کتاب امام حسین علیه السلام سرمشق تاریخ وترجمه ها الإمام الحسين (ع) نموذج للتاريخ Imam Hussain (peace be upon him) is a model of history

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسین علیه السلام  سرمشق تاریخ وترجمه ها

الإمام الحسين (ع) نموذج للتاريخ 

Imam Hussain (peace be upon him) is a model of history

                نام :حسین بن علی

                کنیه :اباعبدالله

                زادروز :3 شعبان، سال 4 قمری.

                زادگاه :مدینه

                مدت امامت :حدود 11 سال (از 50 تا ابتدای 61ق.(

                شهادت: 10 محرم عاشورا سال 61 قمری

                مضجع شریف حضرت:کربلای معلای

                محل زندگی:مدینه وکوفه

                ازالقاب حضرت:سید الشهدا، ثار الله، قتیل العبرات

                پدر امام علی علیه السلام

                مادر حضرت فاطمه(س(

                همسران: رباب، لیلا، ام اسحاق، شهربانو(اختلافی

                فرزندان :ام سجاد، علی اکبر ، علی اصغر، سکینه، فاطمه، جعفر

                طول عمر57سال

بسم الله الرحمن الرحیم

امام حسین علیه السلام  سرمشق تاریخ وترجمه ها

الإمام الحسين (ع) نموذج للتاريخ والترجمات

Imam Hussain (peace be upon him) is a model of history and translations

                نام :حسین بن علی

                کنیه :اباعبدالله

                زادروز :3 شعبان، سال 4 قمری.

                زادگاه :مدینه

                مدت امامت :حدود 11 سال (از 50 تا ابتدای 61ق.(

                شهادت: 10 محرم عاشورا سال 61 قمری

                مضجع شریف حضرت:کربلای معلای

                محل زندگی:مدینه وکوفه

                ازالقاب حضرت:سید الشهدا، ثار الله، قتیل العبرات

                پدر امام علی علیه السلام

                مادر حضرت فاطمه(س(

                همسران: رباب، لیلا، ام اسحاق، شهربانو(اختلافی

                فرزندان :ام سجاد، علی اکبر ، علی اصغر، سکینه، فاطمه، جعفر

                طول عمر57سال

امامان شیعه:

امام علی • امام حسن مجتبی • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام حسن عسکری • امام مهدی

 

حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع)(4ق-61ق) که در بین شیعیان امام حسین(ع)، اباعبدالله و سیدالشهداء نیز خوانده می‌شود، امام سوم شیعیان است که در واقعه عاشورا به شهادت رسید. او فرزند دوم امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نوه حضرت محمد(ص) است. پس از برادرش امام حسن(ع) حدود یازده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت.

بنابر گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت، پیامبر اسلام(ص) هنگام تولد او از شهادتش خبر داد و نام «حسین» را برای او برگزید. رسول خدا(ص)، حَسَنَین (امام حسن و امام حسین) را بسیار دوست داشت و همه را به دوست داشتن آن دو سفارش می‌کرد. امام حسین(ع) از اصحاب کِساء و از حاضران در ماجرای مُباهله و یکی از اهل بیت پیامبر است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است. روایت‌های متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین(ع) نقل شده است؛ از جمله آنکه «حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند» و «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».

از زندگی سومین امام شیعیان در مدت سه دهه پس از وفات پیامبر(ص)، گزارش‌های اندکی وجود دارد. او در دوره خلافت امام علی(ع) در کنار پدر بود و در جنگ‌های آن دوره شرکت داشت. در زمان امامت امام حسن(ع) پیرو و پشتیبان او بود و اقدام به صلح با معاویه را تأیید کرد. پس از شهادت وی نیز تا زمانی که معاویه زنده بود، به پیمان برادرش وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان کوفه که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، آنان را به صبر تا زمان مرگ معاویه فراخواند.

دوره امامت حسین بن علی(ع) با حکومت معاویة بن ابی‌سفیان همزمان بود. بنابر گزارش‌های تاریخی، امام حسین(ع) در مواردی به عملکرد معاویه سخت اعتراض کرده است؛ از جمله پس از کشته شدن حُجْر بن عَدِی نامه‌ای توبیخ‌آمیز برای او نوشت و در ماجرای ولایتعهدی یزید نیز از پذیرش بیعت خودداری کرد و در سخنانی در حضور معاویه و دیگران، این اقدام معاویه را نکوهید و یزید را فردی نالایق خواند و خود را سزاوار خلافت دانست. خطبه امام حسین در منا را نیز موضعی سیاسی در برابر اُمویان به شمار آورده‌اند. با این حال، نقل شده است که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت.

پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) بیعت با یزید را مشروع ندانست و با توجه به فرمان یزید برای کشتن او در صورت خودداری از بیعت، در 28 رجب سال 60ق از مدینه به مکه رفت. در مدت چهار ماه حضور در مکه، نامه‌های فراوانی از سوی مردم کوفه برای پذیرش زمامداری دریافت کرد و پس از آنکه فرستاده‌اش مسلم بن عقیل همدلی کوفیان را تأیید کرد، در 8 ذی‌الحجه، پیش از آنکه از پیمان‌شکنی بعدی کوفیان و شهادت مسلم باخبر شود به سمت کوفه حرکت کرد.

وقتی ابن زیاد والی کوفه از حرکت حسین(ع) به سمت کوفه باخبر شد، لشکری به سوی او فرستاد و پس از آنکه سپاهیان حُرّ بن یزید راه را بر او بستند، چاره‌ای نداشت جز آنکه مسیر خود را به سمت کربلا تغییر دهد. در روز عاشورا میان امام حسین و یارانش با لشکر کوفه به فرماندهی عمر بن سعد جنگی درگرفت که به شهادت امام سوم شیعیان و یارانش انجامید. پس از آن، زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که در آن روزها بیمار بود، به اسارت درآمدند و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند. پیکر امام حسین(ع) و یارانش روز 11 یا 13 محرم، توسط عده‌ای از قبیله بنی‌اسد در کربلا به خاک سپرده شد.

درباره حرکت امام حسین از مدینه تا کربلا، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه او برای تشکیل حکومت قیام کرد، ولی برخی معتقدند این حرکت برای حفظ جان بود. شهادت حسین بن علی(ع) تأثیر عمیقی بر مسلمانان و شیعیان در طول تاریخ داشته و الهام‌بخش مبارزات و قیام‌هایی بوده است. شیعیان به پیروی از امامان شیعه اهتمام ویژه‌ای به گریه و سوگواری برای حسین بن علی، به ویژه در ماه محرم و صفر دارند. زیارت امام حسین نیز در روایات معصومین مورد تأکید قرار گرفته و حرم او زیارتگاه شیعیان است.

حسین بن علی(ع) افزون بر جایگاهی که در میان شیعیان به عنوان سومین امام و سرور شهیدان دارد، نزد اهل سنت نیز به سبب فضایلی که از زبان پیامبر(ص) درباره او نقل شده و همچنین به دلیل ایستادگی‌اش در برابر یزید، گرامی داشته می‌شود.

مجموعه سخنان و آثار امام حسین، در قالب حدیث، دعا، نامه، شعر و خطبه در کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین و کتاب مسند الامام الشهید گردآوری شده و علاوه بر این، آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مَقتل و تاریخ تحلیلی درباره شخصیت و زندگی وی نگاشته شده است.

گاه‌شمار زندگی امام حسین(ع)

 

3 یا 5 شعبان4ق.تولد[1]

7ق.نزول آیه تطهیر در مورد اصحاب کساء[2]

24 ذی‌الحجه 9ق.حضور در مباهله[3]

ذی‌الحجه 35 ق خواندن خطبه برای مردم پس از بیعت آنان با امام علی[4]

جمادی‌الآخر 36ق حضور در جنگ جمل[5]

صفر 37ق حضور در جنگ صفین[6]

صفر 38ق حضور در جنگ نهروان[7]

41ق.بازگشت از کوفه به مدینه[8]

28 صفر 50ق.شهادت امام حسن(ع)[9] و آغاز امامت امام حسین(ع)

51 یا 52 یا 53ق.[10]

نوشتن نامه اعتراض‌آمیز به معاویه برای کشتن حجر بن عدی و یارانش

58ق.ایراد خطبه در منا[11]

26 رجب 60ق.احضار به دارالاماره برای بیعت با یزید[12]

28 رجب 60ق.خروج از مدینه به سمت مکه [13]

3 شعبان 60ق.ورود به مکه[14]

10 تا 14 رمضان 60ق.دریافت نامه‌هایی از سوی کوفیان[15]

15 رمضان 60ق.اعزام مسلم به عنوان نماینده خود به کوفه[16]

8 ذیحجه 60ق.خروج از مکه به سمت کوفه.[17]

2 محرم 61ق.ورود به کربلا.[18]

9 محرم 61ق.اعلام جنگ عمر سعد و مهلت خواستن امام[19]

10 محرم 61ق.واقعه عاشورا و شهادت امام حسین و یارانش[20]

 

جایگاه امام حسین علیه السلام

حسین بن علی(ع) سومین[یادداشت 1] امام شیعیان، فرزند نخستین امام شیعیان و نوه پیامبر اسلام(ص) است.[21] در منابع اسلامی روایات فراوانی درباره فضائل او وجود دارد و شیعیان برایش جایگاه ویژه‌ای قائل‌اند. حسین بن علی در نزد اهل سنت نیز از احترام برخوردار است.

در منابع حدیثی و تاریخی

بنابر روایات شیعه و اهل سنت، حسین بن علی(ع) یکی از اصحاب کساء است،[22] در ماجرای مباهله حضور داشته[23] و به همراه برادرش، مصداق کلمه «ابناءَنا»( پسرانمان) در آیه مباهله هستند.[24] او همچنین یکی از اهل بیت است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است.[25]

امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که از نظر سن بزرگ‌تر از وی بودند، شریف‌ترین فرد از بنی هاشم به شمار می‌رفت. بنا بر نقل یعقوبی، معاویه پس از شهادت حسن بن علی به ابن عباس گفت: از این پس تو سرور قوم خود هستی. ابن عباس در پاسخ گفت: تا زمانی که حسین هست، نه.[26] همچنین گزارش‌هایی از مشورت بنی‌هاشم با حسین بن علی و ترجیح نظر او بر دیگران وجود دارد.[27] نقل شده است که عمرو بن عاص نیز او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست.[28]

در فرهنگ شیعه

شهادت حسین بن علی در واقعه عاشورای سال 61ق سبب شد شخصیت وی برای شیعیان و حتی غیرشیعیان بیشتر در بُعد حق‌طلبی، شجاعت و شهادت نمایان گردد و دیگر صفات و ویژگی‌هایی که در روایات برای او ذکر شده، تا اندازه‌ای تحت‌الشعاع قرار گیرد.[29] این واقعه دست‌کم از آن جهت که نخستین بی‌حرمتی و تعرض آشکار به خاندان پیامبر(ص) بود، تاثیر عمیقی بر تاریخ و فرهنگ شیعه گذاشت[30] و قیام وی را به نماد ظلم‌ستیزی، پیروزی خون بر شمشیر، امر به معروف و نهی از منکر، ایثار و فداکاری تبدیل ساخت.[31]

تاثیرگذاری شهادت امام حسین تا بدانجا بود که عده‌ای گمان کرده‌اند شکل‌گیری مذهب تشیع پس از شهادت وی رخ داده است.[32] در طول تاریخ اسلام قیام‌هایی با الگو گرفتن از قیام امام حسین(ع) شکل گرفته که با شعار یا لثارات الحسین بوده است.[33]

دو ماه ماه محرم و صفر در فرهنگ شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد و به‌خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا و اربعین حسینی، مجموعه آیین‌های گوناگونی در پاسداشت این مناسبت برپا می‌شود.[34] شیعیان به پیروی از پیشوایان دینی، هنگام نوشیدن آب، از تشنگی امام حسین یاد می‌کنند و بر او سلام می‌دهند.[35]

در نگاه اهل سنت

منابع معتبر اهل سنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی(ع) نقل کرده‌اند.[36] گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین(ع) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت.[37]

در میان اهل سنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین(ع) وجود دارد: دسته‌ای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستوده‌اند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهل سنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین(ع) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند)، با حسین جنگیدند.[38] ابن تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی(ع) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید.[39] در طرف مقابل، ابن‌خلدون، مورخ قرن نهم اهل سنت در اندلس، به سخن ابن‌عربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادل‌ترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده[41] و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار می‌دانست.[42] شهاب‌الدین آلوسی از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابن‌عربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است.[43]

عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب «ابوالشهداء: الحسین بن علی» نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمی‌کرد.[44] وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسان‌هایی نادر رقم می‌خورد که برای این کار ساخته شده‌اند و نمی‌توان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونه‌ای دیگر می‌فهمند و چیزی دیگر می‌طلبند.[45] طه حسین، نویسنده اهل سنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که می‌دانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود.[46]

عمر فروخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که «حسینی» در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد.[47]

نام، نسب، کنیه، القاب

در منابع شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) نام «حسین» را بر او نهاد.[48] بر اساس روایات، این نامگذاری به فرمان خداوند انجام شد.[49] دو نام حسن و حسین که قبل از اسلام نزد مردم عرب سابقه‌ای نداشت،[50] معادل شَبَّر و شَبیر (یا شَبّیر)،[51] نام پسران هارون است.[52]

گزارش‌های دیگری نیز درباره نامگذاری امام حسین ذکر شده است؛ از جمله اینکه ابتدا امام علی(ع) وی را «حرب» یا «جعفر» نامید، ولی پیامبر(ص) نام حسین را برای او برگزید.[53] برخی اینگونه گزارش‌ها را ساختگی خوانده و دلایلی در رد آن برشمرده‌اند.[54]

امام حسین(ع) فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و نوه حضرت محمد(ص) است. او از خاندان بنی‌هاشم

و از قبیله قریش است. امام حسن مجتبی(ع)، حضرت عباس(ع)، محمد بن حنفیه از برادران، و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران او هستند.[55]

کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است.[56] ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه‌های او است.[57]

حسین بن علی(ع) القاب فراوانی دارد که برخی از آنها با القاب برادرش امام حسن(ع) مشترک است؛ مانند سید شباب أهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت). برخی دیگر از القاب او عبارتند از: زکیّ، طیّب، وفیّ، سیّد، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات الله، رشید، و التابع لمرضاة الله.[58] ابن‌طلحه شافعی لقب «زکی» را مشهورتر از دیگر القاب و لقب «سید شباب أهل الجنه» را مهم‌ترین آنها دانسته است.[59]

در بعضی از احادیث، حسین(ع) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است.[60] ثارالله و قتیل العبرات از دیگر القابی است که در برخی زیارتنامه‌ها برای او ذکر شده است.[61]

در روایتی از پیامبر(ص) که بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند آمده است: «حسین سِبطٌ مِن الاَسباط»؛ یعنی حسین یکی از اسباط است.[62] سبط در این روایت و همچنین در برخی آیات قرآن به معنای امام و نقیبی است که از طرف خداوند برگزیده شده و از نسل پیامبران است.[63]

 

زندگی‌نامه

حسین بن علی در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است.[64] با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته‌اند.[65]

ولادت حسین بن علی، بنابر قول مشهور در سوم شعبان بوده است،[66] ولی شیخ مفید در کتاب ارشاد، تولد امام سوم شیعیان را پنجم شعبان دانسته است.[67]

رسول خدا فرمود:حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه أَحَبَّ اللهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا

حسین از من است و من از حسین هستم. خدا هر که حسین را دوست بدارد، دوست دارد.

انساب الاشراف، ج3، ص142

الطبقات الکبرى، ج10، ص385

 

در گزارش‌های تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر هنگام تولد او گریست و از شهادتش خبر داد.[68] بر پایه روایتی در کتاب کافی، حسین(ع) نه از مادرش و نه از هیچ زن دیگری شیر نخورد.[69]

نقل شده است که امّ‌فضل همسر عباس بن عبدالمطلب خواب دید که قطعه‌ای از بدن پیامبر در دامن او (ام فضل) گذاشته شد و پیامبر در تعبیر خوابش گفت که فاطمه پسری به دنیا خواهد آورد و تو دایه او خواهی بود و از همین رو وقتی حسین(ع) متولد شد، ام‌فضل دایگی‌اش را بر عهده گرفت.[70] برخی منابع مادر عبدالله بن یقطر را نیز دایه امام حسین(ع) دانسته‌اند، ولی گفته‌اند حسین(ع) از هیچ‌یک از آن دو شیر نخورد.[71]

در منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا(ص) در میان اهل بیت خود، حسن و حسین(ع) را بیش از بقیه دوست داشت[72] و این علاقه چنان بود که گاه با ورود آن دو به مسجد، خطبه‌اش را ناتمام می‌گذاشت، از منبر پایین می‌آمد و آنان را در آغوش می‌کشید.[73] از پیامبر نقل شده است که محبت به این دو مرا از محبت به هر کس دیگری بازداشته است.[74]

حسین(ع) در کنار دیگر اصحاب کساء در ماجرای مباهله حضور داشت[75] و در هنگام رحلت پیامبر(ص) هفت ساله بود؛ از این رو او را در زمره واپسین طبقهٔ صحابه برشمرده‌اند.[76]

دوران خلفای سه‌گانه

25 سال از عمر امام حسین(ع) در دوران خلفای سه گانه سپری شد، اما از جزئیات زندگی امام سوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد.[77]

نقل شده است که در اوایل خلافت عمر، روزی حسین(ع) که حدود نُه سال داشت، وارد مسجد شد و چون عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید، از منبر بالا رفت و به او گفت: «از منبر پدرم فرود‌ آی و بر منبر پدرت بنشین!». عمر گفت: «پدرم منبری نداشت».[78] گزارش‌هایی از احترام ویژه خلیفه دوم به امام حسین در منابع تاریخی دیده می‌شود.[79]

وقتی عثمان در دوره خلافتش ابوذر را به سرزمین ربذه تبعید و همگان را از بدرقه و همراهی او منع کرد، امام حسین(ع) به همراه پدر و برادرش امام حسن(ع) و چند تن دیگر، برخلاف دستور خلیفه، ابوذر را بدرقه کردند.[80]

برخی منابع اهل سنت به حضور حسنین در نبرد افریقیه در سال 26ق[81] و نبرد طبرستان در سال 29 یا 30ق[82] اشاره کرده‌اند، اما چنین گزارشی در هیچ یک از منابع شیعه نیامده است.[نیازمند منبع] بسیاری از منابع تاریخی گفته‌اند که نبردهای مذکور بدون درگیری به مصالحه انجامیده است.[83] گزارش حضور حسنین در این جنگ‌ها، موافقان و مخالفانی داشته است؛ برخی همچون جعفر مرتضی عاملی با توجه به اشکالات سندی این گزارش‌ها و نیز مخالفت امامان با شیوه فتوحات، آنها را ساختگی دانسته و اجازه ندادن امام علی(ع) به حسنین برای ورود به میدان جنگ در صفین را تأییدی بر آن شمرده‌اند.[84]

بنابر برخی گزارش‌های تاریخی، در اواخر حکومت عثمان که گروهی به شورش پرداختند و به قصد کشتن عثمان به سمت خانه او هجوم بردند، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه، به فرمان امام علی(ع) از خانه عثمان محافظت کردند.[85] این گزارش موافقان و مخالفانی داشته است.[86] سید جعفر مرتضی با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود روایت‌های معارض با این حدیث، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است؛ او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره علی بن ابیطالب در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) می‌گوید: «این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) درباره شراکت در خون عثمان بوده است».[87] سید مرتضی نیز پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری عثمان از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خل

افت بود.[88]

حدیث نبوی نوشته شده در حرم امام حسین(ع)

همچنین ببینید: ماجرای قتل عثمان

دوران حکومت امام علی(ع)

بر اساس گزارش‌های اندک مربوط به دوره حکومت امام علی(ع)، حسین(ع) پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای خوانده است،[89] در روز جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشته[90] و در جنگ صِفّین، خطبه‌ای برای ترغیب مردم به جهاد خوانده[91] و به گزارش برخی منابع، از فرماندهان جناح راست سپاه بوده است.[92] گفته‌اند در صفین، امام حسین(ع) در ماجرای پس گرفتن آب از شامیان شرکت داشت و پس از آن امیرالمومنین فرمود: «این نخستین پیروزی‌ای بود که به برکت حسین به دست آمد».[93] بر اساس گزارش‌های مربوط به جنگ صفین، امام علی(ع) از جنگیدن حسنین(ع) جلوگیری می‌کرد و علت آن را حفظ نسل پیامبر(ص) می‌شمرد.[94] به نقل برخی منابع، او در جنگ نهروان نیز حضور داشت.[95]

بسیاری از منابع گفته‌اند که امام حسین(ع) در زمان شهادت امام علی(ع) کنار وی بود[96] و در مراسم تجهیز و خاکسپاری حضور داشت.[97] اما بنا بر گزارشی که در کتاب الکافی و انساب الاشراف آمده است، امام حسین(ع) هنگام ضربت خوردن پدر، برای انجام مأموریتی که علی(ع) به او داده بود، در مدائن به سر می‌برد و با نامه امام حسن(ع) از موضوع آگاه شد و به کوفه بازگشت.[98]

دوران امام حسن(ع)

گزارش‌های تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد؛ نقل شده است که اگر در مجلسی امام حسن(ع) حضور داشت، او به خاطر رعایت احترام سخن نمی‌گفت.[99] پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، اما وی گفت: «به خدا پناه می‌برم که تا زمانی که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم».[100]

 

همسر   نسب   فرزندان  

 

1-دختر یزدگرد پادشاه ساسانی               

امام سجاد(ع) امام چهارم شیعیان محققان معاصر در نسب شهربانو تردید دارند.[114] در برخی از منابع از او با نام سِنْدیه، غزاله و شاه زنان یاد شده است.

2-رباب

دختر امرؤ القیس بن عدی       سُکَینه و عبدالله. [115]رباب در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت.[116] بیشتر منابع عبدالله را به هنگام شهادت شیرخوار دانسته‌اند.[117] امروزه شیعیان او را با نام علی اصغر می‌شناسند.

 

3-لیلیٰ

دختر ابی‌مُرَّة بن عروة بن مسعود ثَقَفی[118]

علی اکبر(ع)[119]علی اکبر در واقعه عاشورا به شهادت رسید.[120]

 

4-ام اسحق

دختر طلحه بن عبیدالله      فاطمه دختر بزرگ امام حسین(ع)[121]

ام اسحاق همسر امام حسن مجتبی(ع) بود و پس از شهادت امام حسن با امام حسین(ع) ازدواج کرد.[122]سُلافه یا ملومه[123]از قبیله قُضاعه                جعفر[124]جعفر در زمان حیات امام از دنیا رفت و نسلی از او باقی نماند.[125]

 

 در ماجرای صلح با معاویه، او در برابر شیعیان معترض، حامی برادر بود و اقدام او را تایید کرد[101] و نقل شده است که گفت: «او (امام حسن(ع)) امام من است».[102] بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پس از برقراری صلح نیز همچون امام حسن(ع) با معاویه بیعت کرد[103] و حتی پس از شهادت امام حسن(ع) بر عهد خود باقی ماند.[104] در مقابل، گزارش‌هایی حاکی از بیعت نکردن حسین(ع) است.[105] به نقل برخی منابع، او از صلح ناخرسند بوده و امام حسن(ع) را سوگند داده که دروغ معاویه را نپذیرد.[106] برخی محققان این گزارش‌ها را با دیگر روایات و قرائن تاریخی ناسازگار دانسته‌اند.[107] از جمله اینکه حسین(ع) در پاسخ به دسته‌ای از معترضان به صلح، که او را به گردآوری شیعیانش برای حمله به معاویه فراخواندند، گفت: «ما پیمان بسته‌ایم و هرگز پیمان خود را نمی‌شکنیم».[108] در گزارش دیگری آمده است که به معترضان گفت: «تا زمانی که معاویه زنده است منتظر بمانید؛ هر گاه او مُرد، تصمیم می‌گیریم».[109] حتی وقتی شیعیان بعد از شهادت امام حسن(ع) وی را به قیام دعوت کردند در پاسخ ضمن دفاع از عملکرد امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه، انجام این کار را تا زمانی که معاویه زنده باشد منتفی دانست.[110] امام حسین(ع) در سال 41 قمری (پس از صلح با معاویه)، همراه برادرش از کوفه به مدینه بازگشت.[111]

همسران و فرزندان

درباره تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی از منابع این تعداد را چهار پسر و دو دختر[112] و برخی دیگر، شش پسر و سه دختر نوشته‌اند.[113]

در کتاب لباب الانساب[126] از منابع قرن ششم، از دختری به نام رقیه و در کتاب کامل بهایی از منابع قرن هفتم، از دختری چهار ساله برای امام حسین سخن به میان آمده که در شام از دنیا رفته است.[127] در منابع متأخر، نام رقیه بازتاب گسترده‌ای یافته است.[نیازمند منبع] همچنین در برخی منابع نام‌های علی‌اصغر فرزند شهربانو، محمد فرزند رباب و زینب (بدون ذکر نام مادر) نیز به عنوان فرزندان امام حسین آمده است.[128] ابن‌طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده است.[129]

دوران امامت

شروع امامت حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت معاویه مصادف بود.[نیازمند منبع] معاویه در سال 41ق[130] پس از صلح با امام حسن حکومت را در دست گرفت و خلافت اموی را پایه‌گذاری کرد.[نیازمند منبع] منابع اهل سنت او را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند.[131] او به ظواهر دینی پایبند بود[یادداشت 2] و حتی برای تثبیت خلافت خود از برخی اصول دینی بهره می‌برد و با وجود آنکه با زور و با بهره‌گیری از حیله‌های سیاسی قدرت را به چنگ آورد،[132] حکومت خود را از سوی خدا و قضای الهی می‌دانست.[133] معاویه خود را برای اهل شام، هم‌ردیف پیامبران، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دين و احکام آن معرفی می‌کرد.[134] در منابع تاریخی آمده است که معاویه خلافت را به سلطنت تبدیل کرد[135] و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد.[136]

یکی از مسائل دوره حکومت معاویه، وجود اعتقادات شیعی در میان بخشی از مردم، به‌ویژه در عراق بود.[نیازمند منبع] شیعیان دشمنان معا

ویه بودند، چنانکه خوارج نیز دشمن او بودند، ولی خوارج پایگاه مردمی چندانی نداشتند، بر خلاف شیعیان که در اثر نفوذ امام علی(ع) و اهل بیت، پشتوانه‌ای قوی داشتند.[نیازمند منبع] از این رو معاویه و کارگزارانش، چه با روش سازشکارانه و چه با سخت‌گیری‌های شدید، با جریان شیعه برخورد می‌کردند.[نیازمند منبع] یکی از مهمترین روش‌های معاویه، ایجاد بیزاری از امام علی(ع) در میان مردم بود تا جایی که لعن و سبّ علی(ع) در دوره معاویه و سپس امویان به صورت سنتی متداول ادامه یافت.[137]

معاویه پس از استحکام پایه‌های قدرتش، سیاست سرکوب و فشار بر شیعیان را در پیش گرفت و به کارگزارانش نوشت که نام دوستداران علی(ع) را از دیوان، حذف کنند و دریافتی آنها از بیت‌المال را قطع کنند و شهادت‌شان را نپذیرند.[138] او همچنین کسانی که فضایل امام علی(ع) را نقل کنند، تهدید کرد، تا جایی که محدثان از علی(ع) با عنوان «مردی از قریش» و «یکی از اصحاب رسول خدا» و «ابوزینب» یاد می‌کردند.[139]

دلائل امامت

امام حسین(ع) پس از شهادت برادرش در سال 50ق به امامت رسید و تا روزهای آغازین سال 61ق رهبری شیعیان را بر عهده داشت.[140] علمای شیعه علاوه بر دلایل عامی که برای اثبات امامت امامان شیعه ارائه کرده‌اند،[141] به دلایل خاصِ امامت هر امام نیز استدلال کرده‌اند؛ شیخ مفید در کتاب ارشاد به برخی احادیثِ امامت حسین بن علی(ع) اشاره کرده است، از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمود: «اِبنای هذانِ امامان قاما او قَعَدا (ترجمه: این دو پسرم [حسن و حسین]، امام هستند، خواه قیام کنند یا نکنند.) »[142] همچنین امام علی(ع) در هنگام شهادت، بر امامت حسین(ع) پس از امام حسن(ع) تأکید کرد[143] و امام حسن نیز در هنگام شهادت، در وصیت به محمد بن حنفیه، حسین بن علی(ع) را امام پس از خود معرفی کرد.[144] شیخ مفید با استدلال به این احادیث، امامت امام حسین را ثابت و قطعی دانسته است؛ به گفته او امام حسین به دلیل رعایت تقیه و عهدی که در ماجرای صلح امام حسن کرده بود، تا زمان مرگ معاویه مردم را به سوی خود دعوت نکرد، ولی پس از مرگ معاویه، امر خود را آشکار کرد و جایگاه خود را برای کسانی که آگاه نبودند، روشن ساخت.[145]

در منابع آمده است که حسین(ع) پیش از خروج از مدینه در سال 60ق بخشی از وصیت‌ها و ودایع امامت را به ام‌سلمه همسر پیامبر(ص)[146] و بخشی دیگر را پیش از شهادت خود در ماه محرم سال 61 قمری، به دختر بزرگش فاطمه[147] داد تا آنها را به امام سجاد(ع) بسپارند.

پایبندی به صلح امام حسن

امام حسین(ع) در دوره حکومت معاویه به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود، وفادار ماند[148] و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنی‌امیه اعلام آمادگی کردند، نوشت: «اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانه‏‌هایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مُرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان می‌نویسم».[149]

موضع‌گیری در برابر اقدامات معاویه

هر چند امام حسین در دوره حکومت معاویه، عملی بر ضد او انجام نداد، ولی به گفته رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه معاصر، روابط امام و معاویه و گفتگوهایی که بین آن دو صورت گرفت، نشان از آن دارد که امام حسین(ع) از نظر سیاسی، مشروعیت قطعی معاویه را نپذیرفت و در برابر آن تسلیم نشد.[150] نامه‌های متعددی که بین حسین بن علی(ع) و معاویه رد و بدل شد، از آن جمله است.[نیازمند منبع] در عین حال از گزارش‌های تاریخی برمی‌آید که معاویه مانند خلفای سه‌گانه در ظاهر به حسین بن علی(ع) احترام می‌گذاشت و او را بزرگ می‌شمرد[151] و به کارگزارانش دستور داده بود که متعرض فرزند رسول خدا(ص) نشوند و از بی‌احترامی به وی بپرهیزند.[152]

پاسخ امام حسین به معاویه در دعوت به بیعت با یزید

یزید فکر و عقیده خود را نشان داده است؛ تو نیز برای او همان را بخواه که خودش خواسته: به جان هم انداختن سگ‌ها و پرواز دادن کبوترها و معاشرت با کنیزکان نوازنده و دیگر انواع سرگرمی‌ها... [ای معاویه] از این کار دست بردار! تو را چه سود که خدا را با بار گناهی دیدار کنی، بیش از بار گناهی که اکنون از این مردم به گردن داری!؟

ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، 1410ق، ج1، ص209.

معاویه هنگام وصیت به فرزندش یزید نیز بر جایگاه حسین(ع) تأکید کرد و او را محبوب‌ترین فرد نزد مردم دانست[153] و سفارش کرد در صورت غلبه بر حسین از او درگذرد، چرا که او حقی بزرگ دارد.[154]

اعتراض به کشتن یاران امام علی

اقدام معاویه در کشتن افرادی چون حجر بن عدی، عمرو بن حمق خزاعی و عبدالله بن یحیی حضرمی از مواردی بود که اعتراض شدید امام حسین(ع) را در پی داشت.[155] و بنابر گزارش منابع متعدد، نامه‌ای به معاویه نوشت و کشتن یاران امام علی را محکوم کرد و ضمن برشمردن برخی از کارهای ناشایست معاویه، او را نکوهید و گفت: «من برای خود و دین خود چیزی بالاتر از جهاد با تو نمی‌دانم‏». در ادامه این نامه آمده است: «من فتنه‌ای بزرگ‌تر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم».[156]

همچنین نقل شده است که وقتی معاویه در سفر حج[157] با امام حسین(ع) رو در رو شد، به او گفت: «آیا شنیده‌ای ما چه بر سر حُجر و اصحاب او و شیعیان پدرت آوردیم؟». امام فرمود: «چه کردید؟». معاویه گفت: «آنها را کشتیم، کفن کردیم، بر آنها نماز خواندیم و دفن کردیم». حسین بن علی(ع) گفت: «اما اگر ما یاران تو را بکشیم، نه آنها را کفن می‌کنیم، نه بر آنها نماز می‌خوانیم و نه دفن‌شان می‌کنیم»‏.[158]

اعتراض به ولایتعهدی یزید

معاویه در سال 56ق بر خلاف مفاد صلح‌نامه (درباره اینکه کسی را ولیعهد و جانشین خود نکند) مردم را به بیعت با یزید به عنوان جانشین خود فراخواند[159] و برخی از شخصیت‌ها از جمله امام حسین از بیعت خودداری کردند.[نیازمند منبع] معاویه به مدینه رفت تا نظر بزرگان این شهر را برای ولایتعهدی یزید جلب کند.[160] امام حسین در مجلسی که معاویه و ابن‌عباس و برخی از درباریان و خاندان

 اموی حضور داشتند، معاویه را نکوهش کرد و با اشاره به خلق و خوی یزید، معاویه را از تلاش برای جانشینی او بر حذر داشت و ضمن تأکید بر جایگاه و حق خود، به ابطال استدلال‌های معاویه برای جلب بیعت با یزید پرداخت.[161]

فرازی از خطبه حسین(ع) در منا

اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا، هزینه‌ها و سختی‌ها را تحمل می‌کردید، امور خداوند به دست شما می‌افتاد... ولی شما ستمگران را بر جایگاه خود مسلط و امور خدا را به آنان تسلیم کردید.. ترس شما از مرگ و خوشایندتان از دنیا، ستمگران را بر این کار قادر ساخت.

 تحف العقول، ص168.

همچنین در مجلس دیگری که عموم مردم در آن حضور داشتند، امام حسین در واکنش به سخنان معاویه درباره شایستگی یزید، خودش را به لحاظ فردی و خانوادگی برای خلافت سزاوارتر دانست و یزید را شراب‌خوار و اهل هوا و هوس معرفی کرد.[162]

خطبه امام حسین در منا

نوشتار اصلی: خطبه امام حسین در منا

امام حسین در سال 58 قمری، دو سال قبل از مرگ معاویه، خطبه‌ای اعتراض‌آمیز در منا خواند.[163] در این زمان فشار معاویه بر شیعیان به اوج رسیده بود.[164] حسین بن علی در این خطبه ضمن برشمردن فضائل امیرمؤمنان و اهل بیت و دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و تأکید بر اهمیت این وظیفه اسلامی، وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و نیز زیان‌های سکوت عالمان در مقابل زورگویان را گوشزد کرد.[نیازمند منبع]

واکنش به خلافت یزید

پس از مرگ معاویه در 15 رجب 60ق، یزید به حکومت رسید[165] و تصمیم گرفت از چند تن از بزرگانی که ولایتعهدی او را نپذیرفته بودند، از جمله حسین بن علی، به زور بیعت بگیرد،[166] ولی حسین(ع) از بیعت خودداری کرد[167] و همراه خانواده و یارانش در 28 رجب، مدینه را به قصد مکه ترک کرد.[168]

او در مکه با استقبال مردم مکه و عمره‌گزاران روبرو شد[169] و بیش از چهار ماه (از 3 شعبان تا 8 ذی‌الحجه) در این شهر اقامت گزید.[170] در این مدت شیعیان کوفه که از بیعت نکردن سومین امام خود با خبر شده بودند، نامه‌هایی برای او نوشتند و به کوفه دعوتش کردند.[171] حسین بن علی برای اطمینان از همدلی مردم کوفه و جدیت دعوت‌شان، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع را به او گزارش کند، مسلم پس از مشاهده استقبال و بیعت مردم، امام حسین را به کوفه فراخواند[172] و او نیز همراه خانواده و یارانش در هشتم ذی حجه از مکه به سمت کوفه حرکت کرد.[173]

از برخی گزارش‌ها برمی‌آید که امام حسین از وجود توطئه‌ای برای کشتن او در مکه باخبر شده بود و از این رو برای آنکه حرمت مکه حفظ شود، از این شهر خارج شد و به سمت عراق رفت.[174]

واقعه کربلا

واقعه کربلا که به شهادت حسین بن علی(ع) و یارانش انجامید، مهم‌ترین بخش از زندگینامه او به شمار می‌آید. بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پیش از حرکت به سوی عراق، از شهادت خود آگاه بوده است.[یادداشت 3] این واقعه در پی خودداری او از بیعت با یزید رخ داد. حسین(ع) که به دعوت کوفیان، همراه خانواده و یارانش به سوی این شهر حرکت کرده بود، در منطقه‌ای به نام ذو حسم با سپاهی به فرماندهی حر بن یزید ریاحی رو به رو گردید و مجبور شد مسیر حرکت خود را تغییر دهد.[175]

امام حسین(ع)و عَلَی الإسلامِ السلامُ إذ قَد بُلِیَت الاُمّةُ بِراعٍ مثلَ یَزید (ترجمه: اگر امت به حاکمی چون یزید گرفتار آید، فاتحهٔ اسلام خوانده است!)

ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج5، ص17.

به نقل بیشتر منابع، آنها روز دوم محرم‌ به کربلا رسیدند[176] و فردای آن روز سپاهی چهار هزار نفری از مردم کوفه به فرماندهی عمر بن سعد وارد کربلا شد.[177] بنابر گزارشات تاریخی چند مذاکره بین حسین بن علی و عمر سعد انجام شد؛[178] اما ابن زیاد جز به بیعت حسین(ع) با یزید یا جنگ راضی نشد.[179]

عصر روز تاسوعا سپاه عمر سعد آماده جنگ شد؛ ولی امام حسین آن شب را برای مناجات با خدا مهلت گرفت.[180] شب عاشورا برای یاران خود سخن گفت و بیعت از آنان برداشت و اجازه رفتن داد؛ ولی آنان بر وفاداری و حمایت از او تأکید کردند.[181]

صبح روز عاشورا جنگ آغاز شد و تا ظهر بسیاری از یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند.[182] در طی جنگ، حر بن یزید از فرماندهان سپاه کوفه، به امام حسین پیوست.[183] پس از کشته شدن یاران، خویشانِ امام به میدان رفتند که اولین آنان، علی اکبر بود[184] و آنان نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند. سپس خود حسین بن علی(ع) به میدان رفت و عصرگاه روز دهم محرم به شهادت رسید و شمر بن ذی‌الجوشن[185] و به نقلی سنان بن انس[186] سر او را جدا کرد. سر حسین بن علی همان روز برای ابن زیاد فرستاده شد.[187]

عمر سعد در اجرای فرمان ابن زیاد دستور داد چند اسب سوار بر بدن حسین(ع) تاختند و استخوان‌های او را درهم‌شکستند.[188] زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که آن روز بیمار بود، به اسیری گرفته و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند.[189] پیکر امام حسین(ع) و حدود 72 نفر[190] از یارانش، روز 11[191] یا 13 محرم توسط گروهی از بنی اسد و بنابر نقلی با حضور امام سجاد(ع) در همان محلِ شهادت به خاک سپرده شد.[192]

دیدگاه‌ها و پیامدها قیام امام حسین

درباره حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه و جنگ با سپاهیان عمر سعد در کربلا، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. به گفته محمد اسفندیاری، عاشوراپژوه، مشهورترین نظریه این است که هدف حسین بن علی(ع) از قیام، شهادت بوده است. این نظریه طرفداران بسیاری دارد، از جمله لطف‌الله صافی، مرتضی مطهری، سید محسن امین و علی شریعتی.[193] بر اساس دیدگاهی دیگر امام حسین برای تشکیل حکومت قیام کرد. از گذشتگان، سید مرتضی[194] و از معاصرین صالحی نجف‌آبادی در کتاب شهید جاوید این دیدگاه را دارند.[195] به گفته صحتی سردرودی افرادی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید بن طاووس و علامه مجلسی مخالف این دیدگاه‌اند.[196] برخی همچون شیخ علی‌پناه اشتهاردی نیز حرکت امام سوم شیعیان را نه به قصد قیام و پیکار، بلکه صرفاً برای حفظ جان دانسته‌اند.[197]

قیام امام حسین(ع) بیداری گروه‌های بسیاری را در پی داشت و بلافاصله پس از شهادت او حرکت‌های انقلابی و اعتراضی آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف[198] با ابن زیاد بود. قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی و قیام یحیی بن زید نیز از آن جمله است.[نیازمند منبع] همچنین در قیام سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی علیه امویان از شعار یا لثارات الحسین نیز استفاده شد[199] که این قیام به سقوط امویان انجامید.[نیازمند منبع] انقلاب اسلامی ایران نیز الهام گرفته از قیام امام حسین(ع) بود و به گفته امام خمینی «اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی‌شد. همه در تحت بیرق امام حسین - سلام الله علیه - قیام کردند.»[200]

در حوزه فرهنگ عمومی نیز مسلمانان و حتی پیروان دیگر ادیان، حسین بن علی(ع) را نماد و الگوی فداکاری، ستم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، پاسداری از ارزش‌ها و حق‌طلبی می دانند.[201]

ویژگی‌ها و فضایل

نوشتار‌های اصلی: اهل بیت(ع)، اصحاب کسا، مباهله و آیه تطهیر

اوصاف ظاهری

در بیشتر منابع حدیثی، تاریخی و رجالی، از شباهت حسین(ع) به پیامبر اکرم(ص) سخن گفته شده[202] و در روایتی شبیه‌ترین فرد به ایشان دانسته شده است.[203] درباره او گفته‌اند گاه لباسی از خز بر تن می‌کرد یا عمامه‌ای از خز بر سر می‌گذاشت[204] و موی سر و محاسن خود را خضاب می‌کرد.[205]

 عبارت «السلام علیک یا سید شباب اهل الجنة» بر فراز یکی از درب‌های حرم امام حسین(ع)

از زبان پیامبر

روایات متعددی از پیامبر(ص) در فضائل او نقل شده است از جمله:

حسن و حسین سرور جوانان بهشت‌اند.[206]

بر سمت راست عرش نوشته است «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است». [یادداشت 4]

حسین از من است و من از حسین هستم.[207]

هر کس این دو (حسن و حسین) را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.[208]

پیش‌گویی شهادت

روایات فراوانی درباره پیشگویی شهادت حسین بن علی(ع) وجود دارد[209] از جمله در حدیث لوح به نقل از پیامبر(ص) آمده است خداوند حسین را به شهادت گرامی داشته و او را برترین شهیدان قرار داده است.[210] مجلسی در جلد 44 بحارالانوار، باب 30، روایاتی نقل کرده است درباره اینکه خداوند خبر شهادت حسین(ع) را به برخی از پیامبرانش از جمله آدم، نوح، ابراهیم، زکریا و محمد(ص) داده و آنها بر او گریسته‌اند.[211] همچنین نقل شده است امیرالمومنین(ع) در راه صفین، وقتی به کربلا رسید، با انگشت جایی را نشان داد و گفت: اینجا محل ریخته شدن خون‌هایشان است.[212]

کرامت‌ها و اعجازگونه‌ها

در برخی روایات ویژگی‌هایی متمایز برای امام حسین برشمرده شده از جمله اینکه اعجازگونه از انگشت پیامبر(ص) شیر نوشیده[213] و فرشته‌ای شکسته‌بال به نام فطرس به برکت او نجات یافته و از آن پس، مامورِ رساندن سلام زائران، به او شده است.[214] نیز در روایات آمده است که خداوند شفا را در تربت حسین(ع) و استجابت دعا را کنار قبر او (زیر قبّه او) قرار داده است.[215] در کتاب الخصائص الحسینیة بیش از سیصد ویژگی اختصاصی برای امام حسین برشمرده شده است.[216]

خصوصیات اخلاقی

وی با مسکینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را به خانه خود دعوت می‌کرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌کرد.[217] روزی نیازمندی از او درخواست کمک کرد. امام که در حال نماز بود، نمازش را کوتاه کرد و هر چه داشت، به او داد.[218]

او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش رفتاری‌شان آزاد می‌کرد. گفته‌اند کنیزی را که معاویه همراه با اموال و لباس‌های فراوان برایش هدیه فرستاده بود، در برابر خواندنِ آیاتی از قرآن و سرودن شعری درباره فنای دنیا و مرگ انسان‌ها آزاد کرد و آن اموال را به او بخشید.[219] همچنین روزی کنیزی دسته گلی تقدیم او کرد. ایشان آن کنیز را آزاد کرد. گفتند تنها برای یک دسته گل او را آزاد کردی؟ امام حسین(ع) با استناد به آیه «و اذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها أو ردّوها»[220] گفت: خدا این گونه ما را ادب آموخته است.[221]

امام حسین(ع) بسیار بخشنده بود و به گشاده‌دستی شناخته می‌شد[222] اما در بخشش‌هایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد و مقداری کمتر از برادر به دیگران کمک می‌کرد.[223] در منابع آمده است وی 25 بار پیاده به حج رفت.[224]

سوگواری و زیارت

 

نمونه‌ای از کتیبه‌های عمودی با ابیاتی از دوازده بند محتشم که در مجالس عزاداری استفاده می‌شود.

سوگواری محرم

شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم، برای امام حسین و شهیدان کربلا سوگواری می‌کنند. شیعیان برای این سوگواری آیین‌هایی دارند که رایج‌ترین آنها روضه‌خوانی، سینه‌زنی، تعزیه، شمایل کشی و خواندن زیارتنامه‌هایی مانند زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه به صورت فردی و گروهی است.[225]

سوگواری بر امام حسین(ع) از نخستین روزهای پس از عاشورا آغاز شد[226] و بنابر نقلی، هنگام حضور اسیران کربلا در شام، زنان بنی هاشم چند روز با پوشیدن لباس سیاه، به عزاداری پرداختند.[227] پس از روی کار آمدن دولت‌های شیعی و برداشته شدن فشار از شیعیان، سوگواری جنبه رسمی پیدا کرد.[228]

بنابر گزارش‌های تاریخی و حدیثی، امامان شیعه به عزاداری و گریه در عزای حسین بن علی اهمیت ویژه می‌دادند و شیعیان را به این امر و زنده نگاه‌داشتن یاد عاشورا سفارش می‌کردند.[229]

زیارت امام حسین (ع)

در روایات معصومان بر زیارت امام حسین(ع) تأکید فراوان شده و یکی از برترین و پرفضیلت‌ترین اعمال شمرده شده است [230] و بنابر دسته‌ای از روایات، ثواب آن برابر با حج و عمره است.[231]

در کتاب‌های جامع زیارات، چندین زیارت مطلقه که در هر زمان خوانده می‌شود[232] و چندین زیارت خاص که در زمان‌های مشخص خوانده می‌شود[233] برای امام حسین(ع) جمع آوری شده است. زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت ناحیه مقدسه از معروف‌ترین این زیارت‌نامه‌ها هستند.

اربعین حسینی

نوشتار‌های اصلی: اربعین حسینی، زیارت اربعین و راهپیمایی اربعین

چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) که اربعین حسینی یا روز اربعین نامیده می‌شود، بسیاری از شیعیان به زیارت مزار امام حسین(ع) می‌روند. طبق نقل‌های تاریخی جابر بن عبدالله انصاری، در این روز به‌عنوان اولین زائر[234] بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است. بنابر نقل لهوف، اسیران کربلا نیز در همان سال 61ق و در مسیر بازگشت از شام به مدینه، در روز اربعین به زیارت شهدای کربلا رفته‌اند.[235]

توصیه به زیارت اربعین سبب شده شیعیان، به ویژه ساکنان عراق، همه‌ساله از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً پیاده انجام می‌شود، از پرجمعیت‌ترین راهپیمایی‌ها در جهان است. بنابر گزارش منابع خبری، در سال 1398ش. بیش از 18 میلیون زائر در این مراسم شرکت کردند.[236]

حرم و حائر حسینی

پرچم سرخ‌رنگ بر فراز گنبد امام حسین به نشانه خونخواهی[237]

محدوده مرقد امام حسین(ع) حائر حسینی نامیده می‌شود. محدوده حائر دارای فضیلت و احکام فقهی خاصی است و مسافر می‌تواند نماز خود‌ را در آن کامل بخواند.[238] درباره مساحت دقیق حائر چند نظر وجود دارد و حداقلِ آن را، محدوده‌ای به شعاع 11متر از قبر امام حسین گفته‌اند که بالاترین درجه فضیلت را دارد.[239]

حرم امام حسین (ع) و تخریب حرم امام حسین

بر اساس گزارش‌های موجود، نخستین بنا بر مرقد حسین بن علی(ع) در زمان مختار ثقفی و به دستور او ساخته شد و از آن تاریخ تا کنون نیز بنای حرم بارها تجدید و توسعه یافته است.[240] حرم امام حسین(ع) چند بار به دست برخی خلفای عباسی[241] و وهابیت[242] تخریب گردید؛ از جمله متوکل عباسی دستور داد زمین حائر را شخم بزنند و بر مقبره آب ببندند.[243]

 

مسند الامام الشهید دربردارنده مجموعه سخنان امام حسین(ع)

در منابع متعدد حدیثی و تاریخی، میراث معنوی حسین بن علی(ع) شامل سخنان، دعاها، نامه‌ها، اشعار، خطبه‌ها و وصیت ایشان نقل شده است. مجموع این آثار در کتاب مسند الامام الشهید تالیف عزیزالله عطاردی و کتاب موسوعة کلمات الامام الحسین گرد آمده است.

سخنان: به دلیل شرایط سیاسی در دوران حکومت معاویه، نقل روایت از امام حسین فراوان نبوده[244] و بسیاری از سخنانی که از ایشان روایت شده در فاصله سفر ایشان از مدینه تا کربلا بوده است.[245] سخنان امام سوم شیعیان در موضوعاتی همچون مباحث اعتقادی، احکام و اخلاق در منابع اسلامی گزارش شده است.[246]

دعاها: در کتاب مسند الامام الشهید حدود 20 دعا و مناجات از ایشان نقل شده است. مشهورترین این دعاها دعای عرفه است که در روز عرفه در صحرای عرفات خوانده است.[247]

اشعار منسوب: اشعاری به امام حسین(ع) نسبت داده شده است. محمد صادق کرباسی، مجموعه این اشعار را در کتاب «دیوان الامام الحسین» در دو جلد گردآوری و به لحاظ سندی و ادبی بررسی کرده است.[248]

خطبه‌ها و وصیت: در برخی منابع، خطبه امام حسین در منا[249] و خطبه ایشان در روز عاشورا[250] و نیز وصیت مکتوب او به برادرش محمد حنفیه، که در آن هدف از حرکت خود را تبیین کرد،[251] گزارش شده است.

نامه‌ها: در کتاب مکاتیب الائمة 27 نامه از حسین بن علی(ع) گردآوری شده است.[252] تعدادی از این نامه‌ها خطاب به معاویه و بخشی دیگر برای افراد مختلف و در موضوعات گوناگون است.

برخی از سخنان مشهور:

اگر دین ندارید و از روز معاد نمی‌ترسید، در این دنیا آزاده باشید.[253]

مردم بنده دنیا هستند و دین، آویزه زبان‌شان است؛ تا زمانی که زندگی به کام‌شان باشد، به دین پایبندند، ولی هرگاه به بلا آزموده شوند، دینداران اندک‌اند.[254]

نیازهای مردم به شما از نعمت‌های خداوند است؛ از نعمت‌ها خسته و آزرده نشوید که به نقمت تبدیل می‌شود.[255]

مرگ با عزت بهتر از زندگی با خواری است.[256]

من نه از روی سرمستی و فسادانگیزی و ستمکاری، بلکه برای اصلاح در امت جدم محمد(ص) به پاخاستم؛ می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.[257]

هر کس بخواهد با نافرمانیِ خدا به چیزی برسد، آنچه را امید دارد، زودتر از دست می‌دهد و به آنچه بیم دارد، زودتر گرفتار می‌شود.[258]

در دانشنامه امام حسین برای بررسی زندگانی فردی و اجتماعی امام(ع)، به بیش از پانصد منبع تاریخی، حدیثی، فقهی، تفسیری و کلامی مراجعه شده است.

 

فهرست کتاب‌ها درباره امام حسین(ع)

درباره شخصیت و زندگی حسین بن علی(ع) آثار فراوانی در قالب دانشنامه‌، زندگی‌نامه، مقتل و تاریخ تحلیلی نگاشته شده که بیش از چهل کتاب و مقاله با موضوع «کتابشناسی امام حسین» به معرفی آنها پرداخته است[259] از جمله در «کتاب‌شناسی اختصاصی امام حسین»، 1428 اثر با مشخصات نشر نام برده شده است.[260] آقا بزرگ تهرانی نیز در کتاب الذریعة 985 کتاب در این زمینه معرفی کرده است.[261]

برخی از مهمترین آثار در این زمینه عبارتند از:

در مقتل جامع سید الشهدا افزون بر ارائه مقتلی جامع، موضوعاتی چون تاریخ‌نگاری عاشورا، فلسفه قیام امام حسین، سیر تاریخی عزاداری و زندگی‌نامه یاران امام حسین بررسی شده است.

دانشنامه:

1. دانشنامه امام حسین تألیف محمد محمدی ری‌شهری در 14 جلد.

2. دائرة المعارف الحسینیة تألیف محمد صادق کرباسی که تا سال 1388ش. 90 جلد آن منتشر شده است.[262]

3. فرهنگ عاشورا تالیف جواد محدثی.

 

زندگی‌نامه:

1. حیاة الامام الحسین تألیف باقر شریف قرشی در 3 جلد.

2. ترجمة الإمام الحسین(ع) نوشته ابن عدیم (درگذشت 660 ق)‏ در یک جلد. این کتاب گزیده‌ای است از مجموعه ده جلدی «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» که توسط عبدالعزیز طباطبایی گلچین و منتشر شده است.

3. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «الطبقات الکبری» اثر ابن سعد که در کتابی مستقل با عنوان «ترجمة الامام الحسین و مقتله» منتشر شده است.

4. بخش مربوط به امام حسین در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» اثر ابن عساکر که با عنوان «ترجمة الامام الحسین من تاریخ مد

ینة دمشق» به صورت مستقل چاپ شده است.

5. زندگانی امام حسین تالیف سید هاشم رسولی محلاتی

مقتل:

به هر گزارش مکتوبی که حاوی مطالبی پیرامون قتل و یا شهادت یکی از شخصیت‌های مطرح در تاریخ باشد، مقتل می‌گویند.[263] نخستین مقتلی که به زبان عربی درباره سومین امام شیعیان نوشته شده، مقتل الحسین اثر ابومخنف است که در قرن دوم نوشته شده است.[264] برخی دیگر از کتاب‌های مقتل امام حسین عبارتند از:

1.            مقتل الحسین نوشته موفق بن احمد خوارزمی.

2.            مقتل جامع سید الشهدا پژوهشی گروهی زیر نظر مهدی پیشوایی.

3.            اللهوف علی قتلی الطفوف تالیف سید بن طاوس.

تاریخی-تحلیلی:

1.            پس از پنجاه سال نوشته سید جعفر شهیدی.

2.            شهید جاوید نوشته صالحی نجف‌آبادی.

3.            حماسه حسینی از مرتضی مطهری.

4.            بررسی تاریخ عاشورا، تألیف محمدابراهیم آیتی

مقالات:

مقالات متعددی درباره شخصیت و زندگی حسین بن علی(ع) نگاشته شده است. بخشی از آنها که پس از فراخوان مقاله گردآوری شده، در دو کتاب «مجموعه مقالات کنگره ملی حماسه حسینی» و «دراسات و بحوث مؤتمر الامام الحسین»‌ به چاپ رسیده است.

پانویس

  1.  شیخ طوسی، مصباح المتهجد، 1411ق، ص826. مفید، الإرشاد، 1413ق، ج2، ص27.
  2.  یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، 1417، ج3، ص130.
  3.  المفید، الارشاد، 1413ق، ج1، ص166-171. ابن‌شهرآشوب، 1376ق، ج3، ص144.
  4.  مجلسی، بحار الأنوار، 1363ش، ج10، ص121.
  5.  ذهبی، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام‏، 1409ق، ج3، ص485.
  6.  ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، 1379ق، ج3، ص168.
  7.  ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، 1412ق، ج‏3، ص939.
  8.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص165؛.
  9.  طبرسی، تاج الموالید، 1422ق، ص82.
  10.  طبری، تاریخ طبری، 1387، ج5، ص253: سال 51؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج2، ص231: سال 52؛ مسعودی، مروج الذهب، 1409، ج3، ص188: سال 53.
  11.  ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، 1404، ص68.
  12.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387، ج5، ص339.
  13.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417، ج3، ص160؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص34.
  14.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387، ج5، ص381.
  15.  سبط بن الجوزی، تذكرة الخواص، 1418، ص220.
  16.  مسعودی، مروج الذهب، 1409، ج3، ص54.
  17.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص66.
  18.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص84.
  19.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص90-91.
  20.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص95-112.
  21.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص27.
  22.  نگاه کنید به: کلینی،الکافی، 1362ش، ج‏1، ص287؛ مسلم، صحیح مسلم، 1423ق، ج15، ص190.
  23.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج1، ص168.
  24.  زمخشری، الکشاف، 1415 ق، ذیل آیه 61 آل عمران؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، 1405ق، ذیل آیه 61 سوره آل عمران.
  25.  احمد بن حنبل، مسند احمد، دارصادر، ج1، ص331؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، 1419ق، ج3، ص799؛ شوکانی، فتح القدیر، عالم الکتب، ج4، ص279.
  26.  یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج2، ص226؛ ابن سعد، الطبقات الکبری،1418، ج10، ص363.
  27.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص414-416.
  28.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص395؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، 1409ق، ج7، ص269.
  29.  حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص681.
  30.  حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص686.
  31.  محدثی، فرهنگ عاشورا، 1393ش، ص372.
  32.  گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، 1390ش، ص21.
  33.  حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص687.
  34.  حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص689.
  35.  حاج منوچهری، «حسین(ع)، امام»، ص681؛ محدثی، فرهنگ عاشورا، 1393ش، ص508.
  36.  مسلم، صحیح مسلم، 1423ق، ج15، ص190؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص376-410؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص7؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، 1419ق، ج3، ص799؛ همچنین نگاه کنید بهحسینی شاهرودی، «امام حسین (ع) و عاشورا از دیدگاه اهل سنت»؛ ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت»..
  37.  ایوب، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت»..
  38.  ابوبکر بن عربی، العواصم من القواصم، المکتبة السلفیة، ص232.
  39.  ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، 1406ق، ج4، ص530-531.
  40.  لاهوری، «در معنی حریت اسلامیه و سرحادثه کربلا»، وبگاه گنجور..
  41.  ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، دار احیاء التراث العربی، ج1، ص217.
  42.  ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، دار احیاء التراث العربی، ج1، ص216.
  43.  آلوسی، روح‌المعانی، 1415ق، ج13، ص228.
  44.  عقاد، ابوالشهداء، 1429ق، ص207.
  45.  عقاد، ابوالشهداء، 1429ق، ص141.
  46.  طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص239.
  47.  فروخ، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، دار الكتاب العربی، ص152.
  48.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص27؛ احمد ابن حنبل، المسند، دارصادر، ج1، ص98، 118.
  49.  ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، 1379ق، ج3، ص397؛ ابن‌سعد، الطبقات الكبرى، ج10، ص244.
  50.  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 1968م، ج6، ص357؛ ابن‌اثیر، اسدالغابه، بیروت، ج2، ص10.
  51.  ابن‌منظور، لسان العرب، 1414ق، ج4، ص393؛ زبیدى، تاج العروس، 1414ق، ج7، ص4.
  52.  ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج13، ص171.
  53.  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 1418ق، ج10، ص239-244؛ مجلسی، بحار الأنوار، 1363ش، ج39، ص63.
  54.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388، ج1، ص194-195.
  55.  شیخ مفید، الارشاد، 1414ق، ج2، ص27.
  56.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص27؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، 1409ق، ج8، ص65؛ ابن‌قتیبه، المعارف، 1960م، ج1، ص213.
  57.  محدثی، فرهنگ عاشورا، 1393ش، ص39.
  58.  ابن‌ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، 1406ق، ص28؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، 1402ق، ج2، ص374؛ برای فهرستی از القاب امام حسین(ع) نگاه کنید به: ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1385ش، ج4، ص86.
  59.  ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1385ش، ج4، ص86.
  60.  نگاه کنید به: حِمْیری، قرب الاسناد، 1413ق، ص99ـ100؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، 1417ق، ص216ـ219؛ شیخ طوسی، امالی، 1414ق، ص49-50.
  61.  ابن‌قولویه، کامل الزیارات، 1356ق، ص176.
  62.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص142؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص127؛ مقریزی، امتاع الأسماع، 1420ق، ج6، ص19.
  63.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج1، ص474-477.
  64.  یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج2، ص246؛ دولابی، الذریة الطاهرة، 1407ق، ص102، 121؛ طبری، تاریخ طبری، 1962، ج2، ص555؛ شیخ مفید، الارشاد، 1414ق، ج2، ص27.
  65.  کلینی، الکافی، 1365ش، ج1، ص463؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، 1401ق، ج6، ص41؛ ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، 1412ق، ج1، ص392.
  66.  ابن‌المشهدی، المزار[الکبیر]، 1419ق، ص397؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، 1411ق، ص826، 828؛ سید بن طاوس، اقبال الاعمال، 1367ش، ص689-690.
  67.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص27.
  68.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص129؛ مقریزی، امتاع الأسماع، 1420ق، ج‏12، ص237؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج6، ص230.
  69.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص465.
  70.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص129؛ مقریزی، امتاع الأسماع، 1420ق، ج‏12، ص237؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج6، ص230.
  71.  سماوی، ابصار العین، 1419ق، ص93.
  72.  ترمذی، سنن ترمذی، 1403ق، ج5، ص323.
  73.  احمد بن حنبل، المسند، بیروت، ج5، ص354؛ ترمذی، سنن ترمذی، 1403ق، ج5، ص322؛ ابن‌حبان، صحیح، 1993م، ج13، ص402؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، 1406ق، ج1، ص287.
  74.  ابن قولویه قمى، کامل الزیارات‏، 1356ق، ص50.
  75.  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 1968، ج6، ص406-407؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، 1363ش، ج1، ص85؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج1، ص168.
  76.  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص369.
  77.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج2، ص325.
  78.  ابن‌سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص394؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، 1993م، ج5، ص100؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1379، ج4، ص40؛ بغدادی، تاریخ بغداد، 1412ق، ج1، ص152.
  79.  ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج14، ص175؛ سبط بن جوزى، تذکرة الخواص‏، 1418ق، ص211-212.
  80.  کلینی، الکافی، 1365ش، ج8، ص206-207؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، 1385-1387ق، ج8، ص253-254.
  81.  ابن‌خلدون، العبر، 1401ق، ج2، ص573-574.
  82.  طبری، تاریخ طبری، 1387ق. ج4، ص269.
  83.  ابن‌قتیبه، المعارف، 1992م، ص568؛ بلاذری، فتوح البلدان، 1988م، ص326؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج5، ص198.
  84.  جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن، دارالسیرة، ص158.
  85.  ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسة، 1410، ج1، ص59؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج5، ص558.
  86.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج2، ص331-332.
  87.  جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة الامام علی(ع)، 1388ش، ص313.
  88.  سید مرتضی، الشافی فی الامامة، 1410ق، ج4، ص242.
  89.  مجلسی، بحار الأنوار، 1363ش، ج10، ص121.
  90.  شیخ مفید، الجمل، 1413، ص348؛ ذهبی، تاریخ الإسلام‏، 1409ق، ج3، ص485.
  91.  نصر بن‌مزاحم، وقعة الصفین، 1382ق، ص114ـ115.
  92.  ابن‌اعثم، الفتوح، 1411، ج3، ص24؛ ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، 1379ق، ج3، ص168.
  93.  مجلسی، بحار الأنوار، 1363ش، ج44، ص266.
  94.  اربلى، کشف الغمة، 1421ق، ج1، ص569؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه 207، ص323.
  95.  ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، 1412ق، ج‏3، ص939.
  96.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج‏5، ص147.
  97.  ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسه، 1410، ج1، ص181؛ شیخ مفید، الارشاد، 1414ق، ج1، ص25.
  98.  کلینی، الکافی، 1362، ج3، ص220؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج2، ص497-498.
  99.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص291؛ ابن‌شهرآشوب‏، المناقب، 1379ق، ج3، ص401.
  100.  ابن‌قتیبة دینوری، الإمامة و السیاسة، 1410ق، ج1، ص184.
  101.  دینورى، الأخبار الطوال، 1368ش، ص221.
  102.  شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال(رجال کشی)، 1348ش، ص110.
  103.  شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال(رجال کشی)، 1348ش، ص110.
  104.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص32.
  105.  ابن‌اعثم، الفتوح، 1411، ج4، ص292؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب، 1379،ج4، ص35.
  106.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص160؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج13، ص267.
  107.  جعفریان، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه، 1381ش، ص157-158.
  108.  دینورى، الأخبار الطوال، 1368ش، ص220.
  109.  بلاذری، أنساب الأشراف‏، 1417ق، ج3، ص150.
  110.  دینورى، الأخبار الطوال، 1368ش، ص221-222.
  111.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص165؛ ابن‌جوزی، المنتظم، 1992م، ج5، ص184.
  112.  مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، 1953م، ج1، ص57-59؛ بخاری، سرّ السلسلة العلویة، 1381ق، ج1، ص30؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص135.
  113.  طبری، دلائل الامامة، 1408ق، ج1، ص74؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1379ق، ج4، ص77؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول، 1402ق، ج2، ص69.
  114.  نگاه کنید به: مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، 1380ش، ص131-133؛ شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، 1377ش، ص91؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، 1377ش، ص...؛ شهیدی، زندگانی علی ابن الحسین(ع)، 1365ش، ص12.
  115.  اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 1405ق، ص59؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص135.
  116.  ابن کثیر، البدایه و النهایه، 1408ق، ج8، ص229.
  117.  مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، 1953م، ج1، ص59؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص468؛ بخاری، سرّالسلسلة العلویة، 1381ق، ج1، ص30.
  118.  مصعب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، 1953م، ص57؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج2، ص246ـ247؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص446.
  119.  مقریزی، امتاع الأسماع، 1420ق، ج‌6، ص269.
  120.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص446؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه،‌ ص80.
  121.  اصفهانی، کتاب الاغانی، 1383ق، ج21، ص78.
  122.  اصفهانی، کتاب الاغانی، 1383ق، ج21، ص78.
  123.  سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، 1401ق، ج1، ص249.
  124.  مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، 1953م، ج1، ص59؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص135؛ بیهقی، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، 1410ق، ج1، ص349؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1379ق، ج4، ص77و113.
  125.  مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، 1953م، ج1، ص59؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص135.
  126.  ابن‌فندق، لباب الانساب، 1385، ص355.
  127.  واعظ کاشفی، روضة الشهدا، 1382ش، ص484.
  128.  ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق رسولی محلاتی، ج4، ص109؛ طبری، دلائل الامامة، 1408ق، ج1، ص74.
  129.  ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، 1402ق، ج2، ص69.
  130.  ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج13، ص262.
  131.  ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج5، ص338؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، 1425ق، ج1، ص149.
  132.  طقوش، دولت امویان، 1389، ص19.
  133.  طقوش، دولت امویان، 1389، ص19 به نقل از کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج3، ص63.
  134.  نصر بن مزاحم، وقعة صفين،1403، ص31-32.
  135.  ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة، 1415، ج1، ص64؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج6، ص220.
  136.  شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص14؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج8، ص131.
  137.  طقوش، دولت امویان، 1389، ص28-29.
  138.  طبرسی، الإحتجاج، 1403ق، ج2، ص295.
  139.  ابن‌شهرآشوب، المناقب، 1379، ج2، ص351.
  140.  صابری، تاریخ فرق اسلامی، 1388ش، ج1، ص181.
  141.  به عنوان نمونه نگاه کنید به: شیخ صدوق، الاعتقادات، 1414ق، ص104؛ ابن‌بابویه قمی، الإمامة والتبصره، 1363ش، ص104.
  142.  شیخ مفید، الارشاد، 1414ق، ج2، ص30.
  143.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص297.
  144.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص301.
  145.  شیخ مفید، الارشاد، 1414ق، ج2، ص31.
  146.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص304.
  147.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص291.
  148.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص32؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، 1379ق، ج4، ص87.
  149.  دینوری، الاخبار الطوال، 1368، ص222؛ بلاذری، أنساب الأشراف‏، 1417ق، ج3، ص152.
  150.  جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1381ش، ص175.
  151.  ذهبی، سیر اعلام النبلاء، 1993م، ج3، ص291.
  152.  دینوری، الاخبار الطوال، 1368، ص224؛ کشّی، رجال الکشی، 1348، ص48.
  153.  ابن‌سعد، البقات الکبری، 1418، ج10، ص441؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387، ج5، ص322؛ ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، 1991، ج4، ص349-350.
  154.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387، ج5، ص322.
  155.  دینوری، الاخبار الطوال، 1368، ص224-225؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج5، ص120و121؛ ابن‌قتبیه، الامامه والسیاسه، 1410ق، ج1، ص202-204.
  156.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج5، ص121و122؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری‏، 418ق، ج10، ص440؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، 1348، ص50؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، 1409ق، ج5، ص6؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة الدمشق، 1415، ج14، ص206.
  157.  طبرسی، الاحتجاج، 1403ق، ج2، ص296.
  158.  یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار الصادر، ج2، ص231؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، 1348، ص48؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، 1421، ج1، ص574.
  159.  ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج8، ص79.
  160.  ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، 1410، ج1، ص204.
  161.  ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، 1410، ج1، ص208-209.
  162.  ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، 1410، ج1، ص211.
  163.  ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، 1404، ص68.
  164.  گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، 1389، ج1، ص392.
  165.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص155؛ شیخ مفید، الارشاد، 1399، ج2، ص32.
  166.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387، ج5، ص338.
  167.  ابومخنف، مقتل‌الحسین، مطبعة العلمیه، ص5؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص33.
  168.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص160؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص34.
  169.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص156؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص36.
  170.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص66.
  171.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص157-159؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص36-38.
  172.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص41.
  173.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417، ج3، ص160؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص66.
  174.  ابن سعد، الطبقات الكبرى، 1418، ج10، ص450؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفكر، ج8، ص159 و 161.
  175.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص408،ابن مسکویه، تجارب الامم، 1379، ج2، ص67؛ ابن اثیر، الکامل، 1965، ج4، ص51.
  176.  ابن اعثم الکوفی، الفتوح، 1991م، ج5، ص83؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص409؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص84؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، 1379، ج2، ص68.
  177.  دینوری، الاخبار الطوال، 1368، ص253؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص176؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص409؛ ابن اثیر، الکامل، 1965م، ج4، ص52.
  178.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص414؛ ابن‌ مسکویه، تجارب‌الامم، 1379، ج2، ص71.
  179.  بلاذری، انساب‌الاشراف، 1417ق، ج3، ص182؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص414؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص88.
  180.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص417؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص91.
  181.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص91-94.
  182.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک،1387ق، ج5، ص429-430.
  183.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص427؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص99.
  184.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387ق، ج5، ص446؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه،‌ ص80.
  185.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص112؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، 1423ق، ج2، ص41؛ طبرسی، اعلام‌الوری، 1390، ج1، ص469.
  186.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387، ج5، ص450-453؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1968، ج6، ص441؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، دار المعرفة، ص118؛ مسعودی، مروج‌الذهب، 1409ق، ج3، ص62.
  187.  بلاذری، انساب‌الاشراف، 1417ق، ج3، ص411؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص456.
  188.  شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج‏2، ص113، بلاذری، انساب‌الاشراف، ج3، ص204؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص455؛ مسعودی، مروج‌الذهب، 1409ق، ج3، ص259.
  189.  طبری، تاریخ‌ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص456.
  190.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387، ج5، ص455.
  191.  طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1387ق، ج5، ص455.
  192.  مقرم، مقتل الحسین، 1426ق، ص335-336.
  193.  اسفندیاری، عاشوراشناسی، 1387، ص157.
  194.  سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، 1409ق، ص227-228.
  195.  صالحی نجف‌آبادی، شهید جاوید، 1387، ص157-158.
  196.  صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی، 1385ش، ص296-299.
  197.  اشتهاردی، هفت ساله چرا صدا درآورد؟، 1391، ص154.
  198.  طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1387، ج5، ص458-459؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص117.
  199.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج9، ص317.
  200.  خمینی، صحیفه نور، 1379ش، ج17، ص58..
  201.  «فرهنگ عاشورا فرامسلمانی است»، وبگاه مجمع جهانی صلح اسلامی..
  202.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص142، 453؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص27؛ طبرانی، المعجم الکبیر، دارالنشر، ج3، ص95.
  203.  احمد بن حنبل، المسند، دارصادر، ج3، ص261؛ ترمذی، سنن الترمذی، 1403ق، ج5، ص325.
  204.  طبرانی، المعجم الکبیر، دارالنشر، ج3، ص101.
  205.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج6، ص419-422؛ ابن ابی‌شیبه، المصنَّف، 1409ق، ج6، ص3 و 15.
  206.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص7؛ شیخ مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص27.
  207.  بلاذری، انساب الاشراف، 1417ق، ج3، ص142؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418ق، ج10، ص385.
  208.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418ق، ج10، ص266؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج13، ص198و199؛ اربلی، کشف الغمه، 1421ق، ج1، ص602.
  209.  ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج3، ص166-3.17.
  210.  کلینی، الکافی،1362، ج1، ص528؛ شیخ طوسی، الغیبة، 1411، ص145.
  211.  مجلسی، بحارالانوار، 1363ش، ج44، ص223-249.
  212.  منقری، وقعة صفین، 1403، ص142.
  213.  کلینی، الکافی، 1362ش، ج1، ص465.
  214.  ابن قولویه، کامل الزیارات، 1356ق، ص66.
  215.  ابن شهرآشوب، المناقب، 1379ق، ج4، ص82؛ مجلسی، بحارالأنوار، 1363ش، ج98، ص69.
  216.  شوشتری، الخصائص الحسینیة، شریف رضی، ص20.
  217.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418ق، ج10، ص411؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج14، ص181.
  218.  ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج14، ص185.
  219.  ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، 1415ق، ج70، ص196ـ197؛ نیز نگاه کنید به: ابن حزم، المُحَلّی، دارالفکر، ج8، ص515؛ اربلی، کشف الغمه، 1426ق، ج2، ص476.
  220.  سوره نساء، آیه 86.
  221.  اربلی، کشف الغمة، 1421ق، ج1، ص575.
  222.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج2، ص114-118.
  223.  شیخ صدوق، الخصال، 1403ق، ج1، ص135.
  224.  ابن سعد، الطبقات الکبری، 1418، ج10، ص401؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، 1412ق، ج1، ص397.
  225.  نگاه کنید به«عزاداری ماه محرم در کشورهای جنوب شرقی آسیا برگزار می‌شود»، خبرگزاری ابنا؛ «آداب و رسوم مردم شهرهای مختلف ایران در ماه محرم»، وبگاه بیتوته..
  226.  بلاذری، انساب‌الاشراف، 1417ق، ج3، ص206.
  227.  مجلسی، بحار الانوار، 1363ش، ج45، ص196.
  228.  آئینه‌وند، سنت عزاداری و منقبت‌خوانی، 1386ش، ص65-66 به نقل از ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج11، ص183؛ ابن جوزی، المنتظم، 1992م، ج7، ص15.
  229.  مجلسی، بحار الانوار، 1363ش، ج44، باب34، ص278-296.
  230.  مؤسسه امام هادی(ع)، جامع زیارات المعصومین، 1389، ج3، ص36-69.
  231.  ابن قولویه، کامل الزیارات، 1356، ص158-161.
  232.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج12، ص256-452.
  233.  «زیارت های مخصوصه امام حسین»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه..
  234.  شیخ طوسی، مصباح المتهجد، 1411، ص787.
  235.  ابن طاووس، اللهوف، 1414ق، ص225.
  236.  «آمار زائران اربعین امسال از مرز 18 میلیون گذشت»، خبرگزاری جمهوری اسلامی..
  237.  «رمز و راز آن پرچم سرخ»، وبگاه مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی..
  238.  طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، 1404ق، ج2، ص164.
  239.  کلیدار، تاریخ کربلاء و حائرالحسین(ع)، 1376، ص51و52 و 58ـ60.
  240.  آل طعمه، کربلا و حرم‌های مطهر، مشعر، ص89-112.
  241.  ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفة، ص477.
  242.  جمعی از نویسندگان، نگاهی نو به جریان عاشورا، 1387ش، ص425.
  243.  شیخ طوسی، الامالی، 1414ق، ص327؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 1379، ج2، ص211.
  244.  محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، 1388ش، ج13، ص13-14.
  245.  نجمی، سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، 1378ش، ص7.
  246.  معهد تحقیقات باقرالعلوم(ع)، موسوعة کلمات الامام الحسین، 1416ق، مقدمه، صفحه ز.
  247.  مجلسی، بحارالانوار، 1363ش، ج95، ص214.
  248.  کرباسی، دائرة المعارف الحسینیة، دیوان الامام الحسین، 2001م. ج1 و 2.
  249.  ابن شعبه، تحف العقول، 1404ق، ص237-240.
  250.  مفید، الارشاد، 1413، ج2، ص97-98.
  251.  خوارزمی، مقتل الحسین، 1423، ج1، ص273.
  252.  میانجی، مکاتیب الائمة، 1426ق، ج3، ص83-156.
  253.  اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، 1421ق، ج1، ص592.
  254.  ابن شعبه، تحف العقول، 1404، ص245.
  255.  اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، 1421ق، ج1، ص573.
  256.  ابن شهرآشوب، المناقب، 1379، ج4، ص68.
  257.  خوارزمی، مقتل الحسین، 1423ق، ج1، ص273.
  258.  ابن شعبه، تحف العقول، 1404، ص248.
  259.  اسفندیاری، «کتابشناسی کتابشناسی‌های امام حسین(ع)»، ص41.
  260.  صفر علی‌پور، کتابشناسی اختصاصی امام حسین، 1381، ص255.
  261.  اسفندیاری، کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، 1380، ص491.
  262.  «آشنایی با دائرة المعارف حسینی»، وبگاه المرکز الحسینی للدراسات.
  263.  صاحبی، مقتل و مقتل‌نگاران، 1373ش، ص31.
  264.  عالم‌زاده، «اولین مقتل مکتوب، مقتل ابومخنف»، وبگاه کرب و بلا.

یادداشت‌ها

  1.  گروهی از اسماعیلیه، حسین بن علی(ع) را امام دوم می‌دانند.(صابری، تاریخ فرق اسلامی، 1388ش، ج2، ص119.)
  2.  البته مواردی از مخالفت آشکار معاویه با ظواهر دینی در تاریخ گزارش شده است، از جمله مسعودی در مروج الذهب آورده است که معاویه در مسیر حرکت به سوی صفین، نماز جمعه را روز چهارشنبه اقامه کرد. (مسعودی، مروج الذهب، 1409ق، ج3، ص32.)
  3.  در کتاب لهوف آمده است امام حسین پیش از حرکت به سوی عراق، رسول خدا(ص) را [در خواب] دید که به او فرمود:‌ «إنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلا» خدا خواسته است تو را کشته ببیند.(ابن طاوس، لهوف، 1348، ص65.) نیز گزارش شده است که پیش از حرکت به سوی عراق خطبه‌ای خواند و گفت: گویا می‌بینم که گرگ‌های بیابان، بین نواویس و کربلا، مرا قطعه قطعه می‌کنند.(اربلی، كشف الغمة، 1421، ج1، ص573.)
  4.  إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ فَإِنَّهُ مَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مِصْبَاحٌ هَادٍ وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ. (شیخ صدوق، کمال الدین، 1395، ج1، ص265.) این روایت در منابع متاخر نقل به معنا شده و با اندک تفاوت لفظی نسبت به اصل روایت به صورت «إنَّ الحُسَینَ مِصباحُ الهُدی وَ سَفینَةُ النَّجاةِ.» معروف شده است.

 

منابع:

  • ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسه فی تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1406ق.
  • ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1385-1387ق.
  • ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت، 1409ق.
  • ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، 1965م.
  • ابن اعثم، احمد، الفتوح، بیروت، دارالاضواء، 1411ق.
  • ابن اعثم، احمد، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت،‌ دار الأضواء، چاپ اول، 1991م.
  • ابن‌ بابویه قمی، ابوالحسن بن علی، الامامة والتبصرة من الحیره، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363ش.
  • ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول، 1406ق.
  • ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ طبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1992.
  • ابن حبان، صحیح ابن حبان، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بی‌جا، الرساله، 1993م.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة في تمييز الصحابة، بیروت، دار الكتب العلمية، 1415ق.
  • ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1995م.
  • ابن حزم،‌ المُحَلّی، تحقیق: محمد شاکر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دارالفکر، 1401ق و دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت، 1968-1977.
  • ابن سعد، الطبقات الكبرى‏، بیروت، دار الكتب العلمیة، چاپ دوم‏، 1418ق.
  • ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین‏، 1404ق.
  • ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بی‌تا.
  • ابن شهرآشوب‏، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، علامه‏، 1379ق.
  • ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، چاپ یوسف بقاعى، 1385ش.
  • ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب ال الرسول، چاپ ماجد بن احمد عطیه، بی‌جا، بی‌تا.
  • ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
  • ابن عساكر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق‏، بیروت‏، دار الفكر، چاپ اول‏، 1415ق.
  • ابن فندق بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، تحقق، مهدی رجائی، قم، مکتبة آیت الله المرعشی، 1385ش.
  • ابن فندق، بیهقی، علی بن زید، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، چاپ مهدی رجائی، قم 1410ق.
  • ابن قتیبة دینوری، الإمامة و السیاسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق.
  • ابن‌قتیبه دینوری، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1960.
  • ابن‌قتیبه، المعارف، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م.
  • ابن قولویه،‌ جعفر بن محمد، کامل الزیارات، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم، 1417ق.
  • ابن قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزیارات‏، نجف، دار المرتضویة، 1356ق.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفكر، بى‌تا.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1419ق.
  • ابن مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم و تعاقب الهمم، تحقیق: ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، 1379ش.
  • ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار [الکبیر]، تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1419ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب‏، بیروت‏، دار صادر، 1414ق.
  • ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • ابوبکر ابن عربی، العواصم من القواصم، قاهرة، المکتبة السلفیة، بی‌تا.
  • ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق حسین الغفاری، قم، مطبعة العلمیه، بی‌تا.
  • احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمة، آیت الله احمدى میانجى‏، قم، دار الحدیث‏، 1426ق.
  • اربلى، علی بن عیسی، کشف الغمة فى معرفة الائمة علیهم‌السلام، چاپ على فاضلى، قم، 1426ق.
  • اربلى، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، رضى‏، چاپ اول، 1421ق.
  • اسفندیاری، محمد «کتابشناسی کتابشناسی‌های امام حسین(ع)»، فصلنامه کتاب‌های اسلامی، شماره سوم، زمستان 1379ش.
  • اسفندیاری، محمد، کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1380ش.
  • اشتهاردی، علی‌پناه، هفت ساله چرا صدا درآورد؟، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1391ش.
  • اصفهانی، ابوالفرج، کتاب الاغانی، قاهره، 1383ق.
  • اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • ایوب، م، «فضایل امام حسین علیه السلام در احادیث اهل سنت»، ترجمه جواد قاسمی، فصلنامه مشکوة، شماره 51، تابستان 1375ش.
  • آل طعمه، سلمان هادی، کربلا و حرمهای مطهر، تهران، مشعر، بی‌تا.
  • آلوسی، روح المعانی، تحقیق: علی عبد الباری عطیة، بیروت، دار الكتب العلمیة، 1415ق.
  • «آمار زائران اربعین امسال از مرز 18 میلیون گذشت»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 27 مهر 1398، تاریخ بازدید: 7 فروردین 1399ش.
  • آئینه‌وند، صادق و ولایتی، علی اکبر، سنت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه، با مقدمه محمد تقی‌زاده داوری، قم، موسسه شیعه‌شناسی، چاپ دوم، 1386ش.
  • بخاری، سهل بن عبدالله، سرّالسلسلة العلویة، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1381ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: احسان عباس، بیروت، جمیعة المتشرقین الامانیه، 1979م.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: محمود فردوس العظم، دمشق، 1996-2000م.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977م.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، مکتبة الهلال، 1988م.
  • بلاذرى‏، احمد بن یحیى، أنساب الأشراف‏، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی ، بیروت‏، دار الفكر، 1417ق.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر، 1403ق.
  • مؤسسه امام هادی(ع)، جامع زیارات المعصومین، قم، پیام امام هادی(ع)، 1389ش.
  • جعفریان‏، رسول، حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، قم‏، انصاریان‏، چاپ ششم‏، 1381ش.
  • جمعی از نویسندگان، نگاهی نو به جریان عاشورا، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1387ش.
  • حاج منوچهری، فرامرز، «حسین(ع)، امام»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج20، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، 1391ش.
  • حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشی، بیروت، 1406ق.
  • حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.
  • حسین، طه، علی و بنوه، قاهره، دارالمعارف، بی‌تا.
  • حسینی شاهرودی، سیدمحمد، «امام حسین (ع) و عاشورا از دیدگاه اهل سنت»، مجله پیام، شماره 92، زمستان 1387ش.
  • حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق.
  • خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412ق.
  • خمینی، سیدروح الله، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، 1379ش.
  • خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، قم‏، انوار الهدى‏، چاپ دوم، 1423ق.
  • طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1408ق/1988م.
  • دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم، 1407ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، 1377ش.
  • دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات رضی، 1368ش.
  • ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام‏، بیروت‏، دار الكتاب العربى‏، چاپ دوم‏، 1409ق.
  • ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1993م.
  • ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، تخریج شعیب ارنؤوط و تحقیق حسین اسد، بیروت، الرساله، چاپ نهم، 1993م.
  • زبیدى واسطى‏، مرتضى حسینى، تاج العروس من جواهر القاموس‏، بیروت‏، دار الفكر، 1414ق.
  • زمانی، احمد، حقایق پنهان، پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1380ش.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، قم، نشر البلاغه، چاپ دوم، 1415ق.
  • سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، بی‌نا، 1401ق-1981م.
  • سبط بن جوزى، تذكرة الخواص‏، قم، منشورات الشریف الرضى‏، چاپ اول‏، 1418ق.
  • سلیم بن قیس، كتاب سلیم بن قیس الهلالی‏، قم، هادی، 1405ق.
  • سماوی، محمد بن طاهر، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه السلام‏، قم، دانشگاه شهید محلاتى‏، چاپ اول‏، 1419ق.
  • سید بن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367ش.
  • سید بن طاوس، علی بن موسی، الطرائف، قم، خیام، 1400ق.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان، 1348ش.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، قم، اسوه، 1414ق.
  • سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة الامام علی(ع)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1388ش.
  • سید رضى‏، محمد بن حسین، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت‏، 1414ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامة، قم، موسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1410ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1409ق.
  • سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، مكتبة نزار مصطفى الباز، 1425ق.
  • شریعتی علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، تهران، چاپخش، 1377.
  • شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
  • شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1390.
  • شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین، تهران، دفتر نشر فرهنگ، 1365ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الاعتقادات الامامیه، قم،‌ کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1403ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تهران، اسلامية، چاپ دوم، 1395ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، قم، دار المعارف الإسلامیة، 1411ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، 1414ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت، 1401ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، 1411ق.
  • شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، كنگره شیخ مفید، اول، 1413ق.
  • شیخ مفید، محمد بن‌ نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، بیروت، 1414ق.
  • شیخ مفید، محمد بن‌ نعمان، المقنعه، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
  • شیخ مفید، محمد بن‌ نعمان، مسار الشیعة، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.
  • شیخ مفید، محمد بن‌ نعمان، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، قم، كنگره شيخ مفيد، 1413ق.
  • شوشتری، شیخ جعفر، الخصائص الحسینیة، شریف رضی، چاپ اول، بی‌تا.
  • صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی فرق شیعه و فرقه‌های منسوب به آن، تهران، سمت، چاپ پنجم، 1388ش.
  • صاحبی، محمدجواد، «مقتل و مقتل نگاران»، مجله کیهان فرهنگی، شماره 111، تیر 1373.
  • صحتی سردرودی، محمد، عاشوراپژوهی با رویکردی تحریف‌شناسی تاریخ امام حسین(ع)، قم،‌ خادم الرضا(ع)، 1385ش.
  • صفر علی‌پور، حشمت الله، کتابشناسی اختصاصی امام حسین، قم، یاقوت، 1381ش.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، بیروت، 1404ق.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، دار النشر، مكتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، بی‌تا.
  • طبرسی، احمد بن على، الاحتجاج على أهل اللجاج‏، مشهد، مرتضى‏، 1403ش.
  • طبرسی، احمد بن على، الاحتجاج على أهل اللجاج‏، نجف، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، 1386ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، 1390ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت‏، دار التراث‏، چاپ دوم، 1387ق.
  • طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ترجمه حجت الله جودکی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ پنجم، 1389ش.
  • طوسی، اختیار معرفة الرجال(رجال الكشی)، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش.
  • عالم‌زاده، هادی، «اولین مقتل مکتوب، مقتل ابومخنف»، وبگاه کرب و بلا، تاریخ بازدید: 7 فروردین 1399ش.
  • عاملی، جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن، بیروت، دارالسیره، بی‌تا.
  • عاملی، محمد بن مکی (شهید اول)، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، قم، جامعه مدرسین، 1417ق.
  • عقاد، عباس محمود، ابوالشهداء الحسین بن علی، تهران، المجمع العالمی للتقریب، چاپ دوم، 1429ق.
  • فخر رازی، محمد بن‌ عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالفکر، 1405ق.
  • فروخ، عمر، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، بیروت، دار الكتاب العربی، بی‌تا.
  • قاضی طباطبایی، سید محمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)، قم، بنیاد علمی و فرهنگی شیهد آیت الله قاضی طباطبایی، 1368ش.
  • کاشفی سبزواری، ملا حسین، روضة الشهدا، قم، نوید اسلام، 1382ش.
  • کرباسی، محمدصادق، دائرة المعارف الحسینیة، دیوان الامام الحسین، لندن، المرکز الحسینی للدراسات، 2001م.
  • کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش.
  • کلیدار، عبدالجواد، تاریخ کربلاء و حائر الحسین علیه السلام، نجف، چاپ افست قم، 1376ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • كلینی، محمد بن یعقوب، الكافى‏، تهران، دار الکتب اسلامیة، چاپ دوم‏، 1362ش.
  • گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ تشیع، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران)، چاپ چهارم، 1390ش.
  • گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه‌السلام، زیر نظر مهدی پیشوایی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1389ش.
  • مالک بن انس، الموطأ، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، 1985.
  • مجلسى‏، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیة، چاپ دوم، 1363ش.
  • محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، چاپ هفدهم، 1393ش.
  • محمدی ری‌شهری، محمد و همکاران، دانشنامه امام حسین(ع)، ترجمه محمد مرادی، قم، دارالحدیث، 1430ق/1388ش.
  • مسعودی، اثبات الوصیه، قم، منشورات الرضی، بی‌تا.
  • مسعودی، علی بن الحسین، التنبیه و الاشراف، تصحیح: عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره،‌ دار الصاوی، بی‌تا؛ افست قم،‌ دار الثقافة الاسلامیه، بی‌تا.
  • مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم، دارالهجره، 1409ق.
  • مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالمعرفه، 1423ق.
  • مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره 1953م.
  • مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، انتشارات صدرا، 1380ش.
  • معهد تحقیقات باقرالعلوم(ع)، موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، قم، دارالمعروف، چاپ سوم، 1416ق-1374ش.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا
  • مقریزی، تقى‌الدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، بیروت، دار الكتب العلمیة، چاپ اول‏، 1420ق.
  • منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین‏، قم، مكتبة آیة الله المرعشى النجفى‏، چاپ دوم، 1403ق.
  • منقری، نصر بن‌مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق/ 1962م.
  • موسوعه کلمات الرسول الاعظم، ج6، کتاب الحسنین(ع) و کتاب اهل البیت(ع)، مؤلف لجنة الحدیث فی مرکز ابحاث باقرالعلوم(ع)، تهران، نشر امیرکبیر، 1388ش.
  • موسوی المقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین(ع)، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه.
  • ناصری داودی، عبدالمجید، انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1385ش.
  • نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378ش.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
  • الیوسفی الغروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم، مجمع الفکر الاسلامى‏، 1417ق
  • .https://fa.wikishia.net/view/%D8%A7
  •  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ترجمه عربی

 

 

بسم الله

الإمام الحسين (ع) نموذج للتاريخ والترجمات

 

                الاسم: حسين بن علي

                الاسم المستعار: أبا عبد الله

                تاريخ الميلاد: الثالث من شعبان ، السنة القمرية الرابعة.

                مكان الميلاد: المدينة المنورة

                فترة الإمامة: حوالي 11 سنة (من 50 إلى بداية 61 هـ).

                الاستشهاد: 10 محرم عاشوراء 61 سنة قمرية

                مادجا شريف حضرة: كربلاء معالي

                مكان الاقامة: المدينة المنورة والكوفة

                من ألقاب حضرة: سيد الشهداء ، ثار الله ، قطيل الأبرات

                والد الامام علي (عليه السلام).

                والدة حضرة فاطمة (ص)

                الزوجات: رباب ، ليلى ، محمد إسحاق ، شاهرابانو (متنازع عليها

                الأبناء: أم سجاد ، علي أكبر ، علي أصغر ، سكينة ، فاطمة ، جعفر

                العمر الافتراضي 57 سنة

أئمة الشيعة:

الإمام علي الإمام الحسن مجتبي الإمام الحسين الإمام السجّاد الإمام باقر الإمام الصادق الإمام كاظم الإمام الرضا الإمام جواد الإمام الهادي الإمام الحسن العسكري الإمام المهدي

 

الحسين بن علي بن أبي طالب (ع) (4 هـ - 61 هـ) الملقب بالإمام الحسين (ع) وأبا عبد الله وسيد الشهداء من بين الشيعة ، وهو ثالث إمام للشيعة استشهد في حدث عاشوراء. وهو الابن الثاني للإمام علي (ع) وفاطمة الزهراء (ع) وحفيد الرسول محمد (ع). بعد أخيه الإمام الحسن (ع) ، كان زعيم الشيعة قرابة إحدى عشرة سنة.

وبحسب روايات تاريخية شيعية وسنية ، أعلن نبي الإسلام (ص) استشهاده عند ولادته واختار له اسم "الحسين". أحب رسول الله صلى الله عليه وسلم الحسن (الإمام الحسن والإمام الحسين) كثيرًا وأمر الجميع بمحبتهما. الإمام الحسين (ع) من أصحاب كساء ومن حاضرين في قصة المبحلة وأحد آل بيت النبي الذي نزلت عنه آية الطهارة. وقد وردت عدة روايات عن النبي محمد (ص) في فضل الإمام الحسين (ع). ومن بين هؤلاء "الحسن والحسين جيوش شباب الجنة" و "الحسين منارة الهدى وسفينة النجاة".

هناك القليل من الروايات عن حياة الإمام الثالث للشيعة في فترة ثلاثة عقود بعد وفاة النبي (صلى الله عليه وسلم). كان مع والده في عهد الإمام علي (ع) وشارك في حروب تلك الفترة. في عهد الإمام الحسن (ع) كان من أتباعه وداعمين له ووافق على عملية السلام مع معاوية. بعد استشهاده بقي مخلصاً لميثاق أخيه ما دام معاوية حياً ، ورداً على رسالة من بعض شيعة الكوفة أعلنوا استعدادهم لقبول قيادته والوقوف على الأمويين ، دعاهم إلى التحلي بالصبر حتى موت معاوية.

تزامنت فترة إمامة الحسين بن علي (ع) مع حكم معاوية بن أبس سفيان. وبحسب التقارير التاريخية ، فقد اعترض الإمام الحسين (ع) بشدة على أداء معاوية في بعض الحالات. من بين أمور أخرى ، بعد وفاة هجر بن عدي ، كتب رسالة تأنيبية له ورفض قبول البيعة في قضية ولاية يزيد ، وفي كلمة بحضور معاوية وآخرين ، ندد بهذا العمل. من معاوية ودعا يزيد على شخص غير مستحق وهو مستحق للخلافة كما اعتبرت خطبة الإمام الحسين في مينا موقفاً سياسياً ضد الأمويين. ومع ذلك ، فقد ورد أن معاوية ، مثل الخلفاء الثلاثة ، احترم ظاهريا حسين بن علي (ع).

بعد وفاة معاوية لم يعتبر الإمام الحسين (ع) مبايعة يزيد أمراً شرعياً ، ووفقاً لأمر يزيد بقتله إذا رفض مبايعة ، ذهب من المدينة المنورة إلى مكة في 28 رجب 60 هـ. . خلال إقامته في مكة المكرمة التي دامت أربعة أشهر ، تلقى العديد من الرسائل من أهل الكوفة لقبول القيادة ، وبعد أن أكد مبعوثه مسلم بن عقيل تعاطف الكوفي ، في الثامن من ذي الحجة ، قبل أن يعلم بعد خرقه لاتفاق الكوفي واستشهاد مسلم ، تقدم نحو الكوفة.

ولما علم بن زياد أمير الكوفة تحرك الحسين (ع) نحو الكوفة ، أرسل جيشاً نحوه ، وبعد أن اعترضت قوات حور بن يزيد طريقه ، لم يكن أمامه خيار سوى تغيير طريقه نحو كربلاء. في يوم عاشوراء اندلعت حرب بين الإمام الحسين ورفاقه وجيش الكوفة بقيادة عمر بن سعد أدت إلى استشهاد الإمام الثالث للشيعة ورفاقه. وبعد ذلك تم أسر النساء والأطفال والإمام سجاد (ع) الذي كان مريضا في تلك الأيام وإرسالهم إلى الكوفة ثم الشام. ودفن جثمان الامام الحسين (ع) ورفاقه في كربلاء في الحادي عشر والثالث عشر من محرم على يد بعض ابناء قبيلة بني اسد.

هناك آراء مختلفة حول انتقال الإمام الحسين من المدينة المنورة إلى كربلاء. وبحسب أحد الآراء ، قام بتشكيل حكومة ، لكن البعض يعتقد أن هذه الخطوة كانت لإنقاذ حياته. كان لاستشهاد الحسين بن علي (ع) أثر عميق على المسلمين والشيعة عبر التاريخ وألهم الصراعات والانتفاضات. بعد الأئمة الشيعة ، يولي الشيعة اهتمامًا خاصًا للبكاء والحداد على الحسين بن علي ، خاصة في شهر محرم وصفر. كما تم التأكيد على حج الإمام الحسين في تقاليد الأبرياء ، ومقامه هو موقع حج للشيعة.

الحسين بن علي (ع) بالإضافة إلى منصبه كثالث إمام ورب شهداء عند الشيعة ، يحظى باحترام أهل السنة أيضاً لما نقله عنه النبي صلى الله عليه وسلم من فضل وأيضاً بسبب موقفه ضد يزيد

جمعت مجموعة من أقوال الإمام الحسين وأعماله ، على شكل أحاديث ، وأدعية ، ورسائل ، وقصائد ، ومواعظ ، في كتاب موسوعة كلام الإمام الحسين ، وكتاب مسند الإمام الشهيد ، بالإضافة إلى: هناك العديد من الأعمال في شكل موسوعات وسير ذاتية واغتيالات وتاريخ تحليلي عن الشخصية ، وقد كتبت حياته.

التسلسل الزمني لحياة الإمام الحسين (ع)

 

عيد ميلاد 3 أو 5 شعبان 4 هـ. [1]

7 س: نزول آية الطهارة عن أصحاب كاسا [2].

24 ذو الحجة 9 هـ حضور مبلة [3]

35 ذو الحجة: إلقاء خطبة على الناس بعد مبايعتهم للإمام علي [4].

جمادى الآخر 36 هـ ، الوجود في معركة جمال [5]

سفر 37 هـ المشاركة في معركة سفين [6]

سفر 38 هـ المشاركة في معركة نهرفان [7]

41 هـ العودة من الكوفة الى المدينة المنورة [8]

28 صفر 50 هـ استشهاد أ

الإمام الحسن (ع) [9] وبداية إمامة الإمام الحسين (ع)

51 أو 52 أو 53 م [10]

كتابة رسالة احتجاج إلى معاوية على قتل هاجر بن عدي ورفاقه

58 هـ الخطبة في منى [11].

26 رجب 60 هـ: استدعاء دار السلام لتحلف الولاء يزيد [12].

28 رجب 60 هـ: المغادرة من المدينة المنورة إلى مكة [13]

3 شعبان 60 هـ دخول مكة [14]

10-14 رمضان 60 هـ استقبال رسائل الكوفية [15]

15 رمضان 60 هـ أرسل مسلم ممثلاً عنه في الكوفة [16].

8 ذو الحجة 60 هـ المغادرة من مكة إلى الكوفة [17]

2 محرم 61 هـ دخول كربلاء [18]

9 محرم ، 61 هـ ، إعلان عمر سعد للحرب ، وآخر موعد لسؤال الإمام [19]

10 محرم 61 هـ حدث عاشوراء واستشهاد الإمام الحسين ورفاقه [20]

 

موقع

الحسين بن علي (ع) هو ثالث [حاشية 1] إمام الشيعة ، وهو ابن الإمام الأول للشيعة وحفيد نبي الإسلام (ع). [21] في المصادر الإسلامية روايات كثيرة عن فضائله ، ويضعه الشيعة مكانة خاصة. كما يحظى الحسين بن علي باحترام السنة.

في الحديث والمصادر التاريخية

ووفقًا للتقاليد الشيعية والسنية ، فإن الحسين بن علي (ع) هو أحد رفاق كاسا ، [22] وكان حاضرًا في قصة المبلة [23] ومع أخيه مثالان على كلمة "أبناؤنا". في آية المبحلة [24].] وهو أيضًا من أهل البيت الذين نزلت عليهم آية الطهارة. [25]

بعد استشهاد الإمام الحسن (ع) اعتبر الإمام الحسين (ع) أشرف بني هاشم على الرغم من أن هناك من هم أكبر منه سنا. عند اليعقوبي ، بعد استشهاد حسن بن علي ، قال معاوية لابن عباس: من الآن فصاعدًا أنت سيد قومك. فأجاب ابن عباس: ليس ما دام هناك الحسين. [26] كما وردت أنباء عن تشاور بني هاشم مع حسين بن علي وتفضيله لرأيه على الآخرين. [27] وقد ورد أن عمرو بن كما يعتبره أيضًا الشخص الأكثر شهرة بين أبناء الأرض بين أهل الجنة. [28]

في الثقافة الشيعية

كان استشهاد الحسين بن علي في حدث عاشوراء عام 61 هـ سبباً في أن تكون شخصيته أكثر بروزاً عند الشيعة وحتى غير الشيعة من حيث الصلاح والشجاعة والاستشهاد ، وسائر الصفات والخصائص التي ذكرها له في الأحاديث: طغى إلى حد ما. [29] كان لهذه الحادثة ، على الأقل لأنها كانت أول استهانة واعتداء صريحين على أسرة الرسول صلى الله عليه وسلم ، أثر عميق على تاريخ الشيعة وثقافتهم [30] وأصبحت انتفاضته رمزًا لمناهضة الاستبداد وانتصار الدم على السيف ، وأمر الخير ونهي المنكر ، والإنكار والتضحية والتضحية ، تجعل التوبة [31].

كان استشهاد الإمام الحسين مؤثراً لدرجة أن البعض اعتقد أن التشيع حدث بعد استشهاده. عبر تاريخ الإسلام ، كانت هناك انتفاضات على غرار انتفاضة الإمام الحسين (ع) بشعارات أو شعارات الحسين.

شهران محرم وصفار لهما مكانة خاصة في الثقافة الشيعية ، وخاصة في أيام تاسوا وعاشوراء والأربعين الحسيني ، تقام طقوس مختلفة للاحتفال بهذه المناسبة. [34] على خطى رجال الدين ، عند شرب الماء ، يتذكر الشيعة عطش الإمام الحسين ويحيونه. [35]

في عيون السنة

وقد أوردت مصادر سنية حقيقية العديد من الأحاديث حول مكانة الحسين بن علي (ع) وفضائله. [36] وبصرف النظر عن روايات الفضائل ، فإن مكانة الإمام الحسين في عقيدة المسلمين تستند إلى حد كبير إلى حقيقة أنه ضحى بحياته وثروته وأقاربه في سبيل الله. [37]

بين أهل السنة رأيان في انتفاضة الإمام الحسين (ع): البعض استنكرها وأثنى عليها كثيرون. ومن بين المعارضين ، هناك أبو بكر بن عربي ، وهو عالم سنّي من القرن السادس في الأندلس ، حاول إدانة عمل الحسين (ع) وقال ذلك بسبب سماعه أحاديث عن الرسول (عن الحرب مع من يريدون تقسيم الدين). أمة) ، قاتلوا مع الحسين. [38] يعتقد ابن تيمية أيضًا أن تصرف حسين بن علي لم يحسن الوضع فحسب ، بل أدى أيضًا إلى الشر والفتنة. [39] من ناحية أخرى ، رد ابن خلدون ، المؤرخ السني في الأندلس من القرن التاسع ، على كلام ابن عربي وأكد على ضرورة وجود إمام عادل لمحاربة الظالمين ، واعتبر الحسين (ع) أكثر عدلاً. شخص من زمانه في هذه الحرب [41] وقال إنه عندما تم الكشف عن فجور يزيد للجميع ، رأى الحسين أن من واجبه أن ينتفض ضده ، لأنه اعتبر نفسه يتمتع بالسلطة والسلطة للقيام بذلك. [42] شهاب الدين الألوسي ، أحد علماء السنة في القرن الثالث عشر القمري ، في كتابه "روح المعاني" ، فتح لسانه لعنة ابن عربي واعتبر كلامه كذب وافتراء عظيم. [43 ]

كتب عباس محمود العقاد ، كاتب وكاتب مصري في القرن الرابع عشر من التقويم القمري ومؤلف كتاب "أبو الشهداء: الحسين بن علي" ، أن الوضع في زمن يزيد وصل إلى مستوى لم يكن هناك يشفي إلا الاستشهاد. [44] وهو يعتقد أن مثل هذه الانتفاضة لا تحدث إلا من قبل أشخاص نادرون صنعوا لهذا العمل ، ولا يمكن مقارنة حركتهم بالآخرين ؛ لأنهم يفهمون بشكل مختلف ويطالبون بشيء آخر. [45] طه حسين كاتب سني يعتقد أن عدم ولاء حسين لم يكن بسبب العناد. لأنه علم أنه إذا بايع يزيد فإنه يخون ضميره ويعارض دينه ، لأن مبايعة يزيد في رأيه إثم. [46]

وأكد عمر فروخ أن الصمت في وجه الظلم لا يجوز بأي حال من الأحوال ، ويعتقد أننا نحن المسلمين اليوم بحاجة إلى "حسيني" ليقوم بيننا ويهدينا إلى الصراط المستقيم دفاعًا عن الحق. [47]

الاسم والنسب واللقب والألقاب

وقد ورد في مصادر شيعية وسنية أن النبي صلى الله عليه وسلم أطلق عليه اسم "الحسين". [48] وفقًا للتقاليد ، تمت هذه التسمية بأمر من الله. [49] الاسمان حسن وحسين ، اللذان لم يكن لهما تاريخ قبل الإسلام بين الشعوب العربية ، [50] يعادلان شبار وشبير (أو شبير) ، [51] أسماء أبناء هارون. [52]

ووردت تقارير أخرى عن تسمية الإمام الحسين. على سبيل المثال ، نعته الإمام علي (ع) أولاً بـ "حرب" أو "جعفر" ، لكن النبي صلى الله عليه وسلم نعته بالحسين.

اختر له. وصف البعض هذه التقارير بأنها كاذبة وذكر أسبابًا لرفضها. [54]

الإمام الحسين (ع) هو ابن الإمام علي (ع) وحضرة فاطمة (ع) وحفيد حضرة محمد (عليه السلام). من عائلة بني هاشم

وهو من قبيلة قريش. ومن إخوته الإمام حسن المجتبى (ع) ، وحضرة عباس (ع) ، ومحمد بن حنفية ، وحضرة زينب (ع) وأم كلثوم. [55]

لقب حسين بن علي هو "أبو عبد الله". [56] أبو علي ، أبو الشهداء (أبو الشهداء) ، أبو الأحرار (أبو الأحرار) وأبو المجاهدين (والد الجهاديين) من بين ألقابه الأخرى.

الحسين بن علي (ع) له ألقاب عديدة بعضها مشترك مع ألقاب أخيه الإمام الحسن (ع). مثل سيد شباب أهل الجنة. ومن ألقابه الأخرى: زكي ، طيب ، وافي ، سيد ، مبارك ، نافع ، الدليل علي زعت الله ، راشد ، والطبيعي لامرضا الله. [58] واعتبر ابن طلحة الشافعي أن لقب "زكي" أكثر شهرة من غيره من الألقاب ، وكان لقب "سيد شباب أهل الجنة" أهمها. [59]

في بعض الأحاديث ، لُقِّب الحسين (ع) بالشهيد أو سيد الشهداء [60]. الثر الله وقطيل العبرات هو أحد الألقاب الأخرى التي ورد ذكرها له في بعض محاضر الحج. [61]

وقد جاء في رواية للنبي صلى الله عليه وسلم نقلتها العديد من المصادر الشيعية والسنية: أي أن حسين هي إحدى القبائل. [62] في هذا الرواية وفي بعض آيات القرآن أيضًا ، يُقصد بـ Sabat إمامًا وقائدًا يختاره الله وهو من نسل الأنبياء. [63]

 

سيرة ، مذكرات

ولد الحسين بن علي في المدينة المنورة ، وبحسب القول الشعبي ، كانت ولادته في السنة القمرية الرابعة. [64] ومع ذلك ، فقد اعتبر البعض ولادته في السنة القمرية الثالثة.

ولد حسين بن علي في الثالث من شعبان حسب الرأي العام [66] لكن الشيخ مفيد في كتاب إرشاد اعتبر أن ولادة الإمام الثالث للشيعة في الخامس من شعبان. [ 67]

قال رسول الله: الحسين مني وأنا منه ، والله يحب من يحب الحسين.

حسين مني وانا من حسين. الله يحب من يحب الحسين.

أنساب الأشراف ج 3 ص 142

طبقات الكوبري ج 10 ص 385

 

وقد ورد في الروايات التاريخية الشيعية والسنية أن النبي بكى عند ولادته وأعلن استشهاده. [68] وفي رواية في كتاب الكافي ، فإن الحسين (ع) لم يرضع من أمه ولا من غيرها. [69]

وروي أن أم فضل زوجة عباس بن عبد المطلب حلمت بوضع قطعة من جسد الرسول في حجرها (أم فضل) وقال النبي في تفسير حلمها أن فاطمة ستلد. لابن وستكون مربية له ، وبالتالي عندما ولد الحسين (ع) ، تولى أمفاز رعايته. [70] اعتبرت بعض المصادر والدة عبد الله بن يقطر هي مربية الإمام الحسين (ع) ، لكنهم قالوا إن الحسين (ع) لم يرضع من أي منهما. [71]

وقد جاء في المصادر السنية أن رسول الله صلى الله عليه وسلم أحب الحسن والحسين (ع) أكثر من غيرهم من أهل بيته [72] وكان هذا الحب لدرجة أنه أحيانًا عند دخولهم المسجد لم يكمل خطبته. كان يغادر وينزل عن المنبر ويعانقهما. [73] وروي عن النبي أن حبي لهذين الاثنين منعني من محبة غيره. [74]

كان الحسين ع. لذلك ، فقد احتُسب من آخر فئة الصحابة. [76]

عصر الخلفاء الثلاثة

مرت 25 سنة من حياة الإمام الحسين (ع) خلال الخلافة الثلاث ، ولكن لا توجد معلومات كثيرة عن حياة الإمام الثالث للشيعة خلال هذه الفترة ، والتي قد تكون بسبب العزلة السياسية للإمام علي (ع) و أولاده.

وروي أنه في بداية خلافة عمر دخل المسجد ذات يوم الحسين (ع) وعمره تسع سنين ، ولما رأى عمر يخطب على منبر رسول الله صلى الله عليه وسلم صعد. فوق المنبر وقال له: انزل من منبر أبي واجلس على منبر والدك! قال عمر: لم يكن لأبي منبر. [78] يمكن رؤية تقارير الاحترام الخاص للخليفة الثاني للإمام الحسين في المصادر التاريخية.

عندما نفى عثمان أبو ذر إلى أرض ربزة أثناء خلافته ونهى الجميع عن مرافقته ، أرسل الإمام الحسين (ع) مع والده وأخيه الإمام الحسن (ع) وعدة أشخاص آخرين ، خلافًا لأمر الخليفة ، أبا. ذر بعيدا. [80]

ذكرت بعض المصادر السنية وجود حسنين في معركة أفريقيا عام 26 هـ [81] ومعركة طبرستان عام 29 أو 30 هـ [82] ، ولكن لم يتم العثور على مثل هذا التقرير في أي من المصادر الشيعية. ] مصادر تاريخية عديدة قيل إن المعارك سالفة الذكر انتهت بمصالحة دون صراع. [83] كان لتقرير وجود حسنين في هذه الحروب مؤيدين ومعارضين. البعض ، مثل جعفر مرتضى عاملي ، اعتبر المشاكل الوثائقية لهذه الروايات وكذلك معارضة الأئمة لطريقة الفتوحات زائفة ، ولم يسمح الإمام علي (ع) لحسنين بدخول ساحة المعركة في سفين. تأكيدا لذلك. [84]

وبحسب بعض الروايات التاريخية ، في نهاية حكم عثمان ، عندما قامت مجموعة بأعمال شغب وهاجمت منزل عثمان بقصد قتله ، الإمام حسن مجتبي (ع) والإمام الحسين (ع) ، رغم استيائهم من أداء الخليفة. بأمر من الإمام علي (ع) قام بحماية منزل عثمان. [85] هذا التقرير له مؤيدون ومعارضون. [86] السيد جعفر مرتضى ، بالنظر إلى الأدلة التاريخية مثل المعارضة الجادة لحضرة علي (ع) لأفعال عثمان ووجود روايات متضاربة مع هذا الحديث ، مثل رفض عثمان لعرض الإمام الحسن (ع) للمساعدة ، قد اعتبر ذلك. غير محتمل وغير مقبول. يجادل في قول الإمام علي (ع) عن عدم السعادة وعدم الحزن لمقتل عثمان ، وكذلك سيرة علي بن أبي طالب في التعامل مع الظالمين ومساعدة المظلومين ، يقتبس باقر شريف القرشي في كتاب حياة العبد الله. ويقول الإمام الحسن (ع): "يُفترض أن هذا الحدث وقع بسبب قذف الحسنين (ع) في مشاركة دم عثمان". [87] كما تردد السيد مرتضى في إرسال حسنين (ع).

على لسان أمير المؤمنين (ع) ، والسبب في ذلك منع قتله عمدًا وإمداد أهله بالماء والطعام ، وليس منع خروج عثمان من الخلافة ؛ لأنه يستحق إبعاده عن الخلافة بسبب على أفعاله.

لقد كانت قطرة. [88]

حديث نبوي مكتوب في مرقد الإمام الحسين (ع)

شاهدي أيضاً: قصة مقتل عثمان

عهد الامام علي (ع)

وبحسب بعض الروايات المتعلقة بملك الإمام علي (ع) ، ألقى الحسين (ع) خطبة بعد مبايعة الشعب لأمير المؤمنين (ع) ، [89] في يوم جمال ، كان هو المسؤول. من الجناح الأيسر لجيش الإمام علي (ع). الجناح اليميني للحرس الثوري الإيراني [92]. وقد قيل في سفين أن الإمام الحسين (ع) متورط في سحب الماء من الشام ، وبعد ذلك قال أمير المؤمنين: "كان هذا أول نصر يتحقق ببركة الحسين". [93] وبحسب الروايات المتعلقة بمعركة سافين ، منع الإمام علي (ع) الحسنين (ع) من القتال ، واعتبر أن السبب في ذلك حفاظاً على جيل النبي صلى الله عليه وسلم. [94] وفقًا لبعض المصادر ، كان حاضرًا أيضًا في معركة نهروفان.

قالت مصادر عديدة إن الإمام الحسين (ع) كان بجانب استشهاد الإمام علي (ع) [96] وكان حاضراً في مراسم الجنازة. [97] لكن بحسب ما جاء في كتاب الكافي وأنصب الأشراف ، عندما تعرض الإمام الحسين (ع) للضرب على يد والده ، كان في المدائن لأداء المهمة التي كلفه بها علي (ع) ومعه. رسالة الإمام الحسن (ع) علم بالأمر وعاد إلى الكوفة. [98]

عهد الإمام الحسن (ع)

تخبرنا التقارير التاريخية عن أدب واحترام الحسين بن علي (ع) لأخيه الإمام الحسن (ع). وقد ورد أنه إذا كان الإمام الحسن (ع) حاضراً في أحد التجمعات لما تكلم باحترام. [99] بعد استشهاد الإمام علي (ع) مجموعة من الخوارج الذين أصروا على القتال مع الشام ، لم يبايعوا الإمام الحسن وذهبوا للحسين (ع) ليبايعوه ، لكنه قال: أعوذ. بالله حتى يحيا الحسن أوافق على مبايعتك ". [100]

 

الزوج ، نسب الأولاد

 

1- ابنة الملك الساساني يزدجرد

الإمام سجاد (ع) هو رابع إمام للشيعة ، ويشك العلماء المعاصرون في نسب شاهرابانو. [114] يشار إليها في بعض المصادر باسم "سندية" و "غزالة" و "شاه زنان".

2- رباب

ابنة عمرو القيس بن عدي سكينة وعبد الله. [115] كانت رباب موجودة في كربلاء وذهبت مع الأسرى إلى سوريا. معظم المصادر تعتبر عبد الله طفلاً رضيعًا وقت استشهاده. [117] يعرفه الشيعة اليوم باسم علي أصغر.

 

3- ليلى

ابنة أبي مرة بن عروة بن مسعود الثقفي [118].

علي أكبر (ع) [119] استشهد علي أكبر في حدث عاشوراء.

 

4-م اسحق

ابنة طلحة بن عبيد الله فاطمة الابنة الكبرى للإمام الحسين (ع) [121]

كانت أم إسحاق زوجة الإمام الحسن مجتبي (ع) وبعد استشهاد الإمام الحسن تزوجت من الإمام الحسين (ع) ، ولم يبق له جيل. [125]

 

 وفي قضية الصلح مع معاوية ، كان من أنصار الأخ ضد الشيعة المتظاهرين ووافق على فعله [101] ويقال إنه قال: (الإمام الحسن (ع) إمامي). [102] ] وبحسب بعض الروايات ، فقد بايع الإمام الحسين (ع) معاوية بعد إحلال السلام ، تمامًا مثل الإمام الحسن (ع) [103] ، وحتى بعد استشهاد الإمام الحسن (ع) بقي مخلصًا لوعده. 104. من ناحية أخرى ، هناك تقارير تشير إلى أن الحسين (ع) لم يبايعه. وبحسب بعض المصادر ، فقد كان غير راضٍ عن السلام وجعل الإمام الحسن (ع) يقسم بعدم قبول كذب معاوية. وقد وجد بعض الباحثين أن هذه التقارير تتعارض مع الروايات الأخرى والأدلة التاريخية. [107] على سبيل المثال ، وردًا على مجموعة من متظاهري السلام الذين اتصلوا به لتجميع الشيعة لمهاجمة معاوية ، قال حسين (ع): "لقد عقدنا اتفاقًا ولن نخرق اتفاقنا أبدًا". [108] وجاء في تقرير آخر أنه قال للمتظاهرين: "انتظروا ما دام معاوية على قيد الحياة. متى مات نتخذ قرارا ". [109] حتى بعد استشهاد الإمام الحسن (ع) دعاه الشيعة للنهوض ، بينما دافعوا عن أداء الإمام مجتبى (ع) بسلام مع معاوية ، استبعد ذلك ما دام معاوية على قيد الحياة. [110] عاد الإمام الحسين (ع) إلى المدينة المنورة من الكوفة مع أخيه في السنة القمرية 41 (بعد السلام مع معاوية).

الزوجات والاطفال

- اختلاف في عدد أبناء الإمام الحسين (ع). كتبت بعض المصادر هذا الرقم على أنه أربعة فتيان وفتاتان [112] وآخرون ، ستة أولاد وثلاث فتيات. [113]

في كتاب لباب الأنصب [126] من مصادر القرن السادس ، ورد عن فتاة اسمها رقية وفي كتاب كامل بهائي من مصادر القرن السابع ، ورد ذكره عن أربع سنوات. - بنت تبلغ من العمر للإمام الحسين الذي وافته المنية في سوريا. [127] في مصادر لاحقة ، انعكس اسم رقية على نطاق واسع. [بحاجة لمصدر] كما ورد في بعض المصادر أسماء علي أصغر ، بن شهربانو ، ومحمد بن رباب ، وزينب (دون ذكر اسم الأم) كأبناء الإمام الحسين. [128] وقد حسب ابن طلحة الشافعي عدد أبناء الإمام عشرة في كتابه معاد الصوال في مناقب الرسول. [129]

عصر الإمامة

تزامنت بداية إمامة الحسين بن علي (ع) مع السنة العاشرة من حكم معاوية. [المصدر مطلوب] تولى معاوية الحكم في عام 41 هـ [130] بعد صلح الإمام الحسن وتأسيس الخلافة الأموية. [المصدر] وقد وصفته مصادر سنية بأنه شخص ذكي ومتسامح. [131] التزم بالمظاهر الدينية [ملاحظة 2] واستخدم بعض المبادئ الدينية لتأسيس خلافته ، وعلى الرغم من أنه استولى على السلطة بالقوة وباستخدام الحيل السياسية ، [132] فقد حكم حكومته من الله وكان يعرف الدينونة الإلهية. [133] قدم معاوية نفسه لأهل سوريا على أنه من أتباع الأنبياء ، وأحد عباد الله الصالحين ، وأحد المدافعين عن الدين وأحكامه. [134] في مصادر القطران

هناك يحيى حول معاوية إلى نظام ملكي [135] وقال صراحة إنه لا علاقة له بتدين الناس. [136]

كانت إحدى المشاكل في عهد معاوية وجود المعتقدات الشيعية لدى جزء من الناس ، خاصة في العراق.

كانوا مثل أعدائه الخوارج ، لكن لم يكن للخوارج قاعدة شعبية كبيرة ، على عكس الشيعة الذين كانوا يتمتعون بدعم قوي بسبب نفوذ الإمام علي (ع) وأهل البيت. معاوية وعملائه ، ما تعاملوا مع الحركة الشيعية إما بطريقة تسوية أو بصرامة شديدة. [بحاجة لمصدر] ومن أهم أساليب معاوية خلق الكراهية للإمام علي (ع) بين الناس إلى حد أنه سب علي (ع) في عهد معاوية ثم استمر الأمويون على النحو المعتاد. [137]

بعد تقوية أسس سلطته ، بدأ معاوية سياسة القمع والضغط على الشيعة وكتب إلى وكلائه لإزالة أسماء أصدقاء علي من الديوان وقطع دخلهم عن بيت المال وعدم قبولهم. الاستشهاد [138]. كما هدد الذين استشهدوا بفضائل الإمام علي (ع) ، لدرجة أن الرواة أشاروا إلى علي (ع) بأنه "رجل من قريش" و "أحد أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم" و "أبو زينب". ". [139]]

أسباب الإمامة

وبعد استشهاد أخيه عام 50 هـ ، أصبح الإمام الحسين (ع) إمامًا وقاد الشيعة حتى مطلع عام 61 هـ. [140] بالإضافة إلى الأسباب العامة التي قدموها لإثبات إمامة الأئمة الشيعة ، [141] فقد جادل العلماء الشيعة أيضًا في الأسباب المحددة لإمامة كل إمام. وقد ذكر الشيخ مفيد في كتاب الهداية بعض أحاديث إمامة الحسين بن علي (ع) ومنها أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: (أولاد الحسن أئمة قمع القضاء). ابني [حسن وحسين] إمامان ، سواء قاما أم لا. " ] والإمام الحسن (ع) أيضًا أثناء استشهاده ، في وصيته لمحمد بن حنفية قدم الحسين بن علي (ع) إمامًا من بعده. [144] وقد اعتبر الشيخ مفيد أن إمامة الإمام الحسين ثابتة ونهائية من خلال الجدل مع هذه الأحاديث. وبحسبه ، فإن الإمام الحسين لم يدع الناس إليه حتى وفاة معاوية بسبب مراعاة التقية والوعد الذي قطعه في قصة سلام الإمام الحسن ، ولكن بعد وفاة معاوية كشف موقفه وموقعه. وأوضح لمن لم يكونوا على علم. [145]

وجاء في المصادر أنه قبل مغادرته المدينة المنورة عام 60 هـ ، أعطى الحسين (ع) جزءًا من وصاياه ودائعه الإمامة لأم سلامة زوجة الرسول صلى الله عليه وسلم [146] وجزءًا آخر لأم سلمى قبل استشهاده. في شهر محرم سنة قمرية 61 ، أعطتها ابنته الكبرى فاطمة [147] للإمام سجاد (ع).

التمسك بسلام الإمام الحسن

في عهد معاوية ، ظل الإمام الحسين مخلصًا لاتفاقية السلام التي أبرمها أخوه مع معاوية [148] واستجابةً لرسالة بعض الشيعة الذين أعلنوا استعدادهم لقبول قيادته والنهوض ضد الأمويين ، كتب: "الآن رأيي ليس كذلك. ما دام معاوية على قيد الحياة ، فلا تتخذ إجراء وتختبئ في منازلك وتجنب فعل الأشياء التي من شأنها أن تثير الريبة فيك. إذا مات وكنت على قيد الحياة ، فسأكتب لك رأيي ". [149]

- اتخاذ موقف من تصرفات معاوية

على الرغم من أن الإمام الحسين لم يفعل شيئًا ضده في عهد معاوية ، ولكن وفقًا لرسول جعفريان ، المؤرخ المعاصر ، فإن العلاقات بين الإمام ومعاوية والأحاديث التي دارت بينهما تظهر أن الإمام الحسين (ع) قد فعل سياسيًا. لم يقبل شرعية معاوية القطعية ولم يخضع لها. [150] والكثير من الرسائل المتبادلة بين الحسين بن علي (ع) ومعاوية هي إحداها ، فقد اعتبره عظيماً [151] وأمر أعوانه بعدم الاعتداء على ابن رسول الله صلى الله عليه وسلم وعدم ازدراءه. [ 152]

رد الإمام الحسين على معاوية بالدعوة إلى مبايعة يزيد

أظهر يزيد أفكاره وآرائه. كما تسأله عما طلبه: تهدئة الكلاب ، وإطلاق الحمام ، والتسكع مع الخادمات الموسيقية وأنواع أخرى من الترفيه ... [يا معاوية] توقف عن هذا! ما هو الخير الذي ستفعله عندما تقابل الله بحمل الخطية أكثر من عبء الخطيئة الذي تتحمله الآن من هؤلاء الناس !؟

ابن قتيبة والإمامة والسياسة 1410 هـ المجلد 1 ص 209.

كما أكد معاوية على موقف الحسين (ع) في وصيته لابنه يزيد واعتبره الشخص الأكثر شعبية بين الناس [153] وأمر بتجاوز الحسين إذا هزم ، لأن له حقًا عظيمًا. [154]

وقفة احتجاجية على مقتل رفاق الإمام علي

كان عمل معاوية بقتل أشخاص مثل هاجر بن عدي وعمرو بن حماق الخزاعي وعبد الله بن يحيى الحضرمي من الحالات التي تسببت في احتجاج الإمام الحسين (ع). [155] وبحسب ما أفادت به مصادر عديدة ، فقد كتب رسالة إلى معاوية ندد فيها بقتل رفاق الإمام علي ، وأثناء سرد بعض تصرفات معاوية غير اللائقة ، انتقده وقال: "لا أعرف شيئًا أفضل لنفسي ولأجلي". دين من الجهاد معك ". وفي تكملة لهذه الرسالة جاء فيها: "لا أعلم فتنة أكبر من حكمكم على هذه الأمة". [156]

وروي أنه لما التقى معاوية الإمام الحسين (ع) في الحج [157] ، قال له: "هل سمعت ما فعلناه بالحجر وأصحابه وبشيعة والدك؟". قال الإمام: وماذا فعلت؟ قال معاوية: قتلناهم وكفنناهم وصلينا عليهم ودفنناهم. قال الحسين بن علي (ع): "لكننا إذا قتلنا أصحابك ، فلن نكفنهم ، ولا نصلي عليهم ، ولا ندفنهم". [158]

اعتراض على وصاية يزيد

في عام 56 هـ ، خلافًا لأحكام اتفاقية السلام (بشأن عدم تعيين أي شخص وليًا للعهد وخلفًا له) ، دعا معاوية الشعب إلى مبايعة يزيد خليفة له.

 

رفض خند [159] وبعض الشخصيات ، بمن فيهم الإمام الحسين ، مبايعته. الإمام الحسين في التجمع الذي فيه معاوية وابن عباس وبعض الحاشية وأفراد الأسرة

 

كان الأمويون حاضرين ، وانتقد معاوية ، وفي إشارة إلى مزاج يزيد ، حذر معاوية من محاولة خلافته ، وبينما أكد على موقفه وحقه ، دحض حجج معاوية للحصول على الولاء يزيد.

فرازي من خطبة الحسين (ع) في منى

لو صبرت على الاضطهاد وتحملت المصاريف والمشقات في سبيل الله ، فإن أمور الله ستقع في يديك ... لكنك سيطرت على الظالمين واستسلمت لهم شؤون الله .. خوفك من الموت. وسعادتك من الدنيا مكن الظالمين من فعل هذا.

 

تحف العقل ص 168.

أيضًا ، في تجمع آخر حضره عامة الناس ، اعتبر الإمام الحسين ، ردًا على كلام معاوية عن استحقاق يزيد ، أنه أكثر استحقاقًا للخلافة من وجهة نظر الفرد والأسرة ، وقدم يزيد على أنه سكير ورجل. شخص النزوات. [162]

خطبة الإمام الحسين في منى

النص الرئيسي: خطبة الإمام الحسين في منى

في العام 58 من العام القمري ، أي قبل وفاة معاوية بعامين ، ألقى الإمام الحسين خطبة احتجاجية في منى. [163] في هذا الوقت بلغ ضغط معاوية على الشيعة ذروته. في هذه الخطبة ، حذر الحسين بن علي ، وهو يعدد فضائل أمير المؤمنين وأهل البيت ، ويدعو إلى الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر ، والتأكيد على أهمية هذا الواجب الشرعي ، من واجب العلماء وأهل البيت. الحاجة لهم للوقوف ضد الظالمين وكذلك مساوئ صمت العلماء ضد الظالمين الكردي. [بحاجة لمصدر]

رد فعل على خلافة يزيد

بعد وفاة معاوية في 15 رجب 60 هـ ، وصل يزيد إلى السلطة [165] وقرر مبايعة بعض كبار السن الذين لم يقبلوا ولايته بالقوة ، ومنهم حسين بن علي ، [166] ولكن حسين (ع. ) رفض البيعة [167] وغادر المدينة المنورة مع أهله وأصحابه في 28 رجب إلى مكة. [168]

وفي مكة استقبله أهل مكة والمعتمرون [169] ومكث في هذه المدينة أكثر من أربعة أشهر (من 3 شعبان إلى 8 ذي الحجة). [170] خلال هذا الوقت ، كتب شيعة الكوفة ، الذين علموا بعدم ولاء إمامهم الثالث ، رسائل إليه ودعوه إلى الكوفة. وللتأكد من تعاطف أهل الكوفة وجدية دعوتهم ، أرسل الحسين بن علي مسلم بن عقيل إلى الكوفة ليبلغه بالموقف ، وبعد مراقبة استقبال الناس وولائهم دعا مسلم الإمام الحسين إلى الكوفة [172]. كما رافقه ، وغادر أهله وأصحابه مكة إلى الكوفة في الثامن من ذي الحجة. [173]

وبحسب بعض التقارير ، فقد علم الإمام الحسين بوجود مؤامرة لقتله في مكة ، وبالتالي ، حفاظًا على حرمة مكة ، غادر هذه المدينة وذهب إلى العراق. [174]

حادثة كربلاء

تعتبر حادثة كربلاء التي أدت إلى استشهاد الحسين بن علي (ع) ورفاقه أهم جزء في سيرته الذاتية. وبحسب بعض التقارير ، كان الإمام الحسين (ع) على علم باستشهاده قبل انتقاله إلى العراق ، [ملحوظة 3] وقعت هذه الحادثة بعد أن رفض مبايعة يزيد. الحسين (ع.

الامام الحسين (ع)

وعليه في سبيل الإسلام صلى الله عليه وسلم.

 (ترجمة: إذا وقعت الأمة في ظل حاكم مثل يزيد فقد قرأت فاتحة الإسلام!)

ابن عثم الكوفي ، الفتوح ج 5 ص 17.

وبحسب معظم المصادر ، فقد وصلوا إلى كربلاء في اليوم الثاني من محرم [176] ، وفي اليوم التالي دخل كربلاء جيش قوامه 4000 فرد من أهالي الكوفة بقيادة عمر بن سعد. [177] ووفقًا للتقارير التاريخية ، فقد جرت عدة مفاوضات بين الحسين بن علي وعمر سعد ؛ [178] لكن ابن زياد لم يكتفي باستثناء مبايعة الحسين عليه السلام يزيد أو الحرب. [179]

واستعد جيش عمر سعد مساء يوم التسوع للحرب. لكن الإمام الحسين أخذ قسطًا من الراحة في تلك الليلة ليصلي إلى الله. [180] في ليلة عاشوراء تحدث عن أصحابه وأخذ يمين الولاء منهم وسمح لهم بالخروج. لكنهم شددوا على ولائه ودعمه. [181]

بدأت الحرب في صباح يوم عاشوراء وبحلول الظهر استشهد العديد من رفاق الحسين. [182] أثناء الحرب ، انضم هار بن يزيد ، أحد قادة جيش الكوفة ، إلى الإمام الحسين. وبعد مقتل الصحابة ذهب أقارب الإمام إلى الميدان ، أولهم علي أكبر [184] واستشهدوا واحدًا تلو الآخر. ثم ذهب حسين بن علي (ع) نفسه إلى الساحة واستشهد مساء يوم العاشر من محرم ، وقطع رأسه شمر بن ذيل الجوشان [185] وبحسب سنان بن أنس [186]. وأرسل السير حسين بن علي إلى ابن زياد في نفس اليوم. [187]

أمر عمر سعد ، تنفيذاً لأمر ابن زياد ، بعض الخيول بالركض فوق جسد الحسين وسحق عظامه. النساء والأطفال والإمام سجاد (ع) الذي كان مريضًا ذلك اليوم ، تم أسرهم وإرسالهم إلى الكوفة ثم إلى الشام. [189] دفن جثمان الإمام الحسين (ع) وحوالي 72 شخصاً [190] من رفاقه في الحادي عشر [191] أو الثالث عشر من محرم على يد جماعة من بني أسد وبحسب رواية في حضرة الإمام سجاد (ع). في نفس مكان الاستشهاد [192].]

آراء ونتائج انتفاضة الإمام الحسين

اختلفت الآراء حول انتقال الإمام الحسين (ع) من المدينة المنورة إلى مكة ومن هناك إلى الكوفة والحرب مع قوات عمر سعد في كربلاء. وبحسب محمد اسفندياري ، الباحث في عاشوراء ، فإن النظرية الأكثر شهرة هي أن هدف حسين بن علي في الانتفاضة كان الاستشهاد. هذه النظرية لها مؤيدون كثيرون ، منهم لطف الله صافي ومرتضى مطهري وسيد محسن أمين وعلي شريعتي. بناء على وجهة نظر أخرى ، قام الإمام الحسين بتشكيل الحكومة. هذا الرأي من قبل سيد مرتضى [194] ومن معاصريه صالحي نجف آبادي في كتاب الشهيد جاويد [195]. بحسب وكثير من الناس مثل الشيخ مفيد والشيخ الطوسي وسيد ابن طاوس والعلامة مجليسي يعارضون هذا الرأي. [196] والبعض ، مثل الشيخ عليانة اشتريدي ، اعتبر أن تحرك الإمام الثالث للشيعة لا ينهض ويقاتل ، بل ينقذ الأرواح. [197]

أدت انتفاضة الإمام الحسين (ع) إلى صحوة العديد من الجماعات ، وبعد استشهاده مباشرة ، بدأت الحركات الثورية والاحتجاجية واستمرت لسنوات عديدة. كان الاعتراض الأول مواجهة عبد الله بن عفيف [198] مع ابن زياد. ومن بينها انتفاضة التوابين ، وانتفاضة المختار ، وانتفاضة زيد بن علي ، وانتفاضة يحيى بن زيد. كما تم استخدام شعار الحسين [199]. وأدى إلى سقوط الأمويين. لم تكن بلادنا لتنتصر لولا هذه الخطب والخطب وتجمعات العزاء والعزاء ". انتفض الجميع تحت راية الإمام الحسين - صلى الله عليه وسلم ». [200]

في مجال الثقافة العامة ، يعتبر المسلمون وحتى أتباع الديانات الأخرى الحسين بن علي (ع) رمزًا ومثالًا للتضحية وعدم الاضطهاد والحرية وحماية القيم والسعي إلى الحق. [201]

الميزات والفضائل

أهم الكتابات: أهل البيت (ع) ، وأصحاب الكسا ، ومبحلة ، وآية تثير.

مظهر

في معظم الأحاديث النبوية والمصادر التاريخية والملكية ، تم ذكر تشابه الحسين (ع) بالنبي الكريم صلى الله عليه وسلم [202] وفي إحدى الروايات ، اعتُبر أكثر الأشخاص شبهاً به. [203] قيل عنه إنه كان يرتدي أحياناً فستاناً من الفرو أو عمامة من الفرو [204] ويصبغ شعره وملامحه. [205]

 

عبارة "السلام عليكم سيد شباب أهل الجنة" فوق أحد أبواب ضريح الإمام الحسين (ع).

من النبي

وقد وردت أحاديث عن النبي صلى الله عليه وسلم في فضائله منها:

حسن وحسين هما أسياد شباب الجنة. [206]

على يمين العرش مكتوب "الحسين نور الهدى وسفينة النجاة". [الملاحظة 4]

حسين مني وأنا من الحسين. [207]

من أحب هذين (حسن وحسين) فقد أحبني ، ومن كان يعاديهما فقد عداوني. [208]

نبوءة الاستشهاد

تعددت الروايات عن نبوءة استشهاد الحسين بن علي (ع) [209] ، منها حديث لوه الذي ذكره النبي صلى الله عليه وسلم أن الله كرم الحسين بالاستشهاد وجعله خير الشهداء. [210] في المجلد 44 من بيهار الأنوار ، الفصل 30 ، روى المجلس روايات عن كيف أن الله نقل خبر استشهاد الحسين إلى بعض أنبيائه ، ومنهم آدم ونوح وإبراهيم وزكريا ومحمد (ع) وبكوا عليه. [211].] وروي أيضاً أن أمير المؤمنين (ع) في طريق سفين ، عندما وصل كربلاء ، أشار بإصبعه إلى مكان وقال: هذا هو المكان الذي سُفقت فيه دمائهم. [212]

الكرامة والمعجزات

وردت في بعض الروايات صفات مميزة للإمام الحسين ، مثل أنه شرب بأعجوبة لبنًا من إصبع الرسول صلى الله عليه وسلم [213] وملاك جناح مكسور اسمه فِتْراس تم حفظه بمباركته ، و ومنذ ذلك الحين أصبح وكيل تحية الحجاج. [214] كما ورد في الأحاديث أن الله جعل الشفاء في صلاة الحسين عليه السلام واستجابة الصلاة بجانب قبره (تحت قبه). [215] أكثر من 300 صفة خاصة بالإمام الحسين مذكورة في كتاب الخزاد الحسينية. [216]

الخصائص الأخلاقية

جلس مع الفقراء وقبل دعوتهم وأكل معهم ودعاهم إلى بيته ولم يوفر لهم ما كان في البيت. [217] ذات يوم طلب منه شخص محتاج المساعدة. [218] الإمام - وهو يصلي - قصر صلاته وأعطاه ما عنده. [218]

كان يحرر عبيده وخادماته مقابل حسن سلوكهم. يقال إنه أطلق جارية أرسلها معاوية هدية مع الكثير من الممتلكات والملابس مقابل تلاوة آيات من القرآن وكتابة قصيدة عن نهاية الدنيا والموت. من البشر وأعطاها تلك الممتلكات. [219] أيضا ، في يوم من الأيام ، قدمت له خادمة باقة من الزهور. حرر ذلك العبد. قالوا إنك أطلقت سراحه فقط مقابل باقة ورد؟ وفي إشارة إلى الآية قال الإمام الحسين (ع): علمنا الله أخلاقًا مثل هذه. [221]

كان الإمام الحسين (ع) متسامحًا جدًا وعرف بكرمه [222] ، لكنه في مغفرته حاول احترام الإمام الحسن (ع) وساعد آخرين أقل قليلاً من أخيه. [223] وجاء في المصادر أنه ذهب إلى الحج على الأقدام 25 مرة. [224]

العزاء والحج

 

مثال على النقوش الرأسية مع آيات من اثني عشر مقطعًا لمحتشم ، والتي تُستخدم في مراسم الحداد.

حداد محرم

الشيعة (وأحياناً غير الشيعة) ينعون الإمام الحسين وشهداء كربلاء في شهر محرم. لدى الشيعة طقوس لهذا الحداد ، وأشهرها ترديد الوردية ، وتقبيل الصدر ، والتعزيزية ، ورسم الأيقونات ، وقراءة الحج مثل عاشوراء ، وحج الوريس ، وحج الحرم فرادى وجماعات. [225]

بدأ الحداد على الإمام الحسين (ع) من الأيام الأولى بعد عاشوراء [226] وبحسب الرواية ، عندما كان سجناء كربلاء موجودين في سوريا ، نعت نساء بني هاشم عدة أيام بارتداء ملابس سوداء. [227] بعد وصول الحكومات الشيعية إلى السلطة ورفع الضغط عن الشيعة ، أصبح الحداد رسميًا.

وفقًا للتقارير التاريخية والحديثية ، أولى الأئمة الشيعة أهمية خاصة للحداد والبكاء في حداد الحسين بن علي وأمروا الشيعة بالقيام بذلك والحفاظ على ذكرى عاشوراء.

الحج إلى الإمام الحسين (ع)

في أحاديث الأبرياء ، تم التأكيد على حج الإمام الحسين (ع) كثيراً ، ويعتبر من أسمى الأعمال وأطيبها [230] ، وفي مجموعة الأحاديث ، أجره يساوي الحج والجزيرة. العمرة [231]

وفي شامل كتب الحج عدة حج مطلقة أنه يقرأها في أي وقت

[232] والعديد من الحج الخاصة التي تُتلى في أوقات محددة [233] جمعت للإمام الحسين (ع). أشهر هذه الحج هي حج عاشوراء ، وحج واريس ، وحج المنطقة المقدسة.

الأربعون حسيني

المقالات الرئيسية: حسيني الأربعين ، أربعين الحج و الأربعين مارس

بعد أربعين يومًا من استشهاد الإمام الحسين (ع) ، والذي يُدعى الأربعين الحسيني أو يوم الأربعين ، يذهب العديد من الشيعة لزيارة قبر الإمام الحسين (ع). وبحسب روايات جابر بن عبد الله الأنصاري التاريخية ، فقد ظهر في هذا اليوم كأول حاج [234] على قبر الإمام الحسين (ع). وبحسب لاهوف ، فقد زار أسرى كربلاء شهداء كربلاء يوم الأربعين في طريق العودة من سوريا إلى المدينة المنورة في نفس العام 61 هـ.

وكانت توصية الحج في الأربعين قد دفعت الشيعة ، ولا سيما سكان العراق ، إلى الانتقال إلى كربلاء كل عام من أماكن مختلفة. هذه الحركة ، التي تتم غالبًا سيرًا على الأقدام ، هي واحدة من أكثر المسيرات ازدحامًا في العالم. بحسب مصادر إخبارية ، في 2018. وشارك في هذا الاحتفال أكثر من 18 مليون حاج. [236]

الهرم وحائر حسيني

العلم الأحمر فوق قبة الإمام الحسين كعلامة على سفك الدماء [237]

منطقة ضريح الإمام الحسين (ع) تسمى حائر حسيني. منطقة حائر لها فضائل خاصة وقواعد فقهية ، ويمكن للمسافر أن يُكمل فيها صلاته. [238] وهناك آراء عديدة حول منطقة الحائر بالتحديد ، ويقولون إن أدنى مساحة هي منطقة نصف قطرها 11 مترًا من قبر الإمام الحسين ، وهي أعلى درجة من الفضيلة. [239]

ضريح الإمام الحسين (ع) وتدمير مرقد الإمام الحسين

وبحسب التقارير المتوفرة ، فقد تم بناء أول مبنى لضريح الحسين بن علي (ع) في زمن مختار الثغافي وبأمره ، ومنذ ذلك التاريخ وحتى الآن تم تجديد مبنى الضريح وتوسيعه كثيراً. مرات. [240] تم تدمير ضريح الإمام الحسين عدة مرات على أيدي بعض الخلفاء العباسيين [241] والوهابيين [242]. [243] من بين أمور أخرى ، أمر متوكل العباسي بحرث أرض الحائر وإغلاق المياه على القبر.

 

مسند الامام الشهيد يحتوي على مجموعة من اقوال الامام الحسين (ع).

وردت في العديد من المصادر الحديثة والتاريخية الإرث الروحي للحسين بن علي (ع) بما في ذلك كلماته وصلواته ورسائله وقصائده ومواعظه ووصيته. وقد جمعت كل هذه الأعمال في كتاب مسند الإمام الشهيد من تأليف عزيز الله العطاردي وكتاب موسوعة كلام الإمام الحسين.

خطب: بسبب الظروف السياسية في عهد معاوية ، لم ترد روايات كثيرة عن الإمام الحسين [244] ، وكثير من الكلمات التي رواها كانت أثناء رحلته من المدينة المنورة إلى كربلاء. [245] وقد وردت في المصادر الإسلامية كلام الإمام الثالث للشيعة في مواضيع مثل القضايا الدينية والأحكام والأخلاق. [246]

ادعية: ورد عنه نحو عشرين دعاء ودعاء في كتاب مسند الامام الشهيد. وأشهر هذه الصلوات صلاة عرفات التي تلتها يوم عرفات في صحراء عرفات. [247]

القصائد المنسوبة: قصائد منسوبة إلى الإمام الحسين (ع). [248] جمع محمد صادق كرباصي هذه القصائد في كتاب "ديوان الإمام الحسين" في مجلدين ، وراجعها من وجهة نظر وثائقية وأدبية. [248]

خطب وصية: في بعض المصادر ، خطبة الإمام الحسين في منى [249] وخطبته يوم عاشوراء [250] وكذلك وصيته الكتابية لأخيه محمد حنفية ، والتي شرح فيها الغرض من حركته ، [ تم 251] تقارير

الرسائل: جمعت 27 رسالة من الحسين بن علي (ع) في كتاب كتب الإمام. [252] بعض هذه الرسائل موجه إلى معاوية وجزء آخر موجه لأشخاص مختلفين وموضوعات مختلفة.

بعض الأقوال المشهورة:

إذا لم يكن لك دين ولا تخشى يوم القيامة فكن حراً في الدنيا. [253]

الناس عبيد العالم والدين هو تعليق ألسنتهم. وطالما كانت الحياة على هواهم ، فإنهم ملتزمون بالدين ، ولكن عندما يختبرهم الشر ، فإن المتدينين يكونون قليلين. [254]

احتياجات الناس لك من بركات الله ؛ لا تتعب من النعم التي تتحول إلى عقاب. [255]

الموت بكرامة خير من الحياة مع الذل. [256]

لم أقف بسبب السكر والفساد والقمع ، بل لأصلح أمة جدي محمد (عليه الصلاة والسلام). أريد الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر. [257]

من أراد أن ينجز شيئًا بعصيان الله ، يفقد ما يرجوه عاجلاً ، وسينتهي عاجلاً بما يخافه. [258]

تمت الإشارة إلى أكثر من خمسمائة من المصادر التاريخية والحديثية والفقهية والتفسيرية واللاهوتية في موسوعة الإمام الحسين لفحص الحياة الشخصية والاجتماعية للإمام (ع).

 

قائمة كتب عن الامام الحسين (ع)

تمت كتابة العديد من الأعمال حول شخصية وحياة الحسين بن علي (ع) في شكل موسوعات وسير ونعي وتاريخ تحليلي ، تم تقديمها في أكثر من أربعين كتابًا ومقالًا في موضوع "ببليوغرافيا الإمام". حسين "[259] ، بما في ذلك في" الببليوغرافيا الحصرية للإمام الحسين "، تمت تسمية 1428 عملًا بمواصفات النشر. كما أدخل آغا بوزر طهراني 985 كتابًا في هذا المجال في كتاب الضريعة. [261]

ومن أهم الأعمال في هذا المجال:

بالإضافة إلى تقديم نعي شامل ، تم فحص موضوعات مثل تأريخ عاشوراء ، وفلسفة انتفاضة الإمام الحسين ، والمسار التاريخي للحداد ، وسيرة رفقاء الإمام الحسين في النعي الشامل لسيد الشهداء.

موسوعة:

1. موسوعة الإمام الحسين تأليف محمد محمدي الريشهري في 14 مجلداً.

2. الموسوعة الحسينية للمؤلف محمد صادق كرباصي ونشرت حتى عام 1388. تم نشر 90 مجلدًا. [262]

3. ثقافة عاشوراء التي كتبها جواد محديسي.

 

السيرة الذاتية ، اليوميات:

1. سيرة الإمام الحسين ، كتبها باقر شريف القرشي في 3 مجلدات.

2. ترجمة الإمام الحسين (ع) لابن آديم (ت 660 هـ) في مجلد واحد. هذا الكتاب مقتطف من مجموعة "بغية الطلب في تاريخ حلب" المكونة من عشرة مجلدات والتي جمعها ونشرها عبد العزيز طباطبائي.

3. القسم المتعلق بالإمام الحسين في كتاب "التقبة الكبري" لابن سعد والذي نشر في كتاب مستقل بعنوان "ترجمة الإمام الحسين ومقتلع".

"تاريخ مدينة دمشق" لابن عساكر ترجمة الإمام الحسين ، تاريخ مود.

ينشر "ين دمشق" بشكل مستقل.

5. حياة الإمام الحسين للمؤلف السيد هاشم رسولي محلاتي

الموت:

أي تقرير مكتوب يحتوي على معلومات عن مقتل أو استشهاد أحد الشخصيات المشهورة في التاريخ يسمى "مقتل". [263] أول مقتل كتب بالعربية عن الإمام الثالث للشيعة هو مقطل الحسين لأبي المخنف ، وقد كتب في القرن الثاني. [264] بعض الكتب الأخرى عن وفاة الإمام الحسين هي:

1. وفاة الحسين بقلم موفق بن أحمد الخوارزمي.

2. جامع سيد الشاهدة جامع ، مجموعة بحثية بإشراف مهدي بشواي.

3. اللهوف علي قتالي الطوف من تأليف سيد بن توس.

تاريخي تحليلي:

1. بعد خمسين سنة كتبها السيد جعفر شهيدي.

2. شهيد جاويد تأليف صالحي نجف آبادي.

3. ملحمة حسيني لمرتضى مطهري.

4. مراجعة لتاريخ عاشوراء ، تأليف محمد إبراهيم عيتي

مقالات:

تمت كتابة العديد من المقالات حول شخصية وحياة الحسين بن علي عليه السلام. تم نشر جزء منها ، تم جمعه بعد الدعوة للمقالات ، في كتابين ، "مجموعة مقالات المؤتمر الوطني لملحمة الحسيني" و "دراسات وأبحاث مؤتمر الإمام الحسين".

هامش

(1) الشيخ الطوسي ، مصباح المتحدّث ، 1411 هـ ، ص 826. مفيد ، الإرشاد ، 1413 هـ ، ج 2 ، ص 27.

2. يوسفي غرافي ، موسوعة التاريخ الإسلامي ، 1417 ، المجلد 3 ، ص .130.

3. المفيد ، الأرشد ، 1413 هـ ، المجلد الأول ، ص 166 - 171. ابن شهر عاشوب 1376 هـ ج 3 ص 144.

4. مجليسي ، بيهار أنور ، 1363 ، المجلد 10 ، ص 121.

5. الذهبي ، تاريخ الإسلام وموت المشاهير ، 1409 هـ ، المجلد 3 ، ص 485.

6. ابن شهر عشوب المناقب 1379 هـ ج 3 ص 168.

7. ابن عبد البر ، الاستياب في معرفة الأصحاب ، 1412 هـ ، ج 3 ، ص 939.

8. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 165.

9. الطبرسي ، تاج المواليد ، 1422 هـ ، ص 82.

10. الطبري ، تاريخ الطبري ، 1387 ، المجلد 5 ، ص 253: سنة 51 ؛ اليعقوبي تاريخ اليعقوبي دار صادر ج 2 ص 231 سنة 52. المسعودي مروج الذهب 1409 ج 3 ص 188: سنة 53.

11. ابن شوبا حراني ، تحف العقل ، 1404 ، ص 68.

12. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 ، ج 5 ، ص 339.

13. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 ، المجلد 3 ، ص 160 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 2 ص 34.

14. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 ، ج 5 ، ص 381.

15. سبات بن الجوزي ، تقرة الخواص ، 1418 ، ص .220.

16. المسعودي ، مروج الذهب ، 1409 ، المجلد 3 ، ص 54.

17. الشيخ مفيد الأرشد 1413 ج 2 ص 66.

18. الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 2 ص 84.

19. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 ، المجلد 2 ، ص 90-91.

20. الشيخ مفيد ، الأرشد ، 1413 ، المجلد 2 ، ص 95-112.

21. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 27.

22. ↑ انظر: كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص 287 ؛ مسلم ، صحيح مسلم ، 1423 هـ ، ج 15 ، ص 190.

23. الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 1 ص 168.

24. الزمخشري ، الكشاف ، 1415 هـ ، تحت الآية 61 من آل عمران ؛ فخر الرازي ، التفسير الكبير ، 1405 هـ ، تحت الآية 61 من سورة العمران.

25. أحمد بن حنبل ، مسند أحمد ، دار الصدر ، ج 1 ، ص 331. ابن كثير تفسير القرآن 1419 هـ ج 3 ص 799. شوكاني فتح القادر عالم الكتاب ج 4 ص 279.

26. اليعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، دار صدر ، ج 2 ، ص 226 ؛ ابن سعد طبقات الكوبري 1418 ج 10 ص 363.

27. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 414-416.

28. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 395. ابن أبي شيبة المصنف 1409 هـ ج 7 ص 269.

29. الحاج مانوشهري ، "حسين (عليه السلام) ، إمام" ، ص 681.

30. الحاج منوشهري ، "حسين (عليه السلام) ، إمام" ، ص 686.

31. مهدي ، فرهنك عاشوراء ، 2013 ، ص .372.

32. ↑ قسم تاريخ الجامعة ومركز بحوث الحوزة ، تاريخ الشيعة 2013 ، ص 21.

33. الحاج منوشهري ، "الحسين عليه السلام ، إمام" ، ص 687.

34. الحاج منوشهري ، "الحسين (عليه السلام) ، إمام" ، ص 689.

35. الحاج منوشهري ، "حسين (عليه السلام) ، إمام" ، ص 681 ؛ مهدي ، فرهنك عاشوراء ، 2013 ، ص 508.

36. مسلم ، صحيح مسلم ، 1423 هـ ، ج 15 ، ص 190. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 376-410. بلعزري ، أنصب الأشراف ، 1417 هـ ، ج 3 ، ص 7. ابن كثير تفسير القرآن 1419 هـ ج 3 ص 799. وانظر أيضاً: حسيني شهرودي ، الإمام الحسين (ع) وعاشوراء من منظور أهل السنة. أيوب: "فضائل الإمام الحسين عليه السلام في أحاديث أهل السنة".

37. أيوب ، "فضائل الإمام الحسين عليه السلام في أحاديث أهل السنة".

38. أبو بكر بن عربي ، العواسم من القواسم ، المكتب السلفية ، ص 232.

39. ابن تيمية ، منهاج السنة النبوية ، 1406 هـ ، ج 4 ، ص 530-531.

40. لاهوري ، "معنى الحرية الإسلامية وحادثة كربلاء" ، موقع كنجور.

41. ابن خلدون ، تاريخ ابن خلدون ، دار إحياء التراث العربي ، المجلد 1 ، ص 217.

42. ابن خلدون ، تاريخ ابن خلدون ، إحياء التراث العربي ، المجلد 1 ، ص 216.

43. الألوسي ، روح المعاني ، 1415 هـ ، المجلد 13 ، ص 228.

44. العقاد ، أبو الشهداء ، 1429 هـ ، ص 207.

45. العقاد ، أبو الشهداء 1429 هـ ، ص 141.

46. ​​طه حسين وعلي وبنوح ، دار المعارف ، ص .239.

47. فروخ ، تجديد المسلمين والإسلام ، دار الكتاب العربي ، ص 152.

48. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 27. أحمد بن حنبل ، المسند ، دار الصدر ، المجلد الأول ، ص 98 ، 118.

49. ابن شهر عشوب المناقب 1379 هـ ج 3 ص 397. ابن سعد ، الطبقات الكبرى ، ج 10 ، ص 244.

50. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1968 ، المجلد 6 ، ص 357. ابن أثير ، أسدال غابة ، بيروت ، ج 2 ، ص 10.

51. ابن منظور ، لسن العرب ، 1414 هـ ، ج 4 ، ص 393. الزبيدي ، تاج العروس ، 1414 هـ ، المجلد 7 ، ص 4.

52. ابن عساكر ، تاريخ المدينة بدمشق ، 1415 هـ ، المجلد 13 ، ص 171.

53. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 هـ ، المجلد 10 ، ص 239-244. المجلس ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 39 ، ص 63.

54. محمدي ريشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 1 ، ص 194-195.

55. الشيخ مفيد ، الأرشد 1414 هـ ، المجلد 2 ، ص 27.

56. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 27. ابن أبي شيبة المصنف 1409 هـ ج 8 ص 65. ابن قتيبة المعارف 1960 ج 1 ص 213.

57. مهدي ، فرهنك عاشوراء ، 2013 ، ص .39.

58. ابن أبي الثلج ، تاريخ الأئمة 1406 هـ ص 28. ابن طلحة الشافعي ، معاد الصول 1402 هـ ج 2 ص 374. للحصول على قائمة العناوين

الامام الحسين (ع) انظر: ابن شهر عشوب ، مناقب الابي طالب ، 1385 ، المجلد 4 ، ص 86.

59. ابن شهر عشوب مناقب الابي طالب 1385 ج 4 ص 86.

60. انظر: الحميري ، قرب الأسود ، 1413 هـ ، ص 100 - 99 ؛ ابن قلاوية كامل الزيارات 1417 هـ ص 216 - 219. الشيخ الطوسي ، أمالي ، 1414 هـ ، ص 49-50.

61. ابن قلاوية كامل الزيارات 1356 هـ ص 176.

62. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 142 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 127. المغريزي ، امتى الاسماع ، 1420 هـ ، المجلد 6 ، ص 19.

63. محمدي ريشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد الأول ، ص 474-477.

64. اليعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، بيروت ، المجلد 2 ، ص 246 ؛ دولابي ، الذرية الطاهرة 1407 هـ ، ص 102 ، 121. الطبري ، تاريخ الطبري ، 1962 ، المجلد 2 ، ص 555 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1414 هـ ج 2 ص 27.

65. كيليني ، الكافي ، 1365 ، المجلد 1 ، ص .463 ؛ الشيخ الطوسي ، تهذيب الأحكام 1401 هـ ج 6 ص 41. ابن عبد البر ، الإستياب ، 1412 هـ ، ج 1 ، ص 392.

66. ابن المشهدى المزار الكبير 1419 هـ ص 397. الشيخ الطوسي ، مصباح المتحد ، 1411 هـ ، ص 826 ، 828. سيد بن توس ، إقبال الأمل ، 1367 ، ص 689-690.

67. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 27.

68. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 129. المغريزي ، امتى الاسماع ، 1420 هـ ، المجلد 12 ، ص 237. ابن كثير ، البادية والنهاية ، دار الفكر ، ج 6 ، ص 230.

69. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .465.

70. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 129. المغريزي ، امتى الاسماع ، 1420 هـ ، المجلد 12 ، ص 237. ابن كثير ، البديعة والناحية ، دار الفكر ، ج 6 ، ص 230.

71. سماوي ، أبصار العين ، 1419 هـ ، ص 93.

72. الترمذي سنن الترمذي 1403 هـ ج 5 ص 323.

73. أحمد بن حنبل ، المسند ، بيروت ، المجلد 5 ، ص 354 ؛ الترمذي سنن الترمذي 1403 هـ ج 5 ص 322. ابن حبان ، صحيح 1993 ، المجلد 13 ، ص 402. حكيم نيشابوري ، المستدرك 1406 هـ ج 1 ص 287.

74. ابن قلوية قمي ، كامل الزيارات 1356 هـ ، ص 50.

75. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1968 م ، م 6 ، ص 406-407. الشيخ صدوق ، عيون أخبار الرضا ، 1363 ، المجلد 1 ، ص 85 ؛ الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ المجلد 1 ص 168.

76. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، ج 10 ، ص 369.

77. محمدي رشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 2 ، ص 325.

78. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 394. الذهبي ، تاريخ الإسلام ، 1993 ، المجلد 5 ، ص 100. ابن شهرشوب ، مناقب الابي طالب ، 1379 ، المجلد 4 ، ص 40. البغدادي ، تاريخ بغداد ، 1412 هـ ، المجلد الأول ، ص 152.

79. ابن عساكر ، تاريخ المدينة بدمشق ، 1415 هـ ، المجلد 14 ، ص 175. سبت بن جوزي ، تذكر الخواص ، 1418 هـ ، ص 211-212.

80. كاليني ، الكافي ، 1365 ، المجلد 8 ، الصفحات 206-207 ؛ ابن أبي الحديد ، شرح نهج البلاغة ، 1385-1387 هـ ، المجلد 8 ، ص 253-254.

81. ابن خلدون ، الآبار 1401 هـ ، المجلد 2 ، ص 573-574.

82. الطبري ، تاريخ الطبري 1387 هـ. 4 ، ص .269.

83. ابن قتيبة ، المعارف 1992 ، ص 568. بلعزري ، فتوح البلدان ، 1988 ، ص 326. مغديسي ، المشهد والتاريخ ، مدرسة التقوى الدينية ، ج 5 ، ص 198.

84. جعفر مرتضى ، الحياة السياسية للإمام الحسن دار الصيرة ص 158.

85. ابن قتيبة ، الإمامة والسياسة ، 1410 ، المجلد 1 ، ص 59 ؛ بلعزري ، أنساب الأشراف ، 1417 هـ ، المجلد 5 ، ص 558.

86. محمدي ريشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 2 ، ص 331-332.

87. جعفر مرتضى ، صحيح من سيرا الإمام علي (ع) ، 1388 ، ص .313.

88. سيد مرتضى ، الشافي في الأمامة 1410 هـ ، المجلد 4 ، ص 242.

89. مجلسى ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 10 ، ص 121.

90. ↑ الشيخ مفيد الجمل 1413 ص 348. الذهبي ، تاريخ الإسلام ، 1409 هـ ، ج 3 ، ص 485.

91. نصر بن مزم ، وقى السفين ، 1382 هـ ، ص 114-115.

92. ابن أثم ، الفتوح ، 1411 ، المجلد 3 ، ص 24 ؛ ابن شهر عشوب المناقب 1379 هـ ج 3 ص 168.

93. مجليسي ، بيهار أنور ، 1363 ، المجلد 44 ، ص 266.

94. أربلي ، كشف الغمة ، 1421 هـ ، المجلد 1 ، ص 569 ؛ نهج البلاغة ، بحث لصبحي صالح ، خطبة 207 ، ص 323.

95. ابن عبد البر ، الإستياب ، 1412 هـ ، ج 3 ، ص 939.

96. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 147.

97. ابن قتيبة ، الإمامة والسياسة ، 1410 ، المجلد 1 ، ص 181 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1414 هـ ج 1 ص 25.

98. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 3 ، ص 220 ؛ بلعزري ، أنصب الأشراف ، 1417 هـ ، المجلد الثاني ، ص 497-498.

99. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .291 ؛ ابن شهرشوب المناقب 1379 هـ ج 3 ص 401.

100. ابن قتيبة الدينوري ، الإمامة والسياسة 1410 هـ ، المجلد 1 ، ص 184.

101. الدينوري ، الأخبار الطوال ، 1368 ، ص .221.

102. الشيخ الطوسي ، اختت معرفة الرجال ، 1348 ، ص 110.

103. الشيخ الطوسي ، إختطاف معرفة الرجال ، 1348 ، ص 110.

104. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 32.

105. ابن أثم ، الفتوح 1411 ، ج 4 ، ص 292. ابن شهر عشوب المناقب 1379 ج 4 ص 35.

106. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 160 ؛ ابن عساكر ، تاريخ المدينة دمشق ، 1415 هـ ، المجلد 13 ، ص 267.

107. جعفريان ، الحياة الفكرية والسياسية للأئمة الشيعة ، 2001 ، ص 157-158.

108. الدينوري ، الأخبار الطوال ، 1368 ، ص .220.

109. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 150.

110. الدينوري ، الأخبار الطوال ، 1368 ، ص 221 - 222.

111. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 165. ابن جوزي المنتظم 1992 ج 5 ص 184.

112. مصعب بن عبد الله ، كتاب نساب قريش 1953 م ، المجلد 1 ، ص 57-59 ؛ البخاري السير السلسلة العلوية 1381 هـ المجلد 1 ص 30. الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 135.

113. الطبري ، الدالاي الأمامة ، 1408 هـ ، المجلد 1 ، ص 74 ؛ ابن شهر عشوب مناقب الابي طالب 1379 هـ ج 4 ص 77. ابن طلحة الشافعي ، معاد الصول 1402 هـ ج 2 ص 69.

114- انظر: مطهري ، الخدمات المتبادلة للإسلام وإيران ، 1380 ، ص 131-133 ؛ شريعتي ، التشيع العلوي والشيع الصفوي ، 1377 ، ص 91. Dehkhoda ، قاموس Dehkhoda ، 1377 ، ص ... ؛ شهيدي ، حياة علي بن الحسين (ع) 1365 ص 12.

115. الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، 1405 هـ ، ص 59 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 135.

116. ابن كثير ، البادية والنهاية ، 1408 هـ ، المجلد 8 ، ص 229.

117. مصعب بن عبد الله ، كتاب نساب قريش 1953 م 1 ص 59. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 468. البخاري ، سر السلسلة العلوية ، 1381 هـ ، ج 1 ، ص 30.

118. مصعب بن عبد الله ، كتاب نساب قريش 1953 ، ص 57 ؛ اليعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، بيروت ، المجلد

2 ، ص 246-247 ؛ الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، ج 5 ، ص 446.

119. المغريزي ، امتى الاسماع 1420 هـ ، المجلد 6 ، ص 269.

120. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 446 ؛ الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، دار المعرفة ، ص 80.

121. الأصفهاني ، كتاب الأغاني ، 1383 هـ ، المجلد 21 ، ص 78.

122- الأصفهاني ، كتاب الأغاني ، 2013 ، المجلد 21 ، ص 78.

123. Subt ابن جوزي ، Tazkira Al-Khwas 1401 هـ ، المجلد 1 ، ص 249.

124. مصعب بن عبد الله ، كتاب نساب قريش 1953 م 1 ص 59. الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 135. البيهقي ، لباب الأنصب والقب والعقب ، 1410 هـ ، المجلد 1 ، ص 349. ابن شهر عشوب ، مناقب أبي طالب ، 1379 هـ ، المجلد 4 ، ص 77 ، 113.

125. مصعب بن عبد الله ، كتاب نساب قريش 1953 م ، المجلد 1 ، ص 59 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 135.

126. ابن فوند ، لباب الأنصب 1385 ، ص 355.

127. وايز كاشفي ، روضة الشهداء ، 2012 ، ص 484.

128. ابن شهر عشوب ، مناقب أبي طالب ، بحث رسولي محلاتي ، المجلد 4 ، ص 109. الطبري الدلاي الأمامة 1408 هـ ج 1 ص 74.

129. ابن طلحة الشافعي ، معاد الصول ، 1402 هـ ، ج 2 ، ص 69.

130. ابن عساكر ، تاريخ المدينة بدمشق ، 1415 هـ ، المجلد 13 ، ص 262.

131- ابن كثير ، البدائية والنهاية ، دار الفكر ، ج 5 ، ص 338. السيوطي ، تاريخ الخلفاء ، 1425 هـ ، المجلد 1 ، ص 149.

132. تقوش ، الدولة الأموية ، 1389 ، ص .19.

^ طقوش ، الدولة الأموية ، 1389 ، ص .19 ، نقلاً عن قندلفي ، حياة الصحابة ، المجلد 3 ، ص .63.

134- نصر بن مزاحم ، وقى سافين ، 1403 ، ص 31 - 32.

135. ابن حجر عسقلاني ، الأصابة 1415 م 1 ص 64. ابن كثير ، البادية والناحية ، دار الفكر ، ج 6 ، ص 220.

136. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 ، المجلد 2 ، ص 14 ؛ ابن كثير ، البديعة والناحية ، دار الفكر ، ج 8 ، ص 131.

137. طقوش ، الدولة الأموية ، 1389 ، ص 28 - 29.

138. الطبرسي ، الاحتجاج 1403 هـ ، المجلد الثاني ، ص 295.

139. ابن شهرشوب ، المناقب ، 1379 ، ج 2 ، ص 351.

140. صبري ، تاريخ الفرق الإسلامي ، 1388 ، المجلد 1 ، ص .181.

141. وكمثال ، انظر: الشيخ صدوق ، العتيقات ، 1414 هـ ، ص 104 ؛ ابن بابويه قمي ، الإمامة وتبسارة ، 1363 ، ص 104.

142. الشيخ مفيد ، الأرشد ، 1414 هـ ، المجلد 2 ، ص 30.

143. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .297.

144. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .301.

145. الشيخ مفيد ، الأرشد 1414 هـ ، المجلد 2 ، ص 31.

146. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .304.

147. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .291.

148. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 32. ابن شهر عشوب ، مناقب أبي طالب ، 1379 هـ ، المجلد 4 ، ص 87.

149. دينوري ، الأخبار الطوال ، 1368 ، ص .222 ؛ بلعزري ، أنصب الأشراف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 152.

150. جعفريان ، الحياة الفكرية والسياسية للأئمة الشيعة ، 2013 ، ص 175.

151- الذهبي ، سير النبلة ، 1993 م ، ج 3 ، ص 291.

152. دينوري ، أخبار الطوال ، 1368 ، ص .224 ؛ كاشي ، ريزال الكاشي ، 1348 ، ص 48.

153. ابن سعد ، البقعة الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 441 ؛ الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 ، المجلد 5 ، ص 322 ؛ ابن عثم كوفي ، الفتوح ، 1991 م ، ج 4 ، ص 349-350.

154. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 ، المجلد 5 ، ص 322.

155. دينوري ، الأخبار الطوال ، 1368 ، ص.224-225 ؛ بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 5 ، ص 120 ، 121. ابن قطبية ، الإمامة والسياسة ، 1410 هـ ، المجلد الأول ، ص 202-204.

156. بلازري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 5 ، ص 121 و 122 ؛ ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 418 هـ ، المجلد 10 ، ص 440. الشيخ الطوسي ، اختت معرفة الرجال (رجال كيشي) ، 1348 ، ص 50. الذهبي ، تاريخ الإسلام ، 1409 هـ ، المجلد 5 ، ص 6. ابن عساكر ، تاريخ المدينة الدمشق 1415 ، المجلد 14 ، ص 206.

157. الطبرسي الاحتجاج 1403 هـ ج 2 ص 296.

158. اليعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، دار الإسق ، ج 2 ، ص 231. الشيخ الطوسي ، اختت معرفة الرجال (رجال كاشي) ، 1348 ، ص 48. أربالي كشف الغمة في معرفة الإمام 1421 ج 1 ص 574.

159. ابن كثير ، البادية والنهاية ، دار الفكر ، ج 8 ، ص 79.

160. ابن قتيبة ، العمامه والسياسة ، 1410 ، ج 1 ، ص 204.

161. ابن قتيبة ، العمامه والسياسة ، 1410 ، ج 1 ، ص 208-209.

162. ابن قتيبة ، العمامه والسياسة ، 1410 ، ج 1 ، ص 211.

163. ابن شوبا حراني ، تحف العقل ، 1404 ، ص 68.

164. ^ مجموعة من المؤرخين ، تاريخ الانتفاضة وموت جامع سيد الشهداء ، 1389 ، المجلد 1 ، ص 392.

165. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 155. الشيخ مفيد الارشد 2019 م 2 ص 32.

166. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 ، المجلد 5 ، ص 338.

167. أبو مخنف ، مكتل الحسين ، مطبعة العالمية ، ص .5 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 2 ص 33.

168. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 160 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 2 ص 34.

169. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 156. الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 36.

170. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 66.

171. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 157-159 ؛ الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 36 - 38.

172. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 41.

173. بلازري ، أنصب الأشرف ، 1417 ، المجلد 3 ، ص 160 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 هـ ج 2 ص 66.

174- ابن سعد ، الطبقات الكبرى ، 1418 ، ج 10 ، ص 450. ابن كثير ، البادية والنهاية ، دار الفكر ، ج 8 ، ص 159 و 161.

175. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 408 ، ابن مسكاوية ، تجارب الأم ، 1379 ، المجلد 2 ، ص 67 ؛ ابن أثير الكامل 1965 م 4 ص 51.

176. ابن أثم الكوفي ، الفتوح ، 1991 م ، ج 5 ، ص 83. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 409. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 84. ابن مسكاوية ، تجارب كل الأمم ، 1379 ، المجلد 2 ، ص 68.

177. دينوري ، أخبار الطوال ، 1368 ، ص .253 ؛ بلعزاري ، أنساب الأشرف ، ج 3 ، ص 176 ؛ الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 409. ابن أثير الكامل 1965 م 4 ص 52.

178. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 414 ؛ ابن مسكاوية ، تجارب العالم ، 1379 ، المجلد 2 ، ص 71.

179. البلازري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 182. الطبري ، تاريخ الأم والملك 1387 هـ ج 5 ص 414. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 88.

180. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 417. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 91.

181. الشيخ مفيد ، الأرشد ، 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 91 - 94.

182. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 هـ ، ج 5 ، ص 429-430.

183. الطبري ، تاريخ الأنعلم وأ

لملك 1387 هـ ج 5 ص 427. الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 99.

184. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 446. أبو الفرج الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، دار المعرفة ، ص 80.

185. الشيخ مفيد ، الأرشد 1413 هـ ، المجلد 2 ، ص 112 ؛ الخوارزمي ، مكتل الحسين (ع) 1423 هـ ج 2 ص 41. الطبرسي ، الواري ، 1390 ، المجلد 1 ، ص 469.

186. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 ، المجلد 5 ، الصفحات 450-453 ؛ ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1968 ، المجلد 6 ، ص 441. أبو الفرج الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، دار المرفة ، ص 118. المسعودي مروج الذهب 1409 هـ ج 3 ص 62.

187. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 411 ؛ الطبري ، تاريخ الأمم والملك 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 456.

188. الشيخ مفيد ، الأرشد ، 1413 هـ ، ج 2 ، ص 113 ، بلازري ، أنصب الأشراف ، ج 3 ، ص 204. الطبري ، تاريخ الأُنولوم والملك 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 455. المسعودي ، مروج الذهب ، 1409 هـ ، المجلد 3 ، ص 259.

189. الطبري ، تاريخ الأمم والملك 1387 هـ ج 5 ص 456.

190. الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 ، ج 5 ، ص 455.

191- الطبري ، تاريخ الأنهم والملك ، 1387 هـ ، المجلد 5 ، ص 455.

192. محرم ، مكتل الحسين ، 1426 هـ ، ص 335-336.

193. اسفندياري ، عاشوراء علم الحيوان ، 1387 ، ص .157.

194. سيد مرتضى ، تنظيف الأنبياء ، 1409 هـ ، ص 227-228.

195. صالحي نجف آبادي ، شهيد جافيد ، 1387 ، ص 157-158.

196. صحتي سردرودي ، Ashurapzohi ، 2015 ، ص 296-299.

197. اشتريدي لماذا أحدث الطفل ذو السبع سنوات ضوضاء؟ 2011 ، ص 154.

198. الطبري ، تاريخ الأم والملك ، 1387 ، المجلد 5 ، ص 458-459 ؛ الشيخ مفيد الأرشد 1413 هـ ج 2 ص 117.

199. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 9 ، ص 317.

200. الخميني ، صحيفة نور ، 1379 ، المجلد 17 ، ص 58.

201. ^ "عاشوراء ثقافة عابرة للإسلام" ، موقع منتدى السلام الإسلامي العالمي.

202. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 142 ، 453 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 مجلد 2 ص 27. الطبراني ، المعجم الكبير ، دار النشر ، ج 3 ، ص 95.

203. أحمد بن حنبل ، المسند ، دار الصدر ، ج 3 ، ص 261. الترمذي سنن الترمذي 1403 هـ ج 5 ص 325.

204. الطبراني ، المعجم الكبير ، دار النشر ، المجلد 3 ، ص 101.

205. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 6 ، ص 419-422. ابن أبي شيبة ، المصنف 1409 هـ ، المجلد 6 ، ص 3 ، 15.

206. بلعزري ، أنصب الأشراف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 7 ؛ الشيخ مفيد الارشد 1413 ج 2 ص 27.

207. بلعزري ، أنصب الأشرف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 142. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 هـ ، المجلد 10 ، ص 385.

208. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 هـ ، المجلد 10 ، ص 266. ابن عساكر ، تاريخ مدينة دمشق ، 1415 هـ ، المجلد 13 ، ص 198 ، 199. عربلي ، كشف الغامة ، 1421 هـ ، المجلد 1 ، ص 602.

209. الريشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 3 ، ص 17-3.166.

210. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .528 ؛ الشيخ الطوسي ، الغيبة 1411 ص 145.

211. مجلسى ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 44 ، ص 223-249.

212. منقري ، وقى سافين ، 1403 ، ص .142.

213. كيليني ، الكافي ، 1362 ، المجلد 1 ، ص .465.

214. ابن قلوية ، كامل الزيارات 1356 هـ ، ص 66.

215. ابن شهرشوب المناقب 1379 هـ ج 4 ص 82. المجلس ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 98 ، ص 69.

216. ششتري ، الخزاد الحسينية ، شريف الرازي ، ص 20.

217 - ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 هـ ، المجلد 10 ، ص 411. ابن عساكر ، تاريخ المدينة دمشق ، 1415 هـ ، المجلد 14 ، ص 181.

218. ابن عساكر ، تاريخ المدينة بدمشق ، 1415 هـ ، المجلد 14 ، ص 185.

219- ابن عساكر ، تاريخ المدينة بدمشق ، 1415 هـ ، المجلد 70 ، ص 196-197. وانظر أيضا: ابن حزم ، المحلى ، دار الفكر ، ج 8 ، ص 515 ؛ أربيلي ، كشف الغامة ، 1426 هـ ، ج 2 ، ص 476.

220. سورة النساء ، الآية 86.

221. أربلي ، كشف الغمة ، 1421 هـ ، المجلد 1 ، ص 575.

222. ↑ محمدي ريشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 2 ، ص 114-118.

223. الشيخ صدوق الخصال 1403 هـ المجلد 1 ص 135.

224. ابن سعد ، طبقات الكوبري ، 1418 ، المجلد 10 ، ص 401. ابن عبد البر الاستياب 1412 هـ ج 1 ص 397.

225. ↑ انظر: "حداد محرم في دول جنوب شرق آسيا" ، وكالة أنباء أبنا. "عادات وتقاليد أهالي مدن إيران المختلفة في شهر محرم" موقع بيتوتيه.

226. بلعزري ، أنصب الأشراف ، 1417 هـ ، المجلد 3 ، ص 206.

227. مجلسى ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد .45 ، ص .196.

228. آينواند ، سنة أزداري ومنقبة خواني ، 1386 ، ص 65-66 ، اقتبسها ابن كثير ، البديعة والنهاية ، المجلد 11 ، ص 183 ؛ ابن جوزي المنتظم 1992 م 7 ص 15.

229. مجلسى ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 44 ، الفصل 34 ، ص 278-296.

230. معهد الإمام الهادي (ع) جامع زيارة المعصومين ، 1389 ، المجلد 3 ، ص 36 - 69.

231. ابن قلوية ، كامل الزيارات ، 1356 ، ص 158-161.

232. محمدي رشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 12 ، ص 452-256.

233. "حج الإمام الحسين الخاص" ، قاعدة معلومات حزها.

234. الشيخ الطوسي ، مصباح المتحدّث 1411 ، ص 787.

235. ابن طاووس واللهوف 1414 هـ ص 225.

236. "إحصاءات حجاج الأربعين هذا العام تجاوزت 18 مليونا" ، وكالة أنباء الجمهورية الإسلامية.

237. "سر العلم الأحمر" موقع المركز الوطني للإجابة على الأسئلة الدينية.

238. طبطبائي يزدي ، الأروى الواغتي ، 1404 هـ ، المجلد 2 ، ص 164.

239. كاليدار ، تاريخ كربلاء وحائر الحسين (ع) ، 1376 ، ص 51-52 و 58-60.

240. الطعمة ، كربلاء والعتبات المقدسة ، مشار ، ص 112-89.

241) أبو الفرج الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، دار المعرفة ، ص 477.

242. مجموعة من الكتاب ، نظرة جديدة على عاشوراء ، 1387 ، ص 425.

243. الشيخ الطوسي ، المالي ، 1414 هـ ، ص 327 ؛ ابن شهرشوب المناقب 1379 ج 2 ص 211.

244. محمدي رشهري ، موسوعة الإمام الحسين ، 1388 ، المجلد 13 ، ص 13-14.

245. نجمي ، اقوال الحسين بن علي من المدينة المنورة الى كربلاء ، 1378 ، ص 7.

246- معهد بغرل لبحوث العلوم (ع) ، موسوعة كلام الإمام الحسين ، 1416 هـ ، مقدمة ، ص.

247. المجلسي ، بيهار الأنوار ، 1363 ، المجلد 95 ، ص 214.

248- الكرباصي ، الموسوعة الحسينية ، ديوان الامام الحسين ، 2001. C1 و 2.

249. ابن شوبا ، تحف العقل 1404 هـ ، ص 237-240.

250. مفيد ، الارشد ، 1413 ، المجلد 2 ، ص 97-98.

251. خوارزمي ، مكتال الحسين ، 1423 ، المجلد 1 ، ص .273.

252. ميانجي ، مكتب العلامة ، 1426 هـ ، المجلد 3 ، ص 156-83.

253. أربلي ، كشف الغمة في معرفة الإمام 1421 هـ ، المجلد 1 ، ص 592.

254. ابن شوبا ، تحف العقل ، 1404 ، ص .245.

55. أربلي ، كشف الغمة في معرفة الإمام 1421 هـ ، المجلد 1 ، ص 573.

256. ابن شهرشوب ، المناقب ، 1379 ، المجلد 4 ، ص 68.

^ الخوارزمي ، مكتل الحسين ، 1423 هـ ، المجلد 1 ، ص 273.

258. ابن شوبا ، تحف العقل ، 1404 ، ص .248.

259. اسفندياري ، "ببليوغرافيا ببليوجرافيات الإمام الحسين (عليه السلام)" ، ص 41.

260. سفر عليبور ، ببليوغرافيا خاصة للإمام الحسين ، 1381 ، ص .255.

261. اسفندياري ، الببليوغرافيا التاريخية للإمام الحسين (ع) ، 1380 ، ص .491.

262. "الإلمام بموسوعة الحسيني" موقع المقريز الحسيني للدراسات.

263. صهيبي ومكتال ومكتالناقران ، 1373 ، ص 31.

264- الامزاده "اول وفاة خطية موت ابو مخنف" موقع كراب وبالا.

ملحوظات

1. مجموعة من الإسماعيليين تعتبر الحسين بن علي (ع) الإمام الثاني.

2. ^ بالطبع ، تم الإبلاغ عن حالات معارضة واضحة لمعاوية للظهور الدينية في التاريخ ، بما في ذلك المسعودي في مروج الذهب ، الذي ذكر أن معاوية صلى صلاة الجمعة يوم الأربعاء في الطريق إلى سافين. (المسعودي مروج الذهب 1409 هـ ج 3 ص 32)

3. ↑ ورد في كتاب لاهوف أن الإمام الحسين رأى رسول الله (صلى الله عليه وسلم) قبل أن يغادر إلى العراق فقال له: "إن الله قد شاء يرك قطيلة" يريد الله أراك تقتل (ابن تاوس ، لاهوف ، 1348 ، ص 65) كما ورد أنه قبل مغادرته إلى العراق قرأ خطبة وقال: كأنني أرى ذئاب الصحراء ، بين نافافيس و. كربلاء تمزقني أشلاء 1421 المجلد 1 ص 573).

4. ↑ الحسين بن علي أعظم في السموات منه في الأرض ، فهو مكتوب على يمين العرش ، سراج هداية وسفينة خلاص. (الشيخ صدوق ، كمال الدين ، 1395 ، المجلد 1 ، ص 265) وقد وردت هذه الرواية في المصادر اللاحقة مع اختلاف طفيف في الصياغة مقارنة بالرواية الأصلية في صورة "إينا الحسين". هو نور الله وسفينة الخلاص ". لقد أصبحت مشهورة.

 

مصادر:

ابن أبي الثلج ، تاريخ الأئمة ، في مجموعة نفيسة في تاريخ الإمام ، اصدار محمود مرعشي ، قم ، مكتبة آية الله مرعشي النجفي ، 1406 هـ.

ابن أبي الحديد ، شرح نهج البلاغة ، لمحمد أبو الفضل إبراهيم ، القاهرة ، 1385-1387 هـ.

ابن أبي شيبة ، المصنف في الأحاديث والآثار ، إصدار سعيد محمد لحام ، بيروت 1409 هـ.

ابن أثير ، علي بن أبي الكرم ، أسد الغبح في معرفة الصحابة ، بيروت ، دار الكتاب العربي ، بيتا.

ابن أثير ، علي بن أبي الكرم ، الكمال في التاريخ ، بيروت ، دار صدر- دار بيروت ، 1965.

ابن أثم ، أحمد ، الفتوح ، بيروت ، دار العزوة ، 1411 هـ.

ابن عثم ، أحمد ، الفتوح ، بحث: علي شيري ، بيروت ، دار الاوتا ، ط 1 ، 1991.

ابن بابوية قمي ، أبو الحسن بن علي ، الأمامة وطبرة من الحيرة ، بحث: علي أكبر الغفاري ، طهران ، دار الكتاب الإسلامية ، 1363.

ابن تيمية ، أحمد بن عبد الحليم ، منهاج سنة النبوية ، بحث: محمد رشاد سالم ، جمعية الإمام محمد بن سعود الإسلامية ، الطبعة الأولى ، 1406 هـ.

ابن الجزي ، عبد الرحمن بن علي ، المنتظم في التاريخ الطبري ، بحث محمد عبد القادر عطا ومصطفى عبد القادر عطا ، بيروت ، دار الكتب العالمية ، 1992.

ابن حبان ، صحيح ابن حبان ، بحث: شعيب عرنوت ، باجة ، الرسالة ، 1993.

ابن حجر العسقلاني ، الأصابة في قصر الصحابة ، بيروت ، دار الكتب العلمية ، 1415 هـ.

ابن حجر عسقلاني ، الأصابة في تميز الصحابة ، بحث عادل أحمد عبد المجود وعلي محمد معوض ، بيروت ، دار الكتاب العالمية ، 1995.

ابن حزم ، المحلى ، بحث: محمد شاكر ، بيروت ، دار الفكر ، بيتا.

ابن خلدون ، تاريخ ابن خلدون ، بيروت ، دار الفكر ، 1401 هـ ، ودار إحياء التراث العربي ، الطبعة الرابعة ، العدد الرابع ، العدد.

ابن سعد ، طبقات الكوبري ، إحسان عباس ، بيروت ، 1968-1977.

ابن سعد ، الطبقات الكبرى ، بيروت ، دار الكتب العالمية ، الطبعة الثانية ، 1418 هـ.

ابن شوبا حراني ، حسن بن علي ، تحف العقل ، قم ، جامعة المدرسين ، 1404 هـ.

ابن شهر عشوب ، محمد بن علي ، مناقب أبي طالب ، قم ، هاشم رسولي محالاتي ، بيتا.

ابن شهرشوب ، محمد بن علي ، مناقب أبي طالب ، قم ، العلامة ، 1379 هـ.

ابن شهرشوب ، محمد بن علي ، مناقب أبي طالب ، قم ، يوسف البقعي ، 1385.

ابن طلحة الشافعي ، محتويات السوال في مناقب الرسول ، لماجد بن أحمد عطية ، بيجا ، بيتا.

ابن عبد البر ، الاستياب في معرفة السحاب ، بحث علي محمد البجاوي ، بيروت ، دار الجيل ، ط 1 ، 1412 هـ.

ابن عساكر ، علي بن حسن ، تاريخ المدينة المنورة دمشق ، بيروت ، دار الفكر ، ط 1 ، 1415 هـ.

ابن فنده بهاقي ، وعلي بن زيد ، ولباب الأنصب والعقب والعقب ، وتغغي ، ومهدي رجائي ، وقم ، ومدرسة آية الله المرعشي ، 1385.

ابن فند ، البيهقي ، علي بن زيد ، لباب الأنصب والقب والعقب ، إصدار مهدي رجائي ، قم 1410 هـ.

ابن قتيبة الدينوري ، الإمامة والسياسة ، بحث علي شيري ، بيروت ، دار العودة ، ط 1 ، 1410 هـ.

ابن قتيبة الدينوري ، المعارف ، بحث ثروة عكاشة ، القاهرة ، المصرية الخطاب ، 1960.

ابن قتيبة ، المعارف ، القاهرة ، المصرية ، اللكتب ، الطبعة الثانية ، 1992.

ابن قلوية ، جعفر بن محمد ، كامل الزيارات ، جواد قيومي الأصفهاني ، قم ، 1417 هـ.

ابن قلوية ، جعفر بن محمد ، كامل الزيارات ، النجف ، دار المرتزوية ، 1356 هـ.

ابن كثير ، إسماعيل بن عمر ، البادية والناحية ، بيروت ، دار إحياء التراث العربي ، 1408 هـ.

ابن كثير ، إسماعيل بن عمر ، البادية والنهاية ، بيروت ، دار الفكر ، بيتا.

ابن كثير ، إسماعيل بن عمر ، تفسير القرآن العظيم ، بيروت ، دار الكتاب العالمية ، 1419 هـ.

ابن مسكاوية ، أحمد بن محمد ، تجارب الأمم والسعي وراء الله ، البحث: أبو القاسم إمامي ، طهران ، سروش ، 1379.

ابن مشهدي ، محمد بن جعفر ، المزار ، بحث: جواد القيومي الأصفهاني ، قم ، دار النشر الإسلامي ، 1419 هـ.

ابن منظور ، محمد بن مكرم ، لسن العرب ، بيروت ، دار صدر ، 1414 هـ.

أبو الفرج الأصفهاني ، مقتيل الطالبين ، أبحاث سيد أحمد صقر ، بيروت ، دار المعرفة ، ب.

أبو بكر بن عربي ، رجل العواسم أ

اللقيم ، القاهرة ، المكتب السلفية ، بيتا.

أبو مخنف ، وفاة الحسين (ع) ، التحقيق مع حسين الغفاري ، قم ، العالمية برس ، بيتا.

أحمد بن حنبل ، مسند أحمد ، بيروت ، دار الساهر ، بيتا.

أحمدي ميانجي ، علي ، مدارس الأئمة ، آية الله أحمدي ميانجي ، قم ، دار الحديث ، 1426 هـ.

أربالي ، علي بن عيسى ، كشف الغمة في معرفة الإمعة عليه السلام ، إصدار علي الفضلي ، قم ، 1426 هـ.

أربالي ، علي بن عيسى ، كفصل الغمة في معرفة الإمام ، قم ، الرازي ، الطبعة الأولى ، 1421 هـ.

اسفندياري ، محمد "ببليوغرافيات الامام الحسين (ع) ، كتب اسلامية ربع سنوية ، العدد 3 ، شتاء 2019.

اسفندياري ، محمد ، الببليوغرافيا التاريخية للإمام الحسين (ع) ، طهران ، هيئة الطباعة والنشر ، 1380.

اشتريدي ، عليانة ، لماذا أحدث ضجة وهو في السابعة من عمره ؟، قم ، منشورات العلامة ، الطبعة الأولى ، 2013.

أصفهاني ، أبو الفرج ، كتاب الأغاني ، القاهرة ، 1383 هـ.

الأصفهاني ، أبو الفرج ، مقتل الطالبين ، أبحاث أحمد صقر ، بيروت ، دار المعرفة ، ب.

أيوب ، محمد ، "فضائل الإمام الحسين عليه السلام في الأحاديث السنية" ، ترجمة جواد قاسمي ، فصلية مشكوة ، العدد 51 ، صيف 1375.

الطعمة ، سلمان هادي ، كربلاء والعتبات المقدسة ، طهران ، مشعر ، بيتا.

الألوسي ، روح المعاني ، بحث: علي عبد الباري عطية ، بيروت ، دار الكتب العالمية ، 1415 هـ.

• "إحصاءات حجاج الأربعين هذا العام تجاوزت 18 مليونا" ، وكالة أنباء الجمهورية الإسلامية ، تاريخ إدخال المقال: 27 أكتوبر 2018 ، تاريخ الزيارة: 7 أبريل 2019.

آينيواند ، صادق وولايتي ، علي أكبر ، تقليد الحداد والغناء في تاريخ الشيعة الإمامية ، بمقدمة لمحمد تقي زاده دافاري ، قم ، معهد الدراسات الشيعية ، الطبعة الثانية ، 1386.

البخاري ، سهل بن عبد الله ، سر السلسلة العلوية ، اصدار محمد صادق بحر العلوم ، النجف 1381 هـ.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، أنصب الأشرف ، بيروت ، معهد العلمي للصحافة ، ب.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، أنصب الأشراف ، بحث: إحسان عباس ، بيروت ، الأمانة المتشرقين الجمعية ، 1979.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، أنصب الأشراف ، بحث: محمود فردوس العظم ، دمشق 2000-1996.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، أنصب الأشراف ، بحث: محمد باقر محمودي ، بيروت ، دار الطائف ، ط 1 ، 1977.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، فتوح البلدان ، بيروت ، مدرسة الهلال ، 1988.

بلعزري ، أحمد بن يحيى ، أنصب الأشراف ، بحث: سهيل زكر ورياض الزركلي ، بيروت ، دار الفكر ، 1417 هـ.

الترمذي ، محمد بن عيسى ، سنن الترمذي ، البحث: عبد الرحمن محمد عثمان ، بيروت ، دار الفكر ، 1403 هـ.

معهد الإمام الهادي (ع) ، زيارة جامع المعصومين ، قم ، رسالة الإمام الهادي (ع) ، 1389.

الجعفريان ، رسول ، الحياة الفكرية والسياسية للأئمة الشيعة ، قم ، الأنصريان ، الطبعة السادسة ، 1381.

مجموعة من الكتاب ، نظرة جديدة على عاشوراء ، قم ، بستان كتاب ، الطبعة السادسة ، 2017.

الحاج مانوشهري ، فرامارز ، "الحسين (ع) ، إمام ، في الموسوعة الإسلامية الكبرى ، المجلد 20 ، طهران ، مركز الموسوعة الإسلامية الكبرى ، 2013.

حكيم النيشبوري ، المستدرك علي الصحيحين ، بحث يوسف عبدالرحمن المراشي ، بيروت 1406 هـ.

الحراني ، حسن بن شوبا ، تحف العقل ، قم ، جامعة المدرسة ، 1404 هـ.

حسين ، طه ، علي وبنوح ، القاهرة ، دار المعارف ، بيتا.

حسيني شهرودي ، سيد محمد ، "الإمام الحسين (ع) وعاشوراء من وجهة نظر السنة" ، مجلة بايام ، العدد 92 ، شتاء 2018.

حميري ، عبد الله بن جعفر ، قرب الأسود ، قم ، معهد البيت (ع) ، الطبعة الأولى ، 1413 هـ.

الخطيب البغدادي ، تاريخ بغداد ، بيروت ، دار الكتب العالمية ، 1412 هـ.

الخميني ، سيد روح الله ، صحيفة نور ، طهران ، معهد التحرير والنشر ، 1379.

الخوارزمي ، موفق بن أحمد ، مكتل الحسين (ع) ، قم ، أنور الهادي ، الطبعة الثانية ، 1423 هـ.

الطبري ، محمد بن جرير ، الدلاي الأمامة ، بيروت ، دار العلمي للنشر ، 1408 هـ / 1988 م.

دولابي ، محمد بن أحمد ، الذريعة الطاهرة ، إصدار محمد جواد حسيني جلالي ، قم ، 1407 هـ.

دهخدا ، علي أكبر ، معجم دهخدا ، طهران ، 1377.

الدينوري ، أحمد بن داود ، الأخبار الطوال ، بحث عبد المنعم عامر ، مرجع جمال الدين شيال ، قم ، منصور الرازي ، 1368.

الذهبي ، شمس الدين ، تاريخ الإسلام وفيات المشهور والمشهور ، بيروت ، دار الكتاب العربي ، الطبعة الثانية ، 1409 هـ.

الذهبي ، شمس الدين ، تاريخ الإسلام وفيات المشاهير والأعلام ، بحث لعمر عبد السلام التدمري ، بيروت ، دار الكتاب العربي ، 1993.

الذهبي ، شمس الدين ، طريق إعلان النبلاء ، بحث شعيب عرنوت ، تخريج وحسين أسد ، بيروت ، الرسالة ، الطبعة التاسعة ، 1993.

الزبيدي الواسطي ، مرتضى حسيني ، تاج العروس من جوهرة القاموس ، بيروت ، دار الفكر ، 1414 هـ.

زماني ، أحمد ، حقائق مخفية ، بحث في الحياة السياسية للإمام الحسن مجتبي ، قم ، مطبوعات مكتب الدعاية الإسلامية ، الطبعة الثالثة ، 2010.

الزمخشري ، محمود ، الكشاف في وقائع غوامز التنزيل ، قم ، ناش البلاغة ، الطبعة الثانية ، 1415 هـ.

قبيلة ابن الجوزى ، تدزيرة الخواص ، بيروت ، بينا ، 1401 هـ -1981 م.

سباط بن جوزي ، تقرة الخواص ، قم ، بيانات الشريف الرضي ، الطبعة الأولى ، 1418 هـ.

سليم بن قيس ، كتاب سليم بن قيس الهلالي ، قم ، هادي ، 1405 هـ.

السماوي ، محمد بن طاهر ، إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام ، قم ، جامعة الشهيد محلاتي ، الطبعة الأولى ، 1419 هـ.

سيد بن توس ، علي بن موسى ، إقبال الأمل ، طهران ، دار الكتاب الإسلامي ، 1367.

السيد بن توس ، علي بن موسى ، الطريف ، قم ، الخيام ، 1400 هـ.

سيد بن طاوس ، علي بن موسى ، الملحوف علي قتالي الطوف ، طهران ، جهان ، 1348.

سيد بن طاوس ، علي بن موسى ، الملحوف علي قالي الطفوف ، قم ، أصوة ، 1414 هـ.

سيد جعفر مرتضى عاملي ، صحيح من سيرة الإمام علي (ع) ، قم ، مكتب الدعاية الإسلامية ، الطبعة الأولى ، 1388.

سيد الرازي ، محمد بن حسين ، نهج البلاغة ، بحث صبحي صالح ، قم ، هجرات ، 1414 هـ.

سيد مرتضى ، علي بن حسين ، الشافي في العمامه ، قم ، المعهد الإسماعيلي ، الطبعة الثانية ، 1410 هـ.

السيد مرتضى ، علي بن حسين ، تنظيف الأنبياء ، بيروت ، دار العزوة ، الطبعة الثانية ، 1409 هـ.

السيوطي ، جلال الدين ، تاريخ الخلفاء ، مكتبة نزار مصطفى الباز ، 1425 هـ.

شريعتي علي ، الشيعة العلويون والصفويون ، طهران ، تشابخش ، 1377.

القدير ، بيروت ، عالم الكتاب ، بيتا.

شهيدي ، سيد جعفر ، التاريخ التحليلي للإسلام ، طهران ، مركز النشر الجامعي ، 2019.

شهيدي ، سيد جعفر ، حياة علي بن الحسين ، طهران ، دار فرهنغ للنشر ، 1365.

الشيخ صدوق ، محمد بن علي بن بابويه ، الاتفاقية العمامية ، قم ، مؤتمر الشيخ مفيد ، الطبعة الثانية ، 1414 هـ.

الشيخ صدوق ، محمد بن علي بن بابويه ، الخصل ، قم ، مجتمع المدارس ، 1403 هـ.

الشيخ صدوق ، محمد بن علي بن بابويه ، عيون أخبار الرضا ، نشر مهدي لاجوردي ، قم 1363.

الشيخ صدوق ، محمد بن علي بن بابويه ، كمال الدين وتمام النعمة ، طهران ، الإسلامية ، الطبعة الثانية ، 2015.

الشيخ الطوسي ، محمد بن حسن ، الغيبة ، قم ، دار المعارف الإسلامية ، 1411 هـ.

الشيخ الطوسي ، محمد بن حسن ، المال ، قم ، دار الثقافة ، 1414 هـ.

الشيخ الطوسي ، محمد بن حسن ، تهذيب الأحكام ، طبع حسن موسوي خرسان ، بيروت 1401 هـ.

الشيخ الطوسي ، محمد بن حسن ، مصباح المتحدّث ، بيروت ، معهد الفقه الشيعي ، 1411 هـ.

فضيلة الشيخ مفيد ، الأرشد في معرفة حج الله علي العبد ، قم ، مؤتمر الشيخ مفيد ، 1 ، 1413 هـ.

الشيخ مفيد ، محمد بن النعمان ، الأرشد في مفرح ، حج الله علي العبد ، بيروت ، 1414 هـ.

الشيخ مفيد ، محمد بن النعمان ، المقنع ، قم ، مؤتمر الشيخ مفيد ، 1413 هـ.

الشيخ مفيد ، محمد بن النعمان ، مسار الشيعة ، قم ، مؤتمر الشيخ مفيد ، 1413 هـ.

الشيخ مفيد ، محمد بن النعمان ، الجمل والنصرة لسيد العطرة في معركة البصرة ، قم ، مؤتمر الشيخ مفيد ، 1413 هـ.

الششتري ، الشيخ جعفر ، الخزينة الحسينية ، الشريف الرازي ، الطبعة الأولى ، بيتا.

صبري ، حسين ، تاريخ المذهب الإسلامي من المذهب الشيعي والمذاهب التابعة لها ، طهران ، صمت ، الطبعة الخامسة ، 1388.

صهيبي ، محمد جواد ، "قتل الكتاب" ، مجلة كيهان فرهانجي ، العدد 111 ، يوليو 2013.

سحيتي السردرودي ، محمد ، عاشوراء دراسة مقاربة لتشويه تاريخ الإمام الحسين (ع) ، قم ، خادم الرضا (ع) ، 1385.

سفر عليبور ، حشمت الله ، ببليوغرافيا خاصة للإمام الحسين ، قم ، ياقوت ، 1381.

طبطبائي يزدي ، سيد محمد كاظم ، الأروى الواغتي ، بيروت 1404 هـ.

الطبراني ، سليمان بن أحمد ، المعجم الكبير ، البحث: حمدي عبد المجيد السلفي ، بيروت ، دار إحياء التراث العربي ، بيتا.

الطبراني ، سليمان بن أحمد ، المعجم الكبير ، القاهرة ، دار النشار ، مكتبة ابن تيمية ، الطبعة الثانية ، بيتا.

الطبرسي ، أحمد بن علي ، الاحتجاج علي أهل الجاج ، مشهد ، مرتضى ، 1403.

الطبرسي ، أحمد بن علي ، الاحتجاج علي أهل الجّج ، النجف ، إصدار محمد باقر موسوي خرسان ، 1386 هـ.

الطبرسي ، فضل بن حسن ، إعلان الوري مع علم الهادي ، طهران ، الإسلامية ، 1390 هـ.

الطبري ، محمد بن جرير ، تاريخ الأمم والملك ، بيروت ، دار التراث ، الطبعة الثانية ، 1387 هـ.

طاغوش ، محمد سهيل ، الإمبراطورية الأموية ، ترجمة حجة الله جودكي ، قم ، معهد وجامعة حزوة للأبحاث ، الطبعة الخامسة ، 1389.

الطوسي ، إحاطة معرفة الرجال (رجال الكاشي) ، مشهد ، جامعة مشهد ، 1348.

علم زاده ، هادي ، "أول وفاة خطية ، وفاة أبو مخنف" ، موقع كراب وبيلا ، تاريخ الزيارة: 7 نيسان / أبريل 2019.

عاملي ، جعفر مرتضى ، الحياة السياسية للإمام الحسن ، بيروت ، دار الصيرة ، بيتا.

عاملي ، محمد بن مكي (الشهيد الأول) ، الدرس الشرعي في فقه العمامية ، قم ، جامعة المدرسة ، 1417 هـ.

العقاد ، عباس محمود ، أبو الشهداء الحسين بن علي ، طهران ، المجمع العلمي والتقريب ، الطبعة الثانية ، 1429 هـ.

فخر الرازي ، محمد بن عمر ، التفسير الكبير ، بيروت ، دار الفكر ، 1405 هـ.

فروخ ، عمر ، تجديد في مسلم في الإسلام ، بيروت ، دار الكتاب العربي ، بيتا.

قاضي طباطبائي ، سيد محمد علي ، بحث حول الأربعين الأول لحضرة سيد الشهد (عليه السلام) ، قم ، المؤسسة العلمية والثقافية للشهيد آية الله قاضي طباطبائي ، 1368.

كشفي سابزيفاري ، الملا حسين ، طريق الشاهدة ، قم ، نافيد إسلام ، 2013.

كرباصي ، محمد صادق ، الحسينية المعارف ، ديوان الامام الحسين ، لندن ، المرزف الحسيني للدراسات ، 2001.

كاشي ، محمد بن عمر ، ريزال الكاشي ، مشهد ، جامعة مشهد ، 1348.

كاليدار ، عبد الجواد ، تاريخ كربلاء وحائر الحسين عليه السلام ، النجف ، قم بطباعة الأوفست ، 1376.

كيليني ، محمد بن يعقوب ، الكافي ، طهران ، دار الكتاب الإسلامية ، 1365.

كاليني ، محمد بن يعقوب ، الكافي ، طهران ، دار الكتاب الإسلامية ، الطبعة الثانية ، 1362.

قسم تاريخ معهد الحوزة والبحوث الجامعية ، تاريخ الشيعة ، قم ، الحوزة ومعهد البحوث الجامعية (مركز إدارة الحوزة العلمية) ، الطبعة الرابعة ، 2018.

مجموعة من المؤرخين ، تاريخ الانتفاضة واستشهاد سيد الشهداء عليه السلام ، بإشراف مهدي بشفاي ، قم ، منشورات معهد الإمام الخميني للتربية والبحوث ، الطبعة الأولى ، 2018.

مالك بن أنس ، المؤتة ، بحث: محمد فؤاد عبد الباقي ، بيروت ، دار إحياء التراث العربي ، 1985.

المجلس ، محمد باقر ، بيهار أنور الجامعة ليدر أخبار الإمام الأثر ، طهران ، الإسلامية ، الطبعة الثانية ، 1363.

مهدي ، جواد ، فرهنك عاشوراء ، قم ، مطبوعة شهيرة ، الطبعة 17 ، 2013.

محمدي رشهري ، محمد وآخرون ، موسوعة الإمام الحسين (ع) ، ترجمة محمد مرادي ، قم ، دار الحديث ، 1388/1430.

المسعودي ، إثبات الإرادة ، قم ، بيان الرازي ، بيتا.

المسعودي ، علي بن الحسين ، التنبية والأشرف ، مراجعة: عبد الله إسماعيل الصاوي ، القاهرة ، دار الصاوي ، بيتا. إزاحة قم ، دار التقفة الإسلامية ، بيتا.

المسعودي ، علي بن الحسين ، مناجم مروج الذهب والجوهر ، بحث: أسد داغر ، قم ، دار الهجرة ، 1409 هـ.

مسلم بن حجاج ، صحيح مسلم ، بيروت ، دار المعرفة ، 1423 هـ.

مصعب بن عبد الله ، كتاب نصب قريش ، نشر ليفي بروفنسال ، القاهرة ، 1953.

مطهري ، مرتضى ، الخدمات المتبادلة للإسلام وإيران ، طهران ، منشورات صدرا ، 1380.

معهد بقرل لبحوث العلوم ، موسوعة كلام الإمام الحسين (ع) ، قم ، دار المعروف ، الطبعة الثالثة ، 1374-1416 هـ.

مقدمسي ، مطهر بن طاهر ، المشادة والتاريخ ، مدرسة التقفة الدينية ، بيتا.

مغريزي ، تقي الدين ، إمتاع الإسماع بأما النبي من الهدال والمفعّل والحفظة والمتعة ، بيروت ، دار الكتب العالمية ، الطبعة الأولى ، 1420 هـ.

المنقري ، نصر بن مزاحم ، الوقى سافين ، قم ، آية الله المرعشي النجفي ، الطبعة الثانية ، 1403 هـ.

منقرى ، نصر بن مزم ، وقى سفين ، بحث عبد السلام محمد هارون ، القاهرة ، 1382/1.• شكاني ، محمد بن علي ، فتح

962 م

موسوعة كلام رسول الله ، المجلد 6 ، كتاب الحسنين (ع) وكتاب أهل البيت (ع) ، مؤلف لجنة الحديث في مركز أبحاث بقرل العلوم ، طهران ، أمير. دار الكبير للنشر ، 1388.

موسوي المقرم ، عبد الرزاق ، مكتل الحسين (ع) ، بيروت ، دار الكتاب الإسلامية.

ناصري الداوودي ، عبد المجيد ، ثورة كربلاء من وجهة نظر أهل السنة ، قم ، معهد الإمام الخميني للتربية والبحوث ، 2015.

نجمي ، محمد صادق ، من أقوال الحسين بن علي من المدينة المنورة إلى كربلاء ، قم ، مكتب المطبوعات الإسلامية ، 1378.

اليعقوبي ، أحمد بن أبي يعقوب ، تاريخ اليعقوبي ، بيروت ، دار صادر ، بيتا.

اليوسف الغراوي ، محمد هادي ، موسوعة التاريخ الإسلامي ، قم ، مجموع الفكر الإسلامي ، 1417 هـ.

• .https: //fa.wikishia.net/view/٪D8٪A7

 

 

 

 

ترجمه انگلیسی

in the name of God

Imam Hussain (peace be upon him) is a model of history and translations

 

                Name: Hussein bin Ali

                Nickname: Abba Abdullah

                Birthday: 3rd of Sha'ban, 4th lunar year.

                Birthplace: Medina

                Imamate period: about 11 years (from 50 to the beginning of 61 A.H.)

                Martyrdom: 10 Muharram Ashura 61 lunar year

                Madja Sharif Hazrat: Karbala Mu'lai

                Place of residence: Medina and Kufa

                From the nicknames of Hazrat: Seyyed al-Shahda, Thar Allah, Qatil al-Ubrat

                Father of Imam Ali (peace be upon him).

                Mother of Hazrat Fatima (S)

                Wives: Rabab, Leila, M. Ishaq, Shahrabano (disputed

                Children: Umm Sajjad, Ali Akbar, Ali Asghar, Sakineh, Fatemeh, Jafar

                Life span of 57 years

Shia imams:

Imam Ali • Imam Hassan Mojtabi • Imam Hussein • Imam Sajjad • Imam Baqir • Imam Sadiq • Imam Kazem • Imam Reza • Imam Javad • Imam Hadi • Imam Hassan Askari • Imam Mahdi

 

Hussain bin Ali bin Abi Talib (a.s.) (4 A.H.-61 A.H.) who is also known as Imam Hussain (a.s.), Aba Abdullah and Seyyed al-Shohda among the Shiites, is the third Imam of the Shiites who was martyred in the Ashura event. He is the second son of Imam Ali (a.s.) and Fatima Zahra (p.a.) and the grandson of Prophet Muhammad (p.a.). After his brother, Imam Hasan (a.s.), he was the leader of the Shiites for about eleven years.

According to Shia and Sunni historical reports, the Prophet of Islam (PBUH) announced his martyrdom when he was born and chose the name "Hussein" for him. The Messenger of God (pbuh) loved Hassan (Imam Hassan and Imam Hussein) very much and ordered everyone to love them. Imam Hussain (a.s.) is one of the Companions of Kesaa and one of those present in the story of Mubahlah and one of the Ahl al-Bayt of the Prophet about whom the verse of purification was revealed. Several narrations have been narrated from Prophet Muhammad (pbuh) on the virtue of Imam Hussain (pbuh); Among them, "Hassan and Hossein are the hosts of the youth of heaven" and "Hossein is the beacon of guidance and the ship of salvation."

There are few reports about the life of the third Imam of the Shiites in the period of three decades after the death of the Prophet (PBUH). He was with his father during the caliphate period of Imam Ali (a.s.) and participated in the wars of that period. During the Imamate of Imam Hasan (a.s.) he was his follower and supporter and approved the peace process with Muawiyah. After his martyrdom, he remained loyal to his brother's pact as long as Muawiya was alive, and in response to a letter from some Shiites of Kufa who declared their readiness to accept his leadership and rise against the Umayyads, he called them to be patient until Muawiya's death.

The period of Imamate of Husayn bin Ali (a.s.) coincided with the rule of Muawiya bin Abis Sufyan. According to historical reports, Imam Hussain (a.s.) has strongly objected to Mu'awiya's performance in some cases; Among other things, after the death of Hujr bin Adee, he wrote a reprimanding letter to him and refused to accept the pledge of allegiance in the case of Yazid's governorship, and in a speech in the presence of Muawiyah and others, he condemned this action of Muawiyah and called Yazid an unworthy person and himself worthy of the caliphate. knew Imam Hussain's sermon in Mena has also been considered a political stance against the Umayyads. However, it has been reported that Muawiya, like the three caliphs, outwardly respected Husayn bin Ali (a.s.).

After the death of Mu'awiya, Imam Hussain (a.s.) did not consider it legitimate to pledge allegiance to Yazid, and according to Yazid's command to kill him if he refused to pledge allegiance, he went from Madinah to Mecca on 28 Rajab 60 AH. During his four-month stay in Mecca, he received many letters from the people of Kufa to accept leadership, and after his envoy Muslim bin Aqeel confirmed the sympathy of the Kufis, on the 8th of Dhu al-Hijjah, before he learned of the subsequent breach of the Kufian agreement and Muslim's martyrdom, he He moved towards Kufa.

When Ibn Ziyad, the governor of Kufa, learned of Hussain's (a.s.) move towards Kufa, he sent an army towards him, and after Hur bin Yazid's troops blocked his way, he had no choice but to change his route towards Karbala. On the day of Ashura, a war broke out between Imam Hussain and his companions and the army of Kufa under the command of Umar bin Saad, which led to the martyrdom of the third Imam of the Shiites and his companions. After that, women and children and Imam Sajjad (a.s.) who was sick in those days, were captured and sent to Kufa and then to Sham. The body of Imam Hussain (a.s.) and his companions were buried in Karbala on the 11th or 13th of Muharram by some people from Bani Asad tribe.

There are different views about the movement of Imam Hussain from Medina to Karbala. According to one view, he rose up to form the government, but some believe that this move was to save his life. The martyrdom of Hussain bin Ali (AS) has had a profound effect on Muslims and Shiites throughout history and has inspired struggles and uprisings. Following Shia imams, Shiites pay special attention to crying and mourning for Hussain bin Ali, especially in the month of Muharram and Safar. Imam Hussain's pilgrimage is also emphasized in the traditions of the innocents, and his shrine is a pilgrimage site for Shiites.

Hussain bin Ali (a.s.) in addition to his position as the third imam and lord of the martyrs among the Shiites, is also respected by the Sunnis because of the virtues that have been narrated about him by the Prophet (pbuh) and also because of his standing against Yazid. is held

The collection of Imam Hossein's sayings and works, in the form of hadiths, prayers, letters, poems and sermons, have been compiled in the book Encyclopedia of the Words of Imam Hussein and the book Musnad of Imam al-Shaheed, and in addition, there are many works in the form of encyclopedias, biographies, assassinations and analytical history about the personality. And his life has been written.

Chronology of the life of Imam Hossein (AS)

 

3 or 5 Sha'ban 4 A.H. Birthday[1]

7 Q. The revelation of the verse of purification about the companions of Kasa[2]

24 Dhul-Hijjah 9 A.H. Attending Mubahlah [3]

Dhul-Hijjah 35 A.H. Reciting a sermon for the people after their allegiance to Imam Ali[4]

Jumadi al-Akhr 36 AH, presence in the Battle of Jamal[5]

Safar 37 AH participation in the battle of Safin[6]

Safar 38 AH, participation in the battle of Nahrvan[7]

41 A.H. Return from Kufa to Medina[8]

28 Safar 50 A.H. Martyrdom of A

Imam Hasan (AS) [9] and the beginning of the Imamate of Imam Hussein (AS)

51 or 52 or 53 AD [10]

Writing a protesting letter to Muawiya for killing Hajar bin Adi and his companions

58 AH. The sermon in Mena [11]

26 Rajab 60 A.H. Summons to Daralamare to swear allegiance to Yazid[12]

28 Rajab 60 A.H. Departure from Medina to Mecca [13]

3 Sha'ban 60 A.H. Entering Mecca[14]

10 to 14 Ramadan 60 A.H. Receiving letters from the Kufians [15]

15 Ramadan 60 A.H. Muslim sent as his representative to Kufa [16]

8 Dhu al-Hijjah 60 AH. Departure from Mecca to Kufa.[17]

2 Muharram 61 AH. Entering Karbala.[18]

Muharram 9, 61 AH. Umar Saad's declaration of war and the deadline for asking the Imam[19]

10 Muharram 61 AH. The event of Ashura and the martyrdom of Imam Hossein and his companions[20]

 

position

Hussain bin Ali (a.s.) is the third [Note 1] Imam of the Shiites, the son of the first Imam of the Shiites and the grandson of the Prophet of Islam (pbuh).[21] In Islamic sources, there are many narrations about his virtues, and Shiites give him a special place. Hussain bin Ali is also respected by Sunnis.

In hadith and historical sources

According to Shia and Sunni traditions, Husayn bin Ali (a.s.) is one of the Companions of Kasa, [22] he was present in the story of Mubahlah [23] and together with his brother, they are examples of the word "Our sons" in the verse of Mubahlah [24]. ] He is also one of the Ahl al-Bayt about whom the verse of purification was revealed.[25]

After the martyrdom of Imam Hassan (a.s.), Imam Hussain (a.s.) was considered the most honorable person among Bani Hashim, despite the fact that there were people who were older than him. According to Yaqoubi, after the martyrdom of Hasan bin Ali, Muawiya said to Ibn Abbas: From now on, you are the master of your people. Ibn Abbas replied: Not as long as Hussain is there.[26] There are also reports of Bani Hashem's consultation with Hussain bin Ali and the preference of his opinion over others.[27] It has been narrated that Amr bin As also considered him the most popular person among the earthlings among the people of heaven.[28]

In Shia culture

The martyrdom of Hussain bin Ali in the event of Ashura in 61 AH caused his character to be more prominent for Shiites and even non-Shiites in terms of righteousness, courage and martyrdom, and the other qualities and characteristics mentioned for him in the hadiths were somewhat overshadowed.[29] This incident, at least because it was the first open disrespect and attack on the Prophet's (PBUH) family, had a deep impact on the history and culture of Shia [30] and his uprising became a symbol of anti-tyranny, the victory of blood over the sword, the command of good and the prohibition of evil. Denial, self-sacrifice and sacrifice make conversion.[31]

Imam Hussain's martyrdom was so influential that some people thought that the formation of Shi'ism occurred after his martyrdom.[32] Throughout the history of Islam, there have been uprisings modeled after the uprising of Imam Hussain (a.s.) with slogans or the slogans of Hussain.[33]

The two months of Muharram and Safar have a special place in Shia culture, and especially on the days of Tasua, Ashura and Arbaeen Hosseini, various rituals are held to observe this occasion.[34] Following the religious leaders, when drinking water, Shiites remember the thirst of Imam Hussain and greet him.[35]

In the eyes of Sunnis

Authentic Sunni sources have narrated many hadiths about the status and virtues of Hussain bin Ali (a.s.).[36] Apart from the narrations of virtues, Imam Hussain's position in the belief of Muslims is largely based on the fact that he sacrificed his life, wealth, and relatives in the way of God.[37]

Among the Sunnis, there are two views about the uprising of Imam Hussain (a.s.): some condemned it and many praised it. Among the opponents, there is Abu Bakr bin Arabi, a 6th century Sunni scholar in Andalus, who tried to condemn the action of Hussain (a.s.) and said that because of hearing hadiths from the Prophet (about war with those who want to divide the Ummah), people They fought with Hussein. [38] Ibn Taymiyyah also believes that Husayn bin Ali's action not only did not improve the situation, but also led to evil and sedition.[39] On the other hand, Ibn Khaldun, the 9th century Sunni historian in Andalus, reacted to Ibn Arabi's words and by emphasizing the necessity of the presence of a just Imam to fight against the oppressors, he considered Hussain (AS) to be the most just person of his time for this war[41 ] and he said that when Yazid's immorality was revealed to everyone, Hussain saw it as his duty to rise against him, because he considered himself to have the authority and power to do so.[42] Shahab al-Din Alousi, one of the Sunni scholars in the 13th lunar century, in his book Ruh al-Ma'ani, has opened his tongue to Ibn Arabi's curse and considered his words to be a lie and a great slander.[43]

Abbas Mahmoud Akkad, an Egyptian writer and writer in the 14th century of the lunar calendar and the author of the book "Abul-Shohda: Al-Husayn Ibn Ali" wrote that the situation during Yazid's time had reached such a level that there was no cure except martyrdom.[44] He believes that such an uprising occurs only by rare people who are made for this work, and their movement cannot be compared with others; Because they understand differently and demand something else.[45] Taha Hossein, a Sunni writer, believes that Hossein's non-loyalty was not due to stubbornness; Because he knew that if he pledged allegiance to Yazid, he would betray his conscience and oppose his religion, because in his opinion, pledging allegiance to Yazid was a sin.[46]

Umar Farroukh, emphasizing that silence in the face of oppression is not permissible in any way, believes that we Muslims today need "Hosseini" to rise up among us and guide us to the right path in defense of the truth.[47]

Name, lineage, nickname, nicknames

It is stated in Shia and Sunni sources that the Prophet (PBUH) gave him the name "Hussein".[48] According to traditions, this naming was done by God's command.[49] The two names Hasan and Hussain, which had no precedent among the Arab people before Islam, [50] are equivalent to Shabbar and Shabir (or Shabir), [51] the names of Aaron's sons. [52]

Other reports have been mentioned about the naming of Imam Hussein; For example, Imam Ali (a.s.) first called him "Harb" or "Ja'far", but the Prophet (s.a.w.) called him Hussain.

choose for him.[53] Some have called such reports fake and listed reasons to reject them.[54]

Imam Hussein (a.s.) is the son of Imam Ali (a.s.) and Hazrat Fatima (s.a.) and the grandson of Hazrat Muhammad (s.a.). He is from the Bani Hashem family

And he is from the Quraish tribe. Imam Hasan Mojtabi (a.s.), Hazrat Abbas (a.s.), Muhammad bin Hanafia are among his brothers, and Hazrat Zainab (a.s.) and Umm Kulthum are among his sisters.[55]

Hossein bin Ali's nickname is "Abu Abdullah".[56] Abu Ali, Abul Shahada (father of martyrs), Abul Ahrar (father of the free) and Abul Mujahideen (father of Jihadists) are among his other nicknames.[57]

Hossein bin Ali (a.s.) has many titles, some of which are shared with the titles of his brother Imam Hassan (a.s.); Like Seyyed Shabab Ahl al-Junna (Lord of the Youth of Paradise). Some of his other titles are: Zaki, Tayyeb, Wafi, Sayyid, Mubarak, Nafee, Al-Dalil Ali Zatullah, Rashid, and Al-Tabae Lamreza Allah.[58] Ibn Talha Shafi'i considered the title of "Zaki" to be more famous than other titles and the title of "Sayyid Shabab Ahl al-Jannah" to be the most important among them.[59]

In some hadiths, Hussain (pbuh) has been called a martyr or Seyyed al-Shohda [60]. Tharullah wa Qatil al-Ubrat is one of the other titles mentioned for him in some pilgrimage records.[61]

In a narration of the Prophet (PBUH) that has been quoted by many Shia and Sunni sources, it is stated: That is, Hossein is one of the tribes.[62] In this narration and also in some verses of the Qur'an, Sabat means an imam and a leader who is chosen by God and is a descendant of the prophets.[63]

 

biography, diary

Hussain bin Ali was born in Madinah and according to popular saying, his birth was in the fourth lunar year.[64] However, some have considered his birth in the third lunar year.[65]

Husayn bin Ali was born on the 3rd of Sha'ban, according to popular opinion, [66] but Sheikh Mufid in the book of Irshad considered the birth of the third Imam of the Shias to be on the 5th of Sha'ban. [67]

The Messenger of God said: Hussain is from me and I am from him, Allah loves the one who loves Hussain.

Hossein is from me and I am from Hossein. God loves whoever loves Hussain.

Ansab al-Ashraf, vol. 3, p. 142

Tabaqat al-Kubari, vol. 10, p. 385

 

It is stated in Shia and Sunni historical reports that the Prophet cried when he was born and announced his martyrdom.[68] According to a narration in the Book of Kafi, Husayn (a.s.) did not breastfeed either from his mother or from any other woman.[69]

It has been narrated that Umm Fazl, the wife of Abbas bin Abd al-Muttalib, dreamed that a piece of the Prophet's body was placed in her lap (Umm Fazl) and the Prophet said in the interpretation of her dream that Fatima will give birth to a son and you will be his nanny, and therefore when Hussain (AS) was born, Umfazl took over his care.[70] Some sources have considered the mother of Abdullah bin Yaqatar to be the nanny of Imam Hussain (AS), but they said that Hussain (AS) was not breastfed by either of them.[71]

It is stated in Sunni sources that the Messenger of God (pbuh) loved Hasan and Hussain (pbuh) more than others among his household [72] and this love was such that sometimes when they entered the mosque, he would not finish his sermon. He would leave, come down from the pulpit and hug them.[73] It was narrated from the Prophet that my love for these two prevented me from loving anyone else.[74]

Hussain (a.s.) was present with the other Companions of Kasa in the incident of Mubahlah[75] and was seven years old at the time of the death of the Prophet (s.a.w.); Therefore, he was counted among the last category of Companions.[76]

The era of the three caliphs

25 years of Imam Hussain's (a.s.) life passed during the three caliphates, but there is not much information about the life of the third Imam of the Shiites during this period, which may be due to the political isolation of Imam Ali (a.s.) and his children.[77]

It has been narrated that at the beginning of Umar's caliphate, one day Hussain (a.s.) who was about nine years old, entered the mosque and when he saw Umar giving a speech on the pulpit of the Messenger of God (pbuh), he climbed up the pulpit and said to him: Come down from my father's pulpit and sit on your father's pulpit!" Omar said: "My father did not have a pulpit".[78] Reports of special respect of the second caliph to Imam Hussein can be seen in historical sources.[79]

When Uthman exiled Abu Dharr to the land of Rabzah during his caliphate and forbade everyone from accompanying him, Imam Husayn (a.s.) along with his father and brother Imam Hassan (a.s.) and several others, contrary to the order of the Caliph, sent Abu Dharr away. [80]

Some Sunni sources have mentioned Hassanin's presence in the Battle of Afriqyah in 26 AH[81] and the Battle of Tabaristan in 29 or 30 AH[82], but such a report has not been found in any of the Shia sources. [source needed] Many historical sources It has been said that the aforementioned battles ended in reconciliation without conflict.[83] The report of Hasnain's presence in these wars has had supporters and opponents; Some, such as Jafar Morteza Ameli, considering the documentary problems of these reports as well as Imams' opposition to the method of conquests, considered them to be fake and Imam Ali (a.s.) did not allow Hasanin to enter the battlefield in Safin as a confirmation of that.[84]

According to some historical reports, at the end of Uthman's rule, when a group rioted and attacked Uthman's house with the intention of killing him, Imam Hassan Mojtabi (a.s.) and Imam Hussain (a.s.), despite their displeasure with the performance of the caliph, at the command of Imam Ali (PBUH) protected Uthman's house.[85] This report has supporters and opponents.[86] Seyyed Ja'far Mortaza, considering historical evidence such as the serious opposition of Hazrat Ali (a.s.) to Uthman's actions and the existence of conflicting narrations with this hadith, such as Uthman's rejection of Imam Hasan's (a.s.) offer of help, has considered this unlikely and unacceptable. ; Arguing according to Imam Ali's (a.s.) statement about not being happy and not saddened by the killing of Uthman, as well as Ali bin Abi Talib's biography in dealing with oppressors and helping the oppressed, he quotes Baqir Sharif Qurashi in the book Hayat al-Imam al-Hasan (a.s.) and says: "This event is assumed to have happened because of the slander from Hasnain (a.s.) about sharing in the blood of Uthman".[87] Seyyed Morteza also hesitated to send Hasnain (a.s.)

 

by Amir al-Mu'minin (a.s.), the reason for this is to prevent his intentional murder and to provide water and food to his family, not to prevent Uthman's removal from the caliphate, because he deserves to be removed from the caliphate due to his wrongdoings.

It was a drop. [88]

Prophetic hadith written in the shrine of Imam Hussain (AS)

See also: The story of Osman's murder

The reign of Imam Ali (a.s.)

According to the few reports related to the reign of Imam Ali (a.s.), Hussein (a.s.) gave a sermon after the people pledged allegiance to Amir al-Mu'minin (a.s.), [89] on Jamal Day, he was in charge of the left wing of the Imam Ali (a.s.) army. [90] And in the battle of Safin, he gave a sermon to encourage the people to do Jihad [91] and according to some sources, he was one of the commanders of the right wing of the IRGC [92]. It has been said that in Safin, Imam Hussain (a.s.) was involved in taking back water from the Shamians, and after that Amirul Momineen said: "This was the first victory that was achieved with the blessing of Hussain".[93] According to the reports related to the battle of Safin, Imam Ali (a.s.) prevented Hasnain (a.s.) from fighting, and considered the reason for this to be to preserve the Prophet's (p.a.s.) generation.[94] According to some sources, he was also present in the battle of Nahruvan.[95]

Many sources have said that Imam Hussain (a.s.) was by Imam Ali's (a.s.) martyrdom's side[96] and was present at the funeral ceremony.[97] However, according to the report in Al-Kafi and Ansab al-Ashraf book, when Imam Hussain (AS) was beaten by his father, he was in Mada'in to fulfill the mission that Ali (AS) had given him, and with the letter of Imam Hassan (AS) He became aware of the issue and returned to Kufa.[98]

The era of Imam Hassan (a.s.)

Historical reports tell about the politeness and respect of Hussain bin Ali (a.s.) to his brother Imam Hassan (a.s.); It has been reported that if Imam Hassan (a.s.) was present in a gathering, he would not speak out of respect.[99] After the martyrdom of Imam Ali (a.s.), a group of Khawarij who insisted on fighting with the Shamians, did not pledge allegiance to Imam Hassan and went to Hussein (a.s.) to pledge allegiance to him, but he said: "I seek refuge in God that until Hassan is alive, I will accept your allegiance".[100]

 

Spouse, lineage of children

 

1- The daughter of Sassanid King Yazdgerd

Imam Sajjad (a.s.) is the fourth imam of the Shiites. Contemporary scholars have doubts about Shahrabano's lineage.[114] In some sources, she is referred to as Sendiya, Ghazaleh and Shah Zanan.

2- Rabab

Daughter of Amru al-Qays bin Adi Sukaina and Abdullah. [115] Rabab was present in Karbala and went to Syria with the captives.[116] Most of the sources consider Abdullah as an infant at the time of his martyrdom.[117] Today Shiites know him as Ali Asghar.

 

3- Layla

Daughter of Abi Murrah bin Urwa bin Masoud Thaqafi [118]

Ali Akbar (AS)[119] Ali Akbar was martyred in the Ashura event.[120]

 

4-M Ishak

The daughter of Talha bin Ubaidullah Fatima, the eldest daughter of Imam Hussein (pbuh) [121]

Umm Ishaq was the wife of Imam Hassan Mojtabi (a.s.) and after the martyrdom of Imam Hassan she married Imam Hussain (a.s.). He did not have a generation left.[125]

 

 In the case of peace with Muawiya, he was a supporter of the brother against the protesting Shiites and approved his action[101] and it is reported that he said: "He (Imam Hasan (AS)) is my Imam".[102] According to some reports, Imam Hussain (a.s.) pledged allegiance to Mu'awiyah after the establishment of peace, just like Imam Hassan (a.s.)[103], and even after the martyrdom of Imam Hassan (a.s.) he remained faithful to his promise.[104] On the other hand, there are reports indicating that Hussain (a.s.) did not pledge allegiance.[105] According to some sources, he was dissatisfied with the peace and made Imam Hassan (AS) swear not to accept Muawiya's lie.[106] Some researchers have found these reports inconsistent with other narrations and historical evidence.[107] For example, in response to a group of peace protesters who called him to gather his Shiites to attack Muawiya, Hussein (pbuh) said: "We have made a pact and we will never break our pact".[108] Another report states that he told the protesters: "Wait as long as Muawiya is alive; Whenever he dies, we will make a decision".[109] Even after the martyrdom of Imam Hasan (a.s.) the Shiites invited him to rise, while defending Imam Mujtaba's (a.s.) performance in peace with Muawiyah, he ruled out doing this as long as Muawiyah is alive.[110] Imam Hussain (a.s.) returned to Madinah from Kufa with his brother in the 41st lunar year (after peace with Muawiya).[111]

Wives and children

There is a difference of opinion about the number of children of Imam Hussain (AS); Some sources have written this number as four boys and two girls[112] and others, six boys and three girls.[113]

In the book of Labab al-Ansab[126] from the sources of the sixth century, it is mentioned about a girl named Ruqiya and in the book of Kamel Bahai from the sources of the seventh century, it is mentioned about a four-year-old girl for Imam Hussain who passed away in Syria.[127] In later sources, the name of Ruqiyya has been widely reflected.[citation needed] Also, in some sources, the names of Ali Asghar, son of Shahrbanu, Muhammad, son of Rabab, and Zainab (without mentioning the mother's name) are mentioned as children of Imam Hussein.[128] Ibn Talha Shafi'i has counted the number of Imam's children as ten in his book Ma'ad al-Sawul fi Manaqib al-Ar-Rasoul.[129]

Imamat era

The beginning of the Imamate of Husayn bin Ali (a.s.) coincided with the tenth year of Muawiya's rule. [source needed] Muawiya took over the government in 41 AH [130] after making peace with Imam Hassan and founded the Umayyad caliphate. [source needed] Sunni sources have called him a shrewd and tolerant person.[131] He adhered to religious appearances [note 2] and even used some religious principles to establish his caliphate, and despite the fact that he seized power by force and using political tricks,[132] he ruled his government from God and He knew divine judgment.[133] Mu'awiyah introduced himself to the people of Syria as a follower of the prophets, one of the righteous servants of God, and one of the defenders of the religion and its rules.[134] In tar sources

 

There is a Yahi who turned Muawiyah into a monarchy[135] and openly said that he had nothing to do with people's religiosity.[136]

One of the problems during Muawiya's rule was the existence of Shiite beliefs among a part of the people, especially in Iraq.

They were like him, just as the Khawarij were also his enemies, but the Khawarij did not have much of a popular base, unlike the Shiites, who had a strong support due to the influence of Imam Ali (a.s.) and Ahl al-Bayt.[citation needed] Therefore, Muawiya and his agents, what They dealt with the Shiite trend either with a compromise method or with extreme strictness.[citation needed] One of the most important methods of Muawiyah was to create a dislike for Imam Ali (a.s.) among the people to the extent that he cursed Ali (a.s.) during the period of Muawiyah and Then the Umayyads continued in the usual way.[137]

After strengthening the foundations of his power, Mu'awiyah started a policy of repression and pressure on the Shiites and wrote to his agents to remove the names of Ali's friends from the Diwan and cut off their income from Bait al-Mal and not accept their martyrdom.[138] He also threatened those who cite the virtues of Imam Ali (a.s.), to the extent that the narrators referred to Ali (a.s.) as "a man from Quraish" and "one of the companions of the Messenger of God" and "Abu Zainab". [139] ]

Reasons for Imamate

After the martyrdom of his brother in 50 AH, Imam Hussain (a.s.) became Imamate and led the Shiites until the early days of 61 AH.[140] In addition to the general reasons they have presented to prove the Imamate of the Shia Imams, [141] Shia scholars have also argued for the specific reasons for the Imamate of each Imam; Sheikh Mufid has mentioned some hadiths of the Imamate of Hussain bin Ali (a.s.) in the book of guidance, including that the Prophet (s.a.w.) said: "The children of Hasan are the Imams of Qamaa o Qa'ada (translation: These two sons of mine [Hasan and Hussain] are Imams, whether they rise up or not.)" [142] Also, during his martyrdom, Imam Ali (a.s.) emphasized the Imamate of Hussein (a.s.) after Imam Hassan (a.s.) [143] and Imam Hassan (a.s.) also during his martyrdom, in his will to Muhammad bin Hanafiyah introduced Hussain bin Ali (a.s.) as Imam after him.[144] Shaykh Mofid has considered the Imamate of Imam Hussain to be fixed and definitive by arguing with these hadiths. According to him, Imam Hussain did not invite people to him until the death of Muawiyah, due to the observance of piety and the promise he had made in the peace story of Imam Hassan, but after the death of Muawiyah, he revealed his position and his position to those who They were not aware, he clarified.[145]

It is stated in the sources that before leaving Madinah in 60 AH, Husayn (a.s.) gave part of his wills and Imamate deposits to Umm Salama, the wife of the Prophet (pbuh)[146] and another part to Umm Salma before his martyrdom in the month of Muharram in 61 lunar year. His eldest daughter Fatima [147] gave them to Imam Sajjad (a.s.).

Adherence to the peace of Imam Hassan

During the reign of Muawiyah, Imam Hussain remained faithful to the peace treaty that his brother had made with Muawiyah [148] and in response to the letter of some Shiites who declared their readiness to accept his leadership and rise against the Umayyads, he wrote: "Now My opinion is not like that. As long as Muawiyah is alive, do not take action and hide in your homes and avoid doing things that will make you suspicious. If he died and I were alive, I would write my opinion to you".[149]

Taking a stance against Muawiya's actions

Although Imam Hussain did not do anything against him during the reign of Muawiyah, but according to Rasul Jafarian, a contemporary historian, the relations between Imam and Muawiyah and the conversations that took place between them show that Imam Hussain (a.s.) Politically, he did not accept the definitive legitimacy of Muawiya and did not submit to it.[150] The numerous letters that were exchanged between Husayn bin Ali (a.s.) and Muawiyah are one of them. He considered him great[151] and ordered his agents not to attack the son of the Messenger of God (PBUH) and avoid disrespecting him.[152]

Imam Hussain's answer to Mu'awiyah in calling for allegiance with Yazid

Yazid has shown his thoughts and opinions; You also ask for him what he asked for: pacifying dogs and letting pigeons fly, and hanging out with musical maidservants and other types of entertainment... [O Muawiyah] stop doing this! What good will it do you to meet God with a burden of sin, more than the burden of sin that you now bear from these people!?

Ibn Qutaiba, Al-Imamah and Al-Siyasah, 1410 AH, Vol. 1, p. 209.

Mu'awiya also emphasized the position of Hussain (a.s.) during his will to his son Yazid and considered him the most popular person among the people[153] and ordered to pass over Hussain if he is defeated, because he has a great right.[154]

Protest against the killing of Imam Ali's companions

Mu'awiyah's action in killing people like Hajar bin Adi, Amr bin Hamaq Khaza'i and Abdullah bin Yahya Hazrami was one of the cases that caused the strong protest of Imam Hussain (a.s.).[155] And according to the reports of many sources, he wrote a letter to Muawiya and condemned the killing of Imam Ali's companions, and while listing some of Muawiya's inappropriate actions, he criticized him and said: "I do not know anything better for myself and my religion than Jihad with you." In the continuation of this letter, it is stated: "I do not know of a bigger fitna than your rule over this nation".[156]

It has also been narrated that when Mu'awiyah met Imam Hussain (a.s.) during the pilgrimage [157], he said to him: "Have you heard what we did to Hujar and his companions and your father's Shiites?". Imam said: "What did you do?" Muawiya said: "We killed them, shrouded them, prayed over them and buried them." Hussain bin Ali (a.s.) said: "But if we kill your companions, we will not shroud them, we will not pray over them, and we will not bury them".[158]

Objection to Yazid's regency

In 56 AH, against the provisions of the peace agreement (about not appointing anyone as his crown prince and successor), Muawiya called the people to pledge allegiance to Yazid as his successor.

 

Khand [159] and some personalities, including Imam Hussein, refused to pledge allegiance. Imam Hussain in the assembly where Mu'awiya, Ibn Abbas and some courtiers and family members

 

Umayyads were present, he criticized Mu'awiya and, referring to Yazid's temperament, warned Mu'awiya from trying to succeed him, and while emphasizing his position and right, he refuted Mu'awiya's arguments to obtain allegiance to Yazid.[161]

Frazi from Husayn's (pbuh) sermon in Mina

If you were patient with the persecutions and endured the expenses and hardships in the way of God, the affairs of God would fall into your hands... But you dominated the oppressors and surrendered the affairs of God to them.. Your fear of death and your pleasure From the world, he enabled the oppressors to do this.

 

Tohf al-Aqool, p. 168.

Also, in another assembly where the general public was present, Imam Hussein, in response to Mu'awiyah's words about Yazid's merit, considered himself more deserving of the caliphate from an individual and family point of view, and introduced Yazid as a drunkard and a person of whims.[162]

Imam Hossein's sermon in Mina

Main text: Imam Hossein's sermon in Mina

In 58 AH, two years before Muawiya's death, Imam Hussain delivered a protest sermon in Mina.[163] At this time, Muawiya's pressure on the Shiites had reached its peak.[164] In this sermon, Hossein bin Ali, while enumerating the virtues of the Commander of the Faithful and Ahl al-Bayt and calling for enjoining the good and forbidding the evil and emphasizing the importance of this Islamic duty, warned the duty of the scholars and the need for them to stand up against the oppressors, as well as the disadvantages of the silence of the scholars against the oppressors. Kurd.[citation needed]

Reaction to the Caliphate of Yazid

After the death of Mu'awiya on 15 Rajab 60 AH, Yazid came to power[165] and decided to forcibly take allegiance from some of the elders who had not accepted his governorship, including Hussein bin Ali,[166] but Hussein (A.S.) He refused to pledge allegiance[167] and left Madinah with his family and friends on 28 Rajab for Mecca.[168]

In Mecca, he was welcomed by the people of Mecca and the pilgrims[169] and stayed in this city for more than four months (from 3 Sha'ban to 8 Dhu al-Hijjah).[170] During this time, the Shiites of Kufa, who learned about the non-loyalty of their third imam, wrote letters to him and invited him to Kufa.[171] To ensure the sympathy of the people of Kufa and the seriousness of their call, Husayn bin Ali sent Muslim bin Aqeel to Kufa to report the situation to him. After observing the people's reception and allegiance, Muslim called Imam Husayn to Kufa[172] and he also accompanied him. His family and companions left Makkah for Kufa on the 8th of Dhu al-Hijjah.[173]

According to some reports, Imam Hussain had learned of the existence of a conspiracy to kill him in Mecca, and therefore, in order to preserve the sanctity of Mecca, he left this city and went to Iraq.[174]

Karbala incident

The incident of Karbala, which led to the martyrdom of Hussain bin Ali (a.s.) and his companions, is considered the most important part of his biography. According to some reports, Imam Hussein (a.s.) was aware of his martyrdom before moving to Iraq. [Note 3] This incident occurred after he refused to pledge allegiance to Yazid. Hussain (a.s.) who had moved to this city with his family and companions at the invitation of the Kufians, faced an army under the command of Har bin Yazid Riahi in an area called Dhu Hasm and had to change his direction. 175]

Imam Hussain (AS)

And upon the cause of Islam, peace be upon him.

 (Translation: If the ummah falls under a ruler like Yazid, it has recited the Fatiha of Islam!)

Ibn Atham al-Kufi, al-Futuh, vol. 5, p. 17.

According to most sources, they reached Karbala on the second day of Muharram[176], and the next day, an army of 4,000 people from the people of Kufa under the command of Umar bin Saad entered Karbala.[177] According to historical reports, several negotiations were conducted between Husain bin Ali and Umar Saad;[178] but Ibn Ziyad was not satisfied except for Husain's (pbuh) allegiance with Yazid or war.[179]

On the evening of Tasu'a, Omar Saad's army prepared for war; But Imam Hossein took a respite that night to pray to God.[180] On the night of Ashura, he spoke for his companions and took the oath of allegiance from them and allowed them to leave. But they emphasized on his loyalty and support.[181]

The war started in the morning of Ashura and by noon many of Hussein's companions were martyred.[182] During the war, Har bin Yazid, one of the commanders of the Kufa army, joined Imam Hussein.[183] After the companions were killed, the Imam's relatives went to the field, the first of them was Ali Akbar [184] and they were also martyred one after the other. Then Husayn bin Ali (a.s.) went to the square and was martyred on the evening of the 10th day of Muharram, and Shamar bin Dhil al-Jushan[185] and according to Sinan bin Anas[186] beheaded him. Sir Hussain bin Ali was sent to Ibn Ziyad on the same day.[187]

Umar Saad, in the execution of Ibn Ziyad's command, ordered some horses to gallop over Husain's body and crush his bones.[188] Women, children and Imam Sajjad (a.s.) who was sick that day, were captured and sent to Kufa and then to Sham.[189] The body of Imam Hussain (a.s.) and about 72 people [190] of his companions were buried on the 11th [191] or 13th of Muharram by a group of Bani Asad and according to a narration in the presence of Imam Sajjad (a.s.) in the same place of martyrdom [192]. ]

Views and consequences of Imam Hossein's uprising

There are different views about the movement of Imam Hussain (a.s.) from Medina to Mecca and from there to Kufa and the war with Omar Saad's troops in Karbala. According to Mohammad Esfandiari, Ashura scholar, the most famous theory is that Hossein bin Ali's goal in the uprising was martyrdom. This theory has many supporters, including Lotfollah Safi, Morteza Motahari, Seyed Mohsen Amin and Ali Shariati.[193] Based on another point of view, Imam Hossein rose to form a government. From the past, Seyyed Morteza [194] and Salehi Najafabadi, one of his contemporaries, have this view in the book of Shahid Javid [195]. According to Sehti

Many people like Sheikh Mufid, Sheikh Tusi, Seyyed Ibn Tavus and Allameh Majlisi are against this view.[196] Some, like Sheikh Alipanah Eshtredi, have considered the move of the third Imam of the Shiites not to rise and fight, but simply to save lives.[197]

The uprising of Imam Hussain (a.s.) led to the awakening of many groups, and immediately after his martyrdom, revolutionary and protest movements began and continued for many years. The first objection was Abdullah bin Afif[198]'s confrontation with Ibn Ziyad. The uprising of Tawabin, the uprising of Mukhtar, the uprising of Zayd bin Ali, and the uprising of Yahya bin Zayd are also among them. [source needed] Also, in the black uprising of Jamgan led by Abu Muslim Khorasani against the Umayyads, the motto of Al-Hussein was also used[199]. It led to the fall of the Umayyads.[citation needed] The Islamic revolution of Iran was also inspired by the uprising of Imam Hussein (a.s.) and according to Imam Khomeini, "Our country would not have won if it were not for these sermons, speeches, mourning and mourning gatherings." Everyone rose under the banner of Imam Hussain - may God bless him and grant him peace." [200]

In the field of public culture, Muslims and even followers of other religions consider Hussain bin Ali (a.s.) as a symbol and example of sacrifice, non-oppression, freedom, protection of values, and right-seeking.[201]

Features and virtues

The main writings: Ahl al-Bayt (a), Ashab al-Kasa, Mubahlah and Aya Tathir

Appearance

In most of the hadith, historical and royal sources, the similarity of Hussain (a.s.) to the Holy Prophet (s.a.w.) has been mentioned[202] and in a narration, he has been considered to be the most similar person to him.[203] It has been said about him that sometimes he wore a fur dress or a fur turban[204] and dyed his hair and features.[205]

 

The phrase "Peace be upon you, Sayyid Shabab Ahl al-Jannah" above one of the doors of Imam Hussain's (AS) shrine.

from the prophet

Several traditions of the Prophet (PBUH) have been narrated about his virtues, including:

Hassan and Hossein are the lords of the youth of heaven.[206]

On the right side of the throne is written "Hussein is the light of guidance and the ship of salvation". [Note 4]

Hussein is from me and I am from Hussein.[207]

Whoever loves these two (Hasan and Hussain) has loved me, and whoever is enmity with them has enmity with me.[208]

Prophecy of martyrdom

There are many narrations about the prophecy of the martyrdom of Hussain bin Ali (pbuh)[209], including in the hadith of Loh, it is mentioned by the Prophet (pbuh) that God honored Hussain with martyrdom and made him the best of martyrs.[210] In volume 44 of Bihar al-Anwar, chapter 30, Majlesi has narrated narrations about how God gave the news of Hussein's martyrdom to some of his prophets, including Adam, Noah, Ibrahim, Zakaria and Muhammad (pbuh), and they wept over him [211]. ] It is also narrated that Amir al-Mu'minin (a.s.) on the way to Safin, when he reached Karbala, pointed to a place with his finger and said: This is the place where their blood was shed.[212]

Dignity and miracles

In some narrations, distinctive characteristics of Imam Hussain have been listed, such as the fact that he miraculously drank milk from the finger of the Prophet (PBUH) [213] and an angel with a broken wing named Fitras was saved by his blessing, and from then on, he became the agent of greeting pilgrims. [214] It is also mentioned in the hadiths that God has placed healing in Hossein's (pbuh) prayer and answering prayers next to his grave (under his dome).[215] More than 300 characteristics specific to Imam Hussain are listed in the book al-Khazad al-Husainiyyah.[216]

Moral characteristics

He sat with the poor, accepted their invitation and ate with them and invited them to his house and did not spare them what he had in the house.[217] One day someone in need asked him for help. Imam, who was praying, shortened his prayer and gave him whatever he had.[218]

He used to free his slaves and maidservants in return for their good behavior. It has been said that he freed a slave girl whom Mu'awiya had sent as a gift along with a lot of property and clothes in exchange for reciting verses from the Qur'an and writing a poem about the end of the world and the death of humans, and gave her those properties.[219] Also, one day, a maid presented him with a bouquet of flowers. He freed that slave. They said that you released him only for a bouquet of flowers? Referring to the verse, Imam Hussain (a.s.) said: God has taught us manners like this.[221]

Imam Hussain (a.s.) was very forgiving and was known for his generosity[222] but in his forgiveness he tried to respect Imam Hassan (a.s.) and helped others a little less than his brother.[223] It is stated in the sources that he went to Hajj on foot 25 times.[224]

Mourning and pilgrimage

 

An example of vertical inscriptions with verses from the twelve stanzas of Mohtsham, which are used in mourning ceremonies.

Muharram mourning

Shiites (and sometimes non-Shiites) mourn Imam Hussein and the martyrs of Karbala in the month of Muharram. Shiites have rituals for this mourning, the most common of which are chanting the Rosary, kissing the chest, tazizia, drawing icons and reading pilgrimages such as Ashura pilgrimage, Waris pilgrimage, and holy area pilgrimage individually and in groups.[225]

Mourning for Imam Hussain (AS) started from the first days after Ashura[226] and according to a narration, when the prisoners of Karbala were present in Syria, the women of Bani Hashem mourned for several days by wearing black clothes.[227] After the Shiite governments came to power and the pressure was removed from the Shiites, mourning became official.[228]

According to historical and hadith reports, Shia imams attached special importance to mourning and crying in the mourning of Hussain bin Ali, and ordered Shiites to do this and keep alive the memory of Ashura.[229]

Pilgrimage to Imam Hussain (AS)

In the hadiths of the Innocents, pilgrimage to Imam Hussain (a.s.) has been emphasized a lot and it is considered one of the best and most virtuous deeds [230] and according to a group of hadiths, its reward is equal to Hajj and Umrah.[231]

In the comprehensive books of pilgrimages, several absolute pilgrimages that he read at any time

[232] and several special pilgrimages that are recited at specific times [233] have been collected for Imam Hussain (AS). Ashura Pilgrimage, Waris Pilgrimage and Holy District Pilgrimage are the most famous of these pilgrimages.

Fortieth Hosseini

Main articles: Hosseini Arbaeen, Arbaeen Pilgrimage and Arbaeen March

Forty days after the martyrdom of Imam Hussain (AS), which is called Arbaeen Hussaini or Arbaeen Day, many Shiites go to visit the tomb of Imam Hussain (AS). According to the historical reports of Jabir bin Abdullah Ansari, on this day he appeared as the first pilgrim [234] at the tomb of Imam Hussain (AS). According to Lahof, the captives of Karbala also visited the martyrs of Karbala on the Arbaeen day in the same year 61 AH and on their way back from Syria to Medina.[235]

The recommendation of Arbaeen pilgrimage has caused Shiites, especially the residents of Iraq, to ​​move to Karbala every year from different places. This movement, which is often done on foot, is one of the most crowded marches in the world. According to news sources, in 2018. More than 18 million pilgrims participated in this ceremony.[236]

Haram and Haer Hosseini

The red flag above Imam Hossein's dome as a sign of bloodlust[237]

The shrine area of ​​Imam Hossein (AS) is called Haer Hosseini. The area of ​​Ha'er has special virtues and jurisprudence rules, and the traveler can complete his prayer in it.[238] There are several opinions about the exact area of ​​Ha'er, and they say that the minimum area is an area with a radius of 11 meters from the grave of Imam Hossein, which has the highest degree of virtue.[239]

Shrine of Imam Hossein (AS) and destruction of Imam Hossein's shrine

According to the available reports, the first building of the Shrine of Hussein bin Ali (AS) was built during the time of Mukhtar Thaghafi and by his order, and from that date until now, the building of the shrine has been renewed and expanded many times.[240] Imam Hussain's shrine was destroyed several times by the hands of some Abbasid[241] and Wahhabi[242] caliphs; Among others, Mutawakkul Abbasi ordered to plow the land of Haer and close the water on the tomb.[243]

 

Musnad al-Imam al-Shaheed containing a collection of the sayings of Imam Hossein (a.s.)

In numerous hadith and historical sources, the spiritual legacy of Hussain bin Ali (AS) has been narrated including his words, prayers, letters, poems, sermons and his will. All these works are collected in the book Musnad al-Imam al-Shaheed authored by Azizullah Attardi and the book Encyclopaedia of the Words of Imam al-Hussein.

Speeches: Due to the political conditions during the reign of Mu'awiyah, there were not many narrations of Imam Hussain [244] and many of the words that were narrated from him were during his journey from Madinah to Karbala.[245] The words of the third imam of the Shiites on topics such as religious issues, rulings and morals have been reported in Islamic sources.[246]

Duas: About 20 duas and supplications have been narrated from him in the book Musnad al-Imam al-Shaheed. The most famous of these prayers is the prayer of Arafat, which was recited on the day of Arafat in the desert of Arafat.[247]

Attributed Poems: Poems have been attributed to Imam Hussain (AS). Mohammad Sadegh Karbasi collected these poems in the book "Diwan al-Imam al-Hussein" in two volumes and examined them from a documentary and literary point of view.[248]

Sermons and Will: In some sources, Imam Hussein's sermon in Mina[249] and his sermon on the day of Ashura[250] as well as his written will to his brother Muhammad Hanafiyah, in which he explained the purpose of his movement,[251] reports has been

Letters: 27 letters from Hossein bin Ali (a.s.) have been collected in the book Makatib al-Imam.[252] Some of these letters are addressed to Muawiyah and another part is addressed to different people and on different topics.

Some famous sayings:

• If you have no religion and do not fear the Day of Resurrection, be free in this world.[253]

• People are slaves of the world and religion is the hang of their tongues; As long as life is to their liking, they adhere to religion, but when they are tested by evil, religious people are few.[254]

People's needs for you are one of God's blessings; Don't get tired of the blessings that turn into punishment.[255]

Death with dignity is better than life with humiliation.[256]

I did not stand up because of drunkenness, corruption, and oppression, but to reform the nation of my ancestor Muhammad (PBUH). I want to enjoin good and forbid evil.[257]

• Whoever wants to achieve something by disobeying God, he will lose what he hopes for sooner and will be caught sooner by what he fears.[258]

More than five hundred historical, hadith, jurisprudential, exegetical and theological sources have been referred to in Imam Hossein's Encyclopaedia to examine the personal and social life of Imam (a.s.).

 

List of books about Imam Hussein (AS)

Many works have been written about the personality and life of Hossein bin Ali (a.s.) in the form of encyclopedias, biographies, obituaries, and analytical history, which have been introduced in more than forty books and articles on the subject of "Bibliography of Imam Hossein"[259], including in " Exclusive bibliography of Imam Hossein", 1428 works are named with publication specifications.[260] Agha Bozor Tehrani has also introduced 985 books in this field in Al-Dhari'a book.[261]

Some of the most important works in this field are:

In addition to presenting a comprehensive obituary, topics such as the historiography of Ashura, the philosophy of Imam Hossein's uprising, the historical course of mourning and the biography of Imam Hossein's companions have been examined in the comprehensive obituary of Seyyed al-Shahda.

Encyclopedia:

1. Encyclopaedia of Imam Hossein authored by Mohammad Mohammadi Rayshahri in 14 volumes.

2. Al-Husainiyyah Encyclopaedia authored by Mohammad Sadegh Karbasi, which was published until 1388. 90 volumes have been published.[262]

3. Ashura culture written by Javad Mohaddisi.

 

biography, diary:

1. Life of Imam al-Hussein, written by Baqer Sharif Qurashi in 3 volumes.

2. The translation of Imam al-Husayn (a.s.) written by Ibn Adim (died 660 A.H.) in one volume. This book is an excerpt from the ten-volume collection "Baghiya al-Talab fi Tarikh Aleppo" which was compiled and published by Abdul Aziz Tabatabaei.

3. The section related to Imam Hussain in the book "Al-Taqabat al-Kubari" by Ibn Saad, which was published in an independent book titled "Tarjama Imam Hussain and Muqtala".

4. The section related to Imam Hussein in the book

 

 

"History of Madinah Damascus" by Ibn Asaker, which is titled "Translation of Imam al-Hussein, Tarikh Mod

"Damascus Yen" is published independently.

5. The life of Imam Hossein by Seyyed Hashem Rasouli Mahalati

Death:

Any written report that contains information about the murder or martyrdom of one of the prominent figures in history is called Maktal.[263] The first maqtal written in Arabic about the third Imam of Shiites is the maqtal al-Hussein by Abu Mokhnaf, which was written in the second century.[264] Some other books on the death of Imam Hussain are:

1. The death of al-Hussein written by Muwafq bin Ahmad Khwarazmi.

2. Seyyed al-Shaheda Jame Mosque, a research group under the supervision of Mehdi Peshwai.

3. Allahoof Ali Qatali al-Touf written by Seyyed Ibn Taus.

Historical-analytical:

1. After fifty years written by Seyyed Jafar Shahidi.

2. Shahid Javid written by Salehi Najafabadi.

3. Hosseini's saga by Morteza Motahari.

4. Review of the history of Ashura, written by Mohammad Ibrahim Aiti

articles:

Many articles have been written about the personality and life of Hussain bin Ali (AS). A part of them, which was collected after the call for articles, has been published in two books, "Collection of Articles of the National Congress of Hosseini's Saga" and "Studies and Researches of the Conference of Imam Al-Hussein".

Footnote

1. ↑ Sheikh Tusi, Misbah al-Mutahjad, 1411 AH, p. 826. Mofid, Al-Irshad, 1413 AH, vol.2, p.27.

2. ^ Yousefi Gharavi, Al-Tarikh al-Islami Encyclopedia, 1417, vol. 3, p. 130.

3. Al-Mifid, Al-Arshad, 1413 AH, Volume 1, pp. 166-171. Ibnshahr Ashub, 1376 AH, vol.3, p.144.

4. ^ Majlisi, Bihar Anwar, 1363, vol.10, p.121.

5. ^ Dhahabi, History of Islam and the deaths of famous people, 1409 AH, vol. 3, p. 485.

6. ↑ ​​Ibn Shahr Ashub, al-Manaqib, 1379 AH, vol. 3, p. 168.

7. ↑ Ibn Abd al-Barr, al-Istiyab fi Marafah al-Ashab, 1412 AH, vol. 3, p. 939.

8. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p. 165.

9. ^ Tabarsi, Taj Al-Mawalid, 1422 AH, p.82.

10. ^ Tabari, Tarikh Tabari, 1387, vol. 5, p. 253: year 51; Yaqoubi, Tarikh Yaqoubi, Dar Sader, vol. 2, p. 231: year 52; Masoudi, Moruj al-Dahahab, 1409, vol. 3, p. 188: year 53.

11. ↑ Ibn Shuba Harrani, Tohf al-Aqool, 1404, p. 68.

12. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 339.

13. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417, vol. 3, p. 160; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.34.

14. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 381.

15. ^ Sabat bin Al-Jawzi, Taqret al-Khwas, 1418, p. 220.

16. ^ Masoudi, Moruj al-Dahahab, 1409, vol.3, p.54.

17. ↑ Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.66.

18. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.84.

19. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, pp. 90-91.

20. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, pp. 95-112.

21. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.27.

22. ↑ See: Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 287; Muslim, Sahih Muslim, 1423 AH, vol.15, p.190.

23. ↑ Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413, vol.1, p.168.

24. ^ Zamakhshari, Al-Kashaf, 1415 AH, under verse 61 of Aal Imran; Fakhr Razi, al-Tafsir al-Kabir, 1405 AH, under verse 61 of Surah Al-Imran.

25. ↑ Ahmad bin Hanbal, Musnad Ahmad, Dar Sadr, vol. 1, p. 331; Ibn Kathir, Tafsir al-Qur'an, 1419 AH, vol. 3, p. 799; Shoukani, Fath al-Qadir, Alam al-Katb, vol. 4, p. 279.

26. ↑ Yaqoubi, Tarikh Al-Yaqoubi, Dar Sadir, vol. 2, p. 226; Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 363.

27. ↑ Ibn Sa'd, Tabaqat Al-Kubari, 1418, Vol. 10, pp. 414-416.

28. ↑ Ibn Saad, Tabaqat Al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 395; Ibn Abi Shaiba, al-Musnaf, 1409 AH, vol. 7, p. 269.

29. ^ Haj Manochehri, "Hossein (a.s.), Imam", p. 681.

30. ^ Haj Manouchehri, "Hossein (a.s.), Imam", p. 686.

31. ^ Muhaddi, Farhang Ashura, 2013, p. 372.

32. ↑ Department of History of the University and Hoza Research Center, History of Shiism, 2013, p. 21.

33. ^ Haj Manouchehri, "Hossein (as), Imam", p. 687.

34. ^ Haj Manouchehri, "Hossein (a.s.), Imam", p. 689.

35. ^ Haj Manouchehri, "Hossein (a.s.), Imam", p. 681; Muhaddi, Farhang Ashura, 2013, p. 508.

36. ↑ Muslim, Sahih Muslim, 1423 AH, vol.15, p.190; Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, 1418, vol. 10, pp. 376-410; Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.7; Ibn Kathir, Tafsir al-Qur'an, 1419 AH, vol. 3, p. 799; See also: Hosseini Shahroudi, "Imam Hussein (a.s.) and Ashura from the perspective of Sunnis"; Ayoub, "The virtues of Imam Hussain, peace be upon him, in the hadiths of Sunnis".

37. ↑ Ayoub, "Virtues of Imam Hussain, peace be upon him, in the hadiths of Sunnis".

38. ↑ Abu Bakr bin Arabi, al-Awasim min al-Qawasim, al-Maktab al-Salafiya, p. 232.

39. ↑ Ibn Taymiyyah, Minhaj Sunnah al-Nabawiyah, 1406 AH, vol.4, p.530-531.

40. ^ Lahori, "In the meaning of Islamic freedom and the incident of Karbala", Ganjur website.

41. ↑ Ibn Khaldun, Tarikh Ibn Khaldun, Dar Ihya al-Trath al-Arabi, Vol. 1, p. 217.

42. ↑ Ibn Khaldun, History of Ibn Khaldun, Revival of Al-Tarath al-Arabi, Vol. 1, p. 216.

43. ^ Alousi, Ruh al-Ma'ani, 1415 AH, vol.13, p.228.

44. ^ Akkad, Abul-Shohada, 1429 AH, p. 207.

45. ^ Akkad, Abul Shuhada, 1429 AH, p. 141.

46. ​​^ Taha Hossein, Ali and Banouh, Dar al-Maarif, p. 239.

47. ↑ Farrukh, Renewal of Muslims and Islam, Dar al-Kitab al-Arabi, p. 152.

48. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol.2, p.27; Ahmad Ibn Hanbal, Al-Musnad, Dar Sadr, Vol. 1, pp. 98, 118.

49. ↑ Ibn Shahr Ashub, al-Manaqib, 1379 AH, vol. 3, p. 397; Ibn Sa'd, Al-Tabataq al-Kubara, vol. 10, p. 244.

50. ↑ Ibn Saad, Tabaqat al-Kubari, 1968, vol. 6, p. 357; Ibn Athir, Asdal Ghabah, Beirut, vol. 2, p. 10.

51. ↑ Ibn Manzoor, Lasan al-Arab, 1414 AH, vol.4, p.393; Zubaydi, Taj al-Arus, 1414 AH, vol.7, p.4.

52. ↑ Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, vol. 13, p. 171.

53. ↑ Ibn Saad, Tabaqat Al-Kubari, 1418 AH, Vol. 10, pp. 239-244; Majlesi, Bihar al-Anwar, 1363, vol.39, p.63.

54. ↑ Mohammadi Rishahri, Encyclopaedia of Imam Hossein, 1388, Vol. 1, pp. 194-195.

55. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1414 AH, vol.2, p.27.

56. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.27; Ibn Abi Shiba, al-Musnaf, 1409 AH, vol. 8, p. 65; Ibn Qutaiba, al-Maarif, 1960, vol. 1, p. 213.

57. ^ Muhaddi, Farhang Ashura, 2013, p. 39.

58. ↑ Ibn Abi al-Thalaj, Tarikh al-Aima, 1406 AH, p. 28; Ibn Talha Shafi'i, Ma'ad al-Sawul, 1402 AH, vol. 2, p. 374; For a list of titles

                                                                                                                                  Imam Hussain (a.s.) see: Ibn Shahr Ashub, Manaqib al Abi Talib, 1385, vol.4, p.86.

59. ↑ Ibn Shahr Ashub, Manaqib Al Abi Talib, 1385, vol.4, p.86.

60. ↑ See: Hamiri, Qarb al-Asnad, 1413 AH, pp. 100-99; Ibn Qulawiyya, Kamel al-Ziyarat, 1417 AH, pp. 216-219; Sheikh Tusi, Amali, 1414 AH, pp. 49-50.

61. ↑ Ibn Qulawiyya, Kamel al-Ziyarat, 1356 AH, p. 176.

62. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 3, p. 142; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.127; Moghrizi, Umtaa al-Isma, 1420 AH, vol. 6, p. 19.

63. ↑ Mohammadi Rishahri, Imam Hossein's encyclopedia, 1388, vol. 1, pp. 474-477.

64. ^ Yaqoubi, Tarikh Eliaqoubi, Beirut, vol. 2, p. 246; Dolabi, Al-Dhariya al-Tahira, 1407 AH, pp. 102, 121; Tabari, Tarikh Tabari, 1962, vol. 2, p. 555; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1414 AH, vol.2, p.27.

65. ^ Kilini, Al-Kafi, 1365, vol. 1, p. 463; Sheikh Tusi, Tahzeeb al-Ahkam, 1401 AH, vol. 6, p. 41; Ibn Abd al-Barr, al-Estiyab, 1412 AH, vol. 1, p. 392.

66. ↑ Ibn al-Moshhadi, al-Mazar [Al-Kabir], 1419 AH, p. 397; Sheikh Tusi, Misbah al-Mutahjad, 1411 AH, pp. 826, 828; Seyyed bin Taus, Iqbal al-Amal, 1367, pp. 689-690.

67. ↑ Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.27.

68. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol. 2, p. 129; Moghrizi, Umtaa al-Isma, 1420 AH, vol. 12, p. 237; Ibn Kathir, Al-Badaiya and Al-Nahaiya, Dar al-Fikr, vol. 6, p. 230.

69. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 465.

70. ↑ Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol. 2, p. 129; Moghrizi, Umtaa al-Isma, 1420 AH, vol. 12, p. 237; Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahiya, Dar al-Fikr, vol. 6, p. 230.

71. ^ Samavi, Absar al-Ain, 1419 AH, p. 93.

72. ^ Tirmidhi, Sunan Tirmidhi, 1403 AH, vol. 5, p. 323.

73. ^ Ahmad bin Hanbal, al-Musnad, Beirut, vol. 5, p. 354; Tirmidhi, Sunan Tirmidhi, 1403 AH, vol. 5, p. 322; Ibn Hibban, Sahih, 1993, vol. 13, p. 402; Hakim Neishaburi, al-Mustadrak, 1406 AH, vol. 1, p. 287.

74. ↑ Ibn Qolwieh Qomi, Kamel al-Ziyarat, 1356 AH, p. 50.

75. ↑ Ibn Saad, Tabaqat al-Kubari, 1968, vol.6, pp. 406-407; Sheikh Sadouq, Ayoun Akhbar al-Reza, 1363, vol. 1, p. 85; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol. 1, p. 168.

76. ↑ Ibn Saad, Tabaqat al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 369.

77. ↑ Mohammadi Rishahri, Encyclopaedia of Imam Hossein, 1388, vol.2, p.325.

78. ↑ Ibn Saad, Tabaqat al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 394; Dhahabi, Tarikh al-Islam, 1993, vol.5, p.100; Ibn Shahrashob, Manaqib al Abi Talib, 1379, vol.4, p.40; Baghdadi, History of Baghdad, 1412 AH, Vol. 1, p. 152.

79. ↑ Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, vol. 14, p. 175; Sabt bin Jozi, Tazkira Al-Khawas, 1418 AH, pp. 211-212.

80. ^ Kalini, Al-Kafi, 1365, vol.8, pp. 206-207; Ibn Abi al-Hadid, Commentary on Nahj al-Balagha, 1385-1387 AH, vol.8, pp. 253-254.

81. ^ Ibn Khaldun, Al-Abar, 1401 AH, Vol. 2, pp. 573-574.

82. ^ Tabari, Tarikh Tabari, 1387 AH. Vol. 4, p. 269.

83. ↑ Ibn Qutiba, Al-Maarif, 1992, p. 568; Balazri, Fatuh al-Baldan, 1988, p. 326; Moghdisi, al-Mashad and al-Tarikh, School of Al-Taqwa al-Diniya, vol.5, p.198.

84. ↑ Jafar Mortaza, Al-Hayat al-Siyasiya for Imam al-Hasan, Dar al-Sirah, p. 158.

85. ^ Ibn Qutaiba, Al-Imamah and Al-Siyasah, 1410, vol.1, p.59; Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 5, p. 558.

86. ↑ Mohammadi Rishahri, Imam Hossein's encyclopedia, 1388, vol. 2, pp. 331-332.

87. ^ Jafar Mortaza, Sahih Man Sira Imam Ali (AS), 1388, p. 313.

88. ^ Seyyed Morteza, Al-Shafi fi al-Umamah, 1410 AH, vol. 4, p. 242.

89. ^ Majlesi, Bihar al-Anwar, 1363, vol.10, p.121.

90. ↑ Sheikh Mufid, Al-Jamal, 1413, p. 348; Dhahabi, History of Islam, 1409 AH, vol. 3, p. 485.

91. ^ Nasr bin Mozam, Waqqa al-Safin, 1382 AH, pp. 114-115.

92. ^ Ibn Atham, al-Futuh, 1411, vol.3, p.24; Ibn Shahr Ashub, al-Manaqib, 1379 AH, vol. 3, p. 168.

93. ^ Majlisi, Bihar Anwar, 1363, vol.44, p.266.

94. ^ Erbali, Kashf al-Ghamma, 1421 AH, vol. 1, p. 569; Nahj al-Balagheh, research by Sobhi Saleh, sermon 207, p. 323.

95. ↑ Ibn Abd al-Barr, al-Estiyab, 1412 AH, vol. 3, p. 939.

96. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol. 5, p. 147.

97. ^ Ibn Qutaiba, Al-Imamah and Al-Siyaseh, 1410, vol. 1, p. 181; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1414 AH, vol.1, p.25.

98. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol.3, p.220; Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, Volume 2, pp. 497-498.

99. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 291; Ibnshahrashob, al-Manaqib, 1379 AH, vol. 3, p. 401.

100. ^ Ibn Qutaiba Dinuri, Al-Imamah wa Al-Siyasah, 1410 AH, Vol. 1, p. 184.

101. ^ Dinouri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, p. 221.

102. ↑ Sheikh Tusi, Ikhtet Marafah Al-Rajal (Rajal Kashi), 1348, p. 110.

103. ↑ Sheikh Tusi, Ikhtaat Marafah Al-Rajal (Rajal Kashi), 1348, p. 110.

104. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol.2, p.32.

105. ↑ Ibn Atham, al-Futuh, 1411, vol. 4, p. 292; Ibn Shahr Ashub, Al-Manaqib, 1379, Vol. 4, p. 35.

106. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.160; Ibn Asaker, History of Madinah Damascus, 1415 AH, vol. 13, p. 267.

107. ↑ Jafarian, Intellectual and Political Life of Shiite Imams, 2001, pp. 157-158.

108. ^ Dinouri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, p. 220.

109. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 3, p. 150.

110. ^ Dinouri, Al-Akhbar al-Tawal, 1368, pp. 221-222.

111. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.165; Ibn Jozi, al-Muntazem, 1992, vol. 5, p. 184.

112. ^ Mus'ab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, 1953 AD, Vol. 1, pp. 57-59; Bukhari, Sir Al-Silsilah Al-Alawiyyah, 1381 A.H., Vol. 1, p. 30; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.135.

113. ^ Tabari, Dalai al-Umamah, 1408 AH, vol. 1, p. 74; Ibn Shahr Ashub, Manaqib Al Abi Talib, 1379 AH, vol.4, p.77; Ibn Talha Shafi'i, Ma'ad al-Sawul, 1402 AH, vol. 2, p. 69.

114. ↑ See: Motahari, Mutual Services of Islam and Iran, 1380, pp. 131-133; Shariati, Alavi Shiism and Safavi Shiism, 1377, p. 91; Dehkhoda, Dehkhoda dictionary, 1377, p...; Shahidi, Life of Ali Ibn Al-Hussein (AS), 1365, p. 12.

115. ^ Esfahani, Muqatil al-Talbiyin, 1405 AH, p. 59; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.135.

116. ↑ Ibn Kathir, Al-Badaiya and Al-Nahaiya, 1408 AH, Vol. 8, p. 229.

117. ^ Mus'ab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, 1953, vol. 1, p. 59; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol. 5, p. 468; Bukhari, Surr al-Sillas al-Alawiyyah, 1381 AH, vol.1, p.30.

118. ^ Musab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, 1953, p. 57; Yaqoubi, Tarikh Eliaqoubi, Beirut, vol 2, pp. 246-247; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.446.

119. ^ Moghrizi, Umtaa al-Isma, 1420 AH, vol. 6, p. 269.

120. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.446; Esfahani, Muqatil al-Talbeyin, Dar al-Marafa, p. 80.

121. ^ Esfahani, Kitab al-Aghani, 1383 AH, vol.21, p.78.

122. ↑ Esfahani, Kitab Al-Aghani, 2013, vol. 21, p. 78.

123. ^ Subt Ibn Jozi, Tazkira Al-Khwas, 1401 AH, Vol. 1, p. 249.

124. ^ Mus'ab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, 1953, vol. 1, p. 59; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.135; Baihaqi, Labab Al-Ansab and Al-Qab and Al-Aqab, 1410 AH, Vol. 1, p. 349; Ibn Shahr Ashub, Manaqib Al Abi Talib, 1379 AH, Vol.4, pp. 77 and 113.

125. ^ Mus'ab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, 1953 AD, Vol. 1, p. 59; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.135.

126. ↑ Ibn-Fundh, Labab Al-Ansab, 1385, p. 355.

127. ^ Waez Kashfi, Rawda Al-Shahda, 2012, p. 484.

128. ↑ Ibn Shahr Ashub, Manaqib Al Abi Talib, Rasouli Mahalati Research, Vol. 4, p. 109; Tabari, Dalai al-Umamah, 1408 AH, vol. 1, p. 74.

129. ↑ Ibn Talha Shafi'i, Ma'ad al-Sawul, 1402 AH, vol. 2, p. 69.

130. ↑ Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, vol. 13, p. 262.

131. ↑ Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahaiya, Dar al-Fikr, vol. 5, p. 338; Siyuti, History of the Caliphs, 1425 AH, vol.1, p.149.

132. ^ Taqhosh, Umayyad State, 1389, p. 19.

133. ^ Taqhosh, Umayyad State, 1389, p. 19, quoted by Kandhalvi, Hayat al-Sahaba, vol. 3, p. 63.

134. ↑ Nasr bin Muzahm, Waqqa Safin, 1403, pp. 31-32.

135. ↑ Ibn Hajar Asqlani, Al-Asabah, 1415, vol.1, p.64; Ibn Kathir, Al-Badaiya and Al-Nahiya, Dar al-Fikr, vol. 6, p. 220.

136. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.14; Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahiya, Dar al-Fikr, vol. 8, p. 131.

137. ^ Taqhosh, Umayyad State, 1389, pp. 28-29.

138. ^ Tabarsi, Al-Ihtjaj, 1403 AH, Volume 2, p. 295.

139. ↑ Ibn Shahrashob, al-Manaqib, 1379, vol. 2, p. 351.

140. ^ Sabri, History of Farq Islami, 1388, vol. 1, p. 181.

141. ↑ As an example, look at: Sheikh Sadouq, Al-Atiqadat, 1414 AH, p. 104; Ibn Baboyeh Qomi, Al-Imamah and Tabsara, 1363, p. 104.

142. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1414 AH, vol.2, p.30.

143. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 297.

144. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 301.

145. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1414 AH, Vol.2, p.31.

146. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 304.

147. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 291.

148. ↑ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol.2, p.32; Ibn Shahr Ashub, Manaqib Al Abi Talib, 1379 AH, Vol. 4, p. 87.

149. ^ Dinuri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, p. 222; Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 3, p. 152.

150. ↑ Jafarian, Intellectual and Political Life of Shia Imams, 2013, p. 175.

151. ↑ Dhahabi, Seir Al-An-Nabla, 1993, vol.3, p.291.

152. ^ Dinuri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, p. 224; Kashi, Rizal Al-Kashi, 1348, p. 48.

153. ^ Ibn Saad, al-Baqat al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 441; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 322; Ibn Atham Kufi, al-Futuh, 1991, vol. 4, pp. 349-350.

154. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 322.

155. ^ Dinuri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, pp. 224-225; Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 5, pp. 120 and 121; Ibn Qutbiyah, Al-Imamah and Politics, 1410 AH, Volume 1, pp. 202-204.

156. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.5, pp. 121 and 122; Ibn Saad, Tabaqat al-Kubari, 418 AH, vol. 10, p. 440; Shaykh Tusi, Ikhtet Marafah al-Rijal (Rajal Keshi), 1348, p. 50; Dhahabi, History of Islam, 1409 AH, vol.5, p.6; Ibn Asaker, History of Madinah al-Damashq, 1415, vol. 14, p. 206.

157. ^ Tabarsi, al-Ihtjaj, 1403 AH, vol.2, p.296.

158. ↑ Yaqoubi, Tarikh Al-Yaqoubi, Dar al-Esq, vol. 2, p. 231; Shaykh Tusi, Ikhtet Marafah Al-Rijal (Rajal Kashi), 1348, p. 48; Erbali, Kashf al-Ghamma fi Marafah al-Imam, 1421, vol.1, p.574.

159. ↑ Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahaiya, Dar al-Fikr, vol. 8, p. 79.

160. ↑ Ibn Qutaiba, Al-Amamah and Al-Siyasa, 1410, vol.1, p.204.

161. ↑ Ibn Qutaiba, Al-Amamah and Al-Siyasa, 1410, vol.1, pp. 208-209.

162. ↑ Ibn Qutaiba, Al-Amamah and Al-Siyasah, 1410, vol. 1, p. 211.

163. ↑ Ibn Shuba Harrani, Tohf al-Aqool, 1404, p. 68.

164. ^ A group of historians, History of the uprising and death of Jame Seyyed al-Shohada, 1389, vol. 1, p. 392.

165. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.155; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 2019, vol.2, p.32.

166. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 338.

167. ^ Abu Mokhnaf, Maktal al-Hussein, Al-Alamiya Press, p. 5; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.33.

168. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol. 3, p. 160; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.34.

169. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.156; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.36.

170. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.66.

171. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, pp. 157-159; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Volume 2, pp. 36-38.

172. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol.2, p.41.

173. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417, vol. 3, p. 160; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.66.

174. ↑ Ibn Saad, Al-Tabaqaat al-Kubara, 1418, vol. 10, p. 450; Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahaiya, Dar al-Fakr, vol. 8, pp. 159 and 161.

175. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 A.H., vol.5, p.408, Ibn Maskawiyeh, Experiences of al-Umm, 1379, vol.2, p.67; Ibn Athir, Al-Kamel, 1965, vol.4, p.51.

176. ↑ Ibn Atham al-Kofi, al-Futuh, 1991, vol.5, p.83; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol. 5, p. 409; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.84; Ibn Moskawieh, The Experiences of All Nations, 1379, vol.2, p.68.

177. ^ Dinuri, Al-Akhbar al-Tawwal, 1368, p. 253; Belazari, Ansab al-Ashraf, vol. 3, p. 176; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol. 5, p. 409; Ibn Athir, Al-Kamel, 1965, vol.4, p.52.

178. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.414; Ibn Moskawieh, "Experiences of the world", 1379, vol. 2, p. 71.

179. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.182; Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 A.H., vol.5, p.414; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.88.

180. ↑ Tabari, Tarikh Al-Anhum and Al-Muluk, 1387 A.H., Vol. 5, p. 417; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.91.

181. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.91-94.

182. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, pp. 429-430.

183. ↑ Tabari, Tarikh Al-An'ulm and A Lemluk, 1387 AH, vol. 5, p. 427; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.99.

184. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387 AH, vol.5, p.446; Abolfaraj Esfahani, Muqatil al-Talbeyin, Daral al-Marafa, p. 80.

185. ^ Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413 AH, Vol. 2, p. 112; Khwarazmi, Maktal al-Hussein (AS), 1423 AH, vol. 2, p. 41; Tabarsi, Alwari, 1390, vol. 1, p. 469.

186. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387, vol.5, pp. 450-453; Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, 1968, vol. 6, p. 441; Abul Faraj Esfahani, Muqatil al-Talebin, Dar al-Merafah, p. 118; Masoudi, Moruj al-Zahb, 1409 AH, vol.3, p.62.

187. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.411; Tabari, History of Nations and Al-Muluk, 1387 A.H., Vol. 5, p. 456.

188. ↑ Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol. 2, p. 113, Balazri, Ansab al-Ashraf, vol. 3, p. 204; Tabari, Tarikh Al-Unulum and Al-Muluk, 1387 A.H., Vol. 5, p. 455; Masoudi, Moruj al-Zahb, 1409 AH, vol. 3, p. 259.

189. ↑ Tabari, Tarikh al-Unulum wa al-Muluk, 1387 AH, vol. 5, p. 456.

190. ↑ Tabari, Tarikh al-Anhum and al-Muluk, 1387, vol. 5, p. 455.

191. ↑ Tabari, Tarikh Al-Anhum and Al-Muluk, 1387 AH, Vol. 5, p. 455.

192. ^ Muqram, Maktal al-Hussein, 1426 AH, pp. 335-336.

193. ↑ Esfandiari, Ashura Zoology, 1387, p. 157.

194. ^ Seyyed Morteza, Tanziyeh al-Anbia, 1409 AH, pp. 227-228.

195. ^ Salehi Najafabadi, Shahid Javed, 1387, pp. 157-158.

196. ↑ Sehati Sardroudi, Ashurapzohi, 2015, pp. 296-299.

197. ↑ Eshtredi, why did the seven-year-old make a noise?, 2011, p. 154.

198. ^ Tabari, Tarikh al-Umm and al-Muluk, 1387, vol.5, pp. 458-459; Sheikh Mufid, Al-Arshad, 1413 AH, vol.2, p.117.

199. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, Vol. 9, p. 317.

200. ↑ Khomeini, Sahifah Noor, 1379, vol. 17, p. 58.

201. ^ "Ashura culture is trans-Muslim", World Islamic Peace Forum website.

202. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, Vol. 3, pp. 142, 453; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.27; Tabarani, Al-Mu'jam al-Kabir, Dar al-Nashr, vol. 3, p. 95.

203. ↑ Ahmad bin Hanbal, Al-Musnad, Dar Sadr, vol. 3, p. 261; Tirmidhi, Sunan al-Tirmidhi, 1403 AH, vol. 5, p. 325.

204. ^ Tabarani, Al-Mu'jam al-Kabir, Dar al-Nashr, vol. 3, p. 101.

205. ↑ Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, 1418, vol. 6, pp. 419-422; Ibn Abi Shiba, Al-Musnaf, 1409 AH, Vol. 6, pp. 3 and 15.

206. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.7; Sheikh Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, p.27.

207. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.142; Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, 1418 AH, vol. 10, p. 385.

208. ↑ Ibn Saad, Tabaqat Al-Kubari, 1418 AH, Vol. 10, p. 266; Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, Vol. 13, pp. 198 and 199; Arbeli, Kashf al-Ghama, 1421 AH, vol. 1, p. 602.

209. ^ Rayshahri, Imam Hossein's encyclopedia, 1388, vol.3, p.17-3.166.

210. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 528; Sheikh Tusi, Al-Ghaibah, 1411, p. 145.

211. ^ Majlesi, Bihar al-Anwar, 1363, vol. 44, pp. 223-249.

212. ^ Manqari, Waqqa Safin, 1403, p. 142.

213. ^ Kilini, Al-Kafi, 1362, vol. 1, p. 465.

214. ↑ Ibn Qulwayh, Kamel al-Ziyarat, 1356 AH, p. 66.

215. ↑ Ibn Shahrashob, al-Manaqib, 1379 AH, vol.4, p.82; Majlisi, Bihar al-Anwar, 1363, vol.98, p.69.

216. ↑ Shushtri, al-Khazad al-Husainiyyah, Sharif Razi, p. 20.

217. ↑ Ibn Saad, Tabaqat Al-Kubari, 1418 AH, Vol. 10, p. 411; Ibn Asaker, History of Madinah Damascus, 1415 AH, vol. 14, p. 181.

218. ↑ Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, vol. 14, p. 185.

219. ↑ Ibn Asaker, History of the Medina of Damascus, 1415 AH, Vol. 70, pp. 196-197; Also see: Ibn Hazm, al-Muhalli, Dar al-Fikr, vol. 8, p. 515; Arbeli, Kashf al-Ghama, 1426 AH, vol.2, p.476.

220. ^ Surah Nisa, verse 86.

221. ^ Erbali, Kashf al-Ghamma, 1421 AH, vol.1, p.575.

222. ↑ Mohammadi Rishahri, Imam Hossein's encyclopedia, 1388, vol.2, p.114-118.

223. ^ Sheikh Sadouq, Al-Khasal, 1403 AH, Vol. 1, p. 135.

224. ↑ Ibn Saad, Tabaqat Al-Kubari, 1418, vol. 10, p. 401; Ibn Abd al-Barr, al-Istiyab, 1412 AH, vol. 1, p. 397.

225. ↑ See: "Mourning of the month of Muharram is held in Southeast Asian countries", Abna News Agency; "Customs and customs of the people of different cities of Iran in the month of Muharram", Bitoteh website.

226. ^ Balazri, Ansab al-Ashraf, 1417 AH, vol.3, p.206.

227. ^ Majlesi, Bihar al-Anwar, 1363, vol. 45, p. 196.

228. ^ Ayeenvand, Sunnat Azadari wa Manqbat Khwani, 1386, pp. 65-66, quoted by Ibn Kathir, al-Badaiya wa al-Nahaiya, vol. 11, p. 183; Ibn Jozi, al-Muntazem, 1992, vol.7, p.15.

229. ^ Majlesi, Bihar al-Anwar, 1363, vol. 44, chapter 34, pp. 278-296.

230. ↑ Institute of Imam Hadi (AS), Jame Ziyarat al-Masoomin, 1389, vol.3, p.36-69.

231. ↑ Ibn Quluyyah, Kamel al-Ziyarat, 1356, pp. 158-161.

232. ↑ Mohammadi Rishahri, Encyclopaedia of Imam Hossein, 1388, vol. 12, pp. 452-256.

233. ↑ "Special Pilgrimages of Imam Hossein", Hozha information base..

234. ↑ Sheikh Tusi, Misbah al-Mutahjad, 1411, p. 787.

235. ↑ Ibn Tavus, Allahouf, 1414 AH, p. 225.

236. ^ "Statistics of Arbaeen pilgrims this year exceeded 18 million", Islamic Republic News Agency.

237. ^ "The mystery of that red flag", the website of the National Center for Answering Religious Questions.

238. ^ Tabatabaei Yazdi, Al-Arwa Al-Waghti, 1404 AH, Vol. 2, p. 164.

239. ^ Kalidar, History of Karbala and Ha'er al-Hussein (AS), 1376, pp. 51-52 and 58-60.

240. ^ Al Tomeh, Karbala and Holy Shrines, Mashar, pp. 112-89.

241. ↑ Abolfaraj Esfahani, Muqatil al-Talbiyin, Daral al-Marefa, p. 477.

242. ^ A group of writers, a new look at Ashura, 1387, p. 425.

243. ^ Sheikh Tusi, Al-Mali, 1414 AH, p. 327; Ibn Shahrashob, al-Manaqib, 1379, vol. 2, p. 211.

244. ↑ Mohammadi Rishahri, Encyclopaedia of Imam Hossein, 1388, vol. 13, pp. 13-14.

245. ^ Najmi, Sayings of Hussein bin Ali from Medina to Karbala, 1378, p.7.

246. ^ Baghral Uloom Research Institute (A.S.), Encyclopaedia of the Words of Imam al-Hussein, 1416 AH, Introduction, page Z.

247. ^ Majlisi, Bihar al-Anwar, 1363, vol.95, p.214.

248. ↑ Karbasi, Al-Husainiyyah Encyclopedia, Diwan al-Imam al-Husayn, 2001. C1 and 2.

249. ^ Ibn Shuba, Tohf al-Aqool, 1404 AH, pp. 237-240.

250. ^ Mofid, Al-Arshad, 1413, vol.2, pp. 97-98.

251. ^ Khwarazmi, Maktal al-Hussein, 1423, vol. 1, p. 273.

252. ^ Mianji, Makatib al-Alamah, 1426 AH, vol.3, pp. 156-83.

253. ^ Erbali, Kashf al-Ghamma fi Marafah al-Imam, 1421 AH, vol. 1, p. 592.

254. ^ Ibn Shuba, Tohf al-Aqool, 1404, p. 245.

2 55. ^ Erbali, Kashf al-Ghamma fi Marafah al-Imam, 1421 AH, vol. 1, p. 573.

256. ^ Ibn Shahrashob, al-Manaqib, 1379, vol.4, p.68.

257. ^ Khwarazmi, Maktal al-Hussein, 1423 AH, vol.1, p.273.

258. ^ Ibn Shuba, Tohf al-Aqool, 1404, p. 248.

259. ^ Esfandiari, "Bibliography of the bibliographies of Imam Hossein (a.s.)", p. 41.

260. ^ Safar Alipour, special bibliography of Imam Hossein, 1381, p. 255.

261. ^ Esfandiari, historical bibliography of Imam Hossein (AS), 1380, p. 491.

262. ^ "Familiarity with Hosseini's encyclopedia", website of al-Maqrez al-Husseini for studies.

263. ↑ Sahibi, Maktal and Maktalnagaran, 1373, p. 31.

264. ↑ Alamzadeh, "The first written death, the death of Abu Mokhnaf", Karab and Bala website.

notes

1. ↑ A group of Ismailis consider Hussain bin Ali (a.s.) as the second imam.

2. ^ Of course, cases of Muawiyah's clear opposition to religious appearances have been reported in history, including Mas'udi in Moruj al-Zhahab, who stated that Muawiyah performed the Friday prayer on Wednesday on the way to Safin. (Masoodi, Moruj al-Dahahab, 1409 AH, vol. 3, p. 32.)

3. ↑ In the book of Lahof, it is stated that Imam Hussain saw the Messenger of God (PBUH) [in a dream] before leaving for Iraq, who said to him: "Inna Allah Qad Shaa An Yarak Qatila" God wants to see you killed. (Ibn Taus, Lahof, 1348, p. 65.) It is also reported that before leaving for Iraq, he read a sermon and said: It seems that I see that the wolves of the desert, between Navavis and Karbala, are tearing me to pieces. 1421, vol. 1, p. 573.)

4. ↑ Al-Hussein bin Ali is greater in the heavens than he is on the earth, so it is written on the right of the Throne, a lamp of guidance and a ship of salvation. (Sheikh Sadouq, Kamal al-Din, 2015, vol. 1, p. 265.) This narration is narrated in the later sources and with a slight difference in wording compared to the original narration in the form of "Inna Al-Husayn Masabahu Al-Hudi wa Safinah Al-Najaa." It has become famous.

 

Sources:

• Ibn Abi al-Thalaj, History of Imams, in the collection of Nafisa fi Tarikh al-Imam, published by Mahmoud Marashi, Qom, Ayatollah Marashi Najafi Library, 1406 AH.

• Ibn Abi al-Hadid, Commentary on Nahj al-Balaghah, published by Muhammad Abulfazl Ibrahim, Cairo, 1385-1387 AH.

• Ibn Abi Shiba, Al-Musnaf Fi Ahadith and Antiquities, published by Saeed Muhammad Laham, Beirut, 1409 AH.

• Ibn Athir, Ali bin Abi al-Karam, Asad al-Ghabha fi Ma'rifah al-Sahhabah, Beirut, Dar al-Kitab al-Arabi, Beta.

• Ibn Athir, Ali bin Abi al-Karam, al-Kamal fi al-Tarikh, Beirut, Dar Sader-Dar Beirut, 1965.

• Ibn Atham, Ahmad, al-Futuh, Beirut, Dar al-Azwa, 1411 AH.

• Ibn Atham, Ahmad, al-Futuh, research: Ali Shiri, Beirut, Dar al-Awtah, first edition, 1991.

• Ibn Baboyeh Qomi, Abul Hasan bin Ali, Al-Umamah and Tabsra Man Al-Hira, research: Ali Akbar Ghafari, Tehran, Darul-e-Kitab al-Islamiya, 1363.

• Ibn Taymiyyah, Ahmad bin Abdul Halim, Minhaj Sunnah al-Nabawiyyah, research: Muhammad Rashad Salem, Imam Muhammad bin Saud Al-Islamiyyah Society, first edition, 1406 AH.

• Ibn Juzi, Abdul Rahman bin Ali, al-Muntazem fi Tarikh Tabari, researched by Muhammad Abdul Qadir Atta and Mustafa Abdul Qadir Atta, Beirut, Dar al-Kutb al-Alamiya, 1992.

• Ibn Hibban, Sahih Ibn Hibban, Research: Shoaib Arnout, Bija, Al-Rasalah, 1993.

• Ibn Hajar Asqlani, al-Asabah fi qassir al-sahabah, Beirut, Dar al-Kutub Al-Elamiya, 1415 AH.

• Ibn Hajar Asqlani, Al-Asabah fi Tamiyez Sahabah, research by Adel Ahmed Abdul Mojood and Ali Mohammad Moawad, Beirut, Darul Kitab Al-Alamiya, 1995.

• Ibn Hazm, al-Muhalli, research: Mohammad Shakir, Beirut, Dar al-Fikr, Bita.

• Ibn Khaldoun, History of Ibn Khaldoun, Beirut, Dar al-Fikr, 1401 AH and Dar Ihya al-Trath al-Arabi, 4th edition, no.

• Ibn Sa'd, Tabaqat al-Kubari, Ehsan Abbas, Beirut, 1968-1977.

• Ibn Sa'd, Al-Tabataq al-Kubara, Beirut, Dar al-Kutub al-Alamiya, second edition, 1418 AH.

• Ibn Shuba Harrani, Hasan bin Ali, Tohf al-Aqool, Qom, Jamia Modaresin, 1404 AH.

• Ibn Shahr Ashub, Muhammad Bin Ali, Manaqib Al Abi Talib, Qom, Hashem Rasouli Mahalati, Bita.

• Ibn Shahrashob, Muhammad Bin Ali, Manaqib Al Abi Talib, Qom, Allameh, 1379 AH.

• Ibn Shahrashob, Muhammad Bin Ali, Manaqib Al Abi Talib, Qom, Yusuf Baqa'i, 1385.

• Ibn Talha Shafi'i, the contents of Al-Sawul fi Manaqib al-Ar-Rasoul, published by Majid Ibn Ahmad Atiyeh, bija, bita.

• Ibn Abd al-Barr, Al-Istiyab fi Marafah al-Sahhab, research by Ali Muhammad al-Bajawi, Beirut, Dar al-Jeel, first edition, 1412 AH.

• Ibn Asaker, Ali Ibn Hasan, History of Madinah Damascus, Beirut, Dar al-Fakr, first edition, 1415 AH.

• Ibn Fandh Bihaqi, Ali bin Zayd, Labab al-Ansab wa al-alqab wa al-Aaqab, Tahghee, Mehdi Rajaee, Qom, School of Ayatollah al-Marashi, 1385.

• Ibn Fandh, Bayhaqi, Ali bin Zayd, Labab Al-Ansab and Al-Qab and Al-Aqab, published by Mahdi Rajai, Qom 1410 AH.

• Ibn Qutaiba Dinuri, Imamate and Al-Siyasah, Research by Ali Shiri, Beirut, Dar al-Al-Audha, first edition, 1410 AH.

• Ibn Qutaiba Dinuri, al-Ma'arif, the research of Akasha's wealth, Cairo, Al-Masriyyah al-Al-Katab, 1960.

• Ibn Qutaiba, Al-Maarif, Cairo, Al-Masriyyah Al-Masriyyah Al-Laktab, second edition, 1992.

• Ibn Qolwieh, Jafar bin Muhammad, Kamel al-Ziyarat, Javad Qayyumi Esfahani, Qom, 1417 AH.

• Ibn Qolwieh, Jafar bin Muhammad, Kamel al-Ziyarat, Najaf, Dar al-Mortazawieh, 1356 AH.

• Ibn Kathir, Ismail Ibn Omar, al-Badaiya wa al-Nahiya, Beirut, Dar Ihya al-Trath al-Arabi, 1408 AH.

• Ibn Kathir, Ismail Ibn Omar, al-Badaiya wa al-Nahaiya, Beirut, Dar al-Fakr, Bita.

• Ibn Kathir, Ismail Ibn Umar, Tafsir al-Qur'an al-Azeem, Beirut, Dar al-Kitab al-Alamiya, 1419 AH.

• Ibn Moskawieh, Ahmad Ibn Muhammad, The experiences of the nations and the pursuit of God, Research: Abul Qasim Emami, Tehran, Soroush, 1379.

• Ibn Mashhadi, Muhammad Ibn Jafar, Al-Mazar [Al-Kabir], Research: Javad Al-Qayoumi Al-Isfahani, Qom, Al-Nashar al-Islami Publishing House, 1419 AH.

• Ibn Manzoor, Muhammad Bin Makram, Lasan al-Arab, Beirut, Dar Sadir, 1414 AH.

• Abol Faraj Esfahani, Muqatil al-Talbeyin, Seyyed Ahmed Saqr research, Beirut, Daral al-Marefa, B.T.A.

• Abu Bakr Ibn Arabi, Al-Awasim Man A Laqwasim, Cairo, al-Maktab al-Salafiya, Bita.

• Abu Mokhnaf, Death of al-Hussein (pbuh), investigation and suspension of Hossein al-Ghafari, Qom, Al-Alamiya Press, Beta.

• Ahmad bin Hanbal, Musnad Ahmad, Beirut, Dar Sadhir, Bita.

• Ahmadi Mianji, Ali, Schools of Imams, Ayatollah Ahmadi Mianji, Qom, Dar al-Hadith, 1426 AH.

• Arbali, Ali Ibn Isa, Kashf al-Ghamma fi Marafah al-Ima'ah, peace be upon him, published by Ali Fazli, Qom, 1426 AH.

• Arbali, Ali Ibn Isa, Kafsl al-Ghamma fi Marafah al-Imam, Qom, Razi, first edition, 1421 AH.

• Esfandiari, Mohammad "Bibliography of Imam Hussein's (PBUH) bibliographies", Islamic Books Quarterly, Number 3, Winter 2019.

• Esfandiari, Mohammad, historical bibliography of Imam Hossein (AS), Tehran, Printing and Publishing Organization, 1380.

• Eshtredi, Alipanah, why did he make a noise at the age of seven?, Qom, Allameh Publications, first edition, 2013.

• Esfahani, Abul Faraj, Kitab Al-Aghani, Cairo, 1383 AH.

• Esfahani, Abul Faraj, Muqatil al-Talbeyin, Ahmad Saqr research, Beirut, Dar al-Marafa, B.T.A.

• Ayoub, M., "Virtues of Imam Hussain, peace be upon him, in Sunni hadiths", translated by Javad Ghasemi, Mashkwa Quarterly, number 51, summer 1375.

• Al Tomeh, Salman Hadi, Karbala and holy shrines, Tehran, Mashaar, Bita.

• Alousi, Ruh al-Ma'ani, research: Ali Abd al-Bari Attiyah, Beirut, Dar al-Kutub al-Alamiya, 1415 AH.

• "Statistics of Arbaeen pilgrims this year exceeded 18 million", Islamic Republic News Agency, article entry date: October 27, 2018, visit date: April 7, 2019.

• Ainewand, Sadiq and Velayati, Ali Akbar, The tradition of mourning and chanting in the history of Shia Imamia, with an introduction by Mohammad Taghizadeh Davari, Qom, Institute of Shia Studies, second edition, 1386.

• Bukhari, Sahl bin Abdullah, Sarr al-Sillas al-Alawiyyah, published by Mohammad Sadiq Bahr al-Uloom, Najaf, 1381 AH.

• Balazri, Ahmad bin Yahya, Ansab al-Ashraf, Beirut, Al-Alami Institute for the Press, B.T.A.

• Balazri, Ahmad bin Yahya, Ansab al-Ashraf, Research: Ehsan Abbas, Beirut, Al-Amaniyah Al-Mutashreqin Jamiat, 1979.

• Balazri, Ahmad bin Yahya, Ansab al-Ashraf, research: Mahmoud Ferdous al-Azm, Damascus, 2000-1996.

• Balazri, Ahmad bin Yahya, Ansab al-Ashraf, research: Mohammad Baqer Mahmoudi, Beirut, Dar al-Taarif, first edition, 1977.

• Balazri, Ahmed bin Yahya, Fatuh al-Baldan, Beirut, al-Hilal School, 1988.

• Balazri, Ahmed bin Yahya, Ansab al-Ashraf, research: Sohail Zakar and Riaz Zarkali, Beirut, Dar al-Fakr, 1417 AH.

• Tirmidhi, Muhammad bin Isa, Sunan Tirmidhi, research: Abdur Rahman Muhammad Othman, Beirut, Dar al-Fikr, 1403 AH.

• Imam Hadi (a.s.) institute, Ziyarat Al-Masoomin Jame, Qom, message of Imam Hadi (a.s.), 1389.

• Jafarian, Rasul, intellectual and political life of Shia imams, Qom, Ansarian, 6th edition, 1381.

• A group of writers, a new look at Ashura, Qom, Bostan Kitab, 6th edition, 2017.

• Haj Manochehri, Faramarz, "Hussein (a.s.), Imam", in the Great Islamic Encyclopedia, Vol. 20, Tehran, Center of the Great Islamic Encyclopedia, 2013.

• Hakim Neishaburi, al-Mustadrak Ali al-Sahiheen, researched by Yusuf Abdulrahman al-Marashi, Beirut, 1406 AH.

• Harrani, Hasan bin Shuba, Tohf al-Aqool, Qom, Jamia Madrasin, 1404 AH.

• Hossein, Taha, Ali and Banouh, Cairo, Darul Ma'arif, Beta.

• Hosseini Shahroudi, Seyyed Mohammad, "Imam Hussein (AS) and Ashura from the point of view of Sunnis", Payam magazine, number 92, winter 2018.

• Hamiri, Abdullah bin Jafar, Qorb al-Asnad, Qom, Al-Al-Bayt Institute (AS), first edition, 1413 AH.

Khatib al-Baghdadi, History of Baghdad, Beirut, Dar al-Kutb al-Alamiya, 1412 AH.

• Khomeini, Seyyed Ruhollah, Sahifeh Noor, Tehran, Institute for Editing and Publishing Works, 1379.

• Khwarazmi, Muwafaq bin Ahmad, Maktal al-Hussein (a.s.), Qom, Anwar al-Hadi, second edition, 1423 AH.

• Tabari, Muhammad bin Jarir, Dalai al-Umamah, Beirut, Al-Alami Publishing House, 1408 AH/1988 AD.

• Dolabi, Muhammad bin Ahmad, Al-Dhariya al-Tahra, published by Mohammad Javad Hosseini Jalali, Qom, 1407 AH.

• Dehkhoda, Ali Akbar, Dictionary of Dehkhoda, Tehran, 1377.

• Dinouri, Ahmed bin Dawood, Al-Akhbar al-Tawwal, research by Abdul Moneim Amer, reference by Jamal al-Din Shiyal, Qom, Mansurat Razi, 1368.

• Dhahabi, Shams al-Din, History of Islam and the deaths of the famous and famous, Beirut, Dar al-Kitab al-Arabi, second edition, 1409 AH.

• Dhahabi, Shams al-Din, Tarikh al-Islam and the deaths of celebrities and al-'Alam, research by Omar Abd al-Salam Tadmari, Beirut, Dar al-Kitab al-Arabi, 1993.

• Dahhabi, Shams al-Din, The path of the declaration of nobility, Shoaib Arnout's Takhrej and Hossein Asad's research, Beirut, Al-Rasalah, 9th edition, 1993.

• Zubaydi Wasti, Morteza Hosseini, Taj al-Arus Man Javaher al-Qamoos, Beirut, Dar al-Fakr, 1414 AH.

• Zamani, Ahmad, hidden facts, a research on the political life of Imam Hassan Mojtabi, Qom, Islamic Propaganda Office Publications, third edition, 2010.

• Zamakhshari, Mahmoud, Al-Kashaf on the facts of Ghwamaz al-Tanzil, Qom, Nash al-Balagha, second edition, 1415 AH.

• Ibn Juzi's tribe, Tadzirah Al-Khwas, Beirut, Bina, 1401 AH-1981 AD.

• Sabbat bin Jozi, Taqret al-Khwas, Qom, Al-Sharif al-Radhi's manifestos, first edition, 1418 AH.

• Salim bin Qays, the book of Salim bin Qays al-Hilali, Qom, Hadi, 1405 AH.

• Samavi, Muhammad bin Taher, Ibsar al-Ain fi Ansar al-Hussein peace be upon him, Qom, Shahid Mahalati University, first edition, 1419 AH.

• Seyyed bin Taus, Ali bin Musa, Iqbal al-Amal, Tehran, Darul Kitab al-Islamiya, 1367.

• Seyyed bin Taus, Ali bin Musa, al-Taraif, Qom, Khayyam, 1400 AH.

• Seyyed bin Tavus, Ali bin Musa, Al-Malhouf Ali Qatali al-Tofuf, Tehran, Jahan, 1348.

• Seyyed bin Tavus, Ali bin Musa, al-Malhouf Ali Qatali al-Tufuf, Qom, Aswah, 1414 AH.

• Seyyed Jafar Morteza Ameli, Sahih Man Sira Imam Ali (AS), Qom, Islamic Propaganda Office, first edition, 1388.

• Seyyed Razi, Muhammad bin Hossein, Nahj al-Balaghah, research by Sobhi Saleh, Qom, Hijrat, 1414 AH.

• Seyyed Morteza, Ali bin Hossein, Al-Shafi fi Al-Amamah, Qom, Ismailian Institute, second edition, 1410 AH.

• Seyyed Morteza, Ali bin Hossein, Tanziyeh al-Anbia, Beirut, Dar al-Azwa, second edition, 1409 AH.

• Siyuti, Jalaluddin, History of the Caliphs, Nizar Mustafa Al-Baz Library, 1425 AH.

• Shariati Ali, Alevi Shiism and Safavi Shiism, Tehran, Chapakhsh, 1377.

• Shukani, Mohammad Bin Ali, Fatah Al-Qadeer, Beirut, Alam al-Katb, Bita.

• Shahidi, Seyyed Jafar, Analytical History of Islam, Tehran, University Publishing Center, 2019.

• Shahidi, Seyyed Jafar, Life of Ali Bin Al-Hussein, Tehran, Farhang publishing house, 1365.

• Sheikh Sadouq, Muhammad bin Ali bin Baboyeh, Al-Itqidat al-Amamiyyah, Qom, Sheikh Mofid Congress, second edition, 1414 AH.

• Sheikh Sadouq, Muhammad bin Ali bin Baboyeh, al-Khasal, Qom, Madrasin community, 1403 AH.

• Sheikh Sadouq, Muhammad bin Ali bin Baboyeh, Ayoun Akhbar al-Reza, published by Mehdi Lajordi, Qom 1363.

• Sheikh Sadouq, Muhammad bin Ali bin Baboyeh, Kamal al-Din and Tammam al-Neema, Tehran, Islamiya, second edition, 2015.

• Sheikh Tusi, Muhammad bin Hassan, Al-Ghaibah, Qom, Dar al-Ma'arif al-Islamiyya, 1411 AH.

• Sheikh Tusi, Muhammad bin Hassan, al-Mali, Qom, Dar al-Thaqafa, 1414 AH.

• Sheikh Tusi, Muhammad bin Hasan, Tahzeeb al-Ahkam, published by Hasan Mousavi Khorsan, Beirut, 1401 AH.

• Sheikh Tusi, Muhammad bin Hassan, Misbah al-Mutahjad, Beirut, Institute of Fiqh al-Shia, 1411 AH.

• Shaykh Mofid, Al-Arshad fi Marafah Hajjullah Ali Al-Abad, Qom, Shaykh Mofid Congress, 1st, 1413 AH.

• Sheikh Mufid, Muhammad bin Nu'man, Al-Arshad fi Mafarah Hajjullah Ali Al-Abad, Beirut, 1414 AH.

• Sheikh Mofid, Muhammad bin Nu'man, al-Maqna, Qom, Sheikh Mofid Congress, 1413 AH.

• Sheikh Mofid, Muhammad bin Nu'man, Masar al-Shi'a, Qom, Congress of Sheikh Mofid, 1413 AH.

• Sheikh Mofid, Muhammad bin Nu'man, Al-Jamal wa al-Nusra for Sayyid al-Utrah in the Battle of Basra, Qom, Congress of Sheikh Mofid, 1413 AH.

• Shushtri, Shaykh Jafar, al-Khazaida al-Husainiyyah, Sharif Razi, first edition, beta.

• Sabri, Hossein, History of the Islamic sect of the Shia sect and its affiliated sects, Tehran, Samt, fifth edition, 1388.

• Sahibi, Mohammad Javad, "The killing of writers", Kihan Farhangi magazine, number 111, July 2013.

• Saheti Sardroudi, Mohammad, Ashura study with an approach of distorting the history of Imam Hossein (a.s.), Qom, Khadem al-Reza (a.s.), 1385.

• Safar Alipour, Heshmatullah, special bibliography of Imam Hossein, Qom, Yaqut, 1381.

• Tabatabaei Yazdi, Seyyed Mohammad Kazem, Al-Arwa Al-Waghti, Beirut, 1404 AH.

• Tabarani, Suleiman bin Ahmad, al-Mu'jam al-Kabir, research: Hamdi Abdul Majid al-Salfi, Beirut, Dar Ihya al-Tarath al-Arabi, Bita.

• Tabarani, Suleiman bin Ahmad, Al-Mu'jam al-Kabir, Cairo, Dar al-Nashar, Ibn Taymiyyah Library, second edition, beta.

• Tabarsi, Ahmad bin Ali, Al-Ihtjaj Ali Ahl al-Jajj, Mashhad, Morteza, 1403.

• Tabarsi, Ahmad bin Ali, Al-Ihtjaj Ali Ahl al-Jajj, Najaf, published by Mohammad Bagher Mousavi Khorsan, 1386 AH.

• Tabarsi, Fazl bin Hasan, announcing Al-Wori with Alam Al-Hadi, Tehran, Islamia, 1390 AH.

• Tabari, Muhammad bin Jarir, History of the Nations and Al-Muluk, Beirut, Dar al-Tarath, second edition, 1387 AH.

• Taghosh, Mohammad Sohail, The Umayyad Empire, translated by Hojatullah Jodaki, Qom, Hozwa Research Institute and University, fifth edition, 1389.

• Tousi, Ehtihat Marafah al-Rajal (Rajal al-Kashi), Mashhad, University of Mashhad, 1348.

• Alamzadeh, Hadi, "The first written death, the death of Abu Mokhnaf", Karab and Bella website, visit date: April 7, 2019.

• Ameli, Jafar Morteza, Al-Hayat al-Siyasiya for Imam al-Hassan, Beirut, Dar al-Sirah, Bita.

• Ameli, Muhammad bin Makki (the first martyr), al-Dros al-Sharia fi fiqh al-Amamiyyah, Qom, Jamia Madrasin, 1417 AH.

• Akkad, Abbas Mahmoud, Abul-Shohda Al-Hussein Bin Ali, Tehran, Al-Majma Alami Lat-Taqrib, second edition, 1429 AH.

• Fakhr Razi, Muhammad bin Omar, al-Tafsir al-Kabir, Beirut, Dar al-Fikr, 1405 AH.

• Farroukh, Omar, Renewal of Fi-Muslimin La Fi-Islam, Beirut, Dar Al-Kitab Al-Arabi, Bita.

Qazi Tabatabai, Seyyed Mohammad Ali, research on the first Arbaeen of Hazrat Seyyed al-Shohad (PBUH), Qom, Scientific and Cultural Foundation of Martyr Ayatollah Qazi Tabatabai, 1368.

• Kashfi Sabzevari, Mullah Hossein, Al-Shaheda Road, Qom, Navid Islam, 2013.

• Karbasi, Mohammad Sadiq, Al-Husainiyyah Al-Maarif, Diwan al-Imam Al-Hussain, London, Al-Marzaf al-Hussaini for Studies, 2001.

• Kashi, Mohammad bin Omar, Rizal al-Kashi, Mashhad, University of Mashhad, 1348.

• Kalidar, Abdul Javad, History of Karbala and Ha'er al-Hussein, peace be upon him, Najaf, Qom offset printing, 1376.

• Kilini, Mohammad bin Yaqub, Al-Kafi, Tehran, Darul-e-Kitab al-Islamiya, 1365.

• Kalini, Mohammad bin Yaqoub, Al-Kafi, Tehran, Dar Al-Kitab Islamia, second edition, 1362.

• Department of History of the Hoza and University Research Institute, Shiite History, Qom, Hoza and University Research Institute (Sherran Seminary Management Center), 4th edition, 2018.

• A group of historians, the history of the uprising and the martyrdom of Sayyid al-Shohada, peace be upon him, under the supervision of Mehdi Pishvai, Qom, Imam Khomeini Educational and Research Institute Publications, first edition, 2018.

• Malik bin Anas, al-Muta, research: Mohammad Fouad Abd al-Baqi, Beirut, Dar Ihya al-Tarath al-Arabi, 1985.

• Majlesi, Mohammad Baqer, Bihar Anwar Al-Jamaa Leder Akhbar Al-Imam Al-Athar, Tehran, Islamia, second edition, 1363.

• Muhaddi, Javad, Farhang Ashura, Qom, famous publication, 17th edition, 2013.

• Mohammadi Rishahri, Mohammad et al., Encyclopaedia of Imam Hossein (AS), translated by Mohammad Moradi, Qom, Dar al-Hadith, 1388/1430.

• Masoudi, Proof of the Will, Qom, Al-Razi's Manifesto, Beta.

• Masoudi, Ali bin Al-Husain, al-Tanbiyyah wa al-Ashraf, revised by: Abdullah Ismail al-Sawi, Cairo, Dar al-Sawi, Bita; Offset Qom, Dar al-Taqfah al-Islamiya, Bita.

• Masoudi, Ali bin Al-Husain, Moruj al-Dahab and Al-Jawhar mines, research: Asad Dagher, Qom, Dar al-Hijrah, 1409 AH.

• Muslim bin Hajjaj, Sahih Muslim, Beirut, Dar al-Marifah, 1423 AH.

• Mus'ab bin Abdullah, Kitab Nasab Quraysh, published by Levy Provensal, Cairo, 1953.

• Motahari, Morteza, Mutual Services of Islam and Iran, Tehran, Sadra Publications, 1380.

• Baghral Uloom Research Institute (A.S.), Encyclopedia of the Words of Imam Al-Husayn (A.S.), Qom, Dar al-Moruf, third edition, 1374-1416 AH.

• Moghadsi, Motahar bin Taher, al-Mishada and al-Tarikh, School of Al-Taqfah al-Diniyah, Bita

• Moghrizi, Taqi al-Din, Imta'a al-Isma'a Bama l'Nabi min al-Hadal wa al-Mafal wa al-Hafda wa al-Muta'a, Beirut, Dar Kitub Al-Alamiya, first edition, 1420 A.H.

• Manqari, Nasr bin Muzahm, Waqqa Safin, Qom, Ayatollah al-Marashi al-Najafi, second edition, 1403 AH.

Manqari, Nasr bin Mozam, Waqqa Safin, research by Abdus Salam Mohammad Haroun, Cairo, 1382/1 962 AD

• Encyclopaedia of the Words of the Messenger of God, Vol. 6, Kitab al-Hasanin (pbuh) and Kitab Ahl al-Bayt (pbuh), author of the Hadith Committee at the Baghral Uloom (pbuh) Research Center, Tehran, Amir Kabir Publishing House, 1388.

• Mousavi al-Maqram, Abd al-Razzaq, Maktal al-Hussein (a.s.), Beirut, Dar al-Kitab al-Islamiya.

• Naseri Davoudi, Abdul Majeed, Karbala revolution from the point of view of Sunnis, Qom, Imam Khomeini Educational and Research Institute, 2015.

• Najmi, Mohammad Sadiq, Sayings of Hossein bin Ali from Medina to Karbala, Qom, Islamic Publications Office, 1378.

• Yaqoubi, Ahmed bin Abi Yaqoob, History of Iyaqoubi, Beirut, Dar Sadir, Bita.

• Al-Yousef al-Gharawi, Mohammad Hadi, Al-Tarikh al-Islami Encyclopedia, Qom, Majmaal al-Fikr al-Islami, 1417 AH

• .https://fa.wikishia.net/view/%D8%A7

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
7 + 8 = ?