بحار الأنوار، ج10، ص32/ بحار الأنوار، ج17، ص278/ الاحتجاج، ج1، ص214
3
(یس/ 79)
أمیرالمومنین (وَ أَمَّا احْتِجَاجُهُ تَعَالَی عَلَی الْمُلْحِدِینَ فِی دِینِهِ وَ کِتَابِهِ وَ رُسُلِهِ فَإِنَّ الْمُلْحِدِینَ أَقَرُّوا بِالْمَوْتِ وَ لَمْ یُقِرُّوا بِالْخَالِقِ فَأَقَرُّوا بِأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا ثُمَّ کَانُوا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْکافِرُونَ هذا شَیْءٌ عَجِیبٌ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ وَ کَقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ مِثْلُهُ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرِیدٍ کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلی عَذابِ السَّعِیرِ فَرَدَّ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِمْ مَا یَدُلُّهُمْ عَلَی صِفَهًِْ ابْتِدَاءِ خَلْقِهِمْ وَ أَوَّلِ نَشْئِهِمْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا
خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّیثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلیأَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئا.
امام علی ( و امّا استدلال خداوند بر انکارکنندگان دین و کتاب و پیامبرانش این است که انکارکنندگان، به مرگ اعتراف کردند ولی به خالق اعتراف نکردند؛ پس اعتراف نمودند که نبودند و سپس به وجود آمدند. خدای تعالی [در اینمورد] فرمود: ق، سوگند به قرآن مجید [که قیامت و رستاخیز حق است]! آنها تعجّب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان بهسراغ آنها آمده [و سخن از معاد میگوید]؛ و کافران گفتند: «این چیز شگفتآوری است! آیا هنگامیکه مُردیم و خاک شدیم [دوباره به زندگی باز میگردیم]؟! این بازگشتی است بعید»! . (ق/31) و مانند سخن خدای عزّوجلّ: وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ، و همینطور سخن خدای تعالی: بعضی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، دربارهی خدا مجادله میکنند؛ و از هر شیطان سرکشی پیروی مینمایند. بر او مقرّر شده که هرکس ولایتش را بر گردن نهد، بهطور مسلّم گمراهش میسازد، و به آتش سوزان راهنماییش میکند. (حج/43) خدای تعالی بهوسیلهی چیزی که بر چگونگی آغاز خلقت و شروع آفرینش آنها دلالت میکند به آنها پاسخ داد: ای مردم! اگر در رستاخیز شکی دارید، [به این نکته توجّه کنید که]: ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» (چیزی شبیه گوشت جویدهشده)، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم [که بر هرچیز قادریم]. و جنینهایی را که بخواهیم تا مدّت معیّنی در رحم [مادران] نگاه میداریم؛ [و آنچه را بخواهیم ساقط میکنیم]؛ بعد شما را بهصورت طفلی بیرون میآوریم؛ سپس هدف این است که به حدّ کمال و بلوغ خویش برسید. و بعضی از شما قبض روح میشوند؛ و بعضی از شما به نامطلوبترین مرحلهی عمر میرسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمیدانند. (حج/5) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص558
بحار الأنوار، ج90، ص33
4
(یس/ 79)
الصّادق (عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ، عَنِ الصَّادِقِ (فِی حَدِیثٍ، أَنَّهُ قَالَ الزِّنْدِیقُ لَهُ: أَنَّی لِلْبَدَنِ بِالْبَعْثِ، وَ الْبَدَنُ قَدْ بَلَی وَ الْأَعْضَاءُ قَدْ تَفَرَّقَتْ، فَعُضْوٌ فِی بَلْدَهًٍْ تَأْکُلُهُ سِبَاعُهَا وَ عُضْوٌ بِأُخْرَی تُمَزِّقُهُ هَوَامُّهَا وَ عُضْوٌ قَدْ صَارَ تُرَاباً بُنِیَ بِهِ مَعَ الطِّینِ حَائِطٌ؟ قَالَ إِنَّ الَّذِی أَنْشَأَهُ مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ وَ قَدَّرَهُ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ سَبَقَ إِلَیْهِ، قَادِرٌ عَلَی أَنْ یُعِیدَهُ کَمَا بَدَأَهُ، قَالَ: أَوْضِحْ لِی ذَلِکَ قَالَ: إِنَّ الرُّوحَ مُقِیمَهًٌْ فِی مَکَانِهَا، رُوحَ الْمُحْسِنِینَ فِی ضِیَاءٍ وَ فُسْحَهًٍْ وَ رُوحَ الْمُسِیءِ فِی ضِیقٍ وَ ظُلْمَهًٍْ وَ الْبَدَنُ یَصِیرُ تُرَاباً مِنْهُ خُلِقَ، وَ مَا تَقْذِفُ بِهِ السِّبَاعُ وَ الْهَوَامِّ مِنْ أَجْوَافِهَا، فَمَا أَکَلَتْهُ وَ مَزَّقَتْهُ کُلُّ ذَلِکَ فِی التُّرَابِ مَحْفُوظٌ عِنْدَ مَنْ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّهًٍْ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ عَدَدَ الْأَشْیَاءِ وَ وَزْنِهَا وَ إِنَّ تُرَابَ الرُّوحَانِیِّینَ بِمَنْزِلَهًِْ الذَّهَبِ فِی التُّرَابِ، فَإِذَا کَانَ حِینَ الْبَعْثِ مَطَرَتِ الْأَرْضُ فَتَرْبُو الْأَرْضُ ثُمَّ تَمْخَضُ مَخْضَ السَّقَّاءِ فَیَصِیرُ تُرَابُ الْبَشَرِ کَمَصِیرِ الذَّهَبِ مِنَ التُّرَابِ إِذَا غُسْلِ بِالْمَاءِ، وَ الزُّبْدِ مِنَ اللَّبَنِ إِذَا مُخِضَ فَیَجْتَمِعُ تُرَابُ کُلِّ قَالَبٍ، فَیَنْقُلُ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَی حَیْثُ الرُّوحُ فَتَعُودُ الصُّوَرُ بِإِذْنِ الْمُصَوِّرِ کَهَیْئَتِهَا وَ تَلِجُ الرُّوحُ فِیهَا، فَإِذَا قَدِ اسْتَوَی لَا یُنْکِرُ مِنْ نَفْسِهِ شَیْئاً.
امام صادق ( هشامبنحکم گوید: شخص زندیق به امام صادق (گفت: «چگونه میتواند دو مرتبه برانگیزاند با اینکه بدن فرسوده شده و اعضاء از یکدیگر جدا شدهاند؛ یک عضو در خلال سرزمین خوراک درنده شده و عضو دیگری را کرمها خوردهاند و عضوی را که خاک شده بود با آن دیواری ساختهاند»؟ فرمود: «کسی که آنها را از هیچ به وجود آورده و صورت بخشیده بدون اینکه سابقهی شکل و قیافه داشته باشد قادر است که دو مرتبه آنها را مانند اوّل بازگرداند». گفت: «این مطلب را توضیح بده». فرمود: «روح در محلّ خود عقیم است. روح نیکوکار در جای وسیع و روشنایی و روح بدکار در گرفتاری و ظلمت و بدن بهصورت خاکی در میآید که از آن آفریده شده و آنچه درّنده و حیوانات خوردهاند و پاره کردهاند تمامش در خاک پیش کسی که ذرّهای از او در ظلمات زمینی پنهان نیست و تعداد و وزن تمام اشیاء را میداند، محفوظ است. خاک آدمهای خوب مانند طلا در خاک است. هنگام حشر باران شور میبارد، زمین بارور میشود بعد مانند مشک به حرکت در میآید. خاک انسان مانند طلایی را که بهوسیلهی شستن خاک از درون آن جدا میکنند، جدا میشود و چنانچه کره از شیر وقتی تکانش بدهند، جدا میگردد. خاک هر قالبی با اجازهی خدا جمع میشود و به جایی که روح در آنجا است، منتقل میگردد و شکلها به اجازهی خداوند مانند اوّل میشود و روح در آنها میدمد یک مرتبه به پا میایستد و در خود هیچ کم و کاستیای مشاهده نمیکند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص560
فصول المهمهًْ، ج1، ص234
5
(یس/ 79)
الصّادق (قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِیُّ (فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (أَ فَجَادَلَ رَسُولُ اللَّهِ (فَقَالَ الصَّادِقُ (مَهْمَا ظَنَنْتَ بِرَسُولِ اللَّهِ (مِنْ شَیْءٍ فَلَا تَظُنَّ بِهِ مُخَالَفَهًَْ اللَّهِ أَوَ لَیْسَ اللَّهُ تَعَالَی قَالَ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ وَ قَالَ: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ لِمَنْ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا أَ فَتَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (خَالَفَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ فَلَمْ یُجَادِلْ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یُخْبِرْ عَنِ اللَّهِ بِمَا أَمَرَهُ أَنْ یُخْبِرَ بِهِ.
امام صادق ( از امام عسکری (روایت است: مردی برخاست و بهطرف امام صادق (رفت و گفت: «ای فرزند رسول خدا (! آیا رسول خدا ([با فردی که زندهشدن دوبارهی انسانها را انکار میکرد] مجادله کرد»؟ امام صادق (فرمود: «هر زمان چیزی درمورد رسول خدا (گمان کردی، مخالفت با خدا را گمان نکن. آیا خدای تعالی نفرمود: و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. (نحل/125)؟ و به کسی که برای خدا مثل زد فرمود: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ. آیا گمان میکنی که رسول خدا (با دستوری که خدا به او داده بود مخالفت کرد و با آنچه خدا دستور داده بود مناظره نکرد و از طرف خدا از چیزی که خداوند دستور داده بود از آن خبر دهد، خبر نداد»؟!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص560
بحار الأنوار، ج70، ص404
6
(یس/ 79)
علیبنإبراهیم (قُلْ یَا مُحَمَّدُ (یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ. قَالَ: فَلَوْ أَنَّ الْإِنْسَانَ تَفَکَّرَ فِی خَلْقِ نَفْسِهِ لَدَلَّهُ ذَلِکَ عَلَی خَالِقِهِ لِأَنَّهُ یَعْلَمُ کُلُّ إِنْسَانٍ أَنَّهُ لَیْسَ بِقَدِیمٍ لِأَنَّهُ یَرَی نَفْسَهُ وَ غَیْرَهُ مَخْلُوقاً مُحْدَثاً وَ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَخْلُقْ نَفْسَهُ لِأَنَّ کُلَّ خَالِقٍ قَبْلَ خَلْقِهِ، وَ لَوْ خَلَقَ نَفْسَهُ لَدَفَعَ عَنْهَا الْآفَاتِ وَ الْأَوْجَاعَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْمَوْتَ فَتَثْبُتُ عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّ لَهَا إِلهاً خَالِقاً مُدَبِّراً هُوَ اللهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ.
علیّبنابراهیم ( یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ؛ اگر انسان به آفرینش خودش بیاندیشد، این اندیشیدن و تفکّر، باعث میشود که از وجود آفرینندهای آگاه گردد؛ زیرا هر انسانی میداند که انسان، قدیم نیست و چون میداند او و دیگر مخلوقات، آفریده شده و حادث هستند و نیز میداند که خودش، خود را خلق نکرده است؛ زیرا هر خالق، پیش از مخلوق خود وجود داشته است و اگر او خویش را خلق کرده بود، آفتها و دردها و بیماریها و مرگ را از خویش دفع میکرد. پس ثابت میشود که انسان، خالقی دارد که مدبّر است و آن خدای واحد و قهّار است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص562
القمی، ج2، ص217
آیه أَلَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ [80]
همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بهوسیلهی آن، آتش میافروزید.
1
(یس/ 80)
الصّادق (عن إِسْحَاقَبْنِجَرِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ أَصْحَابُکَ فِی قَوْلِ إِبْلِیسَ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَالَ ذَلِکَ وَ ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ قَالَ: کَذَبَ یَا إِسْحَاقُ مَا خَلَقَهُ اللهُ إِلَّا مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَالَ قَالَ اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ النَّارِ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَهًِْ وَ الشَّجَرَهًُْ أَصْلُهَا مِنْ طِینٍ.
امام صادق ( اسحاقبنجریر نقل میکند: امام صادق (فرمود: «یارانت دربارهی گفتهی ابلیس: مرا از آتش آفریدهای و او را از گل! . (اعراف/12) چه میگویند»؟ گفتم: «فدایت شوم! خداوند آن را در کتاب خود فرموده است». فرمود: «ای ابا اسحاق! شیطان دروغ گفته! خدا جز از گل او را نیافریده است». و آنگاه فرمود: «خدا فرموده است: الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ خداوند او را از این آتش آفرید و از این درخت، و مایهی درخت گل است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص562
بحار الأنوار، ج11، ص154/ القمی، ج2، ص244/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص37/ نورالثقلین
2
(یس/ 80)
علیبنإبراهیم (قَوْلُهُ تَعَالَی الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً وَ هُوَ الْمَرْخُ وَ الْعَفَارُ یَکُونُ فِی نَاحِیَهًِْ بِلَادِ الْعَرَبِ فَإِذَا أَرَادُوا أَنْ یَسْتَوْقِدُوا أَخَذُوا مِنْ ذَلِکَ الشَّجَرِ ثُمَّ أَخَذُوا عُوداً فَحَرَّکُوهُ فِیهِ فَاسْتَوْقَدُوا مِنْهُ النَّارَ قَوْلُهُ داخِرُونَ أَیْ مَطْرُوحُونَ فِی النَّارِ.
علیّبنابراهیم ( الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ در آیه الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ. آن همان المَرخ و العَفَار است که در بخشی از کشور مغرب یافت میشود. دَاخِرُونَ یعنی در آتش افکنده می¬شوید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص562
بحار الأنوار، ج7، ص44/ القمی، ج2، ص217/ البرهان
3
(یس/ 80)
الصّادق (یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ نَبَّهَ سُبْحَانَهُ عَلَی عَظِیمِ قُدْرَتِهِ بِقَوْلِهِ الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً عَلَی أَنَّ مَنْ کَمَنَ النَّارَ الحَارَّهًَْ فِی الْأَخْضَرِ هُوَ عَلَی إِعَادَهًِْ مَا یَفْنَی أَقْدَرُ.
امام صادق ( یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ. خداوند سبحان از قدرت بزرگ خویش با این سخنش آگاه ساخت: الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً [و آگاه نمود] که، آن کسی که آتش گرم را در [درخت] سبز مخفی ساخت، او بر برگرداندن آنچه از بین میرود، تواناتر است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص562
الصراط المستقیم، ج3، ص54
4
(یس/ 80)
الصّادق (الْمُفَضَّلِبْنِعُمَرَ عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قِوَامُ الْإِنْسَانِ وَ بَقَاؤُهُ بِأَرْبَعَهًٍْ بِالنَّارِ وَ النُّورِ وَ الرِّیحِ وَ الْمَاءِ فَبِالنَّارِ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ بِالنُّورِ یُبْصِرُ وَ یَعْقِلُ وَ بِالرِّیحِ یَسْمَعُ وَ یَشَمُّ وَ بِالْمَاءِ یَجِدُ لَذَّهًَْ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَلَوْ لَا النَّارُ فِی مَعِدَتِهِ لَمَا هَضَمَتِ الطَّعَامَ وَ الشَّرَابَ وَ لَوْ لَا أَنَّ النُّورَ فِی بَصَرِهِ لَمَا أَبْصَرَ وَ لَا عَقَلَ وَ لَوْ لَا الرِّیحُ لَمَا الْتَهَبَتْ نَارُ الْمَعِدَهًِْ وَ لَوْ لَا الْمَاءُ لَمْ یَجِدْ لَذَّهًَْ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ النِّیرَانِ فَقَالَ النِّیرَانُ أَرْبَعَهًٌْ نَارٌ تَأْکُلُ وَ تَشْرَبُ وَ نَارٌ تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ وَ نَارٌ تَشْرَبُ وَ لَا تَأْکُلُ وَ نَارٌ لَا تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَالنَّارُ الَّتِی تَأْکُلُ وَ تَشْرَبُ فَنَارُ ابْنِ آدَمَ وَ جَمِیعِ الْحَیَوَانِ وَ الَّتِی تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَنَارُ الْوَقُودِ وَ الَّتِی تَشْرَبُ وَ لَا تَأْکُلُ فَنَارُ الشَّجَرَهًِْ وَ الَّتِی لَا تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ فَنَارُ الْقَدَّاحَهًِْ وَ الْحُبَاحِب.
امام صادق ( مفضّلبنعمر نقل میکند: امام صادق (فرمود: «قوام و بودن انسانی و زیستن او به چهار چیز یعنی به آتش، نور، باد و آب است؛ بهوسیلهی آتش میخورد و میآشامد؛ بهوسیلهی روشنی میبیند و می¬اندیشد؛ بهوسیلهی باد میشنود و میبوید؛ و بهوسیلهی آب لذّت خوراک و نوشیدنی را درمییابد. اگر آتش در معدهاش نبود خوراک و نوشیدنی در آن هضم نمیشد؛ اگر نور در چشمش نبود البتّه نمیدید و نمیفهمید؛ اگر باد نبود آتش معده نمیافروخت؛ و اگر آب نبود لذت خوراک و نوشیدنی را نمییافت». از او در مورد آتش پرسیدم. فرمود: «آتش چهار چیز است: آتشی که میخورد و مینوشد؛ آتشی که میخورد و نمینوشد؛ آتشی که مینوشد و نمیخورد؛ و آتشی که نمیخورد و نمینوشد. آتش اوّلی آتش فرزند انسان و همه جانداران است، آتش دوّم آتش هیزم، آتش سوّم آتش درخت، و چهارم آتش سنگ چخماق و کرم شب تاب است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص562
بحار الأنوار، ج58، ص293/ البرهان
آیه أَوَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلّاقُ الْعَلِیمُ [81]
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده، قادر نیست همانند آنان را بیافریند؟! آری [مىتواند]، و او آفریدگار آگاه است.
1
(یس/ 81)
الصّادق (أبومحمد العسکری (قال: «قَالَ الصَّادِقُ (أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ أَیْ إِذَا کَانَ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَعْظَمَ وَ أَبْعَدَ فِی أَوْهَامِکُمْ وَ قَدَرِکُمْ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِ مِنْ إِعَادَهًِْ الْبَالِی فَکَیْفَ جَوَّزْتُمْ مِنَ اللَّهِ خَلْقَ هَذَا الْأَعْجَبِ عِنْدَکُمْ وَ الْأَصْعَبِ لَدَیْکُمْ وَ لَمْ تُجَوِّزُوا مِنْهُ مَا هُوَ أَسْهَلُ عِنْدَکُمْ مِنْ إِعَادَهًِْ الْبَالِی قَالَ الصَّادِقُ (فَهَذَا الْجِدَالُ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ لِأَنَّ فِیهَا قَطْعَ عُذْرِ الْکَافِرِینَ وَ إِزَالَهًَْ شُبَهِهِمْ.
امام صادق ( از امام عسکری (روایت است: امام صادق (فرمود: أَوَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الخَلَّاقُ الْعَلِیمُ؛ یعنی وقتی آفرینش آسمانها و زمین در نظر شما مشکلتر و بعیدتر باشد از برگشتدادن پوسیدهها، چگونه آفرینش آنچه به نظرتان مشکلتر است را میپذیرند؛ ولی آنچه سادهتر است که برگشت موجودات پوسیده و کهنه است نمیپذیرند. امام صادق (فرمود: «این است جدال احسن زیرا بهانهی کفّار را قطع و شبههی آنها را برطرف مینماید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص564
بحار الأنوار، ج70، ص403/ نورالثقلین
آیه إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ [82]
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش»! آن نیز بیدرنگ موجود میشود.
آیه فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ [83]
پس منزّه است خداوندی که مالکیّت همه چیز در دست اوست؛ و بهسوی او بازگردانده میشوید.
1
(یس/ 83)
الرّضا (عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ (أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِرَادَهًِْ مِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الْخَلْقِ. قَالَ: فَقَالَ: الْإِرَادَهًُْ مِنَ الْخَلْقِ الضَّمِیرُ وَ مَا یَبْدُو لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ مِنَ الْفِعْلِ وَ أَمَّا مِنَ اللَّهِ تَعَالَی فَإِرَادَتُهُ إِحْدَاثُهُ لَا غَیْرُ ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَا یُرَوِّی وَ لَا یَهُمُّ وَ لَا یَتَفَکَّرُ وَ هَذِهِ الصِّفَاتُ مَنْفِیَّهًٌْ عَنْهُ وَ هِیَ صِفَاتُ الْخَلْقِ فَإِرَادَهًُْ اللَّهِ الْفِعْلُ لَا غَیْرُ ذَلِکَ یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ بِلَا لَفْظٍ وَ لَا نُطْقٍ بِلِسَانٍ وَ لَا هِمَّهًٍْ وَ لَا تَفَکُّرٍ وَ لَا کَیْفَ لِذَلِکَ کَمَا أَنَّهُ لَا کَیْفَ لَهُ.
امام رضا ( صفوانبنیحیی گوید: به امام رضا (عرض کردم: «به من از ارادهی خدا و ارادهی خلق خبر بده». فرمود: «اراده در خلق همان آهنگ درون است و آن کاری که پس از آن از آنها عیان گردد، و امّا از طرف خدای تعالی اراده همان پدید آوردن فعل است نه جز آن زیرا خدا زمینهسنجی و توجّه قلبی و اندیشه ندارد، این صفات در او نیست و از صفات خلق است و ارادهاش همان فعل است و نه جز آن. بدان گوید: «باش» و میباشد، بیلفظ و نطق به زبان و توجه دل و تفکّر و این طرز آفرینش او هم چگونگی ندارد و قابل توصیف نیست چنانچه خود او چگونگی ندارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص564
بحار الأنوار، ج4، ص137/ البرهان
2
(یس/ 83)
الصّادق (لَمَّا صَعِدَ مُوسَی (إِلَی الطُّورِ فَنَاجَی رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَالَ یَا رَبِ أَرِنِی خَزَائِنَکَ قَالَ یَا مُوسَی إِنَّمَا خَزَائِنِی إِذَا أَرَدْتُ شَیْئاً أَنْ أَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون.
امام صادق ( هنگامیکه موسی (برای مناجات به طور رفت عرض کرد: «پروردگارا خزائن خود را به من بنما». فرمود: «ای موسی (خزائن من همین است که هرچه خواهم گویم باش و میباشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص564
بحار الأنوار، ج13، ص330
3
(یس/ 83)
الصّادق (عن عَاصِمِبْنِحُمَیْدٍ، عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: قُلْتُ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ مُرِیداً قَالَ إِنَّ الْمُرِیدَ لَا یَکُونُ إِلَّا لِمُرَادٍ مَعَهُ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَالِماً قَادِراً ثُمَّ أَرَادَ.
امام صادق ( عاصمبنحمید از امام صادق (پرسید: «آیا همیشه خدا ارادهکننده و خواهان بوده است»؟ فرمود: «ارادهکننده، بیمراد (بدون آنچه آن را اراده میکنند) نمیشود، همیشه خدا دانا و توانا بوده و سپس اراده کرده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص566
الکافی، ج1، ص109
4
(یس/ 83)
الصّادق (إِنَ الْإِرَادَهًَْ مِنَ الْعِبَادِ الضَّمِیرُ وَ مَا یَبْدُو بَعْدَ ذَلِکَ مِنَ الْفِعْلِ وَ أَمَّا مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَالْإِرَادَهًُْ لِلْفِعْلِ إِحْدَاثُهُ إِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ بِلَا تَعَبٍ وَ لَا کَیْف.
امام صادق ( اراده از طرف بندگان تصمیم و آن عملی است که بعد از آن آشکار میشود و امّا از طرف خدای عزّوجلّ، ارادهکردنِ کاری به وجودآوردن آن است. تنها به آن میگوید: موجود باش. آن نیز بیدرنگ موجود میشود. (بقره/117) بدون آنکه خسته شود و [یا ایجاد و ارادهاش] کیفیّت و چگونگی داشته باشد؛ [در نتیجه شناخت حقیقت آن برای انسان ممکن نیست].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص566
بحار الأنوار، ج3، ص196
5
(یس/ 83)
الرّضا (أَبُوعَمْرٍو مُحَمَّدُبْنُعُمَرَبْنِعَبْدِ الْعَزِیزِ الْأَنْصَارِیُّ الْکَجِّیُ قَالَ حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ الْحَسَنَبْنَمُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیَ ثُمَّ الْهَاشِمِیَّ یَقُول… قال الرضا (وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِبْدَاعَ وَ الْمَشِیَّهًَْ وَ الْإِرَادَهًَْ مَعْنَاهَا وَاحِدٌ وَ أَسْمَاؤُهَا ثَلَاثَهًٌْ وَ کَانَ أَوَّلُ إِبْدَاعِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ مَشِیَّتِهِ الْحُرُوفَ الَّتِی جَعَلَهَا أَصْلًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَ دَلِیلًا عَلَی کُلِّ مُدْرَکٍ وَ فَاصِلًا لِکُلِّ مُشْکِلٍ وَ بِتِلْکَ الْحُرُوفِ تَفْرِیقُ کُلِّ شَیْءٍ مِنِ اسْمِ حَقٍّ وَ بَاطِلٍ أَوْ فِعْلٍ أَوْ مَفْعُولٍ أَوْ مَعْنًی أَوْ غَیْرِ مَعْنًی وَ عَلَیْهَا اجْتَمَعَتِ الْأُمُورُ کُلُّهَا وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْحُرُوفِ فِی إِبْدَاعِهِ لَهَا مَعْنًی غَیْرَ أَنْفُسِهَا یَتَنَاهَی وَ لَا وُجُودَ لَهَا لِأَنَّهَا مُبْدَعَهًٌْ بِالْإِبْدَاعِ وَ النُّورُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ أَوَّلُ فِعْلِ اللَّهِ الَّذِی هُوَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْحُرُوفُ هِیَ الْمَفْعُولُ بِذَلِکَ الْفِعْلِ وَ هِیَ الْحُرُوفُ الَّتِی عَلَیْهَا الْکَلَامُ وَ الْعِبَارَاتُ کُلُّهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَّمَهَا خَلْقَهُ وَ هِیَ ثَلَاثَهًٌْ وَ ثَلَاثُونَ حَرْفاً فَمِنْهَا ثَمَانِیَهًٌْ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً تَدُلُّ عَلَی لُغَاتِ الْعَرَبِیَّهًِْ وَ مِنَ الثَّمَانِیَهًِْ وَ الْعِشْرِینَ اثْنَانِ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً تَدُلُّ عَلَی لُغَاتِ السُّرْیَانِیَّهًِْ وَ الْعِبْرَانِیَّهًِْ وَ مِنْهَا خَمْسَهًُْ أَحْرُفٍ مُتَحَرِّفَهًٍْ فِی سَائِرِ اللُّغَاتِ مِنَ الْعَجَمِ لِأَقَالِیمِ اللُّغَاتِ کُلِّهَا وَ هِیَ خَمْسَهًُْ أَحْرُفٍ تَحَرَّفَتْ مِنَ الثَّمَانِیَهًِْ وَ الْعِشْرِینَ الْحَرْفَ مِنَ اللُّغَاتِ فَصَارَتِ الْحُرُوفُ ثَلَاثَهًًْ وَ ثَلَاثِینَ حَرْفاً فَأَمَّا الْخَمْسَهًُْ الْمُخْتَلِفَهًُْ فَحُجَجٌ لَا یَجُوزُ ذِکْرُهَا أَکْثَرَ مِمَّا ذَکَرْنَاهُ ثُمَّ جَعَلَ الْحُرُوفَ بَعْدَ إِحْصَائِهَا وَ إِحْکَامِ عِدَّتِهَا فِعْلًا مِنْهُ کَقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ کُنْ فَیَکُونُ وَ کُنْ مِنْهُ صُنْعٌ وَ مَا یَکُونُ بِهِ الْمَصْنُوعُ فَالْخَلْقُ الْأَوَّلُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْإِبْدَاعُ لَا وَزْنَ لَهُ وَ لَا حَرَکَهًَْ وَ لَا سَمْعَ وَ لَا لَوْنَ وَ لَا حِسَّ وَ الْخَلْقُ الثَّانِی الْحُرُوفُ لَا وَزْنَ لَهَا وَ لَا لَوْنَ وَ هِیَ مَسْمُوعَهًٌْ مَوْصُوفَهًٌْ غَیْرُ مَنْظُورٍ إِلَیْهَا وَ
الْخَلْقُ الثَّالِثُ مَا کَانَ مِنَ الْأَنْوَاعِ کُلِّهَا مَحْسُوساً مَلْمُوساً ذَا ذَوْقٍ مَنْظُورٍ إِلَیْهِ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَابِقٌ لِلْإِبْدَاعِ لِأَنَّهُ لَیْسَ قَبْلَهُ عَزَّوَجَلَّ شَیْءٌ وَ لَا کَانَ مَعَهُ شَیْءٌ وَ الْإِبْدَاعُ سَابِقٌ لِلْحُرُوفِ وَ الْحُرُوفُ لَا تَدُلُّ عَلَی غَیْرِ نَفْسِهَا قَالَ الرِّضَا (لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی لَا یَجْمَعُ مِنْهَا شَیْئاً لِغَیْرِ مَعْنًی أَبَداً فَإِذَا أَلَّفَ مِنْهَا أَحْرُفاً أَرْبَعَهًًْ أَوْ خَمْسَهًًْ أَوْ سِتَّهًًْ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ لَمْ یُؤَلِّفْهَا لِغَیْرِ مَعْنًی وَ لَمْ یَکُ إِلَّا لِمَعْنًی مُحْدَثٍ لَمْ یَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ شَیْئاً قَالَ عِمْرَانُ فَکَیْفَ لَنَا بِمَعْرِفَهًِْ ذَلِکَ قَالَ الرِّضَا (أَمَّا الْمَعْرِفَهًُْ فَوَجْهُ ذَلِکَ وَ بَیَانُهُ أَنَّکَ تَذْکُرُ الْحُرُوفَ إِذَا لَمْ تُرِدْ بِهَا غَیْرَ نَفْسِهَا ذَکَرْتَهَا فَرْداً فَقُلْتَ أ ب ت ث ج ح خ حَتَّی تَأْتِیَ عَلَی آخِرِهَا فَلَمْ تَجِدْ لَهَا مَعْنًی غَیْرَ أَنْفُسِهَا فَإِذَا أَلَّفْتَهَا وَ جَمَعْتَ مِنْهَا أَحْرُفاً وَ جَعَلْتَهَا اسْماً وَ صِفَهًًْ لِمَعْنَی مَا طَلَبْتَ وَ وَجْهِ مَا عَنَیْتَ کَانَتْ دَلِیلَهًًْ عَلَی مَعَانِیهَا دَاعِیَهًًْ إِلَی الْمَوْصُوفِ بِهَا أَ فَهِمْتَهُ قَالَ نَعَمْ قَالَ الرِّضَا (وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا تَکُونُ صِفَهًٌْ لِغَیْرِ مَوْصُوفٍ وَ لَا اسْمٌ لِغَیْرِ مَعْنًی وَ لَا حَدٌّ لِغَیْرِ مَحْدُودٍ وَ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ کُلُّهَا تَدُلُّ عَلَی الْکَمَالِ وَ الْوُجُودِ وَ لَا تَدُلُّ عَلَی الْإِحَاطَهًِْ کَمَا تَدُلُّ عَلَی الْحُدُودِ الَّتِی هِیَ التَّرْبِیعُ وَ التَّثْلِیثُ وَ التَّسْدِیسُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تُدْرَکُ مَعْرِفَتُهُ بِالصِّفَاتِ وَ الْأَسْمَاءِ وَ لَا تُدْرَکُ بِالتَّحْدِیدِ بِالطُّولِ وَ الْعَرْضِ وَ الْقِلَّهًِْ وَ الْکَثْرَهًِْ وَ اللَّوْنِ وَ الْوَزْنِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ وَ لَیْسَ یَحُلُّ بِاللَّهِ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ شَیْءٌ مِنْ ذَلِکَ حَتَّی یَعْرِفَهُ خَلْقُهُ بِمَعْرِفَتِهِمْ أَنْفُسَهُمْ بِالضَّرُورَهًِْ الَّتِی ذَکَرْنَا وَ لَکِنْ یُدَلُّ عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِصِفَاتِهِ وَ یُدْرَکُ بِأَسْمَائِهِ وَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْهِ بِخَلْقِهِ حَتَّی لَا یَحْتَاجَ فِی ذَلِکَ الطَّالِبُ الْمُرْتَادُ إِلَی رُؤْیَهًِْ عَیْنٍ وَ لَا اسْتِمَاعِ أُذُنٍ وَ لَا لَمْسِ کَفٍّ وَ لَا إِحَاطَهًٍْ بِقَلْبٍ فَلَوْ کَانَتْ صِفَاتُهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَا تَدُلُّ عَلَیْهِ وَ أَسْمَاؤُهُ لَا تَدْعُو إِلَیْهِ وَ الْمَعْلَمَهًُْ مِنَ الْخَلْقِ لَا تُدْرِکُهُ لِمَعْنَاهُ کَانَتِ الْعِبَادَهًُْ مِنَ الْخَلْقِ لِأَسْمَائِهِ وَ صِفَاتِهِ دُونَ مَعْنَاهُ فَلَوْ لَا أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَکَانَ الْمَعْبُودُ الْمُوَحَّدُ غَیْرَ اللَّهِ لِأَنَّ صِفَاتِهِ وَ أَسْمَاءَهُ غَیْرُهُ أَ فَهِمْتَ قَالَ نَعَمْ یَا سَیِّدِی الی قوله یَا سَیِّدِی أَ لَا تُخْبِرُنِی عَنِ الْإِبْدَاعِ أَ خَلْقٌ هُوَ أَمْ غَیْرُ خَلْقٍ قَالَ لَهُ الرِّضَا (بَلْ خَلْقٌ سَاکِنٌ لَا یُدْرَکُ بِالسُّکُونِ وَ إِنَّمَا صَارَ خَلْقاً لِأَنَّهُ شَیْءٌ مُحْدَثٌ وَ اللَّهُ الَّذِی أَحْدَثَهُ فَصَارَ خَلْقاً لَهُ وَ إِنَّمَا هُوَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ خَلْقُهُ لَا ثَالِثَ بَیْنَهُمَا وَ لَا ثَالِثَ غَیْرُهُمَا فَمَا
خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَعْدُ أَنْ یَکُونَ خَلْقَهُ وَقَدْ یَکُونُ الْخَلْقُ سَاکِناً وَ مُتَحَرِّکاً وَ مُخْتَلِفاً وَ
مُؤْتَلِفاً وَ مَعْلُوماً وَ مُتَشَابِهاً وَ کُلُّ مَا وَقَعَ عَلَیْهِ حَدٌّ فَهُوَ خَلْقُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ مَا أَوْجَدَتْکَ الْحَوَاسُّ فَهُوَ مَعْنًی مُدْرَکٌ لِلْحَوَاسِّ وَ کُلُّ حَاسَّهًٍْ تَدُلُّ عَلَی مَا جَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهَا فِی إِدْرَاکِهَا وَ الْفَهْمُ مِنَ الْقَلْبِ بِجَمِیعِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْوَاحِدَ الَّذِی هُوَ قَائِمٌ بِغَیْرِ تَقْدِیرٍ وَ لَا تَحْدِیدٍ خَلَقَ خَلْقاً مُقَدَّراً بِتَحْدِیدٍ وَ تَقْدِیرٍ وَ کَانَ الَّذِی خَلَقَ خَلْقَیْنِ اثْنَیْنِ التَّقْدِیرَ وَ الْمُقَدَّرَ وَ لَیْسَ فِی وَاحِدٍ مِنْهُمَا لَوْنٌ وَ لَا وَزْنٌ وَ لَا ذَوْقٌ فَجَعَلَ أَحَدَهُمَا یُدْرَکُ بِالْآخَرِ وَ جَعَلَهُمَا مُدْرَکَیْنِ بِنَفْسِهِمَا وَ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً فَرْداً قَائِماً بِنَفْسِهِ دُونَ غَیْرِهِ لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ الدَّلَالَهًِْ عَلَی نَفْسِهِ وَ إِثْبَاتِ وُجُودِهِ فَاللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرْدٌ وَاحِدٌ لَا ثَانِیَ مَعَهُ یُقِیمُهُ وَ لَا یَعْضُدُهُ وَ لَا یَکُنُّهُ وَ الْخَلْقُ یُمْسِکُ بَعْضُهُ بَعْضاً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَشِیَّتِهِ وَ إِنَّمَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی هَذَا الْبَابِ حَتَّی تَاهُوا وَ تَحَیَّرُوا وَ طَلَبُوا الْخَلَاصَ مِنَ الظُّلْمَهًِْ بِالظُّلْمَهًِْ فِی وَصْفِهِمُ اللَّهَ بِصِفَهًِْ أَنْفُسِهِمْ فَازْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ بُعْداً وَ لَوْ وَصَفُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِصِفَاتِهِ وَ وَصَفُوا الْمَخْلُوقِینَ بِصِفَاتِهِمْ لَقَالُوا بِالْفَهْمِ وَ الْیَقِینِ.
امام رضا ( از حسنبنمحمّد نوفلی روایت است: … امام رضا (فرمود: بدان که ابداع و مشیّت و اراده، سه لفظ هستند دارای یک معنی. اوّلین چیزی که ابداع نمود و مشیّتش به آن تعلّق گرفت و اراده کرد همان حروفی بودند که آنها را ریشه همه چیز قرار داد و راهنما برای هر مدرکی و مشخّصکننده برای هر شکلی و با همین حروف هر اسم باطل و حقّی از هم تمیز داده میشود یا فعل و مفعولی و غیر معنی و تمام امور بر آنها جمع گردیده است. برای حروف در ابداع معنایی جز نفس خود حرف قرار نداد [یعنی لام معنی آن همان حرف لام است] و آنها وجودی ندارند چون به ابداع آفریده شدهاند [منظور شاید این باشد که حروف سابقه ماهیّت و اصل و ریشهای ندارند که از آنها گرفته شده باشد]. نور در اینجا اوّلین فعل خدا است که او نور سماوات و زمین است. حروف مفعول همین فعل است و اینها همان حروفی هستند که از آنها کلام و عبارات از جانب خدا صادر میشود که به مردم و مخلوق آنها را آموخت و تعدادشان سیوسه حرف است که بیستوهشت حرف آن بر لغات عربی دلالت دارند و از بیستوهشت حرف، بیستودو حرف آن راهنما و به ریشهی زبان سریانی و عبرانی است و پنج حرف دیگر به کار برده میشود در سایر لغات غیر عرب برای تمام زبانهای مختلف دنیا و مجموع حروف با آن بیستوهشت حرف میشود سیوسه حرف امّا آن پنج حرف مختلف بهواسطهی علل و اسبابی آفریده شده که بیش از این صحیح نیست دربارهی آنها صحبت کنم بعد خداوند حروف را پس از محدودنمودن به عدد معیّنی فصل خویش گردانید؛ مانند این سخن خداوند کُنْ فَیَکُون و همین لفظ کُنْ از جانب خدا ساختن شش است و آنچه بهوسیلهی این حرف به وجود آمد مصنوع خداست. پس اوّلین خلق خدا ابداع بود که نه وزن داشت و نه حرکت و نه سمع و نه رنگ و نه حس خلق، دوّم حروف بودند که آنها نیز وزن و رنگ نداشتند امّا مسموع و موصوف بودند امّا به خود آن حروف نظری از نظر معنی نبود. خلق مردم انواع مختلف از محسوسات و ملموسات بود که دارای طعم و مزه هستند و خود آنها مورد نظر بودند [مانند آب زمین آسمان] خداوند تبارکوتعالی پیش از ابداع بود زیرا چیزی قبل از خدا وجود نداشته و نه با او چیزی بوده امّا ابداع قبل از حروف به وجود آمد و حروف جز بر نفس خود دلالت ندارند. مأمون گفت: «چگونه حروف جز بر نفس خود دلالت ندارند». حضرت رضا (فرمود: «زیرا خداوند ترکیب حروف را جز برای معنی قرار نداده است. هرگاه چهار یا پنج یا شش حرف یا بیشتر و یا کمتر با هم ترکیب شوند جز برای فهمیدن یک معنی مخصوص نیست بلکه برای دلالت بر یک معنی تازه که سابقه نداشته است». عمران گفت: «از کجا ما این مطلب را بفهمیم»؟ حضرت رضا (فرمود: «توضیح مطلب چنین است که وقتی تو این حروف را ذکر میکنی و جز نفس آنها را اراده نکرده باشی تنها و فرد ذکر میکنی میگویی ا ب ت ث ج ح خ تا آخر دراینصورت جز نفس خودشان معنی دیگری ندارند، امّا وقتی آنها را ترکیب کردی و بهصورت اسم و صفتی درآوردی برای منظوری که داری و چیزی که قصد نمودهای آن وقت دارای آن معنی مخصوص میشوند و راهنما به همان مفهوم هستند، حالا فهمیدی عمران»! عرض کرد: «آری». فرمود: «عمران! بدانکه هیچ صفتی نیست مگر موصوفی دارد و هیچ اسمی بدون معنی وجود ندارد اندازه فقط مربوط به اشیاء محدود است ولی صفات و اسماء شاهد بر کمال و وجود هستند و دلیل بر احاطهنمودن نخواهد بود چنانچه حدود راهنمای ما به وضع مخصوصی است چون مربعبودن یا مثلث و یا مسدّس بودن. زیرا خداوند شناخته میشود با صفات و اسماء ولی به طول و عرض و قلّت و کثرت و رنگ و وزن و مشابه آن هرگز توصیف نمیشود و هیچکدام از این حدود بر ذات او صدق نمیکند تا مردم همانطوری که خویشتن را به حد و اندازه و طعم و مزه میشناسند خدا را نیز بشناسند. راهنمای به خدای عزیز صفات و اسماء اوست و استدلال بر وجود او بهوسیلهی مخلوقات میشود تا برای شخص مشکوک دیگر شکّ و تردیدی باقی نماند و احتیاج به دیدن و شنیدن با گوش و یا لمسکردن با دست و یا تصوّر به دل نداشته باشد، اگر صفات خدای عزیز دلالت بر او نداشتند و اسماء راهنمای ما بهسوی او نبودند و پژوهشگران از مردم درک نمیکردند معنی آن را به ناچار مردم اسمها و صفات او را پرستیده بودند نه معنای آن را در چنین فرضی معبود یکتا غیر ذات خدا بود [یعنی معبود و لفظ همان اسماء و صفات میشد] زیرا اسماء و صفات خدا غیر خدایند [لفظ دیّان که خدا نیست و همچنین لفظ رحمان به تعدد این الفاظ متعدّد میشد] آیا درست فهمیدی عمران»؟ عرض کرد: «آری، ولی باز برایم بیشتر توضیح بدهید». حضرت رضا (فرمود: «عمران! مبادا گول کسانی را بخوری که گمراه و نابینایند آنهایی که معتقدند خدا در آخرت برای حساب و ثواب و عقاب دیده میشود ولی در دنیا دیده نخواهد شد برای پرستش و امید آمرزش. اگر دیدهشدن خداوند در دنیا موجب لفظی برای او باشد در آخرت هم نباید دیده شود. امّا آنها سرگردان و گمراه و کور و کر شدهاند از درک واقعیت این آیه قرآن ناظر به همین اشخاص است کسی که در این جهان [از دیدن چهرهی حق] نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است! . (اسراء/72) خردمندان میدانند که آنچه در آخرت استدلال میشود عینا همان است که در دنیا استدلال میشود کسی که با خودرأیی و مقایسه با خویش میخواهد خدا را درک کند جز فاصله از واقعیت چیزی نخواهد داشت زیرا خداوند این دانش را اختصاص به کسانی داده است که عقل و اندیشه را به کار میبرند و میفهمند». عمران گفت: «آیا توضیح نمیفرمایید که ابداع مخلوق است یا غیر مخلوق»؟ فرمود: «مخلوق ساکن است که به سکون درک نمیشود و مخلوق بودن او از این جهت است که آفریده است و قدیم نیست و خداوند آن را به وجود آورده، پس مخلوق خدا است. دراینمورد باید گفت فقط خدای یکتا است با مخلوق او، سوّمی بین آنها نیست [یعنی هرچه غیر خدا است مخلوق اوست] و جز آن دو سوّمی وجود ندارد. ولی بعضی از مخلوقات او ساکن و متحرک و مختلف و مرکب و معلوم و شبیه یکدیگرند هرچه را بتوان محدود نمود مخلوق خداست. و توجّه داشته باش که هرچه را حواس تو درک کنند آنها مفهوم و مدرک حواسند و هریک از حواس مخصوص درک محسوس همین هستند ولی تمیز و فهم از مغز اندیشه است نسبت به تمام آنها. بدان عمران خدای یکتا که پایدار است بدون تقدیر اندازهگیری و حدّ مخلوقات را آفرید که محدود و دارای اندازه هستند. آنچه خلق کرد دو قسمت بود یکی حروف و دیگری حدود قائم به آنکه در هیچکدام از آنها رنگ و وزن و طعم وجود نداشت. یکی از آن دو را بهوسیلهی دیگری قابل درک قرار داد و هر دو به نفس خود درک میشوند هرگز چنین چیزی را نیافریده که تنها قائم به نفس خویش باشد و قیام او به دیگری وابسته نباشد، چون خواست همهی مخلوقات دلالت بر ذات او بنمایند و سبب اثبات وجود خدا باشند. پس خدای تبارکوتعالی یکتا و بیهمتا است دوّمی ندارد که او را به پا دارد و کمک به او بنماید و در خویش جایش دهد ولی مخلوقات یکدیگر را نگه میدارند به اذن و مشیّت خدا. مردم در راه شناخت او چنان حیران و سرگردان شدهاند که برای رهایی از گرداب ظلمت و تاریکی پناه به ظلمت و نادانی بردهاند. در توصیف خدا به صفات نفس خود [مانند دیده شدن] بهجای راه یافتن پیوسته از واقعیت فاصله گرفتهاند. اگر خدا را با صفات خودش و مخلوقات را نیز با صفات خودشان توصیف نمایند واقعیت را خواهند یافت».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص566
بحار الأنوار، ج10، ص314
مطالب مرتبط