نظریات وفتاوی فقهی بخش سوم:ابعادمسئله سیر تاریخی مسجد تحلیلی بر مسئله کثرت جمعیت وهمچنین مسئله نوظهور آسمانخراش‌ها وراهکارها

بسم الله االرحمن الرحیم
نظریات وفتاوی فقهی مهم اصلاحی ایت الله سیدجواد سیدفاطمی (ره) درجامعه اسلامی-بخش سوم
ابعادمسئله سیر تاریخی مسجد  تحلیلی بر مسئله کثرت جمعیت وهمچنین مسئله نوظهور آسمانخراش‌ها وراهکارها
(بررسی مسئله سیر تاریخی مسجد و تحلیلی برمسئله کثرت جمعیت و مسئله نوظهور آسمانخراشهابارویکرد ضرورت مقابله با اندیشه وفرهنگ غرب وشرق واهمیت مساجد را از غربت درآوریم وراهکارهای‌های پیشرودر آثارعلامه، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه)
رضاقارزی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی.
 

بسم الله االرحمن الرحیم

نظریات وفتاوی فقهی مهم اصلاحی ایت الله سیدجواد سیدفاطمی (ره) درجامعه اسلامی-بخش سوم

ابعادمسئله سیر تاریخی مسجد  تحلیلی بر مسئله کثرت جمعیت وهمچنین مسئله نوظهور آسمانخراش‌ها وراهکارها

(بررسی مسئله سیر تاریخی مسجد و تحلیلی برمسئله کثرت جمعیت و مسئله نوظهور آسمانخراشهابارویکرد ضرورت مقابله با اندیشه وفرهنگ غرب وشرق واهمیت مساجد را از غربت درآوریم وراهکارهای‌های پیشرودر آثارعلامه، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه)

رضاقارزی، دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی.

چکیده

پرسش مهمی که در این پژوهش کوتاه ولی جامع ومختصر درطی سالهای متمادی در پژوهشی برنامه محوری اصلاحی کشور مسئله مرکزیت ومحوریت مساجد دراسلام ومسائل جامعه اسلامی ومسلمانان وآینده جهان اسلام وبرگرفته ازآثار علامه، مفسر ومرجع عالیقدر حضرت آیت االه سیدجوادسید فاطمی تبریزی رحمه الله علیه درچند محور مهم وکوتاه بیان می‌گردد. امید است به قوه الهی وعنایت پیامبر وخاندان مطهرش باعث تحول وپی گیری دست اندرکاران و مسئولین وعموم مردمبرای اصلاح وبهبود جامعه اسلامی وزمینه وآماده‌سازی امدن حضرت حجه گردد.

خلاصه مطلب انکه مسجد باید ساده و بی‌پیرایه باشد. مسجد جایگاه عبادت و زهادت است، تردیدی نیست که تحولات زمان همیشه باید در نظر گرفته شود اما تا جائی که معنویت و سنتهای اولیه از بین نرود، در این زمان که احتمال وقوع جنگ و در پی آن بمباران آبادی‌ها هست اگر کسی مسجدی را بتون آرمه مسقف کند عملش موجه است اما در عین حال سایر جهات معنوی که در مساجد اولیه اسلام بوده رعایت می‌گردد. و همچنین اگر به عنوان تعظیم شعائر به حسب زمانها تغییراتی در آذین‌بندی و زیباسازی داده شود و همه اینها منافات ندارد که مساجدی هم به روال صدر اسلام خیلی ساده و بی‌پیرایه ودرصورت نیاز دارای سقف سبک ومتحرک باشد. 1

اصطلاحات و واژه‌ها مهم: اصلاح، فضای سیاسی، اجتماعی وفرهنگی کشور ورویکرد.

مقدمه

مساجد در هر کجا که باشند شعبه‌ای شعاعی از کعبه معظمه و مسجد الحرام هستند که همیشه و همه وقت پناهگاه و مأمن مردم می‌باشد «وَ اِذ جَعَلنا مَثابه لِلنّاس وَ اَمناً» (سوره بقره/آیه 126) خیلی زننده و زشت می‌نماید که ساعتهشت صبح مثلاً همه جا و همه درها باز باشد اما در خانه خدا بسته شود، برای جوانانی که دارای طینت پاک هستند بهترین جا جهت پرکردن اوقات فراغت مسجد است، پیرمرد بازنشسته‌ای که از خانه‌اش بیرون آمده بهترین جایی که او را به خود می‌پذیرد مسجد است. از فواید آمد و شد به مسجد مهمترین، دیدار یار است. امام صادق (ع): در توریه نوشته شده خانه‌های من در زمین مسجده‌ها می‌باشند، خوشا کسانی که در خانه خود طهارت گیرد و سپس مرا در خانه‌ام زیرات کند و حق است بر مزور که زائر را اکرام نماید. امام علی علیه‌السلام وقتی به درب مسجد می‌رسید پاها را جفت می‌کرد و با آیه‌ای از سوره الرحمن مناجات نموده سپس نجات خود را از آتش طلبیده تمنای دیدار می‌نمود: «یَسئلَهَ مَن فی السماواتِ وَ الارضْ کُلَ یَوم هُوَ فی شأنِ، اللهم وَ لیکُن مِنْ شِأنِکَ شَأنُ حاجَتی وَ هِیَ عِتقُ رقَبَتی مِنَ النارِ وَ اَنْ تُقبِلَ علیَّ بِوَجهِکَ الکَریم» و از آن حضرت آمده هر کس به مسجد آمد و رفت کند به یکی از این هشت خصلت می‌رسد برادری که در راه خدا بدست آورده یا دانستنی طرفه و ظریفی، یا آیه محکم از قرآن، یا کلمه‌ای شنود و او را هدایت کند یا به رحمتی که انتظارش را داشت، یا کلمه‌ای که او را از سقوط باز گرداند، یا گناهی را از ترس یا از حیا ترک کند، و منافع ارزشمند دنیوی و اخروی دیگری که تفصیل آن‌ها را در کتابهای روایتی مانند وافی و وسائل می‌خوانیم. آرزو دارم و از خدای بزرگ توفیق این را می‌خواهم: شهرکی با مشخصات فوق که از منابع هدایتی قرآن و اهل بیت (ع) استفاده شده کنار تهران ساخته شود و مساجدی به مانند مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالخیف در آن به نمایش درآید بمنه و کرمه به دست یاری مردمی آزاده که از استحفاف دشمن احساس خفت نکنند «وَ لا یَستَخِفَنْکَ الذینَ لا یُؤمِنونْ» ودشمنی که خود دو هزار سال ارتجاع دارد و با آمدن رسول‌الله و قرآن کریم از دین منسوخ خود بر نمی‌گردد. اما کلماتی مانند بنیادگرا و ارتجاع را حربه قرار داده حمله می‌کند نترسند م وَ لَمْ یَخشیَ اِلا الله 919(( و با کمال جرأت و شجاعت به ساخت خانه و مسجداسلامی و اهل بیتی خود پس از آنکه فساد گرایش به غرب را در معماری دید برگردد «ظَهَرَ اَلفِسادُ فی البِّر و البَحر… لَعَلَّهم یَرجعون.))

1-تعریف لغوی واصطلاحی اصلاح

برطرف کردن فساد و تباهی از شیء و ایجاد سلامت و بهبودی در آن را اصلاح گویند. از اصلاح در باب‌های زکات، نکاح و قضاء سخن گفته شده است. اصلاح یا رفرم به معنای بهبود یا ترمیم چیزیست که نادرست، فاسد، بدون کاربرد خوب یا غیره است. کاربرد این واژه بدین معنا از قرن هیجدهم شروع شد. اصلاح عموماً در برابر انقلاب مطرح می‌شو د

2-کوتاه از زندگی وآثار حضرت آیت الله سید جواد سید فاطمی رحمه الله علیه

صحبت به میان آوردن از زندگی کسی که عمر خود را درراه عبودیت، اطاعت و بندگی خداوند صرف نموده جز برای او و درراه او نبوده بسیار دشوار وسنگین می‌نماید، پیرامون عارف بالله، پیروی حقیقی قرآن واهلبیت و منتظر واقعی حضرت ولی عصر (عج) و آن کاشف حقایق الهی، فقیه عصمت و طهارت حضرت آیت الله حاج سید جواد سید فاطمی تبریزی رضوان الله تعالی علیه. ولیکن جهت الگوگیری وبهره بردن از معارف ناب آن بزرگوار مطالب و نکاتی کوتاه از زندگی وسیره ایشان که ثابت و آشکار گردیده آورده شده است. مجموعه زیر تحقیقی است از گزیده نوشته ها، مقالات، کتابها، متن جلسات تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید، درس فقه (شرح من یحضره الفقیه علامه مجلسی ره)، شرح لمعه، پرسشهای وشبهات جمع آوری شده در طی سالهای 1370 الی 1403همچنین نکاتی از، نظر مراجع علما پیرامون آن عظیم الشان (که اساس آن در آیات و سنت اهل بیت عصمت و طهارت(س) و گفتار و حالات بزرگان دین )، تا چراغ راه آینده و باعث عبودیت و هدایت بیشتر وکاملتر ما گردد. مطالب را مزین به جملاتی ازمدافع اهلبیت عصمت وطهارت، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله آقا، میرزا جواد تبریزی رحمه الله علیه که خطاب به نگارنده نوشتار (حقیر)، پیرامون استادشان آیت الله العظمی فاطمی رحمه الله علیه درچندین سال قبل بیان فرمودند: (( خداوند شما را موفق بدارد، ایشان آدم تهذیب شده ایست از آن سادات هستند که در سادات بودن آن‌ها شبهه‌ای نیست، من هم از ایشان مقدمات خوانده ام، در وجود ایشان توجه کرده‌اید (توجه نمایید) در دیانتش و صداقتش (مطالب قابل توجه دارد). ». ودر ادامه بیانشان فرمودند: «من شاگردی ایشان را کرده‌ام و از ایشان درس‌ها گرفته ام». نکته حائض اهمیت آنکه تمام مطالب نوشتار حاضر خط به خط در زمان حیات استادمان آیت الله العظمی فاطمی رحمه الله علیه توسط حقیر نگارنده مطالب در طی بیش از دو سال برایشان خوانده شده است (به عنوان جزوه‌ای که می‌خواهم برای معرف الهی وبندگی شما می‌خواهم داشته باشنم) تصحیح فرمودند و ایشان این دعا را بارها تکرار فرمودند خدا خیرتان دهد. به امیدآن که ان شاء الله این نوشتار، این تلاش کوچک در مسیر عبودیت، اطاعت و بندگی خداوند مرضی رضای الهی ومورد توجه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف وچراغ راهی برای خوانندگان باشد.

علامه وعارف بالله آیت الله سید جواد سید فاطمی رحمة الله علیه متولد 1302 در تبریز بودند، پدر بزگوارشان حجة الاسلام سید عزیز الله از خطبای متدین شهر تبریز بودند. دوران تحصیل خود را در حوزه‌های طالبیه تبریز و حجتیه و فیضیه شهر مقدس قم نزد آیات عظام تقلید بروجردی، آقا سید محمد متقی خوانساری، مرعشی نجفی، حجت کوه کمره ایی، علامه طباطبایی مرحوم انصاری رحمة الله علیهم و… به تحصلیل علوم اسلامی پرداخته است آن مفسر عظیم الشان قرآن مجید در سن بیست و یک سالگی به تقریظ و بیان آیات عظام بروجردی مرعشی نجفی و خوانساری بزرگ به اجتهاد مطلق نایل گردید و مورد رجوع مردم قرار گرفت. عبودیت، عرفان، اخلاق، علم، قابلیت‌های معنوی بالا، هوش و ذکاوت و تدبیر ایشان و توجه به جامعه اسلامی، خانواده‌ها و نیازمندان زبانزد عام و خاص بوده است. تعداد تالیفات، ترجمه واختراعات گرانقدر آن عارف به بیش از شصت اثر می‌رسند. از جمله تالیفات آن فقیه عالیقدر می‌توان به کتب زیر اشاره التطبیق، شهید وبرترین آنان سیدالشهدا علیه السلام، حمره مشرقیه انسان و درس، بانکداری اسلامی، گذرنامه بهشت صبح را بشناسیم، دو تفکر در موسیقی سه جلد آسمان شناسی، یک دوره تفسیر قرآن کریم، بک جلد ترجمه قرآن کریم، ترجمه توحید مفضل، تفسیر سوره بلد زلزال تفسیر سوره انفطار تفسیر سوره شمس نگویید غرب پیشرفته است، دشمن ستیزی مساجد را از غربت در آورید، در زنده به کور کردن زندگان مسایل مربوط به اختراعات و وسایل جدید رساله توضیح المسائل، رساله آداب ذبح اسلامی، اذان، نشست در مسجد در بازگشت به قرآن کریم، امامت و ولایت، اختراع دستگاه آموزشی افلاک نما و… ابو الشهید آیت الله العظمی سید فاطمی در 19 بهمن 1395ه. ش به دیار باقی شتافت و در قطعه 51 والدین شهدا و در جوار بی‌کران حق آرام گرفت. حضرت آیت الله حاج سید جواد سید فاطمی تبریزی رضوان الله تعالی علیه درپاسخ سوالات مکرراز ایشان بارها یاد آوری شدندکه در سن 25 سالگی از آیات اعظام برو جردی و خوانساری بزرگ کتبا دارای اجتهاد مطلق می‌باشند. به نقل ازخود، خانواده وشاگردان و علماءاز همان 25 سالگی محل رجوع مردم برای تقلید بود و دارای مقلد بوده‌اند. شهدای آن سالک الی الله، آیت الله فاطمی رحمه الله علیه: - شهید والامقام آقاسیدمهدی سیدفاطمی تاریخ تولد 1340، تاریخ شهادت سیزده آبان 1357، در مبارزه با رژیم ستم شاهی، محل شهادت: دانشگاه تهران، و سه داماد شهید. (سیدفاطمی، 1389.1.)

3-سیمای مسجد در عصر رسول الله (ص)

1-3-- سقف مساجد، خطرسقوط آن و صفا وپاکیزگی وبی آلایشی مساجد

-گزیده‌ای از دو منبع معتبر شیعه کتاب صلوه جواهر از ص 707 و مصباح الفقیه مرحوم حاج آقا رضا همدانی از ص 702 درباره مسجد: مستحب است مساجد بی‌سقف باشد بلکه از روایاتی استفاده می‌شود که کراهت دارد سقف بزنند.

-عبدا. . ابن سنان از امام صادق (ع) گفت شندیم از آن حضرت می‌فرمود رسول خدا (ص) مسجدی بنا کرد بالبنه سپس مسلمانان زیاد شدند عرض کردند یا رسول الله اگر امر فرمائید مسجدی قرار دهند، دستور دادند به مساحت مسجد مزبور اضافه شود و دیوار را بالبنه و نصف بنا کردند، سپس باز عده‌ای مسلمانان زیاد شد عرض کردند یا رسول الله اگر امر فرمائید مسجد را توسعه دهند که توسعه داده شد و دیوارش با نر و ماده بنا شد.

-تابستان با گرمای شدید رسید گفتند اگر امر بفرمائید سایبانی وسقف سبک ودرصورت نیاز متحرک مانند سایبانهای ایجاد شده در مسجدپیامبر اکرم، مسجدالنبی قرار دهند، فرمود بلی، از تنه‌ای نخل تیرها نصب کردند و بر روی آن‌ها شاخه و برگ خرما و اذخر انداختند به همین نحو بود تا باران آمد و مسجد داشت چکه می‌کرد گفتند اگر امر بفرمائید با سقف گل اندودی بپوشانند فرمود (نه عَریشٌ کَعَریشِ موسی ء اَلامرُ اَعجَل مِن ذلِک) (رسیدن اجل سریع‌تر از اینها است) باهمین وضع بود و چکه مسجد را تحمل می‌کردند که رسول خدا (ص) در گذشت و مسجد سقف نداشت.

- صدوق علیه الرحمه از حضرت باقر (ع) نقل کرده: اول چیزی که قائم ما از آن شروع خواهد داد که مثل عریش موسی قراردهند، و از بعضی روایات کراهت سایه بان هم استفاده می‌شود.

-حلبی از امام صادق (ع) که از آن حضرت سوال شد از مساجد سایبان دار آیا نماز در آن کراهت دارد فرمود بلی، ولیکن امروز برای شما ضرری ندارد (روز تقیه است) هرگاه عدل ظاهر شود خواهید دید که چه می‌کند.

- در کتاب ذکری احتمال داده که تمام مسجد را سایبان قرار دادن یا با سایبان مخصوص، یا در بعضی از شهرها کراهت دارد، و بعضی از فق‌ها ملتزم شده که طلق سایبان کراهت دارد حتی عرش هم بدون حاجت کراهت دارد و با وجود احتیاج عرش مانع ندارد و غیر عرش مکروه است ولو احتیاج هم باشد.

- مرحوم آیه الله همدانی نتیجه گرفته که بهتر حکم بعدم کراهت عرش مطلقاً داده شود بلی بعید نیست که التزام شود به اولویت ترک آن مادامی که حاجت به آن پیش نیامده برای تَاَسّی به فعل رسول الله (ص) بنص قرآن کریم (لَقَدکانَ لَکُم فی رَسولِ اُسوهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یَرجوُ اللهَ وَالیَومِ الآخِر وَ ذکَرَ الله کَثیراً) «آیه 21 سوره احزاب». 2

2-3صفا و بی‌تکلفی و بی‌آلایشی مسجد کوفه هزار و پانصد سال است که بر تارک زمان می‌درخشد.

-در گوشه مسجد دیواره معروف به دکه القضاست که حضرت امیر هر گاه پای آن می‌نشست مردم می‌دانستند که امروز حضرت قضاوت خواهد کرد مدعی و مدعی علیه حاضر می‌شدند و حضرت بین آن‌ها فیصله

می‌داد.

-تحول زمان به این است که پنجاه سال پیش رضاخان قلدر کاخ دادگستری تهران را که الگویش دادگستری برلین و لندن بود، بنا کرد و کسی از ترس نطق نکشید آری تحول و پیشرفت زمان اکثراً در خط شیطنت است.

- از حجاج امسال نقل شد که هوای مکه خیلی آلوده بود بلی باید هم چنین باشد محل سعی بین صفا و مروه که فعلاً سرپوشیده است دو میلیون حاجی هر یک باید هفت بار بین آن دو کوه رفت و آمدکنند در صورتی که تا چهل سال پیش آن محل سقف نداشت، همچنین در محوطه رمی جمرات سه‌گانه فضا باز بود، اما فعلاً سرپوشیده و سقف بتن آرمه زده شده و اعراب در گوشه و کنار آن محل می‌نشینند و آلوده می‌کنند و حجاج بینوا باید در زیر همان سقف با ازدحام جمعیت دومیلیونی آیا هوا نباید آلوده شود؟

-نمونه محدی سقف: در سال پنجاه و چهار که اینجانب مشرف شده بودم در مسجد خیف نماز خواندم مسجدی باصفا بدون سقف نظیر مسجد کوفه که بحمداله تا حال فرعونی به فکر سقف زدن بر آن نیامده است تا فرداها. . در سال 71 دوباره توفیق تشرف جهت اعمال عمره نصیب شد، متأسفانه دیدیم همان مسجد را نیز خراب کرده‌اند بدین معنی: کاخی به جای مسجد، درها بسته فقط از آن پنجره‌های طاغوتی می‌شد اندرون مسجد را دید، می‌گفتند: فقط در مراسم مخصوص باز می‌شود این هم سرگذشت مسجد خیف.

هیچ بعید نیست فردا یک فرعون تازه نفس پیدا شود و بر روی خانه کعبه سقف بزند و کسی نطق در نیاورد عجباً لحم الله این است تحول زمان پیشرفت زمان آیا دست از اصالت بنای کعبه و سایر امکنه برداشت. 3

3-3اول کسی که به مسجد النبی سقف زد عثمان بود که سقف ساروجی ساده بود. بعد از ایشان مروان با سنگهای منقش مسجد را آذین‌بندی کرد بعدها خلفای اموی یکی بعد از دیگری مساجد ایران را طبق هوای نفس و فرعونی خود بصورتهایی در آوردند که تا به امروز ادامه داشته و می‌بینیم در همان روزهای اول پیروان اهل بیت ناراحت بودند حتی نمازخواندن در آنجا را تردید داشتند4

-حلبی از امام صادق (ع) نقل می‌کند: از آن حضرت سوال شد از مساجد سایبان دار آیا نماز در آنجا کراهت دارد؟ فرمودند بلی، ولیکن امروز برای شما ضرری ندارد (روز تقیه است) هرگاه عدل ظاهر شود خواهید دید که چه می‌کند و صدوق علیه الرحمه از حضرت باقر نقل کرده اول چیزی که قائم ما از آن شروع خواهد کرد سقف‌های مساجد است که خواهد شکست و فرمان خواهد داد که مثل عریش موسی قرار دهند و این

جمله‌ای است که رسول خدا فرمود: آنگاه که مسجد جهت گرمای آفتاب سایبانی از تنبه‌های نخل و شاخه‌های برگ خرما و اذخر داشت باران آمد و مسجدی داشت چکه می‌کرد گفتند: اگر بفرمایید مسجد را با سقف گل اندودی بپوشانند فرمود: نه عَریش کَعَریش موسی، اَلامرُ اَعجَل مِن ذلِک (رسیدن اجر سریعتر از اینهاست) با همین وضع بود که رسول خدا (ص) درگذشت و مسجد سقف نداشت «کتاب صلوه جواهر صفحه 707» مخفی نماند

راه حل مسئله: طرح نمونه مسجد نبوی

-امروز تأسی از عمل رسول الله (ص) در نداشتن سقف مسجد دو مشکل را نیز حل می‌کند 1-مشکلی که در اثر کثرت جمعیت و آلودگی هوا 2- ایمنی از آسیب زلزله‌های احتمالی که همیشه در کمین است.

لَقَد کانَ لَکُم فی رسُولِ الله أسوهٌ حَسَنَه لِمَن کانَ یَرجُوااللهَ وَالیَومِ الآخِر وَ ذَکَراللهَ کثیراً -

مسلماً برای شما در زندگی رسول الله سرمشق نیکویی بود. برای آن‌ها که امید بر رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند. «آیه 21 سوره احزاب»

--دیوار مسجدالنبی به بلندی قامت یک انسان بود. (تقریباً 180)

-مسجدالنبی سقف نداشت. بنا به قاعده اسوه سقف زدن بر مسجد روا نباشد مگر در ضرورت (وَالضَّرورات تُقَدّرُ بِقَدرِها)

--در طرح نمونه (نقشه 10) سقف مسجد بقدر ضرورت است: در مواقع عادی سقف باز می‌شود. پنجره‌های بین میله‌ها کشیده شده است مسجد کاملاً بی‌سقف و نمونه مسجدالنبی می‌گردد.

-در مواقع سرما باد و باران سقف بسته و پنجره‌ها نیز بین میله‌ها قرار می‌گیرد و مسجد کاملاً پوشیده است ارتفاع بنا دراین حالت فقط سه متر می‌باشد. طبقه آنچه در کلام معصومین علیهم السلام «درباره ساختمان است» ج76 بحارالانوار باب سکنی در اسلام»

4-3--نظرفق‌ها درزدن سقف سنگین به مساجد

-آنچه از منابع یاد شده استفاده می‌شود سقف زدن به مسجد روا نباشد.

-فقهاء عظام حداقل قائل به کراهت شدید و بعضی حرام دانسته‌اند مگر ضرورت اقتضاء کند. در سابق ممکن نبود که در زمستان به مساجد سقف بزنند و در تابستان بردارند اما امروز با وسایلی که در دست است و با یک دکمه سقف باز و بسته می‌شود.

-باید قاعده ضرورت رعایت شود بعضی را باور اینست که امروز جائز نیست مساجد جدیدالبناء مسقف باشد مثل سابق بلکه طبق قاعده اَلضّرورات تُقَدرُ بِقَدَرِها باید با سقف سیاری که بشود فقط در مواقع ضروری از آن استفاده کرد و پس از رفع ضرورت مسجد به حالت مسجد النبی که سقف نداشت در آید. (نقشه 10 و 11)

-در طرح یادشده در خصوص سادگی بنای مسجد به هیچ وجه ضدیت و منافاتی با وضع مساجد گذشته و مساجدی که در حال حاضر بنا می‌شود نیست چه اینکه تحولات زمان همیشه باید در نظر گرفته شود در این زمان که احتمال وقوع جنگ و در پی آن بمباران آبادی‌ها هستند اگر مسجدی را با بتون آرمه مسقف کنند عملی است موجه.

- همچنین اگر در بنای مسجد تزئیناتی به کار می‌رود یا علامت‌ها و نشانه‌هایی جهت جلب توجه مردم به مسجد کار گذاشته می‌شود و همه اینها به قصد تعظیم شعائرالله تعالی باشد باز موجه است که در بیان معصوم است: انمالاعمال بالنّیات در عین حال چه مانع دارد که مساجدی هم به روال صدر اول اسلام خیلی ساده و بی‌پیرایه و بی‌سقف باشد چنانچه در نقشه ملاحظه می‌کنید. (نقشه 10 و 11)

6-3- وَیَکرُهُ تَعلیتها، کراهت دارد بنای مسجد بلند باشد تا با سنت عملی رسول الله (ص) مخالفت نشود زیرا دیوار مسجد رسول الله (ص) به اندازه قامت بود و برای اینکه مشرف به عورات مردم نباشد اگر کسی به قصد اذان بالای دیوار مسجد رفت، و برای اینکه در روایاتی از بنای فوق هفت یا هشت ذراع نهی شده است، روایات مربوطه در صفحه 149 ج 76 بحارالانوار باب السُکنی فی الاسلام است.

-آنچه از آن روایات و عمل رسول خدا (ص) درباره مسجد و کلمات اهل بیت (ع) استفاده می‌شود این است که آن حضرات (ع) آیه کریمه: (اِنَ اَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاس لَلذّی بِبَکهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلعاَمین) «سوره آل عمران» را محور کلماتشان قرار داده و خانه کعبه را الگو، چه برای مسجد و چه برای خانه‌ای مسکونی گرفته اند.

در روایتی به طور صریح امام باقر (ع) می‌فرماید: شایسته نیست به کسی که بنای خود را از کعبه بالاتر برد (لایَنبِغی لِاَحَد اَن یَرفَعَ بَنائَه فَوقَ الکَعبَهَ) از علل شرایع به نقل بحارالانوار ص 60 جلد 99، و بنای اولیه کعبه هفت ذراع بوده است ص 63 ج99 بحارالانوار.

4- کثرت جمعیت و به دنبال آن مسئله بلندی آسمانخراش‌ها

از مسائل مستحدثه کثرت جمعیت و به دنبال آن مسئله آسمانخراش‌ها و مشکل مسکن و مسائل دیگرمی باشد که به حمدالله فقه غنی ما مسلمانان در آستین خود به هر مسئله جواب و برای هر مشکلی راه حلی دارد.

-در قرآن کریم آیاتی است که در روز نزول آن مبهم و مجمل می‌نمود بعدها به واسطه تحول زندگی و تنویر افکار پرده از روی اجمال آن آیات برداشته شد و یا خواهد شد از جمله آیه فوق است: اِنّ اَوّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلناس… تا کثرت جمعیت به حد کنونی نرسیده بود از ابعاد و مفاهیم آیه کریمه غفلت می‌شد، بهتر بگوییم نیازی نبود که راجع به خانه‌سازی الگویی داشته باشیم، زمین زیاد و تعداد انسانها کم، لذا هر کس در هر جا لانه و کاشانه‌ای می‌ساخت و احتیاجی نبود که حتی یک طبقه به خانه‌اش اضافه کند.

-تا هفتاد هشتاد سال پیش ساخت خانه در شهرهای ایران یک طبقه بود، کسی جرأت نمی‌کرد بالا خانه بسازد، مورد اعتراض همسایه‌ها واقع می‌شد و از مراجع وقت که می‌پرسیدند جواب خلاف احتیاط است می‌شنیدند و بعضی از آقایان به استناد بعضی از آیات و روایات مربوط حرام می‌دانستند، تا این اواخر در شهرستان ورامین معروف بود که اضافه کردن طبقه بالا عمر آدم را کم می‌کند لذا کمتر دیده می‌شد که کسی بالا خانه بسازد.

-در زمان طاغوت رضاخانی آرام آرام مردم به ساختن طبقات بالا دست یازیدند و آن روز هم کلمه حرام و حلال یا مثل کلمه خلاف احتیاط کهنه می‌نمود لذا اکثر مردم خودسرانه دست به ساختن خانه‌هایی کذایی زدند و قبح مسئله برطرف شد بعد از انقلاب هم جمهوری اسلامی با وضع موجود روبرو گشت به حکم الضرورات تبیح المحذورات و با در نظر گرفتن کثرت جمعیت با وضع کذائی موافقت نشان داد و احتمالاً به استناد روایاتی چون مضمره یا مرسله از کتاب دعائم اسلام به نقل مرحوم صاحب جواهر اعلی الله مقامه (در کتاب صلح ص 462) جواز ساخت چند طبقه را تصویب نمود.

-روایات این است: عنه صلوات الله علیه، سوال شده که مردی بنای خانه‌اش را بلند می‌کند و همسایه‌اش را از رسیدن آفتاب مانع می‌شود؟ فرمود حق اوست و این از آن ضررها نیست که همسایه‌اش از او مانع شود و من دوست ندارم تا موقعی که نگاهی از او به آن‌ها نباشد، و در مسالک گفته حرام نگاه کردن بر همسایه است نه بنای مشرف به همسایه و در تذکره گفته انسان می‌تواند در ملک خود به هر نحو که خواست تصرف کند اگرچه مستلزم اشراف هم باشد بر همسایه، یا موجب تاریکی خانه او باشد و آنچه ممنوع شده اشراف است نه بلندی بنا که از آن می‌شود مرتکب اشراف شد، اما آیا این وضع ادامه خواهد داشت یا بنا به قاعده: اَلضَّرورات تُقَدرُ بِقَدَرِها، وقتی اضطرار برطرف شد و راه حل بهتری پیدا شد، مراجع مربوط و صلاحیتدار نظرشان چه خواهد بود باید منتظر شد.

راه حل مسئله بلندی آسمانخراش‌ها

درمسئله بناهای بلند و به اصطلاح آسمانخراش‌ها: اخیراً در رسانه‌های گروهی اظهار ندامت عده‌ای از طراحان آسمانخراش‌ها شنیده شد که می‌گفتند ما فقط سکنای انسانها را در نظر گرفتیم و از سایر خواسته‌ها و نیازهای طبیعی او غفلت کردیم و اینک انسانهای اشرف مخلوقات بمانند موریانه لابلای آهن و گچ و سیمان لول می‌خورند و بهترین ساعات عمر خود را این چنین به نحو نامطلوب از پله‌ها یا آسانسورها در حال بالا و پایین رفتن می‌گذرانند و این نتیجه خطا و اشتباه ما است ما عذر تقصیر به درگاه خدای متعال می‌آوریم از این بدعی که گذاشتیم و دنیا کورکورانه پشت سرما به سرعت در حرکت است و هر روز آسمانخراشی است که در همه جای دنیا مثل قارچ می‌روید و فضای زندگی را با قیافه‌های خشن و غاصبانه خود پر کرده و محیط زیست را بر انسانها تنگ می‌کنند.

-راستی چقدر نازیبا بلکه وحشتناک می‌شود وقتی دو سه دستگاه آسمانخراش در کنار هم قرار می‌گیرد. ما غفلت کرده‌ایم از اینکه انسانها به موازات نیاز به مسکن نیازمند منظره‌های طبیعی محیط زیست نیز می‌باشد.

-چه زیبا بود چشم‌انداز ستیغ کوههای اطراف و این عمل ما آن‌ها را از این حق مشروع از دیدن این تابلوهای زیبای طبیعی که حق هر همشهری است محروم کرده.

-آلودگی‌هایی که به تدریج در محیط زیست انسان ایجاد می‌شود وزش بادها است که آن‌ها را می‌راند و عفونت محیط را می‌زداید و این بناها مانع جریان بادها شده است.

-در کریمه‌ای 164 سوره مبارکه بقره از عوامل مدیریت ربوی جریان بادها را شمرده است (وَ تَصریفِ الریاح) امام ششم در حدیث معروف مُفَضَل در این خصوص چنین می‌فرماید: توجه تراای مفضل جلب می‌کنم به منافعی که در باد هست، نمی‌بینی اگر چندگاه باد نوزد موجب حدوث امراض می‌شود، نفس‌ها می‌گیرد، بیماری بیماران رو بشدت می‌گذارد، میوه‌ها فاسد می‌شود، بقول و سبزی‌ها متعفن می‌گردد و مادۀ وبا و طاعون در بدنها و آفت در غلات پدید می‌آید.

بنابراین معلوم شد که وزیدن باد از حسن تدبیر خالق عباد است، (فرازی از حدیث معروف) در اینجا گفتنی زیاد است که در خلاصه طرح شهرک محمدی (ص) و علوی (ع) بر اساس آیات و روایات نوشته شده است و بیاری خدای بزرگ در فرصت مناسب نیز مشروحاً عرضه خواهد شد انشاء الله در طرح نامبرده حداقل زمین برای هر فرد عیالمند صدمترمربع تعیین شده با التزام به داشتن چند درخت سرسبز که در مجموع فضای سبز مجتمع تأمین می‌گردد و مفهوم آیه 35 کریمه: (وَیا اَدَم اُسکُن اَنتَ وَ زَوجُکَ الجَنَّه) سوره مبارکه بقره تحقق نسبی پیدا می‌کند، جنّت باغستانی است که با شاخه و برگ درختان پوشیده شده است.

-حق مشروع و طبیعی هر انسان است که صبح و شام منظره زیبای طلوع و غروب آفتاب در منظر او قرار گیرد، آسمان را با اخترانش و حرکت منظم آن‌ها را که در مقابل دیدگاه او رژه می‌روند ببیندو به این مأموریت دارد، (قُل اُنظُروُا ماذا فی السَّماوات) 101 سوره یونس)نجوم در چند کلمه: هر انسانی با حرکت آفتاب آشناست و اگر کمی دقت کند محور حرکت آن را پیدا می‌کند و آن خط شمال و جنوب است شب هنگام هم وقتی رو به جنوب ایستاده و ستاره‌هایی را که در مسیر آفتاب قرار گرفته‌اند رصد نمود خواهد دید که حرکتشان به مانند حرکت آفتاب است و به این نتیجه خواهد رسید که صفحه زیبای آسمان همواره اول شب و نصف شب و آخر شب در تغییر است، چه زیباست. و این حق هر انسان است.

رسول خدا (ص) برای هدایت مردم بسیار حریص بود

«لَقَدجاءَکُم رَسولٌ مِنْ اَنْفُسِکُم عَزیزٌ عَلیهِ ماعَنتُم حَریصٌ عَلَیکم…» (سوره توبه/آیه 128)

تا جاییکه اگر می‌توانست نقبی در زمین یا وسیله‌ای برای رسیدن به آسمان بدست می‌آورد تا آیه و نشانه‌ای برای هدایت مردم تهیه کند این کار را می‌کرد. در آیه 35 سوره انعام چنین آمده: «وَ اِنْ اِستَطَعْتش اَنْ تَبْتَغی نَفَقاً فی الارضِ اَو سُلِّما فی السَّماءِ فَتَأتیَهُم بِایه…» این چنین شخص مسجد را آن طور که مؤثر می‌دانست بنا کرد و خداوند تبارک و تعالی ما را به تبعیت از آن طرح هدایت فرموده:

«لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُولُ اللهِ اُسوَه…» (سوره احزاب/آیه 28)

لیکن در طول تاریخ تحولاتی روی داد و هرکس به سلیقه خود مسجدی ساخت و برای به اصطلاح تعظیم شعائر نقش نگاری در آن انداخت، اساس و ریشه‌ای این تحول به سال 857 قمری روی داد و آن با تبدیل کلیسای صوفیه قدیسه توسط سلطان محمدخان ثانی به هنگام فتح استامبول به مسجدجامع بود که به نام مسجد آیا صوفیه معروف شد، آن پادشاه یک مناره و یک مدرسه با آن افزود و سلطان با یزید مناره دیگری ساخت و مدرسه را وسعت داد، و دیگر مسجد سلیمانیه است که به نخبه‌ترین اثر معماری اسلام معروف شده و آن مسجد در واقع شکل و تکامل یافته مسجد ایاصوفیه است بنابراین معماری به اصطلاح اسلامی این چنین از طریق قسطنطنیه (استامبول فعلی) هویت پیدا می‌کند، در صورتی که به حسب واقع تکامل یافته‌ی معماری یوناناست تا معماری اسلامی، و بعد از قرن هفتم هجری هرکس مسجدی می‌ساخت نقش و شکل نسبی این دو مسجد را در آن پیاده می‌کرد و مردم هم آن‌ها را به حساب معماری اسلامی تلقی می‌کردند در صورتی که اسلام به چنین معماری‌ها روی خوش نشان نداده بلکه نهی هم کرده است، معماری اسلام چیز دیگری است، شأن اسلام بالاتر از این است که در گل ولای، سنگ و آجر معماری کند.

5-معماری اسلام در بعد معنوی انسان است

انسان عجول، انسان هلوع، انسان در مادیت غوطه‌ور شده را بالا می‌آورد و عروجش می‌دهد، انسان در ضرر و خسران فرورفته را، و بطور خلاصه اسلام آمده از انسان آسیب‌پذیر موجودی آسیب‌ناپذیر بسازد، شخصیتی آرام ومطمئن، مقاوم بار بیاورد، شخصیتی که در سراسر هستی برای او کمترین اضطرابی پیش نیاید نه تنها زلزله‌های منطقه‌ای زلزله بزرگ و عظیم قیامت هم در روح بزرگ او خلل ایجاد نکند بلکه تب سم کند و بخندد و از: «وُجُوهُ یَومئذٍ مُسفِره، ضاحکه مُستَبشِره» (سوره عبس/آیه39)

امام چهارم در دعای ختم قرآن در خواست می‌کند: و به سبب قرآن سهمناک‌ترین روز که یوم فزع اکبر و روز حشر ما است جامعه امان بر ما بپوشان «وآکسُنا به حلل الامان یوم الفزع الاکبر فی نشورها» فرازی از دعای 42 صحیفه سجادیه. همینطور بعدها، هرکس چراغی فرشی، کناره‌ای خیرات نموده و خلاصه به جایی رسیده که امروز می‌بینیم که این تشریفات سلیقه‌ای و شخصی نه تنها به مسجد رونق نداده بلکه برعکس شده.

امروز آنچه از مسجد به ذهنها می‌آید: محلی نمور، فضای حبس شده، بوی ناراحت کننده، ولو به ظاهر جارو شده ولی اکثراً زیر فرشهای کمتر رسیدگی می‌شود دیوارهای مسجد در طول مدت آلوده و چرک، ستونها همچنین در بعضی از مساجد آنقدر فرش و پشتی گذاشته که شباهت به خانه پیرزنی دارد که چند شوهر را از دست داده و از هر یک اثاثیه‌ای بر ارث برده است و حوصله‌ی تمیز کردن هم ندارد.

ای خوشا نماز در فضای باز: پانزده سال نماز جمعه در دانشگاه تهران تجربه خوبی شد که امروز هم می‌توانیم به رسول‌الله (ص) تاسی کنیم و مثل آن حضرت که دوست داشت زیر آسمان نماز بخواند و کمتر زیر سقف و چادر می‌رفت، در این مدت مردم در همه فصل‌ها نماز خواندند در گرمای تابستان سرمای زمستان، در باد و باران، مردم مجهز و آماده در صفهای نماز حاضر شدند برف و باران را تحمل کردند، همچنان که آن روز در مسجد رسول‌الله (ص) به چکه زمستانی، تحمل می‌کردند.

6حکم خوابیدن در مسجد

بخصوص برای کسانی که ساعاتی در مسجد مشغول عبادت، نماز، قرائت قرآن، مطالعه گذرانیده و در خود احساس خستگی کند، یا غریبی که جا و پناه ندارد مانند عده‌ای زوار و مسافرینی که در مشاهد مشرفه مشهد، قم، آنان که عشق و علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت جذبشان کرده ومشرفه به زیارت شده‌اند اما قدرت مالی چندانی ندارند که هتل یا مسافرخانه کرایه کنند، آنان فقط در پناه مهربان‌ترین میزبان یعنی ائمه هدی سلام الله علیه هستند، میزبانانی که آنان هم متقابلاً به فقراء شیعه عشق می‌ورزند، آیا جایز است خوابیدن اینان در مساجد یا کنار مرقد حضرات معصومین علیه‌السلام. ودر صورت جواز مانع شدن از استراحت این عزیزان چه طور

آنچه از روایات اهل بیت علیه‌السلام استفاده می‌شود خوابیدن در مسجدالحرام و مسجدالنبی که اساس و مرکز سایر مساجد است اشکال ندارد، از امام صادق علیه‌السلام درباره خواب در مسجدالحرام و مسجدالنبی پرسیدند حضرت فرمود اشکال ندارد پس مردم کجا بخوابند «فَأینَ یَنامُ النَّاس» درحدیث دیگر فرمود: آیا مردم را چاره‌ای دیگری هست به جز خواب در مسجدالحرام، بخوابند اشکال ندارد. (صلوه جوهر ص707، مصابح الفقیه ص702)

زراره: گفتم به حضرت باقر (ع) چه می‌فرمایید درباره خوابیدن در مساجد فرمود: اشکال ندارد مگر در دو مسجد (مسجدالنبی و مسجدالحرام) حضرت دستم را گرفت و در ساعاتی که از شب گذشته بود و مرا ناحیه‌ی دوری از مسجد برد، نشستیم حدیث می‌گفتند و بعضاً می‌خوابیدند من هم می‌خوابیدم عرض کردم شما فرمودید نخوابند فرمود کراهت در مسجدالحرام زمان رسول‌الله است ولی در اینجا که بعداً به مسجد اضافه شده است اشکال ندارد. (کافی کتاب صلوه، ص370 چاپ جدید) مهرماه 1379- رجب 1421 سیدجواد سید فاطمی مسجد خاتم الانبیاء شهرستان ورامین

7-چرا درب مساجد بسته می‌شود؟

آنچه امروزه باعث شده که درب مساجد به محض تمام شدن نماز جماعت بسته شود، پیرایه‌ها و فرش‌ها و پشتی‌های مسجد است که خادم مسجد برای نگهداری آن‌ها از دستبرد و سرقت، احساس مسئولیت نموده و درب مسجد را می‌بندد بی‌توجه به اینکه این عمل مورد نهی شدید قرارگرفته و موجب خسران در دنیا و عذاب دردناک در آخرت می‌گردد. (سوره بقره/آیه 114) در صورت نبودن این پیرایه‌ها، مساجد همیشه باز است. مساجد در هر کجا باشند شعبه‌ای از کعبه معظم و مسجدالحرام هستند که همیشه به روی مردم باز است و همه وقت پناهگاه ومأمن مردم می‌باشند.

8-قرآن و تصویری از خانه:

«اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ للنّاسِ لِلّذی ببکه مُبارکاً وَ هُدیً للعالمین» (سوره آل‌عمران/آیه96)

نخستین خانه‌ای که برای مردمان نهاده شد آن است که در کعبه بنا نهاده شده است مبارک و راهنمای جهانیان است. این آیه الگو و هدایت در خانه‌سازی می‌باشد. * از امام صادق (ع) نقل است که: بی‌تردید خداوند ملکی را برای بنا مؤکل کرده او به هر کسی که سقف بنای خود را از هشت ذراع بالاتر برد گوید کجا میروی‌ای فاسق! (کتاب محاسن به نقل از بحارالانوار ص150، ج 76)

* امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: خداوند محمد را نشانه قیامت قرارداده و مژده دهنده به بهشت و بیم کننده از عذاب گردانیده با شکم گرسنه از دنیا بیرون رفت و به آخرت با سالم ماندن وارد شده، سنگی به روی سنگ نگذاشت. (نهج‌البلاغه، ص502)

* مبارزه با زلزله تنها محکم‌سازی و حتی بُلبرینگ قرار دادن در پایه ساختمان‌ها که در ژاپن معمول می‌باشد، نیست. کارهایی که در نظر انبیاء مزجوع است، بلکه با هدایت خود زلزله است که زمین در آن حال سخن وحی گونه دارد. «باَنَّ ربک اوحی ل‌ها» (سوره زلزال/آیه 5)

سخن زمین این است: تنها به خدا تکیه کنید و در من اخلاد نکنید. «ولکنه اخلَدَالی الارضَ» (سوره اعراف/آیه 175)

* بنای اولیه‌ی کعبه به گفته امام باقر هفت ذراع بوده. (بحارالانوار، ص63، ج99)

انسان را کرامت داده‌اند و بر بروبحر سوارش نموده‌اند و بربسیاری از مخلوقات برتری داده‌اند. این کرامت باید حفظ شود. سنگ و چوب و آهن را بالای سر او سوار کردن به صورت آسمان خراش وانسان را در لابه‌لای آن به صورت موریانه و موش و خرگوش درآوردن تحقیر انسان است. آری دنیا خانه ایست که همه چیز در آن برای زندگی انسان بدون دخالت او آفریده شده و کلید این خانه را به دست انسان داده‌اند. دنیا به ساختن نیاز ندارد. (همه چیز برای انسان و انسان برای خدا و خدا برای عبادت است) «حدیث قدسی»

نکاتی چند درباره ساختمان مساجد: (از آثار آیت‌الله العظمی فاطمی حفظه‌الله)

اَلَّذی جَعَلَ لَکُمْ الاَرضَ فِراشاً والسَّماءً بِناءً وَ اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثّمراتِ رزقاً لَکُمْ فلا تَجْعَلُوالله اَنْداداً اَنتُمْ تَعلَمون»

آنکه زمین را همچون زیرانداز آسمان را همچون سرپناه شما قرار داده و از آسمان آبی فرو فرستاده و بدان انواع میوه‌ها را برای روزی شما برآورد پس آگاهانه برای او همتا نیاورید.

9-فواید بدون سقف بودن مسجد:

1-اجتماع مردم در مسجد آن هم در ساعات ممتد چه در شب و چه در روز مخصوصاً در مراسم اعتکاف که باید متوالی از مسجد بیرون نروند. برای حفظ هوای سالم و بهداشتی جهت نفس بهتر که سقف نداشته باشد مضافاً به اینکه بوی عفن عرق انبوه انسان‌ها که کمتر کسانی که رعایت مستحبات را می‌کنند از جمله غسل جمعه و غسل‌های مستحبی دیگر.

2- وزش باده عفونت فضای مسجد را در فرض نداشتن سقف می‌زداید و برطرف می‌کند؛ اگر گویند ما سقف مسجد را بلندتر می‌گیریم تا هوای فاسد بالا رود مخصوصاً فضای زیرگنبد، در جواب باید گفت: با وجود اینکه هوا باز جابجا نشده و باز در این صورت انسان‌ها تحقیر می‌شوند، آری در ساختمان بلند به خصوص اگر سقف اطاق بالا باشد انسان‌ها نمایش موش و خرگوش را دارند و این منافی کرامت انسان است.

* دنیا خانه‌ایست که در آن همه چیز آماده شده برای زندگی کردن و کلید آن خانه به دست انسان داده شده است در حقیقت انسان مالک آن خانه است (زمین فرش زیر پا و آسمان سقف بالا سرش است)

3- ایمنی از آسیب زلزله‌های احتمالی که همیشه در کمین است که خبر هم نمی‌کند، فاجعه است اگر سقف مسجد فرو ریزد و اهل محل که آنجا جمع‌اند دفن شوند.

* طبق مدارک موجود پیغمبر (ص) تا زنده بود اجازه نداده مسجد سقف بزنند. مستحب است مساجد بی‌سقف باشند بلکه از روایاتی استفاده می‌شود که کراهت دارد سقف بزنند و از بعضی روایات کراهت سایبان هم استفاده می‌شود مانند روایاتی که در این باره آمده است:

ازچیزهایی که موجب قبولی نماز و اجابت دعاست نداشتن حائل بین نمازگذار و آسمان است.

10-نکاتی چند درباره‌ی قرائت قرآن:

وَ لَقد یَسَّرنا القرآن للذکر فَهَلْ مِنْ مُدَّکِّر» (سوره قمر/آیه 17).ما قرآن را برای یادگیری و تذکر بسیار آسان کرده‌ایم آیا هست کسی که متذکر باشد. امیرالمؤمنین در وصیت‌نامه‌اش به فرزندش درباره‌ی قرآن فرموده است: «و بر تو باد که همواره قرآن بخوانی و به آن عمل نمایی و ملزم به فرایض و شرایع آن باشی و حلال و حرام آن را اوامر و نهی آن را شب زنده‌داری با آن و خواندن آن را در شب و روزت زیرا قرآن عهدی است از طرف خداوند که به سوی خلقش آمده واجب است بر هر مسلم که هر روز نگاه کند به عهدی که خداوند با او نموده ولو پنجاه آیه، بدان که درجات بهشت به عده آیات قرآن است و چون روز قیامت شود به قاری قرآن گفته شود بخوان و بالا بیا بنابراین بعد از انبیاء کسی بالاتر از قاری قرآن درجه‌ی ندارد. قرآن کریم پایه و اساس درس ماست. فهم و درک قرآن آنقدر آسان است که عرب درس نخوانده در محضر رسول خدا (ص) با یکبار شنیدن آیات می‌فهمید و عقیده می‌کرد و متعهد به اجرای دستوراتش می‌شد.

خلاصه فقط درس قرآن است، اخلاق قرآن، بهداشت قرآن، تاریخ قرآن، اقتصاد قرآن احکام قضایی قرآن، کسب تجارت قرآن، حلال و حرام قرآن، روانشناسی قرآن، جنگ و صلح قرآن، باید و نبایدهای قرآن است که حل مشکلات بشریت را کفایت می‌کند.

11-درس و تدریس در مسجد (شهرک بهشت گونه محمدی و علوی (بهشت دنیا)، قبل از بهشت موعود آن‌ها،برگرفته از آثار حضرت آیت الله سید جوادسید فاطمی رحمه الله علیه)

الگو نخستین مسجدی است که شخص رسول‌الله در مدینه بنا کرد، نقشه مسجد از نظر معماری و نیز کلیه فعالیتهایی که در آن انجام می‌شد جالب است.

1- در بخش غربی مسجد پیغمبر و خاندانش زندگی می‌کنند و این جالب است چه مسجد خانه دوم مردم است و رهبر مردم نیز باید در آن خانه گیرد شاید این هم مدنظر بوده که باد همواره از غرب می‌وزد و در روایات شده که در آبادی‌ها بهترین جا برای سکونت غرب آن آبادی است زیرا باد از غرب می‌وزد و آلودگی‌ها را می‌زداید و همچنین آلودگی آوا و صدا را که نوعاً از اجتماعات مردم در مجسد به هم می‌رسد.

2- در جنوب محراب واقع است.

3- در شمال مسجد خانه دختر پیغمبر و دادمادش علی (ع) است اینجا پیغمبر نماز انفرادی می‌خواند.

4- در جنوب غربی اطاقکی است که در آن پیغمبر به تأمل و خلوت پناه می‌برد.

5- در کنار محراب جایی است که رسولخدا (ص) با مردم سخن می‌گوید.

6- در جلو خانه‌اش چند ستون است که هریک ویژه‌ی کاری بوده و پیغمبر در پای یکی از آن ستونها می‌نشسته است همه می‌دانستند که به چه کاری مشغول است، یکی از این ستونها نامش « استوانه الوفود» است یعنی هئیت‌های نمایندگی قبایل و دولت‌ها و مذاهب خارجی را د راینجا می‌پذیرفته است و یکی از آن ستونها «استوانه الخلوق» استف کسانی که می‌خواستند به حضور حضرت شرفیاب شوند در آنجا خود را خوشبو می‌کردند.

7- در بخش شمالی خیمه رفیده بوده است، زنی که پیغمبر (ص) او را مأمور کرده بود تا در آنجا خیمه بر پا نماید و هنگام صلح بیماران و هنگام جنگ مجروحان را بستری و پرستاری نماید.

8- در شمال غربی (صفه) مسجد، محل اقامت گروهی از مجاهدان فداکار به ظاهر تهیدست و فقیر بودند که به اصحاب صفه مشهورند، اینان مهاجرانی بودند که در شهر خانه‌ای نداشتند و در مسجد ساکن بودند، همواره آماده مأموریت بودند و دعوت جهاد که اعلام می‌شد پیش از همه شهر را به سوی جبهه ترک می‌کردند در جنگ فداکارترین و در صلح عُمر را به پرورش روح و آموزش علم می‌گذراندند.

بنای مسجد از نظر معماری بسیار ساده بوده: دیواره به بلندی قامت انسان و سقفش عبارت بود از سایبانی که با نصب چند تیر از تنه خرما و بروی آن شاخه و برگهای خرما و ذخر انداخته بودند تشکیل می‌یافت، وقتی باران آمد و مسجد چکه می‌کرد اصحاب گفتند: یا رسول‌الله اگر بفرمائید سقف را گل‌اندود کنند، فرمود نه عریش کعریش موسی، الامر اعجل من ذلک (رسیدن اجل سریعتر از اینها است) و از امام صادق نقل است که وضع مسجد این چنین بود و چکه مسجد را تحمل می‌کردند که رسولخدا (ص) درگذشت و مسجد سقف نداشت.

در قسمت اول این نشریه گزیده‌ای از دو منبع معتبر شیعه کتاب صلوه جواهر از صفحه 707 و مصباح الفقیه مرحوم حاج آقا رضا همدانی که حداقل کراهت شدید قائل شده‌اند و بعضی صرفاً سقف زدن به مسجد را حرام دانسته‌اند مگر در حال ضرورت و آن به اندازه دفع ضرورت باید باشد نه همیشه، اینجانب در مجمعی راجع به موضوع سخن می‌گفتم اعتراض شد که آیت‌الله بروجردی (ره) مسجد را مسقف نموده و سایرین نیز در جواب اعتراض عرض کردم آن روز امکان نداشت که در زمستان سقف بزنند و در تابستان بردارند ولی امرزو وسائلی هست که می‌شود سقف سیار زد و در یک لحظه با زدن دکمه‌ای سقف کنار رود و با زدن دکمه‌ای مسجد مسقف شود، و نقشه‌ی چنین سقفی مهیا شده و مورد تأیید چند نفر از مهندسین قرار گرفته است که ان‌شاء‌الله در موقعش منتشر خواهد شد.

12- کانون بحث و تدریس و به اصطلاح آن روز حلقه مذاکره علم، در این مسجد از همان ایام، خود رسول‌الله (ص)، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب مشغول ذکر (تعلیقات) بودند و مقارن طلوع آفتاب آیات خدا را تدریس می‌کردند و اصحاب آن حضرت نیز گوشه‌گوشه به طور آزاد و غیر رسمی، حلقه‌ها تشکیل می‌دادند و به طرح آیات و احادیث و قصص قرآنی می‌پرداختند و حضار آزادانه سؤال می‌کردند همین سنت هنوز هم امرزو در مسجدالنبی زنده است و بخصوص ایام حج، بی‌هیچ قیدوشرطی هر گوشه‌ای که جا باشد، عالم، خطیب، مفسرو یا قاری می‌نیشینند و جمعی که با او هستند و یا زواری که به بحث او جلب می‌شوند با او حلقه‌ی بحثی تشکیل می‌دهند. خوشبختانه تا به امروز همه‌ی بزرگان از مراجع چه در قم و چه در نجف حوزه‌های درس را درمساجد تشکیل می‌دهند. تا سلهای اخیر یعنی تا هشتاد سال پیش پایه و اساس آموزش در مکتب‌ها بود که در کنار مسجدها قرار داشت. «وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعائراللهِ فَاِنَّها مِن تَقْوی القُلوب‌» (سوره حج/آیه32)

در طرح یاد شده در خصوص سادگی بناء مسجد به هیچ وجه ضدیت و منافاتی با وضع مساجد گذشته و مساجدی که در حال حاضر بنا می‌شود نیست چه اینکه تحولات زمان همیشه باید در نظر گرفته در این زمان که احتمال وقوع جنگ و در پی آن بمباران آبادی‌ها هست اگر مسجدی را با بتون آرمه مسقف کنند عملی است موجه. و همچنین اگر در بنای مسجد تزئیناتی به کار می‌رود یا علامت‌ها و نشانه‌هایی جهت جلب توجه مرد به مسجد کار گذاشته می‌شود و همه اینها به قصد تعظیم شعائرالله باشد باز موجه است که در بیان معصوم است: انماالاعمال بالنیات.«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسول‌الله اُسوَه حَسَنَه لَمِنْ کانَ یَرجوا الله وَ الیوم الاخر وَ ذَکَرَ اللهَ کثیراً» (سوره احزاب/آیه 21).مسلماً برای شما در زندگی رسول‌الله سرمشق نیکویی بوده برای آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

دیوار مسجدالنبی (ص) به بلندی قامت یک انسان بود.

مسجدالنبی سقف نداشت بنا به قاعده اسوه سقف زدن بر مسجد روا نباشد مگر در ضرورت (والضَّرورَت تُقَدِّر بِقَدَرها)

در طرح نمونه سقف مسجد به قدر ضرورت است: در مواقع عادی سقف باز می‌شود، پنجره‌های بین میله‌ها کشیده است مسجد کاملاً بی‌سقف و نمونه مسجدالنبی می‌گردد.

در مواقع سرما، باد و باران سقف بسته و پنجره‌ها نیز بین میله‌ها قرار می‌گیرد و مسجد کاملاً پوشیده است ارتفاع بنا در این حالت فقط سه متر می‌باشد طبق سنت «در ساختمان» باب سکنی در اسلام ج76 بحارالانوار.

13- مکتب قرآن- مکتب قرآن – مکتب قرآن (روش وبرنامه آموزش اسلامی واصلاح نظام آموزشی کشور)

- قرآن کریم پایه و اساس درس و تعلیم و تعلم ما است. فهم و درک قرآن آنچنان سهل و آسان است که عرب دس نخوانده در محضر رسولخدا (ص) با یکبار شنیدن آیات می‌فهمید و آیات را… و حلال و حرامش را می‌گرفت و عقیده می‌کرد، در جائیکه ابهامی به نظرش می‌رسید یا در آیات متشابه، کلام رسوخدا (ص) توضیح وتفسیر می‌کرد، در زمان ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز به همان کیفیت کلمات ائمه (ع) را مردم کوچه و بازار که اکثراً درس نخوانده بودند و می‌گرفتند و نقل حدیث می‌کردند کسی اگر کمترین آشنایی با روایات و روایان احادیث که همان از اصناف: خیاط، حداد، عطار، بزاز و… بودند، اما غیر عرب زبان مانند ما ایرانی‌ها یک مقدار مقدمه لازم است تا حدودی، درباره صرف و نحو تا جائیکه کل فاعل و مرفوع و کل مفعول ومنصوب و کل مضاف‌الیه مجرور با توضیحی در پیرامون آن که با یک دوره جامعه المقدمات تأمین می‌شود و وارد خواندن کتابت عربی مخصوصاً قران کریم و روایات اهل بیت در پیرامون آیات کریم که طبق تحقیقی که در این باره شده است بهترین راه برای یادگیری زبان خارجی (عربی) خواندن متن و روزنامه‌های به زبان مورد نظر می‌باشد و خوشبختانه مسلمانان دنیا در هر زبانی متعهدند که قران بخوانند و با تکرار قرائت آشنایی حاصل می‌شود بدون احتیاج به قواعد صرف و نحو که در حدیث آمده خیلی خود را در این امور معطل نکنید، چه قرآن به زبان مردم عادی و عامی و به طور آسان نازل شده است (وَلَقَد یَسّرنَا القرآنَ لِلذَّکر فَهَل من مُدَّکّر) از سوره مباره قمر آیه 17 به طور مکرر آمده است یعنی ما قران را برای یادگیری و تذکر بسیار آسان کرده‌ایم آیا هست کسی که متذکر شود.

-بچه‌های هفت‌ساله عم جزء را زیر بغل وارد مکتب خانه می‌شدند دوران مکتب سه چهار سال بیشتر نبود، در این مدت با روخوانی تمام قرآن و ترجمه و تفسیر قسمتی از آن به خصوص قصص انبیاء که بخش عظیمی از آیات قرآن را تشکیل می‌دهد به اساس و پایه‌های اسلام آشنا می‌شدند (اصول دین، توحید، عدلف نبوت، امامت، معاد) قصه‌های قرآن این پایه‌ها را تثبیت می‌کند «وکلا نقصُّ علیک من انبء الرسل ما نتبتُ به فوادک و جاءکَ فی هذه الحق و موعظه و ذکری للمومنین» (سوره هو/آیه120)

او با خواندن قصه حضرت آدم، آدم می‌شد «اِذ قال ربک للملائکه انی خالق بشراً من طین» (سوره ص/آیه71) خاکی می‌شد، دعوت هم بر این است تا این سد، سد اَنانیت نشکند زندگی برای آدم ناگوار و تنگ است تو بگو جهنم است، خصلت‌های خوب دیگر، خواننده قرآن کریم، خود را در کنار پیغمبر قصه می‌بیند یا به جای او چه پیغمبران الگوی انسانیت هستند، قصه‌های انبیاء عظمام مکمل برنامه‌های تربیتی، در تاریخ داوود و سلیمان علی نبینا علیهماالسلام می‌خواند کهداشتن نیرو و قدرت منافاتی با حفظ مقامات معنوی ندارد، حضرت داود (ع) با آن همه قدرت به کمترین و نازلترین پایه زندگی می‌کرد، زنبیل می‌بافت و از فروش آن ارتزاق می‌کرد و بعضی از شبها تا صبح به عبادت مشغول بود، از رسولخدا (ص) آمده: شنیده‌اید خداوند چه اندازه از ملک و حکومت به سلیمان داد با این حال این همه مواهب جز بر خشوع او نیفزود به گونه‌ای که حتی از شدت خشوع و ادب چشم به آسمان نمی‌انداخت، در زندگی ایوب نبی تحمل شدائد و صبر در مصائب را که پروردگارش فرموده: «انا وجداناه صابراً نِعْمَ العبد اِنَّهُ اواب» (سوره ص/آیه44). و بالاخره در زندگی یونس (ع) صاحب حوت، ماهی تهدید بیشتری تا جاییکه به پیغمبر آخرالزمان محمدبن عبدالله (صلوات‌الله علیه) خطاب می‌کند به حکم پروردگارت صبر کن و در تبلیغ رسالتت پا برجا باش و مثل یونس مباش «فاصبر لحکم ربک و لاتکن کصاحب الحوتِ اذ نادی وهُوَ مَکظوم» (سوره قلم/آیه 48). واگر لغزشی روی داد، جوان ما کلافه نمی‌شود، خودکشی نمی‌کند بلکه به توصیه امامش حضرت صادق (ع) فرمود تعجب می‌کنم از کسی که گرفتار است چرا مثل یونس تسبیح نمی‌گوید تا مشمول وعده خداوند تبارک و تعالی باشد و «کذلِکَ نُنْجی المؤمنین» یونس در بطن ماهی اندورن دریا شب تار، ندا در داد سبحانک، پناهی جز تو نیست خیری جز تو نیست منزهی تو مهربانتر از این هستی که بنده‌ات را در زندان تو در تو قرار دهی این منم که به خود ستم کردم «فنادی فی الظلمات اَن لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین، فاستجبناله ونجیناه منَ الغم المومنین» (انبیاء/آیه88)

در سالهای سوم و چهارم بادیدن دوره از رساله‌های فارسی مثل جامع عباسی و خواندن نصاب الصبیان که دائره المعارف کووچکی است و چهار عمل اصلی در حساب مکتب را پشت سر گذاشته وارد میدان زندگی می‌شد با توشه‌ای از اطلاعات عمومی در اصول و فروع دین و ادبیات.

نوجوان ما یاده‌ساله است، او نیمه دهقان است شما بگو خود چوپانی است و در شهرستان کمک زیردست بابا در شغل او یا در کارهای دیگر در دوازده سالگی درآمدی دارد دست به جیب خود می‌کند، دختر است ندیمه مادرف مادر احتیاج به کمک دارد، در پرورش کودک دیگر که خواهر یا برادر کوچولوی او است، تروخشک می‌کند، پخت و پز دارد و در شستشو نیز کمک مادر است.

بحران بلوغ نزدیک می‌شود، پدربه حکم «وَاَنکحوا الایامی مِنْکُم والصالحین من عبادکُم واِمائکم اِن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله واللهُ واسعٌ علیمٌ» (سوره نور/آیه32) آستین بالا می‌زند برای جوانش که درآمد کافی دارد (آری او در بازار آتش پاره است زمین را به آسمان، آسمان را به زمین می‌دوزد) عروسی بگیرد، دوشیزگانی نیز آمادگی دارند. رسولخدا (ص) فرمود اگر برای دختر شما خواستگار آمد، خواستگاری که عقل و ایمان دارد ردَّش نکنید چه اگر عقل دارد دختر شما را گرسنه نمی‌گذارد و اگر ایمان دارد ظلمش نمی‌کند اگرچه دوستش نداشته باشد، ردّش نکنید (و اِلاّ تکن فِتنهَ و فساد کبیر) یعنی اگر دخترت را به چنین خواستگار ندهی گرفتاری وفساد کبیر پیش خواهد آمد. و فرمود از سعادت مرد مسلمان اینکه دخترش در خانه شوهر قاعده شود.

بگذارید جوانها به نصیب و لذت مشروع خود برسند هیجان و اضطراب جوان را جز ازدواج چیز دیگر تسکین نمی‌دهد. در سوره مبارکه روم به این حقیقت اشاره دارد: و مِن ایاته انّ خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الی‌ها و جعل بینکم موده و رحمه انّ فی ذلک لایاتٍ لِقوم یتفکّرون آیه 21) یک فرد خوش ذوقی می‌گفت که هر وقت سردرد داشته باشم به زنم می‌گویم بیا جلو دستش را بسرم می‌گذارد یا سرم را بدوشش می‌نهم و خوب می‌شود آری مسکن مرد زنست و مسکن زن مردست (لتسکُنُوا اِلیها) فرزندی که محصول این ازدواج است غیر از فرزندی است که در سنین بالا بهم می‌رسد، مضافاً به اینکه زوج جوان تحمل بیشتر در مقابل زحمت تربیت فرزندان دارد تا در سنین بالا (قضاوت علی درباره طرف که دو نفر مدعی بودند سالخورده و جوان)

خدمت به پدر و مادر: با ازدواج در اوایل بلوغ طعم زندگی و لذت آرامش را که یکی از نعمتهای بزرگ الهی است دریافته و درصدد شکرگذاری به والدین در می‌آیند، مضافاً به اینکه در قرآن کریم آیاتی در این باره را می‌خواند (و قضی ربّک اَن لا تَعبدُ و اِلاّ ایّاه و بالوالدین احساناً اما یَبلُغن عِندک الکبر اَحدهُما اَوکِلا هُما فَلاتَقُل لَهُما اُفٍ و لا تَنهر هُما وَ قُل لَهُما قَولاً کریماً وَاحفَض لَهُما جناح الذلَّ مِن الرَّحمهِ وَ قُل رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبِّیانی صَغیراً آیه 24 سوره مبارکه اسراء)

از امام چهارم در دعاء مخصوص پدر و مادر چنین آمده: خداوندا پدر و مادر مرا بکرامت نزد خود مخصوص گردان، خداوندا درود بر محمد و آلش فرست و در دل من‌انداز که تکلیف خود را درباره آنان بشناسم وظایف خود را بکمال فرا گیرم و توفیق ده تا آن چه مرا آموخته‌ای بکار بندم و آن چه بتعلیم تو دریافته‌ام انجام دهم چنانچه هیچ یک از دانسته‌هایم عمل ناکرده نماند، و اعضای من در آنچه آموخته‌ام گرانی نکند، خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانکه ما را به سبب او شرافت دادی و درود بر محمد و آل او فرست چنانکه ببرکت اوحقی بر ما بگردن خلق ثابت فرمودی، خدایا چنان کن که هیبت پدر و مادر در دل من چون هیبت پادشاهی خودکام قرار گیرد اما من با آن‌ها مانند مادر مهربان باشم، خدایا طاعت پدر و مادر و نیکی با آن‌ها را برای من مطبوعتر گردان از خواب در دیده خسته و گواراتر از آب سرد در کام تشنه چنانکه خواهش دل آن‌ها را بر خواهش دل خود مقدم دارم و پسنده خاطر آن‌ها را بر پسنده خاطرم بگزینم و نیکی آن‌ها را درباره خود گرچه اندک باشد بسیار شمارم و نیکی خود را درباره آن‌ها اگرچه بسیار باشد اندک ببینم، خدایا آواز مرا پیش ایشان پست و سخن مرا با آن‌ها خوش گردان… (فرازی از دعاء 24 صحیفه سجادیه)

آنحضرت درباره فرزندان هم دعائی دارد خواندنی و جالب که قسمتی از آن چنین است: خداوندا بر من منت گذار با نگهداری فرزندانم و با اصلاح آن‌ها بجهت من و برخورداری من از آن‌ها خدایا عمر آن‌ها را بنفع من دراز کن و کوچک آن‌ها را برومند و ناتوان آن‌ها را نیرومند و آن‌ها را برایم تندرستی بخش و بدین حق و خوی نیکو بارآور و تن و جان آن‌ها را از گزند و آسیب و از هرچه اندیشناک باشم درباره ایشان محفوظ دار و روزی آن‌ها را بدست من بفراخی عطا کن، آنان را نیکوکار و پارسا و صاحب بینش و پندپذیر و فرمانبردار خود و دوستدار و نیکخواه دوستانت و خصم و بدخواه و کینه‌جوی نسبت به دشمنانت قرار ده، خدایا بازوی مرا بایشان سخت گردان و خلل کار مرا به دست آن‌ها مرمت کن، شماره اعوان مرا بایشان بسیار و بزم مرا بوجود آن‌ها آراسته کن و نام مرا به من دوستدار و مهربان ساز که دل سوی من داشته باشند نه نافرمان و بدرفتار و مخالف و تبهکار. (دعاء 25 صحیفه)

در این دعا امام (ع) جمله (برای من) را تکرار کرده: خدایا بازوی مرا بایشان سخت گردان خلل کار مرا بدست آن‌ها مرمت کن، هنگام غیبت من کار مرا بدانها مرمت نما و… همه اینها تفسیر و توجیه کلمه (و اصلح لی فی ذریتی) در آیه 25 سوره مبارکه احقاف می‌باشد: و وصّینا الانسان بوالدیه احسانا حملتهُ اُمُّهُ کُرهاً و وضعتهُ کُرهاً وَ حَملهُ و فِصالُهُ ثَلاثون شهراً حتی اِذا بَلَغَ اَشدَّهُ و بَلَغَ اَربَعین سَنَهً قالَ ربِّ اَوزِعنی اَن اشکُر نِعمَتکَ الّتی انعمتَ عَلَیَّ و علی والِدی و اَن اَعمَل صالحاً تَرضیه و اصلِح لی فی ذُرِّیَّتی اَنّی تُبت الیکَ و انّی من المسلمین(و این در حالیست که در دنیای متمدن امروز قضیه بر عسک است بعبارت دیگر جوان تحصیل کرده در نظام آموزشی جهانی، تا پایان تحصیلش نه تنها خدمتی به پدر و مادر ندارد بلکه بار سنگینی بر دوش آن‌هاست… در فرانسه چنین است و درکشورهای دیگر نیز.)

فرزندان (دختر و پسر) هدیه الهی بر پدر و مادر میباشند (یهب لمن یشاء اناتاً و یهب لمن یشاء الذکور… از آیه 39 شوری) در نظام آموزشی امروز جهانی شرق و غرب پدر و مادر در زشترین صورت و تلخ‌ترین حالت به فرزندان اعطا شده، آن‌ها باید در سخترین شرایط کار کنند و هزینه فرزندان خود را تا سنین حد متوسط بیست و بیست و یک‌ساله فراهم نمایند و موقعی هم که فرزند بجایی، به نانی می‌رسد والدین اکثر اوقات از کار افتاده‌اند دیگر بدرد فرزندان نمی‌خورند جایگاهشان پارک سالمندان است، آری در این نظام ریشه عواطف کم رنگ بلکه خشک می‌شود.

پس از پایان چهار سال دوران مکتب قرآنی، درصد عده از بچه مسلمانها راهی حوزه‌های علمیه می‌شوند، این بنده ناچیز افتخار دارم گرد زیر پایشان را سرمه چشم قرار دهم که ملائکه الله بال و پر خود را زیر قدمهای راهیان مراکز علم پهن می‌کنند. نظام آموزشی در حوزه‌های علمیه بر اساس سلیقه و سنت صدر اسلام است که رسول خدا (ص) خود و بعد از ایشان ائمه اطهار حوزه را اداره می‌کردند حضرت رسول (ص) بعد از اداء فریضه صبح مشغول تعقیبات بودند تا طلوع آفتاب، سپس رو به مردم می‌کردند و آیاتی از قرآن کریم را تدریس می‌فرمودند، امام باقر و امام صادق علیهاالسلام که مدیریت به اصطلاح حوزه علمیه فقهیه بعهده ایشان بود درنهایت سادگی و بی‌تکلفی اداره می‌شد.

بچه مسلمان حتی قبل از گذراندن دوره مکتب هم می‌شد که وارد حوزه‌های علمیه شود (این بنده در سالهای 1315 که در تبریز مدرسه طالبیه بودم شاهد و ناظر قضایا او فقط دفتر عم جزء را زیر بغل داشت و از صفر شروع می‌کرد یکسال طول نمی‌کشید که روخوانی عم جزء و بعضاً تمام قرآن بپایان می‌رسید و با مسائل وضو و نماز که در مجالس مذهبی برایش دیکته شده بود با رخوانی رساله‌های فارسی هم آشنا می‌شد.

سال دوم، مقدمات ادبیات عرب را از صرف و نحو شروع می‌کرد و عادت بر این بود که طلبه نو پا هر آنچه را که درس می‌گرفت خود مدرس شاگردان تازه وارد می‌گشت یا مرتب با آن‌ها مباحثه می‌نمود بطوریکه تمام خوانده‌هایش ملکه می‌شد، درس جنبی در این سال‌ها حساب و چهار عمل اصلی جمع و تفریق، ضرب، تقسیم، سال سوم با خواندن کتاب صمدیه پرداختن صرف و نحو را پشت سر می‌گذاشت و خود را در علوم مقدماتی زیاد معطل نمی‌کرد چه آشنا شدن بزبان عربی منحصر در یادگیری صرف و نحو نیست بلکه طبق تحقیقاتی که در این زمینه بعمل آمده است با روخوانی کتابها و یا روزنامه‌ها بزبان مربوطه می‌توان تسلط به آن زبان پیدا نمود. خواندن قرآن کریم که هر مسلمانی متعهد است در روز چند نوبت قرآن بخواند و همچنین خواندن روزنامه بزبان عربی و بهتر از آن روایات منقول از ائمه اطهار(ع) که در کتب روائی به بهترین اسلوب جمع آوری شده و در هر باب چند روایت هست بهترین راه آشنائی با زبان عربی است زبانی که خداوند تبارک و تعالی با آن زبان با بندگان خود سخن گفته است و یادگیری آن توصیه شده است.

سال چهارم معالم الاصول را شروع می‌کرد معالم کتابی که مادر اصول فقه است.

و کتابهایی مانند قوانین و وسائل و فرائد و کفایه الاصوال و شرحهایی که بر آن‌ها نوشته شده و همه بر پایه معالم الاصول می‌باشند استبعاد ندارد که بعدها هم کتابهائی نظیر همینها نوشته شود چه کلمات و اصول القاء شده از ائمه اطهار علیهم السلام کلمات جامعه‌ای هستند که در جامعیت تالی تلو کلمات الله میباشد (قل لوکان البرح مداد اکلمات ربی لنفذ البحر قبل ان تنفذ کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا 109 کهف) البته برای مبتدی ضرورت ندارد خواندن کفایه الاصول چه مرحوم آخوند خراسانی این کتاب را بعد از چند دور تدریس اصول به نگارش درآورده است، بلی بعدها مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

سال پنجم در حوزه درس کتاب شرح لمعه شرکت می‌کرد کتاب شرح لمعه تقریبا کتاب استدلالی است و از باب کتاب طهارت شروع می‌شود آقایان مدرسین که از روحانیون دلسوز بودند طلاب را راهنمائی می‌کردند با تمام کردن فصلی، بابی از شرح لمعه وادار می‌کردند که کتابهای دیگر فقی را نیز در آن باب از نظر بگذرانند در کتابخانه حوزه علمیه از کتابهایی مانند: مدارک مسالک حتی از کتابهای قطور مثل جواهر نیز استفاده می‌کردند.

14-انگیزه سرعت در پیشرفت تحصیلی:

در حوزه‌ها رسم بر این بود که روزهای پنجشنبه جلسه موعظه تشکیل می‌شد در آن جلسه از آداب تعلیم و تعلم و آداب و آداب متعلمین و باصطلاح دانشجویان سخن می‌رفت مراقبت در امور فرائض، نمازهای پنجگانه با نوافلش به خصوص نافله شب تأکید می‌شد و یادآوری می‌شد که: «لَیس العِلم بکثره التَّعلیم بل هُو نورٌ یَقْدفه اللهُ فی قلبِ مَن یشاء» در بیان ششم خطاب به عنوان بصری است فرازی از آن چنین است: «اِنْ اَرَدت العِلم فاطلب اولاً حقیقه العُبُودیه…» حدیث شریف در کتاب سفینه البحار تحت کلمه «عنون» و در خود کتاب بحارالانوار جلد یک صفحه 225 می‌باشد. مخصوصاً تأکید می‌شد هدف محصل و متعلم باید رسیدن به مقام حقیقت عبودیت و بندگی خداوند تبارک و تعالی که بالاتر از آن مقامی نیست باشد عبودیتی که هدف از خلقت همانست و بس «وَما خَلَقتُ الجِنّ وَ الانس الا لِیَعبُدُون ما اُریدُ مِنهُم مِن رِزقٍ وَ ما اُریدُ اِنَّ یُطعِمون، اِنّ اللهَ هُو الرَّزاقُ ذوالقوَّه المَتین» (سوره ذاریات/آیه58)

و برای اینکه صحیح واقع شود، آن طوری که خود حضرت معبود می‌خواهد باشد، لازمه‌اش دانستن کیفیت بندگی و عبادت است و منافات ندارد که در آخرین آیه سوره طلاق هدف از خلقت را علم قرار داده: چون لازم و ملزوم همدیگرند (عبودیت صحیح و علم): «اَلله الَّذی خَلَق سَبعَ سماواتٍ وَمِن الأرض مِثلَهُنَّ یتَنزَّلُ الأمرُ بَیْنُهنَّ لِتَعلموُا اَنَّ اللهَ عَلی کُلشیءٍ قدیر و اَنَّ اللهَ قَد اَحاطَ بِکلشیءٍ عِلما» (سوره طلاق/آیه12)

ترجمه: آسمان‌ها و زمین را آفرید و امر به تدبیر بین آن‌ها نازل و جاری می‌کند تا شما بدانید، که خداوند بر هر شیء قدر و اندازه گذاشته و برآن مسلط است و هم او به هر چیز احاطه علمی دارد در حدیثی از امام صادق (ع) می‌خوانیم که امام‌حسین (ع) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر اینکه او را بشناسد، هنگامی که او را شناختند عبادتش می‌کنند و هنگامیکه بندگی او کنند از بندگی غیر او بی‌نیاز می‌شوند (واین کمال وکرامت انسان است)

مرز استنباط و تحقق تعهد و آمادگی برای احراز مراتب تخصص.

از سال ششم به بالا طلبه (دانشجوی) فاضل ما با حضور مکرر در جلسات و دروس خارج بخصوص درس خارج فقه شم فقاهتی پیدا کرده و کیفیت ورود و خروج در مسائل و مباحث فقهی را تمرین نموده است.

بحمدالله امروز در نتیجه زحمات قدماء از فقهای شیعه رضوان‌الله علیهم راه استنباط احکام تا حدی آسان شده است با تدوین و تألیف کتب اربعه به همت محمدین ثلاث «ره» و همچنین تنقیح و دسته‌بندی روایات در کتب روائیف محقق را از مقدمات آنچنانی از جمله تحقیق درباره رجال سند روایات و امثال ذلک بی‌نیاز کرده است.

درس خارج پس از گذراندن دروس سطحی دوره‌ی تحقیق است، استاد مسئله را طرح می‌کند، دلائل آن را از قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم‌السلام ایراد می‌نماید پس از بررسی لازم و رعایت نظرهای قدماء از فقهاء نظر خود را اعلام می‌دارد که طبعاً با نظر بعضی از گذشتگان منطبق می‌شود، استوانه‌های علم و فقاهت در حوزه‌ها همواره فیض می‌دهند یکسال نهایت دو سال فاضل ما در این حوزه‌ها حاضر شود کافیست (دور کعبه همیشه گروه طائفین و عاکفین هستند شما در جمع آن‌ها وارد می‌شوید و طواف واجب یا مستحب خود را انجام می‌دهید و از دور بیرون می‌آیید لازم نیست برای درک حلاوت ذکر الله‌اکبر به طواف ادامه دهید گو اینکه بعدد ایام سال طواف مستحب است) او کنار دریا رسیده دریای مواج آیات قرآن کریم که در حدود پانصد آیه مربوط به احکام است به گفته معصومین علیهم‌السلام هر یک، یک آیات قرآن صندوقچه‌ای از معارف است زود از کنار آن‌ها نگذارید و دریای سنت و روایات اهل بیت او شناگری شده که می‌تواند به اندازه مهارت خود در کلیه مباحث فقهی وارد شود و حداقل احکام عبادی مخصوص به خود را استنباط نماید.

او دانشمند متعهدی شده که آمادگی پذیرش مراتب تخصص را داراست و حکومت جمهوری اسلامی جهت مقابله با شیاطین وقت که بدور از تعهد اخلاقی عقیدتی دینی مجهز به پیشرفت‌هایی در فنون و دانشهای مستطرفه شده‌اند فارغ‌التحصیلان خود را به حکم: «وَاَعدولَهُم مَااستطعتُم مِن قُوَّه وَ مِن رِباط الخَیل ترهَبون بِه عَدَّوالله وَ عَدُوَّکُم…» (سوره انفال/آیه60) رده‌بندی کرده و هرقسمت را متخصص فنی نماید طب، ریاضیات، فیزیک شیمی، علوم قضائی، بحثهای اتمی و… این بود قسمتی از مقاله‌ای که مورخه 18/4/75 در ارتباط با فراخون طرح و مقاله از مدیریت حوزه علمیه قم نوشته شد در اینجا اضافه می‌شود: طبق احادیثی که نهی از تعرب بعدالهجره کرده‌اند، جهت تعلیم فنون و دانش‌های تخصصی استاد و کارشناس از خارج استخدام شود و حتی الامکان دانشجوی مسلمان ما به محیط کفر نرود.

از حضرت موسی بن جعفر (ع) از پدرانش: رسولخدا (ص) فرمود من بری هستم از هر مسلمانی که در دارالحرب میان مشرکان رود. (بحارالانوار، ص392، ج75)

و از حضرت رضا (ع) در حدیث علل الشرایع آمده: و حرام شده تعرب بعدالهجره به جهت اینکه از دین برنگردند و یاری نمودن را به انبیاء و حجج الهی ترک نکنند و به جهت فسادی که در اینها هست و این چنین است اگر شخص دینش را کامل بداند باز جایز نیست به او با اهل جهل نشست و برخاست کند تأمینی نیست به چنین شخصی که علم خود را ترک نکند و با اهل جهل وارد نشود و به این شیوه ادامه دهد. (الحدیث ص98، ج6، بحار) والسلام علی من اتبع الهدی، سیدجواد فاطمی

بنابر طرح فوق نظام آموزشی در ایران اسلامی در یک خط قرار می‌گیرد: مدرسه، قرآن (پیش‌حوزوی) حوزه علمیه، سپس دانشگاه (تخصص‌های مورد نیاز در جامعه.)

15-طرحی در مساجد: از سلسله مقالات پیرامون سیرتاریخی مسجد (نشستی در مساجد در بازگشت به مفاهیم قرآن کریم)

بدون پرده باید اذعان کنیم که با در قرار گرفتن نظام آموزشی ایران اسلامی تحت پوشش نظام آموزشی جهانی که در حدود هشتاد سال است و هنوز هم ادامه دارد، اکثر مردم ما از مفاهیم عالیه قرآن خالی شده‌اند.

بچه‌های ما در مدارس با مطالبی آشنا می‌شوند که در نظام آموزشی دنیا مطرح است (باکمی تغییر محلی) ریشه این مطالب مربوط به زندگی مادی و دور از معنویت است در پایان مدارج دانشگاهی نیز به همین مطالب مربوط به زندگی دنیا صاحب نظر می‌شوند اما راجع به قران و مفاهیم عالیه آن به جز مقدار اندکی خاکی هستند، بیشتر از این هم نباید انتظار داشت چه از روز اول تأسیس این نظام هدف همین بوده (روزی که دانش بشری از کلیسا جدا شد و انقلاب رنسانس قرن16 میلادی رخ داد و درست در برابر معارف الهی و معنویت جبهه گرفت که در فصل جداگانه به شرح آن می‌پردازیم انشاء‌الله) فعلاً سخن در این نیست که کاسه کوزه را به هم بزنیم و به مکتب خانه‌های قدیمی (که یادش بخیر ده‌ها بار یادش بخیر) برگردیم. بلکه منظور بازگشت به اصل آموزش اساسی اسلام و تأمین ضایعات ده‌ها سال پیش است و آن شش هزار واندی آیات قرآن است که هریک صندوقچه‌ای از معارف الهیه است با بیان و توضیح وتفسیر اهل بیت علیهم السلام، با این نحو که آقایان بزرگوار روحانیت در هر محله با تنظیم و طرح جلسات قرآنی حتی در هر ساعت از رو‍ز، و هر جلسه مربوط به صنفی از اصناف بازاری و اداری باشد در مساجد برقرار نماید.

طرحی برای نمونه که یکسال است ادامه دارد.

بحمدالله والمنه یکسال است که در مسجد خاتم‌الانبیاء شهرستان ورامین هرروز دو جلسه برگزار می‌شود.

جلسه اول طبق سنت رسول‌الله که بعد از اداء فریضه صبح و خواندن تعقیبات تا طلوع آفتاب، مقارن طلوع آفتاب روبه مردم بر می‌گشتند و هر روز آیاتی از کلام‌الله مجید را تلاوت می‌فرمودند برگزار می‌شود. شروع از اول سوره مبارکه بقره هر روز ده آیه به طور مرتب: اول ترجمه آیات ده‌گانه را به ترتیب هرکس یک آیه (با ترجمه الهی قمشه‌ای و بهتر از آن ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی که تازه منتشر شده است) ف سپس تفسیر آیاتی از این آیات ده‌گانه یک یا دو سه آیه و در خاتمه روخوانی آیات ده‌گانه به ترتیب هرکس یک آیه را تلاوت می‌نماید. جلسه روز بعد، باز ده آیه از آیه‌ای شروع می‌شود که روز گذشته تا آن آیه تفسیر شده است: اول ترجمه آیات به نوبت، سپس تفسیر چند آیه و در پایان روخوانی آیات ده‌گانه، و چون جلسه مربوط به نماز جماعت فریضه صبح است لذا حتی جمعه‌ها هم تعطیل نمی‌شود و به سرعت پیش می‌رود و ما بحمدالله در این یک سال تا سوره انفال که جزء نهم از سی جزء قران است رسیده‌ایم، که قریب به یک سوم تمام قرآن است، جالب اینکه آیه سی‌ام از سوره انفال را در روزی خواندیم که شبش لیله‌المبیت بود یعنی شب اول ماه ربیع‌الاول، در آن شبی که پیغمبر (ص) مأمور شد مکه را ترک کند و به مدینه هجرت نماید در قبال توطئه‌ای که کفار مکه انجام داده بودند و آیه سی‌ام حاکی از آن است: «و اذ یمکر بک الذین کفرو الیثبثوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکروالله والله خیرالماکرین/30» در این گونه تصادف‌ها که به اصطلاح حسن تصادف گفته می‌شود رموزی هم نهفته است که اهلش متوجه می‌شود.

جلسه دوم در همان مسجد از سوره مبارکه «ق والقرآن المجید» شروع شد تا آخر هر شب ده آیه به شرحفوق این جلسه به پاس قدردانی و دلگرمی عده‌ای چند از اهالی دوست‌داشتنی و با همت محل است که «در طرح بازماندن مسجد تا ساعت دوازده» مدت یکسال تمام است که هر شب دونفر جهت حفظ اموال مسجد کشیک می‌دهند، بنده نیز ساعت یازده شب در مسجد حاضر می‌شوم و تا ساعت دوازده که حال و صفای دیگری دارد جلسه قرآن برگزار می‌شود.

انتظار است از آقایان و بزرگان روحانیت که در هر محل طرح‌های بهتری را ارائه دهند به طوری که در هر ساعت از ساعات روز جلسات قرآن دائر شود و هر ساعتی مربوط به صنفی از اصناف بازاری و اداری تا بلکه تلافی غفلت‌های گذشته شود و در ضمن مساجد از غربت درآیند و مسجد که خانه خدا و مأمن مردم است همواره بر روی پناهندگان باز باشد «به امید آن روز»

16-تعلیم و تربیت در اسلام:

- عالم زیباست، زیبایی‌ها در انسان خلاصه شده، انسان زیبای جهان است، تحقق این زیبایی موقعی ممکن است که تزکیه شود و آن روز، روز شادی انسان است.

- آیه‌ی قرآن: و آن‌ها که دامن خود را از بی‌عفتی حفظ می‌کنند و آمیزش جنسی جز با همسران و کنیزان ندارند ولی در بهره‌گیری از اینها مورد سرزنش نخواهند بود و هرکس ماوراء این را طلب کند متجاوز است و آن‌ها که امانت‌ها و عهد خود را رعایت می‌کنند و آن‌ها که قیام به ادای شهادت حق می‌نمایند و آن‌ها که برنماز مراقبت دارند این افراد همواره در باغ‌ها گرامی‌اند و اکرام می‌شوند و این باغستان‌ها اعم از بهشت موعود است. این باغستان‌ها موقعی نصیب انسان می‌گردد که در اثر پیروی از راهنمایی پروردگارش تحوی در خلقت اولیه‌اش ایجاد شده باشد، بله مادامی که انسان ملوع است به کمترین ناملایمی فریادش بلند می‌شود و اگر ضررش به او رسد همواره بخیل و ممسک است، چنین شخصی هرگز نسیم بهشت را درک نخواهد کرد و همیشه خود را بدبخت احساس می‌کند مگر تزکیه شود و آن فقط در گرو بندگی خداست.

تلاش دیگر از سیره‌ی نظری معظم‌له پیرامون تعلیم و تعلم در اسلام:

- قرآن کریم دستگاه عظیم خلقت را مقدمه برای به کمال رسیدن انسان می‌داند که در سوره ذاریات به عبارت دیگر آمده: «ما خَلقتُ جنَّ والانس اِلا لیعبُدون ما اُریدُ مِنهُم مِن رزقٍ و ما یریدُ اِن یُطعمونِ اِنَّ اللهَ هوالرزاق ذوالقوه المتین»

- هدف از درس و تعلیم کلمه‌ی انبیاء الهی، اصلاح انسان‌ها وتزکیه‌ی آن‌ها، احراز صلاحیت در برخورداری از فعل بی‌پایان الهی نه تنها دل بهشت می‌شود، بلکه دل در بهشت سرتاسری است.

- انسان درباره‌ی نان و آب و مسکن (اقتصاد و تأمین معاش) نیاز آنچنان به درس و تعلیم و تعلم ندارد بلکه با کمترین فعالیت طبق تقسیم پروردگار به نصیب خود می‌رسد: «نحنُ قسمنا بینهُم معیشَتَهم فی الحیوه الدُنیا» (سوره زخرف/آیه32)

- مشکل انسان فجور است اینجاست که انسان نیاز شدید به درس وتعلیم و تعلم دارد. انسان اسیر نفس است، شکست خورده است، در آتش است، آزادی و پیروزی و نجات انسان از آتش (آتش نفسانیاتش) پیروی از مکتب انبیاء است و تا تربیت انبیاء و بخصوص درس و تعلیم انبیاء دست انسان را نگرفته در فجور و آتش خواهد بود.

- قرآن بعضاً در یک آیه حقایق زندگی انسان را از اول تا آخر ترسیم کرده است.

- «کُلّ نفسٍ ذآئقه المُوت و انمّا تُوَفِّون اُجورَکُم یومَ القیمه فَمَن زُخُرحَ عَنِ النَّار وَ اُدخِلَ الجنه فَقَه فازَوَ مَا الحیوه الدُّنیا اِلا متاعٌ الغرور»

ترجمه: هر نفس شربت مرگ را خواهد چشید و محققاً همه‌ی شما روز قیامت به مزد عمل خود کاملاً خواهید رسید، پس هرکس خود را از آتش جهنم دور داشت و به بهشت ابدی درآمد چنین کسی پیروزی و سعادت ابد یافت و بدانید که زندگی دنیا جز متاعی فریبنده نخواهد بود.

سوره طلاق آیات 11-17: و سوگند به آسمان باران‌دار و سوگند به زمین پرشکافته به گیاه، که قرآن سخنی قاطع است و هزل نیست، آنان نیرنگی می‌سگالند من نیز تدبیری می‌کنم، پس کافران را مهلت ده و اندک زمانی فروگذارشان. »

اِنَّهُم یکیدون کیداً: لفظ یکیدون صیغه‌ی مضارع و استمرارش را می‌رساند یعنی همیشه عده‌ای هستند و خواهند بود که در مقابل دعوت حق پیامبران می‌ایستند و نظر آیات 8 و9 سوره صف است. (ترجمه آیات):

«می‌خواهند نور الهی را با سخنان خویش خاموش کنند حال آنکه خداوند کمال بخش نور خویش است ولو آنکه کافران ناخوش داشته باشند. او کیست که پیامبرش را با هدایت ودین حق فرستاده است تا آن را بر همه‌ی ادیان پیروز گرداند ولو مشرکان ناخوش داشته باشند

- عالم زیباست و زیبائی‌ها در انسان خلاصه شده‌اند، انسان زیبای جهان است تحقق زیبایی موقعیت که تزکیه شود و در زندگیش در خط عدالت باشد که: «بِالعدلِ قامت السّماوات والاَرض» و انسان به عدالت امر شده است: «اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعدل» (نحل/90) زیبای انبیاء و اولیاء مخصوص خاتم ایشان حضرت محمدبن عبدالله (ص) و خاندانش گواه روشن است. «ثم الامثل فالامثل»

- زیبایی در ائمه اطهار (علی‌وآل‌علی‌علیهم‌السلام) به قدری بالاست که از عهده‌ی افراد عادی ارزیابی آن بیرون است، زیارت از آن زیبایی‌ها آگاه می‌کند اینک (ترجمه)

از آن را از نظر می‌گذرانیم:

« زیبایی شما آنقدر است که شمار نتوان کرد و به آن نتوان رسید و شمائید نور اخیال و هدایت کننده‌ی ابرار و حجت‌های خدای مقتدر، آفرینش را به جهت شما ایجاد و با شما ختم نمود، به برکت شما باران را می‌فرستد و به برکت شما آسمان را نگه داشته که جز به امرش فرود نیاید و به واسطه‌ی شما غم‌وغصه و اندوه و زجرها را از دل‌ها برطرف می‌کند.

- الگوی کامل ما انبیاء و اوصیاء هستند.

- بسیاری از کارهای غریب نمای خوبی دارد اما اگر به نتایج سوم آن توجه شود و آثار تخریبی آن در نظر گرفته شود، طور دیگری قضاوت خواهد شد و کمتر کسی است که تاکنون به جنبه‌های صنفی آن‌ها ازدیه منطق و معرفت نگریسته و به آن‌ها توجه داشته باشد.

- صنعت رنسانس چراگاه‌ها را خشک کرده و چاه‌های عمیق، نهری و جویباری باقی نگذاشته است. کار زاید بر وظیفه، عمل انسان‌های غیرمسئول و رها شده‌ای از تکلیف الهی است.

- آن‌ها خیال نکند پیشرفته‌اند: « وَ لا یَحَسَبنَّ الذَّین تُرهبونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدوَّکُم وَ اخَرینَ مَنْ دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللهُ یَعْلمُهُمْ وما تنفقوا مِنْ شیءٍ فی سبیل اللهِ یُوَفَّا اِلَیکم وَ اَنتُم لا تُظلَمون» (سوره انفال/آیه59 و60)

 

ترجمه: و گمان نکنند کافران که پیشرفت کرده‌اند و سبقت گرفته‌اند آن‌ها هرگز ناتوان نخواهند کرد، هر نیرویی در قدرت دارید برای مقابله با آن‌ها آماده سازید و از اسبهاس ورزیده تا به وسیله‌ی آن دشمن خدا و دشمن خویش را برسانید و همچنین گروه دیگری غیر از اینها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد و هرچه در راه خدا انفاق کنید به طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد.

- یهودیت و مسیحیت (تحریف نشده) نیز تعلیم و تعلمشان در معابد بوده است.

- با اینکه تورات و انجیل (حاضر) سندیت آنچنان ندارند وتحریف شده‌اند در عین حال چون دعوت اِلی الله است کم نیستند که در گذشته و در حال حاضر روی اصل توحید و اعتقاد به معاد زندگی کرده و مردمی سالم، صالح، نیکوکارو واراسته‌اند.

- قرآن کریم حساب مؤمنین از اهل کتاب را از سایرین جدا کرده و در آیات متعدد آنان را به مؤمنان امت محمدصل‌الله علیه وآله در یک خط قرار می‌دهد: به مجموعه آیات 62 سوره بقره ومجموعه آیات 113 الی 115 سوره‌ی آل‌عمران و مجموعه آیات 83 الی 85 سوره مائده توجه شود: «اِنَّ الذّین امنوا والذین‌ها دواوَ النصار من و الصائبینَ مَن امَنَ باللهِ وَ الیومِ الاخرِ و عَمِلَ صالحاً فَلَهُم اَجرُهُمْ عِندش ربِّهم ولا خوفٌ عَلیهِم ولا هم یَحزَنون»

ترجمه: از مؤمنان و یهودیان و مسیحیان و صائبین کسانی که به خدا و روز باز پسین ایمان آوردند و نیکوکاری کرده باشند پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی برآن‌ها است و نه اندوهگین می‌شوند.

آری، هدف از درس و تعلیم کلیه انبیاء الهی اصلاح انسان‌ها و تزکیه آن‌ها و احزار ملاحیت در برخورداری از نعم بی‌پایان الهی نه تنها در بهشت موعود بلکه بهشت سرتاسری است.

- به عللی مهمتر سهل‌انگاری اهل ایمان و اهمیت ندادن به اصول مذهبشان بود که در قرن شانزدهم نهضت شوم «رنسانس» انسان غربی را از دین و مذهب جدا کرد و مسیر زندگی انسان‌ها را درست در خلاف جهت انبیاء علیهم‌السلام قرار داد.

17--از آثار شوم و ظلالتهای نظام آموزش غرب: (ک انسان و درس)

1- جداشدن از خط آموزگاران راستین الهی (انبیاء) با اندک تأمل (در نظام آموزش غرب و شرق) ظاهر می‌شود.

2- مزیت اصل بر فرع آمده: توضیح (مطلب) اینکه هدف از آموزش و پرورش در این نظام آماده‌سازی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه‌ی میلیونی در بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. آیا درصد چند نفرشان است؟ به جز پنج یا حداکثر ده نفر (فرمانه را) شهردار، وزیر اقتصاد، مهندس، دکترو… تعلیمات میلیونی جمعیت برای این منظور

3- به اقتضای اتحاد علم و عالم و معلوم بچه‌ها به خصوص پس از پایان دیپلم؟ من شوند و معنویات را به مسخره می‌گیرند، همه اقل ایمان و اعتقادشان کم رنگ می‌شود (در این نظام آموزشی) هدف جوانان این است که خود را به بت مدرک برسانند چه مغزهای شیطانی فراعنه پست‌های کلیه‌ی جامعه را منوطبه داشتن مدرکهای کذایی نموده‌اند.

باز چه آتش از این سوزاننده‌تر که نیروی عظیم انسانی جوان به جای ایجاد تحرک و حرارت در موتور زندگی اجتماعی به سردشدن گرایه و در عوض تولید مبدل به عامل عظیم مصرفی گردد.

● (در این نظام آموزشی) هدف جوانان این است که خود را به بتِ مدرک برسانند چه مغزهای شیطانی فراعنه پست‌های کلیدی جامعه را منوط بداشتن مدرک‌های کذایی نموده‌اند.

باز چه آتشی از این سوزاننده‌تر که نیروی عظیم انسانی جوان به جای ایجاد تحرک و حرارت در موتور زندگی اجتماعی به سرد شدن گراید و در عوض تولید مبدل به عامل عظیم مصرفی گردد.

در حدود هشتاد سال پیش فراعنه زمان در شهرها وآبادی‌ها بر علیه مکتب‌های قرآن تبلیغ نمودند البته مردم بیدار مخصوصاً روحانیون آگاه بی‌تفاوت نبودند ولی طواغیت زمان از آن‌ها پشتیبانی می‌کردند.

- زندگی ما باید زندگی محمدوآل‌محمد (ص) باشد.

- کسی که می‌گوید در خط محمدوآل‌محمد هستم وگرفتارم بدان در خط نیست.

- راه بهشت قرآن است، قرآن باید خوانده شود، حلالش، حرامش را بدانیم و حقوق زن و فرزند همسایه‌اش را و

- قران عهد خداوند به بنده‌اش است. حضرت علی فرمودند: برهر مسلمانی واجب است که روزی 50 آیه قرآن بخواند.

درس زندگی ما قرآن است، آیات قرآن محتوای بسیار بزرگ و زیاد دارد.

اعتدل جسم و روح: عدالت یکی از حالات ائمه (ع) است، انسان وقتی عادل شد مزاجش، روحش آن زیبایی مخصوص را دارد، خداوند بزرگ برای هر انسانی کم نگذاشته است، اما این زیبایی وقتی شکوفا می‌شود که در حالت اعتدال از لحاظ روانی و جسمی باشد. اعتدال ظاهری و باطنی در غذاب خوردن، نوشیدن، خواب و

روایت از حضرت علی (ع) است که: اگر انسان حال اعتدال را در خود حفظ کند به استحکام هفت آسمان می‌رسد.

معظم‌له 5 توصیه را برای خودسازی فرموده بودند: 1- نماز 2- قرآن خواندن 3- ذکر 4- زاری به درگاه خدا 5- کم غذا خوردن کار اصلی ما بندگی خدا باشد. روی روال همیشگی (نماز خواندنمان)، رعایت واجبات و محرمات، کار، خدمت به پدرومادرف مطالعه، قرائت و تلاوت قرآن، توجه به مفاهیم عالیه‌ی آن، مناجات داشتن با خدا و… ایجاد ارتباط معنوی با خداوند، رعایت خوردن (کم خوردن) سبک نگه داشتن معده و… و در کل ایمان پیدا کردن به اعتقادات (خدا، معاد، نبوت و…) و انجام و عمل به آن‌ها و رعایت حدود و مقررات و احکام بر مبنای شرع و خوب بودن و در کل رعایت شرع.

داشتن اعتدال جسمی و روحی و در نهایت سلامت جسم وروح قرار دارد. ائمه‌ی اطهار عدالت اکمل داشتند. و پناه مردم و اهل دین حتماً اهل علم‌اند.

وقتی انسان عادل شد. محبت روی حساب است، غضب روی حساب است، حرص نیست این آدم زیباست، احمق نیست، صدای زیبایی دارد آن وقت است که در حالت اعتدال است.

کسی که معتقد به قیامت است تکیه به غیر خدا نمی‌کند و برای آخرت می‌کوشد و به چیزی از دنیا دل نمی‌بندد و فقط از دنیا استفاده موقت می‌نماید.

بخش از تفسیر سوره‌ی حمد:

از امام صادق (ع) پرسیدند چرا در هر رکعت نماز (دو رکعت اول نماز) باید سوره‌ی حمد را بخوانیم امام فرمود واجب کرده که سوره‌ی حمد بخوانید تا قرآن ترک نشود.

- قرآن دوای دردهاست.

- پیامبران آمده‌اند انسان‌ها را بهشتی کنند با برنامه‌هایی که فرمودند.

- قرآن هدایت است هدایت از تاریکی‌ها به سوی نور.

- حسد آتش است هدایت (از آتش‌های درون انسان) آتش درون از صورت انسان پیداست و روز قیامت آن آتش درون ظاهری می‌شود، اولین چیزی که انسان را از این حالات بیرون می‌آورد نماز است که نماز آن اخلاقات جهنمی را از انسان دور می‌کند.

- وقتی ایمان قوس شد، انسان رشد می‌کند و فکرش قوس می‌شود.

- علمی الهی است که به انسان آرامش دهد و زندگی انسان را بهشتی می‌کند.

- تمام (هدف) خلقت انسان این است که انسان بنده خدا باشد و بنده دنیا نباشد و کارهای انسان در خط عبودیت باشد.

- درزندگی دنیا هر کس حدود الهی را اجرا کند خدا او را در باغ وارد می‌کند (دنیا برای او بهشتی می‌شود)

- شکوفایی انسان در قرآن است.

- تمام پیغمبران آمده‌اند راهنمایی کنند و هدفشان یکی بود و آن بندگی خدا بوده است.

نتیجه گیری

قرآن کریم و همچنین سایر مکاتب آسمانی (تحریف نشده) محکوم می‌کنند کسانی را که تعلیم و تربیت و به طور خلاصه فعالیت‌های خود را فقط برای رسیدن به دنیا و آب و نان قرار می‌دهد اما متأسفانه امروز نظام آموزشی غرب و شرق در محور مادیات وعلوم تجربی و نتیجتاً آباد کردن دنیا را هدف قرار داده است.

- باید اِذعان کنم که با قرارگرفتن نظام آموزشی اسلامی تحت پوشش نظام آموزشی جهانی که حدود هشتاد سال است و هنوز هم ادامه دارد مردم ما نیز خواهی نخواهی در همان مسیر مادیات قرارگرفته‌اند. بچه‌های ما در مدارس با مطالبی آشنا می‌شوند که در نظام آموزشی دنیا مطرح است (با کمی تغییر محلی)، ریشه‌ی این مطالب مربوط به زندگی مادی و دوران معنویت است در پایان مدارج دانشگاهی نیز در همین مطالب مربوط بهزندگی دنیا صاحب نظر می‌شوند اما راجع به معنویت و مفاهیم عالیه‌ی قرآن به جز مقدار اندکی خالی هستند بیشتر از این هم نباید انتظار داشت.

- وظیفه اول (نظام آموزشی ما) درس وتعلیم قرآن است «کل نوارباینین با کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون» (سوره آل‌عمران/آیه79) و بیان اهل بیت در این باره

- مشکل اصلی و طاغوت زمان ما، نظام آموزشی غرب و تفکر رنسانس است و بر همگان روشن شده آثار شوم و ظلالت‌آور نظام آموزش رنسانس غرب که در زمان رضاخان بر کشور اسلامی ما تحمیل شده) که با وجود انقلاب اسلامی و تغییرات ایجاد شده در آن هنوز نتوانسته‌ایم اساس نظام آموزشیمان را اصلاح کنیم که با تأکیدات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نیاز به اصلاح دانشگاه‌ها و تقویت بنیه‌ی فرهنگی و به وجود آمدن انقلاب فرهنگی پربارتری می‌باشد. بر تمام مسئولین است که در ایجاد و به ثمر رسانیدن انقلاب فرهنگی جامع‌تر و کاملتری در نهاد جامعه‌ی اسلامی جامعه را به رشد وکمال و حرکت کردن سریع‌تر در راه قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام سوق دهند تا رسیدن به انقلاب مهیای حضرت ولی‌عصر (عج). مشکل انسان در آب و نان و مسکن نیست زیرا آنچه که زندگی به آن بستگی دارد خداوند تبارک و تعالی اساس آن را بی‌دخالت انسان آماده کرده و هرکس با کمترین فعالیت به قسمت خود که آن هم به خواست و اراده‌ی حکیمانه‌ی خداوند است «نَحنُ فَلَسمنا بَینَهُم مَعیشَتَهُم فی الحیوه الدنیا…» (سوره زخرف/آیه32) می‌رسد.

آیه‌ی کریمه در اقتصاد اسلام از آیات مادی است: «نَحنُ قَسَمنا بَیْنَهُم معیشَتَهُم فی الحیوه الدنیا و رَفَعنا بَعْضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجات لِیَتّخِذَ بَعضَهُم بَعضاً سُخریاً وَ رحمه رَبِّکَ خیرٌ مما یَجمعَونْ». ترجمه: ما زیست مایه‌شان را در زندگی دنیا در میان آن‌ها تقسیم کرده‌ایم و بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر به رتبه‌هایی بلندتر داشتیم تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت بگیرند و رحمت پروردگارت بهتر است از آن چه گرد می‌آورند (از این آزمایش ثواب و پاداشی که به فقیر و غنی می‌دهد از آن رحمت است که بهتر از همه آنچه‌گر می‌آورند وتقسیم رحمت به طور عادلانه است.)

مسجد باید ساده و بی‌پیرایه باشد. مسجد جایگاه عبادت و زهادت است، تردیدی نیست که تحولات زمان همیشه باید در نظر گرفته شود اما تا جائی که معنویت و سنتهای اولیه از بین نرود، در این زمان که احتمال وقوع جنگ و در پی آن بمباران آبادی‌ها هست اگر کسی مسجدی را بتون آرمه مسقف کند عملش موجه است اما در عین حال سایر جهات معنوی که در مساجد اولیه اسلام بوده رعایت می‌گردد. و همچنین اگر به عنوان تعظیم شعائر به حسب زمانها تغییراتی در آذین‌بندی و زیباسازی داده شود و همه اینها منافات ندارد که مساجدی هم به روال صدر اسلام خیلی ساده و بی‌پیرایه ودرصورت نیاز دارای سقف سبک ومتحرک باشد

برای جوانانی که دارای طینت پاک هستند بهترین جا جهت پرکردن اوقات فراغت مسجد است، پیرمرد بازنشسته‌ای که از خانه‌اش بیرون آمده بهترین جایی که او را به خود می‌پذیرد مسجد است. از فواید آمد و شد به مسجد مهمترین، دیدار یار است. امام صادق (ع): در توریه نوشته شده خانه‌های من در زمین مسجده‌ها می‌باشند، خوشا کسانی که در خانه خود طهارت گیرد و سپس مرا در خانه‌ام زیرات کند و حق است بر مزور که زائر را اکرام نماید. امام علی علیه‌السلام وقتی به درب مسجد می‌رسید پاها را جفت می‌کرد و با آیه‌ای از سوره الرحمن مناجات نموده سپس نجات خود را از آتش طلبیده تمنای دیدار می‌نمود: «یَسئلَهَ مَن فی السماواتِ وَ الارضْ کُلَ یَوم هُوَ فی شأنِ، اللهم وَ لیکُن مِنْ شِأنِکَ شَأنُ حاجَتی وَ هِیَ عِتقُ رقَبَتی مِنَ النارِ وَ اَنْ تُقبِلَ علیَّ بِوَجهِکَ الکَریم» و از آن حضرت آمده هر کس به مسجد آمد و رفت کند به یکی از این هشت خصلت می‌رسد برادری که در راه خدا بدست آورده یا دانستنی طرفه و ظریفی، یا آیه محکم از قرآن، یا کلمه‌ای شنود و او را هدایت کند یا به رحمتی که انتظارش را داشت، یا کلمه‌ای که او را از سقوط باز گرداند، یا گناهی را از ترس یا از حیا ترک کند، و منافع ارزشمند دنیوی و اخروی دیگری که تفصیل آن‌ها را در کتابهای روایتی مانند وافی و وسائل می‌خوانیم. آرزو دارم و از خدای بزرگ توفیق این را می‌خواهم: شهرکی با مشخصات فوق که از منابع هدایتی قرآن و اهل بیت (ع) استفاده شده کنار تهران ساخته شود و مساجدی به مانند مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالخیف در آن به نمایش درآید بمنه و کرمه به دست یاری مردمی آزاده که از استحفاف دشمن احساس خفت نکنند «وَ لا یَستَخِفَنْکَ الذینَ لا یُؤمِنونْ» ودشمنی که خود دو هزار سال ارتجاع دارد و با آمدن رسول‌الله و قرآن کریم از دین منسوخ خود بر نمی‌گردد. اما کلماتی مانند بنیادگرا و ارتجاع را حربه قرار داده حمله می‌کند نترسند م وَ لَمْ یَخشیَ اِلا الله 919(( و با کمال جرأت و شجاعت به ساخت خانه و مسجداسلامی و اهل بیتی خود پس از آنکه فساد گرایش به غرب را در معماری دید برگردد «ظَهَرَ اَلفِسادُ فی البِّر و البَحر… لَعَلَّهم یَرجعون.))

پی نوشت ها:

4-1-کتاب سیر تاریخی مسجد و تحلیلی در مسئله نوظهور آسمانخراش‌ها

5- کتاب تاریخ مساجد ایران همت محقق والامقام آقای سیدکمال- حاج سیدجوادی.

6-انسان ودرس (تعلیم وتعلم)، سیدجوادسیدفاطمی رحمه الله علیه. . چاپ میثم1380

7-مجموعه مقالات رضاقاری. عبودیت خدا@obodiyatekhodaa

8-اندیشه سیاسی اجتماعی آیت الله سیدجوادسید فاطمی رضاقارزی. نشرروزا1403

10-پپایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله سیدجواد سیدفاطمیasfatemi. ir

پرونده های پیوست شده
مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn