کتاب آموزش اسلام شناسی وترجمه ها

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج گزیده کتاب آموزش اسلام شناسی نگاهي كوتاه به مباني اسلام ناب محمدی (ص) فهرست مطالب: * آشنايي با دين مقدس اسلام * اصول اعتقادات اسلامي ( اصول دين ) 1 – توحيد 2 – عدل الهي 3 – نبوت 4 – امامت 5 – معاد * احكام و دستورات عملي اسلام ( فروع دين يا احكام ) * اخلاق و آداب اسلامي

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

گزیده کتاب  آموزش  اسلام شناسی

نگاهي كوتاه به مباني اسلام ناب محمدی (ص)

فهرست مطالب:

* آشنايي با دين مقدس اسلام

* اصول اعتقادات اسلامي ( اصول دين )

1 – توحيد

2 – عدل الهي

3 – نبوت

4 – امامت

5 – معاد

* احكام و دستورات عملي اسلام ( فروع دين يا احكام )

* اخلاق و آداب اسلامي 

اسلام وتعالیم  ومعارف نجات بخش آن

اسلام شناسی (خلاصه)

دین مقدس اسلام یک برنامه عمومی وهمیشگی است که ازجانب خدای متعال برای زندگی انسان دردوجهان به سوی خاتم پیغمبران حضرت محمد(صلی الله علیه وآله ) نازل شده است تا درجامعه بشری به مورد اجراء درآید وکشتی انسانیت را ازگرداب جهالت و بدبختی بیرون کشیده وبه ساحل نجات وسعادت دودنیا برساند.

دین درلغت به معنای اطاعت وجزا و..آمده واصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان وانسان وهمچنین دستورات عملی متناسب با این اعتقاد می باشد. کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده نیستند «بی دین» وکسانی که معتقد به آفریننده برای جهان هستند «دیندار» شمرده می شوند. اینها (بی دین ها) جهان را تصادفی ویا صرفاً معلول فعل وانفعالات مادی وطبیعی می دانند. براین اساس ادیان موجود درمیان انسان ها به حق وباطل تقسیم می شوند. دین حق آئینی است که دارای عقاید درست ومطابق با واقع بوده، رفتارهایی را مورد توصیه وتأکید قر اردهد که از ضمانت کافی برای صحت واعتبار برخوردارباشد.

خداوند تعالی درآیه 120 سوره بقره می فرماید: «ولن ترضی عنک الیهود ولاالنصاری حتی یتبع ملتهم قل ان هدی الله هوالهدی ولئن اتبعت اهواء هم بعد الذی جاء ک من العلم مالک من الله من ولی ولانصر».

ترجمه : (ای پیامبر) هرگزیهود ونصاری ازتو راضی نخواهند گشت تا اینکه  بطورکامل تسلیم خواسته های آنها شوی وازآئین (تحریف یافته ) آنان پیروی کنی، بعد ازآن که آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری ازسوی خدا برای تو نخواهد بود.

همچنین درسوره صف آیه 6 و 7 می فرماید:« وباز یاد آور هنگامی که عیسی بن مریم با بنی اسرائیل گفت : من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می کنم ونیز شما را مژده می دهم که بعد ازمن رسول بزرگواری که نامش درانجیل من احمد است بیاید (قرآنش عالمی را به نورعلم حکمت روشن سازد). چون با آیات ومعجزات به سوی خلق آمد گفتند : این سحری آشکاراست . آیا ازآن کس که به راه اسلام وسعادتش می خوانند واو همان دم، برخدا افتراء و دروغ می بندد درجهان کسی ستم کارترهست؟ وخدا هم هیچ قوم ستمکاری را هدایت نخواهد کرد».

پس دین حق امروز فقط دین مقدس اسلام به صریح آیات وروایات و تنها مذهب و صراط مستقیم تشیع اثنی عشری (دوازده امامی) است.وطبق نظر اکثرمراجع تقلید آیین تحریف شده یهود ونصاری درعصر حاضر به دلیل نپذیرفتن پیامبر حضرت خاتم کافرمحسوب می شود بجزکسانی ودرجایی ازجهان باشند که ندانند پیامبر اکرم (ص) آمده است و به دین خالص و اصیل (بدون تحریف) خود مقیّد و پایبند که از رستگاران خواهد بود.

تعالیم متعالی دین اسلام شامل سه بخش عقاید اسلام، احکام و دستورات عملی وبخش اخلاقیات (مسائل روانی) وآداب وسنن اسلامی می باشد. که بخش عقاید(اصول) وبخش احکام عملی واخلاقیات  وآداب وسنن  « فروع دین» نامیده می شود که بوسیله ابر که مبنای تکلیف الهی است با علوم آن از منابع دین (قرآن و سنت؛ زندگی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین صلوات الله علیه و در مواردی نظر اجماعی علمای اسلام) که بوسیله علوم اسلامی لازم.

اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی برای هرفردی ازانسان درعالم آخرت ودریافت پاداش وکیفر اعمالی که دراین جهان انجام داده است واعتقاد به بعثت پیامبران ازطرف خدای متعال برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی وبه سعادت دنیا وآخرت این سه اصل درواقع پاسخ هایی است به اساسی ترین سؤالاتی که برای هر انسان آگاهی مطرح می شود که :مبدأ هستی کیست؟ پایان زندگی چیست؟ ازچه راهی می توان بهترین برنامه زیستن را شناخت که برخاسته ازجهان بینی الهی می باشد و متن برنامه ای که ازراه تضمین شده وحی شناخته می شود همان ایدئولوژی دینی است و همچنین اصول عدل و امامت.

عقاید اصلی لوازمات و ملزومات وتوابع وتفاضیلی دارد که مجموعاً نظام عقیدتی دینی را تشکیل می دهد و اختلاف دراینگونه اعتقادات موجب پیدایش ادیان وفرقه ها و نحله های مذهبی مختلف شده است مانند اعتقاد به تثلیث مسیحی که با توحید وفق نمی دهد هرچند مسیحیان درصدد توجیه آن برمی آیند (درباب نبوت ) همچنین اختلاف درکیفیت تعیین جانشین پیامبر که باید ازطرف خدا یا ازطرف مردم تعیین شود عامل اصلی اختلاف بین شیعه وسنی دراسلام شده است.

چند نکته :

- درنظرآیین مقدس اسلام فراگیری اصول مقدس اسلام وعمل به فروع «احکام» ودستورات آن وهمچنین آراسته شدن به اخلاقیات وآداب اسلامی به هرمسلمانی واجب وتکلیف می باشد.

-جهان بینی ها کلا به دوبخش : الهی (امروزاسلام) ومادی تقسیم می شود. که به پیروان جهان بینی مادی درزمان سابق «طبیعی»، «دهری» ، احیاناً «ملحد» و«زندیق» نامیده می شدند ودرزمان ما «مادی» و«ماتریالیست» نامیده می شوند.

- مادی گری نحله مختلفی ومشهورترین آنها درعصرما «ماتریالیسم دیالکتیک» است که بخش فلسفی مارکسیسم را تشکیل می دهد.

-واژه ی «اصول دین» را می توان به دومعنای عام وخاص به کاربرد: اصطلاح عام آن در برابر«فروع دین» و بخش احکام به کارمی رود و شامل همه عقاید معتبرمی شود و اصطلاح خاص آن به اساسی ترین عقاید اختصاص می یابد.

- منابع دین که اصول و فروع به وسیله عقل از آن استخراج می شود عبارتست از قرآن و سنت و در برخی موارد اجماع علمای اسلام و این استخراج توسط علوم اسلامی انجام می گیرد که باید آن ها را فرا گرفت.

 

منابع وتعالیم دین اسلام
تعالیم و معارف دین اسلام یا بخش های دین اسلام شامل 3 بخش:

1- عقاید اسلام یا اصول دین اسلام

2- احکام و دستورات عملی اسلام یا فروع دین

3- اخلاق و آداب معنویات اسلامی است که با استخراج ، استنباط و استناد و اعلام عقل ( که مبنای تکلیف الهی است) از قرآن و سنت ( منابع دین) و در بعضی موارد از اتفاق آراء علمای مسلمین می باشد.

قرآن کریم یا کتاب خدا اولین و مهمترین منبع فهم این اسلام است که مبنای استنباط دیدگاه های دین قرار می گیرد بیشتر آیات قرآن در زمینه مبدا و معاد، عقاید و معارف، اخلاقیات و آداب و معنویات است و بخشی از آیات مربوط به احکام و دستورات الهی می باشد. سنت یعنی قول « گفتار»، فعل « کردار» و تقریر « تایید» پیغمبر اسلام و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشد[1]  که باعث تبیین، توضیح و تفضیل قرآن کریم است.

بنابراین دین سه قسمت تقسیم می شود:

1- اعتقادات             2- اخلاق و آداب 3- عمل یا دستورات و احکام عملی


اصول اعتقادات اسلامي


ما اگر به عقل و وجدان خود مراجعه کنیم درک می کنیم که این جهان پهناور هستی با نظام حیرت آور خود نمی شود خود به خود بوجود آمده باشد و سر تا پا نظم و ترتیب آن، بدون نظم دهنده یی انجام یابد؛ مسلماً آفریننده ی هست که با توانایی و علم بی پایان خود این جهان بزرگ را پدید آورده و با قوانین ثابت و تغییر ناپذیری که در تمام امور برقرار کرده نظام جهان را با عنایت عدل و داد براه انداخته است. هیچ چیز بیهوده و بگزاف آفریده نشده و هیچ موجودی از قوانین خدایی مستثنی نیست و نمی توان باور کرد که چنین خدای مهربان با همه عنایت و لطفی که با آفریده های خود دارد جامه بشری را به عقل خودشان که بیشتر اسیر هوی و هوس شده و در نتیجه دچار گمراهی و بدبختی می شود واگذار نماید.
بنابراین بدین وسیله پیامبرانی که از خطا و اشتباه دورند دستورهایی برای افراد بشر بفرستد تا بکار بستن آن دستورها آنان را به سعادت و نیکبختی برساند.و چون پاداش فرمانبرداری از دستورهای پروردگار در زندگی این جهان کاملاً به ظهور نمی رسد باید عالم دیگری باشد که در آنجا بکارهای مردم رسیدگی شود تا اگر عمل خیری انجام داده اند پاداش آن را ببینند و اگر کار زشتی از آنان سر زده بجزای آن برسند.دین، مردم را به این اعتقادات و سایر عقاید حقه یی که بعداً به طور تفصیل بیان می کنیم تشویق می نماید و آنان را از جهل و بیخبری بر حذر می دارد.

1- توحید

 توحيد آن است كه خالق آسمان و زمين و آنچه بين آنهاست خداي واحد است نه تنها خلقت، تدبير هم از آن خداست. تمام كارها، تمام حوادث ، چه حوادث شخصي و چه اجتماعي همه زير نظر خدا و به اراده خداست.
-
نخستين گام در راه دينداري و عبادت خدا شناخت خداوند و اساس شناختن ، يگانه دانستن اوست.
-
لذت بندگي خدا و عبوديتش بهترين و والاترين مقام است.
-
توحيد يعني هرچه هست اوست كسي كاره‌اي نيست مگر به اجازه او . توحيد همان سوره قل‌هوالله‌احد است.
-
توحيد يعني كارها براي خدا باشد براي بندگي او كه براي همين آفريده شده‌ايم «ما خلقت الجن و الانس الابيعبدون» انسان وقتي به اين خط آمد تعبير همان صراط مستقيم است.
-
خدا از انسان دور نيست اما اين انسانها هستند كه با خدا فاصله دارند و از خدا دورند عامل آن هم هواي نفس است ( تكبر، حرص، حسد و... ) انسان وقتي درست مي‌شود كه از اين جاذبه دور شود بندگان خدا آنانند كه خدا را شناختند و در راه طاعت آن حركت كردند .
-
شكوفايي انسان در توحيد است توحيد انسان را برپا مي دارد و شكوفا مي كند .  
-
خداوند با تمام ذرات عالم است و از يك ذره هم دور نيست با هر ذره هست نه بطور قاطي و از هر چيز جداست نه به طور دوري، مثل او چيزي نيست اما او بصير و شنوا است، درد ما را مي‌داند و احتياجمان را مي‌فهمد و ما در محضر او هستيم.
-
بالاترين مرتبه شكر گزاري خداوند «فنا في‌الله» است يعني خداوند همه چيز را به ما داده پس همه چيز ما براي او ، در راه او باشد و ذوب شدن در خداوند و رسيدن به بقاءالله اين همان عبوديت و بندگي خداست. هرچه انسان خود را در مقابل خداوند بشكند به خدا نزديكتر مي‌شود. خداوند نقش انسان را در قرآن بيان مي‌كند و كسي كه قرآن بخواند راه و رسم انسان را مي‌يابد. پس اگر اين (طور) نباشد اسفل‌السافلين است وقتي انسان خدا را به بزرگي ياد كرد غير خداوند (پول، ماشين، شهوت و....) در نظر او كوچك مي‌شود دنيا برايش كوچك مي‌شود و خداوند در نظر او بزرگ، اين بهشت است و حالات بهشتي، بهشت موعود دنيا قبل از بهشت جاوداني اما اگر انسان خدا را فراموش كند پرده كفر ضخيم مي‌شود و همين انسان باهوش طوري پرده‌هاي كفرش ضخيم مي‌شود كه ديگر خدا را نمي‌بيند و وقتي به اين حالت رسيد ديگر انذار و عدم و انذار برايش فرقي ندارد و آنگاه كه انسان شقي شد ديگر صلاحيت هم ندارد، «ختم‌الله‌علي قلوبهم‌و‌علي‌سمعهم‌و‌علي أ‌َبْصارِهم غشاوه و لهم‌عذاب عظيم » .
-
خداوند بردباري مي‌كند آنچنان كه گويا نمي‌داند و اغماض مي‌كند كه گويي نديده است و مي‌پوشاند كه گويي بر او عصيان نمي‌شود براي عقوبت عجله نمي‌كند به لحاظ كرمش و اغماض و حلمش.
-
الله بالاتر و والاتر است از اين كه وصف كنندگان او را درك كنند با صفاتي كه او موصوف است به آن و جز اين نيست كه وصف كنندگان به اندازه خودشان وصف مي‌كنند نه اندازه عظمت و جلال او، خداوند ولاتر از آن است كه وصف كنندگان او را درك كنند خداوند از بندگان خود غني است، احتياج به عبادت بندگانش ندارد ولي انسان موظف است تكليف خود را انجام دهد، زندگي ما بايد زندگي محمدوآل‌محمدصل‌الله‌عليه‌وآله باشد 1 .  
چند روايت در باب توحيد
امام ششم عليه‌السلام مي‌فرمايند: «خدا، هستيِ ثابت دارد و علم او خود اوست در حالي كه معلومي نبود و سمع او خود اوست درحالي كه مسموعي نبود و بصر او خود او بود در حالي كه مبصري نبود و قدرت او خود او بود در حالي كه مقدوري نبود2».
امام پنجم و ششم و هفتم و هشتم عليه‌السلام مي‌فرمايند: «خداي تعالي نوري است كه با ظلمت مخلوط نيست و علمي است كه جهل در آن نيست و حياتي است كه مرگ در آن نيست3» .
امام هشتم عليه‌السلام مي‌فرمايند: « مردم در صفات سه مذهب دارند: گروهي صفات را به خدا اثبات مي‌كنند با تشبيه به ديگران و گروهي صفات را نفي مي‌كنند و راه حق مذهب سوم است و آن، اثبات صفات است با نفي تشبيه به ديگران» .
امام ششم عليه‌السلام فرمودند: «خداوند تبارك و تعالي با زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون منصف نمي‌شود بلكه او آفريننده‌ي زمان و مكان و حركت و سكون است »                                                 
چند نكته در توحيد:
 
ذات خداوند، نامحدود و نامتناهي است، اين كمالات كه در صورت (شكل و عنوان) صفات براي او اثبات مي‌شوند در حقيقت عين ذات و همچنين عين يكديگرمي‌باشند و مغايرتي كه ميان ذات و صفات و همچنين در ميان خود صفات ديده مي شود تنها در مرحله مفهوم است و به حسب حقيقت جزء يك واحد غيرقابل تقسيم در ميان نيست، اسلام براي جلوگيري از اين اشتباه ناروا ، ( تهديدات به واسطه توصيف نفي اصل كمال)،عقيده‌ي پيروان خود را در ميان نفي واثبات نگه مي‌دارد ودستور مي‌دهد اينگونه اعتقاد كنند كه: خدا علم دارد نه مانند علم ديگران، قدرت دارد نه مانند قدرت ديگران،مي‌شنود نه با گوش،مي‌بيند نه با چشم و به همين ترتيب .
توحيد مراتب و اقسام دارد : توحيد ذاتي، توحيد صفاتي، توحيد افعالي، توحيد عبادي  .
حكمت اينكه خداي متعال به توسل (به اهل بيت(س)) امر كرده اين است كه مقام والاي بندگان شايسته را معرفي كند و ديگران را به عبادت و اطاعتي كه موجب رسيدن آنان به چنين مقامي شده است تشويق نمايد و از اينكه كساني به عبادتهاي خودشان مغرور شوند جلوگيري كند

در باب تزكيه (خودسازي)

قرآن با آيات، ثابت مي‌كند و انسان را به اين علم مي‌رساند كه زندگي باهدف است و هدف رشد انسان است، فلاح انسان است و انسان برسد به جايگاهي كه خداوند براي آن آفريده شده است و آن هم بهشت جاوداني است.
انسان بايد مقدرات الهي را بداند، حلال و حرامش را و...، راهنمايي‌هاي پيامبران كه در خط خدايند.
به خداوند با عظمت مي‌گوييم: ما به تو بندگي مي‌كنيم تو خداي مائي، تو معبود مائي .
شكوفايي انسان در اعتقاد به توحيد است، قولوا لااله‌الاالله تفلحوا، انسان كه به اين علم رسيد خدا در نظرش عظيم و غيرخدا هر چه باشد، حقير و كوچك مي‌شود يعني دنيا با تمام زيبايي هايش در نظر يك مسلمان كوچك و حقير است. اگر ديگران دارند او ناراحت نمي‌شود حسد نمي‌كند و اگر خود دارد حريص نيست و بخل نمي‌ورزد و خصوصيتهاي خوب و زيباي ديگر كه همان شكوفايي است بعبارت ديگر تزكيه‌ي انسان است كه كليد بهشت است بهشت سرتاسري .
آري اسلام با تعليماتش با مقررات روزمره‌اش، نماز، زكوه، حج، جهاد و... حتي كساني را كه سواد خواندن و نوشتن هم ندارند نيز به اين مقام مي‌رساند دنيا و زيبائيهاي آن اگر در چشمها صغير و ناچيز باشد ديگر جايي براي حرص، بخل و حسد و ديگر حالات رذل جهنمي باقي نمي‌ماند و زندگي بهشت گونه مي‌گردد پيامبر اكرم (ص) فرمود : هركس به فقرش صبر كند روز قيامت با من خواهد بود.
آري شخص مسلمان در هر حال بنده خداست و داشتن و نداشتن پيش او سواء (يكسان) است، او داراي نفس مطمئنه است كه بهرحال رضايت دارد و خدا هم از او راضي است، او در هرحال و درهر حادثه بخدا رجوع مي‌كند، خداي كه «لَهُ ما في‌السماوات والارض و ما بينهماوما... آيه6 طه» او همواره مخاطب آيه: «يا اَيَتُهاالنَّفسُ المُطمئِنّه ارجعي‌الي‌ربك راضيّهً‌مرضيه فَادخلي‌في‌عبادي‌وَادخُلي جنتي» است . (‌ سوره فجر27 الي30 ) او قبل از بهشت موعود، در دنيا هم در باغستانها (حالات بهشتي دارد) و مشمول آيه 54و55 سوره قَمر مي‌باشد،«إنَّ المُتقين في جنّات وَ نَهرفي مَقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر» ترجمه: بي‌گمان متقيان در باغستانها و نهرها هستند در مقام ومنزلت صدق، نزد فرمانرواي مقتدر.

 2-عدل الهي

عدل يكي از صفات خداست در مباحث اصول عقايد از آن به گونه ‌اي مستقل بحث مي‌شود و به عنوان اصل دوم از اصول عقايد به شمار مي‌رود.
معني لغوي عدل، قرارگرفتن هر چيز درجاي شايسته و بايسته‌ي خود است. اين معنا در كل جهان آفرينش حكمفرماست. حديث پيامبرصل‌الله‌عليه‌وآله نيز به اين معنا اشاره دارد كه «بِالعَدلِ قامت السَّماواتُ والارض» به عدالت، آسمان‌ها و زمين برپاست.
معناي اصطلاحي عدل مراعات حقوق ديگران است كه نقطه برابر آن، ظلم است يعني حق ديگران را پايمال كردن. در رعايت عدل بايد استحقاق‌ها و اولويت‌ها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقي به آنچه حق و شايسته اوست برسد. اگر استحقاقها و اولويت‌ها مساوي باشند مراعات عدالت اين است كه پاداش آنها مساوي باشد و اگر استحقاقها و اولويتها متفاوت باشند عدالت با پاداش متفاوت آنها حاصل مي‌شود.
عدالت خداوند در سه مرحله «تكوين»، «تشريح» و «جزا» جريان دارد. خداوند، هم در تكوين و آفرينش اشياء، استحقاق و ظرفيت آنها را مراعات نموده، هم در تشريع و قانونگذاري، تاب و توان افراد را لحاظ مي‌كند و هم در جزا، آنچه را سزاي نيك و بد عمل افراد است به آنان مي‌دهد.

عدل در تكوين : « وَ السماءَرَفَعَها وَ وَضَع الميزانَ » و آسمان را برافراشت و ميزان را قرار داد. سوره الرحمن آيه‌ي 7 «رَبنا الذي اَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي» پروردگار ما كسي است كه به هرچيزي آفرينش ويژه همان را داده و سپس آن را هدايت نموده است. (سوره طه/ آيه50)
عدل در تشريح: «لا يُكَلِّفُ الله نَفساً اِلّا وسعَها» خدا بر هيچ كس مگر بر قدر توانايي او تكليف نمي‌كند. (سوره بقره/ آيه286)
«
وَ ما جَعَل عَلَيكُم في الدّينِ مِن حَرَجٍ» و در دين كاري سخت برشما ننهاده است. (سوره حج/ آيه78)
رسول اكرم صل‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمايند: « از امت من نُه چيز برداشته شده است... و (يكي ازآنها) چيزهايي است كه بدان اضطرار يابند.» ( بحارالانوارج58 ص325  )                                                                                                                                                                                        
عدل در جزا :  «اَفَنَجعَلُ المُسلمينَ كالمُجرمين» آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مي‌دهيم. (سوره قلم/ آيه35(
مؤمنان خانه‌نشين – كه زيان ديده نيستند- با آن مجاهداتي كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مي‌كنند يكسان نيستند- خداوند كساني را كه با مال و جانشان جهاد مي كنند به درجه‌اي به خانه‌نشينان برتري بخشيده است.
سوره نساء/ آيه95

فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خيراً يَرَه و مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّاً يَرَه. پس هر كس هموزن ذره‌اي، نيكي كرده باشد (پاداش) آن را خواهد ديد و هركس هموزن ذره‌اي بدي كرده باشد (كيفر) آن را خواهد ديد. (سوره زلزال/ آيه 7و8)
((وَمن جاءَ بِالسَّيئَهِ فَلا يُجزي اِلّا مِثلَها)) و هركس گناهي انجام دهد تنها مانند آن جزا داده مي‌شود. (سوره انعام/ آيه160)


قرآن و اختيار انسان :
علاوه بروجدان، آيات فراواني از قرآن به آزادي و اختيار انسان گواهي مي‌دهند كه مي‌توان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
الف: آيات مربوط به رسالت پيامبران و دعوت انسان به آئين حق با انذار و تبشير (كه) اگر از نظر قرآن انسان مختار و آزاد نمي‌بود ارسال پيامبران و دعوت آنها بيهوده مي‌بود.
ب: آياتي كه به صراحت از اختيار و آزادي انسان در پذيرش يا نفي ايمان سخن مي‌گويند. از جمله: (سوره دهر/آيه3- سوره كهف/ آيه29.(
ج: آياتي كه ايمان اجباري را خواست خدا نمي‌دانند و آن را نكوهش مي‌كنند: از جمله آيات: (سوره شعرا/آيه3و4- سوره انعام/ آيه107)
د: آياتي كه پيامبران را تنها دعوت كننده، راهنما و ترساننده مي‌شمرند. از جمله آيات: (سوره شوري/آيه 48- سوره غاشيه/ آيه 21و22) 1
اعتقاد ما در باب عدل آن است كه حق تعالي ما را به عدل مأمور فرموده و خود معامله با ما به مافوق عدل يعني تفضل نموده، دليل آن قول الهي است كه درقرآن كه مي‌فرمايند:
(( هر كه نيكي آورده ، ده برابرش براي اوست و هر كه بدي آورده جزا داده نمي‌شود (مگر مثل همان) و عدل آن است كه ثواب عمل نيك را نيك دهند به همان قدر و جزاي بد را بد به همان قدر ))و جناب نبوي صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمودند كه:)) احدي داخل بهشت نمي‌شود به عمل خود، مگر به رحمت حق عزوجل(( 2
)) خداوند عادل است، خداوند يك ذره هم ظلم نمي‌كند چه ظلم به موجود چه ظلم به انسان، اين اعتقاد آرامش بخش است انسان در هرحال كه باشد مي داند حقش محفوظ است. نتيجه كار اين است كه هيچ كس از حقش محروم نمي‌شود و به يك ذره هم ظلم نمي‌شود. هيچ موجودي در عالم بي‌حساب نيست عدالت هم معنايش همين است بالعدل قامت السموات و الارض زمين و آسمان روي عدالت است ، روي اعتدال است .

آسمان و زمين را بدون ستون آفريد يك اعتدالي در كار است عدالت هم معنايش همين است . عدالت الهي آن است كه هر كاري و هر موجودي را كه آفريده در موقعيت مناسبش قرار داده. هركاري كه اين زيبايي عالم را به هم بزند خلافست و در برابر اين زيبايي‌ها در عالم است. كه از آن جمله آثار سوء و مضرات تجهيزات و وسايل صنايع غرب حاضر در جهان است.
حديث دارد: خداوند عالم را آفريد خواست اين عالم را كوچك كند (ماكت عالم را بسازد) انسان را آفريد. انسان خلاصه جهان است. در رأس عادلين ائمه‌اطهار(س) هستند . 1  

- عدالت در مقابل ظلم (وضع كل شي موضع) بوده و هر چيز را در جاي خود قرار دادن است.
اصل عدالت رحمت دادن است.
نتيجه ثواب بهشت است، فرق ندارد چه براي دارا چه فقير، هركس وظيفه را انجام داد به نتيجه مي‌رسد.
انسان موظف است كه تكليف را انجام دهد.
بايد با حالت خوف و رجاء زندگي كنيم

 

3-نبوت

 

« هو الّذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين» ترجمه: « اوست خدايي كه ميان عرب امي پيغمبري بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا برآنان آيات وحي خدا تلاوت كند و آنها را از لوث جهل واخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب و حكمت الهي بياموزد با آنكه پيش از اين همه در ورطه‌ي جهالت و گمراهي بودند» .(سوره جمعه / آيه2)
اصل نبوت يكي از اصول ماست و زندگي ما روي اين پايه‌ها و اصول است ما معتقديم خداوند براي بشر پيامبر فرستاده كه اولين آنها حضرت آدم صلوات‌الله‌عليه‌ و خاتم آنها حضرت محمدصل‌الله‌عليه‌وآله است. كاري كه پيامبر انجام مي‌دهد عمده كار پيامبر در آيه فوق بيان شده است، اولين كار پيامبراينست كه نشانه‌هاي توحيد، عدل، حساب و... را براي مردم بخواند، دومين كار پيامبر اين است كه مردم را تزكيه كند در آيات مختلف قرآن كريم مي‌خوانيد قدافلح‌من تزكي، در جاي ديگر ذلك من تزكي، اين جزاي كسي است كه تزكيه شده است.
پيامبر آمده حالات حرص، حسد و آز و تندي و ستيز و....را كه گرفتاري انسانها هم همين است را از آنها بردارد. انسان تزكيه نشده حريص است جمع مي كند و خرج نمي‌كند. مردم ناراحتند، زن و بچه ناراحت است اين زندگي خراب است. جهنم است. پيامبر آمد. اين حالات را از انسان ببرد اين معني تزكيه است. كه اگر انسان آن برنامه عبادي كه آورده عمل كند اين حالات از او دفع مي‌شود.
متقي‌ها آنانند كه خدا را مي‌پايند آنها در باغستانها هستند. آدم متقي همه جا براي او باغ است، خانه بازار و... و زندگي مبدل به بهشت مي‌شود قبل از بهشت موعود دنيا برايش بهشت است و در وسعت است يعني در همه احوال، خواندن قرآن حالات تزكيه را در انسان ايجاد مي‌كند. آيات قرآن واجب است خوانده شود حضرت علي‌(ع) مي‌فرمايد: برهر مسلماني واجب است روزي 50 آيه بخواند . 1
حضرت امام رضاعليه‌السلام : اگر كسي بگويد: « چرا خداوند شناخت پيامبران و اقرار و اعتراف به اطاعت آنان را بر مردم واجب كرده است؟» در پاسخ بايد گفت: از آن جا كه در آنان چيزي كه مصالحشان را به گونه اي شايسته برآورد نيست و پروردگار والاتر از آن است كه با چشم ديده شود-تا مردم مصالح خويش را بي‌واسطه از او برگيرند- و ناتواني و عجز آنان از ادراك و آشكار است، چاره‌اي جز آن نيست كه ميان خداوند و خلقش پيامبري معصوم باشد تا امر و نهي و آداب او را به آنان برساند و آنان را به چيزهايي كه به واسطه‌شان منافع خويش را به دست آوردند و ضررها را دفع مي‌نمايند آگاه سازد.» بحارالانوار ج11ص40

ويژگيهاي پيامبران الهي :
پيامبران الهي، ويژگيها و برتريهايي بر ديگر انسان‌ها دارند كه در اين‌جا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود :
1-وحي: پيامبران افزون بر برخورداري از دو نيروي ادراك حسي وعقلي به نيروي ديگري به نام وحي مجهزند كه هيچ گونه خطا و اشتباهي در آن راه ندارد. علم آنان از مبدأ هستي محيط برتمام كائنات افاضه مي‌گردد به گونه‌اي كه پيامبر درس نخواند. با نزول وحي از والاترين معارف و قوانين براي رشد و تكامل و اداره جامعه بشري آگاه مي‌شود.
2- عصمت : عصمت به معناي دوري از هرگونه گناه عمدي و سهوي و اشتباه است. البته آنان انسانهايي مختار و در انتخاب كار خوب يابد آزادند ولي در همان حال به هيچ گناهي آلوده نيستند. اين ويژگي پيامبران، شايستگي اعتماد را به تمام و كمال به آنان مي‌بخشد. پيامبران كساني‌اند كه به اوج بندگي رسيده و خداوند آنان را برگزيد و از آغاز آفرينش انسان، كه شيطان در پي گمراهي كردن فرزندان آدم برآمد از گمراه او به دور بوده‌اند. عصمت پيامبران به بينش و درجه يقين و ايمانشان مربوط است.
3-رهبري بي‌مانند: پيامبران براي برپايي قسط و عدالت و هدايت انسانها به توحيد و خداپرستي و مبارزه با طاغوت به پا مي‌خيزند و با بيدار كردن نيروهاي خفته و شكوفا نمودن استعدادها و گسيختن غل و زنجير از دست و پاي مردم ستمديده، چنان دگرگوني و تحول در جامعه پديد مي‌آوردند كه آثار كوشش‌هاي آنان براي هميشه به جاي مي‌مانند چنان كه بيشتر قهرمانان حماسه‌هاي قرآني را پيامبران تشكيل مي‌دهند و قرآن با بازگو كردن حماسه رهبري و دعوت پيامبران به توحيد و مبارزه با ظلم آنان را به عنوان نمونه‌هايي آرماني به مردم معرفي مي‌كند و در سوره انعام پس از نام بردن از هيجده پيامبر مي‌فرمايد: « آنان كساني‌اند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هويت آنان اقتدا كن.» و بايد گفت كه سامان بخشيدن و به حركت درآوردن و به حركت درآوردن نيروهاي خفته در نهان انسان در جهت رضاي خدا و صلاح بشريت تنها از عهده‌ي پيامبران الهي برمي‌آيد.
4-خلوص و قاطعيت: از ديدگاه اسلام ارزش هركاري در گرو خلوص آن كار براي خداست و پيامبران از آن جا كه از سوي خدا برانگيخته مي‌شوند رسالت الهي بردوش دارند. در كار خود انگيزه و هدف جز تحصيل رضاي خداوند ندارند. از اين رو چنان استقامت و پايمردي از خود نشان مي‌دهند كه در تاريخ بي‌نظير است و اين جز از گذر خلوص نيت و پشتوانه الهي صورت نمي‌پذيرد. قاطعيت و استواري پيامبران معلول همين خلوص نيت و الهي بودن است.
5- مبارزه با ظلم: قرآن كريم مي‌فرمايد: « (پيامبري كه) آنان را به نيكي امر مي‌كند و از زشتي باز مي‌دارد و پاكيزه‌‌ها را برآنان حلال و پليدي‌ها را برآنان حرام مي‌كند و قيد و زنجيرشان را برمي‌دارد((.

راههاي شناخت پيامبران الهي



1- معجزه: كاري كه به اراده خداوند برخلاف عادت و طبيعت به وسيله‌ي شخص آن پيامبر انجام مي‌شود به گونه‌اي كه ديگران از انجام مثل آن عاجزند. يافتن نشانه‌اي در شخص پيامبر كه دليل بر ارتباط با خدا باشد و اين را «معجزه» گويند .

 

 2- گردآوري قراين :

که از مهمترين قوانين براي شناسايي پيامبران الف- مطالعه درباره‌ي گذشته شخص مدعي پيامبري

ب- بررسي محيط دعوت  ج- محتواي آيين.

 

3-گواهي پيامبران پيشين يا معاصر

 

 4- پيروان

 

 5- ايمان به گفته‌هاي خود.

 

6-گواهي پيامبران پيشين يا معاصر: از جمله آيات برنبوت پيامبر ما :  (سوره صف/6- سوره اعراف/157)

 

 

 

4-امامت


امامت امتداد راه پيامبراكرم(ص)
از اصول دين ما امامت است؛ توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد. امامت يعني ما معتقديم كه بعد از پيغمبرصل‌الله‌عليه‌وآله دوازده نفر وصي آن بزرگوار هستند كه هريك وظايفي داشتند، حاكم نگهبان دين و مفسر وحي بودند. اسلام واقعي به زبان ائمه اطهار(س) تفسير شده است .
در صلوات شعبانيه مقداري از مقامات ائمه اطهار صلوات‌الله‌عليهم بيان گرديده است. بارالها صلوات مرا برمحمدوآل محمد بفرست آنها كه: شجره نبوت، موضوع رسالت، مختلف الملائكه آمدوشد ملائكه به خانه وحي بود، معدن علم بودند، اميرالمؤمنين، امام حسن عليه‌السلام تا آخر معدن علم‌اند، تمام علم در خانه محمدوآل‌محمد صلوات‌الله‌عليهم است.
الفلك الجاريه كشتيهاي جاريه، يأمَنُ مَنْ رَكبَها هركس سوار دراين كشتيها شد از غرق شدن در امان است. خدايا درود فرست بر محمدوآل‌محمد صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين درود بسيار كه آن درود موجب خشنودي آنها باشد و اداي حق آنها بر ما شود. آنها كه پاكان بودند و نيكوكاران و اخيار هستند. خداوند اداي حق آنها را برما واجب كرده است. و واجب كرده است كه از اهل بيت صلوات‌الله عليهم اطاعت كنيم. ما تمام زندگيمان بايد طبق موازيني باشد كه محمدوآل‌محمد گفته است. خدايا پيامبر را براي من شفيع مقبول الشفاعه قرار بده و طريق مستقيم هموار بسوي خود گردان، خداوند مرا پيرو آن بزرگوارانت گردان تا روزي كه به لقاء تو برسم تا اينكه روز قيامت را ملاقات كنيم در حالي كه از من راضي هستي، امامت و امتداد راه پيامبر اكرم صل‌الله‌عليه‌وآله است.

انتظار فرج حضرت ولي‌عصر(عج
حقيقت وجود حضرت ولي‌عصر(عج) مثل خورشيد روشن است، خورشيد پشت ابرو حقيقتي است انكار ناپذير. ايشان در گرفتاريها آمده و به داد شيعيان رسيده است و گاه افرادي از طرف ايشان ما مسلمانها تنها نيستيم امام زمان بالاي سرماست بزرگترين قوت ما وجود نازنين حضرت ولي‌عصر(عج) است.
از اصلي‌ترين مطالب در مورد امام زمان‌(عج) اعتقاد به آمد نشان انتظار فرج و دعا براي فرجشان است. بار پروردگارا انقلاب اسلامي ما را به انقلاب جهاني ولي‌عصر(عج) متصل بفرما ما را از اعوان و انصارش قرار بده، اسلام و مسلمين را نصرت عنايت فرما.

ولايت فقيه حكومت اسلامي
اَطيعواالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منكم ( سوره نساء/ آيه 59). تمام مناصب امام معصوم(ع) به جز مقام عصمت و.... به ولي فقيه تفويض شده به نص آيه فوق و توحيد امام معصوم عليه‌السلام و به تأكيد روايات، مرجعيت و حاكميت در زمان غيبت مانند تصرف در بيت‌المال ، قضاوت، اقامه نمازجمعه و جهاد و جنگ در راه خدا است. جهاد رمز قدرت و عزت مسلمانان و به تعبير بهتر دريچه بهشت است كه به دست ولي‌فقيه برروي امت باز مي‌شود. ملت ايران مانند قوم بني‌اسرائيل نيست كه سروصداي فرعون و فرعونيان اينها را تحت تأثير قرار بدهد امروز بايد ايران اسلامي شرق و غرب را به يوغ خود بكشد. امروز تمام كفر در مقابل تمام اسلام ايستاده بايد مسلمانان كاري بكنند كه در جهان سربلند باشند. تاريخ تكرار مي‌شود، الان هم مثل دوران حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام است الان هم ولايت فقيه عادل وجود دارد ولي مردم به طرف معاويه مي‌روند وعده كمي دور علي‌عليه‌السلام‌اند معاويه صفتها ظاهرشان را درست مي‌كنند ولي باطنشان خراب است.
جامعه اسلامي به معناي حقيقي آن دوران امام زمان‌عجل‌الله تعالي درست مي‌شود (تحقق خواهد يافت) مسلمانان بايد قيام كنند آمريكا دارد عزت اسلام را لگد مال مي‌كند واجب است از مرزهاي اسلامي دفاع كنيم كافر آمده در مرزهاي اسلامي آماده باشيم براي جهاد بايد پشت سر رهبرمان حركت كنيم، ما به ياري خدا قدرت داريم كفار‌(آمريكا و...) را از كشورهاي اسلامي بيرون كنيم. برويد از رهبر حكم جهاد بگيريد، امروز جهاد برعليه كفار واجب است، ما مسلمانها تنها نيستيم امام زمان(عج) بالاي سرماست.
((واعدولهم ما استعطعتم من قوه . و من رباط الخَيْل ترهبون به عدوالله و عدوكم))
ترجمه: هرچه مي‌توانيد نيرو بر عليه آنها آماده كنيد....
آماد‌گي داشته باشيم اگر رهبر حكم جهاد بدهد برويم و به كمك امام و رهبرمان حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي حركت كنيم و نام امريكا را براي هميشه دفن كنيم


چند مطلب :
پيامبراكرم(ص) پيش از وفات خود به امر خدا، حضرت‌علي‌عليه‌السلام را به جانشيني برگزيد و بارها او رابه مسلمانان معرفي كرد و از آنان خواست با او بيعت كنند و قبول خلافتش را اعلام كنند و چنين نيز شد.
تعيين جانشين براي پيامبر كه حضرت علي و فرزندانش عليهم‌السلام (12 معصوم) هستند كاري ضروري و حياتي بود زيرا:

1- پيامبر اكرم در طول بعثت به تعليم و بيان احكام معارف قرآن كريم پرداخت و ضروري بود در طول زمانهاي آتي پاكان و شايستگان و امانت داراني از جانب خداوند، مأمور تعليم وتبيين و ابلاغ پيامها و احكام معارف قرآن باشند

2-بايد مفسري معصوم مي بود تا نظر او معيار و ميزان براي جامعه باشد تا هم در فهم قرآن بخصوص موارد اختلاف به او رجوع گردد و معيار مفسران ديگر بوده و همچنين راه سوء استفاده بر دشمنان مسدود گردد .

  1. تشكيل حكومت شايسته‌ترين، عالم‌ترين، مديرترين و مدبرترين فرد جامعه براي حاكم اسلامي باشد و با اختيار ولايتي كه خداوند به او داده به جانشيني پيامبر نصب گردد.لذا پيامبر اكرم اهل‌بيت(ع) در حديث ثقلين را قرين عدل، مفسر و مبين قران معرفي نموده و روز 18 ذي‌حجته سال دهم هجري در غديرخم حضرت‌علي(ع) را بر تمام مسلمانان اعلام و از آنان بيعت گرفت.ولايت فقيه استمرار امامت در دوران غيبت است، حاكم دين، مفسردين، امامت، تشخيص احكام، حل اختلافات مخصوص حكومت ولي فقيه است

5-معاد

از ديگر اصول دين ما معاد است، ما يقين داريم كه زندگي دنيا موقت و گذرا و آزمايش است و ما زنده خواهيم شد « و بالاخره هم يوقنون» البته اين يقين داشتن ، عارضي نيست. اين را آيات قرآن به ما مي‌رساند خداوند عادل است و عادل كار بيهوده عبث نمي‌كند خداوند بالاتر از اين است كه انسان را پوچ و بي هدف قرار دهد. او بالاتر از اين است كه زندگي بي هدف بيافريند. پادشاه به حق بالاترين  از اين است كه اين آفرينش دقيق انسان را براي چند صباحي موقت و بي‌هدف آفريده باشد. تمام اينها از روي علم است، از روي حساب و ما دوباره زنده مي‌شويم. آن كساني كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهي آشكارند. گمراهي بالاتر از اين نيست كه انسان با داشتن عقل زندگي را منحصر در اين چند روز بداند. زندگي براي چيست؟ زندگي بي‌هدف نيست. چيزي كه انسان را از ناراحتي‌ها كه هميشه دامن گير انسان است خلاص مي‌كند اعتقاد به قيامت است.
پيامبران الهي معتقد به اجر و پاداش قيامت بودند. قرآن مي‌گويد: همه چيزها و كارهايتان در خط بندگي خدا باشد كسب، تجارت، خوردن، خوابيدن و... انسان وقتي از حالات حيواني خارج مي‌شود كه در راه بندگي خدا حركت كند. همه چيز او براي خدا باشد. تزكيه يعني بنده خدا بودن اين فرد رستگار مي‌شود، مي‌رود تا به خدامي  رسد و بنده خدا مي شود.

انسان وقتي از زندگي عادي گذر كرد فقط آن را به اندازه نياز استفاده كرد آن وقت تازه به اصل زندگي وارد مي‌شود و مي‌فهمد زندگي چيست متقيان آنهايي هستند كه خدا را مي‌پايند آنان در باغستانها هستند، بهشت دنيا قبل از بهشت موعود ، حالات بهشت گونه دارند، او در بهشت در وسعت است يعني در همه احوال در تنگي نيست، داشتن و نداشتن براي اين آدم مساوي است و اين توحيد است. خداست كه روزي را به هر كه بخواهد زياد مي‌دهد و به هر كه بخواهد كم مي‌دهد ، ما فقط مكلف به انجام تكليفيم آنچه مطلوب است، رحمت خداوند است آن خدايي كه رب السموات‌والارض و ما بينهما است، خدايي كه رحمتش همه جا را فراگرفته. روز قيامت كسي مالك خطاب نيست، آن روز كه روح و ملائكه صف مي‌كشند و كسي حرفي ندارد خطابي نمي‌گويد: مگر بفرمان خدا، روز موعود در پيش است و ترديدي نيست پس هر كس مي‌خواهد به سوي خدا راهي پيدا كند و خود را مهيا كند تا روي رفتن به سوي حق را داشته باشد
زندگي دنيا جز متاع فريب چيزي نيست و اصل آخرت است و داخل شدن در بهشت اگر انسان بخواهد فقط اين جسم را اينجا (دردنيا) نگه دارد و وسائل زندگي مادي‌اش را فراهم بياورد اين نقص است اگر هدف ما اين باشد بيچارگي و پستي است. در صورتي كه آخرت بهتر است يعني آن زندگي بالاتر از اين زندگي است، آن زندگي الهي كه در بطن دين زندگي بايد آن را پيدا كرد آنچه در كتابهاي آسماني تعريف شده همين زندگي الهي است نه زندگي پست حيواني، زندگي پست حيواني آتش است
تزكيه يعني بنده خدا بودن، يعني از حالات انسان (نفساني) درآمدن و وارد شدن در جرگه بندگي خدا مثال او آيات اول سوره مؤمنون است ، اين فرد رستگار مي‌شود مي‌رود و به خدا مي‌رسد و بنده خدا مي‌شود.
راه نجات فقط بندگي خداست ، آن است كه انسان را نجات مي‌دهد همه چيز را به او دادن و سپردن. بنده خدا هروقت گفت الحمدالله رب العالمين، لااله الا الله ، معتقد مي‌شود و اول خود را خلع سلاح مي‌كند و به خود مي‌گويد، من هيچ و هر چه هست اوست اولين قدم، از بين بردن تكبر است امام زين‌العابدين عليه‌السلام مي‌فرمايد: « خداوندا من با آن همه عبادات، در نزد تو از ذره هم كمترم» اگر اين رويه درست نشود ما هم درست نمي‌شويم. و تا وقتي كه شيوه ائمه‌اطهارعليهم‌السلام را كنار بگذاريم و به آن عمل نكنيم درست نمي‌شويم
وقتي مردم به خوشگذراني عادت كردند محكومند ، راه نجات يافتن ، رهايي از كبر است كه با عبادت و بندگي خدا حاصل مي‌شود حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام مي‌فرمايد: «خداوند تبارك و تعالي دعوت بربندگي خدا مي‌كند كسي كه بنده خدا شد بنده غيرخدا نمي‌شود.» بنده شهوت، بنده دنيا، بنده زن و... حتي امام صادق عليه‌السلام در حال طواف كعبه مي‌فرمايد: الهي قِ شح نفسي الهي مرا از بخل نفس نجات بده . (مطالب معاد برگرفته از بيانات، جلسات عقايد و آثار حضرت آيت‌الله فاطمي رحمه الله علیه)     

ب- اخلاق و آداب اسلام

دین بما می گوید که در زندگی صفات پسندیده و آداب و سنن صحیح اختیار کنیم و خود را با خویهای ستوده و نیکو بیاراییم، وظیفه شناس، خیرخواه، بشردوست؛ مهربان خوش و دادگستر باشیم و از حق خود دفاع کنیم و از حدود و حقوق خود تجاوز نکنیم و به مال عرض و جان مردم تعدی روا نداریم؛ در طلب دانش و بینش از هیچگونه فداکاری و از خود گذشتگی کوتاهی ننماییم و بالاخره عدل و اعتدال ( میانه روی) را در تمام امور زندگی پیشه خود سازیم.

دين اسلام همه دستوراتش طبق بهترين آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات و داد و ستدها و غيره بر پايه‌هاي بلند اخلاق و فضيلت استوار است. بر هر مسلماني لازم است بكوشد تا عقايد اسلامي را شناخته و كاملاً برقوانين مقدس اسلام چه در زمينه فروع دين و چه در زمينه اخلاق و آداب دين عمل نمايد.

واژه اخلاق جمع خُلِق است آدمي موجودي مركب از جسم مادي و نفس مجرد است ويژگيهاي جسمي انسان «خَلقِ» و ويژگيهاي روحي و نفساني او «خُلق» ناميده مي‌شود در بيان ديگر مي‌توان گفت خَلق صورت ظاهري انساني و خُلق سيرت باطن انساني است. عالمان مسلمان اخلاق را به معناي ملكات نفساني در نظر مي‌گرفتند؛ يعني «هيأتهايي راسخ و پايدار در جان آدمي كه او را به انجام دادن كارهايي بدون انديشه و تأمل بر مي‌انگيزاند.»

اخلاق به آدمي مي‌آموزد كه:

  1. خلق‌هاي پسنديده و خوي‌هاي ناپسند كدام است.
  2. راه پيراستن نفس از خلق‌هاي ناپسند چيست.
  3. روش آراستن نفس به سجاياي پسنديده كدام است.

بايد بدانيم در مكتب انبياء عليهم‌السلام انسان موجودي است دوبعدي يعني فطرت انساني داراي بعد مثبت و منفي است انسان هم مي‌تواند مسير صعودي پيدا كند و هم مسير نزولي، در نهاد او گرايش به خيرها و نيكي ها وجود دارد هم گرايش به شرها و زشتي‌ها، انسان هم داراي عقل ونفس لوامه است كه او را به سوي خيرها و فضيلت‌ها هدايت مي‌كند هم نفس اماره كه او را به رذائل و زشتي‌ها سوق مي‌دهد. نفس انساني هم داراي نيروي صلاح است هم داراي نيروي فساد.

قرآن كريم مي‌فرمايد: « قسم به روز قيامت و قسم به نفس ملامت‌گر» (سوره قيامت/ آيه1و2)و همچنين « همانا نفس به كارهاي بد امر مي‌كند مگر آنكه پروردگار رحم كند» (سوره يوسف/آيه 54)، انسان فطرتاً در بُعد مثبت طبيعت خود گرايش به خدا دارد و قرآن در همين زمينه مي‌فرمايد «فطرت خدايي كه مردم را براساس آن آفريد » (سوره روم/آيه30)، انسان استعداد دارد كه به سوي خدا سير كند و موجودي متعالي شود، استعداد آن را دارد تا خود به مقام «نفس مطمئنه» برسد چه زيباست كلام حق: «اي نفس ملكوتي به سوي پروردگارت باز گرد كه هم تو از او خشنود باشي و هم خداوند از تو، در زُمره بندگان خالص من داخل شو و وارد بهشت شو» (سوره فجر/آيه26-30) در بُعد منفي نيز طبيعت انساني بخيل و حريص و مجادله‌گر و عجول و ناسپاس معرفي شده است چنانچه در آيات قرآن مي‌خوانيم: «كانَ الانسانُ قَتُوراً» (سوره اسراء/ آيه100) « اِنَّ الانسانَ خُلِق هَلُوعا» (سوره معارج/آيه 19)

«و كان الانسانُ اَكثَر شيءٍ جَدَلا» (سوره كهف/آيه54) طبيعت منفي انسان به گونه اي است كه آدمي مي‌تواند خود را به اسفل‌السافلين بكشاند قرآن كريم مي‌فرمايد: «سپس او را به پست‌ترين منازل‌ باز گردانديم، مگر آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند.» (سوره تين/ آيه6و7)

بنابراين از ديدگاه قرآن درساختمان وجودي انسان بعدي بي‌نهايت قرارگرفته از يك سوء آن چنان رشد پيدا مي‌كند كه به « اَعلي عِلِّيين» برسد و چنانكه قرآن مجيد نسبت به پيغمبر عظيم‌الشأن حضرت‌محمدصل‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمايد:

« ثُم دَنا قَقَدّلي فَكانَ قابَ قوسين اَو اَدني» و از سوي ديگر ممكن است آنچنان سقوط كند كه به « اسفل‌السافلين» برسد.

پس بايد بدانيد براي تربيت و رشد انساني لازم است از معلمين اخلاق كه خود به سجاياي انساني و فضائل اخلاقي متخلّق گرديده‌اند و از رذائل اخلاق، خود را برحذر داشته‌اند كمال استفاده را نمود تا رفته‌رفته داراي « ملكه‌ي فضيلت» شويم و اگر به خود نرسيم و خود را رها كنيم مسلماً مي‌رسيم به جايي كه قرآن مجيد نسبت به اين انسان كه خود را رها كرده مي‌فرمايد:« اولئك كالانعام بَل هُم اَضَلَّ » آنها مانند چهارپايان هستند بلكه گمراه‌تر. انسان موجودي است كه بهترين استعداد را در رسيدن به تكامل دارد و مي‌تواند از نقطقه صفر شروع و بي‌نهايت حركت كند . و هرگز مسير تكاملي او هرگاه مسير خود حركت كند، متوقف نخواهد گشت.

اسلام عالي‌ترين مكتب تربيتي است كه صفات عالي و باارزش را در وجود انسان پرورش مي‌دهد همچنين روح ايمان آگاهي و مسئوليت را در نهاد او تقويت مي‌كند. به همين جهت هيچگاه ممكن نيست كه انسان در زندگي خويش لحظه‌اي از اين مكتب بزرگ‌تر تربيتي بي‌نياز گردد. هدف نهايي زندگي انسان تقرب الهي است به اين اساس، هر عملي كه انسان را به اين هدف نزديكتر سازد از ارزش اخلاقي برخوردار است چنين عملي را « فضيلت» مي خوانند، و اگر عملي به ظاهر خوب و شايسته باشد ولي انسان آن را به كمال نهايي نزديك نگرداند در نظام اخلاقي اسلام فاقد ارزش است.

هر عملي از دو جزء كاملاً مشخص شكل يافته:

اول: نيت كه به منزله‌ي روح عمل است.

دوم: شكل عمل كه در حكم جسم و كالبد عمل است.

عملي از نظر اسلام فضيلت محسوب مي‌شود ( داراي ارزش اخلاقي است ) كه در انجام آن عمل هم نيت خالص براي خدا باشد (اخلاص در نيت) و هم شكل عمل مطابق فرمان خدا باشد. شرط اول را «حُسن فاعلي» و دومي را «حُسن فعلي» نامد. پس نمي‌توان عمل ناپسندي را با نيت الهي انجام داد چنانچه كه نمي‌توان عمل شايسته را با نيت نادرست به جاي آورد.

 

از ويژگيهاي نظام اخلاقي اسلام:

  1. وسعت دامنه‌ي آموزشهاي اخلاقي در اسلام گسترده است، تا جايي كه نمي‌توان فهرستي كاملي از آن را ذكر كرد و به جرأت مي‌توان گفت هيچ نكته‌اي راحتي در جزئي‌ترين مسائل ناگفته نگذارد. عميق‌ترين و دقيق‌ترين نكته‌ها در زمينه تربيت روحي و اخلاقي در قالب جمله‌هاي ساده كوتاه بيان شده و دستورات عملي براي سازندگي اخلاقي ارائه گرديده است. همين تعاليم وسيع و عميق خود بزرگترين معجزه در اثبات حقانيت دين اسلام دارد.
  2. جنبه‌ي همگاني داشتن تعاليم اخلاقي اسلام، كه هركس در هر مرتبه از كمال فكري ومعنوي مي‌تواند متناسب با ظرفيت خود از آن بهره ببرد. و همه افراد در تمامي سطوح مي‌توانند از آن سود بجويند.
  3. هماهنگي در پرورش فضائل انسان كامل كسي نيست كه تنها يك يا چند فضيلت در درون او رشد يابد بلكه كسي است كه همه‌ي ارزشهاي انساني در حد اعلاي خود در درون او پرورش يابد و اين رشد، رشدي هماهنگ باشد.

نظام اخلاقي اسلام ديدي همه جانبه نسبت به تربيت انسان دارد و فقط به تنهايي به پرورش يكيا چند ارزش، در وجود انسان نمي‌پردازد. پيشوايان اسلام نمونه اعلاي تربيت اسلام هستند و در همه زمينه‌ها نمونه و سرمشق بوده‌اند نه تنها در يك يا چند زمينه خاص.

 

اسلام پايه‌هاي استوار اخلاق اسلامي و چهار اصل معرفي نموده است:

 

  1. خوش‌نيتي و پاك دلي انسانها نسبت به هم
  2. خوش‌رويي و بشاشيت با همه افراد جامعه
  3. خوش زباني و نيك سخن باكليه مردم اعم از دوست و دشمن‌ها
  4. خوش برخوردي و نيك رفتاري با تمامي مخلوقات و موجودات، چه رسد به افراد بشر.

اسلام همچنين آداب را بر دو پايه محكم استوار مي‌بيند:

1- آداب فردي راجع به حقوق شخصي انسان مانند آداب خوردن و آشاميدن، لباس و پوشاك، خواب و بيداري، سفر و حضر ، صحت و مرض  و... كه در همه آنها اسلام، آدابي منحصر به فرد داشته كه پيروي از آن انسان را در زندگي كامياب و خوشبخت نمود. و از نگرانيها و گرفتاريها، بيماريها و ناهنجاريها دور مي‌دارد.

2- آداب اجتماعي راجع به حقوق اجتماعي انسان، مانند آداب معاشرت با پدرومادر زن و فرزند، خويشان و نزديكان، استاد و شاگرد، دوست و همسايه و همه افراد بشر كه تطبيق اين آداب ضامن امنيت جامعه و حافظ شادابي و خرمي و سعادت و سلامتي همه انسانها مي‌باشد.

دين در واقع همه‌ي دستورات آن طبق بهترين آداب و اخلاق است و تمام شئون اسلام اعم از عبادات، دادوستدها و غيره همگي برپايه‌هاي بلند اخلاق و فضيلت استوار است و اينك با رعايت اختصار به ذكر آنچه كه طبق اخلاق و آداب سزاوار است انجام داده يا ترك نمود، مي‌پردازيم.

 

منهيات و محرمات اسلامی

آنچه به جاآوردنش ممنوع است و اسلام از آن نهي نموده است، كه به آن «حرام» گويند. منهيات ومحرمات عبارتند از:

1- ظلم و ستم، 2- تبذيرواسراف، 3- مسخره كردن ديگران 4- مردم آزاري 5- فاش كردن اسرار ديگران 6- دروغ و تهمت 7- ناراضي كردن پدرومادر 8- احتكارارزاق ملت، 9- زنا، 10- هم جنس بازي، 11- نگاه به زن نامحرم و مرد نامحرم، 12- نوشيدن شراب، 13- قماربازي، 14- رشوه‌خواري، 15- خوردن گوشت مُردار و گوشت خوك و هرغذاي حرام ديگر، 16- خوردن مال مردم بدون رضايت آنان، 17- غِش در معامله، 18- انگشتر طلا و زينت طلا براي مردان، 19- رباخواري، 20- حيله و فريب دادن مردم، 21- استمناء، 22- كنجكاوي و تجسس در اسرار مردم، 23- غيبت و سخن‌چيني، 24- آوازخواني و گوش‌دادن به آن(غنا وموسيقي)، 25- قتل و ترور شخص و شخصيت، 26- دزدي و سرقت، 27- به هم رساندن ديگران براي انجام عمل فحشاء، 28- خيانت، 29- حكم نمودن برخلاف قرآن، 30- پايمال كردن حقوق ديگران، 31- همكاري با كافران و ستمگران، 32- بد زباني و دشنام دادن و....

براي اطلاع بيشتر از اخلاق و آداب اسلامي به رساله حقوق امام‌زين‌العابدين(ع) و كتاب: مكارم‌الاخلاق، و كتاب: آداب و سنن آيت‌الله شيرازي اعلي‌الله درجاته مراجعه شود، و براي شناخت بيشتر واجب و حرام، به كتاب: واجبات و محرمات آيت‌الله‌العظمي شيرازي رضوان‌الله‌عليه مراجعه گردد.

 

فضايل و آداب اسلامی

فضايل و آداب كه زينت‌بخش مسلمان است عبارتند از:

1- انصاف، 2- تعاون و همكاري در كارهاي نيك، 3- صبرواستقامت، 4- اصلاح بين مردم، 5- اخلاص در عمل، 6- توكل برخدا، 7- حِلم و بردباري، 8- نيكي به پدرومادر، 9- اطعام كردن، 10- پاكدامني، 11- باصداي بلند سلام كردن، 12- پاكيزگي، 13- كسب دانش، 14- خوش رفتاري با مردم، 15- سخاوت، 16- شجاعت، 17- صِله‌ي رحم 18- ميانه روي درهركار، 19- اخلاق خوب، 20- رسيدگي به بيچارگان، 21- فروتني، 22- برآوردن نياز حاجتمندان، 23- ناديده گرفتن خطاي ديگران، 24- پرهيزكاري، 25- راستگويي، 26- احترام به مردم، 27- خنده‌رو بودن، 28- شرم داشتن از انجام اعمال زشت، 29- ازدواج، 30- سپاسگزاري از نعمت‌هاي خدا.

رذايل و مكروهات اسلامی

رذايل و مكروهاتي كه انسان را به سقوط مي‌كشاند عبارتند از:

1- انتقام‌جويي، 2- فخرفروشي، 3- ثروت‌اندوزي، 4- خودپسندي، 5- كارهاي بيهوده، 6- حرفهاي بيهوده، 7- تنبلي در انجام وظايف، 8- ترس، 9- بي‌تابي در پيش‌آمدها، 10- رياست طلبي و مقام‌خواهي، 11- خُلف وعده يا بدقولي، 12- حِرص‌و‌آز، 13- بي‌همتي، 14- تعصب ورزيدن، 15- شك وترديد،  16- كينه‌توزي، 17- شتاب‌زدگي، 18- طمع كاري، 19- غفلت و بي‌توجهي به خداي متعال،20- بدخلقي، 21- سنگدلي، 22- منت نهادن و غيره.....

آنچه از فضايل گفته شد همگي از كارهاي مستحب نمي‌باشند بلكه برخي از آنها از نظر شريعت اسلام واجب است.

چنانچه رذايلي را كه شمرديم تماماً از كارهاي مكروه نمي‌باشند، بلكه برخي از آنها هم از نظر اسلام حرام است.

بنابراين بر هر فردِ مسلمان لازم است، بكوشد و جدّيّت به خرج دهد تا خود را با عقايد اصول دين اسلام آراسته و كاملاً به قوانين مقدس اسلام چه در زمينه‌ي احكام و دستورات عملي دين و چه در زمينه‌ي اخلاق و آداب دين عمل نمايد و چنانچه عمل ننمايد، مانند  پرنده‌ي شكسته بالي خواهد بود كه نمي تواند پرواز كند و اتومبيل بي‌چرخي كه نتواند راه برود.

آري، براي يك شخص مسلمان فقط گفتنِ اينكه من مسلمانم كافي نيست، زيرا مانند آن است كه انسانِ مريض بگويد من سالم هستم، همان‌طور كه گفته‌ي مريض به حال او سودي ندارد، گفتار مسلمان هم تا هنگامي كه به قوانين اسلام رفتار ننمايد بي تأثير است، لذا بايد گفتار را با كردار توأم ساخته و سخن را با عمل مطابقت و تأييد نمود .

                                 

 

 

ج.احكام و دستورات عملي اسلام

شناخت احكام

« .... لِكُلٍّ جَعَلنا مِنكُم شِرعَهً و منهاجاً »

«.... براي هريك از شما (امتها) شريعت و راه روشني قرار داديم». (سوره مائده/آيه48)

سعادت بشر در اين جهان و جهان آخرت در گرو عمل به برنامه‌هاي اسلامي و تطبيق برنامه‌هاي روزمره در تمام زواياي آن – چه فردي و چه اجتماعي- برقوانين نجات‌بخش اسلام مي‌باشد.

برنامه‌هاي اسلام به سه دسته تقسيم مي‌شود:

الف: برنامه‌هاي اعتقادي (اصول دين).

ب: دستورهاي عملي (فروع دين يا احكام).

ج: مسائل رواني (اخلاق).

دسته‌ي اول، برنامه هايي است در رابطه با سالم سازي فكر و اعتقاد انسان و مكلف بايد نسبت به آنها يقين كند و آنها را از روي دليل بپذيرد و چون اين بخش از برنامه‌هاي اسلام اعتقادي است و نياز به يقين دارد. پيروي از ديگران (تقليد) در آنها راه ندارد گرچه مي‌توان از راهنمايي ديگران براي تحصيل يقين بهره‌مند گرديد.

دسته‌ي دوم، كه برنامه‌هاي عملي است، مشتمل بر «بايدها» و «نبايدها» يي است كه با انجام و ترك آنها (همراه با اعتقاد صحيح) اطاعت الهي تحقق مي‌يابد؛ مانند خواندن نماز و پرداخت زكات و پرهيز از غيبت و سرقت.

دسته‌ي سوم، برنامه‌هايي در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمي است كه شيوه‌ي تقويت صفات پسنديده؛ مانند عدالت، سخاوت، شجاعت و عزت در نهاد انسانها و مبارزه با صفات ناپسند و زشت آن؛ مانند حسد، بخل، نفاق را بيان مي‌كند.

كتب فقهي كه با تلاش شبانه‌روزي دانشمندان اسلامي به رشته تحرير درآمده در بردارنده‌ي دسته دوم از مسائل ديني است كه احكام نام دارد.

شخص مكلف براي شناخت و پي‌بردن به آن امر و نهي‌ها، بايد اجتهاد كند و از منابع مربوط، بدانها دست يابد يا از كسي كه با اجتهاد احكام را استنباط كرده تقليد كند و يا به احتياط عمل نمايد.

بنابراين وظيفه مكلف نسبت به برنامه‌هاي عملي اسلام يكي از اين سه امر است:

« اجتهاد »      « تقليد »       « احتياط »

پيش از بيان هريك از اين امور، به جاست كه توضيحي پيرامون « شرايط تكليف» و همچنين «تقسيم احكام» بياوريم :

 

شرايط تكليف

آدمي با گوهر گرانبهاي تفكر و تعقل و قوه‌ي انتخاب و اختيار از ديگر موجودات متمايز است و كرامت مسئوليت تكاليف الهي به او ارزاني شده، كه با عمل به آنها به سعادت ابدي خواهد رسيد.

افرادي كه داراي شرايط ذيل باشند مكلّف به آن تكاليف خواهند بود:

  • بلوغ
  • عقل
  • قدرت.[2]

بنابراين اين فرد عاقل و بالغ كه قادر برانجام وظايف شرعي باشد، در مقابل امرها و نهي‌هاي الهي مسئوليت دارد و در صورت سرپيچي از آنها، عذاب خواهد شد و به پاداش اطاعت از آن فرامين هم خواهد رسيد. پس كودكان و افراد ديوانه و كسي كه قدرت بر انجام واجبات ندارد، مكلف نبوده و عملي براو واجب يا حرام نيست. از اين روست كه اگر ديوانه يا طفل دروغ بگويد، يا نماز نخواند عذاب نمي‌شود، گرچه – از فضل الهي- در موارد بسياري، اعمال نيك آنها ثواب دارد؛ مثل اين كه اگر طفلي به طور صحيح نماز بخواند يا حج بجا آورد، پاداش دارد. اما مكلف برانجام اين اعمال نمي‌باشد و در صورت ترك آنها عذاب نخواهد شد.

گفتني است وليِّ آنها و نظام اسلامي نسبت به بسياري از اعمال ناپسند آنها مسئولند و به همين سبب بر ولي طفل است كه او را از تجاوز به حقوق مردم باز دارد و بر حاكم است كه جهت حفظ نظم عمومي و اجراي عدالت او را تنبيه كند.

تقسيم احكام

در يك تقسيم كلي، تمام احكام ديني را به دو دسته تقسيم كرده اند :

  • تكليفي
  • وضعي

دسته‌ي اول: احكامي است كه وظيفه‌ي انسان را نسبت به اعمال و رفتار وي مشخص مي‌كند، مانند واجب بودن نماز و حرام بودن ظلم.

دسته‌ي دوم: احكامي است كه وضعيت اشياء را در ارتباط با اعمال انسان مشخص مي‌كند، مثل حلال بودن گوشت كبوتر، حرام بودن مال غصبي، طهارت برخي اشياء و نجاست برخي ديگر.

 

اقسام احكام تكليفي

  1. واجب؛ عملي است كه انجامش لازم است و ترك آن عذاب دارد؛ مانند نماز.
  2. حرام؛ عملي است كه ترك آن لازم و انجامش عذاب دارد، مانند دروغ.
  3. مستحب؛ عملي كه انجامش مطلوب است و ثواب دارد ولي ترك آن عذاب ندارد، مانند نماز شب.
  4. مكروه؛ عملي كه ترك آن مطلوب است و ثواب دارد و انجامش عذاب ندارد، مانند پوشيدن لباس سياه در نماز.
  5. مباح؛ عملي كه انجام و ترك آن مساوي است؛ نه عذابي دارد و نه ثوابي، مانند بسياري از اعمال.

اين پنج دسته از احكام را « احكام تكليفي» مي‌نامند، چون مربوط به تكليف و وظيفه‌ي مكلفين مي‌باشد، در مقابل آن «احكام وضعي» قرار دارد، كه وضعيت و كيفيت چيزي را مشخص مي‌كند، مانند: طهارت، نجاست، حليّت، حرمت، صحت، بطلان.

 

تقسيمي ديگر براي احكام:

الف: « حكم واقعي» و آن حكمي است كه براساس مصالح و مفاسد واقعي برموضوع خاصي وارد شده است، كه بسياري از احكام شرعي از اين دسته است.

ب: «حكم ظاهري» و آن حكمي است كه برموضوع خاصي به جهت جهل به حكم واقعي وارد شده است؛ مثل آبي كه قبلاً كر بوده و الان معلوم نيست كر است يا قليل، كه حكم آب كر را دارد و چيزي كه معلوم نيست پاك است يا نجس، حكم شيء پاك را دارد.

و كسي كه نمي‌داند، چه تعداد نماز قضا برعهده‌ي اوست، حداقل را اگر انجام دهد، كفايت مي‌كند.

 

تقسيم سوم براي احكام:

الف: «حكم اولي» حكمي كه برچيزي بنا به مصلحت ذاتي آن وضع شده، بدون در نظر گرفتن حالتهاي اضطراري و استثنايي مكلفين؛ مانند وجوب نماز و روزه و حرمت دروغ و غيبت و شرب خمر.

ب: «حكم ثانوي» حكمي است كه بنا به ضرورت، با توجه به شرايط خاصي كه مكلف گرفتار آن است، وضع شده؛ مانند خوف و اكراه، حرج و مشقت وتقيه؛ مثلاً ترك روزه در صورتي كه براي بدن ضرر داشته باشد و جواز دروغگويي در جايي كه جان در خطر باشد[3].

توجه : جهت كسب توضيحات پيرامون احكام و مسائل عملي اسلام به رساله هاي توضيح المسائل مراجع و كتب فقهي مربوطه مراجعه گردد .

دین دستور می دهد که در زندگی به کارهایی که خیر  وصلاح خود و جامعه ما در آن است دست بزنیم و از کارهایی که فساد و تباهی ببار می آورد دوری کنیم. و نیز می گوید به عنوان عبادت و پرستش پروردگار اعمالی مانند نماز و نظائر آن که نشانه بندگی و فرمانبرداری است به جای آوریم.

این ها است مقررات و دستورهایی که دین آورده و ما را به آن دعوت می نماید و چنانکه پیداست برخی از آنها اعتقادی و پاره ای اخلاقی و بعضی دیگر عملی است و بطوریکه گفته شد پذیرفتن و بکار بستن آنها تنها وسیله سعادت و خوشبختی انسان است زیرا می دانیم که انسان جز اینکه واقع بین باشد و با اخلاق و اعمال پسندیده زندگی کند سعادتی ندارد. ( ماخذ بالا)

 

احکام عبادی

قوانین الهی تکلیف نامیده می شود و انسان تنها موجودی است که تکلیف پذیر است.شرایط تکلیف عبارتند از: 1- بلوغ    2- عقل که شرط صحت عمل نیز می باشد.   3- آگاهی از تکلیف؛ البته جهل به تکلیف اگر از روی قصور باشد شخص معذور است بر خلاف مواردی که جهل به سبب تقصیر باشد.  4- قدرت بر انجام تکلیف؛ مشروط بودن تکالیف شرعی و قدرت بر دو نوع است: گاهی در خود دلیل شرط قدرت آمده مثل وجوب حج نسبت به استطاعت، که در این صورت تلاش برای دستیابی به قدرت واجب نیست. و گاهی دلیل حکم مطلق است، و تنها تکلیف از نظر عقل مشروط به قدرت است که دراین فرض، تحصیل قدرت لازم است.

رشد، برخورداری از شایستگی روحی و عقلانی برای انجام کاری است که برعهده فرد نهاده می شود. هرچند رشد شرط تکلیف نیست، اما شرط صحت معاملات است و شخصی که رشید نیست اگرچه بالغ باشد، تحت سرپرستی ولی شرعی اش قرار می گیرد.عمل به تکالیفق الهی در هر شرایطی ممکن است چون یا باید به حکم اولی عمل کرد و یا در شرایطی مثل ضرر، عسر و حرج ، اکراه و اضطرار موجب رفع حکم اولی می شود و باید به حکم ثانوی عمل کرد.

احکام و دتسورات عملی اسلام به صورت کتب و دستورات اسلامی آمده از جمله در رساله های توضیح المسائل مراجع و رساله های نوین حضرت امام در قوانین و دستروات اجرایی نظم و حکومت اسلامی« مکلف»، کسی اسک که شرایط تکلیف را دارد و « مکلف به» آن عملی است که باید طبق تکلیف انجام داد. «شرط» چیزی است که وجودش در عبادت یا معاملات لازم است بر خلاف مانع که وجودش مضر است.رسیدن انسان به سن تکلیف، بدان معنا است که انسان مخاطب خداوند واقع شده و در برابر پروردگار جهانیان مسئولیت یافته است.

تقلید

« تقلید» در اصطلاح، عمل کردن به فتوای مجتهد است و غیر از اعتقادات و احکام ضروری- بقیه مسائل دین در حوزه تقلید قرار می گیرند. تقلید از مجتهد به موجب ایمان به مبدا و معاد، ضرورت دارد؛ زیرا راه شناخت احکام الهی برای افراد غیر مجتهد منحصر به تقلید است.

دلایل لزوم تقلید در فروع دین عبارتند از: 1- سیره عقلا مبنی بر رجوع جاهل به عالم که در اسلام نیز از  آن نهی نشده است.   2- آیاتی مثل آیه « ره» بر این مطلب دلالت دارند که عده ای باید فقیه در دین شوند و سپس با ابلاغ آن به مردم، آن را بیم دهند و بر مردم نیز لازم است که احکام ابلاغ شده الهی را بپذیرند.   3- در روایات نیز دستور داده شده که احکام دین را از عالمان امین بگیرند.

مرجع تقلید شرایطی دارد که عبارتند از: مرد بودن، شیعه دوازده امامی بودن، حلال زادگی، زنده بودن، داشتن عدالت، اجتهاد و اعلمیت. نظر بعضی بزرگان برا حتیاط در باب اعملیت می باشد

تقلید ابتدایی از میت جایز نیست، بدیهی است تقلید از مجتهد زنده از سویی وسیله رشد فقه و از سوی دیگر سبب پاسخ یابی به احکام نو ظهور می باشد.

تلقید نقش موثری در اقتدار فقیهان دارد و با همین پشتوانه اجتماعی بوده که آنان در طول تاریخ حافظ استقلال کشورهای اسلامی بوده و هستند. تاریخ صد ساله اخیر ایران به خصوص در باره مبارزه امام خمینی گواه روشن این مطلب است.

احکام عبادی

از نیازهای ثابت انسان، پرستش خداوند است و فقه عبادی احکام این پرستش را بیان می کند. ویژگی های مشترک عبادات عبارتند از: یاد حق و ایجاد روحیه تعبد، برخورداری از جنبه های عقلی و حسی یعنی پرستش خداوند با عقل و فکر و اعضای ظاهری، و برخورداری از جنبه اجتماعی عبادات که به تحکیم پیوندهای اجتماعی و برادرانه میان افراد می انجامد.

طهارت، شرط صحت نماز و طواف است و بر دو قسم می باشد، طهارت از خبث یعنی پاکی بودن بدن و لباس از نجاسات و طهارت از حدث که به سبب وضو، غسل و تیمم حاصل می شود. وضو و غسل به دو شکل ترتیبی و ارتماسی قابل انجام است. غسل دو نوع واجب و مستحب دارد؛ غسل های واجب هفت تا است و غسل های مستحب سه قسم است: غسل های زمانی، مکانی و فعلی.

نماز نیز بر دو نوع واجب و مستحب است؛ نمازهای واجب شش تا است که از شاخص ترین آنها نمازهای روزانه است.

نماز جمعه از نمازهای روزانه شمرده می شود که به جای نماز ظهر در روز جمعه خوانده می شود و دارای دو خطبه است که توسط امام قبل از نماز ایراد می گردد. نماز آیات نیز دو رکعت است و در هر رکعتی پنج رکوع دارد.

نمازهای نافله زیاد است. بخشی از آنها عبارتند از : نوافل شبانه روزی، نماز استسقاء و نماز عید فطر و قربان، در نماز استسقاء ، مردم سه روز روزه می گیرند و بعد به صحرا رفته، نماز باران را مانند نماز عید برگزار می کنند.

نماز عید دو رکعت است؛ با پنج قنوت در رکعت اول و چهار قنوت در رکعت دوم تعداد نمازهای مستحبی در اسلام و این، نشان لزوم حضور چشم گیر نماز در جامعه است.

نماز کامل نمازی است که با حضور قلب، آرامش وتوجه به خدا انجام می گیرد. نماز با رعایت حقوق اجتماعی پیوند دارد و نماز گزار می یابد از هر گونه زمین، فرش ولباس غصبی پرهیز نماید.

روزه ماه رمضان از ضروریات دین اسلام بوده و نقش موثری در بالا بردن جنبه معنوی انسان دارد. روزه انواعی دارد که عبارتند از : روزه واجب، مستحب، حرام و مکروه، افطار عمدی در روزه های ماه رمضان، کفاره دارد؛ البته بر عده ای نیز روزه واجب نیست مانند افراد مریض، پیر و زنان باردار یا شیردهی که روزه برایشان ضرر دارد.

فوت روزه ماه رمضان موجب واجب شدن قضای آن می شود.

روزه داری ملک صبر و استقامت در برابر گناه را در انسان پرورش می دهد.

روزه داری سه روز در هر ماه به منزله روزه تمام ماه است.

بر افراد مستطیع واجب است یک بار در عمرشان آهنگ حج کنند و اگر مردم حج را تعطیل کنند، حاکم اسلامی باید آنان را به اجبار به حج بفرستد.

حج بر سه نوع تمتع، افراد و قران است. این سه حج، در اعمال مشترکند و فقط در حج افراد، قربانی نیست. حج تمتع بر عهده کسانی است که 16 فرسخ از مکه دورند و قران و افراد وظیفه اهل مکه و نواحی آن است.

عمره دو نوع عمره تمتع و عمره مفرده است، عمره تمتع در ماه های حج و قبل از حج تمتع انجام می گیرد و عمره مفرده بعد از حج افراد و قران آورده می شود. اعمال عمره تمتع عبارتند از : احرام از میقات، طواف و نماز آن، سعی و تقصیر و در عمره مفرده طواف نساء افزوده می شود.

میقات محلی است که از آنجا برای عمره یا حج احرام بسته می شود. و مجموع میقات ها عبارتند از: جحفه، مسجد شجره، عقیق، یلملم، قرن المنازل، تنعیم، حدیبیه، جعرانه و شهر مکه برای احرام حج تمتع.

اعمال حج تمتع عبارتند از: احرام، وقوف به عرفات و مشعر، رمی جمره عقبه، حلق یا تقصیر، قربانی، طواف زیارت و نماز آن، سعی ، طواف نساء و نماز آن، بیتوته در شبهای یازدهم و دوازدهم در منا و رمی جمرات در روزآنها، در حال احرام 24 چیز بر محرم حرام می شود.

حج زمینه مساعدی برای تفقه و نشر فرهنگ اسلامی است؛ چنانچه می تواند زمینه تبادل اقتصادی را نیز بین ملت های مسلمان فراهم کند. تمامیت حج به ملاقات با امام (ع) و این مطلب علاوه بر امکان نشر اسلام بعد سیاسی خاصی به حج می بخشد.

احکام سیاسی

اسلام در تنظیم حقوق اجتماعی و سیاسی انسان معیارهایی را در نظر گرفته که عبارتند از: کرامت انسان، وحدت و تساوی حقوق نژادهای انسان، حریت و آزادی انسان و حق حاکمیت الهی. فقه سیاسی آن دسته از مسائلی است که پاسخ گوی نیازهای انسان در زمینه حکومت، جهاد و صلح، حقوق بین المل، تولا و تبرا و ... می باشد.  تحولات فقه سیاسی دارای دو بعد تکوین و تدوین است. دوره تکوین فقه سیاسی به عصر زمامداری پیامبر اسلام بر می گردد و دوره تدوین آن مراحل را طی کرده و نخستین تدوین فقه سیاسی ، مجموع خطبه ها و نامه های حضرت امیر (ع) به زمامداران حکومت خویش است که بعدها در لابه لای فقه عام مورد بحث قرار گرفته است و تنها برخی موضوعات همانند ولایت فقیه و جهاد به شکل جداگانه تدوین شده است. و در قرون اخیر مرحوم نائینی کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله را در دفاع از مشروطیت نوشت و امام خمینی (ره) مباحث ولایت فقیه را مشروح و مستدل بحث کرده و آن ها را تدوین نمود.

جهاد در راه خدا بر دو نوع است: 1- جهاد دفاعی که خود انواعی دارد، مانند: الف- دفاع و مقابله مردم در برابر هجوم دشمن به سرزمین های اسلامی مثل فلسیطن، عراق، افغانستان و ...  ب- جهاد علیه کسانی که بر حاکم اسلامی شوریده اند  ج- دفاع از مسلمانان مظلومی که مورد تجاوز دسته دیگری از مسلمانان قرار گرفته اند   2- جهاد ابتدایی یعنی جنگ با کافران بعد از دعوتشان به پذیرش دین حق و حاکمیت نظام اسلامی و نپذیرفتن آنان. مشروعیت این قسم از جهاد در عصر غیبت، میان فقها مورد بحث است، بعضی آن را از مختصات امام معصوم (ع) و بعضی مشروعیتش را به اذن فقیه می داند.جهاد ابتدایی نیز بر چند نوع است: الف- جهاد با مشرکان غیر اهل کتاب   ب- جهاد با اهل کتاب این که حاکمیت نظام اسلامی را بپذیرند. جهاد ابتدایی دفاع از حق حاکمیت خداوند است؛ زیرا حق اوست که پرستش می شود و دینش برتر باشد. این جهاد دارای فوایدی است که برخی از آنها عبارتند از: عزت اسلام، ذلت کفر و نفاق و شرک، استحکام روحی و رفعت

روحیه سلحشوری را در مردم تقویت می کند، در جهاد کمبودها شناسایی شده و برای رفعشان چاره جویی می شود، علایق مادی در جهاد کاهش یافته و دل متوجه خدا می گردد.سبق و رمایه عقدی است که با هدف تمرین و آمادگی برای جنگ تشریع شده و استحباب آن نشانه اهمیت دادن اسلام به جنگ و جهاد است.قرآن دستور می دهد که همیشه مسلمان در برابر دشمنان آمادگی داشته باشد و سفارش به مسابقات تیراندازی و اسب دوانی برای این است که آنها، شکل اجرایی نیرومند شدن در برابر دشمن، در آن عصر به شمار می رفته اند.

امر به معروف و نهی از منکر از مبانی تفکر سیاسی مسلمانان و وجوب کفایی آن ضروری دین است. امر به معروف و نهی از منکر از علاقه افراد مومن به سرنوشت یکدیگر سرچشمه می گیرد. کاری که نیکی آن توسط شرع شناخته شده، معروف و کاری که زشتی آن شناخته شده، منکر نام دارد. از این رو، معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، اقتصادی،  حقوقی و ... و منکر شامل منکرات اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و ... می باشد.

شرایط وجوب این دو فریضه عبارت است از : 1- آگاهی از این که آنچه مکلف ترک کرده، معروف و آنچه انجام داده، منکر است.   2- احتمال تاثیر دادن    3- بداند شخص قصد تکرار گناه را دارد   4- برخورد با گنهکار مفسده ای نداشته باشد، مگر این که معروف و منکر مورد اهتمام جدی شارع باشند که در این صورت باید رعایت اهم و مهم مورد توجه قرار گیرد.

امر به معروف و نهی از منکر گاهی واجب وگاهی مستحب است و از واجبات توصلی می باشد. و مراتب آن عبارت است از : اظهار تنفر قلبی ، امرو نهی گفتاری، استفاده از قدرت برای فاصله انداختن بین شخص و گناه.به موجب اصل تولی و تبری، هر مسلمانی باید در برابر صالحان و تبهکاران موضع گیری مناسبی اتخاذ نماید و دو نوع ولاء داشته باشد:

 1- ولای منفی یعنی دوست نداشتن با غیر مسلمان و نپذیرفتن سرپرستی آنان.

2- ولای مثبت؛ یعنی این که مسلمان را دوست داشته باشند و به حکومت صالحان گردن نهند.

تولی و تبری دارای ابعادی است که عبارتند از:

1- بعد عقیدتی یعنی مومن از نظر عقیدتی خود را به خداوند وابسته بداند.

2- بعد سیاسی به این که مسلمان زیر نظر بندگان صالح خدا باشد.

3- بعد اخلاقی یعنی در روابط اجتماعی نباید به کافر و مسلمان و پرهیزکار و گنهکار یکسان برخورد کرد. مواردی از تبری در فقه اسلامی از این قرارند: ممنوعیت فروش اسلحه به کافران، ممنوعیت پخش نشریات گمراه کننده بیگانگان تا فرهنگ بیگانه در جامعه نفوذ نکند و لزوم پرهیز از یاری ستمکران.

مسئله ولایت و رهبری الهی مهمترین بخش فقه سیاسی است ولایت حق سرپرستی به نفع مولی علیه است و ولی فقیه باید مجتهد عادل و آگاه به مسائل روز باشد.

دلیل عقلی بر ولایت فقیه مبتنی بر این مقدمات است: احکام اسلامی باید اجرا شود و اجرای احکام نیازمند حکومت و مجری است؛ اجرای دین در گرو الزام حکومت است و دستگاه الزام کننده باید از صلاحیت الزام کردن برخوردار باشد وگرنه مشروعیت ندارد؛ اصل، عدم ولایت کسی بر دیگری است مگر دلیلی بر آن باشد؛ با توجه به این که حاکمیت در اصل از آن ، جانشینان معصوم پیامبر است. در صورتی که دلیلی بر واگذاری این حق به شخص خاص نباشد، فقیه عادل که نزدیک ترین فرد به امام معصوم است، باید سرپرستی جامعه و حکومت را به عهده گیرد.

دلیل نقلی بر ولایت فقیه روایات است از جمله توقیعی که در آن، امام عصر (عج) پیروانش را در حوادث واقعه به فقها ارجاع می دهد.

تعبیر از ولایت فقیه به وکالت، منطبق با نظام سیاسی اسلام نیست؛ زیرا اگر فقیه وکیل مردم باشد، باید در حوزه اختیاراتی که از سوی موکلانش دارد، عمل کند در حالی که وظیفه او را شرع معین کرده است؛ علاوه بر اینکه از اختیارات ولی فقیه، انجام کارهایی از قبیل بریدن دست دزد است و کسی حق ندارد عضوی از بدنش را قطع نماید تا بتواند در انجام آن حق، دیگری را وکیل خود کند. ولی فقیه از تمامی اختیارات معصوم برخوردار است مگر آنچه از مختصات معصوم باشد و از این، به ولایت مطلقه تعبیر می شود. از این رو در موارد تزاحم دو حکم اجتماعی حق دارد حکم اهم را مقدم بدارد و در مسائل اجتماعی و سیاسی فتوای او بر دیگران مقدم است؛ زیرا در این زمینه ها وی آگاه تر از دیگران است.

سياست در اسلام : روايت صحيحه از امام صادق عليه‌السلام نقل شده كه فرمودند:«هيچ چيزي نيست مگر آن كه كتاب و سنت در آن زمينه سخن دارد». سياست بخشي از منظومه منسجم انديشه اسلامي است و رويكرد مسلمانان به آن ريشه در وحي و سنت و سيره معصومين عليهم السلام دارد. به عبارت ديگر سياست در متن اسلام قرار دارد و اصولاً‌ اسلام كه عهده‌دار سعادت دنيا و آخرت انسان است نمي‌تواند اينچنين نباشد.

تعريف لغوي سياست :

سياست از كلمه «ساس» «سيوسُ» به معناي رعيت‌داري، اصلاح امور مردم، مصلحت و تدبير، دورانديشي و عقوبت، حكومت‌كردن،‌عدالت، جزاء داوري و ... آمده است.

مفهوم و اصطلاح سياست : از ديدگاه اسلام: به آيين كشورداري و روش اداره كردن جامعه گويند.

حضرت علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: « سياست، عدالت و حكمراني و گذشت از موضع قدرت است. »

انواع سياست : 1- اسلامي(ولايي)؛(سياست كامل و صحيح الهي) 2- شيطاني : سياستي كه بر اساس خدعه، مكر،حيله، دروغ، چپاول و غارت و ... است . 3- حيواني(مادي): در آن فقط هدف بعد مادي زندگي بشر است.

اصول و مباني سياست اسلام : 1- خداشناسي 2- هستي‌شناسي 3- انسان‌شناسي 4- مباني معرفت‌شناسي 5- هدف عالي در نظام سياسي اسلام به عبارت ديگر طبق رساله نوين حضرت امام خميني(ره) اصول و پايه‌هاي اساسي سياست اسلامي عبارتست از :

1- از خود به خدا پرستي 2- از شرك به توحيد 3- رسالت پيامبران 4- راه خدا 5- آخرت‌گرايي 6- عدالت 7- امامت 8- ولايت 9- ولايت فقيه 10- مقصد رسيدن كمال مطلق

اصول و مباني سياست غيرالهي سياست (سياست غرب و شرق)‌:

1- اومانيسم : انسان‌محوري به جاي خدامحوري: انسان ميزان، معيار و مدار ارزش است يعني هرچه عقل مادي و بشري و نفس او گويد.

2- سكولاريسم : سياست منهاي دين، حذف دين از جامعه : حكومت، الحاد و بي‌ديني در جامعه

3- ليبراليسم: آزادي مطلق و همه جانبه‌ي بي‌قيد و شرط انسان، همه ارزشها قرباني آزادي نفساني

انواع حكومتها : (تقابل اسلام و سكولاريسم) تقسيم‌بندي حكومتها به حكومت الهي و غيرالهي در قرآن با تعبير ولايت الله و ولايت الهي (يا ولايي) آمده : الف-حكومت ولايي(اسلامي) حكومتي كه براساس احكام قوانين و الهي اداره مي‌شود و حاكم آن نيز با معيارهاي الهي كه به معني حاكميت حكومت خدا بر مردم است. معيار ديني بودن حكومت دخالت دادن آموزه‌هاي ديني در شئون مختلف جامعه است. از اين رو هويت حكومت ديني بستگي كامل به پذيرش نقش دين در كليات اجتماعي بشر دارد.

ب- حکومت غيرالهي(شيطاني و مادي)كه چند دسته‌اند:  1- استبدادي يا شاهنشاهي (ديكتاتوري): حكومتي است كه زمام امور جامعه به دست فردي است كه هيچگونه معيار مورد قبول و صحيح ندارد و هر چه بخواهد انجام مي‌دهد كه خواستگاه قدرت در آن غلبه فرد است.

2- دموكراسي : حكومت مردم بر مردم مي‌باشد كه در رأس آن فرمانروايي قرار مي‌گيرد و مبنا و منشاء حقوق و قوانين خواست اكثريت است چه صحيح باشد يا نباشد، خوب باشد يا نباشد، بايد باشد يا نبايد باشد، و هدف اصلي تأمين منافع مادي، دنيوي و حيات مادي و روزمره آنان است و معيار گزينش كارگزاران و عوامل اجرايي محبوبيت و مقبوليت اجتماعي آنان است خواه شايسته باشد يا نباشد ودموكراسي منهاي دين است. دموكراسي به دو نوع دموكراسي سوسياليستي و ليبراليستي تقسيم مي‌شود.

نكته : از جمله ديگر انواع حكومتهاي غيرالهي غيرمعروف را مي‌توان از حكومتهاي مشروطه سلطنتي و حزبي نام برد.

اهميت آگاهي از تاريخ سياسي اسلام و غرب از ابتدا تا عصر حاضر : از جمله اهميت آن لزوم شناخت زمينه‌ها و افكار و اهداف برنامه‌هاي آنها است.

آينده جهان :

الف- از ديدگاه اسلام : 

            ادامه امتداد حكومتهاي پيامبران و ائمه معصومين عليهم السلام در دوران غيبت امام عصر(عج) حكومت ولايت فقيه است كه انشاء الله به حكومت جهاني حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه ملحق خواهد شد و جهان پر از عدل و داد مي‌شود.

ب - از ديدگاه غيرالهي:‌ براساس زيربناي ماترياليستي غرب و شرق، آينده جهان را چنين عنوان مي‌كنند.

1- نظريه : ماركسيسم كه حدود 70 سال، بخشي از جهان را زير سلطه داشت و از هم پاشيد.

2- نظريه دهكده جهاني مك كوهان كه مروج فرهنگ دموكراسي ليبرال مي‌باشد كه در حال اضمحلال و فروپاشي است و منحط است.

3- نظريه پايان تاريخ فوكوياما : كه او بهترين مدل را دموكراسي مي‌داند كه چيزي جز خودمحوري انسان به جاي خدامحوري و ارضاي تمايلات نفساني او را تأمين نمي كند.

4- جنگ تمدنها توسط هانيگتون: كه از اعضاء موثر شوراي سياست‌گذاري سياست خارجي آمريكا در ذهن تصور مي‌شود كه

او اسلام را مغاير با غرب دانسته و غرب را به روياروي با اسلام مي‌خواند و نظريه نابودي اسلام و تمدن آن را مطرح نموده

كه استعمارگران بسيار طرفدار آنند.

5- نظريه آلوين تافلر: كه او هم ليبرال دموكراسي غرب را نجات دهنده بشريت مي‌داند.

از جمله موارد اهميت هدايت، تفسير، توجيه و تحليل سياسي در جامعه اسلامي از ديدگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري(دام‌ظله)

1- ديد صحيح سياسي 2- كوركورانه عمل نكردن 3- تربيت و سازماندهي خواص سياسي 4- اطلاع‌رساني صحيح 5- ابهام زدايي 6- پيش‌بيني آينده 7- كمك به تصميم و موضع‌گيري صحيح 8- توازن معتدل سياستهاي حاكم و خواسته‌هاي مردم 9- تأثيرگذاري و هدايت‌گري جامعه 10- شناخت دشمنان داخلي و خارجي اسلام و انقلاب(دشمن‌شناسي)11- حفظ تداوم حضور در صحنه‌هاي انقلاب 12- انجام وظايف اسلامي در بعد سياسي

مراحل تحليل مسائل سياسي

1- انتخاب موضوع تحليل 2- تعيين دامنه و گستره موضوع 3- جمع‌آوري اخبار و اطلاعات 4- نقد و بررسي و معيارسنجي 4- جمع‌بندي
5- نتيجه‌گيري 6- موضع‌گيري

از جمله ابزارهاي جمع‌آوري اخبار و اطلاعات سياسي:

1- كتب 2- نشريات 3- نرم‌افزارها 4- سي‌دي هاي صوتي و تصويري و تلفن همراه 5- روزنامه 6- رسانه‌هاي جمعي 6- سايتها 7- مراكز 8- جلسات تحليل و ...

نمونه‌اي از اهم مباحث و مسائل سياسي(داخلي و خارجي) در دوران حاضر :

مديريت جامعه اسلامي،‌ويژگي‌هاي مكتب سياسي حضرت امام(ره)، انقلاب اسلامي و احياي اسلام ناب در جهان، لزوم شناخت ماهيت و حقيقت فرهنگ و تمدن و حكومتهاي غرب، تقابل سكولاريسم با اسلام و روشهاي مقابله با آن، روشهاي غرب در براندازي نظام اسلامي، مديريت و محوريت ولايت فقيه، آشنايي با جريانها و احزاب و گروههاي سياسي در نظام در سالهاي اخير، دشمن‌شناسي و دشمن ستيزي در ديدگاه امام (ره) و مقام معظم رهبري دام ظله و مقابله جهاني اسلام با غرب، ابعاد گسترده و جديد صهيونيسم و كفر جهاني بر عليه اسلام، انتظار و قيام جهاني حضرت ولي عصر(عج)، شناخت ابعاد مختلف انحرافات در اسلام از جمله:غرب‌گرايي، بهائيت، وهابيت و ...

احکام اقتصادی

نظام اقتصادی اسلام ناشی از جهان بینی و نوع نگرشی است که از انسان دارد.

فقه اقتصادی آن بخش از احکام است که اسباب مالکیت فرد و جامعه  و احکام آن ها را بیان می کند.زکات دو قسم است: زکات اموال و زکات ابدان، زکات مال در صورتی واجب می شود که مالک، عاقل و بالغ بوده و مالش به حد نصاب برسد و محجور از تصرف نباشد. زکات در هشت مورد مصرف می شود که عبارتند از : فقیر، مسکین، مامورینی که مسئول گردآوری زکاتند، برای جلب دلهای کافران، آزاد کردن بردگان، پرداخت بدهی آنان که توانا بر ادای آن نیستند، در راه ماندگان و کارهای در راه خدا.

زکات ابدان یا فطره بر کسی واجب است که شب عید فطر بالغ و عاقل بوده و فقیر نباشد. او باید برای خود و هر نفر از عائله اش یک صاع طعام به مستحق بدهد و در همان هشت مورد یاد شده مصرف شود.خمس دو قسمت می شود: نصفش سهم سادات و نصف دیگرش سهم امام است و در این موارد واجب می شود: غنایم جنگی، معادن، جواهراتی که از دریا به دست می آید، زمینی که ذمی از مسلمان خریده، مال آمیخته به حرام و درآمدهای اضافه بر مخارج سال.

خداوند فقرا را در اموال اغنیا شریک کرده و انفاق را بر صاحبان مال واجب کرده که نقش موثری در توزیع ثروت میان افراد جامعه دارد.

انفال که از آن مقام امامت است عبارت است از : فی، زمین های بایر، دریا و رودخانه ها، جنگل ها، قطایع و صفایای پادشاهان، غنایم برجسته، ارث کسی که وارث ندارد و معادنی که ملک کسی نیست.وقف، حبس مال از نقل و انتقال و آزاد سازی منافع آن است، وقف بر دو قسم است: وقف عام و  وقف خاص.ارث عبارت از اموالی است که با مرگ انسانی در اثر رابطه نسبی یا سببی به انسان های دیگر می رسد.طبق وارثان نسبی به ترتیب عبارتند از : پدر و مادر و فرزند؛ جد و جده و خواهر و برادر، عمه، عمو، دایی و خاله. زن و مرد که رابطه سببی دارند با وجود همه طبقات یاد شده از یکدیگر ارث می برند.موانع ارث عبارتند از: کفر، قتل، بردگی، زنازادگی و لعان.وصیت به معنای سفارش های انسان درباره فرزندانش یا انجام کار و مصرف مالی پس از مرگ وی است و بر سه قسم است: تملیکیه، عهدیه و فکیه.بدی های میت از اصل مال او برداشته می شود و بقیه اموال او برای وارثان است و در غیر بدهی، وصیت میت در یک سوم اموالش نافذ است.

زمین موات یا بایر زمینی است که برای بهره برداری از آن نیاز به انجام کارهایی است و آن بر دو نوع اصلی و عارضی است؛ زمین موات را می توان به وسیله احیا، مالک شد به شرطی که احیا کننده، بدین وسیله قصد مالکیت زمین را داشته باشد و زمین نیز قبلاً توسط کسی تحجیر نشده باشد.

شرکت آن است که چیزی از آن دو یا چند نفر باشد و بر دو قسم است : 1- شرکت غیر عقدی که اشتراک چند نفر در مال یا حقی است که به ارث، قرارداد، حیازت و یا آمیختن دو مال هم جنس با یکدیگر حاصل شده است   2- شرکت عقدی و آن در موردی است که دو نفر با مال مشترک تجارت کنند و هر یک به نسبت مالش از سود و زیان بهره مند شوند این شرکت تنها در اموال صحیح است و اما شرکت ابدان یا اعمال، وجوه و مفاوضه صحیح نمی باشد.حق شفعه اولویت شریک در خریدن سهم شریکش است که با فروختن آن را به دیگری منتقل کرده است. شرایط شفعه عبارت از این است که ملک غیر منقول بوده و مانند زمین قابل تقسیم باشد، ملک فقط میان دو نفر مشترک و شفیع مسلمان باشد.

کفاره نوعی جریمه برای افراد متخلف است که ادای آن مصالحی برای آنان یا جامعه در بر دارد. انواع کفارات عبارتند از: کفاره های مرتبه، مخیره، مخیره و مرتبه و کفاره جمع.مزارعه شرکت مشاع کشاورز و صاحب زمین در محصول است که نوعی شرکت کار و سرمایه برای امر کشاورزی است و در آن هر نوع زیانی بر عهده مالک است. مشروعیت مزارعه به صاحبان زمین امکان می دهد که اگر توانایی کار ندارند، زمینشان را در اختیار کشاورز قرار داده و هر دو از زمین بهره مند شوند و این به توسعه کشاورزی کمک می کند.

مساقات قراردادی میان باغبان و مالک است به شکلی که در آمد باغ به صورت مشاع میانشان تقسیم شود. مساقات در صورتی صحیح است که کار باغبان در پیدایش میوه درختان یا ازدیاد کیفی و کمی آن موثر باشد.اجاره قراردادی است که در آن، کار موجر یا منافع ملکش در ملک مستاجر در می آید بر خلاف عاریه، که عاریه گیرنده فقط حق انتفاع از منافع ملک را دارد. در اجاره مبلغ اجرت، مدت اجاره و مورد ان، باید مشخص باشد.سرقفلی عقدی است میان موجر و مستاجر مبنی بر این که موجر مبلغ اجاره را افزایش نداده و حق پس گرفتن مورد اجاره را نداشته باشد و در برابر از مستاجر سرقفلی بگیرد بنابراین سرقفلی، مالی است که در برابر دست برداشتن از حقی، به صاحب آن حق داده می شود.

جعاله عقدی است که در آن شخصی متعهد می شود در برابر انجام کاری معین، مالی به انجام دهنده بپردازد و در صورتی صحیح است که انجام آن کار، از واجبات عینی یا کفایی برای انجام دهنده نباشد و همچنین مانع شرعی یا عقلی از انجام آن نداشته باشد.

« بیع» فروش کالا به مال مشخص است و ارکان آن عبارتند از: فروشنده و خریدار، عوض و معوض، و این دو رکن اخیر باید جنبه مالیت داشته و در ملک خریدار و فروشنده باشد و هر یک توان تسلیم ان را به دیگری داشته باشند. بیع عقد لازم است ولی در موارد خیار قابل فسخ است و مهمترین خیارها عبارتند از: خیار مجلس، حیوان، شرط، غبن، تاخیر، عیب و خیار رویت. درآمدهای نامشروع عبارتند از: فروش  چیزهای نجس، فروش آنچه که فقط کاربرد حرام دارد. مال حاصل از راه انجام کار حرام مثل غنا، فروش اسلحه به دشمنان دین و گرفتن اجرت برای انجام واجبات.

«صلح» توافق دو طرف است بر تملیک اموالی بر یکدیگر یا گذاشتن از حقی، هر چند صلح، گاهی نتیجه بیع، اجاره ، هبه و ابراء را دارد اما موجب نمی شود که احکام خاص آن معاملات به عقد صلح سرایت کند.«ودیعه» عقدی است که به موجب آن، فردی امانت نزد دیگری می گذارد. اگر امانتدار در نگهداری امانت کوتاهی نکند، ضامن تلف شدن آن نیست و در صورت مرگ امانت گزار، مال نزد امانت دار، امانت شرعی است و باید آن را به وارثانش برگرداند.دین مالی است  که به سببی به عهده شخص می آید. برخی از اسباب دین عبارتند از قرض گرفتن و کالایی را نسیه خریدن. قرض عبارت است از تملیک مال به دیگری به شرط این که وی پرداخت آن را ضمانت کند و قرض گیرنده در چیزهایی مثل ضامن ادای مثل و در اجناس قیمتی ضامن ادای قیمت است.

رهن، گروگذاشتن مالی از سوی بدهکار نزد طلبکار است که اگر بدهی اش پرداخت نشد آن را از مال رهنی دریافت کند؛ از این رو باید چیزی که گرو گذاشته می شود کالایی باشد که خرید و فروشش صحیح است. تصرف رهن دهنده و گیرنده در شیء گرو بدون اجازه دیگری جایز نیست.مضاربه عقدی است بین سرمایه دار و کارگزار وی در تجارت و سود حاصل به نحو مشاع بینشان تقسیم می شود در صورتی که عامل کوتاهی نکند، تلف شدن سرمایه به عهده سرمایه دار است.ربا که حرمتش از ضروریات دین است بر دو قسم است: 1- ربا معاملی و آن عبارت است از مبادله دو کالای هم جنسی که مکیل یا موزنند با دریافت اضافی از یک طرف  2- ربای قرضی و آن قرض دادن مال است به شرط که قرض گیرنده با زیاده بازگرداند.ربا، خوردن مال حرام است ؛ زیرا به سبب قرض، مال از ملک قرض دهنده خارج می شود بنابراین گرفتن سود از سوی وی، تجاوز به حق مقترض است.حیله های ربا مشروع نیست چون مبارزه با غرض قطعی شارع است.بانک موسسه ای تجاری است که پول های مردم را جمع کرده و در زمینه های اقتصادی به کار می اندازد. بانک به غیر از افتتاح حساب جاری، می تواند پول مردم را طبق عقود اسلامی در کارهای تولیدی و تجارتی به کار گیرد یا به سبب وکالت از صاحبان پول با کارگزاران تجاری، عقود معاملاتی منعقد کند و حق وکالت خویش را دریافت کند. ( به شرطی در عمل به عقود عامل باشد)

 

احکام خانواده

ازدواج امری مشروع و پسندیده است و در قرآن، نکاح در برابر زنا قرار داده شده است. ازدواج بر دو نوع دائم و موقت است. در ازدواج دائم، مرد مسئول هزینه زندگی زن است و زن موظف به تمکین در برابر مرد. اسلام تعدد زوجات برای مرد را لغو نکرده اما آن را به چهار زن محدود کرده و داشتن عدالت را برای مرد شرط نموده است. بدیهی است که اگر شکل قانونی ازدوج دائم، تک همسری باشد، با توجه به این که همیشه تعداد زنان بر مردان فزونی دارد، گروهی از زنان بی شوهر می مانند.

در ازدواج موقت، زن و مرد آزادی بیشتری دارند و مدت زمان ازدواج خود را تعیین می کنند و هزینه زندگی زن نیز به عهده مرد نیست. برخی از مشکلات اجتماعی، با ازدواج موقت قابل حل است و مشروعیت آن از ویژگی های مکتب اهل بیت است سائر مذاهب فقهی با توجه به حکم خلیفه دوم آن را ممنوع می دانند.درباره حقوق مشترک زن و مرد باید گفت: زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی خود  برخوردار. هر دو می توانند در اثر بندگی، به خداوند تقرب جویند، در هر یک از جناح حق و باطل، هم مرد و جود دارد هم زن، زنان همانند مردان در تصمیم گیری های سیاسی واقتصادی مستقلند. اسلام به زن و مرد سفارش نموده که کانون خانواده را صمیمی و گرم نگهدارند و طلاق با این که منفورترین حلال ها شمرده شده است، اما در مواردی تنها راه نجات زن و مرد است؛ زیرا اگر به عللی شعله محبت مرد نسبت به زنش خاموش شود و تدابیر لازم برای تجدید حیات ازدواج به ثمر نرسد چاره ای جز جدایی زن و مرد از همدیگر نیست و اسلام آنها را مجبور نکرده که از سر اضطرار تا آخر عمر با همدیگر زندگی کنند. البته اسلام در امر طلاق سخت گیری کرده و از این رو، پاکی زن از حیض و نفاس و وقوع طلاق در حضور دو شاهد عادل را از شرایط صحت طلاق قرار داده است.

احکام حقوق کودک

اسلام برای تامین سعادت همه مراحل زندگی انسان، حتی برای قبل از به دنیا آمدنش برنامه ریزی کرده است که از جمله آن ها عبارتند از: 1- بیان آداب مقاربت که در چه حالت یا اوقاتی، آمیزش استحباب و یا کراهت دارد؛ زیرا زمان و مکان انعقاد نطفه، در ساختار روانی کودک موثر است. هر چند علت تامه سرنوشت او نیست.   2- بیان احکام ولادت از تعیین نام نیک برای کودک تا گرفتن دایه خردمند و پاکدامن و مشخص کردن مربی وی تا به سن بلوغ برسد.

بدیهی است تصرفات کودک در اموالش، نافذ نبوده و حق تصمیم گیری در این گونه موارد با ولی شرعی وی می باشد.

اسلام بر خلاف عصر جاهلیت، ارزش بیشتری برای دختر قائل شده و آن را حسنه معرفی نموده و دختر فاطمه نام را، سزاوار اکرام بیشتری دانسته است.پدر و مادر مسئول تربیت وراهنمایی فرزند به سوی بندگی خدا هستند. آنان باید با احترام با فرزندانشان رفتار کنند و از رفتارهای تبعیض آمیز درباره ایشان خودداری ورزند.

اسلام برای حفظ پاکدامنی کودکان دستورهای خاصی برای بستر خواب آنان و برنامه های آمیزشی پدر و مادر، ارائه کرده است و به پدر و مادر سفارش نموده که فرزندانشان را به عبادت وادارند و آنان را با دانش روز و فنون عصر آشنا سازند.

 

احکام قضایی

نظام قضایی اسلام در کنار نهادهای تعلیم وتربیت، عامل بازدارنده از تجاوز افراد به حقوق دیگران بوده و عدالت را برقرار می سازد و این علاوه بر تدابیری است که اسلام برای زدودن جرم و جنایت از جامعه اندیشیده است مانند تشویق به کار، حمایت از مستمندان و کمک به توزیع عاقلانه ثروت، تشویق به ازدواج، جلوگیری از درآمدهای نامشروع و...

قضاوت، همان داوری و فصل خصومت است که در زمان غیبت به فقهای واجد شرایط واگذار شده و مراجعه مردم به غیر آنان رجوع به طاغوت است.سیستم قضایی اسلام چنان مستقل است که حتی می تواند شخص اول کشور را در صورتی که شاکی داشته باشد، به محکمه احضار نماید.صفات قاضی عبارتند از: بلوغ، عقل، ایمان، عدالت، مرد بودن، حلال زادگی و اجتهاد.برخی آداب داوری: رعایت تساوی بین دوطرف درگیر حتی در نگاه کردن به آنان، حفظ بی طرفی در شنیدن مطالب، داوری کردن در مکان های باز و قابل دسترس مردم، قضاوت نکردن در حالاتی همچون خشم، غم ، شادی و... .

ملاک های داوری از این قرارند: علم قاضی، شهادت دو فرد عادل، اقرار یا سوگند یکی از دو طرف دعوا. شیوه های جدید جرم شناسی می تواند در حصول علم قاضی موثر باشد.

حکم و داوری قاضی در صورتی که با ملاک های یاد شده انجام گیرد، غیر قابل نقض است؛ مگر این که شخص محکوم نزد قاضی دیگری رفته و ادعا کند که بر وی ستم شده و در این صورت باید پرونده اش بررسی شود و قاضی اول پاسخگو باشد. اگر خوانده ادعای خواهان را انکار کند، خواهان باید بینه بیاورد وگرنه با سوگند خوانده برا نکارش، دعوا پایان می یابد مگر این که وی سوگند را به خواهان رد کند.صفات گواهان عبارتند از: بلوغ، عقل، عدالت، حلال زادگی، گدا نبودن، شهادت بنا به دعوت بوده و شاهد مورد تهمت نباشد مثل این که گواهی برای شاهد سودآور بوده یا ضرری را از او دفع کند.

شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است؛ زیرا باید شاهد در مقام تحمل و ادای شهادت واقع بینانه عمل کرده و تحت تاثیر احساسات نباشد و مردان در این ویژگی ها قوی تر از زنانند و احتیاط حکم می کند که اگر شاهد، زن است زن دیگری نیز همراهش شهادت دهد تا احتمال از بین رفتن حق کاهش یابد.شهود باید نسبت به واقعه علم مستند به حس یا قریب به حس داشته باشند و گواهیشان بر واقعه، از نظر نوع، زمان، مکان و خصوصیات دیگر یکسان باشد.

 

حقوق جزا ( حدود ، تعزیرات ، قصاص و دیات)

انواع کیفر عبارتند از: کیفر وجدان و شکل ملامت و سرزنش؛ کیفر طبیعی همانند ابتلای زناکار به بیماری های جنسی؛ کیفر اخروی وکیفرهای دنیوی که در اسلام به شکل حدود، قصاص و دیات برای انواع جرم ها تعیین شده است. اجرای کیفرهای اسلامی بیش از چهل روز باران، برای جامعه فایده دارد.اجرا حدود در اسلام، رحمت الهی را در پی دارد، انواع حد عبارت است از : 1- قتل برای زنای با محارم و زنای با عنف، ناسزاگویی به معصومین، ادعای پیامبری، انجام سحر و جادوگری، محاربه، ارتداد فطری و ملی  2- سنگسار کردن برای زنان مرد و زن محصن.   3- صد تازیانه برای زنای غیر محصنه   4- هشتاد تازیانه برای شراب خواری و افترا زدن به زن پاکدامن  5- بریدن چهار انگشت برای دزدی.

در صورت وجود شبهه و عدم ثبوت کامل جرم، به قاعده درء حد ، کیفر جزا نمی شود.

موجبات قصص عبارت است از قتل و ایراد نقص عضو یا جراحت و هر کدام از این ها یا عمدی است یا شبه عمد یا خطای محض. قتل عمد، قصاص و شبه عمد دیه در پی دارد و قتل خطای محض موجب دیه بر عاقله است که عبارتند از : عصبه، معتق، ضامن الجریره و امام معصوم (ع).دیه یا خونبها، مالی است که مجرمین در برابر جرائم خود باید بپردازند. دیه قتل عمد یکی از شش چیز است: 100 شتر داخل در 6 سال، 200 گاو، 1000 گوسفند ، 200 دست لباس، 1000 دینار مسکوک، 10000 درهم مسکوک. در قتل شبه عمد و خطایی نیز میزان همین مقدار است البته اگر برای پرداخت دیه شتر را انتخاب کند، در سن وسال شتر تخفیف داده شده است.دیه زن مسلمان نصف دیه مرد است. و در ماه های حرام یک سوم دیه افزوده می شود.

کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.   ( حضرت امام خمینی ره)

توضیح اصطلاحات

واجب: آنچه خداوند لازم کرده است که انجام دهیم.

عبارت « باید انجام داد» نیز به معنی « واجب است» می باشد.

حرام: هر عملی که لازم است آن را ترک کنیم.

عبارت « نباید انجام داد» و « جایز نیست» به معنی « حرام است» می باشد.

مباح: هر عملی که انجام دادنش نه خوب است و نه بد، و نیز مباح یعنی آنچه که غصبی نباشد یعنی صاحب آن به ما اجازه استفاده را داده باشد.

مستحب: عملی که بهتر است انجام دهیم اما واجب هم نیست و انجام ندادن آن مجازات ندارد.

مکروه: عملی که بهتر است انجام ندهیم امام حرام نیست و انجام دادن آن مجازات ندارد.

احتیاط واجب:  اگر حکم مسئله ای احتیاط واجب است مثل واجب است با این تفاوت که اختیار داریم یکی از دو راه زیر را در مورد آن انتخاب کنیم.

1. به همین حکم عمل کنیم.

2. در مورد این حکم به فتوای مجتهد اعلم که از لحاظ اعلم بودن در درجه دوم است مراجعه کنیم.

3- احتیاط مستحب: اگر حکم مسئله ای احتیاط مستحب باشد، انجام دادن آن واجب نیست.

متن ارائه شده از مطابق با فتوای حضرت امام  خمینی رحمه الله علیه می باشد و اختلاف فتاوا و نظرات مراجع عظام جهان تشیع، از جمله حضرت آیت الله بهجت، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ولی امر مسلمین جهان می باشد.لازم به ذکر است در متن زیردر صورت اختلاف آرا در فتاوا به رساله مرجع تقلید مربوطه مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

مختصرالاحکام

(مطابق با فتوای حضرت آیت الله سید جواد سید فاطمی تبریزی  رحمه الله علیه)

احکام تقلید (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

ما مسلمانان وقتی که به سن تکلیف می رسیم باید دستورات دینی خود را طبق رساله « مرجع تقلید خود» انجام دهیم.

سن تکلیف

طبق سال قمری، سن تکلیف دختران 9 سال تمام و پسران 15 سال تمام می باشد.[4]

انتخاب مرجع تقلید

اگر در ابتدای سن تکلیف هستیم و برای اولین بار می خواهیم مرجع تقلید انتخاب کنیم باید مرجع تقلیدی را انتخاب کنیم که زنده باشد. ولی اگر مرجع تقلیدمان از دنیا رفته باشد باز هم می توانیم با اجازه مرجع تقلید زنده از او تقلید کنیم.[5]

راه های شناخت مرجع تقلید اعلم

1. خود انسان اهل علم و مجتهد شناس باشد و به اعلم بودن مرجع تقلید یقین پیدا کند.

2. دو نفر انسان عالم عادل، مرجع تقلید اعلم را معرفی کنند.

3. عده ای از علمای خبره، مرجع تقلید اعلم را معرفی کنند.

 

 

احکام تقلید 2

موضوع

مسئله

مقدمه

1- مرد باشد             2- زنده باشد             3- عادل باشد

4- شیعه دوازده امامی باشد.

5- بنابر احتیاط واجب در فهمیدن حکم خدا از بقیه استادتر باشد و بعضی شرایط دیگر

راه های به دست آوردن دستورات مرجع تقلید

از چند راه می توانیم احکام مرجع تقلید را به دست آوریم:

الف- می توانیم از خود مرجع تقلید بشنویم.

ب- می توانیم از دو نفر عادل بشنویم.

ج- از کسی که مورد اطمینان و راستگوست و به او اعتماد داریم بشنویم.

د- در رساله مرجع تقلید ببنیم.

یادگیری احکام

مسائلی را که غالباً به آنها احتیاج داریم، واجب است یاد بگیریم.

تقلید باطل

در اصول دین تقلید جایز نیست و هر مسلمانی باید با دلیل و برهان یا با مراجعه به فطرت و وجدان خویش به وجود خدا یقین پیدا کند.

برای این کار می توانیم با مطالعه کتابهای عقاید و پرسیدن از کسانی که اطلاعات کافی دارند به حقیقت برسیم.

 

 

 

بحث دوم : طهارت

نجاسات 1

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از شرایط صحیح بودن نماز، پاک بودن از نجاسات است.

بنابراین باید نجاسات را بشناسیم و خود را از آنها پاک کنیم.

همه چیز در دنیا پاک است مگر موارد زیر:

1- ادرار            2- مدفوع                 3- منی

4- مردار           5- خون                    6- سگ و خوک

7- کافر                                   8- شراب و سایر مایعات مست کننده

ادرار و مدفوع انسان و حیوان

* ادرار و مدفوع انسان، نجس است.

* ادرار و مدفوع حیواناتی که حرام گوشت هستند و خون جهنده دارند[6] نجس است مثل گربه و موش. بنابراین مدفوع حیوانات حلال گوشت، مانند گاو و مرغ و گوسفند پاک است.

حیوانات دارای خون جهنده

حیواناتی که اگر رگ بدنش را ببرند خون با فشار بیرون می آید مثل گوسفند و گربه.

مدفوع پرندگان و مدفوع اسب و الاغ

الف- فضله پرندگان حرام گوشت، نجس است[7] مثل طوطی

ب- خوردن گوشت اسب و الاغ مکروه است ولی ادرار و مدفوعشان پاک است.

منی

منی انسان و حیوانی که خون جهنده دارد نجس است.

 

 

 

 

 

 

 

نجاسات 2

موضوع

مسئله

احکام میت

* انسانی که می میرد تا وقتی که غسلش نداده اند تمام بدنش نجس است به جز قسمت های بی روح بدن مثل: ناخن، مو

* بدن شهید بدون غسل هم پاک است.

* پوست لب انسان و اعضای دیگر بدن که گاهی کنده می شود اگر وقت افتادنش رسیده باشد و کنده شود پاک است و اگر خودمان به زور آن را بکنیم نجس است.

حکم حیوان مرده

حیوانی که خون جهنده دارد و خودش مرده تمام بدنش نجس است به جز قسمتهای بی روح بدن. مثل پشم گوسفند یا پر مرغی که خودش مرده یعنی ذبح شرعی نشده باشد.

حکم اجناس خارجی

انواع عطر، ادکلن، دارو، روغن ، صابون ، مواد غذایی غیر گوشتی مثل پنیر که از خارج وارد می شود اگر یقین به نجاستش نداشته باشیم، پاک است

حکم لباسهای داخلی وخارجی

1- اگر جنس لباسهایی که از کشورهای غیر اسلامی وارد می شود از مو، پشم یا کرک باشد و از خوک و سگ نباشد پاک است.

2- اگر جنس لباسی که از کشورهای غیر اسلامی وارد شده چرم باشد و ندانیم ذبح شرعی شده یا نه، آن لباس نجس است.[8]و[9] مثل کاپشن یا کفش چرمی زیرا وسایل چرمی یا از حیوانات حرام گوشت است یا از حیوانات حلال گوشتی است که ذبح شرعی نشده است.

 

 

نجاسات 3

موضوع

مسئله

حکم خون انسان وحیوان

خون انسان و حیوانی که خون جهنده دارد نجس است، بنابراین خون پشه و ماهی که خون جهنده ندارند پاک است.

خون در تخم مرغ

خونی که گاهی درون تخم مرغ دیده می شود نجس نیست ولی بنابر احتیاط واجب نباید آن را خورد .[10]،[11]و[12]

خون لثه ها

گاهی از لثه های ما خون بیرون می آید که در این صورت اگر به قدری کم باشد که وقتی با آب دهانمان مخلوط شود در آن حل شود و از بین برود پاک است و فرو بردن آب دهان در این صورت اشکال ندارد

خونی که در ظرف غذا افتد

اگر موقع جوشیدن غذا ذره ای خون در آن بیفتد تمام غذا و ظرف آن نجس می شود و جوشیدن و حرارت، پاک کننده نیست.

نگهداری سگ و خوک در منزل

تمام بدن سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند نجس است. بنابراین کسانی که در منزل خود، سگ نگهداری می کنند باید بدانند که:

اولاً: رطوبت سگ هر چند آب دهانش باشد نجس است.

ثانیاً: اگر دست خیس یا هر چیز خیس به بدن سگ بخورد نجس می شود. همچنین اگر بدن سگ خیس باشد به هرجا که برخود کند آنجا نجس می شود.

 

 

 

نجاست 4

موضوع

مسئله

کافر

به این افراد کافر می گویند:

1. کسی که به وجود غذا اعتقاد ندارد.

2. کسی که معتقد است غیر از «الله» خدای دیگری نیز هست

3. کسی که پیامبری حضرت محمد (ص) را قبول ندارد[13]

4. کسی که یکی از اصول و ضروریات دین را قبول ندارد، البته در صورتی که بداند آن چیز جزء ضروریات دین است و قبول نداشتن آن باعث انکار وجود خدا یا یکی بودن خدا یا نبوت گردد.

حکم کافر

تمام بدن کافر حتی مو و ناخن او نجس است یعنی اگر مثلاً با دست خیس با او تماس داشته باشیم دستمان نجس می شود

دشمن امامان

اگر مسلمانی به یک از دوازده امام توهین کند یا با آنان دشمنی داشته باشد نجس است.

مایعات مست کننده

شراب و هر مایعی که انسان را مست می کند نجس است و خوردن آن حرام است.

آب انگور چگونه نجس می شود؟

اگر آب انگور به واسطه پختن و یا به خودی خود جوش بیاید و حتی اگر مست کننده نباشد، خوردنش حرام است ولی نجس نیست.[14]

خرما و کشمش در غذا

اگر خرما یا کشمش در غذا جوش بیاید پاک است و خوردن آن حلال است.[15]

 

 

 

احکام نجاست

موضوع

مسئله

چگونه چیز پاک، نجس می شود؟

هرگاه یک شی ء پاک با شی ء نجس برخورد کند به شرطی نجس می شود که یکی از آن دو یا هر دو به قدری تر باشند که تری یکی به دیگری سرایت کند.[16]

نجس شدن مایعات مضاعف

هرگاه یک نطقه از مایعاتی مثل روغن مایع، نجس شود تمام آن نجس می شود ولی اگر نقطه ای از روغن جامد نجس شود فقط آن محل نجس است.[17]

افتادن ورق قرآن در توالت

اگر ورق قرآن یا اسم 14 معصوم علیهم السلام یا تسبیح تربت یا مهر تربت در توالت افتد:

اولاً: اگر بشود آن را بیرون آورد واجب است بیرون آوریم.

ثانیاً: اگر نشود بیرون آورد، بر کسانی که اطلاع دارند واجب است به آن توالت نروند تا یقین کنند که آن ورق یا تسبیح یا مهر کربلا پوسیده و از بین رفته است.

سکه 10 تومانی

اگر سکه های 10 تومانی که روی آن اسم مبارک امام رضا (ع) نوشته شده در چاه توالت افتد حکم مسئله قبلی را دارد.

دیدن کسی که با لباس نجس نماز می خواند

اگر ببینیم کسی که با لباس نجس نماز می خواند لازم نیست به او بگوییم.

خوردن نجاست

خوردن و آشامیدن چیز نجس، حرام است.

 

 

 

 

 

 

 

 

اقسام آبها (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از چیزهایی را که می توان در پاک کردن نجاسات استفاده کرد آب است. در شریعت مقدس اسلام، آب انواع گوناگون و شرایطی برای پاک کردن نجس دارد.

اقسام آب

الف- آب مضاف: آبی است که یا از چیزی گرفته شود مثل آب هنداونه و گلاب و آب غوره؛ یا آنکه با چیزی مخلوط شده باشد مثل آبی که به طوری با خاک مخلوط شده که دیگر به آن، آب نگویند

انواع آب مطلق

ب- آب مطلق: آبی است که مضاف ن باشد.

1- آب کر               2- آب قلیل    3- آب جاری    4- آب باران     5- آب چاه

آب کر چیست؟

آبی است که ظرفی را که طول و عرض و ارتفاع آن هر کدام سه وجب و نیم باشد پر کند. بر حسب وزن، اندازه آب کر، حدود 377 کیلوگرم و بیشتر است.[18]

حکم آب کر

اگر عین نجس مثل ادرار یا خون به آب کر برسد در صورتی که بو یا رنگ یا مزه آن آب را تغییر دهد آن آب نجس می شود و اگر تغییر ندهد نجس نمی شود.

آب قلیل

آبی است که کمتر از آب کر باشد مثل یک کاسه آب

حکم آب قلیل

* اگر آب قلیل با نجاست برخورد کند نجس می شود.

* آب قلیلی که برای برطرف کردن نجاست، روی چیز نجس ریخته می شود و از آن جدا می گردد نجس است، مثل هنگامی که برای طهارت گرفتن در دستشویی از آفتابه استفاده می کنیم، آبی که جدا می شود و می ریزد نجس است مگر با شرایطی خاص.

آب جاری

آبی است که از زمین بجوشد و جریان داشته باشد مثل آب چشمه و قنات

حکم آب جاری و آب لوله کشی

آب لوله کشی ساختمان که متصل به آب کر است در حکم آب کر است البته بعضی آن را جاری می دانند که در حکم تفاوتی ندارد.

آب باران

آب باران در حال باریدن یکی از آبهایی است که می تواند چیز نجس را پاک کند.

آب باران چگونه چیز نجس را پاک می کند؟

مثال: اگر یک پارچه یا ظرف آلوده به خون داشته باشیم و یا زمین خانه مان آلوده به خون شده باشد ابتدا باید خون را از آن برطرف کنیم سپس اگر یک بار باران بر آن ببارد پاک می شود. البته باریدن دو سه قطره کافی نیست بلکه باید طوری باشد که بگویند باران می آید.

آب چاه

آب چاه نیز پاک و پاک کننده است.

حکم آب چاه

اگر چیز نجس را در آب چاه، آب بکشیم پاک می شود و خود آب چاه هم درصورتی که رنگ و بو و مزه اش به وسیله نجاست، تغییر نکند پاک است.

حکم آب مضاف

* آب مضاف مثل آب گل آلود، چیز نجس را پاک نمی کند.

* وضو و غسل با آب مضاف باطل است.

* اگر ذره ای نجاست در آب مضاف بریزد کل آن آب نجس می شود هر چند بود یا رنگ یا مزه آن را تغییر ندهد. ( به اختلاف فتاوی در پاورقی درس هفتم توجه کنید)

طریق پاک کردن آب نجس

اگر بو یا رنگ یا مزه آبی که نجس شده خود به خود از بین برود پاک نمی شود بلکه باید آن را با آب کر یا باران یا جاری یا آب چاه مخلوط کنیم تا رنگ و بو و مزه اش از بین برود. در این صورت پاک می شود.

مثال: اگر یک سطل آب نجس داشته باشیم یا آب حوض خانه مان نجس شده باشد، می توانیم آن را به شیر آبی که متصل به آب کر است ( آب لوله کشی) وصل کنیم تا رنگ و بو و مزه نجاست از آن برطرف شود و پاک شود.

 

 

 

احکام دستشویی رفتن

موضوع

مسئله

پوشاندن عورت

واجب است که در موقع دستشویی کردن و به طور کلی در همه حالات، عورت خود را از دیگران بپوشانیم

حکم طهارت گرفتن برای نماز

واجب است برای نماز خواندن، خود را از نجاست ادرار و مدفوع پاک کنیم.

کیفیت پاک کردن مخرج ادرار

مخرج ادرار فقط با آب پاک می شود:

الف- آب قلیل: اگر با آفتابه طهارت می گیریم ابتدا باید ادرار را با آب برطرف کنیم سپس مردان یک مرتبه[19] و بنابر احتیاط واجب زنان دو مرتبه بشویند.

ب- آب غیر قلیل: اگر با شلنگ متصل به آب لوله کشی طهارت می گیریم، وقتی که ادرار به وسیله آب برطرف شد یک بار شستن برای زن و مرد کافی است.

عمل استبراء

استبراء کردن بعد از خروج بول و منی عملی است که انجام ندادن آن گاهی ممکن است در صحیح بودن طهارت و نماز مشکلی ایجاد کند، برای آگاهی از انجام این عمل به رساله مرجع تقلید خود، مراجعه کنید.

کیفیت پاک کردن مخرج مدفوع

مخرج مدفوع را می توان با آب و غیر آب مثل سنگ و پارچه و کاغذ پاک کرد.

الف- به وسیله آب: اگر با اول طوری شسته شود که چیزی از نجاست باقی نماند، دوباره شستن لازم نیست چه آفتابه باشد و چه شلنگ آب لوله کشی.

ب- به وسیله سنگ یا کاغذ یا پارچه بهتر است که سه بار کشیده شود که البته احتیاطاً باز هم پاک نمی شود[20] ولی می توان نماز خواند.

ادرار و دستشویی کردن رو به قبله یا پشت به قبله

رو به قبله یا پشت به قبله ادرار و دستشویی کردن حرام است یعنی در موقع ادرار و دستشویی کردن نباید شکم و سینه، رو به قبله یا پشت به قبله باشد. البته در موقع طهارت گرفتن اشکالی ندارد.

 

 

پاک کننده ها(1)

موضوع

مسئله

مقدمه

مهمترین چیزهایی که می توانند چیز نجس را پاک کنند عبارتند از: آب، زمین، آفتاب، اسلام.

شرایط آب کر برای پاک کردن چیز نجس

هنگامی که بخواهیم به وسیله آب، نجاستی را پاک کنیم باید آن آب چند شرط را داشته باشد:

اول: مطلق باشد؛ یعنی خالص باشد و مثل آب گل آلود، مضاف نباشد.

دوم: خود آب، پاک باشد.

سوم: وقتی چیز نجس را می شوییم، آب مضاف نشود و بو یا رنگ یا مزه نجاست را هم نگیرد.

چهارم: قبل از آب کشیدن چیز نجس، اصل نجاست از آن چیز برطرف شود.

طریقه آب کشیدن ظرف نجس با آب لوله کشی( آب کر)

* نجاست را از آن برطرف می کنیم سپس یک بار آن را زیر شیر آب می گیریم تا پاک شود.

* ظرفی را که با شراب، نجس شده یا سگ و خوک از آن چیز مایع خورده، باید به تعداد بیشتر و با روشی خاص که در رساله ها آمده ، شست.

طریقه آب کشیدن لباس نجس با آب لوله کشی   ( آب کر)

1. اصل نجاست را از آن برطرف می کنیم سپس یک بار زیر شیر آب می گیریم پاک می شود.

2. آبی را که در لابلای لباس می ماند با فشار دادن خارج می کنیم.[21]

3. اگر بعد از آب کشیدن، رنگ یا بوی نجاست مثل رنگ خون در لباس بماند اشکالی ندارد.

طریق آب کشیدن بدن نجس یا گوشت خوراکی نجس با آب لوله کشی

اگر بدن ما یا گوشت خوراکی مثلاً خون آلوده شده باشد ابتدا خون را از آن برطرف می کنیم سپس آن را زیر شیر آب می گیریم تا پاک شود.[22]

 

 

پاک کننده ها (2)

موضوع

مسئله

طریق آب کشیدن زمین نجس با آب لوله کشی ( آب کر)

مثال: اگر قسمتی از زمین حیاط خانه مان خون آلوده شده باشد:

اول: به وسیله پارچه یا هر وسیله ای که بتوان خون را جمع کرد خون را از آن برطرف می کنیم.

دوم: آب لوله کشی را به وسیله شلنگ بر روری آن جاری می کنیم تا پاک شود.

زمین

دومین پاک کننده ، زمین است. گاهی در بعضی مناسبتها دیده ایم که در کوچه ها یا خیابانها گوسفند ذبح می کنند و خون آن در کف کوچه یا خیابان باقی می ماند و ممکن است کف کفش ما به این وسیله نجس شود برای پاک کردن کف کفش چه باید کرد؟

طریقه پاک کردن کف کفش به وسیله زمین

* ابتدا اصل خون را از کف پا یا کفش برطرف می کنیم مثلاً با کشیدن پا بر زمین.

* سپس بهتر است 15 قدم [23] بر روی زمین خاکی یا شن یا آجر فرش، راه برویم تا پاک شود.

* اگر بعد از پاک شدن ، بو یا رنگ خون در کف پا یا کفش باقی بماند اشکالی ندارد.

شرایط لازم برای پاک کننده بودن زمین

1- زمین باید پاک باشد                            2- زمین باید خشک باشد

3- کف کفش یا کف پا به وسیله راه رفتن، نجس شده باشد نه از راه های دیگر.

آیا آسفالت پاک کننده است؟

راه رفتن بر روی آسفالت پاک کننده نیست.[24]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاک کننده ها (3)

 

موضوع

مسئله

آفتاب

گاهی پشت بام، زمین، دیوار، در و یا پنجره خانه، نجس می شود. برای پاک کردن آنها چه باید کرد؟

آفتاب پاک کننده است

آفتاب می تواند با چند شرط، زمین، ساختمان، دیوار، پشت بام، در و پنجره خانه را پاک کند.[25]

آفتاب چگونه پاک می کند؟

ابتدا اصل نجاست را برطرف می کنیم سپس صبر می کنیم تا آفتاب، رطوبت آن را خشک کند.  در این صورت پاک می شود.

شرایط پاک کنندگی آفتاب

اول: چیز نجس کاملاً باید تر باشد تا آفتاب آن را خشک کند. پس اگر خشک باشد باید آن را به وسیله آب، تر کرد.

دوم: به وسیله تابش مستقیم آفتاب خشک شود نه با انعکاس از آینه و مانند آن.

سوم: چیزی مثل ابر یا پرده، مانع تابش آفتاب نباشد.

چهارم: آفتاب به تنهایی آن را خشک کند نه به همراهی باد.

پنجم: هنگام تابش آفتاب، اصل نجاست در آن نباشد.

 

 

 

 

 

چگونگی پاک شدن کافر

قبلاً گفتیم که یکی از نجاسات، کافر است. کافر چگونه پاک می شود؟

کافر با اسلام آوردن پاک می شود و باید آسلام آوردن خود را با دو جمله « اشهد ان ال اله الا الله» و « اشهد انّ محمداً رسول الله» ابراز نماید.

 

 

 

 

 

بحث سوم: مقدمات نماز

وضو (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از مقدمات اصلی نماز، وضو است یعنی قبل از نماز باید وضو گرفت، چگونه وضو بگیریم؟

نیت وضو

واجب نیست که نیت وضو را به زبان بیاوریم یا از قلب خود بگذرانیم بلکه همین مقدار که متوجه باشیم که در حال وضو گرفتن هستیم کافی است.

ترتیب کارهای وضو

اول: شستن صورت   دوم: شستن دست راست     سوم: شستن دست چپ         

چهارم: مسح سر         پنجم: مسح پای راست      ششم: مسح پای چپ

طریقه شستن صورت

چگونه وضو می گیریم؟

در وضو ابتدا باید صورت را از بالا به پایین بشوییم یعنی از جایی که موی سر روئیده تا چانه از نظر اول و به اندازه فاصله نوک انگشت شست تا نوک انگشت وسط از نظر پهنا

طریقه شستن دستها

پس از شستن صورت باید از آرنج بلکه کمی بالاتر از آرنج تا نوک انگشتان دست راست و سپس دست چپ را از بالا به پایین بشوییم

چند نکته

* در شستن صورت باید دقت کرد که اگر پوست صورت از زیر ابروها و ریش پیدا باشد باید آب را به پوست صورت رساند. ولی اگر پوست صورت از زیر ابروها یا ریش پیدا نباشد لازم نیست آب به پوست برسد و شستن ابرو و ریش کافی است.

* باید تمام قسمت های گفته شده دست و صورت را بشوییم و اگر مقدار کمی از صورت یا دست را نشوییم وضو باطل است.

* اگر چیزی مانع از رسیدن آب به دست و صورت می شود مانند چسب، قیر، رنگ روغنی، لاک باید قبل از وضو آن را برطرف کرد.

 

 

 

وضو (2)

موضوع

مسئله

یک بار شستن

در وضو یک بار شستن دست یا صورت واجب است، بار دوم جایز[26] است ولی بار سوم حرام است.

یک بار شستن در وضو یعنی چه؟

منظور از یک بار شستن، یک بار آب ریختن نیست بلکه منظور یک بار شستن کامل است؛ یعنی اگر یک بار کاملاً صورت یا دست را ( با یک یا چند مشت آب) بشوییم کافیا ست نه اینکه یک مشت آب ریختن ملاک باشد.

طریقه مسح سر

مسح سر، یعنی کشیدن دست بر روی سر ( قسمت بالای پیشانی) به اندازها ی که اگر کسی ببیند بگوید مسح کرد، ولی بهتر است به اندازه طول یک انگشت وپهنای سه انگشت باشد و لازم نیست از بالا به پایین باشد[27] یا با دست راست مسح کند.[28]

طریقه مسح پا

مسح پا در وضو یعنی کشیدن دست بر روی پا از نوک یکی از انگشتان پا تا برآمدگی روی [29] پا، ابتدا پای راست سپس پای چپ.

چند نکته

* روی سر و پاها در هنگام مسح، باید خشک باشد ولی اگر به مقدار کمی مرطوب باشد که هنگام مسح، آب دست بر رطوبت سر و پاها غلبه کند اشکالی ندارد.

* در مسح باید دست را بر روی پاها و سر کشید نه اینکه دست را ثابت نگه داریم و پا یا سر را با حرکت دادن، به دست بکشیم ولی حرکت مختصر سر و پا اشکالی ندارد.

* در مسح سر لازم نیست که آب به پوست سر برسد ولی اگر موی سر به حدی بلند باشد که اگر شانه کنیم به صورت می ریزد باید ته موها را مسح کنیم.

 

 

 

شرایط وضو

موضوع

مسئله

شرایط وضو

برای صحیح بودن وضو چند شرط وجود دارد:

شرایط آب وضو

1. آب وضو باید پاک باشد پس وضو گرفتن با آب نجس صحیح نیست.

2. آب وضو باید مطلق باشد ( یعنی مضاف نباشد) پس وضو گرفتن با آب مضاف مثل آب گل آلود یا گلاب صحیح نیست.

3. آب وضو باید مباح باشد پس وضو گرفتن با آب غصبی یعنی آبی که صاحب آن راضی نیست، صحیح نیست.

شرایط ظرف وضو

الف- اگر آب وضو در ظرف استف باید آن ظرف غضبی نباشد یعنی صاحب آن ظرف باید راضی باشد.

ب- ظرف آب وضو نباید از طلا و نقره باشد.

شرایط اعضای وضو

* اعضای وضو باید پاک باشند بنابراین اگر مثلاً دست ما خون آلود باشد ابتدا باید آن را آب بکشیم سپس وضو بگیریم.

* مانعی در رسیدن آب به اعضای وضو نباید باشد بنابراین اگر جوهر خودکار یا لکه رنگ و چربی یا کرم روی اعضای وضو باشد در صورتی که جرم نداشته باشد، اشکالی ندارد ولی اگر جرم داشته باشد و مانع رسدن آب به بدن شود باید آن را برطرف کرد. همچنین است مواد آرایشی روی صورت و ناخنها

* استعمال آب برای بدن، ضرر نداشته باشد یعنی اگر ریختن آب روی بدن، باعث بیماری یا تشدید آن می شود نباید وضو گرفت بلکه باید تیمم کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

احکام وضو

 

موضوع

مسئله

چند شرط کلی برای وضو

* وقت برای وضو و نماز کافی باشد. یعنی اگر آخر وقت نماز باشد و وضو گرفتن باعث می شود که وقت نماز تمام شود باید تیمم کنیم تا وقت کمتری بگیرد.

* باید با قصد قربت وضو بگیریم یعنی برای انجام فرمان خدا نه برای ریا یا چیز دیگر

* ترتیب را باید در شستن اعضای وضو رعایت کنیم.

* بین کارهای وضو نباید زیاد فاصله انداخت یعنی باید کارهای وضو را پشت سر هم انجام داد.

* کارهای وضو را در صورتی که بتوانیم باید خودمان انجام دهیم و نمی توان از کسی مثلاً در شستن دست و صورت کمک گرفت.

کارهایی که باید برای آنها وضو گرفت

1. تمام نمازهای واجب به جز نماز میت

2. طواف واجب خانه خدا

3. اگر بعد از نماز بخواهیم جزئی از نماز را که فراموش شده به جا آوریم مثل سجده یا تشهد فراموش شده

4. تماس بدن با خطر قرآن و اسم خداوند و اسم انبیاء و 14 معصوم

چه چیزهایی وضو را باطل می کند؟

الف- خروج ادرار و مدفوع

ب- خارج شدن باد شکم

ج- خوابیدن، طوری که گوش نشنود و چشم هم نبیند.

د- مستی و بیهوشی و دیوانگی

و- جنابت و هر چیزی که موجب غسل باشد.

تماس بدن با قرآن

اگر وضو نداشته باشیم تماس بدنمان ( به جز مو) با خطر قرآن حرام است. ولی دست زدن به ترجمه فارسی یا انگلیسی قرآن اشکالی ندارد.

تماس بدن با اسم خداوند و 14 معصوم

اگر وضو نداشته باشیم تماس بدنمان ( به جز مو و ناخن) با اسم خداوند متعال و بنابر احتیاط واجب 14 معصوم حرام است هر چند به زبانی دیگر مثلاً به زبان انگلیسی نوشته شده باشد مثل :God

 

 

 

غسل

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از مقدمات نماز، طهارت است و یکی از راه های به دست آوردن طهارت، غسل است.

غسلهای واجب

1- غسل جنابت      2- غسل حیض      3- غسل نفاس 4- غسل استحاضه

5- غسل مس میت          6- غسل میت       7- غسل نذر و عهد و قسم

دو روش غسل

به دو صورت می توانیم غسل کنیم:

1- غسل ترتیبی                 2- غسل ارتماسی

غسل ترتیبی

در غسل ترتیبی به نیت غسل، سه مرحله را انجام می دهیم:

اول: سر و گردن را کاملاً می شوییم.

دوم: طرف راست بدن را کاملاً می شوییم

سوم: طرف چپ بدن را کاملاً می شوییم.

چند نکته مهم

* قبل از غسل باید هر چیزی را که مانع رسیدن آب به بدن است برطرف کنیم.

* تمام شرطهای وضو، در غسل هم شرط است مثل غصبی نبودن آب.

* در غسل ترتیبی لازم نیست بدن را از بالا به پایین بشوییم.[30]

* اگر غسل جنابت کنیم نباید برای نماز وضو بگیریم تا وقتی که یکی از مواردی که وضو را باطل می کند پیش آید.

غسل ارتماسی

غسل ارتماسی آن است که با نیت غسل یک باره زیر آب برویم به طوری که آب تمام بدن را فرا گیرد.

 

 

 

غسل جنابت

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از مسائلی که برای نوجوانان پیش می آید و ممکن است در ابتدای نوجوانی با احکام آن آشنا نباشند جنابت است.

علامت بلوغ

یکی از علائم بالغ شدن پسران خروج منی است هر چند که پانزده سال قمری تمام نشده باشد.

جنابت یا جنب شدن یعنی چه؟

یکی از عوامل جنابت خارج شدن رطوبتی به نام منی از انسان در خواب یا بیداری است که علائمی خاص دارد

شک در جنابت

اگر کسی شک کند که منی از او خارج شده یا نه، غسل بر او واجب نیست.

وظیفه جنب

بر کسی که جنب شده واجب است که برای نمازهای خود غسل کند وگرنه نمی تواند نماز بخواند

آنچه بر جنب حرام است

بعضی از کارهایی که بر شخص جنب حرام است عبارتند از:

* رساندن بدن به خطر قرآن یا اسم پیامبران و 14 معصوم

* توقف در مساجد؛ ولی ماندن در حسینیه ها اشکالی ندارد.

* خواندن سوره هایی که سجده واجب دارند. این سوره ها عبارتند از: فصلت، نجم، علق، سجده[31]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تیمم(1)

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی دیگر از راه های طهارت برای نماز، تیمم است

مواردی که به جای وضو یا غسل باید تیمم کنیم

گاهی به جای وضو یا غسل، تیمم واجب میشود. در اینجا به سه مورد از مواردی که باید تیمم کنیم و بیشتر مورد نیاز است اشاره می کنیم:

1. جایی که به آب دسترسی نداشته باشیم

2. ترس از ضرر آب برای بدن: اگر بترسیم که آب برای بدنمان ضرر داشته باشد مثلاً اگر وضو یا غسل کنیم به شدت سرما می خوریم در اینجا به جای وضو یا غسل باید تیمم کنیم.

3. کمی وقت برای وضو یا غسل

مثال: ممکن است یک روز صبح، نزدیک طلوع آفتاب بیدار شویم و وقت آنقدر کم باشد که اگر وضو بگیریم نمازمان قضا می شود. در چنین موردی اگر تیمم نسبت به وضو وقت کمتری می گیرد و باعث می شود که نمازمان قضا نشود، باید تیمم کنیم.

همچنین اگر غسلی بر ما واجب باشد و طولانی بودن زمان غسل باعث شود که نمازمان قضا شود باید تیمم کنیم و البته باید برای نمازهای بعدی غسل کنیم.

 

تیمم (2)

موضوع

مسئله

چیزهایی که می توان بر آن تیمم کرد

1- خاک 2- کلوخ  3- ماسه  4- انواع سنگ مثل سنگی که در نمای ساختمان استفاده می شود. البته تیمم بر کاشی صحیح نیست.[32]

شرایط چیزی که بر آن تیمم می کنند

1- پاک باشد ( نجس نباشد)             2- غصبی نباشد

چگونه تیمم کنیم؟

تیمم پنج مرحله دارد: اول: نیت        دوم: زدن کف دو دست با هم بر چیزی که تیمم بر آن صحیح است.

سوم: کشیدن کف دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که وی سر روییده تا روی ابرو و بالای بینی

چهارم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست از مچ تا نوک انگشتان.

پنجم: کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ از مچ تا نوک انگشتان[33]

چند نکته مهم

* باید دقت کنیم که وقتی تیمم می کنیم، دست زیرین باید ثابت و بی حرکت باشد.

* در هنگام تیمم نباید مانعی در اعضای تیمم وجود داشته باشد، مثل : انگشتر یا لاک آرایشی

* در نیت تیمم باید مشخص شود که تیمم، بدل از وضو است یا غسل و باید در تیمم بدل از غسل مشخص شود که تیمم، بدل از چه نوع غسلی است.

*تیمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقی ندارد.

 

 

 

بحث چهارم: نماز

موضوع

مسئله

مقدمه

نماز یکی از مهمترین واجبات دینی است که اگر مورد قبول درگاه خداوند واقع شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود.

همانطور که اگر انسان شبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی خود را بشوید، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنج گانه هم انسان را از گناهان پاک می کند.

نمازهای واجب یومیه

بعضی از نمازها واجبند و بعضی مستحب، یکی از نمازهای واجب، نمازهای یومیه است که آن را در پنج نوبت به جا می آوریم که عبارتند از نمازهای: صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء

مقدمات نماز

نمازهای یومیه مقدماتی دارند که نمازگزار باید قبل از نماز آنها را رعایت کند. این مقدمات عبارتند از:

1- طهارت                2- شناختن وقت نماز       3- شناخت قبله

4- رعایت شرایط مکان نمازگزار       5- پوشیدن لباس مناسب طبق احکام

 

 

 

شناخت وقت نماز

موضوع

مسئله

مقدمه

امروزه به برکت جمهوری اسلامی ، اوقات نماز به طور دقیق از صدا و سیما و سالنامه ها به اطلاع عمومی مردم می رسد. بنابراین برای عموم مردم، شناخت اوقات نماز به طریق تخصصی که در کتب فقهمی آمده لزومی ندارد. اما ذکر چند نکته ضروری است.

وقت نماز صبح

از ابتدای اذان صبح تا طلوع آفتاب است

وقت نماز ظهر

از ابتدای اذان ظهار تا وقتی که به اندازه چهار رکعت به غروب آفتاب مانده باشد. زیرا به اندازه چهار رکعت مانده به مغرب، وقت اختصاصی نماز عصر است و در این وقت، نماز ظهر قضا شده و فقط باید نماز عصر را خواند.

وقت نماز عصر

وقت نماز عصر پس از خواندن نماز ظهر در اول وقت شروع می شود تا غروب آفتاب

وقت نماز مغرب

از ابتدای اذان مغرب شروع می شود تا وقتی که به اندازه چهار رکعت به نیم شب شرعی مانده باشد. زیرا به اندازه چهار رکعت مانده به نیمه شب شرعی، وقت اختصاصی نماز عشاء است و در این وقت، نماز مغرب قضا شده و فقط باید نماز عشاء را خواند.

وقت نماز عشاء

پس از نماز مغرب شروع شده و تا نیمه شب شرعی ادامه دارد

نیمه شب شرعی چه زمانی است؟

اگر فاصله میان غروب آفتاب تا اذان صبح را نصف کنیم، آن ساعت، وقت دقیق نیمه شب شرعی است. معمولاً نیمه شب شرعی حدود 11 ساعت و ربع بعد از اذان ظهر است. یعنی اگر اذان ظهر ساعت 12 باشد نیمه شب شرعی حدود ساعت 15/11 دقیقه شب می باشد.

نکته

باید توجه داشت که این ساعت در روزهای مختلف سال کمی تغییر می کند.

 

 

 

شناخت قبله

موضوع

مسئله

تشخیص قبله، مقدمه نماز

واجب است که نمازهای خود را رو به خانه کعبه که در مکه واقع است بخوانیم. ما ایرانیها که در شهر مکه نیستیم و از کعبه دور هستیم اگر طوری بایستیم که دیگران بگویند رو به قبله ایستاده کافی است.[34]

راه های تعین قبله

از چند راه می توان قبله را شناخت:

* خودمان به مسیر قبله یقین پیدا کنیم.

* دو نفر شاهد عادل بگویند که قبله کدام طرف است.

* از کسی که از روی قواعد علمی قبله را تعیین می کند و مورد اطمینان است بپرسیم که جهت قبله کدام است.

* اگر موارد قبلی ممکن نشد می توانیم از محراب مسجد یا قبر مومنین، قبله را تشخیص دهیم.

وظیفه کسی که نتواند از هیچ راهی قبله را تعیین کند

اگرا ز هیچ راهی نتوانیم قبله را تعیین کنیم و حتی گمان به جهت قبله هم پیدا نکردیم در صورتی که وقت هست باید به چهار طرف، چهار نماز بخوانیم[35]و[36] و[37]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لباس نمازگزار

 

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از مقدمات نماز، رعایت شرایط لباس نمازگزار است.

مقدار پوشش مرد در نماز

زن باید در نماز، تمام بدن خود را به جز گردی صورت (مقداری که در وضو می شوید) و پاها و دستها را تا مچ بپوشاند. اما برای اطمینان باید بیشتر از گردی صورت و کمی پایین تر از مچ پا و مچ دست را بپوشاند.

فرق پوشش زن در نماز و در مقابل نامحرم

همانطور که ذکر شد پوشاندن مچ پا به پایین در نماز برای زن لازم نیست ولی باید دقت داشت که در مقابل نامحرم واجب است که در نماز و غیر نماز پایین تر از مچ پا را هم بپوشاند.

شرایط لباس نماز گزار

الف- باید پاک باشد یعنی نجس نباشد.

ب- باید مباح باشد یعنی غصبی نباشد.

ج- باید از اجزاء مردار نباشد.

د- از حیوان حرام گوشت نباشد.

ه- لباس مرد، ابریشم خالص یا طلاباف نباشد.

چند نکته در مورد پاک بودن لباس نمازگزار

* اگر عمداً با بدن یا لباس نجس نماز بخوانیم نماز باطل است.

* اگر ندانیم که بدن یا لباسمان نجس است و بعد از نماز بفهمیم نجس بوده نمازمان صحیح است

* اگر بدانیم که بدن یا لباسمان نجس است ولی فراموش کنیم و با همان لباس نماز بخوانیم نمازمان باطل است و باید دوباره بخوانیم.

* اگر خونی که به لباس یا بدنمان ریخته کمتر از مساحت یک درهم ( یا یک سکه دو ریالی یا تقریباً به اندازه یک بند انگشت[38]) باشد نماز باطل نمی باشد اما گر سر سوزنی خون حیض یا نفاس و بنا بر احتیاط واجب خون استحاضه در بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است.

 

 

لباس نمازگزار (2)

موضوع

مسئله

چند مسئله در مورد غصبی نبودن لباس نمازگزار

* اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخوانیم باطل است.

* اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده ایم لباس بخریم و در آن لباس، نماز بخوانیم نمازمان باطل است.

لباس نمازگزار نباید از مردار یا بدن حیوان حرام گوشت باشد

*اگر با لباسی نماز بخوانیم که جزئی از بدن حیوان حلال گوشت مرده دارای خون جهنده در آن باشد نمازمان باطل است. مثل لباس چرمی که از پوست گاو مرده باشد اما مو و ناخن و پشم آن اشکالی ندارد

* اگر با لباسی نماز بخوانیم که حتی مویی از بدن حیوان حرام گوشت دارای خون جهنده در آن باشد، نمازمان باطل است. بنابراین اگر بدانیم یک تار موی گربه که حرام گوشت است در لباسمان باشد با آن لباس نمی توان نماز خواند.

چند مسئله در مورد طلا و لباس ابریشمی

* انگشتری طلا و ساعت طلا به دست کردن یا زنجیر طلا به گردن انداختن باری مرد در نماز و غیر نماز حرام است و نماز را باطل می کند.[39]

* پوشیدن لباسن ابریشمی خالص برای مرد در نماز، حرام است و نماز را باطل می کند.

* پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد، حرام است وهمچنین پوشیدن لباس مخصوص مردان برای زن، حرام است؛ ولی نماز را باطل نمی کند

 

 

 

مکان نمازگزار

موضوع

مسئله

شرایط مکان نمازگزار

مکانی که در آن نماز می خوانیم باید چند شرط داشته باشد:

1. واجب است که مباح باشد

بنابراین در جای غصبی که صاحبش راضی نیست نمی توان نماز خواند مگر در حال ناچاری

2. واجب است بی حرکت باشد.

بنابراین نماز خواندن در هواپیما و قطار در حال حرکت صحیح نیست مگر اینکه انسان به دلیل تنگی وقت یا دلیلی دیگر ناچار باشد.

3. جایی که پیشانی بر آن می گذاریم باید از نجاست، پاک باشد.

4. در جایی که نماز می خوانیم نباید نجاست مرطوب باشد به طوری که به بدن یا لباسمان سرایت کند.

5. جایی که بر آن سجده می کنیم ( مهر) نباید از جای انگشتان پا و زانوها بیشتر از چهار انگشت بسته، پایین تر و یا بلند تر باشد.

6. در جایی باید نماز خواند که بتوان واجبات نماز را انجام داد مثلا نباید در جایی نماز خواند که سقف آن به قدری کوتاه است که نمی توان ایستاده نماز خواند یا به قدری تنگ است که سجده و رکوع را نمی توان انجام داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واجبات نماز

موضوع

مسئله

واجبات نماز

یازده چیز در نماز واجب است:

1- نیت             2- قیام ( ایستادن )              3- تکبیره الاحرام

4- قرائت        5- رکوع         6- سجده         7- تشهد

8- سلام       9- ترتیب        10- موالات          11- ذکر سجده و رکوع

ارکان نماز

بعضی از واجبات نماز، رکن هستند و بعضی غیر رکن. در تقسیم بندی یازده گانه واجبات نماز، شماره های 1، 2، 3، 5 و 6 رکن هستند و بقیه غیر رکن.

فرق رکن با غیر رکن چیست؟

رکن نماز آن است که اگر آن را در نماز به جا نیاوریم و یا کم و زیاد کنیم نمازمان باطل می شود چه عمداً باشد و چه از روی فراموشی.

واجب غیر رکن آن است که اگر عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می شود ولی اگر از روی فراموشی باشد نماز باطل نمی شود.

احکام نماز

در این درس و درسهای آینده احکام واجبات یازده گانه نماز ذکر می شود.

نیت در نماز یعنی چه؟

نماز را باید به قصد قربت بخوانیم یعنی باید نماز را به قصد انجام فرمان خداوند، آغاز کنیم و تا آخر نماز متوجه باشیم که چه نمازی بخوانیم و این قصد را حفظ کنیم

دو نکته مهم

* به زبان آوردن نیت لازم نیست بلکه همین که از ابتدا تا آخر نماز بدانیم چه می کنیم و چه نمازی می خوانیم کافی است.

* اگر به قصد خودنمایی نماز بخوانیم نمازمان باطل است.

 

 

قیام

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از واجبات نماز، ایستادن در هنگام نماز است.

قیام واجب در نماز

در چهار جای نماز ایستادن واجب است:

1- هنگام گفتن تکبیره الاحرام   2- هنگام خواندن حمد و سوره

3- پیش از رکوع               4- بعد از رکوع

نکته مهم

در چهار مورد بالا، اولی و سومی، رکن هستند ولی دومی و چهارمی، رکن نیستند. ( به تفاوت رکن و غیر رکن در درس قبل دقت کنید.)

قیام قبل از رکوع چیست؟

واجب بلکه رکن است که قبل از رکوع نماز، لحظه ای ( به اندازه گفتن یک الله اکبر) بایستیم و مکث کنیم، بعد به رکوع رویم

احکام قیام

موقع ایستادن در نماز:

* نباید بدن را حرکت دهیم یا به طرفی خم شویم.

* نباید پاها را زیادتر از حد معمول باز کنیم.

* نباید به چیزی تکیه کنیم

* باید هر دو پایمان روی زمین باشد.

* وقتی که انسان در بین نماز می خواهد کمی عقب یا جلو رود یا بدن را کمی به سمت چپ و راست حرکت دهد نباید چیزی بگوید

وقتی نتوانیم ایستاده نماز بخوانیم

تا جایی که ممکن است باید ایستاده نماز بخوانیم. اما اگر نتوانیم راست بایستیم باید به هر نحوی که می شود بایستیم مثلاٌ به چیزی مانند عصا تکیه دهیم یا پاها را باز کنیم یا خم شویم یا بدن را کج کنیم. ولی اگر به هیچ وجه نتوانیم بایستیم باید نشسته نماز بخوانیم و اگر نتوانیم به هیچ وجه نشسته نماز بخوانیم باید خوابیده نماز بخوانیم و برای رکوع و سجده با بستن و باز کردن چشم اشاره کنیم.

 

 

تکبیره الاحرام، قرائت

موضوع

مسئله

مقدمه

گفتن « الله اکبر» در ابتدای نماز را که یکی از واجبات نماز است، تکبیره الاحرام گویند.

واجبات تکبیره الاحرام

* حروف « الله اکبر» را باید صحیح و به صورت عربی بخوانیم.

* در هنگام گفتن « الله اکبر» بدن باید آرام باشد.

* « الله اکبر» و تمام اذکار نماز را باید طوری بخوانیم که اگر مانعی در کار نباشد، خودمان صدایمان را بشنویم یعنی نباید زیاد آهسته بخوانیم

یک نکته

بالا آوردن دستها در موقع گفتن « الله اکبر» واجب نیست

خوانده حمد و سوره

در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه واجب است که ابتدا حمد و سپس یک سوره از قرآن ماننده سوره توحید را بخوانیم

فراموش کردن حمد و سوره

اگر خواندن حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کنیم و بعد از رسیدن به رکوع یادمان بیاید نمازمان صحیح است.[40]

بلند یا آهسته خواندن حمد و سوره

الف: در نماز صبح، مغرب و عشاء: مرد باید تمام کلمات و حروف حمد و سوره را بلند بخواند ولی زن در صورتی که نامحرمی صدای او را می شوند، احتیاط واجب ان است که حمد و سوره را بلند نخواند.[41]و [42]

ب: در نماز ظهر و عصر: مرد و زن باید حمد و سوره را آهسته بخوانند.

اشتباه در آهسته یا بلند خواندن حمد و سوره

اگر مثلاً در بین خواندن حمد و سوره نماز صبح بفهمیم که اشتباهاً حمد و سوره را آهسته می خوانیم لازم نیست مقداری که خوانده ایم دوباره بخوانیم بلکه ادامه آن را بلند می خوانیم.

 

 

 

تسبیحات اربعه، تجوید

موضوع

مسئله

ذکر تسبیحات اربعه

ذکر رکعت سوم و چهارم نمازهای واجب یومیه، یک بار تسبیحات اربعه است یعنی بگوییم:

« سبحان الله والحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر» و می توانیم به جای این ذکر، سوره حمد را بخوانیم.

سه نکته

1. اگر سه مرتبه تسبیحات اربعه را بخوانیم بهتر است.

2. در رکعت سوم و چهارم چه تسبیحات اربعه بخوانیم و چه سوره حمد، بر مرد و زن واجب است که آن را آهسته بخوانند.

3. اگر عادت داشته باشیم که در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه بخوانیم و ناگهان اشتباهاً و بدون قصد، زبانمان شروع به خواندن سوره حمد کند، باید آن را رها کنیم و دوباره حمد یا تسبیحات را بخوانیم

تلفظ حروف عربی

« چند نکته تجویدی»

اگر در نماز ، تلفظ حروف عربی را رعایت نکنیم یعنی به جای حرفی، حرف دیگر بگوییم مثلاً به جای حرف «ض»، «ز» تلفظ کنیم، نمازمان باطل می شود.[43]

رعایت مدی که در یک کلمه واقع شده است مثل « ولا الضالین» واجب نیست[44] ولی بهتر است مد بدهیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رکوع و سجود

موضوع

مسئله

رکوع چیست؟

در هر رکعت از نماز، بعد از تمام شدن حمد وسوره و یا تسبیحات اربعه، باید به نیت رکوع به اندازها ی خم شویم که دستها[45] به زانو برسد.

ذکر رکوع

سه بار « سبحان الله» و یا یک بار « سبحان ربی العظیم و بحمده» کافی است.

نکته مهم

واجب است در حالی که در رکوع، ذکر می گوییم بدنمان آرام ( و بدون حرکت) باشد.

واجبی دیگر

واجب است بعد از رکوع ، لحظه ای ( مثلاً به اندازه گفتن یک الله اکبر) بدون حرکت بایستیم بعد به سجده برویم.

سجده، کمال تواضع

در هر رکعت از نماز بعد از رکوع باید به نیت سجده، پیشانی خود را بر زمین بگذاریم. در سجده واجب است که هفت عضو از بدن بر زمین باشد:

1 و 2- کف دو دست              3 و 4- دو زانو

5 و 6- سر دو انگشت بزرگ پاها     7- پیشانی

نکته

واجب است که این هفت عضو در سجده بر زمین باشند و بیشتر از آن مثل قرار گرفتن ساعد بر زمین اشکالی ندارد

ذکر سجده

سه بار « سبحان الله» یا یک بار « سبحان ربی الاعلی و بحمده» کافیا ست

نکته مهم

در حالی که در سجده، ذکر می گوییم باید بدنمان آرام باشد.

سجده واجب قرآن

چهار آیه در قرآن هست که اگر بخوانیم و یا مستقیماً از کسی بشنویم[46] واجب است که بعد از تمام شدن آیه، سجده کنیم:

1- آیه 15 سوره سجده     2- آیه 37 سوره فصلت 3- آیه آخر سوره نجم 4- آیه اخر سوره علق

 

 

تشهد ، سلام، ترتیب ، موالات

موضوع

مسئله

تشهد چیست

در رکعت دوم و آخر تمام نمازها بعد از سجده دوم باید بنشینیم و در حالی که بدنمان آرام است به یگانه بودن خدا و پیامبری حضرت محمد (ص) شهادت دهیم و بر او صلوات بفرستیم

ذکر تشهد

اشهد ان لا اله الا الله و حده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد

سلام پایان نماز

هنگامی که تشهد رکعت آخر نماز تمام شد، سه جمله به عنوان سلام نماز می گوییم و نماز را تمام می کنیم:

* السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته

* اسلام علینا و علی عباد الله الصالحین

* السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نکته

گفتن هر سه جمله واجب نیست بلکه عبارت « اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته» کافی است

ترتیب در اعمال نماز

ترتیب در نماز آن است که جای کارهای نماز را با یکدیگر عوض نکنیم و به همان ترتیبی که ذکر شد پشت سر هم بخوانیم.

موالات در نماز یعنی چه؟

واجب است که کارهای نماز را بدون فاصله و پشت سر هم انجام دهیم و اگر به قدری بین کارهای نماز فاصله اندازیم که از حالت نمازگزار خارج شویم و نگویند نماز می خواند، نمازمان باطل است.

دو نکته

* یکی از واجبات نماز، ذکر سجده و رکوع است که احکام آن در بحث سجده و رکوع گفته شد.

* قنوت در نمازهای یومیه، واجب نیست بلکه مستحب است.

 

 

 

مبطلات نماز (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

دوازده چیز باعث باطل شدن نماز می شود:

مبطلات نماز

1. از بین رفتن یکی از شرط های نماز، مثل اینکه در نماز بفهمیم مکان، نماز غصبی است.

2. باطل شدن وضو

3. عمداً گذاشتن دستها بر روی هم مانند اهل سنت

4. عمداً گفتن « آمین» بعد از حمد مانند اهل سنت

5. عمداً قهقهه زدن یعنی با صدای بلند خندیدن

6. عمداً گریه کردن با صدای بلند برای کارهای دنیایی؛ ولی برای ترس از خدا و آخرت ، گریه کردن مانعی ندارد.

7. کارهای غیر عادی که صورت نماز را به هم بزند، مثل کف زدن یا به هوا پریدن

8. برگرداندن تمام بدن از قبله

9. خوردن و آشامیدن

10. شک در تعداد رکعات نمازهای دو رکعتی و سه رکعتی

11. کم یا زیاد کردن ارکان نماز عمداً یا سهواً ، همچنین کم یا زیاد کردن واجبات غیر رکن عمداً

12. حرف زدن در نماز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مبطلات نماز (2)

 

موضوع

مسئله

یک اشتباه

گاهی می خواهیم در نماز چیزی را به کسی بفهمانیم، برای این کار بعضی با بلند گفتن یک « الله اکبر» مقصود خود را می رسانند در حالی که این اشتباه است، زیرا قصد ذکر مطلق را ندارد ولی گفتن الله اکبر یا سایر اذکار نماز، به قصد مطلق ذکر در هر جای نماز اشکال ندارد.

راه حل

در این موارد می توانیم یکی از اذکار خود نماز ( نه ذکری اضافه بر اذکار نماز) را به قصد ذکر، بلند بخوانیم و مقصود خود را برسانیم مثلاً اگر در حال خواندن سوره توحید در نماز مغرب هستیم و به جمله « الله الصمد» رسیده ایم می توانیم با همان نیت خواندن سوره توحید، این جمله را بلند بخوانیم و مقصود خود را برسانیم.

اگر در نماز کسی به ما سلام کند

همه می دانیم که جواب سلام واجب است حتی در حال نماز. حال اگر در نماز باشیم و کسی به ما سلام کند در جواب او اگر سلام را مقدم کنیم صحیح است  اما باید جوابش[47] را به همان اندازه که به ما سلام می کند بدهیم. مثلاً اگر گفت: « سلام علیکم» یا « علیکم السلام» ما هم در جواب بگوییم «سلام علیکم».

شکستن نماز

شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.

 

شکیات نماز

موضوع

مسئله

مقدمه

شکیات نماز بسیارند و ممکن است در جاهای مختلفی از نماز بین دو یا چند چیز شک کنیم. اما آنچه از شکیات، بیشتر اتفاق می افتد شامل موارد زیر است:

شک باطل

اگر در تعداد رکعات نمازهای دو رکعتی یا سه رکعتی شک کنیم نمازمان باطل است وآن نماز را باید دوباره بخوانیم.

شک بین 3 و 4

گاهی در نمازهای چهار رکعتی شک می کنیم که سه رکعت خوانده ایم و یا چهار رکعت. در اینجا باید بنا را بر آن بگذاریم که چهار رکعت خوانده ایم و نماز را تمام کنیم و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده بخوانیم.

شک بین 2 و 3

در نمازهای چهار رکعتی گاهی بعد از سجده دوم شک می کنیم که دو رکعت خوانده ایم یا سه رکعت. در اینجا بنا را بر آن می گذاریم که سه رکعت خوانده ایم و باید به رکعت چهارم برویم و بعد از اتمام نماز باید یک رکعت نماز احتیاط ایستاده بخوانیم.

شک بعد از سلام نماز

گاهی بعد از نماز شک می کنیم که آیا نمازمان صحیح بوده یا نه، مثلاً شک می کنیم که نماز را چهار رکعت خوانده ایم یا پنج رکعت. در این موارد نباید به شک خود اعتنا کنیم و نمازمان صحیح است.

یک نکته مهم

وقتی که نماز بین دو رکعت شک کردیم، ابتدا باید کمی فکر کنیم. اگر یقین و یا گمان به یکی از موارد پیدا کردیم به آن عمل می کنیم و گرنه به دستورهای گفته شده عمل می کنیم.

 

 

 

نماز احتیاط، نماز قضا

موضوع

مسئله

نماز احتیاط

هنگامی که نماز احتیاط بر ما واجب می شود مثلاً شک بین 3 و4، بعد از سلام نماز باید فوراً ایستاده و به نیت نماز احتیاط « الله اکبر» بگوییم و وارد نماز شویم.

کیفیت نماز احتیاط

نماز احتیاط را به ترتیب زیر می خوانیم:

اول: نیت               دوم: تکبیره الاحرام                    سوم: حمد  

چهارم: رکوع              پنجم: دو سجده              ششم: تشهد و سلام  

اگر نماز احتیاط دو رکعتی بر ما واجب شده باشد رکعت دوم نیز مانند رکعت اول است البته در این صورت فقط رکعت دوم تشهد و سلام دارد.

خصوصیات نماز احتیاط

الف- نماز احتیاط سوره « قل هو الله» و قنوت ندارد.

ب- نباید نیت آن را بر زبان آوریم بلکه باید در قلب باشد.

ج- حمد آن را باید آهسته بخوانیم

نماز قضا

اگر نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باشیم واجب است قضای آن را به جا آوریم.

نماز قضای زن

نمازهای یومیه ای که زن در حال عادت ماهیانه یا نفاس نخوانده، قضا ندارد.

نمازهای باطل

اگر بعد از وقت نماز بفهمیم که نماز یا نمازهایی را که خوانده ایم باطل بوده باید قضای آن را بخوانیم

نماز قضا بعد از مرگ

تا وقتی که زنده هستیم هر چند به هیچ وجه نتوانیم نماز بخوانیم، دیگران نمی توانند نمازهای ما را قضا کنند. اما پدری [48] که از دنیا می رود، در صورتی که نماز یا روزه قضا داشته باشد بر پسر بزرگش واجب است که نماز و روزه او را قضا کند.

 

 

 

نماز مسافر

موضوع

مسئله

مقدمه

گاهی به مسافرت می رویم. دین ما برای مسافرف احکام خاصی دارد از جمله آنکه باید نماز را با شرایطی خاص، شکسته بخوانیم

نماز شکسته یعنی چه؟

شکسته خواندن نماز به این معنی است که نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی بخوانیم.

چه موقع نماز را شکسته بخوانیم؟

در سفر باید نماز را شکسته بخوانیم در اینجا چند شرط از آن شرایط را ذکر می کنیم؟

1. از اول مسافرت، قصد 45 کیلومتر رفت و برگشت را داشته باشیم.

2. طول مسیر رفت در مسافرت باید 5/22 کیلومتر یا بیشتر باشد و مسیر رفت و برگشت روی هم باید 45 کیلومتر باشد.

3. شغل ما مسافرت نباشد. پس نماز راننده های برون شهری که برای کار خود مسافرت می کنند کامل است.

4. سفر ما کمتر از 10 روز باشد. پس اگر 10 روز یا بیشتر در جایی ساکن باشیم نمازمان کامل است.

سفر معصیت

اگر هدف از مسافرت انجام گناهی باشد نماز شکسته نمی شود.

 

 

 

نماز آیات

موضوع

مسئله

مقدمه

گاهی حوادث غیر عادی که از آیات بزرگ الهی است، در طبیعت اتفاق می افتد. در این موارد بر ما واجب است که نماز آیات بخوانیم.

چه مواقعی باید نماز آیات بخوانیم؟

نماز آیات در چهار مورد واجب می شود:

* خورشید گرفتگی اگرچه کم باشد و کسی هم نترسد.

* ماه گرفتگی اگر چه کم باشد و کسی هم نترسد

* زلزله اگر چه کسی نترسد

* رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و سایر حوادث طبیعی در صورتی که بیشتر مردم بترسند.

چگونگی نماز آیات

نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت پنج رکوع دارد و به ترتیب زیر می توانیم آن را به جا آوریم.

اول: نیت نماز آیات و گفتن « الله اکبر»

دوم: خواندن سوره حمد و گفتن « بسم الله الرحمن الرحیم»

سوم» رکوع- چهارم : می ایستیم و می گوییم « قل هو الله احد»

پنجم: رکوع- ششم: می ایستیم و می گوییم « الله الصمد»

هفتم: رکوع- هشتم: می ایستیم و می گوییم « لم یلد و لم یولد»

نهم: رکوع- دهم: می ایستیم و می گوییم « ولم یکن له کفواً احد»

یازدهم: رکوع         دوازدهم: می ایستیم و بعد به سجده می رویم.

رکعت دوم را نیز به این صورت به جا می آوریم و با تشهد و سلام نماز را به پایان می رسانیم.

 

 

 

بحث پنجم : روزه

روزه (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

ما مسلمانان در هر سال، ماه مبارک رمضان را روزه می گیریم یعنی در هر روز از ماه مبارک رمضان از اذان صبح تا اذان مغرب، کارهایی را که روزه را باطل می کند انجام نمی دهیم.

نیت روز ماه رمضان

برا روزه ماه رمضان باید نیت داشته باشیم اما لازم نیست که نیت روزه را به زبان آوریم یا از قلب خود بگذرانیم بلکه همین که برای اجرای دستور خداوند، از اذان صبح تا اذان مغرب کارهای باطل کننده روزه را انجام ندهیم، خود همین عمل را به معنی داشتن نیت است.

روزه یوم الشک

گاهی شک داریم که روز آخر ماه شعبان است یا روز اول ماه رمضان. در چنین موردی نمی توانیم نیت روزه ماه رمضان کنیم بلکه می توانیم نیت روزه مستحبی یا قضا کنیم و اگر بعداً معلوم شود که آن روز، روز اول ماه رمضان بوده، روزه آن روز برای ماه رمضان محسوب می شود.

آنچه روزه را باطل می کند

* خوردن و آشامیدن:

1. اگر عمداً در حال روزه، چیزی بخوریم یا بیاشامیم، روزه ما باطل می شود اما اگر خوردن از روی فراموشی باشد روزه را باطل نمی کند.

2. سرم یا آمپولی که به جای غذا و به اصطلاح تقویتی است روزه را باطل می کند اما آمپول بی حسی یا آمپولی که به جای دارو است اشکال ندارد.[49]و[50]

 

 

 

روزه (2)

موضوع

مسئله

مبطلات روزه

* جماع در روزه

نکته

کسی که در روز و در هنگام خواب، محتلم شود روزه اش باطل نمی شود فقط باید برای نماز غسل کند.

* استمناء : یعنی انسان با خود کاری کند که منی از او خارج شود. این کار در ماه رمضان و غیر آن حرام است.

* دروغ بستن بر خدا و چهارده معصوم و پیامبران و جانشینان آنها روزه را باطل می کند. مثلاً به دروغ بگوییم: فلان جمله از امام علی (ع) است.

غبار غلیظ چیست؟

* رساندن غبار غلیظ به حلق نیز روزه را باطل می کند.[51]

منظور از غبار غلیظ، غباری است که خیلی زیاد و شدید باشد اما گرد و خاک کم، اشکالی ندارد.

در هنگام روزه باید از دود سیگار و تنباکو و بخار غلیظ اجتناب کرد.

* فرو بردن تمام سر در آب، هر چند بقیه بدن بیرون از آب باشد روزه را باطل می کند. ( دوش گرفتن یا داخل آب رفتن به شرطی که تمام سر را زیر آب نبرد روزه را باطل نمی کند.)

* باقی ماندن بر جنابت یا حیض یا نفاس به صورت عمدی تا اذان صبح روزه را باطل می کند.

آروغ زدن

پس کسی که بر او یکی از این غسلها واجب است باید قبل از اذان صبح غسل کند یا اگر وقت نبود تیمم کند وگرنه روزه اش باطل می شود.

* اگر روزه دار عمداً استفراغ ( قی) کند روزه اش باطل می شود.

اما بیماری که بی اختیار استفراغ کند روزه اش باطل نمی شود.

اگر روزه دار آروغ بزند و بی اختیار چیزی وارد دهان شود اگر دوباره عمداً آن را فرو دهد روزه اش باطل است.

 

 

 

روزه (3)

موضوع

مسئله

قضای روزه

در صورتی که روز را در وقت آن نگیریم و یا باطل کنیم باید بعداً روزه آن روز را قضا کنیم یعنی به جای آن روز، یک روز را روزه بگیریم.

کفاره روزه

اگر عمداً روزه را باطل کنیم علاوه بر قضای روزه در بعضی موارد باید به عنوان جریمه، کفاره بدهیم.

راه های کفاره دادن

به دو صورت می توانیم کفاره دهیم:

1. 60 روز ، روزه بگیریم با این شرط که 31 روز از آن پشت سر هم باشد.

2. 60 نفر فقیر را سیر کنیم.

نکته مهم

در بعضی موارد که به طور مفصل در رساله ها آمده است، کفاره باطل کردن روزه، کفاره جمع است یعنی هم باید 60 روز روزه بگییم و هم باید 60 نفر فقیر را سیر کنیم. مثلاً کسی که با عمل حرام، روزه را باطل نماید کفاره جمع بر او واجب می شود مانند شراب خوردن در ماه مبارک رمضان

روزه مسافر

روزه مسافری که نمازهای چهار رکعتی اش را شکسته می خواند، حرام و باطل است. اما مسافری که نمازش شکسته نیست مثل راننده، باید روزه اش را در سفر هم بگیرد.

چه روزه هایی حرامند؟

1. روزه عید فطر و عید قربان

2. روزه مستحبی زن در صورتی که شوهرش راضی نباشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحث ششم: زکات

 

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از واجبات اقتصادی دین اسلام، زکات است. در دین ما دو نوع زکات واجب است:

1. زکاتی که بر اموالی خاص تعلق می گیرد.

2. زکات فطره یا فطریه

زکات اموال

زکات نوع اول بر سه نوع از اموال که شامل 9 مورد است با شرایطی خاص تعلق می گیرد:

1. غله: گندم ، جو، کشمش، خرما    2. سکه: طلا و نقره

3. دام: شتر، گاو، گوسفند

حد نصاب اموال

زکات در صورتی واجب می شود که مورد زکات به حد نصاب برسد بنابراین بر موارد زیر زکات تعلق می گیرد:

1. غلات: حدود 847 کیلوگرم و بیشتر

2. شتر: 5 راس و بیشتر

3. گاو: 30 راس و بیشتر

4. گوسفند: 40 راس و بیشتر

5. طلا: 15 مثقال و بیشتر

6. نقره: 105 مثقال و بیشتر

 

 

 

 

 

 

 

 

زکات (2)

 

موضوع

مسئله

چند مسئله

* مخارجی را که کشاورز برای گندم و جو و خرما و کشمش صرف کرده است، مانند مزد آماده کردن زمین و بذر و... می تواند از حاصل، کم کند و اگر باقی مانده به حد نصاب رسید باید زکاتش را بدهد

* زکات طلا و نقره در صورتی واجب است که سکه باشد بنابراین زیور آلات زنان زکات ندارد.

* پرداخت زکات باید به قصد قربت یعنی به قصد انجام فرمان خداوند عالم باشد.

مصرف زکات

زکات را می توان در چند مورد مصرف کرد:

1- فقیر

2- کسی که نمی تواند بدهکاری خود را بپردازد.

3- مسافری که در راه مانده است و موارد دیگر

زکات فطره

نوع دوم از زکات، زکات فطره یا فطریه است که واجب است پس از اتمام ماه رمضان بپردازیم.

مقدار زکات فطره و مصرف آن

واجب است هر کس از طرف خودش و کسانی که نان خور او هستند اعم از فرزندان و همسر و ... به مقدار حدوداً 3 کیلوگرم گندم یا برنج یا مانند اینها و یا پول یکی از اینها را به مستحق بدهد.

نکته

*زکات فطره حتی بر کسی که عمداً یا به خاطر عذری روزه ماه رمضان را نگرفته واجب است.

* اگر سرپرست خانواده زکات فطره را ندهد، بر اعضای خانواده واجب نیست که خودشان زکات فطره بدهند.

 

 

بحث هفتم: خمس

خمس (1)

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از واجبات مهم اقتصادی دین اسلام، خمس است.

خمس یعنی چه؟

خمس یعنی آن که یک پنجم اموالی که ذکر خواهد شد را با شرایطی خاص حساب کنیم و جدا کنیم تا در مصارفی که مرجع تقلید صلاح می داند مصرف شود.

موارد وجوب خمس

1. منافع کسب و کار            2. معادن          3. گنج ها

4. اموال مخلوط به حرام              5. غنائم جنگی

6. جواهراتی که با غواصی از دریا به دست می آید.

خمس منافع کسب و کار

پرداخت همس در هفت مورد واجب است.یکی از آن موارد که بیشترین مردم شامل آن هستند خمس اموالی است که از مخارج سالیانه زیاد می آید

یعنی اگر کسی در طول سال در حد شئونات خود و خانواده اش خرج کرده باشد در صورتی که در پایان سال مالی، چیزی از اموال، اضافه مانده باشد آن را محاسبه می کند و یک پنجم آن را به عنوان خمس می پردازد و بقیه را برای خود نگه می دارد. اگر کسی به واسطه زیاده روی، بیشتر از مخارج عرفی خرج کرده باشد باید خمس مقدار زیادی  را بدهد و نیز اگر به واسطه قناعت، چیزی از مخارج سال زیاد بیاورد، باید خمس آن را پرداخت کند.

خمس بر چه کسی واجب است؟

بر هر کس که درآمدی اضافه بر مخارج دارد، به عبارت دیگر بر هر کس که یکی از موارد هفتگانه خمس را دارد خواه بالغ باشد یا نباشد[52] واجب است که سال خمسی داشته باشد اما پرداخت آن پس از بلوغ واجب است. پس بر کارگر، کارمند، کارخانه دار، کشاورز، کاسب و ... واجب است که برای خود، حساب سال خمسی داشته باشند.

 

 

 

خمس (2)

موضوع

مسئله

سال خمسی چیست؟

زمانی که انسان، اولین درآمد خود را کسب می کند[53] ابتدای سال خمسی اوست و زمانی که یک سال از اولین درآمدش گذشت واجب است که خمس باقیمانده اموال خود را بپردازد.

اگر نتوانیم خمس اموال خود را حساب کنیم

ممکن است کسی چند سال از اولین درآمدش بگذرد اما خمس اموال خود را نداده باشد و حال بخواهد این واجب را انجام دهد اما نتواند خمس اموال خود را حساب کند و یا ممکن است با توجه به اینکه احکام خمس، کمی مشکل است نتواند خمس اموال خود را حساب کند در این صورت چه باید کرد؟

راه حل

در چنین حالتی می توانیم لیست تمامی اموال منقول و غیر منقول خود را اعم از منزل مسکونی، مغازه، پول نقد، طلبکارها و ... بنویسیم و نزد نماینده مرجع تقلید برویم تا خمس اموالمان را با توجه به شئونات و شرایط خانوادگی و احکام خاص مرجع تقلیدمان حساب کند.

چند مسئله

* احکام خمس بسیار متنوع است و تحت شرایطی خاص و با توجه به نظر مرجع تقلید مورد نظر، بر اموال ما خمس تعلق می گیرد بنابراین ممکن است بسیاری از اموال ما خمس تعلق نگیرد.

* تا وقتی که خمس مال خود را نداده ایم نمی توانیم از آن استفاده کنیم هر چند قصد دادن خمس آن را داشته باشیم.

* پول خمس در دو مورد مصرف می شود:

1- نصف آن را که سهم امام زمان است باید به مرجع تقلید یا نماینده او بدهیم.

2- نصف دیگر را با اجازه مرجع تقلید باید به سید فقیری داد که دارای شرایط باشد.

 

 

 

بحث هشتم: معاملات و مسائل اقتصادی

خرید و فروش

موضوع

مسئله

مقدمه

روزانه برای همه ما اتفاق می افتد که برای رفع نیازهای خود چیزی بخریم یا بفروشیم آیا می تواند هر چیزی را خرید یا فروخت و یا آنکه خرید و فروش باید تحت ضوابط خاصی باشد؟

دین ما برای خرید و فروش هم، احکام واجب و حرام دارد و واجب است تا حدی که احتیاج است با این احکام آشنا شویم.

خرید و فروش حرام

در چند مورد، خرید و فروش حرام است:

1. خرید و فروش چیزهایی که معمولاً در کار حرام استفاده می شود مثل وسایل قمار بازی

2. خرید و فروش کتابهایی که انسان را گمراه می کند و همچنین فیلمهای مبتذل

3. خرید و فروش چیزی که انسان مالک آن نیست.

دو مسئله مهم

* فروختن جنسی که به طور مخفیانه با چیز دیگر مخلوط شده حرام است مثل شیر مخلوط به آب

* ربا در خرید و فروش اجناسی که با وزن یا پیمانه فروخته می شود و همچنین ربای در قرض حرام است.

مثال اول: معامله 10 کیلوگرم از یک نوع برنج مرغوب با 12 کیلوگرم از نوع پست تر از آن، حرام است.

مثال دوم: کسی پنج هزار تومان به دیگری قرض بدهد به شرط آنکه پس از مدتی شش هزار تومان پس بگیرد، حرام است

آیا می توان معامله را به هم زد؟

در بعضی موارد خریدار یا فروشنده می تواند معامله را به هم بزند.

-* در صورتی که خریدار و یا فروشنده در معامله گول خورده و ضرر مهمی کرده باشد.

* در صورتی که خریدار بعد از معامله بفهمد کالایی که خریده معیوب بوده است.

 

 

نقد و نسیه، وام بانکی

موضوع

مسئله

نقد و نسیه

در بسیاری موارد، فروشنده ها در معاملات روزمره، اجناس خود را به دو صورت نقد و نسیه می فروشند و معمولاً قیمت نسیه را بیشتر از نقد ذکر می کنند این نوع معاملات دو صورت دارد:

الف- اگر فروشنده بگوید: « این جنس را نقداً به قیمت هزار تومان می فروشم و به صورت نسیه هر مدتی که بگذرد سود آن را می گیرم» حرام است.

ب- اگر فروشنده هم مبلغ نسیه را و هم مدت آن را معین کند و بگوید: « این جنس را به صورت نقدی به هزار تومان و به صورت نسیه یک ساله هزار و دویست تومان می فروشم» اشکالی ندارد و حلال است

وام بانکی

شرط مبغلی معین در مدتی معین در بانک گذاشتن برای وام دادن در حکم رباست و جایز نیست.

 

 

اجاره، دفترچه بیمه، شرط بندی

موضوع

مسئله

اجاره

در قراردادهای اجاره خانه معمول است که مبلغی را به عنوان پول پیش به صاحبخانه می دهند و خانه را به عنوان رهن می گیرند و مقداری هم اجاره می دهند؛ این نوع قرارداد دو حالت دارد:

* اگر خانه را به مبلغی معین اجاره کنند و در ضمن آن شرط کنند که مستاجر مبلغی را به عنوان قرض الحسنه به صابخانه بدهد حلال است.

* اما اگر مستاجر پول پیش را بدهد و شرط کند که در مقابل پول پیش اجاره کمتری بدهد ربا است و حرام است.

شرط بندی

معمولاً مردم در بعضی از کارها بین یکدیگر شرط بندی می کنند. مثلاً اگر در یک مسابقه هر طرف بازنده شد به طرف دیگر یک وعده غذا بدهد. در این نوع شرط بندی ها طرفی که می بازد واجب نیست وعده غذا را بدهد.

 

 

بحث نهم: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع

مسئله

مقدمه

امام علی (ع) می فرمایند:

« امتهایی که پیش از شما بودند همین که آلوده به گناهان شدند و علما و پیشوایان دینی، آنان را از این گناهان و مفاسد بازنداشتند، آنان هم به گناهان خویش افزودند و گرفتاریهای عظیمی پیدا کردند. پس شما امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدانید که عمل به این دو وظیفه بزرگ، نه اجل کسی را نزدیک می کند و نه روزی کسی را از بین می برد.»

یکی از مهمترین واجبات الهی دین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است.

آنچه که پس از تشکیل جوامع اسلامی، همواره باعث انحطاط و ضعف جامعه شده است ترک این دو واجب الهی است. بنابراین باید در جامعه اسلامی خود، این دو واجب را زنده کنیم تا ارزشهای اسلامی جامعه مان کمرنگ نشود.

چو می بینی که نابینا و چاه است

                                               اگر خاموش بنشینی گناه است

معروف و منکر چیست؟

تمام اعمالی که در دین ما واجب است، معروف هستند و تمام محرمات، منکر هستند. بنابراین امر به معروف در یک معنای کلی یعنی واداشتن دیگران به انجام واجبات الهی و نهی از منکر یعنی منع دیگران از انجام محرمات الهی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امر به معروف و نهی از منکر (2)

موضوع

مسئله

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر با چند شرط واجب است و اگر این شرایط موجود نباشد واجب نیست.

این شرایط عبارتند از:

1. باید مطمئن باشیم که آنچه شخص گناهکار انجام می دهد حرام است و یا آنچه ترک می کند واجب است.

2. باید احتمال دهیم که امر یا نهی در او اثر می گذارد پس اگر بدانیم که تاثیر ندارد واجب نیست.

3. شخص گناهکار بخواهد کار خود را تکرار کند.

4. امر و نهی باعث ضرر جانی یا آبرویی یا مالی قابل توجه نشود.

چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟

امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد. هر کدام از این مراتب که موثر بود نباید مرتبه بعدی را انجام داد.

مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارتند از:

اول: باید با رفتار خود مثل روبرگرداندن از او یا عبوس کردن چهره به او بفهمانیم که کار او اشتباه است.

دوم: به وسیله زبان به او بگوییم.

سوم: با استفاده از زور، او را به انجام واجب و ترک حرام وادار کنیم.

نکته مهم

در نهی از منکر، زخمی کردن یا کشتن گناهکار بدون اجازه حاکم شرع جایز نیست مگر اینکه منکر از اموری باشد که اهمیت زیادی دارد مثل آنکه کسی بخواهد انسان بی گناهی را بکشد و جلوگیری از او بدون مجروح کردن یا کشتن وی ممکن نباشد.

 

بحث دهم: احکام اشیاء پیدا شده

موضوع

مسئله

اشیاء پیدا شده

گاهی اتفاق می افتد که چیزی را پیدا کنیم در این صورت با آن شیء پیدا شده، چه باید کرد؟

اول: باید بدانیم که بهتر است آن شیء را بر نداریم چرا که برداشتن آن مکروه است.

دوم: در صورتی که آنرا برداشتیم اگر علامتی نداشته باشد و چیز با ارزشی باشد باید از طرف صاحبش صدقه دهیم.

سوم: اگر نشانه ای داشته باشد و صاحبش معلوم باشد باید به او برگردانیم.

چهارم: اگر نشانه ای داشته باشد ولی صاحبش معلوم نباشد در صورتی که چیز کم ارزشی باشد مثل یک خودکار، می توانیم آن را برای خود برداریم اما اگر ارزش زیادی داشته باشد باید تا یک سال اعلام کنیم بعد اگر صاحبش پیدا نشد می توانیم از طرف صاحبش صدقه بدهیم یا نگهداری کنیم که هر وقت صاحبش پیدا شد به او بدهیم و اگر صدقه دادیم و بعداً صاحبش پیدا شد و به ثواب صدقه راضی نشد عوض آن را به او می دهیم و ثواب صدقه به ما می رسد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحث یازدهم: احکام نگاه کردن

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از مسائلی که کمتر مورد توجه است رعایت احکام محرم و نامحرم است.

خداوند متعال برای روابط فردی مسلمانان با یکدیگر حریمهایی قرار داده است و بر ما واجب است که این حریمها را بشناسیم و چشمان خود را از محرمات الهی حفظ کنیم.

نامحرم به چه کسی گفته می شود؟

نامحرم کسی است که نگاه کردن به بدن او ( به جز موارد استثناء) حرام است. بنابراین محرم کسی است که در نگاه کردن به او محدودیت کمتری وجود دارد ( مثل: مادر، خواهر، خاله، عمه).

چند مسئله

* نگاه کردن به بدن محرم ( مثل مادر و خواهر) به جز عورت، جایز است البته در صورتی که قصد لذت و ترس از به گناه افتادن، نباشد

* کسی که به خاطر نداشتن همسر به حرام می افتد، واجب است که ازدواج کند.

* نگاه کردن به بدن نامحرم به جز صورت و دستها تا مچ، حرام است.

* اگر کسی با قصد لذت به دیگران نگاه کند چه محرم باشد و چه نامحرم، مرتکب حرام شده است، به جز نگاه کردن زن و شوهر به یکدیگر

 

 

 

محارم

موضوع

مسئله

چه کسانی بر مردها محرمند؟

تمام زنها بر پسرها و مردها نامحرمند به جز افراد زیر:

1. مادر و مادر بزرگ             2- خواهر        3. برادر زاده ( دختر برادر)

4. همسر                   5. عروس                 6. زن بابا

7. خاله ( خاله خود انسان و خاله پدر و مادر)

8. مادر زن و مادرِ مادر زن و مادرِ پدر زن

9. دختر و دخترِ دختر ( نوه) و دخترِ پسر

10. خواهر زاده ( دختر خواهر)

11. عمه ( عمه خود انسان و عمه پدر و مادر)

12. دخترِ همسر و نوه همسر

چه کسانی بر زنها محرمند؟

1. شوهر             2. پدر و پدر بزرگ             3. برادر

4. پسر و پسرِ فرزند ( نوه)        5. داماد     6. برادر زاده ( پسر برادر)

7. خواهر زاده ( پسر خواهر)

8. عمو( عموی خود و عموی پدر و مادر)

9. دایی( دایی خود و دایی پدر و مادر)

10. پدر شوهر و پدرِ پدر شوهر و پدرِ مادرِ شوهر

11. پسرِ شوهر و نوه شوهر

12. شوهر مادر ( ناپدری)

 

 

 

 

بحث دوازدهم: حج

احکام حج

موضوع

مسئله

مقدمه

یکی از عبادات اجتماعی در اسلام، حج است. هر ساله هزاران نفر از مسلمانان از نقاط مختلف جهان به مکه می روند تا این واجب الهی را به جا آورند.

حج بر چه کسی واجب است؟

بر هر کس که دارای شرایط زیر باشد واجب است که در طول عمر خود یک بار به حج برود:

1. عاقل باشد

2. بالغ باشد.

3. رفتن به حج باعث انجام کار حرام و یا ترک واجبی که مهمتر از حج است، نشود.

4. مستطیع باشد.

مستطیع کیست؟

مستطیع به کسی گویند که چند شرط داشته باشد از جمله:

* خرج سفر حج را داشته باشد.

* سلامتی جسمی داشته باشد.

* مخارج خانواده خود را داشته باشد.

* پس از برگشتن از سفر حج، برای زندگیش در آمد کافی داشته باشد.

وسعت احکام حج

واجبات و محرمات حج بسیار زیادند و کسانی که به حج می روند باید قبل از سفر با احکام حج آشنا شوند؛ این احکام در کتابهایی که معمولاً با عنوان «مناسک حج» چاپ می شوند، وجود دارد.

 

 

 

بحث سیزدهم: احکام میت

موضوع

مسئله

مقدمه

پایان کار همه ما در این دنیا مرگ است. در دین ما برای مرده و اطرافیان او احکامی وجود دارد که به ترتیب ذکر می شود.

کسی که در حال مردن است

اگر کسی که در حال مردن باشد بر اطرافیان او واجب[54] است که او را به پشت بخوابانند طوری که کف پاهایش رو به قبله باشد.

دست زدن به بدن مرده

وقتی کسی بمیرد و بدنش کاملاً سرد شده باشد و غسلش نداده باشند اگر دیگران به بدن او دست بزنند یا با او تماس بدنی داشته باشند واجب است که غسل مس میت کنند ولی بعد از آنکه مرده را غسل دادند دست زدن به او غسل ندارد.

دست زدن به عضو قطع شده بدن

گاهی ممکن است که عضوی از بدن انسان زنده، قطع شود. اگر آن عضو قطع شده استخوان داشته باشد در صورتی که با آن تماس بدنی داشته باشیم واجب است که غسل مس میت کنیم ولی اگر استخوان نداشته باشد دست زدن به آن غسل ندارد.

 

 

 

تجهیز میت

موضوع

مسئله

غسل دادن میت

واجب است که انسان مرده را سه بار غسل دهیم:

اول: به وسیله آبی که با سدر مخلوط شده است.

دوم: به وسیله آبی که با کافور مخلوط شده است.

سوم: به وسیله آب خالص

کفن کردن میت

بعد از غسل دادن مرده، واجب است که او را کفن کنیم یعنی با سه قطعه پارچه که آنها را لنگ، پیراهن و سرتاسری می گویند بپوشانیم.

نماز میت

بعد از کفن کردن و قبل از آنکه مرده را دفن کنند واجب است که بر او نماز بخوانند. نماز میت شیوه خاصی دارد که در رساله ها آمده است.

دفن میت

پس از خواندن نماز میت، آخرین کار آن است که مرده را در قبر بگذاریم و با خاک بپوشانیم.

نکته مهم

شکافتن قبر مسلمان به طوری که بدنش ظاهر شود حرام است ولی اگر بدنش از بین رفته باشد و خاک شده باشد اشکالی ندارد. اما شکافتن قبر شهدا و علما در هر صورت حرام است.

 

 

 

بحث چهاردهم: احکام اجتماعی، فرهنگی و عمومی

موسیقی

موضوع

مسئله

مقدمه

در جامعه امروز ما موسیقی رواج زیادی یافته است. دین اسلام در مورد موسیقی احکام خاصی دارد هر چند اهل بیت « علیهم السلام» هیچ گاه پیروان خود را به نواختن و یا شنیدن موسیقی تشویق نکرده اند و حتی موسیقی حلال را توصیه نکرده اند.

ملاک حرام بودن موسیقی

آنچه در مورد موسیقی مسلم است آن است که گوش دادن، نواختن، یادگیری و یاد دادن موسیقی مطرب ( موسیقی طرب آور مخصوص رقص) حرام است

موسیقی مطرب چیست؟

موسیقی مطرب همان است که مناسب مجالس جشن و عروسی است و معمولاً در این گونه مجالس برای بی بند و باری و رقص استفاده می شود.

تشخیص موسیقی مطرب

تشخیص اینکه فلان موسیقی، مطرب است یا نه بر عهده خود شخص است. بنابراین:

1. حلال یا حرام بودن موسیقی، ربطی به سنتی یا جدید بودن آن ندارد پس ممکن است موسیقی سنتی هم در بعضی موارد حرام باشد.

2. حلال یا حرام بودن موسیقی، ربطی به مجاز یا غیر مجاز بودن آن از طرف وزارت ارشاد ندارد پس ممکن است در بعضی موارد موسیقی هایی که از طرف وزارت ارشاد مجوز می گیرد هم حرام باشد.

3. حرام بودن موسیقی، ربطی به پخش شدن یا نشدن آن از صدا و سیما ندارد پس ممکن است در بعضی موارد موسیقی پخش شده از صدا و سیما هم حرام باشد.

 

 

 

حجاب، رقص، تراشیدن ریش و مجسمه سازی

موضوع

مسئله

بدحجابی

موارد زیر در مورد حجاب زنان در مقابل نامحرم حرام است:

1. با آرایش به کوچه و خیابان آمدن

2. پوشیدن لباس نازک و بدن نما و لباس تنگ

3. بیرون گذاشتن موهای سر از زیر روسری

جواهران زن

النگوی طلا که زنان به عنوان زینت در دست خود می کنند باید از نامحرم پوشانده شود.

رقص

رقصیدن در هر جا برای هر کس باشد حرام است مثل رقصیدن در جشن ها و عروسی ها. فقط رقصیدن زن برای شوهرش آن هم دور از چشم دیگران حلال است.[55]

تراشیدن ریش

بنا بر احتیاط واجب تراشیدن ریش حرام است و فرقی ندارد که با تیغ بتراشد یا آنکه با ماشین، طوری تراشیده شود که مانند تیغ باشد. همچنین دستمزدی را که آرایشگر ها برای تراشیدن ریش می گیرند حرام است.

ساخت مجسمه

ساختن مجسمه چیزهایی که روح دارند مثل انسان و حیوان حرام است، اما خرید و فروش و نگهداری آن اشکالی ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وفای به نذر، دیدن فیلمهای خارجی و ایرانی

موضوع

مسئله

وفای به نذر

در میان مردم مخصوصاً زنان مرسوم است که برای برآورده شدن حاجاتشان چیزی را نذر می کنند مثلاً نذر می کنند که اگر مریضم خوب شد فلان مبلغ را صدقه بدهم. آیا این گونه نذرها قبول است و وفای به آن واجب است؟

جواب

در نذر باید صیغه نذر خوانده شود چه عربی و چه فارسی. صیغه نذر به فارسی چنین است. مثلاً بگوییم:

« اگر مریضم خوب شد بر عهده من است برای خدا که هزار تومان صدقه بدهم». در این صورت نذر او صحیح و وفای به آن واجب است. اما  اگر به صورت دیگری نذر کرده باشد صحیح نیست و عمل به آن واجب نیست.

نکته مهم

صیغه نذر را باید به زبان گفت و نیت قلبی آن کافی نیست.

دیدن فیلمهای خارجی و ایرانی

نگاه کردن به فیلمهای خارجی که از تلویزیون پخش می شود و بعضی فیلمهای ایرانی که زنان در آن، حیا و حجاب مناسبی ندارند اگر به قصد لذت باشد و شخص به گناه بیافتد حرام است.

 

 

آشنایی با علوم اسلامی(مقصود ازعلوم اسلامی چیست؟ )

مقصود ازعلوم اسلامی، علومی است که به نحوی جزء واجبات اسلامی می باشد. یعنی علومی که تحصیل آن علوم حتی به نحو واجب کفایی برمسلمین واجب است وآن علومی است که مشمول این حدیث نبوی می گردد. «طلب العلم فریضه علی کل مسلم» یعنی دانش طلبی برهرمسلمان واجب است. ( به شرح ذیل):

- علومی که موضوع ومسائل آنها اصول وفروع اسلامی است یا چیزهایی که با استفاده ازآنها (یعنی قرآن وسنت ) آن اصول وفروع، اثبات
می گردد مانند علم قرائت، علم تفسیر، علم حدیث، علم کلام نقلی، (علم کلام به دوقسمی است نقلی وعقلی )، علم فقه، علم اخلاق نقلی

- علت واجب بودن آن است که شناخت ودانستن اصول دین اسلام برمسلمان واجب عینی و فروع دین واجب کفایی است.

- شناخت قرآن وسنت هم واجب است زیرا بدون قرآن وسنت شناخت اصول وفروع اسلام غیرمیسر است.

- همچنین علومی که مقدمه تحصیل وتحقیق علوم فوق الذکر است واجب می باشد. ازباب « مقدمه واجب» مانند : ادبیات عرف صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع و.. ) ، علوم عقلی، اخلاق عقلی، حکمت الهی، منطق، اصول فقه، رجال  ودرایه) یعنی درحوزه اسلام لازم است که به قدرکفایت همواره افرادی مجهز به این علوم باشند ولازم است همواره افرادی باشند که دایره تحقیقات خود را درعلوم متن و درعلوم مقدمی ، توسعه دهند وآنها را افزایش دهند».

لازم به ذکراست که «علوم فریضه» که تحصیل وتحقیق آن برمسلمانان واجب است منحصر به علوم فوق نیست بلکه هرعلمی که برآوردن نیازهای لازم جامعه اسلامی موقوف به دانستن آن علم وتخصص و اجتهاد درآن باشد به مسلمین تحصیل آن علم ازباب به اصطلاح «مقدمه تهیّوی» واجب ولام است.

پس: هرعلمی که برای جامعه اسلامی لازم وضروری است ( به حد نیاز) جزء » علوم مفروضه اسلامی»  قرارمی گیرد وجامعه اسلامی همواره این علوم را فرایض تلقی کرده است ازجمله علوم وفنون ذیل ( درحد نیازجامعه): پزشکی، اداره جامعه (سیاست) تجارت، فنون وصنایع.

درنتیجه علوم اسلامی یعنی علومی که به نوعی ازنظراسلام «فریضه» یعنی واجب ، محسوب می شود. (علوم اسلامی، کتاب علوم اسلامی علامه شهید مرتضی مطهری «ره» )

 

 



1- علوم اسلامی ، علامه شهید مطهری (ره) ، شرح سنت

1- اسلام شرط تكليف نيست؛ يعني واجبات و محرمات مختص به مسلمان نيست، بلكه هركس داراي شرايط ذكر شده باشد مكلف است.

1- مطالب قسمت « شناخت احكام» از آموزش فقه در سطح عالي؛ آقاي فلاح‌زاده.

[4] - طبق سال شمسی سن تکلیف دختران 8 سال و 9 ماه تمام و پسران 14 سال و 7 ماه تمام می باشد.

[5] - آیت الله بهجت و آیت الله مکارم: اگر مرجع تقلیدی که از دنیا رفته، اعلم باشد یعنی در شناخت احکام از بقیه مراجعه استادتر باشد، واجب است بر تقلید از او باقی بمانیم.

[6] - آیت الله بهجت و آیت الله مکارم: بنا برا حتیاط واجب، ادرار و مدفوع حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده ندارند هم نجس است ولی ادرار و مدفوع حیوانات کوچک مانند پشه که گوشت ندارند پاک است.

[7] - آیت الله خامنه ای، آیت الله مکارم: فضله پرندگام حرام گوشت، نجس نیست

[8] - آیت الله مکارم: آن لباس پاک است و نماز خواندن با آن لباس اشکالی ندارد.

[9] - آیت الله خامنه ای: اگر احتمال بدهید که ذبح اسلامی شده، پاک است و اگر یقین دارید که ذبح اسلامی نشده، نجس است.

[10] - آیت الله خامنه ای : خون در تخم مرغ پاک است ولی خوردنش حرام است.

[11] - آیت الله مکارم: نجس و خوردن ان حرام است.

[12] - آیت الله بهجت: اگر خون در زرده باشد سفیده پاک است و اگر در سفیده باشد زرده پاک است.

[13] - آیت الله خامنه ای : مسیحی ها، یهودی ها و زرتشتی ها پاکند.

[14] - آیت الله مکارم : بنا بر احتیاط واجب تمام کفار نجس هستند از جمله مسیحی ها و یهودی ها.

[15] - آیت الله بهجت: بنا بر احتیاط واجب پاک نیست و نمی توان خورد.

[16] - آیت الله خامنه ای: متنجس سوم، چیزی را نجس نمی کند.

[17] - آیت الله بهجت: اگر به قدری غلیظ باشد که نجاست به جاهای دیگر سرایت نکند، قسمت هایی که نجاست به آن نرسیده، نجس نمی شود.

[18] - آیت الله بهجت: سه وجب

[19] - آیت الله مکارم: مرده م باید دو مرتبه بشوید . آیت الله بهجت: زن نیز حکم مرد را دارد. آیت الله خامنه ای : دو بار شستن بنا بر احتیاط واجب است.

[20] -  آیت الله  بهجت و آیت الله مکارم: پاک می شود و می توان نماز خواند.

[21] - آیت الله بهجت: فشار دادن لازم نیست.

[22] - بین خون بدن انسان و خون گوشت های خوراکی که از بازار می خریم یک تفاوت وجود دارد: خون انسان هم نجس است هم خوردنش حرام است، اما خونی که در گوشت ها باقی می ماند به دلیل آنکه ذبح شرعی شده اند پاک است ولی خوردن آن حرام است.

[23] - آیت الله خامنه ای : 10 قدم

[24] - آیت الله مکارم: راه رفتن بر روی آسفالت پاک کننده است.

[25] - آیت الله مکارم: آفتاب فقط زمین و پشت بام را پاک می کند ولی بنابر احتیاط واجب ساختمان و در و پنجره را پاک نمی کند.

[26] - آیت الله مکارم: احتیاط واجب در ترک آن است.

[27] - آیت الله بهجت: احتیاط واجب آن است که از بالا به پایین بکشیم.

[28] - آیته الله خامنه ای و آیت الله مکارم: احتیاط واجب آن است که با دست راست باشد.

[29] - آیت الله خامنه ای : تا مفصل ساق

[30] - آیت الله بهجت: احتیاط واجب است که از بالا شروع کنیم و به قسمت های پایین عضو، ختم کنیم.

[31] - آیت الله خامنه ای و آیت الله مکارم: فقط خواندن آیه ای که سجده واجب دارد حرام است نه کل سوره آن.

[32] - آیت الله خامنه ای: 1- تیمم بر سنگ گچ و سنگ آهک صحیح است و بعید نیست بر گچ و آهک پخته و آجر نیز صحیح باشد و نیز سجده و تیمم بر سیمان و موزائیک اشکال ندارد.

[33] - احتیاط واجب ان است که ( در مرحله ششم) دوباره کف دستهای خود را بر زمین بزند و کف دست چپ را بر پشت دست راست و کف دست راست را بر پشت دست چپ بکشد.

[34] - آیت الله بهجت: همین قدر که گمان عقلایی به مسیر قبله داشته باشیم کافیا ست.

[35] - آیت الله بهجت: بنا بر احتیاط واجب به چهار طرف، چهار نماز می خوانیم هر چند بعید نیست که فقط یک نماز به یکی از چهار طرف کافی باشد و سه نماز دیگر مستحب و از روی احتیاط باشد.

[36] - آیت الله مکارم: یک نماز به یک طرف کافی است ولی احتیاط مستحب است که چهار نماز به چهار طرف بخواند.

[37] - آیت الله خامنه ای : بنابر احتیاط واجب باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر برای چهار نماز وقت ندارد، به هر اندازه که وقت دارد نماز بخواند.

[38] - آیت الله خامنه ای و آیت الله بهجت: بند انگشت سبابه

[39] - آیت الله خامنه ای: بنابر احتیاط و اجب باطل می کند.

[40] - آیت الله بهجت: ولی باید بعد از نماز برای هر یک از آنها دو سجده سهو به جا آوریم.

[41] - آیت الله بهجت: در صورتی بلند خواند حمد و سوره جلوی نامحرم حرام است که ترس لذت بردن نامحرم در میان باشد.

[42] - آیت الله خامنه ای : در صورتی که نامحرم صدایش را می شوند بهتر است آهسته بخواند.

[43] - آیت الله مکارم: رعایت نکات تجویدی لازم نیست بلکه لازم است طوری بخوانیم که بگویند عربی صحیح می خواند، هر چندرعایت دستورات تجوید بهتر است.

[44] - آیت الله بهجت: واجب است.

[45] - آیت الله خامنه ای : 1 سر انگشتان هم برسد کافی است.

[46] - آیت الله خامنه ای » 2- در صورت شنیدن آیه سجده از ضبط صوت نیز سجده واجب است.

[47] - آیت الله بهجت: جوابش را مثل او بدهد یعنی در جواب سلام علیکم باید بگوید سلام علیکم و در جواب السلام علیکم بگوید اسلام علیکم.

[48] - آیت الله خامنه ای : پدر و مادری

[49] - آیت الله مکارم: آمپولی که به جای دارو است نیز روزه را باطل می کند.

[50] - آیت آلله خامنه ای : احتیاط واجب آن است که روزه دار از هر آمپولی که در رگ تزریق می شود، خودداری کند ولی تزریق در عضله یا برای بی حسی اشکال ندارد.

[51] - آیت الله خامنه ای : بنابر احتیاط

[52] - آیت الله بهجت: واجب نیست درآمدی که فرد غیر بالغ دارد در صورت زیادی مخارج سالیانه، خمس آن را بپردازد.

[53] - آیت الله بهجت: ازا ولین درآمدی که انسان پس از بلوغ کسب می کند.

[54] - آیت الله خامنه ای : شایسته است

[55] - آیت الله بهجت: رقصیدن حرام است حتی رقصیدن زن برای شوهرش بنا بر احتیاط واجب.

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn