کتاب آشنایی با زندگینامه امام زین العابدین علیه السلام.رضاقارزی

زندگینامه امام زین العابدین علیه السلام
 
نام مبارک حضرت: علی بن حسین
پدربزرگوار: امام حسین (ع)
مادرمکرمه: شهربانو
تاریخ ولادت: 5 شعبان یا 15 جمادی الثانی، 38ق
مدت عمر مبارک حضرت: حدود 57 سال.
محل تولد: مدینه
مدت امامت: 34 سال (61 تا 95ق)
تاریخ شهادت: 12 یا 25 محرم، 95ق
مدفن: قبرستان بقیع
کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه
      لقاب: سجاد، زین العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات.
 
علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)، (38-94ق) معروف به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی 34 سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود. از وقایع دیگر زندگی اش واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار بوده است.
 صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای اوست که نمایانگر تصویر اجتماع آن روز و نمایاننده راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه‌سازی جانها از آلایش و پیونددهنده انسان به خداست.
رسالة الحقوق اثر دیگر اوست که رساله‌ای کوچک دربردارنده مجموعه حقوقی است که بر عهده انسان است.
وی به دستور ولید بن عبد الملک مسموم و به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی است.
زهری می گوید: نه هاشمی‌ای را برتر از او و نه کسی را فقیه‌تر از او دیدم. شافعی می‌نویسد: او فقیه‌ترین مردم مدینه بود. و جاحظ می‌گوید: کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.
 

زندگینامه امام زین العابدین علیه السلام

نام مبارک حضرت: علی بن حسین

نام مبارک حضرت: علی بن حسین

پدربزرگوار: امام حسین (ع)

مادرمکرمه: شهربانو

تاریخ ولادت: 5 شعبان یا 15 جمادی الثانی، 38ق

مدت عمر مبارک حضرت: حدود 57 سال.

محل تولد: مدینه

مدت امامت: 34 سال (61 تا 95ق)

تاریخ شهادت: 12 یا 25 محرم، 95ق

مدفن: قبرستان بقیع

کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه

      لقاب: سجاد، زین العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات.

 

علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)، (38-94ق) معروف به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی 34 سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود. از وقایع دیگر زندگی اش واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار بوده است.

 صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای اوست که نمایانگر تصویر اجتماع آن روز و نمایاننده راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه‌سازی جانها از آلایش و پیونددهنده انسان به خداست.

رسالة الحقوق اثر دیگر اوست که رساله‌ای کوچک دربردارنده مجموعه حقوقی است که بر عهده انسان است.

وی به دستور ولید بن عبد الملک مسموم و به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی است.

زهری می گوید: نه هاشمی‌ای را برتر از او و نه کسی را فقیه‌تر از او دیدم. شافعی می‌نویسد: او فقیه‌ترین مردم مدینه بود. و جاحظ می‌گوید: کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.

1.تولد وکودکی

حضرت امام سجاد (ع) در مدینه به دنیا آمدند. بیشتر منابع، تاریخ تولد ایشان را سال 38 هجری ذکر کرده‌اند. گفته می‌شود که مادر امام سجاد (ع) شهربانو، دختر یزگرد، آخرین پادشاه ساسانی بوده است.
بر اساس برخی روایتها مادر آن امام، در زمان خلفا به عنوان اسیر به مدینه آورده شد که خلیفه دوم می‌خواست او را بفروشد اما امام علی (ع) پیشنهاد داد تا از او بخواهند شوهر دلخواهش را از بین جوانان مسلمان انتخاب کند و جهازش را بیت المال بدهد. عمر این پیشنهاد را پذیرفت و شهربانو امام حسین (ع) را انتخاب کرد.

دوران كودكي را در مدينه سپري كردند و مدت دو سال از امامت جدش، اميرمؤمنان عليه السلام و ده سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي عليه السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين عليه السلام را درك نمودند.

در محرم سال 61 هجري قمري در جريان قيام امام حسين عليه السلام، در سرزمين كربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيدند که به مدت 34 سال به طول انجامید. ایشان در محرم سال 95 ه.ق به شهادت رسیدند.علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، معروف به امام سجاد و امام زین العابدین، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است.

از مسائل اختلافی نام و نسب دقیق مادر اوست که برایش نامهای متعددی ذکر شده است؛ از جمله: شهربانو، شهربانویه، شاه زنان،[1] جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم، فاطمه. سیدجعفر شهیدی می‌نویسد: از میان نامهای یادشده برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است و نام پدر شهربانو را یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، نوشجان از مردم خراسان، و شیرویه پسر پرویز نوشته اند که مشهورتر از همه نام یزدگرد است. وی با بیان ادله‌ و قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد(ع)، قابل قبول نمی‌داند[2] و می گوید: اگر از این افسانه بگذریم و به بررسی در کتابهای نسبتاً معتبر بپردازیم به مطلبی روشنتر می رسیم: ابن سعد می نویسد: پس از شهادت حسین(ع) زُیَید مولای آن حضرت، مادر علی بن الحسین را به زنی گرفت و از او عبدالله بن زیید متولد شد و عبدالله برادر مادری علی بن الحسین است.[3] و صدوق می نویسد: مادر علی بن الحسین(ع) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت علی را به عهده گرفت. علی(ع) او را مادر خود می دانست و چون دانست آن زن کنیز است و مادر او نیست او را شوهر داد. مردم می گفتند علی بن الحسین مادر خود را شوهر داده است.[4]

2. نسب،القاب، کنیه امام سجاد (ع)

برای امام سجاد (علیه السلام) القاب متعددی در کتب تاریخ ذکر شده است. در کتاب مناقب تالیف ابن شهر آشوب، این القاب برای حضرت آمده است: زین العابدین، سیدالعابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، امام المؤمنین، منار القانتین، الخاشع، المتهجد، الزاهد، العابد، العدل، البکاء، السجاد، ذوالثفنات، امام الامه، ابوالائمه. در کتاب کشف الغمه، تالیف اربلی نیز آمده است که برای امام چهارم القاب زیادی ذکر شده است و معروف ترین آن ها عبارتند از: زین العابدین، سیدالعابدین، الزکی، الامین، ذوالثفناتپر واضح است این القاب امام زین العابدین (ع) همه حاکی از کمالات و فضایل حضرت علی بن حسین (علیه السلام) میباشد که نظر مردم را جلب کرده و حضرتش را بدان وصف می کرده اند.

کنیه هایش ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبداللّه است.[5]

القابش زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر است.[6] «ذوالثَّفنات» لقب دیگری است که به آن حضرت داده اند. چرا که ایشان بر اثر عبادت و نماز بسیار، جایگاه های سجده اش همانند زانوی شتر پینه بسته بود.[7]

امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علی الخیر»، «علی الاصغر» و«علی العابد» شهرت داشت.[8]

بنا بر قول مشهور امام سجاد(ع) در سال 38ق. متولد شده است که در این صورت بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده و ناظر تلاش معاویه برای تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است. اما در برخی اخبار سن امام را کمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال 48 گفته اند.[9] گرچه این اخبار در منابع متعددی نقل گردیده، اما شواهدی وجود دارد که مانع از قبول آنهاست، مثلا اینکه مشهور مورخان و سیره نویسان تولد وی را در سال 38 ذکر کرده اند که بر مبنای آن، سن امام در واقعه کربلا، 23 سال دانسته شده است.

محمد بن عمر واقدی، از راویان اخبار تاریخی اهل سنت، بعد از نقل این کلام از امام صادق(ع)که فرمود «علی بن الحسین(ع)در 58 سالگی رحلت کرد، می نویسد: این گفتار بر آن دلالت دارد که امام سجاد (ع) در حالی که 23 یا 24 سال داشته در کنار پدرش در کربلا بوده است.[10]

و زهری نیز گفته است که علی بن الحسین در حالی که 23 داشت، در کربلا کنار پدرش بود.[11]

شهادت امام سجاد(ع) در سال 94(یا 95) با سمی بود که به دستور ولید بن عبد الملک به او خورانیده شد.[12] او در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد.[13]

3.همسران و فرزندان

در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(ع) 15 نفر ذکر شده که 11نفر آنها پسر و 4 نفر دختر بوده اند.[14]

نامهای فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید چنین است:[15]

  1. امام محمد باقر(ع) که مادرش ام عبدالله دختر (امام حسن) بوده است.
  2. عبدالله
  3. حسن
  4. حسین اکبر، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  5. زید
  6. عمر، مادر این دو یک کنیز بوده است.
  7. حسین اصغر
  8. عبدالرحمن
  9. سلیمان، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  10. علی که کوچکترین فرزند امام سجاد(ع) بوده است.
  11. خدیجه که مادر این دو یک کنیز بوده است.
  12. محمد اصغر مادرش کنیز بوده است.
  13. فاطمه
  14. علّیه
  15. ام کلثوم، که مادر این سه یک کنیز بوده است.

  4.امامت

با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال 61ه.ق.، امامت امام سجاد(ع) آغاز می شود و تا زمان شهادتش یعنی سال 94 یا 95ه.ق. ادامه می یابد.

دلایل امامت

بر طبق نصوصی که محدثین شیعه در کتب روایی نقل کرده اند، امام سجاد(ع) جانشین و وصی پدرش حسین بن علی(ع) است.[16] شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی یاد می‌کند.[17]

احادیثی نیز که از پیامبر(ص) در مورد اسامی امامان شیعه روایت گردیده، مؤید این مطلب است.[18]

همچنین بر طبق نصوص شیعه، وسائلی چون شمشیر و یا زره رسول الله(ص) می بایست نزد ائمه باشد که وجود اینها نزد امام سجاد(ع)،[19] حتی در منابع اهل سنت به صراحت ذکر شده است.[20]

حاکمان معاصر

  1. یزید بن معاویه (61- 64ق.)
  2. عبد الله بن زبیر (61- 73) که به صورت مستقل حاکم مکه بود.
  3. معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64).
  4. مروان بن حکم (نه ماه از سال 65).
  5. عبد الملک بن مروان (65- 86).
  6. ولید بن عبد الملک (86- 96).[21]

5.واقعه کربلا و اسارت

امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونه ای که در مواردی که می خواستند او را به قتل برسانند، عده ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می کند.[22]

کوفه

پس از فاجعه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم می بندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[23]

برخی از نویسندگان گفته اند که امام سجاد(ع) در کوفه خطبه ای خوانده است ولی با توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بی رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، و نامردمی که در آنان بود پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می سازد. علاوه بر این، جمله هایی که گفته اند در خطبه کوفه نقل شده است، همانند جمله هایی است که در خطبه او در مسجد دمشق دیده می شود و شاید با گذشت زمان راویان حادثه ها را با هم آمیخته باشند.[24]

در هر حال، ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامه ای به شام نوشت و از یزید دستوری خواست که با آنان چه کند. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.[25]

 

شام

امام سجاد(ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها افکنده اند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان بپاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جد خود برساند.[26]

بازگشت به مدینه

امام(ع) که تا 34 سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش می کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد.

هر گاه آب می نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می کرد و اشک می ریخت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز می ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می برد، و عرض می کرد بفرمایید، حضرت می فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می کرد و گریه می کرد به گونه ای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد[27]

قیامهای مهم معاصر امام

در دوران امام سجاد(ع) و پس از جریان کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از:

واقعه حره

مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان، شورش حَرّه را سامان دادند (سال 63ق). مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به 1000 تن می رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[28] امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همداستان نگشت، چون پایان کار را می دانست.[29]

در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاهدارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و کسان مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رضوی) فرستاد.[30]

امام در این حادثه، 400 خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را می پرداخت.[31]

قیام توابین

نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و طبعا از نسل فاطمه(ع)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[32]

قیام مختار

قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی از محمد بن حنفیه)نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.[33]

6.فضائل و مناقب

عبادت

مالک بن انس می گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می گویند.[34]

ابن عبد ربّه می نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می¬دانید که من در برابر چه کسی می خواهم بایستم و در برابر چه کسی می خواهم مناجات کنم؟[35]

مالک بن انس می گوید: هنگامی که علی بن حسین احرام می بست، لبیّک اللّهمّ لبیّک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[36]

کمک به فقرا

ابو حمزه ثمالی می گوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود گذاشته و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می رساند و می فرمود: «صدقهای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می کند[37]

محمد بن اسحاق می گوید: مردمی از مدینه زندگی می کردند و نمی دانستند معاش آنها از کجا تأمین می شود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.[38]

شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود بر می داشت و به خانه مستمندان می رفت و می گفت : صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش می کند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانه ها را بر پشت او دیدند[39] ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او می آمد، بر می خواست و حاجت او را روا می کرد و می گفت : صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می رسد.[40]

سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آنرا بر مستمندان پخش فرمود.[41]

پسر عموئی مستمند داشت، علی بن الحسین (ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش می رفت و چند دینار بدو می بخشید آنمرد می گفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمی کند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را می شنید و شکیبائی و بردباری می کرد و خود را بدان خویشاوند نمی شناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.[42]

ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه کار را دوست دارد[43] و نویسد: مردم او را بخیل می دانستند و چون بجوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده دار بوده است.[44] چون گدائی نزد او می آمد می گفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت می برد.[45]

رفتار با بردگان

از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که بخصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بوده و از محروم¬ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به¬شمار می-رفتند.

امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین علی(ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.

سید الاهل نوشته است: امام [سجاد(ع)]در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام می دیدند، خود را در معرض او می نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها می پرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می خورد که همگی از موالی امام بودند[46]

دوران امامت امام زین العابدین (ع) ، امام سجاد (ع)

 

امام سجاد (ع) بعد از شهادت پدرش امام حسین (ع)، مسئولیت زمامداری شیعیان را از جانب خدا به مدت 35 سال و تا پایان عمر مبارکشان بر عهده گرفتند که همزمان با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان و با زمامدارانی مانند یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک، معاصر بود.امام سجاد (ع) مى ‏بایست در عصر نومیدى از پیروزى حرکت مسلحانه، به روش دیگر به بیان مسئله رهبرى و امامت و لزوم شناخت و نشانه‏ هاى امام عادل و رهبران فاسد و ستمگر بپردازد و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایفشان در برابر رهبر عادل و همت براى اصلاح جامعه بیدار سازد. تفکر اصیل اسلامى را براى جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حکومت اسلامى توسط خاندان وحى را در دل همگان احیا سازد. از سوى دیگر وی خود شاهد واقعه کربلا بود و همت گمارد تا یاد و خاطره حماسه ‏سازان عاشورا را در جامعه اسلامى نهادینه سازد.

 

امام سجاد (ع) در واقعه کربلا حاضر بودند ولی به علت بیماری در جنگ شرکت نداشتند. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین (ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد(ع) در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. آغاز امامت امام سجاد (ع) به سال 61 هجری قمری است و امامت ایشان 35 سال به طول انجامید. دوران امامت امام سجاد (ع) توأم با اختناق شدید و سخت گیری‌های حاکمان بنی امیه علیه شیعیان بود؛ به گونه‌ای که بنا به روایتی در ابتدای امر تنها اصحاب آن حضرت پنج تن بوده‌اند که این خود دلالت بر وضعیت خاص آن زمان می‌کند. امام سجاد (ع) در این دورانِ سخت به تربیت شاگردانی چند می‌پردازد که از جمله سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام‌الطول و ابوخالد کابلی می‌باشند.با شهادت  امام حسین و با قیام مختار، اکثریت شیعیان رو به مختار گردانیدند و مختار نیز قیام خود را به نیابت محمد حنفیه فرزند دیگر امام علی (ع) عنوان می‌کرد. در این هنگام بود که بحث حق جانشینی و اینکه آیا امامت حق امام سجاد (ع) است یا محمد حنفیه بالا گرفت.محمد حنفیه مرد شجاع و پارسایی بود که عده زیادی به امامتش اعتقاد داشتند. عدهٔ دیگری اما امام سجاد (ع) را امام دانسته معتقد بودند امام حسین (ع) ایشان را به عنوان امام بعدی انتخاب کرده است.

 

محمد حنفیه می‌گفت او به امامت سزاوارتر است چون پسر علی بن ابی طالب (ع) می‌باشد. گفته می‌شود که پس از مرگ ابن زبیر، حاکم مدینه، محمد حنفیه و امام سجاد (ع) توافق کردند به مکه رفته مقابل حجرالاسود ایستاده برای دریافت نشانه‌ای از طرف خداوند دعا کنند. ابتدا محمد دعا کرد اما جوابی نیامد. سپس امام سجاد (ع) دست به دعا برداشت که بر اساس این روایت، حجر الاسود شروع به تکان خوردن کرد طوری که نزدیک بود از روی دیوار بیفتد، و با زبان فصیح عربی به حرف آمده شهادت داد که امام سجاد (ع) امام و جانشین واقعی امام حسین (ع) است.

 

زندگینامه امام سجاد (ع)

 امام سجاد (ع) در واقعه کربلا

امام سجاد (ع)در واقعه جان گداز کربلا حضور داشت ولی به دلیل بیماری و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد، چون جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت به او اجازه جنگ کردن نداد. مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام زین العابدین (ع) وارث آن رسالت بزرگ، یعنی امامت و ولایت گردد.این بیماری موقتی چند روزی بیش ادامه نیافت و بعد از آن امام زین العابدین (ع) 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و ستایش و راز و نیاز با حق سپری شد. سن شریف امام سجاد (ع) را در روز دهم محرم سال 61 هجری که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا (ص) به امامت رسیده بود، به اختلاف روایات در حدود 24 سال نوشته اند.

آنچه در حادثه کربلا بدان نیاز بود، بهره برداری از این قیام و حماسه بی مانند و نشر پیام شهادت امام حسین (ع) بود، که امام سجاد (ع) ضمن اسارت با عمه اش زینب (ع) آنرا با شجاعت و شهامت و اقتدار بی نظیر در جهان آن روز فریاد کردند

.فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند . واقعه کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد ( ع ) و زينب کبری ( س ) از آن زمان آغاز شد . اهل بيت اسير را از قتلگاه عشق و راهيان به سوی  "الله " و از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند

 

حضرت سجاد ( ع ) را در حال بيماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زير شکم آن حيوان به زنجير بستند . ساير اسيران را نيز بر شتران سوار کرده ، روانه کوفه نمودند . کوفه ای که در زير سنگينی و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جای  مانده بود و جرأت نفس کشيدن نداشت ، زيرا ابن زياد دستور داده بود رؤسای قبايل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند .

 

در چنين حالتی دستور داد سرهای مقدس شهدا را بين سرکردگان قبايلی که در کربلا بودند تقسيم و سر امام شهيد حضرت ابا عبد الله الحسين را در جلو کاروان حمل کنند . بدين صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند . عبيد الله زياد مي خواست وحشتی در مردم ايجاد کند و اين فتح نمايان خود را به چشم مردم آورد . با اين تدبيرهای امنيتی چه شد که نتوانستند جلو بيانات آتشين و پيام کوبنده زن پولادين تاريخ حضرت زينب ( س ) را بگيرند ؟ گويی مردم کوفه تازه از خواب بيدار شده و دريافته اند که اين اسيران ، اولاد علی ( ع ) و فرزندان پيغمبر اسلام ( ص ) مي باشند که مردانشان در کربلا نزديک کوفه به شمشير بيداد کشته شده اند .

 

همهمه از مردم برخاست و کم کم تبديل به گريه شد . حضرت سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگی و بيماری به مردم نگريست و فرمود : اينان بر ما مي گريند ؟ پس عزيزان ما را چه کسی کشته است ؟ زينب خواهر حسين ( ع ) مردم را امر به سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پيامبر گرانقدرش ، حضرت محمد ( ص ) فرمود :

"... ای اهل کوفه ، ای حيلت گران و مکرانديشان و غداران ، هرگز اين گريه های شما را سکون مباد . مثل شما ، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خويش مي تابيد و از شام تا صبح به دست خود بازمي گشاد . هشدار که بنای ايمان بر مکر و نيرنگ نهاده ايد ..." . سپس حضرت زينب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت : "همانا دامان شخصيت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کرديد که هرگز تا قيامت اين آلودگی را از خود نتوانيد دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد .

 

مگر نمي دانيد کدام جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتيد ، و چه عهد و پيمان که بشکستيد ، و بزرگان عترت و آزادگان ذريه او را به اسيری  برديد ، و خون پاک او به ناحق ريختيد ..." . مردم کوفه آنچنان ساکت و آرام شدند که گويی مرغ بر سر آنها نشسته ! سخنان کوبنده زينب ( ع ) که گويا از حلقوم پاک علی ( ع ) خارج مي شد ، مردم بی وفای کوفه را دچار بهت و حيرت کرد .

 

شگفتا اين صدای علی ( ع ) است که گويا در فضای  کوفه طنين انداز است ... . امام سجاد ( ع ) عمه اش را امر به سکوت فرمود . ابن زياد دستور داد امام سجاد ( ع ) و زينب کبری و ساير اسيران را به مجلس وی آوردند ، و در آن جا جسارت را نسبت به سر مقدس حسين ( ع ) و اسيران کربلا به حد اعلا رسانيد ، و آنچه در چنته دناءت و رذالت داشت نشان داد ، و آنچه لازمه پستی ذاتش بود آشکار نمود .


پيام خون و شهادت


ابن زياد يا پسر مرجانه اسيران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او ب آنان روی داد ، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند ، و دستور داد سر مقدس امام ( ع ) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند . يزيد در جواب نامه ابن زياد که خبر شهادت حسين ( ع ) و يارانش و اسير کردن اهل و عيالش را به او نوشته بود ، دستور داد سر حسين ( ع ) و همه يارانش را و همه اسيران را به شام بفرستند . بر دست و پا و گردن امام همام حضرت سجاد زنجير نهاده ، بر شتر سوارش کردند و اهل بيت را چون اسيران روم و زنگبار بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند . اهل بيت عصمت از راه بعلبک به شام وارد شدند .

 

روز اول ماه صفر سال 61هجری - شهر دمشق غرق در شادی و سرور است ، زيرا يزيد اسيران کربلا را که اولاد پاک رسول الله هستند ، افراد خارجی و ياغيگر معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهايند - يزيد دستور داد اسيران و سرهای  شهدا را از کنار "جيرون " که تفريحگاه خارج از شهر و محل عيش و عشرت يزيد بود عبور دهند . يزيد از منظر جيرون اسيران را تماشا مي کرد و شاد و مسرور به نظر مي رسيد ، همچون فاتحی بلا منازع ! در کنار کوچه ها مردم ايستاده بودند و تماشا مي کردند .

 

پيرمردی از شاميان جلو آمد و در مقابل قافله اسيران بايستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امير المؤمنين يزيد را بر شما پيروزی داد" . امام زين العابدين ( ع ) به آن پيرمردی  که در آن سن و سال از تبليغات زهرآگين اموی در امان نمانده بود ، فرمود : "ای  شيخ ، آيا قرآن خوانده ای ؟" . گفت : آری . فرمود : اين آيه را قراءت کرده ای  : قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام ( ع ) فرمود : آن خويشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماييم .دشمن، پس از واقعه عاشورا در سال 61 هجری، با بی رحمى، بازماندگان و اسراى کربلا منجمله امام سجاد (ع) را با غل و زنجیر و در حالیکه آن حضرت (ع) را سوار بر شتر بی جهازی نمودند و بر اثر فشار غل و زنجیر از رگ هاى گردن ایشان خون جارى بود، وارد کوفه مقر حکومت عبیدالهد بن زیاد کردند که جمعیت بسیارى براى تماشاى اسیران آمده بود، بدین ترتیب امام زین العابدین (ع) فرصت را غنیمت شمرد و خطبه‏ اى افشاگرانه بیان فرمود که اول آن امام همام (ع) و همراهانشان را در خانه ‏اى در کنار مسجد کوفه زندانى و پس از مدتى، آن بزرگواران را به طرف شام محل حکومت یزید بردند.

 

 امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا

اسرای کربلا در کوفه

 

پس از واقعه کربلا، اهل بیت امام حسین (ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و زنجیر نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.

بنابر برخی گزارش‌ها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبه‌ای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بی‌رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می‌سازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد دمشق بسیار شبیه است. از این رو احتمال می‌رود که با گذشت زمان راویان حادثه‌ها را با هم آمیخته باشند.

در هر حال، ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامه‌ای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد (ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.

 

 اسرای کربلا در شام

امام سجاد (ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعت‌هایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جدّ خود برساند.

 

 امام سجاد (ع) بعد از دوران اسارت

به نوشته شیخ مفید سرانجام خاندان امام حسین (ع) روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کرد. امام سجاد (ع) که تا 34 سال پس از واقعه کربلا زنده بود، همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین (ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است، «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می‌برد، و عرض می‌کرد بفرمایید، حضرت می‌فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.

 موقعیت اجتماعی امام سجاد (ع)

امام سجاد (ع) مورد احترام خاص و عام بود. علاوه بر پیروانش که ایشان را امام چهارم می‌دانستند، فقهای هفت گانهٔ مدینه هم برایش احترام زیادی قائل بودند. از جملهٔ این فقها و محدثان می‌توان از زهری و سعید بن مسیب نام برد که هر چند به دستگاه بنی امیه وابسته بودند اما دست از تحسین وی برنمی‌داشتند.شیخ مفید اولاد امام سجاد (ع) را پانزده نفر ذکر کرده است که امام محمد باقر (ع) که مادرش امّ عبدالله بنت حسن بوده یکی از آنان است.

 

 اوضاع سیاسی در دوران امامت امام سجاد علیه السلام

امام سجاد علیه السلام پس از فاجعه کربلا به امامت رسيد و با توجه به وضعيت زمان و اختناق حاكم در آن دوران، اقدام به يك سلسله برنامه هاي ارشادي و فرهنگي و مبارزات غيرمستقيم نمود.

ماجراي نهضت كربلا، يك حادثه بزرگ سياسي بود که امام سجّاد علیه السلام در پيدايش آن و ابلاغ پيام شهيدان و پيگيری نتايج نهضت نقش اصلي را داشت، آن حضرت پس از ماجراي خونين عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدينه، در هر فرصتي مردم را بر ضدّ طاغوت عصر، يزيد بن معاويه مي شوراند، خطبه غرّا و كوبنده او در شام، يزيد و حكومتش را رسوا نمود و ماهيّت پليد حكومت خودكامه او را افشا كرد.

امام سجاد علیه السلام با این که پس از واقعه کربلا جامعه اسلامی را گرفتار ترس و یاس می دید و کسی را نمی یافت که تربیت کند و دانش خویش را به او بسپارد ولی از پای ننشست و با دعا و نیایش مطالب عمیق و مضامین ارزنده و گرانقدری را به جامعه اسلامی به ویژه شیعیان منتقل ساخت .

آن حضرت با عنوان زين العابدين و سجّاد خوانده مي شود: خداوند در حديث لوح ـ كه آن نامه اي از سوي خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است ـ او را چنين معرفي كرده است: «سَيِّدُ الْعابِدِينَ وَ زَيْنُ اَوْلِيائيَ الْماضِينَ»  او آقاي عبادت كنندگان و زينت اولياي پيشين من است.

امام سجاد علیه السلام در عين آن كه زينت عبادت كنندگان و بزرگمرد عبادت و سجده بود، مجاهد بزرگ في سبيل اللّه نیز بود؛ او در عين آن كه مظهر علم و انديشه و معرفت بود، تواضع ويژه اي داشت و در يك كلمه كانون همه كمالات انساني و ارزش هاي والاي معنوی بود.

از نشانه های عقل و دینداری در شخص، اخلاق است؛ زیرا اخلاق تجلیگاه عقلانیت و دینداری انسان بوده و امام سجاد علیه السلام در این زمینه الگوی تمام عیار است.

آن امام بزرگوار مظهر تقوا، صداقت، حیا، خوش رویی، تواضع و فروتنی، تکریم فقرا، زهد و بردباری بود.

امام سجاد علیه السلام در حوزه عمل فردي و اجتماعی سرمشق اخلاق پسنديده بود. اخلاق قرآني در سيره و روش عيني و عملي زندگي ایشان نمود يافت و آن حضرت همان گونه كه در برابر خداوند زين العابدين و سيدالساجدين بوده در برابر مردم نیز سيدالكرام بوده است.

از مهمترین اقدامات امام سجاد علیه السلام پس از عاشورا و در دوران امامت، موارد زیر را می توان برشمرد:

  1. تداوم بخشي و تفسير درست حادثه عاشورا و جلوگيري از تحريف آن.
  2. پرورش رهبر آينده امت اسلامي حضرت باقرالعلوم علیه السلام.
  3. نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلام در قالب دعا و نيايش.
  4. نظارت و هدايت انديشمندان و فقها و قُرّای جامعه اسلامي.
  5. حمايت سياسي، مادي و معنوي از بردگان به عنوان مظلوم ترين گروههاي اجتماعي و تلاش براي هدايت و آزادي آنان.

شهادت امام سجاد (ع)

مورخین در مورد قاتل امام زین العابدین (عبا هم اختلاف دارند. برخی معتقد هستند امام سجاد (ع) بدست ولید مسموم شد و بعضی دیگر معتقد هستند بدست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود؛ اما بهرحال، او هم نمی توانست بی اجازه ولید، مرتکب قتل امام زین العابدین (ع) شود. در روایات شیعه آمده است که امام سجاد (ع) با زهر ولید بن عبدالملک کشته شد. تاریخ شهادت امام سجاد (ع) سال 94 یا 95 هجری قمری است.روز شهادت امام سجاد (ع) نیز 18، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری بهره مند است. امام زین العابدین (ع) در قبرستان بقیع در كنار قبر مطهر عمویش امام حسن مجتبی (ع) به خاك سپرده شد.

بعد از شهادت امام سجاد (ع) فقرای مدینه متوجه شدند که زندگی آنها به وسیله آن امام تأمین می‌شده است. امام سجاد (ع) شبانه کیسه‌های سنگین آذوقه را بر دوش می‌کشید و به درب خانهٔ حدود صد خانوار از مردم مدینه می برد در حالی که چهره اش را پوشیده بود تا شناخته نشود.

 

امام سجاد (ع) در قبرستان بقیع در كنار قبر مطهر امام حسن مجتبی (ع) به خاك سپرده شد

ازآثار ودعاهای مربوط به امام سجاد (ع)

 

به گفته شیخ مفید، علمای اهل سنت، علوم بسیاری را از امام سجاد (ع) نقل کرده اند و اندرزها، ادعیه، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگ ها و روزها (تاریخ) از او به جا مانده است که نزد علما معروف است. گفتنی است از امام زین العابدین (ع) حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است. شیخ مفید می‌نویسد: علمای عامه [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کرده اند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها [تاریخ] از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.[47]

 

1.صحیفه سجادیه:

صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینه ای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن می توان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می بیند و می شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش؛ گویی امام می خواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[48] صحیفه سجادیه توسط افراد مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

صحیفه سجادیه مشتمل كه محققين، اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت و زبور آل محمد نهاده اند. مشتمل بر 54 دعا از آن حضرت است.دعاي بيستم مشهور به دعاي مكارم الاخلاق و دعاي چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت علیه السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحيفه سجّاديه، يكي از نمادهاي عرفاني و زاييده انديشه هاي معرفت شناسي امام سجّاد علیه السلام است.

http://ahlolbait.com/files/u161/57453294546910972572.jpg

2.رساله حقوق:رساله حقوق، یکی از اثرهای امام سجاد (ع) است. در این رساله 51 حق (یا 50 حق بر اساس بعضی نسخه ها) شمارش شده است.

3. دعای سحر معروف به دعای ابوحمزه:این دعا را امام زین العابدین (ع) در سحرهای ماه رمضان می خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است.

 4.زیارت امین الله:زیارتنامه ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است. این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا میتوان آنرا خواند.

5.الجامع فی الفقه:عنوان یكی دیگر از آثار امام زین العابدین (ع) است كه ابوحمزه ثمالی نقل كرده است.امام سجاد (ع) شاگردان زیادی را تربیت کردند و یاران بسیاری داشتند.

5.مناسك حج:یكی دیگر از كتب امام سجاد (ع) است كه فرزندان آن حضرت، این كتاب را نقل كرده اند.

6. صحيفة الزهدكتاب ديگري است كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است.

7. کتاب حدیثكتاب ديگري كه توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده، كتابی است كه امام سجاد علیه السلام آن را گردآوري نموده است.

 

پی نوشت ها:

  1. شیخ مفید نام مادر وی را شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار پسر کسری می‌داند و در ادامه می‌نویسد: گفته می‌شود که نام وی شهربانو بوده است. المفید، الارشاد، ج2، ص137.
  2. ر.ک: شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص10-26.
  3. طبقات، ج5، ص162؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص26.
  4. عیون اخبار الرضا، ج2، ص127؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص26.
  5. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج4،ص386؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج 3، ص 64؛ ابوحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج 6، ص 178؛ دولابی، الکنی و الاسماء، ج 1، ص 147؛ سیوطی، طبقات الحفّاظ، ص 37؛ ذهبی المقتنی فی سرد الکنی، ج 1، ص 199؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج 13، ص 236.
  6. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 386؛ ذهبی، العِبَر، ج 1، ص 83؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج 13، ص 236؛ ابن تغری، النجوم الزاهرة، ج 1، ص 229؛ ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص 266؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 231؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج 3، ص 64.
  7. ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص 274؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج 1، ص 516؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 160؛ ثعالبی، ثمارالقلوب، ص 226؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج10، ص 79.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 222؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273.
  9. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص266.
  10. ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج 5، ص 222؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 256؛ اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 191.
  11. ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص231.
  12. شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص 143، مسعودی رحلت امام را سال 95 نوشته است. نک: مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 160
  13. المفید، الارشاد، الجزء الثانی، ص138.
  14. مفید، الارشاد، ص380؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، ص189؛ ابم جوزی، تذکره الخواص، ص333-332.
  15. المفید، الارشاد، بیروت: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، 1414/1993، ص 155.
  16. کافی، ج1، صص 188-189.
  17. المفید، الارشاد، ج2، ص138.
  18. مفید، الاختصاص، ص211؛ منتخب الاثر باب هشتم ص97؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج2، ص182-181؛ عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج2، ص 285
  19. المفید، الارشاد، ج2، ص139.
  20. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 1، صص 486، 488؛ اعلام الوری، ص207
  21. شیخ مفید، الارشاد، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ص 254; مجلسی، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیه، ج 46، ص 12
  22. مفید، الارشاد، ج 2، ص 113؛ طبرسی، اعلام الوری، ج 1، ص 469.
  23. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص51-52.
  24. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص56-57.
  25. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص 58-59.
  26. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص75.
  27. سید بن طاووس، اللهوف ، ص 290 و مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 149 و شیخ عباس قمی، نفس المهموم ، ج 1، ص 794.
  28. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص82-83.
  29. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص86.
  30. طبری نوشته است که امام سجاد(ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بی اساس است چرا که مروان هیچگاه به بنی هاشم روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری می خواهد جوانمردی را که خاندان هاشم از حد اعلای آن برخوردار بوده اند نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 83.
  31. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص86.
  32. نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص286.
  33. طوسی، رجال الکشی، ص126؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 126.
  34. ذهبی، العِبَر، ج 1، ص 83.
  35. ابن عبد ربه، عقدالفرید، ج 3، ص 169؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 392.
  36. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 392.
  37. ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج 4، ص 393.
  38. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 393.
  39. حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ کشف الغمه ج 2 ص 77؛ مناقب ج 4 ص 154؛ صفة الصفوة ج 2 ص 154؛ خصال ص 616؛ علل الشرایع ص 231؛ بحار ص 90؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص 147-148.
  40. طبقات ج 5 ص 160؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  41. کشف الغمه ج 2 ص 78؛ صفة الصفوة ج 2 ص 54؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  42. کشف الغمه ج 2 ص .107 حلیة الاولیاء ج 3 ص 140؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  43. همان کتاب ص 136 طبری بخش 3 ص .2482 طبقات ج 5 ص 162؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  44. صفة الصفوة ج 2 ص 54؛ حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ طبقات ج 5 ص 164؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  45. کشف الغمه ج 2 ص 77؛ مناقب ج 4 ص 154؛ حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ بحار ص 137؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  46. سید الاهل، زین العابدین، صص 7، 47.
  47. المفید، الارشاد، ج2، ص153.
  48. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص105.

ازماخذ دیگراین فصل:

49-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت: دار احیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی وشرکاه، 1962م.

50-ابن عنبه، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، تصحیح: محمد حسن آل الطالقانی، النجف الأشرف: منشورات المطبعة الحیدریة، 1380-1961م.

51-امام سجاد، صحیفه سجادیه، ترجمه اسدالله مبشری، تهران: نشر نی، 1370.

52-ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج9، تحقیق وتدقیق وتعلیق : علی شیری،بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1408ق/1988م.

53-الامینی، عبدالحسین، تکملة الغدیر: ثمرات الاسفار الی الاقطار، تحقیق: مرکز الامیر لاحیاء التراث الاسلامی، مراجعة و تصحیح: مرکز الغدیر للدراسات و النشر و التوزیع، بیروت: 1429ق/2008م.

54-الذهبی، تذکرة الحفاظ، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.

55-شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1385.

56-المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، 1413ق.

57-ویکی شیعه

58-امام سجاد علیه السلام؛ جمال نیایشگران، احمد ترابی، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، 1388.

59-امام سجاد علیه السلام؛ سرچشمه ی کمالات انسانی، محمد محمدی اشتهاردی، قدس، مهر، 1382.

60-پیشوایان هدایت 6 ـ حضرت امام سجاد علیه السلام، سید منذر حکیم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل البیت علیه السلام، تهران، 1384.

61-دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، شهید سعید محبی، 1383.

62-راهکارهای معرفت امام سجاد علیه السلام، محمود مهدی پور، کوثر، ش 57، 1382.

63-زندگانی 14 معصوم علیه السلام، حسین مظاهری، پیام آزادی، 1389.

64-مکارم اخلاق در سیره ی امام سجاد علیه السلام، علی جواهردهی، کیهان، ش19968، تیر1390

65-سایت حوزه نت،دانشنامه اسلامی،ویکی فقه،ویکی شیعه و..

67-دایره المعارف تشیع، احمد صدر حاج سید جوادی، نشر شهید سعید محبی.

68-اصول کافی، ج 1، ص 528.

 

 

 

پدربزرگوار: امام حسین (ع)

مادرمکرمه: شهربانو

تاریخ ولادت: 5 شعبان یا 15 جمادی الثانی، 38ق

مدت عمر مبارک حضرت: حدود 57 سال.

محل تولد: مدینه

مدت امامت: 34 سال (61 تا 95ق)

تاریخ شهادت: 12 یا 25 محرم، 95ق

مدفن: قبرستان بقیع

کنیه: ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه

      لقاب: سجاد، زین العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات.

 

علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع)، (38-94ق) معروف به امام سجاد و زین العابدین، چهارمین امام شیعیان است. مدت امامت وی 34 سال بوده است. وی در واقعه کربلا حاضر بود. از وقایع دیگر زندگی اش واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار بوده است.

 صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای اوست که نمایانگر تصویر اجتماع آن روز و نمایاننده راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه‌سازی جانها از آلایش و پیونددهنده انسان به خداست.

رسالة الحقوق اثر دیگر اوست که رساله‌ای کوچک دربردارنده مجموعه حقوقی است که بر عهده انسان است.

وی به دستور ولید بن عبد الملک مسموم و به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی است.

زهری می گوید: نه هاشمی‌ای را برتر از او و نه کسی را فقیه‌تر از او دیدم. شافعی می‌نویسد: او فقیه‌ترین مردم مدینه بود. و جاحظ می‌گوید: کسی را ندیدم که در فضیلت او شک داشته باشد و یا در مقدم بودن او سخنی گوید.

1.تولد وکودکی

حضرت امام سجاد (ع) در مدینه به دنیا آمدند. بیشتر منابع، تاریخ تولد ایشان را سال 38 هجری ذکر کرده‌اند. گفته می‌شود که مادر امام سجاد (ع) شهربانو، دختر یزگرد، آخرین پادشاه ساسانی بوده است.
بر اساس برخی روایتها مادر آن امام، در زمان خلفا به عنوان اسیر به مدینه آورده شد که خلیفه دوم می‌خواست او را بفروشد اما امام علی (ع) پیشنهاد داد تا از او بخواهند شوهر دلخواهش را از بین جوانان مسلمان انتخاب کند و جهازش را بیت المال بدهد. عمر این پیشنهاد را پذیرفت و شهربانو امام حسین (ع) را انتخاب کرد.

دوران كودكي را در مدينه سپري كردند و مدت دو سال از امامت جدش، اميرمؤمنان عليه السلام و ده سال از امامت عمويش، امام حسن مجتبي عليه السلام و ده سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسين عليه السلام را درك نمودند.

در محرم سال 61 هجري قمري در جريان قيام امام حسين عليه السلام، در سرزمين كربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناك به امامت رسيدند که به مدت 34 سال به طول انجامید. ایشان در محرم سال 95 ه.ق به شهادت رسیدند.علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، معروف به امام سجاد و امام زین العابدین، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است.

از مسائل اختلافی نام و نسب دقیق مادر اوست که برایش نامهای متعددی ذکر شده است؛ از جمله: شهربانو، شهربانویه، شاه زنان،[1] جهانشاه، خوله، سلافه، غزاله، سلامه، حرار، مریم، فاطمه. سیدجعفر شهیدی می‌نویسد: از میان نامهای یادشده برای وی، شهربانو از همه مشهورتر است و نام پدر شهربانو را یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی، نوشجان از مردم خراسان، و شیرویه پسر پرویز نوشته اند که مشهورتر از همه نام یزدگرد است. وی با بیان ادله‌ و قرائنی، پذیرش مادری با این اوصاف را برای امام سجاد(ع)، قابل قبول نمی‌داند[2] و می گوید: اگر از این افسانه بگذریم و به بررسی در کتابهای نسبتاً معتبر بپردازیم به مطلبی روشنتر می رسیم: ابن سعد می نویسد: پس از شهادت حسین(ع) زُیَید مولای آن حضرت، مادر علی بن الحسین را به زنی گرفت و از او عبدالله بن زیید متولد شد و عبدالله برادر مادری علی بن الحسین است.[3] و صدوق می نویسد: مادر علی بن الحسین(ع) هنگام وضع حمل او درگذشت و کنیزی از کنیزان پدرش تربیت علی را به عهده گرفت. علی(ع) او را مادر خود می دانست و چون دانست آن زن کنیز است و مادر او نیست او را شوهر داد. مردم می گفتند علی بن الحسین مادر خود را شوهر داده است.[4]

2. نسب،القاب، کنیه امام سجاد (ع)

برای امام سجاد (علیه السلام) القاب متعددی در کتب تاریخ ذکر شده است. در کتاب مناقب تالیف ابن شهر آشوب، این القاب برای حضرت آمده است: زین العابدین، سیدالعابدین، زین الصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، امام المؤمنین، منار القانتین، الخاشع، المتهجد، الزاهد، العابد، العدل، البکاء، السجاد، ذوالثفنات، امام الامه، ابوالائمه. در کتاب کشف الغمه، تالیف اربلی نیز آمده است که برای امام چهارم القاب زیادی ذکر شده است و معروف ترین آن ها عبارتند از: زین العابدین، سیدالعابدین، الزکی، الامین، ذوالثفناتپر واضح است این القاب امام زین العابدین (ع) همه حاکی از کمالات و فضایل حضرت علی بن حسین (علیه السلام) میباشد که نظر مردم را جلب کرده و حضرتش را بدان وصف می کرده اند.

کنیه هایش ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبداللّه است.[5]

القابش زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر است.[6] «ذوالثَّفنات» لقب دیگری است که به آن حضرت داده اند. چرا که ایشان بر اثر عبادت و نماز بسیار، جایگاه های سجده اش همانند زانوی شتر پینه بسته بود.[7]

امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علی الخیر»، «علی الاصغر» و«علی العابد» شهرت داشت.[8]

بنا بر قول مشهور امام سجاد(ع) در سال 38ق. متولد شده است که در این صورت بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده و ناظر تلاش معاویه برای تحت فشار گذاشتن شیعیان در عراق و دیگر نقاط بوده است. اما در برخی اخبار سن امام را کمتر از آنچه مشهور است، دانسته و تولد امام را در حدود سال 48 گفته اند.[9] گرچه این اخبار در منابع متعددی نقل گردیده، اما شواهدی وجود دارد که مانع از قبول آنهاست، مثلا اینکه مشهور مورخان و سیره نویسان تولد وی را در سال 38 ذکر کرده اند که بر مبنای آن، سن امام در واقعه کربلا، 23 سال دانسته شده است.

محمد بن عمر واقدی، از راویان اخبار تاریخی اهل سنت، بعد از نقل این کلام از امام صادق(ع)که فرمود «علی بن الحسین(ع)در 58 سالگی رحلت کرد، می نویسد: این گفتار بر آن دلالت دارد که امام سجاد (ع) در حالی که 23 یا 24 سال داشته در کنار پدرش در کربلا بوده است.[10]

و زهری نیز گفته است که علی بن الحسین در حالی که 23 داشت، در کربلا کنار پدرش بود.[11]

شهادت امام سجاد(ع) در سال 94(یا 95) با سمی بود که به دستور ولید بن عبد الملک به او خورانیده شد.[12] او در قبرستان بقیع کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی(ع) به خاک سپرده شد.[13]

3.همسران و فرزندان

در منابع تاریخی تعداد فرزندان امام سجاد(ع) 15 نفر ذکر شده که 11نفر آنها پسر و 4 نفر دختر بوده اند.[14]

نامهای فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید چنین است:[15]

  1. امام محمد باقر(ع) که مادرش ام عبدالله دختر (امام حسن) بوده است.
  2. عبدالله
  3. حسن
  4. حسین اکبر، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  5. زید
  6. عمر، مادر این دو یک کنیز بوده است.
  7. حسین اصغر
  8. عبدالرحمن
  9. سلیمان، مادر این سه یک کنیز بوده است.
  10. علی که کوچکترین فرزند امام سجاد(ع) بوده است.
  11. خدیجه که مادر این دو یک کنیز بوده است.
  12. محمد اصغر مادرش کنیز بوده است.
  13. فاطمه
  14. علّیه
  15. ام کلثوم، که مادر این سه یک کنیز بوده است.

  4.امامت

با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال 61ه.ق.، امامت امام سجاد(ع) آغاز می شود و تا زمان شهادتش یعنی سال 94 یا 95ه.ق. ادامه می یابد.

دلایل امامت

بر طبق نصوصی که محدثین شیعه در کتب روایی نقل کرده اند، امام سجاد(ع) جانشین و وصی پدرش حسین بن علی(ع) است.[16] شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی یاد می‌کند.[17]

احادیثی نیز که از پیامبر(ص) در مورد اسامی امامان شیعه روایت گردیده، مؤید این مطلب است.[18]

همچنین بر طبق نصوص شیعه، وسائلی چون شمشیر و یا زره رسول الله(ص) می بایست نزد ائمه باشد که وجود اینها نزد امام سجاد(ع)،[19] حتی در منابع اهل سنت به صراحت ذکر شده است.[20]

حاکمان معاصر

  1. یزید بن معاویه (61- 64ق.)
  2. عبد الله بن زبیر (61- 73) که به صورت مستقل حاکم مکه بود.
  3. معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64).
  4. مروان بن حکم (نه ماه از سال 65).
  5. عبد الملک بن مروان (65- 86).
  6. ولید بن عبد الملک (86- 96).[21]

5.واقعه کربلا و اسارت

امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونه ای که در مواردی که می خواستند او را به قتل برسانند، عده ای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت می کند.[22]

کوفه

پس از فاجعه کربلا، اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم می بندند] نهادند و چون بیمار بود، و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[23]

برخی از نویسندگان گفته اند که امام سجاد(ع) در کوفه خطبه ای خوانده است ولی با توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بی رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، و نامردمی که در آنان بود پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می سازد. علاوه بر این، جمله هایی که گفته اند در خطبه کوفه نقل شده است، همانند جمله هایی است که در خطبه او در مسجد دمشق دیده می شود و شاید با گذشت زمان راویان حادثه ها را با هم آمیخته باشند.[24]

در هر حال، ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامه ای به شام نوشت و از یزید دستوری خواست که با آنان چه کند. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.[25]

 

شام

امام سجاد(ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها افکنده اند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان بپاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جد خود برساند.[26]

بازگشت به مدینه

امام(ع) که تا 34 سال پس از واقعه کربلا زنده ماند، همواره تلاش می کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد.

هر گاه آب می نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه می کرد و اشک می ریخت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز می ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می برد، و عرض می کرد بفرمایید، حضرت می فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می کرد و گریه می کرد به گونه ای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد[27]

قیامهای مهم معاصر امام

در دوران امام سجاد(ع) و پس از جریان کربلا جنبشهای مختلفی صورت گرفت که مهمترین آنها عبارتند از:

واقعه حره

مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه ضمن شورش علیه امویان، شورش حَرّه را سامان دادند (سال 63ق). مردم شهر با عبدالله بن حنظله -که پدرش حنظله به غسیل الملائکه معروف بود- بیعت کردند و بنی امیه را که شمار آنان به 1000 تن می رسید، نخست در خانه مروان بن حکم به محاصره افکندند، سپس از شهر بیرون راندند.[28] امام سجاد(ع) از آغاز شورش خود را کنارکشید و با مردم همداستان نگشت، چون پایان کار را می دانست.[29]

در روزهای پرگیرودار واقعه حره، مروان (از دشمنان اهل بیت(ع)) نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده وی را نزد خود نگاهدارد، ولی عبدالله نپذیرفت. مروان چون از حمایت او ناامید شد پناه به امام سجاد(ع) برد. امام با بزرگواری خاص خود خواهش او را قبول فرمود و کسان مروان را همراه با زن و فرزند خود به ینبع (چشمه ساری نزدیک مدینه از جانب راست کوه رضوی) فرستاد.[30]

امام در این حادثه، 400 خانواده را در کفالت خود گرفت و تا وقتی که لشکر مسلم بن عقبه (فرمانده لشکر یزید در واقعه حره) در مدینه بود هزینه آنان را می پرداخت.[31]

قیام توابین

نهضت توابین یکی دیگر از نهضتهای پس از واقعه کربلا بود که رهبری آن را سلیمان بن صرد خزاعی، به همراهی تنی چند از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند. توابین در مجموع بر آن بودند تا در صورت پیروزی، امامت جامعه را به اهل بیت(ع) بسپارند و طبعا از نسل فاطمه(ع)، کسی جز علی بن حسین(ع) برای این کار وجود نداشت. اما رابطه سیاسی خاصی بین امام سجاد(ع) و توابین وجود نداشته است.[32]

قیام مختار

قیام مختار نیز سومین جنبش مهم پس از واقعه کربلا است که درباره ارتباط امام سجاد(ع) با این جنبش نیز ابهاماتی وجود دارد. این ارتباط نه تنها از زاویه نگرش سیاسی، بلکه از جنبه اعتقادی (پیروی از محمد بن حنفیه)نیز مشکلاتی را در بردارد. گفته شده که مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد(ع) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.[33]

6.فضائل و مناقب

عبادت

مالک بن انس می گوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» می گویند.[34]

ابن عبد ربّه می نویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز می شد، لرزه عجیبی وجودش را فرا می گرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا می¬دانید که من در برابر چه کسی می خواهم بایستم و در برابر چه کسی می خواهم مناجات کنم؟[35]

مالک بن انس می گوید: هنگامی که علی بن حسین احرام می بست، لبیّک اللّهمّ لبیّک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[36]

کمک به فقرا

ابو حمزه ثمالی می گوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود گذاشته و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا می رساند و می فرمود: «صدقهای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش می کند[37]

محمد بن اسحاق می گوید: مردمی از مدینه زندگی می کردند و نمی دانستند معاش آنها از کجا تأمین می شود؛ با درگذشت علی بن الحسین غذای شبانه آنان قطع شد.[38]

شب هنگام انبانهای نان را بر پشت خود بر می داشت و به خانه مستمندان می رفت و می گفت : صدقه پنهانی آتش غضب پروردگار را خاموش می کند. برداشتن این انبانها بر پشت او اثر نهاده بود و چون به جوار پروردگار رفت به هنگام شست و شوی آن حضرت آن نشانه ها را بر پشت او دیدند[39] ابن سعد نویسد: چون مستمندی نزد او می آمد، بر می خواست و حاجت او را روا می کرد و می گفت : صدقه پیش از آنکه به دست خواهنده برسد، به دست خدا می رسد.[40]

سالی قصد حج کرد. خواهرش سکینه توشه ای به ارزش هزار درهم برای وی آماده ساخت. چون به حره رسید، آن توشه را نزد او بردند، و امام همه آنرا بر مستمندان پخش فرمود.[41]

پسر عموئی مستمند داشت، علی بن الحسین (ع) شب هنگام چنانکه وی او را نشناسد، نزدش می رفت و چند دینار بدو می بخشید آنمرد می گفت: علی بن الحسین رعایت خویشاوندی را نمی کند، خدا او را سزا دهد. امام این سخنان را می شنید و شکیبائی و بردباری می کرد و خود را بدان خویشاوند نمی شناساند. چون به دیدار خدا رفت آن احسان از آن مرد بریده شد و دانست که آن مرد نیکوکار علی بن الحسین بوده است پس بر سر مزار او رفت و گریه کرد.[42]

ابونعیم نویسد: دو بار مال خود را با مستمندان قسمت کرد و گفت: خداوند بنده مؤمن گناهکار توبه کار را دوست دارد[43] و نویسد: مردم او را بخیل می دانستند و چون بجوار حق رفت دانستند که هزینه صد خانوار را عهده دار بوده است.[44] چون گدائی نزد او می آمد می گفت مرحبا به کسی که توشه مرا به آخرت می برد.[45]

رفتار با بردگان

از تلاشهای امام، که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به بردگان بود؛ قشری که بخصوص از زمان خلیفه دوم(عمر بن خطاب) به بعد و مخصوصا در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بوده و از محروم¬ترین طبقات جامعه اسلامی در قرون اولیه به¬شمار می-رفتند.

امام سجاد، همانند امیرالمؤمنین علی(ع) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد.

سید الاهل نوشته است: امام [سجاد(ع)]در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. بردگان که چنین نیتی از امام می دیدند، خود را در معرض او می نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر زمان و موقعیتی به آزادی آنها می پرداخت، به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می خورد که همگی از موالی امام بودند[46]

دوران امامت امام زین العابدین (ع) ، امام سجاد (ع)

 

امام سجاد (ع) بعد از شهادت پدرش امام حسین (ع)، مسئولیت زمامداری شیعیان را از جانب خدا به مدت 35 سال و تا پایان عمر مبارکشان بر عهده گرفتند که همزمان با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان و با زمامدارانی مانند یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک، معاصر بود.امام سجاد (ع) مى ‏بایست در عصر نومیدى از پیروزى حرکت مسلحانه، به روش دیگر به بیان مسئله رهبرى و امامت و لزوم شناخت و نشانه‏ هاى امام عادل و رهبران فاسد و ستمگر بپردازد و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایفشان در برابر رهبر عادل و همت براى اصلاح جامعه بیدار سازد. تفکر اصیل اسلامى را براى جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حکومت اسلامى توسط خاندان وحى را در دل همگان احیا سازد. از سوى دیگر وی خود شاهد واقعه کربلا بود و همت گمارد تا یاد و خاطره حماسه ‏سازان عاشورا را در جامعه اسلامى نهادینه سازد.

 

امام سجاد (ع) در واقعه کربلا حاضر بودند ولی به علت بیماری در جنگ شرکت نداشتند. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین (ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد(ع) در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. آغاز امامت امام سجاد (ع) به سال 61 هجری قمری است و امامت ایشان 35 سال به طول انجامید. دوران امامت امام سجاد (ع) توأم با اختناق شدید و سخت گیری‌های حاکمان بنی امیه علیه شیعیان بود؛ به گونه‌ای که بنا به روایتی در ابتدای امر تنها اصحاب آن حضرت پنج تن بوده‌اند که این خود دلالت بر وضعیت خاص آن زمان می‌کند. امام سجاد (ع) در این دورانِ سخت به تربیت شاگردانی چند می‌پردازد که از جمله سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام‌الطول و ابوخالد کابلی می‌باشند.با شهادت  امام حسین و با قیام مختار، اکثریت شیعیان رو به مختار گردانیدند و مختار نیز قیام خود را به نیابت محمد حنفیه فرزند دیگر امام علی (ع) عنوان می‌کرد. در این هنگام بود که بحث حق جانشینی و اینکه آیا امامت حق امام سجاد (ع) است یا محمد حنفیه بالا گرفت.محمد حنفیه مرد شجاع و پارسایی بود که عده زیادی به امامتش اعتقاد داشتند. عدهٔ دیگری اما امام سجاد (ع) را امام دانسته معتقد بودند امام حسین (ع) ایشان را به عنوان امام بعدی انتخاب کرده است.

 

محمد حنفیه می‌گفت او به امامت سزاوارتر است چون پسر علی بن ابی طالب (ع) می‌باشد. گفته می‌شود که پس از مرگ ابن زبیر، حاکم مدینه، محمد حنفیه و امام سجاد (ع) توافق کردند به مکه رفته مقابل حجرالاسود ایستاده برای دریافت نشانه‌ای از طرف خداوند دعا کنند. ابتدا محمد دعا کرد اما جوابی نیامد. سپس امام سجاد (ع) دست به دعا برداشت که بر اساس این روایت، حجر الاسود شروع به تکان خوردن کرد طوری که نزدیک بود از روی دیوار بیفتد، و با زبان فصیح عربی به حرف آمده شهادت داد که امام سجاد (ع) امام و جانشین واقعی امام حسین (ع) است.

 

زندگینامه امام سجاد (ع)

 امام سجاد (ع) در واقعه کربلا

امام سجاد (ع)در واقعه جان گداز کربلا حضور داشت ولی به دلیل بیماری و تب شدید از آن حادثه جان به سلامت برد، چون جهاد از بیمار برداشته شده است و پدر بزرگوارش با همه علاقه ای که فرزندش به شرکت در آن واقعه داشت به او اجازه جنگ کردن نداد. مصلحت الهی این بود که آن رشته گسیخته نشود و امام زین العابدین (ع) وارث آن رسالت بزرگ، یعنی امامت و ولایت گردد.این بیماری موقتی چند روزی بیش ادامه نیافت و بعد از آن امام زین العابدین (ع) 35سال عمر کرد که تمام آن مدت به مبارزه و خدمت به خلق و ستایش و راز و نیاز با حق سپری شد. سن شریف امام سجاد (ع) را در روز دهم محرم سال 61 هجری که بنا به وصیت پدر و امر خدا و رسول خدا (ص) به امامت رسیده بود، به اختلاف روایات در حدود 24 سال نوشته اند.

آنچه در حادثه کربلا بدان نیاز بود، بهره برداری از این قیام و حماسه بی مانند و نشر پیام شهادت امام حسین (ع) بود، که امام سجاد (ع) ضمن اسارت با عمه اش زینب (ع) آنرا با شجاعت و شهامت و اقتدار بی نظیر در جهان آن روز فریاد کردند

.فريادی که طنين آن قرنهاست باقی مانده و - برای هميشه - جاودان خواهد ماند . واقعه کربلا با همه ابعاد عظيم و بی مانندش پر از شور حماسی و وفا و صفا و ايمان خالص در عصر روز عاشورا ظاهرا به پايان آمد ، اما مأموريت حضرت سجاد ( ع ) و زينب کبری ( س ) از آن زمان آغاز شد . اهل بيت اسير را از قتلگاه عشق و راهيان به سوی  "الله " و از کنار نعشهای پاره پاره به خون خفته جدا کردند

 

حضرت سجاد ( ع ) را در حال بيماری بر شتری بی هودج سوار کردند و دو پای  حضرتش را از زير شکم آن حيوان به زنجير بستند . ساير اسيران را نيز بر شتران سوار کرده ، روانه کوفه نمودند . کوفه ای که در زير سنگينی و خفقان حاکم بر آن بهت زده بر جای  مانده بود و جرأت نفس کشيدن نداشت ، زيرا ابن زياد دستور داده بود رؤسای قبايل مختلف را به زندان اندازند و مردم را گفته بود بدون اسلحه از خانه ها خارج شوند .

 

در چنين حالتی دستور داد سرهای مقدس شهدا را بين سرکردگان قبايلی که در کربلا بودند تقسيم و سر امام شهيد حضرت ابا عبد الله الحسين را در جلو کاروان حمل کنند . بدين صورت کاروان را وارد شهر کوفه نمودند . عبيد الله زياد مي خواست وحشتی در مردم ايجاد کند و اين فتح نمايان خود را به چشم مردم آورد . با اين تدبيرهای امنيتی چه شد که نتوانستند جلو بيانات آتشين و پيام کوبنده زن پولادين تاريخ حضرت زينب ( س ) را بگيرند ؟ گويی مردم کوفه تازه از خواب بيدار شده و دريافته اند که اين اسيران ، اولاد علی ( ع ) و فرزندان پيغمبر اسلام ( ص ) مي باشند که مردانشان در کربلا نزديک کوفه به شمشير بيداد کشته شده اند .

 

همهمه از مردم برخاست و کم کم تبديل به گريه شد . حضرت سجاد ( ع ) در حال اسارت و خستگی و بيماری به مردم نگريست و فرمود : اينان بر ما مي گريند ؟ پس عزيزان ما را چه کسی کشته است ؟ زينب خواهر حسين ( ع ) مردم را امر به سکوت کرد و پس از حمد و ثنای خداوند متعال و درود بر پيامبر گرانقدرش ، حضرت محمد ( ص ) فرمود :

"... ای اهل کوفه ، ای حيلت گران و مکرانديشان و غداران ، هرگز اين گريه های شما را سکون مباد . مثل شما ، مثل زنی است که از بامداد تا شام رشته خويش مي تابيد و از شام تا صبح به دست خود بازمي گشاد . هشدار که بنای ايمان بر مکر و نيرنگ نهاده ايد ..." . سپس حضرت زينب ( ع ) مردم کوفه را سخت ملامت فرمود و گفت : "همانا دامان شخصيت خود را با عاری و ننگی بزرگ آلود کرديد که هرگز تا قيامت اين آلودگی را از خود نتوانيد دور کرد . خواری و ذلت بر شما باد .

 

مگر نمي دانيد کدام جگرگوشه از رسول الله ( ص ) را بشکافتيد ، و چه عهد و پيمان که بشکستيد ، و بزرگان عترت و آزادگان ذريه او را به اسيری  برديد ، و خون پاک او به ناحق ريختيد ..." . مردم کوفه آنچنان ساکت و آرام شدند که گويی مرغ بر سر آنها نشسته ! سخنان کوبنده زينب ( ع ) که گويا از حلقوم پاک علی ( ع ) خارج مي شد ، مردم بی وفای کوفه را دچار بهت و حيرت کرد .

 

شگفتا اين صدای علی ( ع ) است که گويا در فضای  کوفه طنين انداز است ... . امام سجاد ( ع ) عمه اش را امر به سکوت فرمود . ابن زياد دستور داد امام سجاد ( ع ) و زينب کبری و ساير اسيران را به مجلس وی آوردند ، و در آن جا جسارت را نسبت به سر مقدس حسين ( ع ) و اسيران کربلا به حد اعلا رسانيد ، و آنچه در چنته دناءت و رذالت داشت نشان داد ، و آنچه لازمه پستی ذاتش بود آشکار نمود .


پيام خون و شهادت


ابن زياد يا پسر مرجانه اسيران کربلا را پس از مکالماتی که در مجلس او ب آنان روی داد ، دستور داد به زندانی پهلوی مسجد اعظم کوفه منتقل ساختند ، و دستور داد سر مقدس امام ( ع ) را در کوچه ها بگردانند تا مردم دچار وحشت شوند . يزيد در جواب نامه ابن زياد که خبر شهادت حسين ( ع ) و يارانش و اسير کردن اهل و عيالش را به او نوشته بود ، دستور داد سر حسين ( ع ) و همه يارانش را و همه اسيران را به شام بفرستند . بر دست و پا و گردن امام همام حضرت سجاد زنجير نهاده ، بر شتر سوارش کردند و اهل بيت را چون اسيران روم و زنگبار بر شتران بی جهاز سوار کردند و راهی شام نمودند . اهل بيت عصمت از راه بعلبک به شام وارد شدند .

 

روز اول ماه صفر سال 61هجری - شهر دمشق غرق در شادی و سرور است ، زيرا يزيد اسيران کربلا را که اولاد پاک رسول الله هستند ، افراد خارجی و ياغيگر معرفی کرده که اکنون در چنگ آنهايند - يزيد دستور داد اسيران و سرهای  شهدا را از کنار "جيرون " که تفريحگاه خارج از شهر و محل عيش و عشرت يزيد بود عبور دهند . يزيد از منظر جيرون اسيران را تماشا مي کرد و شاد و مسرور به نظر مي رسيد ، همچون فاتحی بلا منازع ! در کنار کوچه ها مردم ايستاده بودند و تماشا مي کردند .

 

پيرمردی از شاميان جلو آمد و در مقابل قافله اسيران بايستاد و گفت : "شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امير المؤمنين يزيد را بر شما پيروزی داد" . امام زين العابدين ( ع ) به آن پيرمردی  که در آن سن و سال از تبليغات زهرآگين اموی در امان نمانده بود ، فرمود : "ای  شيخ ، آيا قرآن خوانده ای ؟" . گفت : آری . فرمود : اين آيه را قراءت کرده ای  : قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام ( ع ) فرمود : آن خويشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده ماييم .دشمن، پس از واقعه عاشورا در سال 61 هجری، با بی رحمى، بازماندگان و اسراى کربلا منجمله امام سجاد (ع) را با غل و زنجیر و در حالیکه آن حضرت (ع) را سوار بر شتر بی جهازی نمودند و بر اثر فشار غل و زنجیر از رگ هاى گردن ایشان خون جارى بود، وارد کوفه مقر حکومت عبیدالهد بن زیاد کردند که جمعیت بسیارى براى تماشاى اسیران آمده بود، بدین ترتیب امام زین العابدین (ع) فرصت را غنیمت شمرد و خطبه‏ اى افشاگرانه بیان فرمود که اول آن امام همام (ع) و همراهانشان را در خانه ‏اى در کنار مسجد کوفه زندانى و پس از مدتى، آن بزرگواران را به طرف شام محل حکومت یزید بردند.

 

 امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا

اسرای کربلا در کوفه

 

پس از واقعه کربلا، اهل بیت امام حسین (ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و زنجیر نهادند و چون بیمار بود و نمی‌توانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.

بنابر برخی گزارش‌ها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبه‌ای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرائط کوفه و سختگیری و بی‌رحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار می‌سازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد دمشق بسیار شبیه است. از این رو احتمال می‌رود که با گذشت زمان راویان حادثه‌ها را با هم آمیخته باشند.

در هر حال، ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگاه داشت و نامه‌ای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد (ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد.

 

 اسرای کربلا در شام

امام سجاد (ع) در مسجد شام سخنانی فرمود و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبان‌ها انداخته‌اند درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمی‌خواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند، و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعت‌هایی که در آن پدید شده بزداید و به سادگی و نزاهت عصر جدّ خود برساند.

 

 امام سجاد (ع) بعد از دوران اسارت

به نوشته شیخ مفید سرانجام خاندان امام حسین (ع) روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کرد. امام سجاد (ع) که تا 34 سال پس از واقعه کربلا زنده بود، همواره تلاش می‌کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب می‌نوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین (ع) گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت.

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است، «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شب‌ها به نماز می‌ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می‌برد، و عرض می‌کرد بفرمایید، حضرت می‌فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می‌کرد و گریه می‌کرد به گونه‌ای که اشک‌های آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می‌شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.

 موقعیت اجتماعی امام سجاد (ع)

امام سجاد (ع) مورد احترام خاص و عام بود. علاوه بر پیروانش که ایشان را امام چهارم می‌دانستند، فقهای هفت گانهٔ مدینه هم برایش احترام زیادی قائل بودند. از جملهٔ این فقها و محدثان می‌توان از زهری و سعید بن مسیب نام برد که هر چند به دستگاه بنی امیه وابسته بودند اما دست از تحسین وی برنمی‌داشتند.شیخ مفید اولاد امام سجاد (ع) را پانزده نفر ذکر کرده است که امام محمد باقر (ع) که مادرش امّ عبدالله بنت حسن بوده یکی از آنان است.

 

 اوضاع سیاسی در دوران امامت امام سجاد علیه السلام

امام سجاد علیه السلام پس از فاجعه کربلا به امامت رسيد و با توجه به وضعيت زمان و اختناق حاكم در آن دوران، اقدام به يك سلسله برنامه هاي ارشادي و فرهنگي و مبارزات غيرمستقيم نمود.

ماجراي نهضت كربلا، يك حادثه بزرگ سياسي بود که امام سجّاد علیه السلام در پيدايش آن و ابلاغ پيام شهيدان و پيگيری نتايج نهضت نقش اصلي را داشت، آن حضرت پس از ماجراي خونين عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدينه، در هر فرصتي مردم را بر ضدّ طاغوت عصر، يزيد بن معاويه مي شوراند، خطبه غرّا و كوبنده او در شام، يزيد و حكومتش را رسوا نمود و ماهيّت پليد حكومت خودكامه او را افشا كرد.

امام سجاد علیه السلام با این که پس از واقعه کربلا جامعه اسلامی را گرفتار ترس و یاس می دید و کسی را نمی یافت که تربیت کند و دانش خویش را به او بسپارد ولی از پای ننشست و با دعا و نیایش مطالب عمیق و مضامین ارزنده و گرانقدری را به جامعه اسلامی به ویژه شیعیان منتقل ساخت .

آن حضرت با عنوان زين العابدين و سجّاد خوانده مي شود: خداوند در حديث لوح ـ كه آن نامه اي از سوي خدا به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است ـ او را چنين معرفي كرده است: «سَيِّدُ الْعابِدِينَ وَ زَيْنُ اَوْلِيائيَ الْماضِينَ»  او آقاي عبادت كنندگان و زينت اولياي پيشين من است.

امام سجاد علیه السلام در عين آن كه زينت عبادت كنندگان و بزرگمرد عبادت و سجده بود، مجاهد بزرگ في سبيل اللّه نیز بود؛ او در عين آن كه مظهر علم و انديشه و معرفت بود، تواضع ويژه اي داشت و در يك كلمه كانون همه كمالات انساني و ارزش هاي والاي معنوی بود.

از نشانه های عقل و دینداری در شخص، اخلاق است؛ زیرا اخلاق تجلیگاه عقلانیت و دینداری انسان بوده و امام سجاد علیه السلام در این زمینه الگوی تمام عیار است.

آن امام بزرگوار مظهر تقوا، صداقت، حیا، خوش رویی، تواضع و فروتنی، تکریم فقرا، زهد و بردباری بود.

امام سجاد علیه السلام در حوزه عمل فردي و اجتماعی سرمشق اخلاق پسنديده بود. اخلاق قرآني در سيره و روش عيني و عملي زندگي ایشان نمود يافت و آن حضرت همان گونه كه در برابر خداوند زين العابدين و سيدالساجدين بوده در برابر مردم نیز سيدالكرام بوده است.

از مهمترین اقدامات امام سجاد علیه السلام پس از عاشورا و در دوران امامت، موارد زیر را می توان برشمرد:

  1. تداوم بخشي و تفسير درست حادثه عاشورا و جلوگيري از تحريف آن.
  2. پرورش رهبر آينده امت اسلامي حضرت باقرالعلوم علیه السلام.
  3. نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلام در قالب دعا و نيايش.
  4. نظارت و هدايت انديشمندان و فقها و قُرّای جامعه اسلامي.
  5. حمايت سياسي، مادي و معنوي از بردگان به عنوان مظلوم ترين گروههاي اجتماعي و تلاش براي هدايت و آزادي آنان.

شهادت امام سجاد (ع)

مورخین در مورد قاتل امام زین العابدین (عبا هم اختلاف دارند. برخی معتقد هستند امام سجاد (ع) بدست ولید مسموم شد و بعضی دیگر معتقد هستند بدست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود؛ اما بهرحال، او هم نمی توانست بی اجازه ولید، مرتکب قتل امام زین العابدین (ع) شود. در روایات شیعه آمده است که امام سجاد (ع) با زهر ولید بن عبدالملک کشته شد. تاریخ شهادت امام سجاد (ع) سال 94 یا 95 هجری قمری است.روز شهادت امام سجاد (ع) نیز 18، 22 و 25 محرم نقل شده که روز 25 از شهرت بیشتری بهره مند است. امام زین العابدین (ع) در قبرستان بقیع در كنار قبر مطهر عمویش امام حسن مجتبی (ع) به خاك سپرده شد.

بعد از شهادت امام سجاد (ع) فقرای مدینه متوجه شدند که زندگی آنها به وسیله آن امام تأمین می‌شده است. امام سجاد (ع) شبانه کیسه‌های سنگین آذوقه را بر دوش می‌کشید و به درب خانهٔ حدود صد خانوار از مردم مدینه می برد در حالی که چهره اش را پوشیده بود تا شناخته نشود.

 

امام سجاد (ع) در قبرستان بقیع در كنار قبر مطهر امام حسن مجتبی (ع) به خاك سپرده شد

ازآثار ودعاهای مربوط به امام سجاد (ع)

 

به گفته شیخ مفید، علمای اهل سنت، علوم بسیاری را از امام سجاد (ع) نقل کرده اند و اندرزها، ادعیه، احادیثی در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگ ها و روزها (تاریخ) از او به جا مانده است که نزد علما معروف است. گفتنی است از امام زین العابدین (ع) حدود سیصد حدیث در کتب اربعه شیعه آمده است. شیخ مفید می‌نویسد: علمای عامه [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(ع) نقل کرده اند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها [تاریخ] از وی بجا مانده است که نزد علما مشهور است.[47]

 

1.صحیفه سجادیه:

صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینه ای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن می توان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می بیند و می شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش؛ گویی امام می خواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[48] صحیفه سجادیه توسط افراد مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

صحیفه سجادیه مشتمل كه محققين، اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت و زبور آل محمد نهاده اند. مشتمل بر 54 دعا از آن حضرت است.دعاي بيستم مشهور به دعاي مكارم الاخلاق و دعاي چهل و هفتم مشهور به دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. این صحیفه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت علیه السلام، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. همچنین صحيفه سجّاديه، يكي از نمادهاي عرفاني و زاييده انديشه هاي معرفت شناسي امام سجّاد علیه السلام است.

http://ahlolbait.com/files/u161/57453294546910972572.jpg

2.رساله حقوق:رساله حقوق، یکی از اثرهای امام سجاد (ع) است. در این رساله 51 حق (یا 50 حق بر اساس بعضی نسخه ها) شمارش شده است.

3. دعای سحر معروف به دعای ابوحمزه:این دعا را امام زین العابدین (ع) در سحرهای ماه رمضان می خواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است.

 4.زیارت امین الله:زیارتنامه ای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است. این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا میتوان آنرا خواند.

5.الجامع فی الفقه:عنوان یكی دیگر از آثار امام زین العابدین (ع) است كه ابوحمزه ثمالی نقل كرده است.امام سجاد (ع) شاگردان زیادی را تربیت کردند و یاران بسیاری داشتند.

5.مناسك حج:یكی دیگر از كتب امام سجاد (ع) است كه فرزندان آن حضرت، این كتاب را نقل كرده اند.

6. صحيفة الزهدكتاب ديگري است كه توسط ابوحمزه ثمالي نقل شده است.

7. کتاب حدیثكتاب ديگري كه توسط داود بن عيسي از آن حضرت نقل شده، كتابی است كه امام سجاد علیه السلام آن را گردآوري نموده است.

 

پی نوشت ها:

  1. شیخ مفید نام مادر وی را شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار پسر کسری می‌داند و در ادامه می‌نویسد: گفته می‌شود که نام وی شهربانو بوده است. المفید، الارشاد، ج2، ص137.
  2. ر.ک: شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص10-26.
  3. طبقات، ج5، ص162؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص26.
  4. عیون اخبار الرضا، ج2، ص127؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص26.
  5. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج4،ص386؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج 3، ص 64؛ ابوحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج 6، ص 178؛ دولابی، الکنی و الاسماء، ج 1، ص 147؛ سیوطی، طبقات الحفّاظ، ص 37؛ ذهبی المقتنی فی سرد الکنی، ج 1، ص 199؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج 13، ص 236.
  6. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 386؛ ذهبی، العِبَر، ج 1، ص 83؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج 13، ص 236؛ ابن تغری، النجوم الزاهرة، ج 1، ص 229؛ ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص 266؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 231؛ کسروی، موسوعة رجال الکتب التسعة، ج 3، ص 64.
  7. ابن خَلَّکان، وفیات الاعیان، ج 3، ص 274؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج 1، ص 516؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 160؛ ثعالبی، ثمارالقلوب، ص 226؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج10، ص 79.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 222؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273.
  9. قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص266.
  10. ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج 5، ص 222؛ ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص 256؛ اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 191.
  11. ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، ج 17، ص231.
  12. شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص 143، مسعودی رحلت امام را سال 95 نوشته است. نک: مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 160
  13. المفید، الارشاد، الجزء الثانی، ص138.
  14. مفید، الارشاد، ص380؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج4، ص189؛ ابم جوزی، تذکره الخواص، ص333-332.
  15. المفید، الارشاد، بیروت: مؤسسة آل البیت(ع) لتحقیق التراث، 1414/1993، ص 155.
  16. کافی، ج1، صص 188-189.
  17. المفید، الارشاد، ج2، ص138.
  18. مفید، الاختصاص، ص211؛ منتخب الاثر باب هشتم ص97؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج2، ص182-181؛ عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج2، ص 285
  19. المفید، الارشاد، ج2، ص139.
  20. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج 1، صص 486، 488؛ اعلام الوری، ص207
  21. شیخ مفید، الارشاد، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ص 254; مجلسی، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیه، ج 46، ص 12
  22. مفید، الارشاد، ج 2، ص 113؛ طبرسی، اعلام الوری، ج 1، ص 469.
  23. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص51-52.
  24. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص56-57.
  25. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص 58-59.
  26. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص75.
  27. سید بن طاووس، اللهوف ، ص 290 و مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 149 و شیخ عباس قمی، نفس المهموم ، ج 1، ص 794.
  28. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص82-83.
  29. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص86.
  30. طبری نوشته است که امام سجاد(ع) با مروان دوستی قدیمی داشت. ولی این سخنی بی اساس است چرا که مروان هیچگاه به بنی هاشم روی خوش نشان نداده است. بنابراین جایی برای دوستی او با امام(ع) نبوده است. طبری می خواهد جوانمردی را که خاندان هاشم از حد اعلای آن برخوردار بوده اند نادیده بگیرد و آن را به حساب دوستی شخصی بگذارد. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 83.
  31. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص86.
  32. نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص286.
  33. طوسی، رجال الکشی، ص126؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 126.
  34. ذهبی، العِبَر، ج 1، ص 83.
  35. ابن عبد ربه، عقدالفرید، ج 3، ص 169؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 392.
  36. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 392.
  37. ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج 4، ص 393.
  38. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 393.
  39. حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ کشف الغمه ج 2 ص 77؛ مناقب ج 4 ص 154؛ صفة الصفوة ج 2 ص 154؛ خصال ص 616؛ علل الشرایع ص 231؛ بحار ص 90؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، صص 147-148.
  40. طبقات ج 5 ص 160؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  41. کشف الغمه ج 2 ص 78؛ صفة الصفوة ج 2 ص 54؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  42. کشف الغمه ج 2 ص .107 حلیة الاولیاء ج 3 ص 140؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  43. همان کتاب ص 136 طبری بخش 3 ص .2482 طبقات ج 5 ص 162؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  44. صفة الصفوة ج 2 ص 54؛ حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ طبقات ج 5 ص 164؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  45. کشف الغمه ج 2 ص 77؛ مناقب ج 4 ص 154؛ حلیة الاولیاء ج 3 ص 136؛ بحار ص 137؛ به نقل شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 148.
  46. سید الاهل، زین العابدین، صص 7، 47.
  47. المفید، الارشاد، ج2، ص153.
  48. شهیدی، زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص105.

ازماخذ دیگراین فصل:

49-ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت: دار احیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی وشرکاه، 1962م.

50-ابن عنبه، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب، تصحیح: محمد حسن آل الطالقانی، النجف الأشرف: منشورات المطبعة الحیدریة، 1380-1961م.

51-امام سجاد، صحیفه سجادیه، ترجمه اسدالله مبشری، تهران: نشر نی، 1370.

52-ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج9، تحقیق وتدقیق وتعلیق : علی شیری،بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1408ق/1988م.

53-الامینی، عبدالحسین، تکملة الغدیر: ثمرات الاسفار الی الاقطار، تحقیق: مرکز الامیر لاحیاء التراث الاسلامی، مراجعة و تصحیح: مرکز الغدیر للدراسات و النشر و التوزیع، بیروت: 1429ق/2008م.

54-الذهبی، تذکرة الحفاظ، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.

55-شهیدی، سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1385.

56-المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم: المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، 1413ق.

57-ویکی شیعه

58-امام سجاد علیه السلام؛ جمال نیایشگران، احمد ترابی، بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد، 1388.

59-امام سجاد علیه السلام؛ سرچشمه ی کمالات انسانی، محمد محمدی اشتهاردی، قدس، مهر، 1382.

60-پیشوایان هدایت 6 ـ حضرت امام سجاد علیه السلام، سید منذر حکیم، مترجم: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل البیت علیه السلام، تهران، 1384.

61-دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی، شهید سعید محبی، 1383.

62-راهکارهای معرفت امام سجاد علیه السلام، محمود مهدی پور، کوثر، ش 57، 1382.

63-زندگانی 14 معصوم علیه السلام، حسین مظاهری، پیام آزادی، 1389.

64-مکارم اخلاق در سیره ی امام سجاد علیه السلام، علی جواهردهی، کیهان، ش19968، تیر1390

65-سایت حوزه نت،دانشنامه اسلامی،ویکی فقه،ویکی شیعه و..

67-دایره المعارف تشیع، احمد صدر حاج سید جوادی، نشر شهید سعید محبی.

68-اصول کافی، ج 1، ص 528.

 

 

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn