کتاب آشنایی با زندگینامه امام حسن عسکری علیه‌السلام

زندگینامه امام حسن عسکری علیه‌السلام
 
زادروز حضرت امام حسن عسکری(ع) :روز جمعه هشتم ربیع الثانی[1] سال  232 هجری قمری[2]  
پدرش امام دهم :حضرت امام هادی(ع) 
نام مادر حضرت : ام ولد[3]  در برخی از منابع«حدیث»، «سَوسَن»،[4] یا «سلیل»[5] ذکر شده است.
محل تولد :مدینه منوره
کنیه امام حسن عسکری علیه‌السلام: ابومحمد
از القاب حضرت اش: عسکری، زکی و تقی
مدت عمربابرکتشان: 28 سال زندگی 
مدت امامت: 6 سال امامت،
سال شهادت: 260ه .ق
 
نام یازدهمین امام شیعیان حسن و کنیه ایشان ابومحمد است. از القاب ایشان می‌توان به عسکری، زکی و تقی اشاره کرد. پدر بزرگوارشان امام علی النقی الهادی دهمین امام شیعیان و مادر گرامی آن حضرت بانویی به نام سوسن[1] می‌باشد.ایشان در سال 232 هـ.ق در مدینه متولد شدند و 13 سال آغازین زندگی پربرکت خود را در مدینه گذرانده سپس بقیه‌ی عمر شریف خویش را در سامرا بودند. مدت امامت ایشان 6 سال است. در سال 260 هـ.ق معتمد عباسی ایشان را به شهادت رساند.امام حسن عسکرى(ع) بعد از آنکه پدرشان امام هادی(ع) توسط خلیفه وقت به سامرا به جورآورده  شد، ایشان نیز به همراه پدر به آن شهر رفته و تا زمان شهادت در همانجا زیر نظر مأموران خلفای عباسی بود. شش خلیفه عباسی به نامهای «متوکل»، «منتصر»، «مستعین»،‌»معتز»، «مهتدی» و «معتمد» در زمان زندگی کوتاه حضرتشان حکومت را در اختیار داشته و در نهایت، ایشان بعد از 28 سال زندگی و 6 سال امامت، در تاریخ 260 ق به دستور معتمد به شهادت رسیده و در همان شهر سامرا و در کنار مزار پدرشان به خاک سپرده شدند. زندگی آن حضرت، آکنده از تلاش و جهاد در راه تبلیغ معارف دینی بود و شاگردان بسیاری در مکتب او تربیت یافتند. حضرتشان با دختری از رومیان ازدواج کرد که حاصل این وصلت، امام مهدی(عج) بوده که اکنون امام زنده شیعیان است و آنان در انتظار ظهور اویند.
 
 
بنابر نقلی، پیامبر اسلام(ص) در سخنی با امام علی(ع) از ولادت تمام امامان و از جمله امام یازدهم خبر داده و حضرتشان را چنین توصیف فرمود:  خداوند تبارک و تعالی در صلب امام هادی نطفه ای قرار داد که او را نزد خود "حسن" نامید و او را همچون نوری در شهرها قرار داد، در زمین، خلیفه و مایه عزّت امّت جدّش نمود و هادی و راهنمای شیعیانش کرده نزد پروردگارش او را شفیع آنان نمود. خداوند او را مایه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و برای دوستانش و کسانی که او را امام خود بدانند، حجّت و برهان گرداند[6]
امام حسن عسکری(ع)، پدر و پدربزرگشان به «ابن الرضا» نیز معروف بودند.[7]آن حضرت در سال 234 ق و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخوان متوکّل، به سامرّا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند.[8]
امام حسن عسکری(ع) با نرجس (یا حکیمه) (دختر یشوعا، پسر قیصر روم که مادرش از اولاد حواریّون و نسبش به شمعون وصیّ حضرت عیسی می رسد) ازدواج نمود.[9]امام حسن عسکری (ع) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عج) و آخرین امام شیعیان می باشد.[10]
 

زندگینامه امام حسن عسکری علیه‌السلام

زادروز حضرت امام حسن عسکری(ع) :روز جمعه هشتم ربیع الثانی[1] سال  232 هجری قمری[2]

پدرش امام دهم :حضرت امام هادی(ع)

نام مادر حضرت : ام ولد[3]  در برخی از منابع«حدیث»، «سَوسَن»،[4] یا «سلیل»[5] ذکر شده است.

محل تولد :مدینه منوره

کنیه امام حسن عسکری علیه‌السلام: ابومحمد

از القاب حضرت اش: عسکری، زکی و تقی

مدت عمربابرکتشان: 28 سال زندگی

مدت امامت: 6 سال امامت،

سال شهادت: 260ه .ق

 

نام یازدهمین امام شیعیان حسن و کنیه ایشان ابومحمد است. از القاب ایشان می‌توان به عسکری، زکی و تقی اشاره کرد. پدر بزرگوارشان امام علی النقی الهادی دهمین امام شیعیان و مادر گرامی آن حضرت بانویی به نام سوسن[1] می‌باشد.ایشان در سال 232 هـ.ق در مدینه متولد شدند و 13 سال آغازین زندگی پربرکت خود را در مدینه گذرانده سپس بقیه‌ی عمر شریف خویش را در سامرا بودند. مدت امامت ایشان 6 سال است. در سال 260 هـ.ق معتمد عباسی ایشان را به شهادت رساند.امام حسن عسکرى(ع) بعد از آنکه پدرشان امام هادی(ع) توسط خلیفه وقت به سامرا به جورآورده  شد، ایشان نیز به همراه پدر به آن شهر رفته و تا زمان شهادت در همانجا زیر نظر مأموران خلفای عباسی بود. شش خلیفه عباسی به نامهای «متوکل»، «منتصر»، «مستعین»،‌»معتز»، «مهتدی» و «معتمد» در زمان زندگی کوتاه حضرتشان حکومت را در اختیار داشته و در نهایت، ایشان بعد از 28 سال زندگی و 6 سال امامت، در تاریخ 260 ق به دستور معتمد به شهادت رسیده و در همان شهر سامرا و در کنار مزار پدرشان به خاک سپرده شدند. زندگی آن حضرت، آکنده از تلاش و جهاد در راه تبلیغ معارف دینی بود و شاگردان بسیاری در مکتب او تربیت یافتند. حضرتشان با دختری از رومیان ازدواج کرد که حاصل این وصلت، امام مهدی(عج) بوده که اکنون امام زنده شیعیان است و آنان در انتظار ظهور اویند.

 

 

بنابر نقلی، پیامبر اسلام(ص) در سخنی با امام علی(ع) از ولادت تمام امامان و از جمله امام یازدهم خبر داده و حضرتشان را چنین توصیف فرمود خداوند تبارک و تعالی در صلب امام هادی نطفه ای قرار داد که او را نزد خود "حسن" نامید و او را همچون نوری در شهرها قرار داد، در زمین، خلیفه و مایه عزّت امّت جدّش نمود و هادی و راهنمای شیعیانش کرده نزد پروردگارش او را شفیع آنان نمود. خداوند او را مایه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و برای دوستانش و کسانی که او را امام خود بدانند، حجّت و برهان گرداند[6]

امام حسن عسکری(ع)، پدر و پدربزرگشان به «ابن الرضا» نیز معروف بودند.[7]آن حضرت در سال 234 ق و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخوان متوکّل، به سامرّا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند.[8]

امام حسن عسکری(ع) با نرجس (یا حکیمه) (دختر یشوعا، پسر قیصر روم که مادرش از اولاد حواریّون و نسبش به شمعون وصیّ حضرت عیسی می رسد) ازدواج نمود.[9]امام حسن عسکری (ع) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عج) و آخرین امام شیعیان می باشد.[10]

زندگینامه و نحوه شهادت امام حسن عسکری (ع)

صورت و سیرت امام حسن عسکری «ع»

امام حسن عسکری «ع» بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود. راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن رابه مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش – در ایام عمر کوتاه خود – روشن کرد.

 

دوران امامت امام حسن عسکری

بطور کلی دوران عمر 29 ساله امام حسن عسکری «ع» به سه دوره تقسیم می گردد:

 

دوره اول 13 سال است که زندگی ان حضرت در مدینه گذشت.

 

دوره دوم 10 سال در سامرا قبل از امامت.

 

دوره سوم نزدیک 6 سال امامت ان حضرت می باشد.

 

دوره امامت حضرت عسکری «ع» با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود. خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند.

 

امام حسن عسکری «ع» از شش سال دوران اقامتش، سه سال را در زندان گذرانید. زندانبان ان حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود، تا بتواند ان حضرت را – به وسیله ان دو غلام – اذيت بیشتری دهد، اما ان دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر ان امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند.

 

همسر امام حسن عسکری علیه‌السلام

 

گفته می‌شود که همسر امام حسن عسکری «ع»؛ نرگس خاتون، مادر حضرت مهدی موعود «عج»؛ دختر امپراطوری بیزانس بوده است که پیرو توصیه اي که به او در عالم رویا شده، خودش رابه بردگی فروخته تا در عراق به سفارش امام هادی«ع»،خریداری شده و به ازدواج امام حسن عسکری «ع» درآید.

 

امام حسن عسکری علیه‌السلام و رسیدگی به محرومان

 

امام حسن علیه السلام در طول 28 سال عمر پربار خویش، علاوه بر این که در تداوم راه نبوت و امامت، نهایت تلاش خود رابه کار گرفت و با تربیت شاگردان ممتاز و رهنمودهای خردمندانه خویش شایسته ترین خدمات رابه امت اسلامی عرضه نمود، بعنوان امام امت و غم خوار ملت نیز از هیچ کوششی در راه رفع گرفتاری ها و مشکلات مسلمانان به ویژه شیعیان فرو گذاری نکرد.

 

ابوهاشم جعفری، از شاگردان ان حضرت می‌گوید: روزی از فشار زندگی و فقر مادی به ان حضرت شکایت کردم. امام «ع» با تازیانه اش خطی بر روی زمین کشید و یک شمش طلا از ان بیرون آورد که درحدود 500 اشرفی بود. سپس ان رابه من داد و فرمود: «اي ابوهاشم! بگیر و ما را معذور دار».

امام عسکرى «ع» علیرغم تمامى محدودیت ها و نظارت هایى که از طرف دستگاه خلافت به عمل می ‏آمد، یک سلسله فعالیت هاى سرّى سیاسى را رهبرى مى ‏کرد که با گزینش شیوه‏ هاى بسیار ظریف پنهان کارى، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، بدور مى‏ ماند.

 

 

 

اتفاقات مهم دردوران امامت امام حسن عسکری :

 

از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری «ع» یکی نیز این بود که از طرف خلافت وقت، اموال و اوقات شیعه، به دست کسانی سپرده میشد که دشمن آل محمد «ص» و جریانهای شیعی بودند، تا بدین وسیله بنیه مالی نهضت تقویت نشود. چنانکه نوشته اند که احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بیت رسالت، نهایت مرتبه عداوت را داشت.

 

نیز اصحاب امام حسن عسکری، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود، کسانی، چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد می‌زیستند، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی، پس از شهادت حضرت رضا «ع» معمول داشت، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل رابا سخت‌ترین نوع درگیری واداشته بود. این جناح نیز طبق ایمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی، این همه ی سختی را تحمل میکرد، و لحظه‌اي از حراست «و نگهبانی» موضع غفلت نمیکرد.

 

این که حضرت هادی «ع» و حضرت امام حسن عسکری «ع» هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما – جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به ان‌ها مراجعه مینمودند کمتر رفت و آمد میکردند به جهت ان بود که دوران غیبت حضرت مهدی «ع» نزدیک بود، و مردم می ‌بایست کم کم بدان خو گیرند، و جهت سیاسی و حل مشکلات خودرا از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند، و پیش آمدن دوران غیبت درنظر آنان عجیب نیاید.

 

در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجدید کرد، و فرهنگ شیعی – که تا ان زمان شناخته شده بود – در رشته‌هاي‌ دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی، چون یعقوب بن اسحاق کندی، که خود معاصر امام حسن عسکری بودو تحت تعلیمات ان امام، گردید.

 

 

 

تلاش هاي‌ علمی امام حسن عسکری علیه‌السلام

اگرچه امام حسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند.

 

شیخ طوسی«ره» شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در بین انها چهره هاي‌ روشن و شخصیت هاي‌ برجسته اي مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می‌خورند.

 

امامت امام حسن عسکری(ع)

حضرت امام هادی(ع) به یکی از اصحاب خود چنین نوشت: «ابو محمد فرزند من از نظر خلقت و آفرینش، سالم ترین افراد آل محمد، و حجتش از همه محکم تر، و بزرگ ترین فرزند و جانشین من بوده، و رشته امامت و احکام نزد او است، و تو آنچه از من می پرسیدی از او بپرس».[11]

شاهویه بن عبدالله می گوید: امام دهم(ع) نامه ای بدین مضمون برایم نگاشتند که؛ «تو خواستی از امام پرسش کنی و نگران این موضوع هستی، ولی نگران نباش! خداوند مردم را پس از هدایت، سرگردان نمی کند... اینک امام شما بعد از من فرزندم ابومحمد است...».[12]به هر حال بعد از شهادت امام هادی(ع) در سال 254 ق، امامت شیعیان به مدت شش سال در دستان باکفایت امام عسکری(ع) بود.

 

شهادت امام حسن عسکری(ع)

 

بیشتر علمای شیعه بر این اعتقاد هستند که حضرت مسموم شده است[13] و همچنین پدرش و جدّش و همه امامان دیگر به شهادت رسیده اند.[14] و در این باره به آنچه از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) روایت شده استدلال کرده اند که فرمودند: به خدا سوگند! هیچ کدام از ما نیست جز این که شهید می شود.[15]

حضرتشان در روز جمعه هشتم ربیع الاول 260 ق به شهادت رسید.[16]بعد از آن بود که شیعیان برای اقامه نماز در خانه آن حضرت جمع شدند و جعفر برادر امام یازدهم، خود را برای پیش افتادن در نماز آماده می کرده که ناگاه حاضران دیدند که نوجوانی آمده و دامن جعفر را گرفته و او را از کنار پیکر امام دور کرده و خود بر ایشان نماز خواند و مردم نیز با او به اقامه نماز پرداختند و سپس محل را ترک کرده و ناپدید شد و مردم نفهمیدند که از کدام سو رفت.[17]

 

سبب شهادت امام حسن عسکری(ع)

فرزند عبیدالله بن خاقان می گوید: روزی برای پدرم که وزیر معتمد بود خبر آوردند که امام حسن(ع) بیمار است. پدرم با عجله خبر را به خلیفه داد. خلیفه به پنج نفر از معتمدانش - از جمله نحریر خادم - دستور داد که خانه حضرت را زیر نظر داشته باشند و طبیبی را مقرّر کرد که هر صبح و شام از احوال ایشان آگاه شود. بعد از دو روز خبر آوردند که بیماری آن حضرت شدیدتر شده است. پدرم نزد حضرتشان رفته و به پزشگان دستور داد که از آنجا دور نشوند و از قاضی القضات نیز خواست که ده نفر از دانشمندان سرشناس را پیوسته نزد امام(ع) نگهدارد.[18]

 

به نظر می رسد تمام اینها صحنه سازی هایی بود که مرگ آن حضرت را طبیعی جلوه دهند.به هر حال، امام به شهادت رسید و در همان شهر سامرا و در همان خانه ای که پدرشان در آن دفن شده بود به خاک سپرده شد.[19]

سیره عملی امام حسن عسکری(ع)

 

جوانمردی ایشان تا اندازه ای بود که حتی به مخالفان نیازمند خود نیز کمک می کردند. محمّد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) نقل می کند: زمانی به تهی دستی مبتلا شده و زندگی برایمان دشوار شده بود. روزی پدرم(که بعد از امام هفتم(ع) فردی را به امامت نمی پذیرفت) به من گفت: نزد حسن بن علی برویم؛ زیرا او را به جوانمردی توصیف می کنند. به پدرم گفتم: مگر او را می شناسی؟! گفت: نه! راه که می رفتیم، پدرم گفت: کاش ایشان پانصد درهم به من بدهد تا دویست درهم آن را صرف پوشاک و دویست درهم را صرف پرداخت بدهی ها و صد درهم دیگر را هم برای مخارج زندگی به مصرف برسانم.

 

من هم با خود گفتم: کاش سیصد درهم نیز به من می داد تا صد درهم را برای پوشاک و صد درهم را برای مخارج زندگی و با صد درهم دیگر مرکبی تهیه می کردم! وقتی به حضورشان رسیدیم، ایشان از پدرم پرسیدند چرا تاکنون نزد ما نیامده ای؟ پدرم گفت: با این وضع خجالت می کشیدم خدمت برسم! وقتی خواستیم مرخص شویم، همان مقدار پول که آرزویش را داشتیم، به ما دادند... به پدرم گفتم: آیا دلیلی روشن تر از این برای امامت ایشان می خواهی؟ پدر گفت: من به آیین خود عادت کردم!![20]

 

سیره سیاسی امام حسن عسکری(ع)

امام عسکری(ع) با وجود تمام محدودیت ها و کنترل هایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل می آمد، یک سلسله فعالیت های مخفیانه سیاسی را رهبری می کرد که از چشم جاسوسان دربار به دور می ماند:«داود بن اسود»، خدمتگزار امام(ع) که مأمور هیزم کشی و گرم کردن حمام خانه بود، می گوید: حضرتشان به من فرمود: «این چوب را بگیر و نزد عثمان بن سعید ببر و به او بده»، من چوب را گرفته روانه شدم، در راه به یک نفر سقّا برخوردم، قاطر او راه مرا بست. سقّا از من خواست حیوان را کنار بزنم. من چوب را بلند کرده و به قاطر زدم. چوب شکست، وقتی محل شکستگی آن را نگاه کردم، چشمم به نامه هایی افتاد که در داخل چوب بود! به سرعت چوب را زیر بغل گرفته و برگشتم در حالی که سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت.

وقتی به در خانه امام رسیدم، «عیسی» خدمتگزار امام، کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت می گوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟ گفتم: نمی دانستم داخل چوب چیست؟ امام فرمود: «چرا کاری می کنی که مجبور به عذر خواهی شوی؟ مبادا بعد از این چنین کاری کنی، اگر شنیدی کسی به ما ناسزا هم می گوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن. ما در شهر و دیار بدی به سر می بریم، تو فقط کار خود را بکن و بدان که گزارش کارهایت به ما می رسد».[21]

 

این قضیه نشان می دهد که امام(ع)، اسناد، نامه ها و نوشته هایی را که سرّی بوده، در میان چوب، جاسازی کرده و برای عثمان بن سعید، که شخص بسیار مورد اعتماد و رازداری بوده، فرستاده است و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و امثال اینها بوده و طبعاً سوء ظن کسی را جلب نمی کرده واگذار کرده است، ولی بر اثر بی احتیاطی او، نزدیک بوده این راز فاش شود.

 

امام عسکری(ع) در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمکارتر بودند، معاصر بود، این سه تن عبارتند از:

1-المعتزّ

2-المهتدی

 3-احمد المعتمد[22]

خلفای عباسی که روز نخست به نام طرفداری از اهل بیت پیامبر(ص) و برای گرفتن انتقام آنان از بنی امیه قیام کردند، آنچه را که قبلاً به مردم وعده داده بودند، نادیده گرفته و مانند خلفای بنی امیه و بلکه بدتر از آنان، ستمگری و خودکامگی را آغاز کردند.

 

امام حسن و تربیت شاگردان شایسته

 

امام حسن عسکری(ع) همانند سایر امامان معصوم(ع) در زمینه تربیت شاگرد اهتمام خاصی داشت. چنانکه شیخ طوسی، بیش از صد نفر از یاران و شاگردان آن حضرت را یاد کرده است.[23]

 

امام حسن عسکری(ع) و نوشتن کتاب

حضرت عسکری(ع) علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتاب ها و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است که به نمونه هایی اشاره می شود:

1-تفسیر القرآن» که حسن بن خالد برادر محمد بن خالد آن را نقل کرده است. گفتنی است؛ امروزه کتابی با عنوان «تفسیر الامام العسکری(ع)» موجود است که عالمان رجال و حدیث بر آن نقدها دارند و آن را غیر از نوشته اصلی می دانند.[24]

2- کتاب «المنقبة» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است.[25]

 3. نامه ها.

امام حسن عسکری(ع) برای گسترش فرهنگ تشیع، توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامه های فراوانی به شهرها نوشته است؛ مانند: نامه آن حضرت به شیعیان قم[26] که متن آن در کتاب ها ثبت و ضبط شده است. همچنین نامه ای که امام به «علی بن بابویه»،[27] «اسحاق بن اسماعیل نیشابوری»[28] نوشته است.

امام حسن عسکری(ع) و تناقض قرآن

اسحاق کندی که از فیلسوف های زمان خود بود، مخفیانه و با جدیّت به نگارش کتابی به نام «تناقض القرآن» می پرداخت.یکی از شاگردان او خدمت امام رسید. حضرت عسکری(ع) فرمودند: «یک مرد توانا میان شما وجود ندارد که استادت را از سرگرم شدن به قرآن باز دارد؟» او گفت: ما از شاگردان این مرد هستیم چطور می توانیم در این مورد یا کار دیگری بر او اعتراض نمائیم؟! امام(ع) فرمودند: «می توانی آنچه به تو می آموزم به او برسانی؟» جواب داد: آری. فرمود: «می روی پیش او خیلی به او محبت می کنی و در کاری که اشتغال دارد به او کمک خواهی کرد. وقتی به تو انس گرفت و با او نزدیک شدی، می گویی یک سؤال برایم پیش آمده اگر اجازه می دهی بپرسم؟ او خواهد گفت: سؤالت را بپرس. به او بگو: آیا این امکان وجود دارد که قرآن پیش تو بیاید و بگوید منظورم از این سخن غیر آن چیزی است که تو گمان کرده ای! استادت چنین امکانی را تأیید خواهد کرد... سپس این نکته را به او یادآوری کن که شاید قرآن معنایی غیر از آنچه تو خیال کرده ای را اراده کرده باشد».

شاگرد پیش استادش کندی رفت و مدتی با او همساز شد تا بالأخره این پرسش را مطرح ساخت... کندی بعد از پذیرفتن اشکال از شاگردش پرسید که این اشکال کار خودت نیست و آن را از که آموخته ای؟! و بعد از آنکه فهمید که امام عسکری(ع) این توصیه را به شاگردش کرده بود، تمام آنچه نوشته بود را سوزاند.[29]

 

امام حسن عسکری(ع) و امام بعد از او

ابو الادیان می گوید: من در خدمت امام عسکری(ع) کار می کردم و نوشته های او را به شهرها می بردم هنگامی که آن حضرت در بستر بیماری بود به خدمت امام رسیدم، ایشان نامه هایی نوشت و فرمود: «اینها را به مدائن برسان. چهارده روز سفرت طول می کشد و روز پانزدهم وارد سامرا می شوی در حالی که از منزل من صدای شیون می شنوی و مرا روی تخته غسل می بینی».

ابو الادیان می گوید: عرض کردم اگر این اتفاق برای شما بیفتد امام بعد از شما چه کسی خواهد بود؟

امام(ع) فرمود: «هر کس جواب نامه های مرا از تو خواست او بعد از من امام است».

ابو الادیاننشانه ای بیفزائید.

امام(ع): «هر کس بر من نماز خواند او قائم بعد از من است».

ابو الادیان: نشانه ای دیگر بیفزائید.

امام(ع): «هر کس به آنچه در کیسه وجود دارد خبر داد او قائم بعد از من هست».

ابو الادیانهیبت آن حضرت مانع شد که من بپرسم در کیسه چیست؟

من نامه ها را به مدائن رساندم و جواب آنها را گرفتم و چنانچه فرموده بود روز پانزدهم به سامرا برگشتم و در خانه اش صدای شیون بود و تعدادی از شیعیان مشغول غسل دادن ایشان بودند، ناگهان دیدم جعفر برادر امام بر در خانه است و شیعه گرد او جمع هستند و او را تسلیت می دهند و به امامت تهنیت می گویند. با خود گفتم: اگر امام این است پس امامت باطل است؛ زیرا می دانستم که جعفر شراب می نوشد و قمار می کند و طنبور هم می زند! من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید سپس شخصی بیرون آمد و گفت: یا سیدی برادرت کفن شده است برخیز و بر او نماز بخوان، جعفر بن علی با جمعی از شیعیان که اطرافش بودند وارد حیاط شد و وقتی وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود، جعفر جلو ایستاد که بر برادر نماز بخواند چون خواست الله اکبر گوید کودکی گندم گون و مجعد مو و پیوسته دندان از اطاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت: «ای عمو! من سزاوارترم که به جنازه پدرم نمازگزارم! عقب بایست!».

 

جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و امام حسن عسکری(ع) در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. سپس آن کودک گفت: «ای بصری! جواب نامه ها را بیاور که با تو است»، آنها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه. سپس نزد جعفر رفتم که داشت ناله و فریاد می کرد و از دست آن کودک می نالید، حاجز وشاء به او گفت: آن کودک که بود؟! گفت: به خدا سوگند! من تا کنون نه او را دیدم و نه او را می شناسم. ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از رحلت امام عسکری(ع) مطلع شده و به دنبال جانشین او بودند که آنان را به سوی جعفر بن علی فرستادند. قمیان بر او سلام کرده و... اظهار داشتند که نامه ها و اموالی با ما است، بگو: نامه ها از کیست و چقدر مال در این کیسه ها است؟ جعفر از جا پرید و جامه های خود را تکانید و گفت از ما علم غیب می خواهید؟! خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت: نامه هایی که با شما است از فلان و فلان است و در همیان، هزار اشرفی است. آنها نامه ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند: آن کسی که تو را برای خاطر اینها فرستاده است او امام است.[30]

هدایتگری شیعیان

یکی از عمده‌ترین فعالیت‌های امام حسن عسکری علیه‌السلام محکم کردن بنیان‌های اعتقادی شیعیان بود که دراین راستا برای ترویج فرهنگ «تولی و تبری» و حب و بغض تلاش بسیاری کردند؛ زیرا این امور از ابزارهایی است که همواره به تحکیم عقاید مومنان کمک می‌کند.از دیگر فعالیت‌های امام برای هدایت شیعیان، نوشتن نامه به طور گسترده بود و این کار با توجه به تدابیر شدید امنیتی که در آن زمان بر جامعه حاکم بود بسیار لازم و کارآمد بود. البته امام علیه‌السلام این نامه‌نگاری‌ها را در کنار اقداماتی مثل تربیت شاگردان و تشکیل شبکه‌ای گسترده از نمایندگان خود در سراسر بلاد اسلامی، به انجام می‌رساندند.

 

از دیگر ابزارهایی که حضرت بکار می‌بردند. استفاده از آگاهی‌های غیبی و نشان دادن کرامات به مردم بود. سیری در تاریخ زندگی ایشان، حاکی از این است که ایشان به خاطر اوضاع خاصی که بر جامعه آن زمان حکفرما بود؛ بیش از سایر ائمه صلی الله علیه و آله از این ابزار استفاده می‌کردند.و سرانجام امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌بایست جامعه را طوری برای مواجهه با امر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف آماده می‌ساخت که مردم بتوانند با غایب شدن رهبر و امام خود زودتر و راحت‌تر کنار آمده و علاوه بر این که این امر را بپذیرند؛ اعتقادشان به وجود امام عمیق‌تر شود. برای این هدف ایشان ارتباط مستقیم خود را با شیعیان محدود ساخته بودند و از طرف دیگر بر تولد حضرت مهدی علیه‌السلام بسیار تاکید می‌کردند.

 

اوضاع سیاسی زمان امام عسکری علیه‌السلام

 

در زمان امامت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام شیعیان قدرت یافته بودند و همچنین امام از یک موقعیت بسیار مهم اجتماعی و معنوی در بین مردم برخوردار شده بود. همین امور باعث شد که خلفای معاصر با زمان امامت ایشان یعنی معتز و مهتدی عباسی، در دوره‌هایی ایشان را زندانی کرده و به فکر قتل امام باشند. امام علیه‌السلام حتی در زندان‌های حکومت عباسی نیز تحت نظر بوده و مراقبان و جاسوسانی مخفی برای زیر نظر داشتن ایشان، وجود داشت.این نشان دهنده‌ی شدت نفوذ امام و ترس و درماندگی خلفا از حضور و محبوبیت امام در جامعه است. و در نهایت این معتمد عباسى بود كه چون دید زندان و مراقبت اثری ندارد امام را پنهانى مسموم کرده و به شهادت رساند.

 

چند حدیث از امام عسکری علیه‌السلام

  • «لَیْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةُ الصّیامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فی امْرِاللّهِ»؛ عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست بلكه عبادت تفكر و اندیشه در قدرت بى‌منت‌هاى خداوند در امور مختلف مى‌باشد.

  • «إیّاكَ وَالاْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَى الْهَلَكَ». فرمود: مواظب باش از این كه بخواهى شایعه و سخن پراكنى نمائى و یا این كه بخواهى دنبال مقام و ریاست باشى و تشنه آن گردى، چون هر دوى آن‌ها انسان را هلاك خواهد نمود.

  • «ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَ». فرمود: حق و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزى ترك و رها نكرد، مگر آن كه ذلیل و خوار گردید همچنین هیچ شخصى حق را به اجراء درنیاورد مگر آن كه عزیز و سربلند شده است.

  • «أكْثِرُوا ذِكْرَ اللهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صلى الله علیه و آله و سلم، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللهِ عَشْرُ حَسَنات». فرمود: ذكر و یاد خداوند متعال، مرگ و حالات آن تلاوت و تدبر قرآن و نیز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول ـ و اهل بیتش علیهم‌السلام ـ را زیاد و به طور مكرر انجام دهید، همانا پاداش صلوات بر آن‌ها، ده حسنه و ثواب مى‌باشد.

  • «لایَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا یَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ». فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى‌داند مگر آن كه شكرگزار باشد و كسى نمى‌تواند شكر نعمتى را انجام دهد، مگر آن كه اهل معرفت باشد.

  • «مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَالْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ». فرمود: یكى از نشانه‌هاى تواضع و فروتنى آن است كه به هر كس برخورد نمائى سلام كنى و در هنگام ورود به مجلس هر كجا، جا بود بنشینى. (نه آن كه به زور و زحمت براى دیگران، جائى را براى خود باز كنى

مختصری از زندگی نامه امام حسن عسکری(ع)

زندگینامه و نحوه شهادت امام حسن عسکری (ع)

 زندگی امام حسن عسکری(علیه السلام) با چه فراز و نشیب هائی همراه بوده است؟ عسكرى، يازدهمين پيشواى شيعيان، در سال 232 ه . ق چشم به جهان گشود.31 پدرش امام دهم، حضرت هادى(علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شايسته، «حُدَيثه»، است 32 كه برخى، از او به نام «سوسن» ياد كرده اند. 33اين بانوى گرامى، از زنان نيكو كار و داراى بينش اسلامى بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكرى(علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتّكاى شيعيان در آن مقطع زمانى بسيار بحرانى و پر اضطراب بود.34)
از آنجا كه پيشواى يازدهم به دستور خليفه عباسى در « سامرّاء»، در محله «عسكر» سكونت (اجبارى) داشت، به همين جهت «عسكرى» ناميده مى‏ شود. 35)
از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقى» و «زكى»36 و كنيه‏ اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 ه به شهادت رسيد و در خانه خود در سامرّاء در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد. 37)
امام عسكرى (علیه السلام) در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارتند از:
1 - المعتزّ بالله (252 - 255)
2 - المهتدى بالله (255 - 256)
3 - المعتمد بالله (256 - 279)
خلفاى عباسى كه روز نخست به نام طرفدارى از علويان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنى اميه قيام كردند، آنچه را كه قبلاً به مردم وعده داده بودند، ناديده گرفته و مانند خلفاى بنى اميه و بلكه بدتر از آنان ستمگرى و خود كامگى را آغاز كردند. 38)

شهادت ان حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری نوشته اند.علت شهادت ان حضرت را سمی می دانند که معتمد عباسی در غذا به ان حضرت خورانید و بعد، از کردار زشت خود پشیمان شد. بناچار اطبای مسیحی و یهودی که در ان زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند، به ویژه در مأموریتهایی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری «ع» در بین بود، برای معالجه فرستاد. البته از این دلسوزیهای ظاهری هدف دیگری داشت، و ان خشنود ساختن مردم و غافل نگه داشتین ان‌ها از حقیقت ماجرا بود.بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری «ع» شهر سامره را غبار غم گرفت، و از هر سوی صدای ناله و گریه برخاست. مردم آماده عزاداری و تشییع جنازه ان حضرت شدند. در خصوص نحوه به شهادت رساندن امام حسن عسکری«ع» باید گفت که در طول دوران خلفای عباسی چون معتز و مهتدی آنان همواره تلاش‏هایي را در جهت از میان برداشتن امام انجام دادند که به خواست الهی این تلاش ها بی ثمر ماند اما در دوران معتمد عباسی بدلیل افزایش نفوذ و محبوبیت امام حسن عسکری«ع» در جامعه و توجه روز افزون مردم به ایشان، معتمد به شدت نگران شده و هنگامیکه مشاهده می‏ کند زندان و اختناق نه تنها از عظمت ایشان نمی‏ کاهد بلکه بالعکس به محبوبیت ایشان می افزاید به شیوه دیرینه خود یعنی به شهادت رساندن امام در حالیکه شش سال بیشتر از امامت ایشان سپری نشده بود مبادرت می‏ کند.فرزند عبیدالله بن خاقان میگوید روزی برای پدرم « که وزیر معتمد عباسی بود » خبر آوردند که ابن الرضا – یعنی حضرت امام حسن عسکری – رنجور شده ؛ پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر رابه خلیفه داد. خلیفه پنج نفر از معتمدان و یاران مخصوص خودرا با او همراه کردیکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود، خلیفه به انها دستور داد که خانه حضرت را زیر نظر بگیرند، و بر احوال ان حضرت مطلع گردند و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد ان حضرت برود، و از احوال او آگاه شود.بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض امام حسن عسکری«ع» سخت شده است، و ضعف بر او مستولی گردیدهپدرم سوار بر مرکب شد و نزد ان حضرت رفت و اطبا را که عموما اطبای مسیحی و یهودی در ان زمان بودند امر کرد که از خدمت ان حضرت دور نشوند و قاضی القضات « داور داوران » را طلبید و گفت 10 نفر از علمای معروف را حاضر گردان که پیوسته نزد ان حضرت باشند و این کارها را برای ان می کردند که ان زهری که به ان حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که ان حضرت به مرگ خود از دنیا رفته است. سرانجام امام حسن عسکری «ع» در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260 در سن 28 سالگی به شهادت رسیدند.

 

وقتى که امام حسن عسکرى «ع» رحلت کرد، یارانش در خانه ان حضرت جمع شدند تا بر او نماز بخوانند، جعفر کذّاب هم آمد تا بر ان حضرت نماز بخواند و شیعیان حضور داشتند که ناگهان دیدند جوانى آمد و دامن جعفر را گرفت و وی را از کنار پدرش دور کرد و بر پدرش نماز خواند و مردم نیز با او خواندند و جعفر مبهوت و حیران مانده بودو نمى‏توانست حرف بزند.وقتى که از نماز بر پدرش فارغ شد از میان مردم بیرون آمد و رفت و ناپدید شد و نفهمیدند که از کدام سو رفت. بعد از اقامه نماز بر پیکر حضرت، امام حسن عسکری «ع» را در همان خانه‏ اى که در سامرا پدرش در ان دفن شده بود دفن گردید.

 

پی نوشت ها:

[1] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 422، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق

.[2] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق.

[3] یعنی مادر فرزند، و آن کنیزی است که از مولای خود آبستن شود.

[4] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 503، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313.

[5] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 2، ص40، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.

[6] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 62، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.

[7] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2 ص 131.

[8] حسنی، هاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر(ع)، ج 3، ص 481، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1382ق.

[9] ابن ابی الثلج بغدادی، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة(ع)، ص 125، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، 1410ق؛ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 334، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 208 - 214، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.

[10] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339.

[11] همان.

[12] همان، ص 320.

[13] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 424، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.

[14] همان؛ و نیز ر. ک: دلائل الامامة، ص 424؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص422.

[15] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 585، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 132؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 209.

[16] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131.

[17] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.

[18] کتاب الغیبة، ص 218 - 219؛ قمی، عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 3، ص 1940، قم، دلیل ما، 1379ش.[19] الکافی، ج 1، ص 503.

[20] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 326.

[21] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4 ص 427.

[22] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131.

[23] ر. ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال، ص 397 - 403، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1415ق.

[24] آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 2، ص 432، قم، اسماعیلیان، 1408ق.

[25] همان، ج 23، ص 149.

[26] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 425.[27] ش

یخ صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعة، ص 6، تهران، انتشارات زرارة، چاپ سوم، 1380ش.[28] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 484، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.

[29] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 424.

[30] کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 474 - 476.

31 كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبه الصدوق، 1381 ه . ق، ج 1، ص 503؛ شيخ مفيد، الارشاد، قم، مكتبه بصيرتى، ص 335؛ ابن شهر اشوب، مناقب آل ابى طالب، قم، كتاب فروشى مصطفوى، ج 4، ص 422؛ طبرسى، أَعلام الورى، الطبعه الثالثه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ص 367. مسعودى و على بن عيسى أَربلى تولد حضرت را در سال 231 دانسته‏ اند.

32.شيخ مفيد، همان كتاب، ص 335؛ طبرسى، همان كتاب، ص 366.(3)

33. كلينى، همان كتاب، ص 503؛ على بن عيسى أَربلى، كشف الغمّه، تبريز مكتبه بنى هاشمى، 1381 ه . ق، ص 192.

34. وكانت من العارفات الصالحات وكفى فى فضلها انّها كانت مفزع الشيعه بعد وفاه أبى محمد (حاج شيخ عباس قمى، الأنوار البهيه، مشهد، كتابفروشى جعفرى، ص 151).

35. صدوق، علل الشرايع، قم، مكتبه الطباطبائى، ج 1، باب 176، ص 230 - نيز صدوق، معانى الأخبار، تهران، مكتبه الصدوق، مؤسسه دار العلم، 1379 ه . ق، ص 65.

36. ابو جعفر محمد بن جرير الطبرى، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه، قم، منشورات الرضى، 1363 ه . ش، ص 223.
37.شيخ مفيد، الارشاد، قم، مكتبه بصيرتى، ص 345؛ شيخ عبدالله الشبراوى، الاتحاف بحبّ الأشراف، ط 2، قم، منشورات الرضى، 1363 ه . ش، ص 178 179.
38. گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 615.تاریخ انتشار« 1391/11/16 »

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn