تفسیر روایی سوره شعراء
بسم الرحمن الرحیم
تفسیر روایی سوره شعراء
فضیلت 1 (شعراء/ مقدمه) الرّسول (وَ اُعطِیَت طه و الطَّوَاسِینَ مِن اَلوَاحِ مُوسَی (. پیامبر ( سورهی طه و طواسین (سورههای شعراء، نمل و قصص که با طس شروع میشوند) از الواح موسی (هستند. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512/نورالثقلین httpalvahy.com
سوره شعراء
فضیلت
1
(شعراء/ مقدمه)
الرّسول (وَ اُعطِیَت طه و الطَّوَاسِینَ مِن اَلوَاحِ مُوسَی (.
پیامبر ( سورهی طه و طواسین (سورههای شعراء، نمل و قصص که با طس شروع میشوند) از الواح موسی (هستند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512/نورالثقلین
ثواب قرائت
1
(شعراء/ مقدمه)
الصّادق (مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ الطَّوَاسِینَ الثَّلَاثَهًِْ فِی لَیْلَهًِْ الْجُمُعَهًِْ کَانَ مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَ فِی جِوَارِ اللَّهِ وَ کَنَفِهِ وَ لَمْ یُصِبْهُ فِی الدُّنْیَا بُؤْسٌ أَبَداً وَ أُعْطِیَ فِی الْآخِرَهًِْ مِنَ الْجَنَّهًِْ حَتَّی یَرْضَی وَ فَوْقَ رِضَاهُ وَ زَوَّجَهُ اللَّهُ مِائَهًَْ زَوْجَهًٍْ مِنْ حُورِ الْعِینِ.
امام صادق ( هرکس که سه سورهای را که با طسم شروع شده است، در شب جمعه بخواند، از اولیاء خدا میگردد و در جوار و در پناه او قرار میگیرد و هیچگاه در دنیا دچار اندوه نمیگردد و در آخرت از مساحت بهشت آنقدر به او داده میشود که بهطور کامل راضی گردد و خداوند صد همسر از حوریان درشت چشم را به ازدواج او در میآورد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512
ثواب الأعمال، ص109
2
(شعراء/ مقدمه)
الرّسول (مَنْ قرا سورهًْ الشُّعَرَاءِ کَانَ لَهُ مِنَ الاجر عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ صَدَقَ بنوح (و کَذَّبَ بِهِ وَ هُودٍ وَ شُعَیْبٍ وَ صَالِحٍ وَ ابراهیم (وَ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ کَذَبَ بعیسی (وَ صَدَّقَ بِمُحَمَّدٍ (.
پیامبر ( کسی که سورهی شعراء را بخواند به تعداد تمام کسانی که نوح، هود، شعیب، صالح و ابراهیم (را تصدیق و یا تکذیب کردهاند ده حسنه برای او خواهد بود، و همچنین به تعداد تمام کسانی که عیسی (را تکذیب و محمّد (را تصدیق کردهاند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512
نورالثقلین
3
(شعراء/ مقدمه)
الرّسول (مَنْ أَدْمَنَ قرائتها لَمْ یَدْخُلْ بَیْتَهُ سَارِقٌ وَ لَا حَرِیقٌ وَ لَا غَرِیقٌ وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا شَفَاهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ دَاءٍ.
پیامبر ( هرکس به تلاوت آن عادت کند، هیچ دزدی به خانهاش نمیآید و خانهاش دچار آتشسوزی نمیگردد و کسی از اهالی آن غرق نمیشود و هرکس که آن را بنویسد و با آب بنوشد، خداوند او را از هر بیماری شفا دهد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512
البرهان
آیه طسم [1]
طسم
1
(شعراء/ 1)
الصّادق (وَ أَمَّا طسم فَمَعْنَاهُ أَنَا الطَّالِبُ السَّمِیعُ الْمُبْدِئُ الْمُعِید.
امام صادق ( و امّا طسم به این معنا هست که من طالب (خواهنده) و سمیع (شنوا) و مُبدئ (آغازگر) و معید (بازگرداننده) هستم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص512
بحارالأنوار، ج89، ص373/ معانی الأخبار، ص22/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 1)
علیبنابراهیم (طسم هُوَ حَرْفٌ مِنْ حُرُوفِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ الْمَرْمُوزِ فِی الْقُرْآنِ.
علیّبنابراهیم ( طسم یکی از حروف اعظم و رمزهای خداوند در قرآن میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص514
القمی، ج2، ص118/ نورالثقلین، فیه: «المرموز فی القرآن» محذوف/ البرهان
3
(شعراء/ 1)
الرّسول (عَنْ عَلِیٍّ (عَنِ النَّبِیِّ (لَمَّا نَزَلَتْ طسم قَالَ: الطَّاءُ طُورُ سَیْنَاءَ وَ السِّینُ الْإِسْکَنْدَرِیَّهًُْ وَ الْمِیمُ مَکَّهًُْ. وَ قِیلَ: الطَّاءُ شَجَرَهًُْ طُوبَی وَ السِّینُ سِدْرَهًُْ الْمُنْتَهَی وَ الْمِیمُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَی (.
پیامبر ( محمّدبنحنفیّه از علی (نقلکرده که پیامبر اکرم (هنگام نزول طسم فرمود: «مراد ازطاء؛ طور سیناء، سین؛ اسکندریه و میم؛ مکّه است». و نیز گفته شده: مراد از طاء؛ درخت طوبی، سین؛ سدرهًْ المنتهی (درخت پر برگ و پر سایهای است که در اوج آسمانها، در منتهیالیه عروج فرشتگان و ارواح شهداء و علوم انبیاء (و اعمال انسانها قرارگرفته است، جایی که فرشتگان از آن فراتر نمیروند، و جبرئیل نیز در سفر معراج به هنگامیکه به آن رسید متوقّف شد. البتّه منظور درختی شبیه آنچه در زمین میبینیم نیست، بلکه اشاره به سایبان عظیمی است در جوار قرب رحمت حق که فرشتگان بر برگهای آن تسبیح میکنند و امّتهایی از نیکان و پاکان در سایهی آن قرار دارند) و میم؛ محمّد مصطفی (است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص514
نورالثقلین
آیه تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ [2]
این آیات کتاب روشنگر است.
آیه لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ [3]
گویی میخواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند!
1
(شعراء/ 3)
علیبنابراهیم (قَوْلُهُ لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَیْ خَادِع.
علیّبنابراهیم ( لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ؛ یعنی شاید تو خود را به کشتن دهی.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص514
بحارالأنوار، ج9، ص228/ القمی، ج2، ص118
2
(شعراء/ 3)
الرّسول (عَنْ عَمَّارِبْنِسُوَیْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَقُول… إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمَّا نَزَلَ قُدَیْدَ قَالَ لِعَلِیٍّ (یَا عَلِیُّ (إِنِّی سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُوَالِیَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُوَاخِیَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ فَفَعَلَ وَ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَکَ وَصِیِّی فَفَعَلَ فَقَالَ رَجُلَانِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ اللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِی شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَیْنَا مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ (رَبَّهُ فَهَلَّا سَأَلَ رَبَّهُ مَلَکاً یَعْضُدُهُ عَلَی عَدُوِّهِ أَوْ کَنْزاً یَسْتَغْنِی بِهِ عَنْ فَاقَتِهِ وَ اللَّهِ مَا دَعَاه إِلَی حَقٍّ وَ لَا بَاطِلٍ إِلَّا أَجَابَهُ إِلَیْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ إِلَی آخِرِ الْآیَهًْ.
پیامبر ( عمّاربنسوید گوید: شنیدم امام صادق (از پیامبر (روایت فرمود: «ای علی (! من از خداوند خواستم که بین من و تو پیوند دوستی ایجاد کند و او اجابت کرد. سپس درخواست کردم که بین من و تو پیوند برادری ایجاد کند و او درخواستم را پاسخ گفت و از او خواستم که تو را وصیّ من قرار دهد و این کار را انجام داد». مردی گفت: «به خدا قسم، یک پیمانه خرما در درون مشکی کهنه بهتر از چیزی است که محمّد (از پروردگارش خواست، چرا از فرشتهای نخواست تا در برابر دشمنانش او را یاری کند، یا گنجی درخواست نکرد که در برابر فقر از آن کمک بگیرد»! سپس خداوند نازل کرد: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص514
الکافی، ج8، ص378
آیه إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ [4]
اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیهای نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن [بىاختيار] خاضع گردد.
آیه وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمانِ مُحْدَثٍ إِلّا کانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ [5]
و هیچ یادآوری تازهای از سوی خداوند رحمان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان میشوند.
آیه فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبؤُا ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ [6]
آنان تکذیب کردند؛ امّا بهزودی اخبار [كيفر] آنچه را استهزا میکردند به آنان میرسد!
آیه أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ [7]
آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چه قدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟!
آیه إِنَّ فِی ذالِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ [8]
در این، نشانهی روشنی است [بر وجود خدا]؛ ولی بیشترشان هرگز مؤمن نبودهاند.
آیه وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ [9]
و پروردگار تو توانا و مهربان است.
آیه وَ إِذْ نادی رَبُّکَ مُوسی أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظّالِمِینَ [10]
[به خاطر بياور] هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمکار برو.
آیه قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا یَتَّقُونَ [11]
[همان] قوم فرعون، آیا آنان [از مخالفت فرمان پروردگار] پرهیز نمیکنند؟!
آیه قالَ رَبِّ إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ [12]
[موسى] گفت: «پرورگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند»!
آیه وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانِی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ [13]
و سینهام تنگ میشود، و زبانم [بهقدر كافى] گویا نیست؛ [برادرم] هارون را نیز رسالت ده [تا مرا يارى كند].
آیه وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ [14]
و آنان [به اعتقاد خودشان] برگردن من گناهی دارند؛ میترسم مرا بکشند [و اين رسالت به پايان نرسد]! »
آیه قالَ کَلّا فَاذْهَبا بِآیاتِنا إِنّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ [15]
فرمود: «چنین نیست، [آنان كارى نمىتوانند انجام دهند]، شما هر دو با آیات ما [براى هدايتشان] بروید؛ ما با شما هستیم و [سخنانتان را] میشنویم.
اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیهای نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن [بیاختیار] خاضع گردد
1 -1
(شعراء/ 15)
الصّادق (عَن أَبِیبَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (یَقُولُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ قَالَ سَیَفْعَلُ اللَّهُ ذَلِکَ بِهِمْ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ بَنُوأُمَیَّهًَْ وَ شِیعَتُهُمْ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْآیَهًُْ قَالَ رُکُودُ الشَّمْسِ مِنْ بَیْنِ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَی وَقْتِ الْعَصْرِ وَ خُرُوجُ صَدْرِ رَجُلٍ وَ وَجْهٍ فِی عَیْنِ الشَّمْسِ یُعْرَفُ بِحَسَبِهِ وَ نَسَبِهِ وَ ذَلِکَ فِی زَمَانِ السُّفْیَانِیِّ وَ عِنْدَهَا یَکُونُ بَوَارُهُ وَ بَوَارُ قَوْمِهِ.
امام صادق ( ابوبصیر گوید: «شنیدم از امام باقر (که در گفتار خدای تعالی: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ فرمود: «بهزودی خداوند این نشانه را برای آنها میفرستد». عرض کردم: «برای چه کسانی»؟ فرمود: «برای بنیامیّه و پیروانشان»! عرض کردم: «نشانه چیست»؟ فرمود: «توقّف خورشید از ظهر تا وقت عصر، و بیرونآمدن سینه و صورت مردی که حسب و نسبش معروف باشد، در چشمه خورشید، و اینها در زمان سفیانی است، و آن هنگام نابودی سفیانی و قوم اوست».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص516
بحارالأنوار، ج52، ص221/ الإرشاد، ج2، ص373/ إعلام الوری، ص457/ الصراط المستقیم، ج2، ص249/ کشف الغمهًْ، ج2، ص460/ منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص174/ نورالثقلین
1 -2
(شعراء/ 15)
الباقر (عن أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ قَالَ تَخْضَعُ لَهَا رِقَابُ بَنِیأُمَیَّهًَْ قَالَ ذَلِکَ بَارِزٌ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ قَالَ وَ ذَلِکَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (یَبْرُزُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ عَلَی رُءُوسِ النَّاسِ سَاعَهًًْ
حَتَّی یَبْرُزَ وَجْهُهُ یَعْرِفُ النَّاسُ حَسَبَهُ وَ نَسَبَهُ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّ بَنِیأُمَیَّهًَْ لَیَخْبِیَنَّ الرَّجُلُ مِنْهُمْ إِلَی جَنْبِ شَجَرَهًٍْ فَتَقُولُ هَذَا رَجُلٌ مِنْ بَنِیأُمَیَّهًَْ فَاقْتُلُوهُ.
امام باقر ( ابوبصیر گوید: از امام باقر (در مورد آیه: إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاء آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ سؤالکردم. فرمود: «گردنهای بنیامیّه در برابر آن صدا خم میشود و این در هنگام غروب خورشید است و علیّبنابیطالب (هنگام غروب خورشید آشکار میگردد و ساعتی خورشید بر سر مردم میتابد تا اینکه کاملاً چهرهاش دیده میشود و مردم، اصل و نسب و افتخاراتش را میشناسند». سپس فرمود: «در آن زمان، حال بنیامیّه چنان است که فردی از آنان در پشت درختی پنهان میشود و درخت میگوید: مردی از بنیامیّه در پشت من پنهان شده است، او را بکشید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص516
بحارالأنوار، ج53، ص109/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص384/ البرهان
1 -3
(شعراء/ 15)
ابنعبّاس (هَذِهِ نَزَلَتْ فِینَا وَ فِی بَنِیأُمَیَّهًَْ تَکُونُ لَنَا دَوْلَهًٌْ تَذِلُّ أَعْنَاقُهُمْ لَنَا بَعْدَ صُعُوبَهًٍْ وَ هَوَانٍ بَعْدَ عِزٍّ.
ابنعبّاس ( این آیه در مورد ما و بنیامیّه نازل شده است. بعد از سختیهای فراوان، حکومتی نصیب ما میشود که گردنهایشان را در برابر ما خم میکند و آنان را بعد از عزّت، خوار میگرداند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص518
بحارالأنوار، ج52، ص284/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص383/ شواهدالتنزیل، ج1، ص540/ البرهان
1 -4
(شعراء/ 15)
أمیرالمؤمنین (وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ بِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ طَیْرَ السَّمَاءِ وَ وَحْشَ الْأَرْضِ مَعَهُمْ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَائِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلَیْنَ وَ لَا لَحِقَ الْمُؤْمِنِینَ ثَوَابُ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ أَهَالِیَهَا عَلَی مَعْنًی مُبِینٍ وَ لِذَلِکَ لَوْ أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ آیَهًًْ فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلْوَی عَنِ النَّاسِ أَجْمَعِینَ.
امام علی ( درصورتی که اگر خداوند هنگام بعثت پیامبران (میخواست درِ گنجهای طلا و معدنهای شهرها و باغهای سرسبز را به روی آنان بگشاید و پرندگان آسمان و حیوانات وحشی زمین را همراه آنان نماید چنین میکرد، ولی دراینصورت جایی برای امتحان باقی نمیماند و اجر و پاداش، بیمورد میشد؛ و اخبار آسمانی (بشارتها و هشدارهای الهی) از میان میرفت و برای قبولکنندگانِ دعوت پیامبران، ثواب مبتلایان [به رنج و سختی] واجب نمیگشت و نه به اهل ایمان، ثواب نیکوکاران میرسید و نه نامها [همچون متّقی، مؤمن، گناهکار و] معانی روشن خود را داشت. به همین خاطر اگر خداوند از آسمان آیهای نازل مینمود فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعین؛ و اگر چنین میکرد آزمایش و امتحان از همهی مردم برداشته میشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص518
الکافی، ج4، ص198/ نورالثقلین
1 -5
(شعراء/ 15)
الباقر (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً قَالَ (: النِّدَاءُ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ وَ اسْمِ أَبِیهِ.
امام باقر ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعین؛ ندایی از آسمان است با نام مردی و با نام پدرش».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص518
مختصرالبصایر، ص482/ البرهان
1 -6
(شعراء/ 15)
ابنعبّاس (عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ فَقِیلَ لِمُحَمَّدٍ (أَنْزِلْهَا عَلَیْنَا حَتَّی نُؤْمِنَ بِهَا فَقَالَ الْمُسْلِمُونَ فَأَنْزَلَهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی یُؤْمِنُوا فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ إِلَی قَوْلِهِ یَعْمَهُونَ وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ عِنْدَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَهًِْ کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ الْآیَهًْ.
ابنعبّاس ( إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ؛ به حضرت محمّد (گفته شد: «این آیه و نشانهای که خداوند در این آیه میگوید بر ما فرو فرست تا به آن ایمان بیاوریم». مسلمانان نیز گفتند: «ای پیامبر! این نشانه را بر ایشان فرو فرست تا ایمان بیاورند». دراینهنگام خداوند چنین نازل فرمود: «با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانهای [معجزهای] برای آنان بیاید، حتماً به آن ایمان میآورند بگو: «معجزات فقط از سوی خداست [و در اختیار من نیست که به میل شما معجزهای بیاورم] و شما از کجا میدانید که هرگاه معجزهای بیاید [ایمان میآورند؟ خیر]، ایمان نمیآورند»! . و ما دلها و چشمهای آنها را واژگونه میسازیم [آری آنها ایمان نمیآورند] همانگونه که در آغاز، به آن ایمان نیاوردند! و آنان را درحال طغیان و سرکشی، به خود وامیگذاریم تا سرگردان شوند! . (انعام/110109) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص518
فرات الکوفی، ص297
قیام قائم
1
(شعراء/ 15)
الصّادق (عَنْ عُمَرَبْنِحَنْظَلَهًَْ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ (الصَّیْحَهًُْ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهًِْ وَ الْیَمَانِیُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَنَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ
الْآیَهًَْ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ فَقُلْتُ لَهُ أَهِیَ الصَّیْحَهًُْ فَقَالَ أَمَا لَوْ کَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.
امام صادق ( عمربنحنظله گوید: شنیدم امام صادق (فرمود: «قبل از قیام قائم (پنج نشانه وجود دارد: فریاد، سفیانی، فرو رفتن در زمین، کشتهشدن نفس زکیّه، و یمانی». گفتم: «فدایت شوم، آیا اگر قبل از این نشانهها کسی از خاندان تو قیام کند، او را همراهی کنم»؟ فرمود: «نه». فردای آن روز آیه: إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاء آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ را خواندم و به آن حضرت گفتم: «آیا این همان فریاد است»؟ ایشان فرمود: «اگر باشد، گردن دشمنان خداوند عزّوجلّ را خاضع میگرداند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص518
الکافی، ج8، ص310/ بحارالأنوار، ج52، ص304/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 15)
الصّادق (عَنْ هِشَامٍ عَن أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ تُخْضِعُ رِقَابَهُمْ یَعْنِی بَنِیأُمَیَّهًَْ وَ هِیَ الصَّیْحَهًُْ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ صَاحِبِ الْأَمْرِ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَه.
امام صادق ( هشام نقل میکند: امام صادق (فرمود: «گردنهای ایشان (بنیامیّه) خاضع میگردد و این فریادی به نام صاحب امر (از آسمان است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص520
بحارالأنوار، ج9، ص228/ القمی، ج2، ص118/ نورالثقلین/ البرهان
3
(شعراء/ 15)
أمیرالمؤمنین (عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَال: سُئِلَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَقَالَ انْتَظِرُوا الْفَرَجَ مِنْ ثَلَاثٍ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (وَ مَا هُنَّ فَقَالَ اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَیْنَهُمْ وَ الرَّایَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ وَ الْفَزْعَهًُْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقِیلَ وَ مَا الْفَزْعَهًُْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ أَمَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْقُرْآنِ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ آیَهًٌْ تُخْرِجُ الْفَتَاهًَْ مِنْ خِدْرِهَا وَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْیَقْظَانَ.
امام علی ( از امام باقر (روایت است: از امام علی (در مورد: فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ سؤال شد، فرمود: «دستههای گوناگون از میان آنها به اختلاف پرداختند سؤال شد». ایشان فرمود: «با سه نشانه انتظار فرج را بکشید». سؤال شد: «آن سه نشانه چیستای امیرالمؤمنین (»؟ ایشان فرمود: «اختلاف اهالی شام در میان خود و پرچمهای سیاه از خراسان و ترس و هول در ماه رمضان». سؤال شد: «ترس و هول ماه رمضان چیست»؟ ایشان فرمود: «آیا نشنیدید که خداوند عزّوجلّ در قرآن میفرماید: إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاء آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ؛ این آیهایست که دختر نوجوان را از پس پرده خارج میکند و انسان خوابیده را بیدار میکند و هوشیار را به ترس وا میدارد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص520
بحارالأنوار، ج52، ص229/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص384/ الغیبهًْ للنعمانی، ص251/ البرهان
4
(شعراء/ 15)
الباقر (عَن حَنَانِبْنِسَدِیرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ الْآیَهًَْ قَالَ نَزَلَتْ فِی قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ (یُنَادَی بِاسْمِهِ مِنَ السَّمَاءِ.
امام باقر ( حنانبنسدیر گوید: از امام باقر (در مورد آیه: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً سؤال کردم، فرمود: «این آیه دربارهی قائم آلمحمّد (نازل شده است، که خداوند او را به نام از آسمان صدا میزند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص520
بحارالأنوار، ج52، ص284/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص383/ البرهان
5
(شعراء/ 15)
الصّادق (إِنَّ الْقَائِمَ (لَا یَقُومُ حَتَّی یُنَادِیَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ تَسْمَعُ الْفَتَاهًُْ فِی خِدْرِهَا وَ یَسْمَعُ أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ فِیهِ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ.
امام صادق ( قائم ما قیام نمیکند مگر هنگامیکه گویندهای از آسمان صدا زند و دوشیزگان در پشت پرده و تمام مشرق و مغرب آن را بشنوند و این آیه: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ در خصوص آن روز نازل شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص520
بحارالأنوار، ج52، ص285/ الغیبهًْ للطوسی، ص177/ منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص18/ نورالثقلین
6
(شعراء/ 15)
الرّضا (عَنِ الْحُسَیْنِبْنِخَالِدٍ قَال: قَالَ عَلِیُّبْنُمُوسَیالرِّضَا (لَا دِینَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَاإِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهًَْ لَهُ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّهًِْ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَمَنْ تَرَکَهَا قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَیْسَ مِنَّا فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِاللَّهِ (وَ مَنِ الْقَائِمُ (مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی ابْنُ سَیِّدَهًِْ الْإِمَاءِ یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ یُقَدِّسُهَا مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِی یَشُکُّ النَّاسُ فِی وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَیْبَهًِْ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وَضَعَ مِیزَانَ الْعَدْلِ بَیْنَ النَّاسِ فَلَا یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذِی تُطْوَی لَهُ الْأَرْضُ وَ لَا یَکُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ الَّذِی یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ یَسْمَعُهُ جَمِیعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیْهِ یَقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّهًَْ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَیْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِیهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ.
امام رضا ( حسینبنخالد گوید: امام رضا (فرمود: «کسی که ورع ندارد دین ندارد، کسی که تقیّه ندارد ایمان ندارد؛ بهراستی گرامیترین شما نزد خدا آن کسی میباشد که بیشتر تقیّه کند». عرض شد: «تا کی»؟ فرمود: «تا وقت معیّنی که روز خروج قائم (ما باشد، هرکس پیش از خروج قائم ما تقیّه را واگذارد از ما نیست». عرض شد: «ای پسر رسول خدا (! قائم شما اهلبیت کیست»؟ فرمود: «چهارمین فرزند من زادهی سیّدهی کنیزان! خدا به وسیلهی او زمین را از هر خلافی پاک میکند و از هر ستمی منزّه میدارد و اوست همان کسی که مردم در ولادتش شک میکنند و اوست که پیش از خروجش غیبت دارد و چون خروج کند زمین به نور او درخشان میگردد و ترازوی عدالت را میان مردم میگذارد و هیچکس به دیگری ستم نمیکند و اوست کسی که زمین برای او به هم پیچیده و سایه ندارد و اوست کسی که جارچی از آسمان به نام وی فریاد میکند که همهی اهل زمین دعوت بهسوی او را میشنوند، گویند: آگاه باشید! به حقیقت حجّت خدا نزد خانهی خدا آشکار شد، از او پیروی کنید که حق با او و در اوست و این است تفسیر قول خدای عزّوجلّ: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص520
بحارالأنوار، ج52، ص321/ إعلام الوری، ص434/ کشف الغمهًْ، ج2، ص524/ کفایهًْ الأثر، ص274/ کمال الدین، ج2، ص371/ نورالثقلین
7
(شعراء/ 15)
الصّادق (عَنْ فُضَیْلِبْنِمُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (أَنَّهُ قَال أَمَا إِنَّ النِّدَاءَ الْأَوَّلَ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ (فِی کِتَابِ اللَّهِ لَبَیِّنٌ فَقُلْتُ أَیْنَ هُوَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَقَالَ فِی طسم تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ قَوْلُهُ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ قَالَ إِذَا سَمِعُوا الصَّوْتَ أَصْبَحُوا وَ کَأَنَّمَا عَلَی رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ.
امام صادق ( فضیلبنمحمّد نقل میکند: امام صادق (فرمود: «ندای آسمانی به اسم قائم آل محمّد (در قرآن واضح و بیِّن است». پرسیدم: «خداوند امورت را اصلاح کند، آن در کجای قرآن است»؟ فرمود: طسم* تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ المُبِینِ* إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّن السَّمَاء آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ؛ آنگاه که صدا را بشنوند، احساس میکنند که گویی پرندهای بر بالای سرشان میباشد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص522
بحارالأنوار، ج52، ص293/ الغیبهًْ للنعمانی، ص263/ البرهان
1
(شعراء/ 15)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَی (إِلَی فِرْعَوْنَ أَتَی بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَکَّتِ الْأَبْوَابُ فَفُتِحَتْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَأَلَهُ أَنْ یُرْسِلَ مَعَهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ کَمَا حَکَی اللَّهُ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ.
امام صادق ( هنگامیکه خداوند، موسی (را نزد فرعون فرستاد، به در قصر او رفت و از او اجازهی ورود خواست، امّا فرعون اجازه نداد، موسی (با عصایش به در کوبید و درها به هم خوردند و باز شدند. آنگاه بر فرعون وارد شده و او را از اینکه فرستادهی پروردگار عالمیان است آگاه ساخت و از او خواست که بنیاسرائیل را با وی همراه سازد. فرعون چنانکه خداوند نقل میفرماید گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایی از زندگیت را در میان ما نبودی؟! . (شعراء/18).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص522
القمی، ج2، ص118/ نورالثقلین/ البرهان، فیه: «مفتحه» بدل «ففتحت»
آیه فَأْتِیا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ [16]
بهسراغ فرعون بروید و بگویید: «ما فرستادهی پروردگار جهانیان هستیم».
آیه أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ [17]
بنیاسرائیل را با ما بفرست. [آنها به سراغ فرعون آمدند].
آیه قالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ [18]
[فرعون] گفت: «آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایی از زندگیت را در میان ما نبودی»؟!
1
(شعراء/ 18)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَی (إِلَی فِرْعَوْنَ أَتَی بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ وَ لَمْ یُؤْذَنْ لَهُ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَکَّتِ الْأَبْوَابُ مُفَتَّحَهًًْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَأَلَهُ أَنْ یُرْسِلَ مَعَهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ کَمَا حَکَی اللَّهُ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ أَیْ قَتَلْتَ الرَّجُلَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ یَعْنِی
کَفَرْتَ نِعْمَتِی فَقَالَ مُوسَی (کَمَا حَکَی اللَّهُ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ* فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ إِلَی قَوْلِهِ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ فَ قَالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ وَ إِنَّمَا سَأَلَهُ عَنْ کَیْفِیَّهًِْ اللَّهِ فَقَالَ مُوسَی (رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ فَقَالَ فِرْعَوْنُ مُتَعَجِّباً لِأَصْحَابِهِ أَلا تَسْتَمِعُونَ أَسْأَلُهُ عَنِ الْکَیْفِیَّهًِْ فِیُجِیبُنِی عَنِ الْخَلْقِ فَقَالَ مُوسَی (رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ثُمَّ قَالَ لِمُوسَی (لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ قالَ مُوسَی أَوَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ قالَ فِرْعَوْنُ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ ألصّادقینَ فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ فَلَمْ یَبْقَ أَحَدٌ مِنْ جُلَسَاءِ فِرْعَوْنَ إِلَّا هَرَبَ وَ دَخَلَ فِرْعَوْنَ مِنَ الرُّعْبِ مَا لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ فَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا مُوسَی (أَنْشُدُکَ اللَّهَ وَ ألرِّضَاعَ إِلَّا مَا کَفَفْتَهَا عَنِّی فَکَفَّهَا ثُمَّ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ فَلَمَّا أَخَذَ مُوسَی (الْعَصَا رَجَعَتْ إِلَی فِرْعَوْنَ نَفْسُهُ وَ هَمَّ بِتَصْدِیقِهِ فَقَامَ إِلَیْهِ هَامَانُ فَقَالَ لَهُ بَیْنَمَا أَنْتَ إِلَهٌ تُعْبَدُ إِذْ صِرْتَ تَابِعاً لِعَبْدٍ ثُمَّ قَالَ فِرْعَوْنُ لِلْمَلَإِ الَّذِی حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَماذا تَأْمُرُونَ إِلَی قَوْلِهِ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ وَ کَانَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ قَدْ تَعَلَّمَا السِّحْرَ وَ إِنَّمَا غَلَبَا النَّاسَ بِالسِّحْرِ وَ ادَّعَی فِرْعَوْنُ الرُّبُوبِیَّهًَْ بِالسِّحْرِ فَلَمَّا أَصْبَحَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ مَدَائِنِ مِصْرَ کُلِّهَا وَ جَمَعُوا أَلْفَ سَاحِرٍ وَ اخْتَارُوا مِنَ الْأَلْفِ مِائَهًًْ وَ مِنَ الْمِائَهًِْ ثَمَانِینَ فَقَالَ السَّحَرَهًُْ لِفِرْعَوْنَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّهُ لَیْسَ فِی الدُّنْیَا أَسْحَرُ مِنَّا فَإِنْ غَلَبْنَا مُوسَی (فَمَا یَکُونُ لَنَا عِنْدَکَ قَالَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ عِنْدِی أُشَارِکُکُمْ فِیمُلْکِی قَالُوا فَإِنْ غَلَبَنَا مُوسَی (وَ أَبْطَلَ سِحْرَنَا عَلِمْنَا أَنَّ مَا جَاءَ بِهِ لَیْسَ مِنْ قِبَلِ السِّحْرِ وَ لَا مِنْ قِبَلِ الْحِیلَهًِْ آمَنَّا بِهِ وَ صَدَّقْنَا فَقَالَ فِرْعَوْنُ إِنْ غَلَبَکُمْ مُوسَی (صَدَّقْتُهُ أَنَا أَیْضاً مَعَکُمْ وَ لَکِنْ أَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ أَیْ حِیلَتَکُمْ قَالَ وَ کَانَ مَوْعِدُهُمْ یَوْمَ عِیدٍ لَهُمْ فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ الْخَلْقَ وَ السَّحَرَهًَْ وَ کَانَتْ لَهُ قُبَّهًٌْ طُولُهَا فِی السَّمَاءِ ثَمَانُونَ ذِرَاعاً وَ قَدْ کَانَتْ لُبِسَتِ الْحَدِیدَ الْفُولَادَ وَ کَانَتْ إِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهَا لَمْ یَقْدِرْ أَحَدٌ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا مِنْ لَمْعِ الْحَدِیدِ وَ وَهَجِ الشَّمْسِ وَ جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ وَ قَعَدَا عَلَیْهَا یَنْظُرَانِ وَ أَقْبَلَ مُوسَی (یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ فَقَالَتِ السَّحَرَهًُْ لِفِرْعَوْنَ إِنَّا نَرَی رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ وَ لَمْ یَبْلُغْ سِحْرُنَا السَّمَاءَ وَ ضَمِنَتِ السَّحَرَهًُْ مَنْ فِی الْأَرْضِ فَقَالُوا لِمُوسَی (إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ قالَ لَهُمْ مُوسی (أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ فَأَقْبَلَتْ تَضْطَرِبُ مِثْلَ الْحَیَّاتِ وَ هَاجَتْ فَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَهًًْ مُوسی (فَنُودِیَ لاتَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی وَ أَلْقِ ما فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا کَیْدُ ساحِرٍ وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتی فَأَلْقَی مُوسَی (الْعَصَا فَذَابَتْ فِی الْأَرْضِ مِثْلَ الرَّصَاصِ ثُمَّ طَلَعَ رَأْسُهَا وَ فَتَحَتْ فَاهَا وَ وَضَعَتْ شِدْقَهَا الْعُلْیَا عَلَی رَأْسِ قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ ثُمَّ دَارَتْ وَ الْتَقَمَتْ عِصِیَّ السَّحَرَهًِْ وَ حِبَالَهَا وَ غَلَبَ کُلَّهُمْ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ حِینَ رَأَوْهَا وَ عِظَمَهَا وَ هَوْلَهَا مِمَّا لَمْ تَرَ الْعَیْنُ وَ لَاوَصَفَ الْوَاصِفُونَ مِثْلَهُ قَبْلُ فَقُتِلَ فِی الْهَزِیمَهًِْ مِنْ وَطْءِ النَّاسِ بَعْضِهُمْ بَعْضاً عَشَرَهًُْ آلَافِ رَجُلٍ وَ امْرَأَهًٍْ وَ صَبِیٍّ وَ دَارَتْ عَلَی قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ قَالَ فَأَحْدَثَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ فِی ثِیَابِهِمَا وَ شَابَ رَأْسُهُمَا وَ غُشِیَ عَلَیْهِمَا مِنَ الْفَزَعِ وَ مَرَّ مُوسَی (فِی الْهَزِیمَهًِْ مَعَ النَّاسِ فَنَادَاهُ اللَّهُ خُذْها وَ لاتَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الْأُولی فَرَجَعَ مُوسَی (وَ لَفَّ عَلَی یَدِهِ عَبَاءَهًًْ کَانَتْ عَلَیْهِ ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی فَمِهَا فَإِذَا هِیَ عَصًا کَمَاکَانَتْ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ لَمَّا رَأَوْا ذَلِکَ قالُواآمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ فَغَضِبَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِکَ غَضَباً شَدِیداً وَ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ یَعْنِی مُوسَی الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ فَقَالُوا لَهُ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ فَحَبَسَ فِرْعَوْنُ مَنْ آمَنَ بِمُوسَی (
فِی السِّجْنِ حَتَّی أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ فَأَطْلَقَ
عَنْهُمْ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَخَرَجَ مُوسَی (
بِبَنِی إِسْرَائِیلَ لِیَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ أَصْحَابَهُ وَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ وَ حَشَرَ
النَّاسَ وَ قَدَّمَ مُقَدِّمَتَهُ فِی سِتِّمِائَهًِْ أَلْفٍ وَ رَکِبَ هُوَ فِی أَلْفِ أَلْفٍ وَ خَرَجَ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ فَلَمَّا قَرُبَ مُوسَی (مِنَ الْبَحْرِ وَ قَرُبَ فِرْعَوْنُ مِنْ مُوسَی (قالَ أَصْحابُ مُوسی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ فَقالَ مُوسَی کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ أَیْ سَیُنْجِینِ فَدَنَا مُوسَی (مِنَ الْبَحْرِ فَقَالَ لَهُ انْفَرِقْ فَقَالَ لَهُ الْبَحْرُ اسْتَکْبَرْتُ یَا مُوسَی (أَنْ أَنْفَرِقَ لَکَ وَ لَمْ أَعْصِ اللَّهَ طَرْفَهًَْ عَیْنٍ وَ قَدْ کَانَ فِیکُمُ الْمَعَاصِی فَقَالَ لَهُ مُوسَی (فَاحْذَرْ أَنْ تَعْصِیَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ آدَمَ (أُخْرِجَ مِنَ الْجَنَّهًِْ بِمَعْصِیَهًٍْ وَ إِنَّمَا لُعِنَ إِبْلِیسُ بِمَعْصِیَهًٍْ فَقَالَ الْبَحْرُ عَظِیمٌ رَبِّی مُطَاعٌ أَمْرُهُ وَ لَا یَنْبَغِی لِشَیْءٍ أَنْ یَعْصِیَهُ فَقَامَ یُوشَعُبْنُنُونٍ فَقَالَ لِمُوسَی (یَا رَسُولَ اللَّه مَا أَمَرَکَ رَبُّکَ فَقَالَ بِعُبُورِ الْبَحْرِ فَأَقْحَمَ یُوشَعٌ فَرَسَهُ الْمَاءَ وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَضَرَبَهُ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ أَیْ کَالْجَبَلِ الْعَظِیمِ فَضَرَبَ لَهُ فِی الْبَحْرِ اثْنَا عَشَرَطَرِیقاً فَأَخَذَ کُلُّ سِبْطٍ فِی طَرِیقٍ فَکَانَ الْمَاءُ قَدِ ارْتَفَعَ وَ بَقِیَتِ الْأَرْضُ یَابِسَهًًْ طَلَعَتْ فِیهَا الشَّمْسُ فَیَبِسَتْ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لاتَخافُ دَرَکاً وَ لاتَخْشی وَ دَخَلَ مُوسَی (وَ أَصْحَابُهُ الْبَحْرَ وَ کَانَ أَصْحَابُهُ اثْنَیْ عَشَرَ سِبْطاً فَضَرَبَ اللَّهُ لَهُمْ فِی الْبَحْرِ اثْنَیْ عَشَرَ طَرِیقاً فَأَخَذَ کُلُّ سِبْطٍ فِی طَرِیقٍ وَ کَانَ الْمَاءُ قَدِ ارْتَفَعَ عَلَی رُءُوسِهِمْ مِثْلَ الْجِبَالِ فَجَزِعَتِ الْفِرْقَهًُْ الَّتِی کَانَتْ مَعَ مُوسَی (فِی طَرِیقِهِ فَقَالُوا یَا مُوسَی (أَیْنَ إِخْوَانُنَا فَقَالَ لَهُمْ مَعَکُمْ فِی الْبَحْرِ فَلَمْ یُصَدِّقُوهُ فَأَمَرَ اللَّهُ الْبَحْرَ فَصَارَتْ طَاقَاتٍ حَتَّی کَانَ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ یَتَحَدَّثُونَ وَ أَقْبَلَ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَحْرِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَلَا تَعْلَمُونَ أَنِّی رَبُّکُمُ الْأَعْلَی قَدْ فُرِّجَ لِیَ الْبَحْرُ فَلَمْ یَجْسُرْ أَحَدٌ أَنْ یَدْخُلَ الْبَحْرَ وَ امْتَنَعَتِ الْخَیْلُ مِنْهُ لِهَوْلِ الْمَاءِ فَتَقَحَّمَ فِرْعَوْنُ حَتَّی جَاءَ إِلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ فَقَالَ لَهُ مُنَجِّمُهُ لَا تَدْخُلِ الْبَحْرَ وَ عَارِضْهُ فَلَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ وَ أَقْبَلَ عَلَی فَرَسٍ حِصَانٍ فَامْتَنَعَ الْفَرَسُ أَنْ یَدْخُلَ الْمَاءَ فَعَطَفَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ هُوَ عَلَی مَادِیَانَهًٍْ فَتَقَدَّمَهُ وَ دَخَلَ فَنَظَرَ الْفَرَسُ إِلَی الرَّمَکَهًِْ فَطَلَبَهَا وَ دَخَلَ الْبَحْرَ وَ اقْتَحَمَ أَصْحَابُهُ خَلْفَهُ فَلَمَّا دَخَلُوا کُلُّهُمْ حَتَّی کَانَ آخِرُ مَنْ دَخَلَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ آخِرُ مَنْ خَرَجَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَی (أَمَرَ اللَّهُ الرِّیَاحَ فَضَرَبَتِ الْبَحْرَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ فَأَقْبَلَ الْمَاءُ یَقَعُ عَلَیْهِمْ
مِثْلَ الْجِبَالِ فَقَالَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِکَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَأَخَذَ جَبْرَئِیلُ کَفّاً مِنْ حَمْأَهًٍْ فَدَسَّهَا فِی فِیهِ ثُمَّ قَالَ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ.
امام صادق ( هنگامیکه خداوند، موسی (را نزد فرعون فرستاد، به در قصر او رفت و از او اجازه ورود خواست، امّا فرعون اجازه نداد، موسی (با عصایش به در کوبید و درها به هم خوردند و باز شدند؛ آنگاه بر فرعون وارد شده و او را از اینکه فرستادهی پروردگار عالمیان است آگاه ساخت و از او خواست که بنیاسرائیل را با وی همراه سازد. فرعون چنانکه خداوند نقل میفرماید گفت: أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَ لَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ * وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ یعنی اینکه آن مرد را کشتی، وَ أَنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ یعنی اینکه تو کفران نعمت مرا کردی، و موسی (نیز همانطور که خداوند حکایت کرده است، گفت: «فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ* فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ… أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیل تا قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ» فرعون در اینجا از چگونگی و کیفیّت خداوند از موسی (میپرسد و او جواب میدهد: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید! . (شعراء/24) فرعون سپس با تعجّب به یارانش میگوید: «آیا نمیشنوید [این مرد چه میگوید]؟ . (شعراء/25). من در مورد چگونگی خداوند از او میپرسم و او صفاتش را برایم بیان میکند»؟! سپس موسی (فرمود: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست! . (شعراء/26)». فرعون با شنیدن این به اطرافیانش میگوید: «بشنوید، میگوید که پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما»! سپس به موسی (گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد»! . (شعراء/29) ». موسی (گفت: «حتّی اگر نشانه آشکاری برای تو بیاورم [باز ایمان نمیآوری]؟ (شعراء/30)». فرعون گفت: «اگر راست میگویی آن را بیاور! در این هنگام موسی عصای خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکاری شد. (شعراء/3231)». سپس تمامی همنشینان فرعون ترسیدند، و فرعون به حدّی دچار ترس شد که اختیار خود را از دست داد، و گفت: «تو را به خداوند و به حرمت شیری که خوردی (اینکه فرزند رضاعی ما بودی) سوگند میدهم، که آن را از من دور کنی» و موسی (آن را از فرعون دور کرد. سپس دستش را بیرون آورد و ناگهان برای افراد حاضر به شکلی درخشان نمایان گشت. هنگامیکه موسی (عصا را گرفت، فرعون به خود آمد و تصمیم گرفت که او را تصدیق کند. امّا هامان نزد او آمد و به او گفت: «تو که اکنون خدا هستی و مورد پرستش قرار میگیری، به یکباره میخواهی پیرو یکی از بندگان خود شوی»! سپس فرعون به اطرافیان خود گفت: «این ساحری ماهر و دانا است! او میخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ شما چه نظر میدهید؟ گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را برای گردآوری [ساحران] به تمام شهرها اعزام کن، تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند». سرانجام ساحران برای وعدهگاهِ روز معیّنی جمع آوری شدند. (شعراء/3834) ». فرعون و هامان از جادو آگاهیداشتند و با آن مردم را تحت سلطهی خود در آورده بودند و با جادو بود که فرعون ادّعای خدایی کرد. صبح آن روز در تمامی شهرهای مصر افرادی را فرستاد و هزار جادوگر را جمع کرد و از میان این هزار کس، صد تن را انتخاب نمود و از میان آن صد نفر، هشتاد نفر را برگزیدند. آن ساحران به فرعون گفتند: «میدانی که در دنیا جادوگرتر از ما وجود ندارد، حال اگر ما بر موسی (غلبه کردیم، چه به ما میرسد»؟ فرعون جواب داد «و در آن صورت شما از مقرّبان خواهید بود. (شعراء/42)». آنها گفتند: «اگر موسی (بر ما غلبه کرد و جادوی ما را باطل ساخت، ما مطمئن میشویم کاری که انجام میدهد، از قبیل جادو و نیرنگ نیست، و به او ایمان میآوریم و او را تصدیق میکنیم». فرعون گفت: «اگر موسی (بر شما پیروز گشت، من هم به همراه شما او را تصدیق میکنم؛ امّا هر نیرنگی که دارید، آماده کنید». موعد آنها در یکی از اعیادشان بود. هنگام صبح، فرعون مردم و ساحران را جمع کرد. گنبدی برایش بر پا شده بود که هشتاد ذرع ارتفاع داشت و با آهن و فولاد صیقلی شده، پوشانده شده بود، و وقتی که خورشید بر آن میتابید، از شدّت درخشش آهن و گرمی نور خورشید کسی نمیتوانست به آن نگاه کند. فرعون و هامان آمدند و بر جایگاه خویش نشستند و نگاه میکردند. موسی (نیز درحالیکه به آسمان مینگریست، آمد. جادوگران به فرعون گفتند: «ما میبینیم که این مرد به آسمان مینگرد و جادوی ما به آسمان نمیرسد»؛ و آنها تنها پیروزی بر ساحران زمینی را تضمین نمودند. سپس به موسی (گفتند: «یا تو [وسایل سحرت را] بیفکن، یا ما میافکنیم! . (اعراف/115)». موسی (به آنها گفت: «آنچه را میاندازید بیاندازید، پسآنان ریسمانها و چوب دستیهایشان را انداختند. (شعراء/4443)». ریسمانهای آنان شروع به حرکت کرده و به مارهایی حملهور تبدیل شدند و به جنبش در آمدند. سپس جادوگران گفتند: «بهعزّت فرعون، ما قطعاً پیروزیم. (شعراء/44)». مردم با مشاهدهی این صحنه ترسیدند و موسی (نیز در درون خود ترسی احساس کرد، تا اینکه ندا آمد «نترس! تو مسلّماً [پیروز و] برتری! و آنچه را در دست راست داری بیفکن، تمام آنچه را ساختهاند میبلعد! آنچه ساختهاند تنها مکر ساحر است و ساحر هرجا رود رستگار نخواهد شد»! . (طه/6968) ». سپس موسی (عصایش را انداخت و به مانند مس در زمین آب شد. سپس اژدهایی بیرون آمد و دهانش را باز کرد و لبهی بالایی دهانش را بر روی قبّهی فرعون قرار داد، و دوری زد و لبهی پایینی دهانش را آویزان نمود و عصاها و ریسمانهای جادوگران را بلعید و همگیشان را مغلوب کرد. مردم وقتی آن اژدها و بزرگی و عظمت آن را که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ وصفی از آن نرفته بود، دیدند، پا به فرار گذاشتند. دراینحین، در اثر ازدحام، دههزار مرد و زن و پیر در زیر دست و پاها له شدند و جان باختند. اژدها بر گرد قبّهی فرعون و هامان چرخید و آن دو لباسهایشان را از ترس خیس نمودند و موی سرشان سپید گردید و از فرط ترس، هوش از سرشان رفت. موسی (نیز میخواست به همراه مردم پا به فرار بگذارد که خداوند او را ندا داد «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اوّلش بازمیگردانیم. (طه/21)». موسی (بازگشت و عبایی را که بر تنش بود، به دستش پیچید و دستش را در دهانش گذاشت، و آن به همان شکل اوّل خود بازگشت، و چنان که خداوند متعال بیان میکند «فوراً همهی ساحران به سجده افتادند. (شعراء/46)». و با مشاهدهی این صحنه گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون»! . (شعراء/4847) ». فرعون بهشدّت عصبانی شد و گفت: «[فرعون] گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته [و این یک توطئه است]! امّا بهزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همهی شما را به دار میآویزم»! . (شعراء/49) ». آنان چنانکه خداوند نیز حکایت میکند، گفتند: «مهمّ نیست، [هر کاری از دستت ساخته است بکن]! ما بهسوی پروردگارمان بازمیگردیم! ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم»! . (شعراء/5150) ». فرعون در ادامه هرکس را که به موسی (ایمان میآورد، در زندان میافکند تا اینکه خداوند بلاهای طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنان نازل کرد و فرعون نیز آنها را آزاد کرد و خداوند به موسی (وحی کرد «که شبانه بندگانم را [از مصر] کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید. (شعراء/52)». پس موسی (بنیاسرائیل را بیرون برد، تا دریا را برای آنان بشکافد. فرعون نیز یارانش را جمع کرد و مردم را از شهرهای مختلف در یک مکان گرد آورد و پیشاهنگ لشکرش را شش هزار نفر قرار داد و خود نیز با هزارهزار تن در پشت سر آنها به راه افتاد. همانطور که خداوند نیز دربارهی آنان میفرماید «[سرانجام فرعونیان مغلوب شدند]، و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم، و از گنجها و قصرهای مجلّل! [آری]، اینچنین کردیم! و بنیاسرائیل را وارث آنها ساختیم! آنان به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (شعراء/6057)». هنگامیکه موسی (به نزدیکی دریا رسید، فرعون به موسی (نزدیک شد، یاران موسی (گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم! . (شعراء/61)»، [موسی] گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بهزودی مرا هدایت خواهد کرد»! . (شعراء/62) ». موسی (به دریا نزدیک شد و به دریا فرمود: «شکافته شو». دریا به او گفت: «ای موسی (! از اینکه به من گفتی برایت شکافته شوم، تکبّر ورزیدی، حال آنکه من بهاندازهی سر سوزنی از فرامین خداوند سرپیچی نمیکنم و در میان شما گناهان بسیاری انجام گرفته است»؟ موسی (به او گفت: «بترس از اینکه از خداوند نافرمانی کنی و تو میدانی که آدم به خاطر معصیت از بهشت رانده شد و ابلیس به خاطر گناهش مورد نفرین قرار گرفت». دریا به موسی (گفت: «پروردگار من بزرگ است و فرمانش پذیرفتنی است و هیچ چیز نمیتواند از او نافرمانی کند». یوشعبننون برخاست و به موسی (گفت: «ای رسول خدا (! فرمان پروردگارت چیست»؟ موسی (گفت: «گذر از دریا». یوشع با اسبش بهسوی دریا تاخت؛ سپس خداوند به موسی (وحی کرد «عصایت را به دریا بزن. (شعراء/63)». و موسی (این کار را انجام داد و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود! . (شعراء/63). و خداوند برای آنها دوازده راه درست کرد و هر طایفهای از آنان یک راه را انتخاب کردند. آب بالا آمده بود و خورشید بر زمین تابید و آن را کاملاً خشک گرداند، همانطور که خداوند خود نیز میفرماید «و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا که نه از تعقیب [فرعونیان] خواهی ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! . (طه/77)». موسی (و یارانش وارد دریا شدند، آنان دوازده طایفه بودند و خداوند برای آنان در دریا دوازده راه باز کرد و هرکدام یک راه را انتخاب کردند، درحالیکه آب به مانند کوهی بر بالای سر آنان قرار گرفته بود. گروهیکه همراه موسی (بودند، شروع به بیصبری نمودند و گفتند: «ای موسی (برادران ما کجایند»؟ موسی (به آنان گفت: «در دریا همراه شمایند». آنان موسی (را تصدیق نکردند و خداوند به دریا دستور داد که تبدیل به طبقاتی بشود تا اینکه آنها بتوانند یکدیگر را ببینند و با هم سخن گویند. فرعون و سپاهیانش به راه افتادند و هنگامیکه به دریا رسیدند، به یارانش گفت: «هان بدانید که من پروردگار بزرگ شما هستم و اکنون دریا برای من شکافته شده است». هیچکس جرأت نمیکرد که وارد دریا شود، اسبها نیز از ترس، از واردشدن به آب خودداری میکردند. فرعون جلو رفت تا اینکه به ساحل دریا رسید. پیشگوی فرعون به او گفت: «وارد دریا نشو» و جلویش را گرفت. امّا فرعون حرفش را قبول نکرد و با اسب نجیب و نر خود جلو رفت. امّا اسب از واردشدن به آب امتناع ورزید. جبرئیل که بر روی اسب مادهای سوار بود جلو رفت و داخل در آب شد و اسب فرعون به اسب جبرئیل نگاه کرد و درپی او افتاد و داخل آب شد و درپی آن یاران فرعون نیز به آب زدند. هنگامیکه همگی آنان وارد شدند، آخرین فرد از یاران موسی (خارج شده بود. خداوند به بادها دستور داد که شروع به وزش کنند و آنها نیز دریا را به هم کوفتند و آب به مانند کوه بر فرعون و یارانش سرازیر شد و فرعون در آن هنگام گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم! . (یونس/90)». سپس جبرئیل مشتی از گل برداشت و آن را در دهان فرعون فرو کرد [امّا به او خطاب شد]: الآن؟! درحالیکه قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی! . (یونس/91) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص522
بحارالأنوار، ج13، ص120/ القمی، ج2، ص118/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص236/ البرهان
2
(شعراء/ 18)
الباقر (لَمَّا رَجَعَ مُوسَی (إِلَی امْرَأَتِهِ قَالَتْ مِنْ أَیْنَ جِئْتَ قَالَ مِنْ عِنْدِ رَبِّ تِلْکَ النَّارِ قَالَ فَغَدَا إِلَی فِرْعَوْنَ فَوَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ طَوِیلَ الْبَاعِ ذَا شَعْرٍ آدِمَ (عَلَیْهِ جُبَّهًٌْ مِنْ صُوفٍ عَصَاهُ فِی کَفِّهِ مَرْبُوطٌ حِقْوُهُ بِشَرِیطٍ نَعْلُهُ مِنْ جِلْدِ حِمَارٍ شِرَاکُهَا مِنْ لِیفٍ فَقِیلَ لِفِرْعَوْنَ إِنَّ عَلَی الْبَابِ فَتًی یَزْعُمُ أَنَّهُ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَقَالَ فِرْعَوْنُ لِصَاحِبِ الْأَسَدِ خَلِّ سَلَاسِلَهَا وَ کَانَ إِذَا غَضِبَ عَلَی أَحَدٍ خَلَّاهَا فَقَطَعَتْهُ فَخَلَّاهَا وَ قَرَعَ مُوسَی (الْبَابَ الْأَوَّلَ وَ کَانَتْ تِسْعَهًُْ أَبْوَابٍ فَلَمَّا قَرَعَ الْبَابَ الْأَوَّلَ انْفَتَحَ لَهُ الْأَبْوَابُ التِّسْعَهًُْ فَلَمَّا دَخَلَ جَعَلْنَ یُبَصْبِصْنَ تَحْتَ رِجْلَیْهِ کَأَنَّهُنَّ جِرَاءٌ فَقَالَ فِرْعَوْنُ لِجُلَسَائِهِ رَأَیْتُمْ مِثْلَ هَذَا قَطُّ فَلَمَّا أَقْبَلَ إِلَیْهِ قالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً إِلَی قَوْلِهِ وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ فَقَالَ فِرْعَوْنُ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ قُمْ فَخُذْ بِیَدِهِ وَ قَالَ لِلْآخَرِ اضْرِبْ عُنُقَهُ فَضَرَبَ جَبْرَئِیلُ بِالسَّیْفِ حَتَّی قَتَلَ سِتَّهًًْ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ خَلُّوا عَنْهُ قَالَ فَأَخْرَجَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ قَدْ حَالَ شُعَاعُهَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ وَجْهِهِ وَ أَلْقَی الْعَصَا فَإِذَا هِیَ حَیَّهًٌْ فَالْتَقَمَتِ الْإِیوَانَ بِلِحْیَیْهَا فَدَعَاهُ أَنْ یَا مُوسَی (أَقِلْنِی إِلَی غَدٍ ثُمَّ کَانَ مِنْ أَمْرِهِ مَا کَانَ.
امام باقر ( وقتیکه موسی (از کوه طور بهسوی همسرش بازگشت، او پرسید: «از کجا میآیی»؟ موسی (گفت: «از جانب پروردگار آن آتش»، سپس روی به جانب فرعون نهاد و همه دیدند که مردی بلند قد با موهایی بلند که ردایی از پشم بر تن و نعلینی از پوست حمار بر پا و عصایی در دست دارد به قصر نزدیک میشود، به فرعون گفتند: «بر در قصر جوانی است که میپندارد پیامبر پروردگار جهانیان است». فرعون به نگهبان شیرها گفت، زنجیر آنها را بگشاید و آن شیرها آنقدر وحشی بودند که وقتی به کسی حمله میکردند او را تکهتکه مینمودند، شیرها رها شدند و موسی (در اوّل قصر را کوبید درحالیکه قصر فرعون هفت در داشت، وقتی موسی (با عصای خود به در اوّل زد هر هفت در به روی او گشوده شد و وقتی وارد شد، شیرها آنچنان در زیر پای او آرام گرفتند که مانند سگی اهلی خود را به پای او میمالیدند، در این وقت فرعون به همنشینان خود گفت: «قبلاً هرگز چنین ندیده بودم»، موسی (به نزد فرعون رفت و ابلاغ رسالت نمود، اوّل فرعون عدّهای از غلامان خود را فرستاد و به آنها گفت: «او را بگیرید و گردنش را بزنید»، امّا به محض اینکه آنها به موسی (نزدیک شدند، جبرئیل با شمشیر به آنها حمله کرد تا آنجا که شش نفر از غلامان فرعون کشته شدند، آن وقت فرعون گفت: «او را رها کنید». سپس موسی (معجزات خود شامل ید بیضاء و عصای اژدها را آشکار نمود و فرعون که بسیار وحشتزده شده بود به موسی (گفت: «ای موسی (امروز از این بحث بگذر و ما را آزاد بگذار».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص530
بحارالأنوار، ج13، ص133/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص245/ نورالثقلین
آیه وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ [19]
و سرانجام، آن کارت را [كه نمىبايست انجام دهى] انجام دادی [و يك نفر از ما را كشتى]، و تو از ناسپاسان بودی!
1
(شعراء/ 19)
الرّضا (عَلِیِبْنِمُحَمَّدِبْنِالْجَهْمِ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا (فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَرَسُولِاللَّهِ (أَلَیْسَ مِنْ قَوْلِکَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَی قَالَ… فَمَا مَعْنَی قَوْلِ مُوسَی (لِفِرْعَوْنَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ قَالَ الرِّضَا (إِنَّ فِرْعَوْنَ قَالَ لِمُوسَی (لَمَّا أَتَاهُ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ بِی قَالَ مُوسَی (فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ عَنِ الطَّرِیقِ بِوُقُوعِی إِلَی مَدِینَهًٍْ مِنْ مَدَائِنِکَ فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ
جَلَّ لِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ (أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوی یَقُولُ أَ لَمْ یَجِدْکَ وَحِیداً فَآوَی إِلَیْکَ النَّاسَ وَ وَجَدَکَ ضَالًّا یَعْنِی عِنْدَ قَوْمِکَ فَهَدی أَیْ هَدَاهُمْ إِلَی مَعْرِفَتِکَ وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنی یَقُولُ أَغْنَاکَ بِأَنْ جَعَلَ دُعَاءَکَ مُسْتَجَاباً.
امام رضا ( علیّبنمحمّد جهم گوید: مأمون از امام رضا (سؤال کرد: «ای فرزند رسول خدا (! آیا شما اعتقاد نداری که پیامبران (معصوم هستند»؟ حضرت (فرمود: … «چرا»! مأمون عرض کرد: «پس معنای این کلام موسی (به فرعون چیست که گفت: من آن کار را انجام دادم درحالیکه از گمراهان بودم. (شعراء/20)». امام رضا (فرمود: «وقتی موسی (نزد فرعون رفت فرعون به او گفت: وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ یعنی از ناسپاسان [نسبت به من] بودی؛ موسی (گفت: من آن کار را انجام دادم درحالیکه از گمراهان بودم. (شعراء/20). یعنی راه را گم کرده بودم و ناخواسته به شهری از شهرهای [تحت سلطهی] تو وارد شدم؛ پس هنگامیکه از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! . (شعراء/21)». امام (در ادامه بهعنوان شاهد میفرماید و خداوند عزّوجلّ به پیامبرش محمّد (فرموده است: «آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! (ضحی/6)، یعنی آیا تو را تنها نیافت و مردم را بهسویت سوق داد؟ و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، (ضحی/7) یعنی نزد قومِ خود گمشده و ناشناخته بودی و هدایت کرد یعنی قومت را به شناخت تو، راهنمایی و هدایت کرد: و تو را فقیر یافت و بینیاز نمود. (ضحی/8) یعنی دعای تو را مستجاب کرد و بدین وسیله تو را بینیاز نمود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص530
بحارالأنوار، ج13، ص32/ عیون أخبارالرضا (ص198/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص16/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 19)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَی إِلَی فِرْعَوْنَ أَتَی بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَکَّتِ الْأَبْوَابُ فَفُتِحَتْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَأَلَهُ أَنْ یُرْسِلَ مَعَهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ کَمَا حَکَی اللَّهُ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ أَیْ قَتَلْتَ الرَّجُلَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ یَعْنِی کَفَرْتَ نِعْمَتِی.
امام صادق ( وقتی خداوند موسی (را بهسوی فرعون گسیل داشت، او به نزد فرعون آمد و برای کسب اجازه با عصای خود به در زد و همهی درها برای او گشوده شد، سپس بر فرعون وارد شد و موسی (به او ابلاغ کرد: «من فرستادهی پروردگار جهانیان هستم و از او خواست تا بنیاسرائیل را همراهش روانه کند»، فرعون پاسخ داد: أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ؛ آیا تو از کودکی در درگاه من پرورش نیافتی و سالها در اینجا نبودی تا اینکه آن کاری را که میدانی به انجام رساندی، درحالیکه وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ؛ یعنی از کسانی بودی که نعمت مرا کفران نمودی»؟
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص532
القمی، ج2، ص118
آیه قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضّالِّینَ [20]
[موسى] گفت: «من آن کار را انجام دادم درحالیکه از بیخبران بودم.
آیه فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ [21]
و چون از شما ترسیدم از میان شما فرار کردم؛ و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد.
1
(شعراء/ 21)
الصّادق (عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِعُمَر عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهًًْ یَقُولُ فِیهَا فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ.
امام صادق ( هنگامیکه قائم (ظهور کند این آیه را میخواند: فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ المُرْسَلِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص532
بحارالأنوار، ج52، ص157/ بحارالأنوار، ج52، ص292/ الغیبهًْ للنعمانی، ص174
2
(شعراء/ 21)
الباقر (إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (قَالَ فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ.
امام باقر ( زمانیکه قائم (ما به پا خیزد، درحالیکه مردم را مورد خطاب قرار میدهد، این آیه: فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَ جَعَلَنِی مِنَ المُرْسَلِینَ را میخواند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص532
بحارالأنوار، ج52، ص281/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص384/ الغیبهًْ للنعمانی، ص174/ البرهان
3
(شعراء/ 21)
الباقر (إِذَا ظَهَرَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ (قَالَ فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْماً خِفْتُکُمْ عَلَی نَفْسِی وَ جِئْتُکُمْ لَمَّا أَذِنَ لِی رَبِّی وَ أَصْلَحَ لِی أَمْرِی.
امام باقر ( هنگامیکه قائمِ ما اهل بیت ظهور فرماید، چنین میگوید: فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْما؛ً یعنی از شما بر جانِ خود ترسیدم؛ و چون پروردگارم به من اجازه فرمود و کارم را سامان بخشید نزد شما آمدم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص532
بحارالأنوار، ج52، ص385/ منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص175/ نورالثقلین
آیه وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ [22]
آیا اینکه بنیاسرائیل را بردهی خود ساختهای، نعمتی است که منّت آن را بر من میگذاری؟!
آیه قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ [23]
فرعون گفت: «پروردگار جهانیان چیست»؟!
آیه قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ [24]
[موسى] گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر خواهان یقین هستید».
1
(شعراء/ 24)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَی (إِلَی فِرْعَوْنَ أَتَی بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ وَ لَمْ یُؤْذَنْ لَهُ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَکَّتِ الْأَبْوَابُ مُفَتَّحَهًًْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ… فَ قَالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ وَ إِنَّمَا سَأَلَهُ عَنْ کَیْفِیَّهًِْ اللَّه فَقَالَ مُوسَی رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ فَقَالَ فِرْعَوْنُ مُتَعَجِّباً لِأَصْحَابِهِ أَلاتَسْتَمِعُونَ أَسْأَلُهُ عَنِ الْکَیْفِیَّهًِْ فِیُجِیبُنِی عَنِ الْخَلْقِ فَقَالَ مُوسَی رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِین.
امام صادق ( وقتی خداوند موسی (را بهسوی فرعون گسیل داشت او به نزد فرعون آمد و برای کسب اجازه با عصای خود به در زد و همهی درها برای او گشوده شد، سپس بر فرعون وارد شد و موسی (به او ابلاغ کرد که من فرستادهی پروردگار جهانیان هستم. دراینهنگام فرعون گفت: «پروردگار جهانیان چیست»؟! و پرسش فرعون از موسی (پیرامون چگونگی خدا بود که موسی (چنین پاسخ داد: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید. (شعراء/24)». در اینهنگام، فرعون با تعجّب به اطرافیانش گفت: «آیا نمیشنوید این مرد چه میگوید از او پیرامون چگونگی خدا میپرسم و او از آفریدهشدگان به من پاسخ میدهد»! در این حال موسی (گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. (شعراء/26)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص534
بحارالأنوار، ج13، ص120/ القمی، ج2، ص118
2
(شعراء/ 24)
أمیرالمؤمنین (عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (خُطْبَهًًْ بَعْدَ الْعَصْرِ… سُئِلَتِ الْأَنْبِیَاءُ عَنْهُ فَلَمْ تَصِفْهُ بِحَدٍّ وَ لَا بِبَعْضٍ بَلْ وَصَفَتْهُ بِفِعَالِهِ وَ دَلَّتْ عَلَیْهِ بِآیَاتِهِ.
امام علی ( حارث اعور گوید: امیرالمؤمنین (خطبه خواند و فرمود: آن خدایی که از پیامبران (پیرامون او پرسش شد؛ آنها خدا را بهوسیلهی مقدار و جزء، وصف نکردند بلکه او را بهوسیلهی افعالش توصیف نموده و با نشانههایش به او راهنمایی کردند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص534
الکافی، ج1، ص141/ نورالثقلین
آیه قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ [25]
[فرعون] به اطرافیانش گفت: «آیا نمیشنوید [اين مرد چه مىگويد]»؟!
1
(شعراء/ 25)
ابنعبّاس (قالَ فِرعَونُ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلاتَسْتَمِعُونَ یُرِیدُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ مَقَالَهًْ مُوسی (.
ابنعبّاس ( قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُون؛ یعنی آیا سخن موسی (را نمیشنوید؟
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص534
بحرالعرفان، ج12، ص103
آیه قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ [26]
[موسى] گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست».
آیه قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ [27]
[فرعون] گفت: «[اين] پیامبری که بهسوی شما فرستاده شده به یقین دیوانه است».
آیه قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ [28]
[موسى] گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است میباشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار میگرفتید».
آیه قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ [29]
[فرعون خشمگين شد و] گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، مسلماً تو را از زندانیان قرار خواهم داد»!
آیه قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ [30]
[موسى] گفت: «حتّی اگر نشانهی آشکاری برای تو بیاورم [باز ايمان نمىآورى]»؟!
آیه قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقِینَ [31]
گفت: «اگر راست میگویی آن را بیاور»!
آیه فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ [32]
در این هنگام موسی عصای خود را افکند، و ناگهان اژدهای آشکاری شد.
1
(شعراء/ 32)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَی (إِلَی فِرْعَوْنَ… قَالَ فِرْعَوْنَ لِمُوسَی (لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ قالَ مُوسَی (أَوَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ قالَ فِرْعَوْنُ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ ألصّادقینَ فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ فَلَمْ یَبْقَ أَحَدٌ مِنْ جُلَسَاءِ فِرْعَوْنَ إِلَّا هَرَبَ وَ دَخَلَ فِرْعَوْنَ مِنَ الرُّعْبِ مَا لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ فَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا مُوسَی (أَنْشُدُکَ اللَّهَ وَ ألرّضاعَ إِلَّا مَا کَفَفْتَهَا عَنِّی فَکَفَّهَا ثُمَّ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ فَلَمَّا أَخَذَ مُوسَی (الْعَصَا رَجَعَتْ إِلَی فِرْعَوْنَ نَفْسُهُ وَ هَمَّ بِتَصْدِیقِهِ فَقَامَ إِلَیْهِ هَامَانُ فَقَالَ لَهُ بَیْنَمَا أَنْتَ إِلَهٌ تُعْبَدُ إِذْ صِرْتَ تَابِعاً لِعَبْدٍ ثُمَّ قَالَ فِرْعَوْنُ لِلْمَلَإِ الَّذِی حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَماذا تَأْمُرُونَ إِلَی قَوْلِهِ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُوم.
امام صادق ( ابانبنعثمان، از امام صادق (روایت میکند: هنگامی که خداوند، موسی (را نزد فرعون فرستاد… [فرعون] به موسی (گفت: قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ. موسی (گفت: أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُّبِینٍ. فرعون گفت: فَأْتِ بِهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ * فَأَلْقَی عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ. سپس تمامی همنشینان فرعون ترسیدند، و فرعون به حدّی دچار ترس شد که اختیار خود را از دست داد و گفت: تو را به خداوند و به حرمت شیری که خوردی (این که فرزند رضاعیمان بودی) سوگند میدهم، که آن را از من دور کنی و موسی آن را از فرعون دور کرد. سپس دستش را بیرون آورد و ناگهان برای افراد حاضر به شکلی درخشان نمایان گشت. هنگامی که موسی عصا را گرفت، فرعون به خود آمد و تصمیم گرفت که او را تصدیق کند. امّا هامان نزد او آمد و به او گفت: تو که اکنون خدا هستی و مورد پرستش قرار میگیری، به یک باره میخواهی پیرو یکی از بندگان خود شوی! سپس فرعون به اطرافیان خود گفت: إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ *یُرِیدُ أَن یُخْرِجَکُم مِّنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ… لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص536
بحارالأنوار، ج13، ص120/ القمی، ج2، ص118/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص236/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 32)
الصّادق (لَمَّا بَعَثَ مُوسَی (إِلَی فِرْعَوْنَ أَتَی بَابَهُ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ فَضَرَبَ بِعَصَاهُ الْبَابَ فَاصْطَکَّتِ الْأَبْوَابُ مُفَتَّحَهًًْ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی فِرْعَوْنَ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّهُ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَأَلَهُ أَنْ یُرْسِلَ مَعَهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ، وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ أَیْ قَتَلْتَ الرَّجُلَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ یَعْنِی کَفَرْتَ نِعْمَتِی فَتَجَاوَبَا الْکَلَامَ إِلَی أَنْ قَالَ مُوسَی أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ قالَ فِرْعَوْنُ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ فَلَمْ یَبْقَ مِنْ جُلَسَاءِ فِرْعَوْنَ شَخْصٌ إِلَّا هَرَبَ وَ دَخَلَ فِرْعَوْنَ مِنَ الرُّعْبِ مَا لَمْ یَمْلِکْ فَقَالَ فِرْعَوْنُ أَنْشُدُکَ اللَّهَ وَ الرَّضَاعَ إِلَّا کَفَفْتَهَا عَنِّی.
امام صادق ( در تفسیر علیبنابراهیم (با استناد به امام صادق (آمده است: وقتی خداوند موسی (را به سوی فرعون گسیل داشت او به نزد فرعون آمد و برای کسب اجازه با عصای خود به در زد و همه درها برای او گشوده شد، سپس بر فرعون وارد شد و موسی (به او ابلاغ کرد که: من فرستاده پروردگار جهانیان هستم. و از او خواست تا بنی اسرائیل را همراهش روانه کند، فرعون پاسخ داد: أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ* وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ؟ موسی پاسخ او را مشروحاً ارائه کرد و سپس گفت: أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ؟ فرعون گفت: فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ فَأَلْقی عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ و در آن مجلس همه فرعونیان را رعب و وحشت فرا گرفت و فرعون از ترس گفت: تو را به همان اللَّه که ادّعا میکنی فرستادهی او هستی، شرّ این اژدها را از سر من کوتاه نما.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص536
قصص الأنبیاءللجزایری، ص236
آیه وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنّاظِرِینَ [33]
و دست خود را [در گريبان فرو برد و] بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و نورانی بود.
1
(شعراء/ 33)
الرّضا (عَنِ الْحَسَنِبْنِمَنْصُورٍ عَنْ أَخِیهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا (فِی بَیْتٍ دَاخِلٍ فِی جَوْفِ بَیْتٍ لَیْلًا فَرَفَعَ یَدَهُ فَکَانَتْ کَأَنَّ فِی الْبَیْتِ عَشَرَهًَْ مَصَابِیحَ وَ اسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَخَلَّی یَدَهُ ثُمَّ أَذِنَ لَهُ.
امام رضا ( حسنبنمنصور از برادرش نقل میکند: خدمت امام رضا (رسیدم در یک صندوق خانه در شب دست خود را بلند کرد گویی در اطاق ده چراغ روشن است در این موقع مردی اجازه ورود خواست دست را پایین آورد و اجازه داد وارد شود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص536
الکافی، ج1، ص487/ نورالثقلین
آیه قالَ لِلْمَلَأِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ [34]
[فرعون] به گروهی که اطراف او بودند گفت: «این ساحری ماهر و دانا است»!
1
(شعراء/ 34)
ابنعبّاس (قَالَ فِرْعَوْنُ لَمَّا رَأَی سُلْطَانَ اللَّهِ فِی الْیَدِ وَ الْعَصَا إِنَّا لَا نُغَالِبُ مُوسَی (إِلَّا بِمَنْ هُوَ مِثْلُهُ فَأَخَذَ غِلْمَاناً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَی قَرْیَهًٍْ یُقَالُ لَهَا الْعَرْمَا یُعَلِّمُونَهُمْ السِّحْرَ کَمَا یُعَلِّمُونَ الصِّبْیَانَ فِی الْمَکْتَبِ فَعَلَّمُوهُمْ سِحْراً کَثِیراً وَ وَاعَدَ فِرْعَوْنُ مُوسَی (مَوْعِداً فَبَعَثَ فِرْعَوْنُ إِلَی السَّحَرَهًِْ فَجَاءَ بِهِمْ وَ مَعَهُمْ مُعَلِّمُهُمْ فَقَالُوا لَهُ مَا ذَا صَنَعْتَ قَالَ عَلَّمْتُهُمْ سِحْراً لَا یُطِیقُهُ سَحَرَهًُْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ أَمْرٌ مِنَ السَّمَاءِ فَإِنَّهُ لَا طَاقَهًَْ لَهُمْ بِهِ. ثُمَّ بَعَثَ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ السَّحَرَهًَْ کُلَّهُمْ وَ کَانُوا اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَلْفاً.
ابنعبّاس ( هنگامیکه فرعون، حاکمیّت و سلطنت الهی را در مورد [معجزهی] عصا و دست درخشان مشاهده کرد، گفت: «ما جز با کسی همچون موسی (نمیتوانیم بر او غلبه کنیم؛ بنابراین پسرکانی از بنیاسرائیل انتخاب کرده و آنها را به روستایی به نام غرماء فرستاد که به آنها آنچنانکه کودکان در مکتبخانهها درس میآموزند سِحر و جادوگری آموزش دهند؛ بدینترتیب سِحر و جادوی فراوانی به آنها آموختند و [از طرف دیگر] فرعون با موسی (قراری گذاشته و بهدنبال ساحران فرستاد و آنها را همراه معلّمشان نزد خود آورد». [چون همگی جمع شدند] به معلّمشان گفتند: «چه کردی»؟ او پاسخ داد: «سحر و جادویی به آنها آموزش دادهام که هیچیک از ساحران روی زمین، توانایی [انجام و مقابله با] آن را ندارند مگر اینکه پیشامد و حادثهای از آسمان باشد که درآنصورت آنها نمیتوانند با آن مقابله کنند». آنگاه فرعون، مأمورانی در تمام قلمرو حکومتش برای جمعآوری ساحران فرستاد و ساحری در قلمرو سلطنتش باقی نگذاشت و همه را نزد خود آورد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص538
قصص الأنبیاءللجزایری، ص 251
آیه یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ [35]
او میخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ شما چه نظر میدهید؟
آیه قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ [36]
گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را برای گردآوری [ساحران] به تمام شهرها اعزام کن».
آیه یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحّارٍ عَلِیمٍ [37]
تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند.
1
(شعراء/ 37)
الصّادق (عَنْ مُوسَیبْنِبَکْر عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمُرْجِئَهًَْ عَلَی دِینِ الَّذِینَ قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ.
امام صادق ( موسیبنبکر نقل میکند: امام صادق (فرمود: «گواهی میدهم مرجئه معتقد به دین آنهایی هستند که گفتند: قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمدائِنِ حاشِرِینَ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص538
بحارالأنوار، ج69، ص179/ العیاشی، ج2، ص24/ مستدرک الوسایل، ج18، ص176
آیه فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ [38]
سرانجام ساحران برای وعدهگاهِ روز معیّنی جمع آوری شدند.
1
(شعراء/ 38)
ابنعبّاس (وَاعَدُوهُ یَوْمَ الزِّینَهًِْ وَ کَانَ یَوْمَ سُوقٍ لَهُمْ وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (کَانَ یَوْمَ عَاشُورَاءَ وَ وَافَقَ یَوْمَ السَّبْتِ أَوَّلَ یَوْمِ النَّیْرُوز.
ابنعبّاس ( فرعونیان با موسی (روز زینت را [برای مقابلهکردن با معجزهاش] وعده گذاشتند. ابنعبّاس (گفته «آن روز، عاشورا (دهم محرّم) بوده که در آن سال با روز شنبه در اوّلین روز سال یعنی نوروز مطابقت داشته است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص538
قصص الأنبیاءللجزایری، ص252
آیه وَ قِیلَ لِلنّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ [39]
و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز [در اين صحنه] اجتماع میکنید.
آیه لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ کانُوا هُمُ الْغالِبِینَ [40]
تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروی کنیم؟!
آیه فَلَمّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنّا نَحْنُ الْغالِبِینَ [41]
هنگامیکه ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمّی خواهیم داشت»؟
آیه قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ [42]
گفت: «آری، و در آن صورت مسلماً شما از مقرّبان خواهید بود».
آیه قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ [43]
[روز موعود فرا رسيدو همگى جمع شدند]؛ موسی به ساحران گفت: «آنچه [از وسايل سحر] میخواهید بیفکنید، بیفکنید».
آیه فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ [44]
آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: «سوگند به عزّت فرعون که ما به یقین پیروزیم»!
آیه فَأَلْقی مُوسی عَصاهُ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ [45]
سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید
1
(شعراء/ 45)
علیبنابراهیم (فَأَلْقَی مُوسَی (الْعَصَا فَذَابَتْ فِی الْأَرْضِ مِثْلَ الرَّصَاصِ ثُمَّ طَلَعَ رَأْسُهَا وَ فَتَحَتْ فَاهَا وَ وَضَعَتْ شِدْقَهَا الْعُلْیَا عَلَی رَأْسِ قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ ثُمَّ دَارَتْ وَ أَرْخَتْ شَفَتَهَا السُّفْلَی وَ الْتَقَمَتْ عِصِیَّ السَّحَرَهًِْ وَ حِبَالَهَا وَ غَلَبَ کُلَّهُمْ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ حِینَ رَأَوْهَا وَ عِظَمَهَا وَ هَوْلَهَا مِمَّا لَمْ تَرَ الْعَیْنُ وَ لَا وَصَفَ الْوَاصِفُونَ مِثْلَهُ فَقُتِلَ فِی الْهَزِیمَهًِْ مِنْ وَطْیِ النَّاسِ عَشَرَهًُْ آلَافِ رَجُلٍ وَ امْرَأَهًٍْ وَ صَبِیٍّ وَ دَارَتْ عَلَی قُبَّهًِْ فِرْعَوْنَ قَالَ فَأَحْدَثَ فِرْعَوْنُ وَ هَامَانُ فِی ثِیَابِهِمَا وَ شَابَ رَأْسُهُمَا وَ غُشِیَ عَلَیْهِمَا مِنَ الْفَزَعِ وَ مَرَّ مُوسَی (فِی الْهَزِیمَهًِْ مَعَ النَّاسِ، فَنَادَاهُ اللَّهُ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الْأُولی فَرَجَعَ مُوسَی (وَ لَفَّ عَلَی یَدِهِ عَبَاءً کَانَتْ عَلَیْهِ ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی فَمِهَا فَإِذَا هِیَ عَصَا کَمَا کَانَتْ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ لَمَّا رَأَوْا ذَلِکَ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ فَغَضِبَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِکَ غَضَباً شَدِیداً وَ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ یَعْنِی مُوسَی الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ فَقَالُوا لَهُ کَمَا حَکَی اللَّهُ لا ضَیْرَ إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ* إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ فَحَبَسَ فِرْعَوْنُ مَنْ آمَنَ بِمُوسَی (حَتَّی أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ فَأَطْلَقَ فِرْعَوْنُ عَنْهُمْ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَخَرَجَ مُوسَی (بِبَنِی إِسْرَائِیلَ لِیَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ. وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ
أَصْحَابَهُ وَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ وَ حَشَرَ النَّاسَ وَ قَدَّمَ مُقَدِّمَتَهُ فِی سِتِّمِائَهًِْ أَلْفٍ وَ رَکِبَ هُوَ فِی أَلْفِ أَلْفٍ وَ خَرَج.
علیّبنابراهیم ( آنگاه موسی (عصایش را افکند و عصا [در ابتدا] مانند سرب، روی زمین ذوب گردید و سپس سَرش آشکار شد و دهانش را بازکرده و آروارهی بالاییاش را بر روی جایگاه فرعون قرار داد. آنگاه چرخیزده و لبِ پایینش را فرو افکند و تمام عصاها و ریسمانهای ساحران را بلعید و بر تمام آنها غلبه پیدا کرد و مردم با دیدن اژدها و عظمت و ترسناکیاش که چشمی مانند آن را ندیده و کسی مثلش را توصیف نکرده بود پا به فرار گذاشتند. گفته شده هنگام فرارکردن، در اثر اینکه مردم یکدیگر را زیر دست و پا له میکردند ده هزار مرد و زن و بچّه کشته شدند. آنگاه اژدها به قصد جایگاه فرعون چرخید. فرعون و هامان با دیدن این صحنه از وحشت، جامهی خود را آلوده کرده و موی سرشان سفید شد و از هوش رفتند. خود موسی (هم با مردم فرار نمود تا اینکه خداوند او را چنین خطاب فرمود: آن را بگیر و نترس، ما آن را بهصورت اوّلش بازمیگردانیم. (طه/21). بنابراین موسی (بازگشت و عبایی که بر دوشش بود را دور دستش پیچیده و دست خود را در دهان اژدها برد و ناگهان اژدها همچون قبل، به صورت عصا درآمد. چون ساحران چنین دیدند طبق بیان خداوند، فوراً همه ساحران به سجده افتادند؛ گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون. (شعراء/4846). دراینهنگام، فرعون بهشدّت خشمگین شد و گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلّماً او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته [و این یک توطئه است]! امّا بهزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همهی شما را به دار میآویزم»! (شعراء/49) ». ساحران طبق بیان خداوند، به او گفتند: «مهمّ نیست، [هر کاری از دستت ساخته است بکن]! ما بهسوی پروردگارمان بازمیگردیم! ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم! . (شعراء/5150)». فرعون هرکس را که به موسی (ایمان آورده بود به زندان انداخت تا اینکه خداوند، [بلایِ] طوفان، ملخ، کَنِه، قورباغهها و خون را بر فرعونیان فرستاد و سرانجام فرعون [از روی ناچاری] زندانیان را آزاد کرد. آن وقت، خداوند عزّوجلّ به موسی (چنین وحی فرمود: شبانه بندگانم را [از مصر] کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید. (شعراء/52). بنابراین موسی (همراه بنیاسرائیل [از مصر] خارج شد تا آنها را از دریا عبور دهد. فرعون نیز یاران خود را جمع کرده و مأمورانی را برای گردآوری مردم، به تمامی شهرها اعزام نمود و مردم را جمع کرد و پیش قراولان سپاهش را که ششصدهزار نفر بودند، پیشاپیش فرستاد و خود همراه دو هزار نفر سوار بر مرکب شد و از شهر [به تعقیب موسی (] خارج گردید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص540
القمی؛ ج2، ص120/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 45)
الرّسول (عَنْ مَعْمَرِبْنِرَاشِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَقُولُ: أَتَی یَهُودِیٌّ النَّبِیَّ (فَقَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ یُحِدُّ النَّظَرَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا یَهُودِیُّ مَا حَاجَتُکَ قَالَ أَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ مُوسَیبْنُعِمْرَانَ (النَّبِیُّ الَّذِی کَلَّمَهُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاهًَْ وَ الْعَصَا وَ فَلَقَ لَهُ الْبَحْرَ وَ أَظَلَّهُ بِالْغَمَامِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (إِنَّهُ یُکْرَهُ لِلْعَبْدِ أَنْ یُزَکِّیَ نَفْسَهُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ إِنَّ آدَمَ (لَمَّا أَصَابَ الْخَطِیئَهًَْ کَانَتْ تَوْبَتُهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا غَفَرْتَ لِی فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً (لَمَّا رَکِبَ فِی السَّفِینَهًِْ وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (لَمَّا أُلْقِیَ فِی النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ إِنَّ مُوسَی (لَمَّا أَلْقَی عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا آمَنْتَنِی فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی یَا یَهُودِیُّ إِنَّ مُوسَی (لَوْ أَدْرَکَنِی ثُمَّ لَمْ یُؤْمِنْ بِی وَ بِنُبُوَّتِی مَا نَفَعَهُ إِیمَانُهُ شَیْئاً وَ لَا نَفَعَتْهُ النُّبُوَّهًُْ یَا یَهُودِیُّ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِیَ الْمَهْدِیُّ (إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَیبْنُمَرْیَمَ (ِ نُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّی خَلْفَهُ.
امام صادق ( معمربنراشد گوید: شنیدم امام صادق (فرمود: مردی یهودی نزد رسول خدا (آمده و در مقابل آن حضرت ایستاد و به ایشان خیره شد. رسول خدا (به او فرمود: «ای یهودی! چه میخواهی»؟ عرض کرد: «ای محمّد (! آیا تو برتری یا موسیبنعمران (که خداوند با او صحبت کرد و تورات و عصا بر او نازل فرمود و دریا را برایش شکافت و با ابر، بر او سایه افکند»؟! پیامبر (در جوابش فرمود: «اینکه انسان خودش را بستاید امر ناپسندی است ولی [چون سؤال کردی] ناگزیر میگویم: وقتی آدم (آن خطا را مرتکب شد با این جملات توبه نمود: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا بیامرزی؛ خداوند نیز از خطایش درگذشت. و نوح (وقتی سوار کشتی شد و از غرقشدن ترسید، چنین گفت: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا از غرقشدن نجات بخشی»؛ خداوند عزّوجلّ نیز او را نجات داد. و حضرت ابراهیم (وقتی در آتش افکنده شد. چنین گفت: «خدایا! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا از این آتش نجات دهی»؛ خداوند نیز آتش را بر او سرد و بیآسیب ساخت. و موسی (چون عصایش را بر زمین انداخت و در دلش ترسی احساس کرد اینگونه گفت: «بار الها! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست میکنم مرا آسودهخاطر سازی»؛ و خداوند متعال نیز فرمود: نترس! تو مسلّماً [پیروز و] برتری! . (طه/68). ای یهودی! از نسل من، مهدی (است، همان که چون خروج [و ظهور] کند؛ عیسیبنمریم (برای یاریاش فرود آید و او را پیش انداخته و پشت سرش نماز گزارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص542
الأمالی للصدوق، ص218
آیه فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ [46]
در این هنگام همهی ساحران به سجده افتادند.
آیه قالُوا آمَنّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ [47]
گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم.
1
(شعراء/ 47)
الرّسول (… ابْنُ عَبَّاسٍ (فِی خَبَر: هَبَطَ مَعَ جَبْرَئِیلَ مَلَکٌ لَمْ یَطَأِ الْأَرْضَ قَطُّ مَعَهُ مَفَاتِیحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ هَذِهِ مَفَاتِیحُ خَزَائِنِ الْأَرْضِ فَإِنْ شِئْتَ فَکُنْ نَبِیّاً عَبْداً وَ إِنْ شِئْتَ فَکُنْ نَبِیّاً مَلِکاً فَقَالَ بَلْ أَکُونُ نَبِیّاً عَبْداً فَإِذَا سُلَّمٌ مِنْ ذَهَبٍ قَوَائِمُهُ مِنْ فِضَّهًٍْ مُرَکَّبٌ بِاللُّؤْلُؤِ وَ الْیَاقُوتِ یَتَلَأْلَأُ نُوراً وَ أَسْفَلُهُ عَلَی صَخْرَهًِْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ رَأْسُهُ فِی السَّمَاءِ فَقَالَ لِیَ له اصْعَدْ یَا مُحَمَّدُ (فَلَمَّا صَعِدَ السَّمَاء… ثم دَخَلَ الْجَنَّهًَْ وَ رَأَی مَا فِیهَا وَ سَمِعَ صَوْتاً آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ قَالَ هَؤُلَاءِ سَحَرَهًُْ فِرْعَوْن وَ سَمِعَ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ قَالَ
هَؤُلَاءِ الْحُجَّاجُ وَ سَمِعَ التَّکْبِیرَ قَالَ هَؤُلَاءِ الْغُزَاهًُْ وَ سَمِعَ التَّسْبِیحَ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَنْبِیَاءُ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی سِدْرَهًِْ الْمُنْتَهَی فَانْتَهَی إِلَی الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَهًًْ لَاحْتَرَقْتُ.
پیامبر ( از ابنعبّاس (روایت است: همراه جبرئیل فرشتهای فرود آمد که هیچگاه پا بر زمین نگذاشته بود و همراهش کلیدهای گنجینههای زمین بود؛ جبرئیل گفت: «ای محمّد (! پروردگارت به تو سلام رسانده و میفرماید: اینها کلیدهای گنجینههای زمین است، اگر بخواهی میتوانی پیامبر باشی و بندهوار زندگی کنی و یا پیامبر باشی و پادشاه». پیامبر (فرمود: «ترجیح میدهم پیامبر باشم و بنده». ناگهان نردبانی از طلا که پایههایش از نقره و آمیخته با مروارید و یاقوت بود پدیدار گشت که از نورانیّت، میدرخشید و پایینش بر سنگ بزرگی در بیتالمقدّس و بالایش در آسمان قرار داشت؛ جبرئیل خطاب به پیامبر (گفت: «بالا بروای محمّد (! چون پیامبر (بالا رفت… آنگاه وارد بهشت گردید و آنچه در آن بود را مشاهده کرد و صدایی شنید که میگوید: آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ؛ جبرئیل گفت: «اینان که چنین میگویند ساحران فرعون هستند که به موسی (ایمان آوردند»؛ پیامبر (شنید عدّهای میگویند: لبّیک اللّهم لبّیک؛ جبرئیل گفت: «ایشان حجّ گزاران هستند»؛ پیامبر (صدای تکبیر شنید؛ جبرئیل گفت: «اینان مجاهدانند»؛ پیامبر (صدای تسبیح شنید؛ جبرئیل گفت: «ایشان پیامبرانند». چون پیامبر (به سدرهًْ المنتهی و به حجابهای موجود در آنجا رسید جبرئیل گفت: «ای رسول خدا (! به پیش برو که من اجازه ندارم از این مکان عبور کنم و اگر سر انگشتی نزدیک شوم، حتماً خواهم سوخت».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص542
بحارالأنوار، ج18، ص382
آیه رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ [48]
پروردگار موسی و هارون.
آیه قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ [49]
[فرعون] گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! به یقین او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته [و اين يك توطئه است]؛ امّا بهزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر [دست راست با پاى چپ يا به عكس] قطع میکنم، و همهی شما را به دار میآویزم»!
آیه قالُوا لا ضَیْرَ إِنّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ [50]
گفتند: «مهمّ نیست، [هر كارى از دستت ساخته است بكن]؛ ما بهسوی پروردگارمان باز میگردیم.
آیه إِنّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ [51]
ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد، چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم.
آیه وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ [52]
و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را [از مصر با خود] ببر، زیرا شما مورد تعقیب هستید.
1
(شعراء/ 52)
الصّادق (فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَخَرَجَ مُوسَی (بِبَنِی إِسْرَائِیلَ لِیَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ.
امام صادق ( آن وقت خداوند به موسی (وحی کرد: أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ، پس موسی (همراه بنیاسرائیل حرکت کرد تا از دریا عبور کنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص544
بحارالأنوار، ج13، ص122/ القمی، ج2، ص121
2
(شعراء/ 52)
علیبنابراهیم (وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی لَیْلًا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ أَیْ یَتَّبِعُکُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُه.
علیّبنابراهیم ( خداوند به موسی (وحی فرمود: أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی یعنی (شبانه) بندگانم را کوچ بده. إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ؛ چرا که فرعون و سربازانش شما را تعقیب میکنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص544
بحارالأنوار، ج13، ص108
آیه فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ [53]
فرعون [از اين ماجرا آگاه شد و] مأموران گردآوری نیرو را به شهرها فرستاد.
آیه إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ [54]
[و گفت]: به یقین اینها گروهی اندکند.
1
(شعراء/ 54)
الباقر (لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ یَقُولُ عَصَبَهًٌْ قَلِیلَهًْ.
امام باقر ( لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُون؛ که منظور از آن، یک گروه اندک است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص544
بحارالأنوار، ج13، ص107/ القمی، ج2، ص122/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 54)
الصّادق (إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِجَهَنَّمَ وَ النَّارِ فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ کَمَا بَلَّغْنَاهُمْ وَ اشْمَأَزُّوا مِنْ ذَلِکَ وَ نَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ رَدُّوهُ عَلَیْنَا وَ لَمْ یَحْتَمِلُوهُ وَ کَذَّبُوا بِهِ وَ قَالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ {فَ} طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ أَنْسَاهُمْ ذَلِکَ ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ فَهُمْ یَنْطِقُونَ بِهِ وَ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ لِیَکُونَ ذَلِکَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِیَائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِی أَرْضِهِ فَأَمَرَنَا بِالْکَفِّ عَنْهُمْ وَ السَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ فَاکْتُمُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْکَفِّ عَنْهُ وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ عَنْهُ قَالَ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ وَ بَکَی وَ قَالَ اللَّهُمَ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ فَاجْعَلْ مَحْیَانَا مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتَنَا مَمَاتَهُمْ وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیْهِمْ عَدُوّاً لَکَ فَتُفْجِعَنَا بِهِمْ فَإِنَّکَ إِنْ أَفْجَعْتَنَا بِهِمْ لَمْ تُعْبَدْ أَبَداً فِی أَرْضِکَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.
امام صادق ( سپس فرمود: «بهراستی خدا مردمانی را برای دوزخ و برای آتش آفریده و ما دستور داشتیم به آنها تبلیغ کنیم و به آنها تبلیغ کردیم و قبول نکردند و دلشان از آن نفرت کرد و آن را به ما برگرداندند و متحمّل آن نشدند و آن را دروغ شمردند و گفتند جادوگر و دروغگوست، و خدا مهر بر دل آنها نهاد و آن را از یادشان برد. و سپس زبانشان را به بعضی از بیان حق باز کرد و آن را به زبان میگویند ولی از دل باور ندارند تا بدینوسیله از اولیای خدا و اهل طاعتش دفاع شود و اگر چنین نبود خدا در زمین خود پرستش نمیشد و ما دستور مییافتیم که از آنها نهان داریم و کتمان کنیم، شما هم از آنها که خدا دستور به صرفنظر از آن و ستر و کتمان داده، پنهان کنید». سپس دست برداشت و گریست و فرمود: «بار خدایا این گروه جمعی اندک هستند آنها را در زندگی و مرگ ما شریک گردان و دشمن خود را بر آنها مسلّط نکن که ما را به مرگ آنان داغدار کنی؛ زیرا اگر داغ آنها را به دل ما بگذاری تو هرگز در زمین خود پرستیده نخواهی شد و رحمت و درود فراوان بر محمّد و آلش (باد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص546
الکافی، ج1، ص402/ نورالثقلین
آیه وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ [55]
و اینها ما را به خشم آوردهاند.
آیه وَ إِنّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ [56]
و ما همگی آمادهی پیکاریم.
1
(شعراء/ 56)
الباقر (فِی رِوَایَهًِْ أَبِیالْجَارُود عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِه وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ یَقُولُ مُؤْدُونَ فِی الْأَدَاهًِْ وَ هُوَ الشَّاکِی فِی السِّلَاح.
امام باقر ( در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر (فرمود: وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ یعنی ما با سلاحِ کامل هستیم و مراد کسی است که غرق در سلاح باشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص546
بحارالأنوار، ج13، ص107/ القمی، ج2، ص122
آیه فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ [57]
[سرانجام فرعونيان مغلوب شدند]، و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم.
1
(شعراء/ 57)
الصّادق (فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَخَرَجَ مُوسَی (بِبَنِی إِسْرَائِیلَ لِیَقْطَعَ بِهِمُ الْبَحْرَ وَ جَمَعَ فِرْعَوْنُ أَصْحَابَهُ وَ بَعَثَ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ وَ حَشَرَ النَّاسَ وَ قَدَّمَ مُقَدِّمَتَهُ فِی سِتِّمِائَهًِْ أَلْفٍ وَ رَکِبَ هُوَ فِی أَلْفِ أَلْفٍ وَ خَرَجَ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ* وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ کَذلِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِین.
امام صادق ( آنگاه خداوند به موسی (چنین وحی فرمود: شبانه بندگانم را [از مصر] کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید. (شعراء/52). بنابراین موسی (همراه بنیاسرائیل [از مصر] خارج شد تا آنها را از دریا عبور دهد. فرعون نیز یاران خود را جمع کرده و مأمورانی را برای گردآوری مردم، به تمامی شهرها اعزام نمود و مردم را جمع کرد و پیشقراولان سپاهش را که ششصدهزار نفر بودند، پیشاپیش فرستاد و خود همراه دو هزار نفر سوار بر مرکب شد و از شهر به تعقیب موسی (خارج گردید؛ چنانکه خداوند عزّوجلّ حکایت فرموده است: [سرانجام فرعونیان مغلوب شدند]، و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم، و از گنجها و قصرهای مجلّل! [آری]، اینچنین کردیم! و بنیاسرائیل را وارث آنها ساختیم! آنان به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (شعراء/6057) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص546
بحارالأنوار، ج13، ص122/ القمی، ج2، ص121/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص238، فیه: «إنکم متبعون» محذوف
2
(شعراء/ 57)
الرّسول (یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَرْکَنْ إِلَی الدُّنْیَا وَ لَا تَطْمَئِنَّ إِلَیْهَا فَسَتُفَارِقُهَا عَنْ قَلِیلٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِیم.
پیامبر (ای پسر مسعود! به دنیا تمایل نداشته باش و اطمینان به او نداشته باش که بهزودی از آن جدا خواهی شد! خدای متعال میفرماید: و بیرون آوردیم ایشان را از بهشتها و چشمهها و کشتها و نخلهای که شکوفهاش لطیف است. (شعراء/148147).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص546
بحارالأنوار، ج74، ص105/ مکارم الأخلاق، ص453
آیه وَ کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ [58]
و از گنجها و قصرهای مجلّل.
1
(شعراء/ 58)
الباقر (فِی رِوَایَهًِْ أَبِیالْجَارُود عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِه وَ مَقامٍ کَرِیمٍ یَقُولُ مَسَاکِنَ حَسَنَهًْ.
امام باقر ( وَ مَقامٍ کَرِیمٍ؛ یعنی منزلگاههای نیکو.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص548
بحارالأنوار، ج13، ص107
آیه کَذالِکَ وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ [59]
[آرى]، اینچنین کردیم؛ و بنیاسرائیل را وارث آنها ساختیم.
آیه فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ [60]
آنان [به تعقيب بنىاسرائيل پرداختند، و] به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند.
1
(شعراء/ 60)
الباقر (فِی رِوَایَهًِْ أَبِیالْجَارُود عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِه فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ فَعِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْس.
امام باقر ( فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ؛ یعنی هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص548
بحارالأنوار، ج13، ص107
آیه فَلَمّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسی إِنّا لَمُدْرَکُونَ [61]
هنگامیکه دو گروه یکدیگر را دیدند، یارانِ موسی گفتند: «ما [در چنگال فرعونيان] گرفتار شدیم»!
1
(شعراء/ 61)
الحسین (عَنِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ زَادَ مُحَمَّداً (عَلَی الْأَنْبِیَاءِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبُنِی قَالَ لَهُ نَعَمْ… قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ مُوسَی (قَدْ ضُرِبَ لَهُ فِی الْبَحْرِ طَرِیقٌ فَهَلْ فُعِلَ بِمُحَمَّدٍ (شَیْءٌ مِنْ هَذَا فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا خَرَجْنَا مَعَهُ إِلَی حُنَیْنٍ فَإِذَا نَحْنُ بِوَادٍ یَشْخُبُ فَقَدَّرْنَاهُ فَإِذَا هُوَ أَرْبَعَ عَشْرَهًَْ قَامَهًًْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (الْعَدُوُّ مِنْ وَرَائِنَا وَ الْوَادِی أَمَامَنَا کَمَا قالَ أَصْحابُ مُوسی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ جَعَلْتَ لِکُلِّ مُرْسَلٍ دَلَالَهًًْ فَأَرِنِی قُدْرَتَکَ وَ رَکِبَ (فَعَبَرَتِ الْخَیْلُ لَا تَنْدَی حَوَافِرُهَا وَ الْإِبِلُ لَا تَنْدَی أَخْفَافُهَا فَرَجَعْنَا فَکَانَ فَتْحُنَا فَتْحا.
امام حسین ( امام کاظم (از پدرانش از امام حسین (روایت کرده است که فرمود: روزی یکی از علمای یهودی اهل شام که کتب آسمانی تورات و انجیل و زبور و صحف پیامبران (را خوانده به مجلسی وارد شد که در آن گروهی از أصحاب رسول خدا (حضرت أمیر (و ابنعبّاس (و ابنمسعود، و ابومعبد جهنیّ حضور داشتند. یهودی گفت: «ای امّت محمّد (هیچ درجه و فضیلتی از انبیاء (و مرسلین ترک نگفتید جز آنکه همهی آنها را به پیامبر خودتان نسبت دادید، حال حاضرید به سؤالات من در آن مورد پاسخ گویید»؟ با این سؤال همه خاموش شده و هیچ نگفتند. حضرت امیر (وقتی اینگونه دید فرمود: «آری من حاضرم، و این را باز تکرار میکنم که خداوند متعال هیچ درجه و فضیلتی به انبیاء (و مرسلین عطا نفرمود مگر آنکه همهی آنها را به محمّد (بخشید بلکه چندین برابر آن را به محمّد (عطا فرمود». عالم یهودی گفت: «آیا تو پاسخ مرا خواهی گفت»؟ حضرت (فرمود: «آری، یهودی گفت: به موسی (دریا را شکافتند کاری چنین برای حضرت محمّد (کردهاند»؟ علی (فرمود: «صحیح است، به محمّد (بهتر از آن دادهاند. با پیامبر (به جنگ حنین میرفتیم رسیدم به یک درّه که سیل میآمد تخمین زدیم که چهارده قامت عمق سیل هست». گفتند: «دشمن پشت سر ماست و این رود نیز جلوی ما؛ همانطور که اصحاب موسی (گفتند ما را خواهند گرفت». پیامبر اکرم (فرود آمد و فرمود: «خدایا تو برای هر پیامبر معجزهای قراردادهای اینک قدرت خویش را به ما نشان بده». سوار شد و از آب گذشت بهطوریکه سم اسبها نیزتر نشد و به آب نخورد و شترها نیز همانطور برگشتیم گویا فتحی بزرگ نصیب ما شده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص548
بحارالأنوار، ج10، ص38/ بحارالأنوار، ج17، ص283/ الاحتجاج، ج1، ص218، فیه: «فتحاً» محذوف
2
(شعراء/ 61)
أمیرالمؤمنین (قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (خَرَجْنَا مَعَهُ یَعْنِی النَّبِیَّ (إِلَی خَیْبَرَ فَإِذَا نَحْنُ بِوَادٍ یَشْخُبُ فَقَدَّرْنَاهُ فَإِذَا هُوَ أَرْبَعَ عَشْرَهًَْ قَامَهًًْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (الْعَدُوُّ مِنْ وَرَائِنَا وَ الْوَادِی أَمَامَنَا کَمَا قَالَ أَصْحَابُ مُوسَی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ جَعَلْتَ لِکُلِّ مُرْسَلٍ دَلَالَهًًْ فَأَرِنِی قُدْرَتَکَ وَ رَکِبَ فَعَبَرَتِ الْخَیْلُ لَا تَنْدَی حَوَافِرُهَا وَ الْإِبِلُ لَا تَنْدَی أَخْفَافُهَا فَرَجَعْنَا فَکَانَ فَتَحَهَا وَ فِی رِوَایَهًِْ أَنَسٍ إِنَّهُ مَطَرَتِ السَّمَاءُ ثَلَاثَهًَْ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا بِوَادِی الخزان.
امام علی ( روز حنین با آن حضرت یعنی پیامبر (خارج شدیم در راه به مکانی رسیدیم که سیل همه جا را گرفته بود، و با اندازهای که گرفتیم عمق آن چهارده قد بود، همه گفتند: «ای رسول خدا (دشمن در پشت ما و وادی پرسیل جلوی ما است همانطور که اصحاب موسی (گفتند ما را خواهند گرفت. پس آن حضرت دست به دعا از مرکب پیاده شده و عرضه داشت: «پروردگارا، تو برای هر مرسلی نشانهای قراردادهای، پس قدرت خود را به من بنمای» و سوار مرکب شد، و تمام آن خیل عظیم بهطوری از آن آب ردّ شدند که اصلا سم اسبان و اخفاف شترانتر نشد، و پیروزمندانه از آن غزوه بازگشتیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص550
بحارالأنوار، ج16، ص410/ بحارالأنوار، ج21، ص2/ الخرایج والجرایح، ج1، ص54/ المناقب، ج1، ص220/ نورالثقلین
3
(شعراء/ 61)
علیبنابراهیم (فَلَمَّا قَرُبَ مُوسَی (مِنَ الْبَحْرِ وَ قَرُبَ فِرْعَوْنُ مِنْ مُوسَی (قالَ أَصْحابُ مُوسی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ فَقالَ مُوسَی (کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ أَیْ سَیُنْجِینِ.
علیّبنابراهیم ( وقتیکه پیروان موسی (به کنار دریا رسیدند و دیدند فرعونیان به آنها نزدیک میشوند، گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»، امّا موسی (گفت: «هرگز! پروردگارم همراه من است و مرا هدایت میکند. (شعراء/62)». یعنی مرا نجات میدهد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص550
بحارالأنوار، ج13، ص122/ القمی، ج2، ص121/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص238
4
(شعراء/ 61)
الباقر (فَإِنَّ بَنِیإِسْرَائِیلَ قَالُوا یَا مُوسَی (ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ لَنَا مِمَّا نَحْنُ فِیهِ فَرَجاً فَدَعَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ أَسْرِ بِهِمْ قَالَ یَا رَبِّ الْبَحْرُ أَمَامَهُمْ قَالَ امْضِ فَإِنِّی آمُرُهُ أَنْ یعطیک{یُطِیعَکَ} وَ یَنْفَرِجَ لَکَ فَخَرَجَ مُوسَی (بِبَنِی إِسْرَائِیلَ وَ اتَّبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ حَتَّی إِذَا کَادَ أَنْ یَلْحَقَهُمْ وَ نَظَرُوا إِلَیْهِ قَدْ أَظَلَّهُمْ قَالَ مُوسَی (لِلْبَحْرِ انْفَرِجْ لِی قَالَ مَا کُنْتُ لِأَفْعَلَ وَ قَالَ بَنُوإِسْرَائِیلَ لِمُوسَی (غَرَرْتَنَا وَ أَهْلَکْتَنَا فَلَیْتَکَ تَرَکْتَنَا یَسْتَعْبِدُنَا آلُ فِرْعَوْنَ وَ لَمْ نَخْرُجِ الْآنَ نُقْتَلْ قَتْلَهًًْ قالَ کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ وَ اشْتَدَّ عَلَی مُوسَی (مَا کَانَ یَصْنَعُ بِهِ عَامَّهًُْ قَوْمِهِ وَ قَالُوا یَا مُوسَی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ زَعَمْتَ أَنَّ الْبَحْرَ یَنْفَرِجُ لَنَا حَتَّی نَمْضِیَ وَ نَذْهَبَ وَ قَدْ رَهِقَنَا فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ هُمْ هَؤُلَاءِ نَرَاهُمْ قَدْ دَنَوْا مِنَّا فَدَعَا مُوسَی (رَبَّه فَأَوْحَی اللهُ إِلَیْهِ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر.
امام باقر ( بنیاسرائیل گفتند: «ای موسی (! از خداوند بخواه برای ما گشایشی در این گرفتاری که به آن دچار شدهایم ایجاد نماید». موسی (نیز دعا کرد و خداوند به او وحی فرمود که آنها را شبانه حرکت بده؛ موسی (عرض کرد: «پروردگارا! دریا پیش روی ایشان است! چگونه از آن عبور کنند»؟ خداوند فرمود: «تو برو! من به دریا دستور خواهم داد که مطیع تو گشته و برایت شکافته گردد». موسی (همراه بنیاسرائیل [از مصر] خارج شد و فرعون نیز به تعقیب ایشان پرداخت تا جاییکه نزدیک بود به آنها برسد و بنیاسرائیل، فرعون را مشاهده کردند که تا بالای سرشان رسیده است». موسی (خطاب به دریا گفت: «برایم شکافته شو»! دریا در جواب گفت: «هرگز چنین نخواهم کرد»! و بنیاسرائیل به موسی (گفتند: «ما را فریب داده و هلاک ساختی؛ ای کاش به حال خود رهایمان ساخته بودی تا فرعونیان ما را بردهی خویش سازند و اکنون [از مصر] خارج نشده بودیم تا اینچنین کشته شویم». موسی (گفت: «هرگز پروردگارم همراه من است و مرا هدایت میکند. (شعراء/62)». و آنچه جاهلانِ قوم موسی (نسبت به او انجام میدادند بر وی سنگین و گران آمد؛ و بنیاسرائیل همچنین گفتند: «ای موسی (! إِنَّا لَمُدْرَکُونَ تو گمان کردی دریا برای ما شکافته میشود تا از آن گذرکرده و برویم، درصورتی که فرعون و همراهانش به ما رسیدهاند؛ آنها همینهایی هستند که میبینیمشان و به ما نزدیک شدهاند». اینجا بود که موسی (پروردگارش را خواند و خداوند به وی وحی فرمود؛ عصایت را به دریا بزن. (شعراء/63).
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص550
بحارالأنوار، ج13، ص116
5
(شعراء/ 61)
الصّادق (إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَی (قَالُوا لَوْ أَتَیْنَا عَسْکَرَ فِرْعَوْنَ وَ کُنَّا فِیهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْیَاهُ فَإِذَا کَانَ الَّذِی نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَی (صِرْنَا إِلَیْهِ فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَی (وَ مَنْ مَعَهُ إِلَی الْبَحْرِ هَارِبِینَ مِنْ فِرْعَوْنَ رَکِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِی السَّیْرِ لِیَلْحَقُوا بِمُوسَی (وَ عَسْکَرِهِ فَیَکُونُوا مَعَهُمْ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَی عَسْکَرِ فِرْعَوْنَ فَکَانُوا فِیمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ.
امام صادق ( گروهی از گروندگان به موسی (گفتند: «وارد لشکر فرعون شده و در آنجا میمانیم و از دنیای وی بهرهمند میشویم؛ چون دعوت موسی (که به آن امید بستهایم علنی گشت؛ بهسوی او میرویم» آنان با این اندیشه چنین کردند. چون موسی (و همراهانش از فرعون گریختند، آن گروه سوار مرکبهایشان شده و باشتاب تاختند تا به موسی (و سپاهیانش رسیده و همراه آنها باشند. دراینهنگام خداوند عزّوجلّ فرشتهای را برانگیخت و او بر صورت مرکبهایشان مینواخت و آنها را به میان لشکر فرعون بازگرداند و سرانجام جزو کسانی بودند که با فرعون غرق گردیدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص550
الکافی، ج5، ص109
آیه قالَ کَلّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ [62]
[موسى] گفت: «چنین نیست! به یقین پروردگارم با من است، بهزودی مرا هدایت خواهد کرد».
1
(شعراء/ 62)
الباقر (فِی رِوَایَهًِْ أَبِیالْجَارُود: عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِه مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ یَقُولُ سَیَکْفِین.
امام باقر ( در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر (پیرامون مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ فرمود: «یعنی پروردگارم مرا کفایت میکند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص552
بحارالأنوار، ج13، ص107/ القمی، ج2، ص122
2
(شعراء/ 62)
الصّادق (قالَ مُوسَی (کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ أَیْ سَیُنْجِینِ.
امام صادق ( موسی (گفت کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ یعنی پروردگارم بهزودی مرا نجات خواهد داد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص552
بحارالأنوار، ج13، ص122/ القمی، ج2، ص121/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص238/ نورالثقلین
3
(شعراء/ 62)
علیبنابراهیم (وَ الْهُدَی فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی وُجُوهٍ فَمِنْهُ النجاه وَ هُوَ قَوْلُهُ: کَلاَّ إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ أَی سَیُنَجِّیَنِی.
علیّبنابراهیم ( هدایت در قرآن در معانی مختلفی به کار رفته است. و یکی از آنها بهمعنای نجاتدادن است مثل آیه: کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص552
القمی، ج1، ص359
آیه فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ [63]
و بهدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن». [او چنين كرد] و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی شد!
1
(شعراء/ 63)
العسکری (قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ قَالَ الْإِمَامُ (قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلْنَا مَاءَ الْبَحْرِ فِرَقاً یَنْقَطِعُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ فَأَنْجَیْنَاکُمْ هُنَاکَ وَ أَغْرَقْنَا فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ إِلَیْهِمْ وَ هُمْ یَغْرَقُونَ وَ ذَلِکَ أَنَّ مُوسَی لَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَحْرِ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ قُلْ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ جَدِّدُوا تَوْحِیدِی وَ أَمِرُّوا بِقُلُوبِکُمْ ذِکْرَ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ عَبِیدِی وَ إِمَائِی وَ أَعِیدُوا عَلَی أَنْفُسِکُمُ الْوَلَایَهًَْ لِعَلِیٍّ أَخِی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ وَ قُولُوا اللهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنَا عَلَی مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ فَإِنَّ الْمَاءَ یَتَحَوَّلُ لَکُمْ أَرْضاً فَقَالَ لَهُمْ مُوسَی (ذَلِکَ فَقَالُوا تُورِدُ عَلَیْنَا مَا نَکْرَهُ وَ هَلْ فَرَرْنَا مِنْ فِرْعَوْنَ إِلَّا مِنْ خَوْفِ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تَقْتَحِمُ بِنَا هَذَا الْمَاءَ الْغَمْرَ بِهَذِهِ الْکَلِمَاتِ وَ مَا یرینا{یُدْرِینَا} مَا یَحْدُثُ مِنْ هَذِهِ عَلَیْنَا فَقَالَ لِمُوسَی (کَالِبُبْنُیُوحَنَّا وَ هُوَ عَلَی دَابَّهًٍْ لَهُ وَ کَانَ ذَلِکَ الْخَلِیجُ أَرْبَعَهًَْ فَرَاسِخَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ أَمَرَکَ اللَّهُ بِهَذَا أَنْ نَقُولَهُ وَ نَدْخُلَ الْمَاءَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ وَ أَنْتَ تَأْمُرُنِی بِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَوَقَفَ وَ جَدَّدَ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ نُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (وَ وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا کَمَا أُمِرَ بِهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنِی
عَلَی مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ ثُمَّ أَقْحَمَ فَرَسَهُ فَرَکَضََ عَلَی مَتْنِ الْمَاءِ وَ إِذَا الْمَاءُ تَحْتَهُ کَأَرْضٍ لَیِّنَهًٍْ حَتَّی بَلَغَ آخِرَ الْخَلِیجِ ثُمَّ عَادَ رَاکِضاً ثُمَّ قَالَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ یَا بَنِیإِسْرَائِیلَ أَطِیعُوا مُوسَی (فَمَا هَذَا الدُّعَاءُ إِلَّا مِفْتَاحُ أَبْوَابِ الْجِنَانِ وَ مَغَالِیقُ أَبْوَابِ النِّیرَانِ وَ مُسْتَنْزَلُ الْأَرْزَاقِ وَ جَالِبٌ عَلَی عَبِیدِاللَّهِ وَ إِمَائِهِ رِضَا الْمُهَیْمِنِ الْخَلَّاقِ فَأَبَوْا وَ قَالُوا نَحْنُ لَا نَسِیرُ إِلَّا عَلَی الْأَرْضِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا فَلَقْتَهُ فَفَعَلَ فَانْفَلَقَ وَ ظَهَرَتِ الْأَرْضُ إِلَی آخِرِ الْخَلِیجِ فَقَالَ مُوسَی (ادْخُلُوهَا قَالُوا الْأَرْضُ وَحِلَهًٌْ نَخَافُ أَنْ نَرْسُبَ فِیهَا فَقَالَ اللَّهُ یَا مُوسَی (قُلِ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (جَفِّفْهَا فَقَالَهَا فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهَا رِیحَ الصَّبَا فَجَفَّتْ وَ قَالَ مُوسَی (ادْخُلُوهَا قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (نَحْنُ اثْنَتَا عَشْرَهًَْ قَبِیلَهًًْ بَنُواثْنَیْ عَشَرَ آبَاءٍ وَ إِنْ دَخَلْنَا رَامَ کُلُّ فَرِیقٍ مِنَّا تَقَدُّمَ صَاحِبِهِ فَلَا نَأْمَنُ وُقُوعَ الشَّرِّ بَیْنَنَا فَلَوْ کَانَ لِکُلِّ فَرِیقٍ مِنَّا طَرِیقٌ عَلَی حِدَهًٍْ لَأَمِنَّا مَا نَخَافُهُ فَأَمَرَ اللَّهُ مُوسَی (أَنْ یَضْرِبَ الْبَحْرَ بِعَدَدِهِمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهًَْ ضَرْبَهًًْ فِی اثْنَیْ عَشَرَ مَوْضِعاً إِلَی جَانِبِ ذَلِکَ الْمَوْضِعِ وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ (وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (بَیِّنِ الْأَرْضَ لَنَا وَ أَمِطِ الْمَاءَ عَنَّا فَصَارَ فِیهِ تَمَامُ اثْنَی عَشَرَ طَرِیقاً وَ جَفَّ قَرَارُ الْأَرْضِ بِرِیحِ الصَّبَا فَقَالَ ادْخُلُوهَا قَالُوا کُلُّ فَرِیقٍ مِنَّا یَدْخُلُ سِکَّهًًْ مِنْ هَذِهِ السِّکَکِ لَا یَدْرِی مَا یَحْدُثُ عَلَی الْآخَرِینَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاضْرِبْ کُلَّ طَوْدٍ مِنَ الْمَاءِ بَیْنَ هَذِهِ السِّکَکِ فَضَرَبَ وَ قَالَ اللهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا جَعَلْتَ هَذَا الْمَاءَ طَبَقَاتٍ وَاسِعَهًًْ یَرَی بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنْهَا فَحَدَثَتْ طَبَقَاتٌ وَاسِعَهًٌْ یَرَی بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنْهَا ثُمَّ دَخَلُوهَا فَلَمَّا بَلَغُوا آخِرَهَا جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ فَدَخَلَ بَعْضُهُمْ فَلَمَّا دَخَلَ آخِرُهُمْ وَ هَمُّوا بِالْخُرُوجِ أَوَّلُهُمْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْبَحْرَ فَانْطَبَقَ عَلَیْهِمْ فَغَرِقُوا وَ أَصْحَابُ مُوسَی (یَنْظُرُونَ إِلَیْهِمْ.
امام عسکری ( وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛ یعنی به خاطر بیاورید هنگامیکه آب دریا را قسمت قسمت نمودیم بهطوری که هر قسمت از دیگری جدا بود و شما را آنجا نجات داده و فرعون و قومش را غرق ساختیم درحالیکه شما آنها را تماشا میکردید و آنها غرق میشدند؛ و جریان اینگونه بود وقتی موسی (به رود نیل رسید خداوند به او وحی فرمود: «به بنیاسرائیل بگو: اقرار به توحید مرا تکرار نموده و یاد محمّد (سرور بندگان و کنیزان مرا از قلبهای خود بگذرانید و ولایت علی (برادر محمّد (و خاندان پاکش را بر خود تکرار نموده و بگویید: خداوندا! به حقّ جاه و منزلت ایشان ما را از روی این آب عبور بده، [اگر چنین کنید] آب برایتان به خشکی تبدیل میشود». موسی (این مطلب را به آنان ابلاغ کرد؛ آنها گفتند: «چیزی به ما میگویی که آن را خوش نداریم و مگر جز این است که ما به خاطر ترس از مرگ، از فرعون فرار نمودیم و اکنون تو با این کلمات، ما را گرفتار این آب فراوان میسازی و نمیدانیم در این آب فراوان، چه بر سر ما خواهد آمد»؟! کالببنیوحنّا درحالیکه سوار بر چهارپایش بود و فاصلهی دو طرفِ آن قسمت از رودخانه چهار فرسخ بود به موسی (عرض کرد: «ای پیامبر خدا! آیا خداوند به تو فرمانداده که ما این مطالب را بگوییم و وارد آب شویم»؟ موسی (فرمود: «آری»! عرض کرد: «آیا تو نیز مرا به آن، فرمان میدهی»! فرمود: «آری»! دراینحال کالببنیوحنا ایستاده و طبق فرمان الهی، اقرار به توحید خداوند و پیامبری محمّد (و ولایت علی (و خاندان پاک آن دو را تکرار نمود و آنگاه عرض کرد: «خداوندا! به جاه و منزلت این خاندان، مرا از روی این آب عبور بده»! سپس اسب خود را به زور وارد رود نیل کرد و بر روی آب شروع به دویدن نمود و آب، زیر پایش مانند زمین نرم شده بود تا اینکه به آن طرف رود رسید؛ آنگاه دواندوان بازگشته و خطاب به بنیاسرائیل گفت: «ای بنیاسرائیل! از موسی (پیروی کنید، چون این دعا کلید درهای بهشت و قفل درهای دوزخ و نازلکنندهی روزی و برای بندگان و کنیزان خدا، جلبکنندهی رضایت خداوندِ مراقب و آفریننده است»؛ امّا آنها از انجام این کار خودداری کرده و گفتند: «ما فقط از روی زمین عبور میکنیم»؛ به همین خاطر خداوند به موسی (وحی فرمود: أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر و بگو: خداوندا! به جاه و منزلت محمّد (و خاندان پاکش (این آب را بشکاف! موسی (نیز چنین کرد و آب شکافته شد و زمین تا طرف دیگرِ رود نمایان شد. موسی (به آنها گفت: «وارد شکاف رود شوید»؛ گفتند: «زمین گِل و لای است و میترسیم در آن فرو رویم»؛ خداوند وحی فرمود: «ای موسی (! بگو: خداوندا! به جاه و منزلت محمّد (و خاندان پاکش (این زمین را خشک فرما»؛ موسی (نیز چنین گفت و خداوند باد صبا را به آنجا فرستاد و زمین خشک گردید. موسی (فرمود: «وارد شوید»! بنیاسرائیل گفتند: «ای پیامبر خدا! ما دوازده قبیله هستیم از دوازده پدر، اگر همگی وارد شدیم هر گروه از ما خواهان این خواهد بود که بزرگش جلوتر حرکت کند و بیم آن داریم که شرّی میان ما ایجاد شود، اگر هر گروه از ما راه جداگانهای داشته باشد از آنچه میترسیم ایمن خواهیم بود»، پس خداوند به موسی (فرمان داد که به تعداد آنها دوازده بار در دوازده مکان کنار آن مکانِ شکافته شده با عصای خود به دریا بزند و بگوید: «خداوندا! به جاه و منزلت محمّد (و خاندان پاکش (زمین را برای ما آشکار ساخته و آب را از ما دور ساز». موسی (نیز چنین کرد و دوازده راه در دریا پدید آمد و بستر زمین بهوسیلهی باد صبا خشک شد؛ موسی (فرمود: «وارد شوید»! گفتند: «هر گروه از ما در راهی از این راهها وارد میشود و نمیداند بر سر سایرین چه خواهد آمد»؛ خداوند عزّوجلّ فرمود با عصایت به این موجهای سربلند کرده آب بزن؛ موسی (چنین کرد و گفت: «خداوندا! به جاه و منزلت محمّد (و خاندان پاکش (این آب را بهصورت کنگرههای بزرگی در بیاور که اینها یکدیگر را از ورای آن، مشاهده کنند. در نتیجه کنگرههای عظیمی ایجاد شد که آنها یکدیگر را از آن میدیدند. سرانجام بنیاسرائیل وارد نیل شدند و چون به آخرش رسیدند فرعون و همراهانش سر رسیدند و گروهی از آنان وارد دریا شدند و وقتی آخرین نفرشان وارد شد و اوّلین گروه خواست از طرف دیگر رود خارج شود خداوند به دریا فرمان داد و دو طرف آب بر سر آنها فرو ریخت و درحالیکه یاران موسی (آنها را مشاهده میکردند جملگی غرق شدند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص552
بحارالأنوار، ج13، ص138/ الإمام العسکری، ص245 / مستدرک الوسایل، ج5، ص233
2
(شعراء/ 63)
الصّادق (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَال… فَدَنَا مُوسَی (مِنَ الْبَحْرِ فَقَالَ لَهُ انْفَرِقْ فَقَالَ لَهُ الْبَحْرُ اسْتَکْبَرْتُ یَا مُوسَی (أَنْ أَنْفَرِقَ لَکَ وَ لَمْ أَعْصِ اللَّهَ طَرْفَهًَْ عَیْنٍ وَ قَدْ کَانَ فِیکُمُ الْمَعَاصِی فَقَالَ لَهُ مُوسَی (فَاحْذَرْ أَنْ تَعْصِیَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ آدَمَ (أُخْرِجَ مِنَ الْجَنَّهًِْ بِمَعْصِیَهًٍْ وَ إِنَّمَا لُعِنَ إِبْلِیسُ بِمَعْصِیَهًٍْ فَقَالَ الْبَحْرُ عَظِیمٌ رَبِّی مُطَاعٌ أَمْرُهُ وَ لَا یَنْبَغِی لِشَیْءٍ أَنْ یَعْصِیَهُ فَقَامَ یُوشَعُبْنُنُونٍ
فَقَالَ لِمُوسَی (یَا رَسُولَ اللَّهِ (مَا أَمَرَکَ رَبُّکَ فَقَالَ بِعُبُورِ الْبَحْرِ فَأَقْحَمَ یُوشَعٌ فَرَسَهُ الْمَاءَ وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَضَرَبَهُ فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ أَیْ کَالْجَبَلِ الْعَظِیمِ فَضَرَبَ لَهُ فِی الْبَحْرِ اثْنَا عَشَرَطَرِیقاً فَأَخَذَ کُلُّ سِبْطٍ فِی طَرِیقٍ فَکَانَ الْمَاءُ قَدِ ارْتَفَعَ وَ بَقِیَتِ الْأَرْضُ یَابِسَهًًْ طَلَعَتْ فِیهَا الشَّمْسُ فَیَبِسَتْ کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی وَ دَخَلَ مُوسَی (وَ أَصْحَابُهُ الْبَحْرَ وَ کَانَ أَصْحَابُهُ اثْنَیْ عَشَرَ سِبْطاً فَضَرَبَ اللهُ لَهُمْ فِی الْبَحْرِ اثْنَیْ عَشَرَ طَرِیقاً فَأَخَذَ کُلُّ سِبْطٍ فِی طَرِیقٍ وَ کَانَ الْمَاءُ قَدِ ارْتَفَعَ عَلَی رُءُوسِهِمْ مِثْلَ الْجِبَالِ فَجَزِعَتِ الْفِرْقَهًُْ الَّتِی کَانَتْ مَعَ مُوسَی (فِی طَرِیقِهِ فَقَالُوا یَا مُوسَی (أَیْنَ إِخْوَانُنَا فَقَالَ لَهُمْ مَعَکُمْ فِی الْبَحْرِ فَلَمْ یُصَدِّقُوهُ فَأَمَرَ اللهُ الْبَحْرَ فَصَارَتْ طَاقَاتٍ حَتَّی کَانَ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ یَتَحَدَّثُونَ وَ أَقْبَلَ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَحْرِ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّی رَبُّکُمُ الْأَعْلَی قَدْ فُرِّجَ لِیَ الْبَحْرُ فَلَمْ یَجْسُرْ أَحَدٌ أَنْ یَدْخُلَ الْبَحْرَ وَ امْتَنَعَتِ الْخَیْلُ مِنْهُ لِهَوْلِ الْمَاءِ فَتَقَحَّمَ فِرْعَوْنُ حَتَّی جَاءَ إِلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ فَقَالَ لَهُ مُنَجِّمُهُ لَا تَدْخُلِ الْبَحْرَ وَ عَارِضْهُ فَلَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ وَ أَقْبَلَ عَلَی فَرَسٍ حِصَانٍ فَامْتَنَعَ الْفَرَسُ أَنْ یَدْخُلَ الْمَاءَ فَعَطَفَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ هُوَ عَلَی مَادِیَانَهًٍْ فَتَقَدَّمَهُ وَ دَخَلَ فَنَظَرَ الْفَرَسُ إِلَی الرَّمَکَهًِْ فَطَلَبَهَا وَ دَخَلَ الْبَحْرَ وَ اقْتَحَمَ أَصْحَابُهُ خَلْفَهُ فَلَمَّا دَخَلُوا کُلُّهُمْ حَتَّی کَانَ آخِرُ مَنْ دَخَلَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ آخِرُ مَنْ خَرَجَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَی (أَمَرَ اللَّهُ الرِّیَاحَ فَضَرَبَتِ الْبَحْرَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ فَأَقْبَلَ الْمَاءُ یَقَعُ عَلَیْهِمْ مِثْلَ الْجِبَالِ فَقَالَ فِرْعَوْنُ عِنْدَ ذَلِکَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فَأَخَذَ جَبْرَئِیلُ کَفّاً مِنْ حَمْأَهًٍْ فَدَسَّهَا فِی فِیهِ ثُمَّ قَالَ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ.
امام صادق ( موسی (به دریا نزدیک شد و خطاب به آن فرمود: «شکافته شو»! دریا خطاب به موسی (گفت: «ای موسی (! از اینکه برای تو شکافته شوم تکبّر میورزم و من بهاندازهی چشمبرهمزدنی نافرمانی خدا نکردهام درصورتیکه در میان شما نافرمانی فراوان است». موسی (به او گفت: «بترس از اینکه دستور مرا نافرمانی کنی چرا که میدانم آدم (به خاطر یک نافرمانی از بهشت رانده شد و ابلیس [نیز] به خاطر یک نافرمانی مورد لعن و نفرین قرار گرفت». دریا گفت: «پروردگارم بزرگ و فرمان او مورد اطاعت است و برای هیچ موجودی سزاوار نیست که نافرمانی او کند». یوشعبننون برخاسته و به موسی (عرض کرد: «ای رسول خدا! فرمان پروردگارت چیست»؟ موسی (فرمود: «فرمان به عبور از دریا»؛ در این هنگام یوشع اسبش را به زور به آب زد و خداوند به موسی (وحی فرمود؛ عصایت را به دریا بزن! . (شعراء/63). و موسی (عصا را به دریا زد فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ؛ یعنی [هر بخشی] همچون کوه عظیمی شد؛ و برای موسی (در دریا دوازده راه باز شد و هر گروه از نوادگان (از نسل فرزندان حضرت یعقوب () شروع به واردشدن در یکی از راهها نمود درحالیکه آب بالا آمده و زمین (سطح دریا) در اثر تابیدن خورشید خشک گردیده بود، چنانکه خداوند عزّوجلّ حکایت فرموده: «برای آنها راهی خشک در دریا بگشا که نه از تعقیب [فرعونیان] خواهی ترسید، و نه از غرقشدن در دریا! . (طه/77)». موسی (و یارانش وارد دریا شدند و یارانش دوازده گروه بودند و خداوند برایشان در دریا دوازده راه بازکرده بود و هر گروه وارد راهی شدند درحالیکه آب بالای سرهایشان همچون کوهها بالا آمده بود؛ گروهی که همراه موسی (بودند بیتابی کرده و گفتند: «ای موسی (! برادران ما کجایند»؟ موسی (به ایشان فرمود: «با شما در دریا هستند»، ولی آنها حرف او را باور نکردند؛ دراینهنگام خداوند به دریا فرمان داد و دریا به کنگرههایی تبدیل شد که آنها یکدیگر را از آن دیده و با هم صحبت میکردند. فرعون و سپاهیانش بهسوی دریا آمدند و چون به دریا رسید به یارانش گفت: «آیا نمیدانید که من پروردگار برتر شما هستم»؟! دریا به خاطر من شکافته شده است! ولی کسی جرأت واردشدن به دریا را نداشت و اسبان از ترس آب از واردشدن به دریا سرباز زدند. فرعون به سختی پا پیش گذاشت تا اینکه به ساحل دریا رسید، ستارهشناسِ مخصوصش به او گفت: «وارد دریا نشو و از این کار صرفنظر کن، ولی فرعون سخن او را نپذیرفت و سوار بر اسب نری شد، اسب از واردشدن به آب سرپیچی کرد، جبرئیل که سوار بر اسب مادهای بود اسبِ فرعون را به پیشراند و خود پیشاپیش حرکت کرد و وارد دریا شد. اسبِ فرعون که نگاهش به اسب ماده افتاد بهدنبال آن حرکت کرد و داخل دریا شد و یاران فرعون نیز به سختی پشت سر آن حرکت کردند. زمانیکه همهی آنها وارد دریا شدند و آخرین نفر از آنها همزمان با خروج آخرین نفر از یاران موسی (وارد دریا گردید خدا به بادها دستور وزیدن داد و آبها به هم متّصل شدند و همچون کوههایی بر سر آنها فرو ریختند. دراینهنگام فرعون گفت: «ایمانآوردم که هیچ معبودی، جز کسیکه بنیاسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد و من از مسلمین هستم. (یونس/90)». ولی جبرئیل (مشتی از گِل و لای برداشته و داخل دهان فرعون کرد و گفت: «الآن؟! درحالیکه قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی! . (یونس/91)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص554
بحارالأنوار، ج13، ص122/ القمی، ج2، ص121، فیه: «إنفلق» بدل «إنفرق» / قصص الأنبیاءللجزایری، ص238
3
(شعراء/ 63)
الباقر (قَالُوا یَا مُوسَی (إِنَّا لَمُدْرَکُونَ زَعَمْتَ أَنَّ الْبَحْرَ یَنْفَرِجُ لَنَا حَتَّی نَمْضِیَ وَ نَذْهَبَ وَ قَدْ رَهِقَنَا فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ هُمْ هَؤُلَاءِ نَرَاهُمْ قَدْ دَنَوْا مِنَّا فَدَعَا مُوسَی (رَبَّهُ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ فَضَرَبَهُ فَانْفَلَقَ الْبَحْرُ فَمَضَی مُوسَی (وَ أَصْحَابُهُ حَتَّی قَطَعُوا الْبَحْرَ وَ أَدْرَکَهُمْ آلُ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا نَزَلُوا إِلَی الْبَحْرِ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ مَا تَعْجَبُ مِمَّا تَرَی قَالَ أَنَا فَعَلْتُ فَمُرُّوا وَ امْضُوا فِیهِ فَلَمَّا تَوَسَّطَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ مَعَهُ أَمَرَ اللَّهُ الْبَحْرَ فَأَطْبَقَ عَلَیْهِمْ فَغَرَّقَهُمْ أَجْمَعِین.
امام باقر ( بنیاسرائیل گفتند: «ایموسی (! ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم. و گمان کردهای دریا برایمان شکافته میگردد تا از آن گذرکرده و برویم، درصورتیکه فرعون و همراهانش به ما رسیدهاند؛ آنها همینهایی هستند که میبینیمشان و به ما نزدیک شدهاند». اینجا بود که موسی (پروردگارش را خواند و خداوند به وی وحی فرمود: «عصایت را به دریا بزن. (شعراء/63)». موسی (نیز عصا را [به دریا] زد و دریا شکافته شد و موسی (و یارانش گذشتند تا اینکه از دریا عبور کردند و فرعونیان به آنها رسیدند؛ چون به طرف دریا سرازیر شدند به فرعون گفتند: «از آنچه میبینی تعجّب نمیکنی»؟! فرعون جواب داد: «من چنین کردهام، گذر نمایید و راهِ خود را در آن ادامه دهید». هنگامیکه فرعون و همراهانش به میانهی دریا رسیدند خداوند به دریا فرمان داد و دریا ایشان را فرا گرفت و همهی آنها را غرق نمود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص556
بحارالأنوار، ج13، ص116
آیه وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ [64]
و دیگران (لشکر فرعون) را نیز به دریا نزدیک ساختیم.
1
(شعراء/ 64)
ابنعبّاس (وَ أَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ أَیْ قَرَّبْنَا إِلَی الْبَحْرِ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ حَتَّی أَغْرَقْنَاهُمْ.
ابنعبّاس ( وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ یعنی فرعون و قومش را به دریا نزدیک ساختیم تا اینکه غرقشان نمودیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص558
بحرالعرفان، ج12، ص109
آیه وَ أَنْجَیْنا مُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ [65]
و موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم.
آیه ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ [66]
سپس دیگران را غرق کردیم.
آیه إِنَّ فِی ذالِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ [67]
در این ماجرا، نشانهی روشنی بود ولی بیشترشان ایمان نیاوردند؛ [چرا كه طالب حق نبودند].
آیه وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ [68]
و پروردگارت شکستناپذیر و مهربان است.
1
(شعراء/ 68)
الصّادق (إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَی (قَالُوا لَوْ أَتَیْنَا عَسْکَرَ فِرْعَوْنَ وَ کُنَّا فِیهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْیَاهُ فَإِذَا کَانَ الَّذِی نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَی (صِرْنَا إِلَیْهِ فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَی (وَ مَنْ مَعَهُ إِلَی الْبَحْرِ هَارِبِینَ مِنْ فِرْعَوْنَ رَکِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِی السَّیْرِ لِیَلْحَقُوا بِمُوسَی (وَ عَسْکَرِهِ فَیَکُونُوا مَعَهُمْ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَی عَسْکَرِ فِرْعَوْنَ فَکَانُوا فِیمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ.
امام صادق ( امام صادق (فرمود: قومی از مؤمنین به موسی (گفتند: کاش نزد فرعون میرفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهرهمند میشدیم، و چون امید ما که ظهور موسی (بود برمی آمد، نزد او میرفتیم، و این کار را کردند. چون موسی (و همراهانش گریختند، سوار شدند و شتاب کردند تا به موسی (و همراهانش برسند و با آنها باشند. خدا فرشتهها فرستاد که به صورت چهارپایان آنان زدند و آنها را برگرداندند به لشکر فرعون، و با همراهان فرعون غرق شدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص558
الکافی، ج5، ص109/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 68)
الکاظم (عَنِ الْجَعْفَرِیِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاالْحَسَنِ (یَقُولُ مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ: إِنَّهُ خَالِی. فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ فَقُلْتُ هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ (أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَهًٌْ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَی (وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَی (تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَی فَمَضَی أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ حَتَّی بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَی مُوسَی (الْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِی رَحْمَهًِْ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَهًَْ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ.
امام کاظم ( جعفری گفت: شنیدم که امام کاظم (به پدرم می¬فرمود: «چرا من تو را نزد عبدالرحمنبنیعقوب می¬بینم؟» گفت: «او دایی من است.» فرمود: «او دربارهی خدا گفتار سخت عظیمی دارد؛ خدا را وصف می¬کند، با اینکه خدا وصفپذیر نیست. یا با او بنشین و ما را واگذار، یا با ما بنشین و او را رها کن.» گفتم: «او هر چه می¬خواهد بگوید؛ گناهش بر خودش است، تا وقتی که من آنچه او می¬گوید نگویم». امام (فرمود: «آیا نمی¬ترسی که به او بلایی فرود آید و به همه شماها برسد؟ آیا نمی¬دانی داستان آن یار موسی (را، که پدرش از یاران فرعون بود و چون قشون اسب سواران فرعون به موسی (رسیدند، از قوم موسی (عقب ماند تا پدرش را پند دهد و او را به موسی (ملحق کند؛ و پدرش گذشت و او با وی کشمکش میکرد، تا رسیدند کنار دریا و هر دو غرق شدند؛ و چون خبرش به موسی (رسید، فرمود: «او در رحمت خدا است، ولی بلا که فرود بیاید، از آن کسی که نزدیک فرد گنهکار است، دفاعی برنمی¬آید.»
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص558
الکافی، ج2، ص374/ البرهان
3
(شعراء/ 68)
الرضا (کَانَ عَلَی مُقَدِّمَهًِْ فِرْعَوْنَ سِتُّمِائَهًِْ أَلْفٍ وَ مِائَتَا أَلْفٍ وَ عَلَی سَاقَتِهِ أَلْفُ أَلْفٍ قَالَ لَمَّا صَارَ مُوسَی (فِی الْبَحْرِ اتَّبَعَهُ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ قَالَ فَتَهَیَّبَ فَرَسُ فِرْعَوْنَ أَنْ یَدْخُلَ الْبَحْرَ فَتَمَثَّلَ لَهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَی مَاذِیَانَهًٍْ فَلَمَّا رَأَی فَرَسُ فِرْعَوْنَ الْمَاذِیَانَهًَْ اتَّبَعَهَا فَدَخَلَ الْبَحْرَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ فَغَرِقُوا.
امام رضا ( جلو دار سپاه فرعون ششصد هزار نفر و دویست هزار نفر و عقبه سپاه یک میلیون نفر بود. هنگامی که موسی (در دریا رفت فرعون و سربازانش او را تعقیب کرد، اسب فرعون از رفتن به داخل دریا خودداری کرد، که جبرئیل به صورت مادیانی برای او جلوه پیدا کرد، بنابراین وقتی اسب فرعون مادیان را دید او را دنبال کرد و داخل دریا شدند، در نتیجه او و یارانش غرق شدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص560
الإختصاص، ص266/ البرهان
آیه وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِیمَ [69]
و بر آنان سرگذشت ابراهیم را بخوان.
آیه قولهتعالی: إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ [70]
هنگامیکه به پدرش (سرپرستش که در آن زمان عمویش آزر بود) و قوم او گفت: «چه چیز را میپرستید»؟!
آیه قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاکِفِینَ [71]
گفتند: «بتهایی را میرستیم، و پیوسته ملازم عبادت آنهاییم».
آیه قالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ [72]
گفت: «آیا هنگامیکه آنها را میخوانید صدای شما را میشنوند؟!
آیه أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ [73]
یا سود و زیانی به شما میرسانند»؟!
آیه قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذالِکَ یَفْعَلُونَ [74]
گفتند: «ما پدران خود را یافتیم که چنین میکنند».
آیه قالَ أَ فَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ [75]
گفت: «آیا خبر دارید [اين] چیزهایی را که پیوسته پرستش میکردید.
آیه أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ [76]
شما و پدران پیشین شما.
آیه فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلّا رَبَّ الْعالَمِینَ [77]
همهی آنها دشمن من هستند [و من دشمن آنها]، مگر پروردگار جهانیان.
آیه أَلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ [78]
همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم میکند.
1
(شعراء/ 78)
الرّسول (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ هَدَاهُ اللَّهُ إِلَی الصَّوَابِ لِلْإِیمَان.
پیامبر ( هرکس وضو بگیرد و سپس به سوی مسجد برود و در حال خروج از خانهاش بگوید: بسم اللهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ به نام خداوندی که مرا آفرید و اوست که مرا هدایت میکند. خداوند او را به سوی ایمان هدایت میکند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص560
بحارالانوار، ج20، ص81
2
(شعراء/ 78)
الصّادق (عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِعُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ فِیمَا ابْتَلَاهُ بِهِ رَبُّهُ إِلَی أَنْ قَالَ: وَ التَّوَکُّلُ بَیَانُ ذَلِکَ فِی قَوْلِهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ* وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ* وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ* وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ* وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ.
امام صادق ( مفضّل گوید: از امام صادق (در مورد آیه: [به خاطر آورید] هنگامیکه خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. (بقره/124) سؤال نمودم و ایشان در مورد انواع آزمونهایی که پروردگار ابراهیم (را بدان دچار نموده بود، به سخن پرداختند، تا اینکه به توکّل رسیدند و در مورد آن فرمود: توضیح مفهوم توکّل در این آیات نمایان است: همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم میکند، و کسی که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید، و هنگامیکه بیمار شوم مرا شفا میدهد، و کسی که مرا میمیراند و سپس زنده میکند، و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد. (شعراء/8278)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
البرهان
آیه وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ [79]
و کسی که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید.
1
(شعراء/ 79)
الرّسول (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ بِسْمِ اللَّهِ… الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّهًِْ وَ سَقَاهُ مِنْ شَرَابِ الْجَنَّهًْ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید بسم اللهِ الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ همان خداییکه مرا غذا میدهد و سیرابم میکند، خداوند عزیز و جلیل، او را از غذای بهشت بهرهور و از نوشیدنی آنجا سیراب میسازد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
بحارالانوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300
آیه وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ [80]
و هنگامیکه بیمار شوم مرا شفا میدهد.
1
(شعراء/ 80)
الرّسول (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ بِسْمِ اللَّهِ… وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَفَّارَهًًْ لِذُنُوبِهِ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید: بسم اللهِ الَّذِی… وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ، خداوند متعال آن را کفّاره گناهانش قرار میدهد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
بحارالأنوار، ج2، ص139/ بحارالنوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300/ المصباح الکفعمی، ص12
2
(شعراء/ 80)
الرّسول (قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ مَرِضَ ثَلَاثاً فَلَمْ یَشْکُ إِلَی أَحَدٍ مِنْ عُوَّادِهِ أَبْدَلْتُهُ لَحْماً خَیْراً مِنْ لَحْمِهِ وَ دَماً خَیْراً مِنْ دَمِهِ فَإِنْ عَافَیْتُهُ عَافَیْتُهُ وَ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ إِنْ قَبَضْتُهُ قَبَضْتُهُ إِلَی رَحْمَتِی.
پیامبر ( خداوند عزّوجلّ فرموده است، کسی که سه روز بیمار شود و به هیچیک از عیادتکنندگانش شکایت نکند گوشتش را به بهتر از آن و خونش را به بهتر از آن تبدیل میکنم؛ اگر او را شفا دهم گناهی برایش باقی نمیماند و اگر جانش را بستانم او را مشمول رحمت خود میکنم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
الکافی، ج3، ص115/ نورالقلین
3
(شعراء/ 80)
الصّادق (مَنْ مَرِضَ لَیْلَهًًْ فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ لَهُ عِبَادَهًَْ سِتِّینَ سَنَهًًْ قُلْتُ مَا مَعْنَی قَبُولِهَا قَالَ لَا یَشْکُو مَا أَصَابَهُ فِیهَا إِلَی أَحَدٍ.
امام صادق ( و هرکس شبی بیمار شود و آن را به خوشنودی بپذیرد، خداوند ثواب عبادت شصتسال را برایش مینویسد، پرسیدم: «معنای پذیرفتن آن چیست»؟ فرمود: «از مصیبتی که برایش پیش آمده نزد کسی شکایت نکند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
الکافی، ج3، ص115/ نورالثقلین
4
(شعراء/ 80)
الصّادق (مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُهُ عَلَی سُقْمِهِ فَیُعَالِجُ بِشَیْءٍ فَمَاتَ فَأَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُ بَرِیءٌ.
امام صادق ( کسی که تندرستیاش بیش از بیماریاش باشد و در اثر معالجهکردن به دارویی بمیرد من در پیشگاه خداوند از او بیزارم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
الخصال، ج1، ص26/ نورالثقلین
5
(شعراء/ 80)
الرّسول (… عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِمَسْعُودٍ قَالَ بَلَی قَالَ قَالَ عَبْدُاللَّهِ بَیْنَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (إِذْ تَبَسَّمَ فَقُلْتُ مَا لَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (تَبَسَّمْتَ قَالَ عَجِبْتُ مِنَ الْمُؤْمِنِ وَ جَزَعِهِ مِنَ السُّقْمِ وَ لَوْ یَعْلَمُ مَا لَهُ فِی السُّقْمِ مِنَ الثَّوَابِ لَأَحَبَّ أَنْ لَا یَزَالَ سَقِیماً حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ.
پیامبر (… عبداللَّهبنمسعود گوید: «نزد رسول خدا (بودیم ناگاه تبسّم نمود، من به آن حضرت عرض کردم: «ای رسول خدا (چه شد که بیسبب خندیدی»؟ فرمود: «از مؤمن و بیتابیش از بیماری تعجّب کردم و اگر بداند که در بیماری چه قدر ثواب برای اوست هرآینه دوست دارد که پیوسته بیمار باشد تا پروردگار عزّوجلّ خود را ملاقات کند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص562
الأمالی للصدوق، ص 501
6
(شعراء/ 80)
الصّادق (عَنِ الْعَرْزَمِیِ عَنْ أَبِیهِ: عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ: مَنِ اشْتَکَی لَیْلَهًًْ فَقَبِلَهَا بِقَبُولِهَا وَ أَدَّی إِلَی اللَّهِ شُکْرَهَا کَانَتْ کَعِبَادَهًِْ سِتِّینَ سَنَهًًْ قَالَ أَبِی فَقُلْتُ لَهُ مَا قَبُولُهَا قَالَ یَصْبِرُ عَلَیْهَا وَ لَا یُخْبِرُ بِمَا کَانَ فِیهَا فَإِذَا أَصْبَحَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَی مَا کَان.
امام صادق ( عرزمی از پدرش نقل میکند که امام صادق (فرمود: «هرکس شبی بیمار شود و آن را نیکو پذیرفته و خدا را به خاطر آن سپاسگزاری کند، همچون عبادت شصتسال میباشد». پدرم گفت: «به حضرت عرض کردم: معنای نیکو پذیرفتن آن چیست»؟ فرمود: «بر [رنج و ناراحتیِ] آن بیماری صبر کند و کسی را از آنچه بر او گذشته باخبر نسازد و چون صبح کند خداوند را به خاطر آنچه بر وی گذشته سپاس گوید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
الکافی، ج3، ص116/ نورالثقلین
7
(شعراء/ 80)
الصّادق (عَنْ جَمِیلِبْنِصَالِحٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ: سُئِلَ عَنْ حَدِّ الشَّکَاهًِْ لِلْمَرِیضِ فَقَالَ إِنَّ الرَّجُلَ یَقُولُ حُمِمْتُ الْیَوْمَ وَ سَهِرْتُ الْبَارِحَهًَْ وَ قَدْ صَدَقَ وَ لَیْسَ هَذَا شَکَاهًًْ وَ إِنَّمَا الشَّکْوَی أَنْ یَقُولَ لَقَدِ ابْتُلِیتُ بِمَا لَمْ یُبْتَلَ بِهِ أَحَدٌ وَ یَقُولَ لَقَدْ أَصَابَنِی مَا لَمْ یُصِبْ أَحَداً وَ لَیْسَ الشَّکْوَی أَنْ یَقُولَ سَهِرْتُ الْبَارِحَهًَْ وَ حُمِمْتُ الْیَوْمَ وَ نَحْوَ هَذَا.
امام صادق ( جمیلبنصالح گوید: از امام صادق (در مورد حدّ و اندازه شکایت که برای مریض مکروه است پرسش شد، فرمود: «همانا مرد میگوید من امروز تب کردم و شب گذشته از جهت بیماری به بیداری به سر بردم درحالیکه راست گفته و این شکایت نیست و همانا شکایت آن است که بگوید: «من به بلا و بیماری مبتلا شدم که هیچکس به مانند آن گرفتار نگشته، یا آنکه بگوید: آن مرض و دردی که به هیچکس نرسیده به من رسیده». و شکایت این نیست که بگوید: «دیشب [بهواسطهی شدّت مرض] نخوابیدم و امروز تب مرا فرا گرفت و مانند این (امور)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
وسایل الشیعه، ج2، ص410/ نورالثقلین
آیه وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ [81]
و کسیکه مرا میمیراند و سپس زنده میکند.
1
(شعراء/ 81)
الرّسول (قَالَ رَسُولُ اللَّه (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ… وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ أَمَاتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْتَهًَْ الشُّهَدَاءِ وَ أَحْیَاهُ حَیَاهًَْ السُّعَدَاءِ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش بگوید. وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ. خداوند متعال او را چون شهدا میمیراند و چون اهل سعادت زندهاش میکند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
بحارالانوار، ج20، ص81
آیه وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ [82]
و کسی که امید دارم خطایم را در روز جزا بیامرزد.
1
(شعراء/ 82)
الرّسول (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ… وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَطَاءَهُ کُلَّهُ وَ إِنْ کَانَ أَکْبَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید… وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ خداوند متعال تمام خطاهایش را میبخشد اگرچه بیشتر از کف دریا باشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
بحارالانوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300
آیه رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ [83]
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن.
1
(شعراء/ 83)
الحسین (قُنُوتُ الْإِمَامِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (اللَّهُمَّ مِنْکَ الْبَدْءُ وَ لَکَ الْمَشِیَّهًُْ وَ لَکَ الْحَوْلُ وَ لَکَ الْقُوَّهًْ… وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ مِنْ آبَائِی وَ ذَوِی رَحِمِی.
امام حسین ( [دعای امام حسین (در قنوت این بود:] خداوندا! آغاز آفرینش از ناحیهی توست و اراده برای توست و از برای توست و قدرت و توانایی برای توست… وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
بحارالانوار، ج82، ص214
2
(شعراء/ 83)
الرّسول (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ… رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ أَلْحَقَهُ بِصَالِحِ مَنْ مَضَی وَ صَالِحِ مَنْ بَقِیَ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید… رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ. خداوند متعال به او حکمت داده و او را به صالحین گذشته و صالحین آینده ملحق مینماید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص564
بحارالانوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300
آیه وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ [84]
و برای من در میان امّتهای آینده، نام نیکی قرار ده.
1
(شعراء/ 84)
الصّادق (ثَلَاثَهًٌْ لَمْ یُسْأَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِمِثْلِهِمْ أَنْ تَقُولَ اللَّهُمَّ فَقِّهْنِی فِی الدِّینِ وَ حَبِّبْنِی إِلَی الْمُسْلِمِینَ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ.
امام صادق ( سه چیز است که از خداوند عزّوجلّ به مثل آنها چیزی درخواست نشده است؛ اینکه بگویی: خداوندا! به من دانشِ شریعت عطا کن و مرا میان مسلمانان محبوب گردان؛ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
بحارالانوار، ج92، ص351
2
(شعراء/ 84)
أمیرالمؤمنین (لِسَانُ الصِّدْقِ لِلْمَرْءِ یَجْعَلُهُ اللَّهُ فِی النَّاسِ خَیْراً مِنَ الْمَالِ یَأْکُلُهُ وَ یُوَرِّثُه. (الْوِلَایَةُ
امام علی ( و نام نیکی که خدا برای کسی در میان مردم میگذارد، از مالی که میخورد و به ارث میگذارد بهتر است. (ولایت
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
الکافی، ج2، ص154/ نورالثقلین
1
(شعراء/ 84)
الصّادق (هُوَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (عُرِضَتْ وَلَایَتُهُ عَلَی إِبْرَاهِیمَ (فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْ ذُرِّیَّتِی فَفَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ.
امام صادق ( او علیّبنابیطالب (است که ولایتش بر ابراهیم (عرضه شد و او گفت: «خداوندا او را از میان نسل من قرار بده و خداوند نیز دعایش را مستجاب نمود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
بحارالانوار، ج57، ص36/ الصراط المستقیم، ج1، ص256/ کشف الغمه، ج1، ص320/ کشف الیقین، ص378/ البرهان
2
(شعراء/ 84)
الرّضا (عَنْ یُونُسَبْنِعَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (إِنَ قَوْماً طَالَبُونِی بِاسْمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلْتُ لَهُمْ مِنْ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا فَقَالَتْ صَدَقْتَ هُوَ کَذَا.
امام رضا ( یونسبنعبدالرّحمن گوید: به امام رضا (عرض کردم: «عدّهای از من، نام امیرالمؤمنان علی (در قرآن را خواستند، من به آنها گفتم: نام ایشان از این آیه استفاده میشود: برای آنها نام نیک و مقام برجستهای [در میان همه امّتها] قرار دادیم! . (مریم/50)». امام رضا (فرمود: «درست گفتی، همینطور است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
تأویل الآیات الظاهره، ص297
3
(شعراء/ 84)
علیبنابراهیم (قَالَ عَلِیُّبْنُإِبْرَاهِیمَ (فِی قَوْلِهِ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ قَالَ هُوَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (.
علیّبنابراهیم ( وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ؛ منظور از آن امیرالمؤمنین (است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
بحارالانوار، ج57، ص36/ القمی، ج2، ص122/ نورالثقلین/ البرهان
4
(شعراء/ 84)
الصّادق (عَنْ أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (کَانَ أَبُوإِبْرَاهِیمَ مُنَجِّماً لِنُمْرُودَبْنِکَنْعَان… فَلَمْ یَزَلْ إِبْرَاهِیمُ (فِی الْغَیْبَهًِْ مَخْفِیّاً… ثُمَّ غَابَ (الْغَیْبَهًَْ الثَّانِیَهًَْ وَ ذَلِکَ حِینَ نَفَاهُ الطَّاغُوتُ عَنْ مِصْرَ فَقَالَ وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسی أَلَّا أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلًّا جَعَلْنا نَبِیًّا وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا یَعْنِی بِهِ عَلِیَّبْنَأَبِیطَالِبٍ (إبْرَاهِیمَ قَدْ کَانَ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَجْعَلَ لَهُ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَجَعَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَهُ وَ لِإِسْحَاقَ (وَ یَعْقُوبَ (لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً. فَأَخْبَرَ عَلِیٌّ (ِأَنَّ الْقَائِمَ (هُوَ الْحَادِی عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ وَ أَنَّهُ
الْمَهْدِیُّ (الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ أَنَّهُ تَکُونُ لَهُ غَیْبَهًٌْ وَ حَیْرَهًٌْ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ وَ أَنَّ هَذَا کَائِنٌ کَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ. (فَضِیلَتُهَا
امام صادق ( ابوبصیر از امام صادق (در حدیث غیبت ابراهیم روایت میکند که ایشان شروع به توضیح این حدیث نمود تا اینکه به اینجا رسید: … سپس برای مرتبهی دوّم، زمانیکه طاغوت او را از شهرش تبعید نمود، پنهان گشت و گفت: «و از شما، و آنچه غیر خدا میخوانید، کنارهگیری میکنم و پروردگارم را میخوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بیپاسخ نمانم! . (مریم/48)». خداوند تبارکوتعالی میفرماید: هنگامیکه از آنان و آنچه غیر خدا میپرستیدند کنارهگیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هریک را پیامبری [بزرگ] قرار دادیم! و از رحمت خود به آنان عطا کردیم و برای آنها نام نیک و مقام برجستهای [در میان همه امّتها] قرار دادیم! . (مریم/5049). و چون از آنها و از آنچه به جای خدا میپرستیدند، کنارهگرفت اسحاق و یعقوب (را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم و از رحمت خویش به آنان ارزانی داشتیم و ذکر خیر بلندی برایشان قرار دادیم؛ وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا علیّبنابیطالب (است. چرا که ابراهیم (به درگاه خداوند عزّوجلّ دعا کرده بود که برایش ذکر بلندی در میان دیگران قرار دهد و خداوند نیز علی (را برای او و اسحاق و یعقوب (به عنوان ذکر و آوازهای بلند قرار داد. و علیّبنابیطالب (نیز روایت کرده است که حضرت قائم (یازدهمین فرزند از فرزندانش است و او همان مهدی (است که زمین را از عدل و داد پرمیکند، همانطور که از ظلم و ستم پرشده است. و همچنین ایشان فرموده که او برای مدّتی غایب و منتظر میماند و عدّهای در این امر به بیراهه میروند و عدّهای به راه راست راه مییابند و این امر، شدنی است، همانطور که او (قائم () آفریده شده است. (فضیلت
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص566
کمال الدین، ج1، ص139
1
(شعراء/ 84)
الرّسول (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ… وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِی وَرَقَهًٍْ بَیْضَاءَ أَنَّ فُلَانَبْنَفُلَانٍ مِنَ ألصّادقینَ.
پیامبر ( کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید… وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ خداوند عزیز و جلیل، برایش برگه سفیدی مینویسد که فلانی فرزند فلانی از راستگویان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص568
بحارالانوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300
آیه وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ [85]
و مرا از وارثان بهشت پر نعمتگردان.
آیه وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّینَ [86]
و پدرم (عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود.
1
(شعراء/ 86)
الرّسول (عَنْ سَمُرَهًَْبْنِجُنْدَبٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (مَنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی الْمَسْجِدِ فَقَالَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ… وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنَازِلَ فِی الْجَنَّهًِْ وَ إِذَا قَالَ وَ اغْفِرْ لِأَبَوَیَّ غَفَرَ اللَّهُ لِأَبَوَیْهِ.
پیامبر ( سمرهًْبنجندب گوید: پیامبر (فرمود: کسی که وضو ساخته بهسوی مسجد برود و درحال خروج از منزلش، بگوید… وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ؛ خداوند عزیز و جلیل منزلهایی در بهشت به وی عطا خواهد کرد… کسی که وضو بگیرد و به قصد رفتن به مسجد از منزل خارج شود… و چون بگوید: «خدایا! پدر و مادرم را بیامرز»، خداوند پدر و مادرش را میآمرزد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص568
بحارالانوار، ج20، ص81/ عدهًْ الداعی، ص300، فیه: «لأبی انّهکان من الضالین» بدل «لأبویّ»
1 -2
(شعراء/ 86)
الرّسول (رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ مَرْحَباً بِبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ وَ نَجْمَیْنِ یَقْتَرِنَانِ… فَسَأَلَ عَلِیّاً (کَیْفَ وَجَدْتَ أَهْلَکَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی طَاعَهًِْ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَهًَْ (فَقَالَتْ خَیْرَ بَعْلٍ فَقَالَ اللَّهُمَّ اجْمَعْ شَمْلَهُمَا وَ أَلِّفْ بَیْنَ قُلُوبِهِمَا وَ اجْعَلْهُمَا وَ ذُرِّیَّتَهُمَا مِنْ وَرَثَهًِْ جَنَّهًِْ النَّعِیمِ.
پیامبر ( حدیثی طولانی از رسولخدا (پیرامون جریان ازدواج حضرت فاطمه (و حضرت علی (نقل شده که در آن آمده؛ رسولخدا (از علی (پرسید: «همسرت را چگونه زنی یافتی»؟ علی (گفت: «او یاوری نیکو در راه اطاعت از خداوند است». و پیامبر (همین سؤال را از فاطمه (پرسید؛ «فاطمه (گفت: او بهترین و شایستهترین شوهر است». آنگاه رسول خدا (عرضه داشت: «خداوندا! میان این دو الفت برقرار نما و ایشان و فرزندانشان را از وارثان بهشتِ پرنعمت گردان».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص568
المناقب، ج3، ص356
آیه وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ [87]
و در آن روز که مردم برانگیخته میشوند، مرا شرمنده و رسوا مکن.
آیه یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ [88]
در آن روز که مال و فرزندان سودی نمیبخشد.
1
(شعراء/ 88)
الرّسول (یَا ابْنَمَسْعُودٍ لَا تَحْمِلَنَّکَ الشَّفَقَهًُْ عَلَی أَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ عَلَی الدُّخُولِ فِی الْمَعَاصِی وَ الْحَرَامِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم.
پیامبر (ای پسر مسعود! دوستی فرزندان و اهلت تو را وادار به نافرمانی خدا و واردشدن در حرام نکند. چراکه خدای تعالی میفرماید: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص568
بحارالانوار، ج74، ص109/ مکارم الأخلاق، ص457
2
(شعراء/ 88)
الکاظم (رَبُّنَا غَفُورٌ سَتُورٌ أَبَی أَنْ یَکْشِفَ أَسْرَارَ عِبَادِهِ إِلَّا فِی وَقْتِ مُحَاسَبَتِهِ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم.
امام کاظم ( خداوند بخشنده و ستّار است. هرگز اسرار بندگان خود را فاش نمیکند مگر در هنگام حساب رستاخیز؛ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
بحارالانوار، ج10، ص241
آیه إِلّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ [89]
مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.
1
(شعراء/ 89)
الصّادق (صَاحِبُ النِّیَّهًِْ ألصّادقهًِْ صَاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِیمِ لِأَنَّ سَلَامَهًَْ الْقَلْبِ مِنْ هَوَاجِسِ الْمَحْذُورَاتِ بِتَخْلِیصِ النِّیَّهًِْ لِلَّهِ فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.
امام صادق ( کسی که دارای نیّتی پاک و صادق باشد از سلامت قلب برخوردار است چون سالم داشتن قلب از خاطرات و افکار زیان بار درصورتی میسّر است که انسان در تمام کارهای خود نیّت را برای خدا خالص نماید؛ خداوند متعال میفرماید: یَوْمَ لایَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
بحارالانوار، ج67، ص210/ مصباح الشریعه، ص53/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 89)
الصّادق (إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ قَالَ هُوَ الْقَلْبُ الَّذِی سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا.
امام صادق ( إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ؛ قلبی است که از دوستی دنیا در امان مانده باشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
مستدرک الوسایل، ج12، ص40/ نورالثقلین/ البرهان
3
(شعراء/ 89)
الصّادق (عَنْ سُفْیَانَبْنِعُیَیْنَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ قَالَ وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَهًِْ.
امام صادق ( سفیانبنعیینه گوید: از امام صادق (در مورد: الْقَلْبُ السَّلِیمُ پرسیدم. فرمود: «قلب سلیم آن دلی است که در آن جز خدا کسی دیگر نباشد. هر دلی که در آن شرک و یا شکی باشد آن دل ساقط میباشد، آنها در دنیا زاهد شدند تا دلشان برای آخرت آماده گردد و به آن دل بستگی پیدا کنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
الکافی، ج2، ص16/ بحارالانوار، ج54، ص67 و القمی، ج2، ص122؛ فیهما: «قال و کلّ قلب فیه… الی آخر» محذوف/ وسایل الشیعه، ج8، ص60/ نورالثقلین/ البرهان
4
(شعراء/ 89)
الرّضا (عَنِ الْحَسَنِبْنِالْجَهْمِ عَنْ أَبِیالْحَسَنِ الرِّضَا (قَالَ قَالَ: التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِیَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ. وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ قَالَ قُلْتُ مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ کَانَ مُتَوَاضِعاً فَقَالَ التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَا یُحِبُّ أَنْ یَأْتِیَ إِلَی أَحَدٍ إِلَّا مِثْلَ مَا یُؤْتَی إِلَیْهِ إِنْ رَأَی سَیِّئَهًًْ دَرَأَهَا بِالْحَسَنَهًِْ کَاظِمُ الْغَیْظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. (الْوِلَایَةُ
امام رضا ( حسنبنجهم گوید: امام رضا (فرمود: «تواضع این است که رفتاری با مردم داشته باشی که دوست داری با تو آن رفتار را داشته باشند». و در حدیثی دیگر حسنبنجهم گوید: «به امام رضا (عرض کردم: مقدار تواضع که وقتی انسان آن را به جا آورد متواضع به شمار آید، چیست»؟ امام (فرمود: «تواضع مراتبی دارد؛ یکی از آن مراتب این است که انسان ارزش خودش را بشناسد و با دلی سالم، خود را در جایگاه خویش جای دهد، رفتارش با دیگران بهگونهای باشد که میخواهد دیگران با او چنان رفتاری داشته باشند؛ اگر کار ناپسندی دید با نیکی آن را از میان بردارد، خشم خود را فرو نشاند و از [لغزشِ] مردم درگذرد و خدا نیکوکاران را دوست دارد. (آل عمران/134)». (ولایت
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
الکافی، ج2، ص124/ نورالثقلین
1
(شعراء/ 89)
الصّادق (عَنْ مُحَمَّدِبْنِسُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوبَصِیرٍ وَ قَدْ حَضَرَهُ النَّفَسُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی مَعَ مَا أَنِّی لَا أَدْرِی عَلَی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ فِی آخِرَتِی قَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (یَا أَبَامُحَمَّدٍ وَ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَکَیْفَ لَا أَقُولُ قَالَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُکْرِمُ الشَّبَابَ مِنْکُمْ وَ یَسْتَحِی مِنَ الْکُهُولِ قَالَ اللَّهُ یُکْرِمُ الشَّبَابَ مِنْکُمْ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ وَ مِنَ الْکُهُولِ أَنْ یُحَاسِبَهُمْ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا لَنَا خَاصٌّ أَمْ لِأَهْلِ التَّوْحِیدِ قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا لَکُمْ خَاصَّهًًْ دُونَ الْعَامَّهًِْ وَ فِی الْخَبَرِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ شَیْبُ الْمُؤْمِنِینَ نُورِی وَ أَنَا أَسْتَحِی أَنْ أُحْرِقَ نُورِی بِنَارِی وَ قَدْ قِیلَ الشَّیْبُ حِلْیَهًُْ الْعَقْلِ وَ سِمَهًُْ الْوَقَارِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنَّا قَدْ رُمِینَا بِشَیْءٍ انْکَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ بِهِ الْوُلَاهًُْ دِمَاءَنَا فِی حَدِیثٍ رَوَاهُ لَهُمْ فُقَهَاؤُهُمْ قَالَ وَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (الرَّافِضَهًُْ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْکُمْ بِهِ بَلْ إِنَّ اللَّهَ سَمَّاکُمْ بِهِ أَ مَا عَلِمْتَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ أَنَّ سَبْعِینَ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ إِذِ اسْتَبَانَ لَهُمْ ضَلَالَتُهُ وَ لَحِقُوا بِمُوسَی إِذِ اسْتَبَانَ لَهُمْ هُدَاهُ فَسُمُّوا فِی عَسْکَرِ مُوسَی (الرَّافِضَهًَْ لِأَنَّهُمْ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ کَانُوا أَشَدَّ ذَلِکَ الْعَسْکَرِ عِبَادَهًًْ وَ أَشَدَّهُمْ حُبّاً لِمُوسَی (وَ هَارُونَ (وَ ذُرِّیَّتِهِمَا فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ هَذَا الِاسْمَ فِی التَّوْرَاهًِْ فَإِنِّی سَمَّیْتُهُمْ بِهِ وَ نَحَلْتُهُمْ إِیَّاهُ فَأَثْبَتَ مُوسَی (الِاسْمَ لَهُمْ ثُمَّ ادَّخَرَ اللَّهُ هَذَا الِاسْمَ حَتَّی نَحَلَکُمُوهُ یَا أَبَامُحَمَّدٍ رَفَضُوا الْخَیْرَ وَ رَفَضْتُمُ الشَّرَّ بِالْخَیْرِ تَفَرَّقَ النَّاسُ کُلَّ فُرْقَهًٍْ فَاسْتَشْعَبُوا کُلَّ شُعْبَهًٍْ فَانْشَعَبْتُمْ مَعَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ مُحَمَّدٍ (فَذَهَبْتُمْ حَیْثُ ذَهَبَ اللَّهُ وَ اخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَ اللَّهُ وَ أَرَدْتُمْ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ الْمَرْحُومُونَ الْمُتَقَبَّلُ مِنْ مُحْسِنِکُمْ الْمُجَاوَزُ عَنْ مُسِیئِکُمْ مَنْ لَمْ یَأْتِ اللَّهَ بِمَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنْهُ حَسَنَهًٌْ وَ لَمْ یُتَجَاوَزْ عَنْهُ سَیِّئَهًٌْ یَا أَبَامُحَمَّدٍ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَهًًْ تُسْقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا کَمَا تُسْقِطُ الرِّیحُ الْوَرَقَ عَنِ الشَّجَرِ فِی أَوَانِ سُقُوطِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ الْمَلائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ فَاسْتِغْفَارُهُمْ وَ اللَّهِ لَکُمْ دُونَ هَذَا الْخَلْقِ یَا أَبَامُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی قَالَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ مَا اسْتَثْنَی اللَّهُ أَحَداً مِنْ أَوْصِیَاءِ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَا أَتْبَاعِهِمْ مَا خَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (وَ شِیعَتَهُ فَقَالَ فِی کِتَابِهِ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ یَعْنِی بِذَلِکَ عَلِیّاً (وَ شِیعَتَه.
امام صادق ( سلیماندیلمی نقل میکند: نزد امام صادق (بودیم که ابوبصیر نفس زنان وارد شد چون نشست، امام صادق (فرمود: «این چه حالی است»؟ عرض کرد: «ای پسر رسول خدا سن من فزونی گرفته و مغز استخوانم آب شده و اجلم نزدیک گشته درحالیکه نمیدانم در آخرت بر من چه خواهد گذشت». حضرت فرمود: «یا ابامحمّد تو هم چنین میگویی»؟! عرض کرد: «فدایت شوم چگونه نگویم». فرمود: «یا ابامحمّد آیا نمیدانی خداوند متعال جوانان شما را اکراه کرده از اینکه عذاب کند و پیروان شما را لطف کرده از اینکه به معرض حساب کشد». عرض کرد: «فدایت شوم آیا این موهبت ویژهی ما است یا برای تمام اهل توحید است». فرمود: «نه این فقط برای شما است نه برای دیگران». خداوند متعال میفرماید: «پیری در مؤمن نور من است و من شرم دارم از اینکه نور را به نارم بسوزانم و گفتهاند پیری زینت عقل و نشان وقاراست». عرض کرد: «فدایت شوم ما مورد حملهای قرار گرفتهایم که پشتمان را شکسته و دلهایمان را میرانیده و قاضیان خون ما را حلال دانستهاند به خاطر حدیثی که فقهای آنان بر ایشان روایت کردهاند». امام صادق (فرمود: «[لقب] رافضه»؟ عرض کرد: «بلی»، فرمود: «به خدا سوگند آنها شما را به این نام ننامیدند بلکه پروردگار عالمیان شما را به این نام نامید. آیا نمیدانی که هفتاد مرد از بنیاسرائیل هنگامی که گمراهی فرعون بر ایشان آشکار شد او را ترک کردند و به حضرت موسی (پیوستند موقعی که هدایت او بر آنان هویدا گشت در لشکر موسی (به رافضه مشهور شدند چون فرعون را ترک کردند و این گروه در بندگی خدا و محبّت به موسی (و هارون (و فرزندانش پافشارترین مردم بودند، خداوند به موسی (وحی فرستاد این اسم را در تورات برای آنها ثبت کن که من آنها را به این نام نامیدم و این لقب را به آنان بخشش فرمودم. پس موسی (این اسم را برای ایشان ثبت کرد. سپس خداوند بزرگ این اسم را ذخیره کرد تا به شما عطا فرماید. یا ابا محمّد! آنها ترک خیر کردند و شما به خاطر خیر ترک شرّ نمودید. مردم متفرّق و دسته دسته گشتند و شما به اهل بیت پیغمبرتان (پیوستید و به راهی که به خدا میرسد رفتید و آنچه را که خدا اختیار و اراده نموده اراده و اختیار نمودید پس بشارت باد شما را که مورد رحمت و عنایت پروردگارید اعمال نیکوکارید مورد پذیرش و گنهکار شما مورد آمرزش الهی قرار میگیرد اگر کسی از راهی که شما سوی خدا میروید [طریق اهل بیت (و قبول ولایتشان] نرود اعمال نیکویش قبول نشده و گناهانش آمرزیده نمیشود. ای ابا محمّد! یزدان فرشتگانی دارد که گناهان شیعیان را میریزند همان طور که باد برگ درختان را خزان میکند و این مصداق فرمایش خداوند در قرآن مجید است آنجا که میفرماید فرشتگان پیوسته تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند و برای کسانی که در زمین هستند استغفار میکنند. (شوری/5) آگاه باشید خداوند آمرزنده و مهربان است و استغفار آنان فقط شما را فرا میگیرد نه این مردمان را. ای ابا محمّد! آیا خوشحال شدی»؟ عرض کرد: «فدایت شوم بیشتر بفرما» فرمود: «ای ابا محمّد! خداوند عالمیان احدی از جانشینان پیغمبران را استثنا نکرده مگر امیرالمؤمنین (و شیعیان او را و در کتاب خود فرموده است: یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص570
فضایل الشیعه، ص21
آیه وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ [90]
[در آن روز]، بهشت برای پرهیزگاران نزدیک میشود.
1
(شعراء/ 90)
أمیرالمؤمنین (بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْیَا وَ بِالدُّنْیَا تُحْرَزُ الْآخِرَهًُْ وَ بِالْقِیَامَهًِْ تُزْلَفُ الْجَنَّهًُْ لِلْمُتَّقِینَ وَ تُبَرَّزُ الْجَحِیمُ لِلْغاوِین.
امام علی ( و با مرگ دنیا به پایان میرسد، بهوسیلهی دنیا آخرت به دست میآید و با رستاخیز بهشت به پرهیزکاران نشان داده میشود و دوزخ به گمراهان پدیدار میگردد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص574
بحارالانوار، ج7، ص47
2
(شعراء/ 90)
علیبنابراهیم (وَ أمَّا قَولُهُ وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ یَقُولُ قُرِبَت.
علیّبنابراهیم ( وَأُزْلِفَتِ الجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ منظور از آن این است که بهشت نزدیک آورده شود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص574
القمی، ج2، ص122/ البرهان
آیه وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ [91]
و دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد.
1
(شعراء/ 91)
الباقر (بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (وَ هُوَ بِمَکَّهًَْ عَشْرَ سِنِینَ فَلَمْ یَمُتْ بِمَکَّهًَْ فِی تِلْکَ الْعَشْرِ سِنِینَ أَحَدٌ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً (رَسُولُ اللَّهِ (إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّهًَْ بِإِقْرَارِهِ وَ هُوَ إِیمَانُ التَّصْدِیقِ وَ لَمْ یُعَذِّبِ اللَّهُ أَحَداً مِمَّنْ مَاتَ وَ هُوَ مُتَّبِعٌ لِمُحَمَّدٍ (عَلَی ذَلِکَ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِالرَّحْمَنِ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ فِی سُورَهًِْ بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَکَّهًَْ وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً أَدَبٌ وَ عِظَهًٌْ وَ تَعْلِیمٌ وَ نَهْیٌ خَفِیفٌ وَ لَمْ یَعِدْ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَتَوَاعَدْ عَلَی اجْتِرَاحِ شَیْءٍ مِمَّا نَهَی عَنْهُ وَ أَنْزَلَ نَهْیاً عَنْ أَشْیَاءَ حَذَّرَ عَلَیْهَا وَ لَمْ یُغَلِّظْ فِیهَا وَ لَمْ یَتَوَاعَدْ عَلَیْهَا… وَ أَنْزَلَ فِی طسم وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغاوِینَ وَ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ جُنُودُ إِبْلِیسَ ذُرِّیَّتُهُ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ قَوْلُهُ وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ یَعْنِی الْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ اقْتَدَوْا بِهِمْ هَؤُلَاءِ فَاتَّبَعُوهُمْ عَلَی شِرْکِهِمْ وَ هُمْ قَوْمُ مُحَمَّدٍ (لَیْسَ فِیهِمْ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی أَحَدٌ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ. کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ. کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ. لَیْسَ فِیهِمُ الْیَهُودُ الَّذِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ ابْنُ اللهِ وَ لَا النَّصَارَی
الَّذِینَ قَالُوا الْمَسِیحُ ابْنُ اللهِ سَیُدْخِلُ اللهُ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَی النَّارَ وَ یُدْخِلُ کُلَّ قَوْمٍ بِأَعْمَالِهِمْ وَ
قَوْلُهُمْ وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ. إِذْ دَعَوْنَا إِلَی سَبِیلِهِمْ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِمْ حِینَ جَمَعَهُمْ إِلَی النَّارِ قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ وَ قَوْلُهُ کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّی إِذَا ادَّارَکُوا فِیها جَمِیعاً بَرِئَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ لَعَنَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً یُرِیدُ بَعْضُهُمْ أَنْ یَحُجَّ بَعْضاً رَجَاءَ الْفَلْجِ فَیُفْلِتُوا مِنْ عَظِیمِ مَا نَزَلَ بِهِمْ وَ لَیْسَ بِأَوَانِ بَلْوَی وَ لَا اخْتِبَارٍ وَ لَا قَبُولِ مَعْذِرَهًٍْ وَ لَاتَ حِینَ نَجَاهًٍْ وَ الْآیَاتُ وَ أَشْبَاهُهُنَّ مِمَّا نَزَلَ بِهِ بِمَکَّهًَْ وَ لَا یُدْخِلُ اللَّهُ النَّارَ إِلَّا مُشْرِکاً.
امام باقر ( خداوند محمّد (را در مکّه به رسالت مبعوث کردند، و تا مدّت ده سال اعتقاد پیروان حضرت رسول (این بود که خداوند یکی است و شریکی ندارد و اینکه محمّد (رسول او میباشد، هرکس به این دو اعتقاد داشت و از دنیا میرفت وارد بهشت میشد، و همهی پیروان محمّد (که به این عقیده مردند از پیروان او به حساب میآیند، مگر آنهایی که مشرک مرده باشند. گواه بر این مطلب این است که خداوند عزّوجلّ در سورهی بنیاسرائیل که در مکّه فرود آمده گفته است: و پروردگارت فرمان داده؛ جز او را نپرستید، و به پدرو مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هر دو، نزد تو به سنّ پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار؛ و بر آنها فریاد مزن؛ و گفتار [لطیف و سنجیده و] بزرگوارانه به آنها بگو. * و پر و بال تواضع خویش را از روی محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر؛ و بگو: «پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده». * پروردگار شما از درون دلهایتان آگاهتر است؛ [هرگاه لغزشی در این زمینه داشتید] اگر صالح باشید [و جبران کنید] او بازگشتکنندگان را میآمرزد. * و حقِّ خویشاوندان را بپرداز، و [همچنین حقِّ] مستمند و وامانده در راه را؛ و هرگز اسراف و تبذیر مکن، * چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند؛ و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود. * و هرگاه از آنان (مستمندان) روی برتابی، و انتظار رحمت [و نعمت] پروردگارت را داشته باشی، [تا توانایی یابی و به آنها کمک کنی] با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو. * هرگز دستت را برگردنت بسته مگذار، [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حدّ [نیز] دست خود را مگشای، که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی. * به یقین، پروردگارت روزی را برای هرکس بخواهد، گشاده یا محدود میدارد؛ به یقین او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. (اسراء/3023) ». در اینجا فقط به موعظه و نصیحت و تعلیم و نهی خفیفی اکتفا کرده است، و برای کسانی که مرتکب منهیات میشوند وعده و وعیدی در نظر گرفته نشده است. … در سورهی طسم فرموده است: طسم دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد*، و به آنان گفته میشود: «کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش میکردید… * معبودهایی غیر از خدا؟! آیا آنها شما را یاری میکنند، * یا کسی به یاری آنها میآید؟!» در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده میشوند و همچنین همگی لشکریان ابلیس! . (شعراء/9591). در جای دیگر فرمود: وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ یعنی مشرکان و کسانی که به آنها اقتدا کردند در شرک با آنها همراهی نمودند، و آنها قوم محمّد (میباشند در میان این جماعت یک نفر یهودی و نصرانی نیست. گفتار خداوند در قرآن بر این گواه است در آنجا که فرمود: پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند. (قمر/9). قوم لوط تکذیب کردند. (شعراء/160) و یا گفت: اصحاب لوط آن را تکذیب کردند، آنها یهود و نصاری نیستند و گفتند: عزیر فرزند خدا میباشد و یا عیسی (پسر خدا هست. بهزودی خداوند یهود و نصاری را وارد دوزخ میکند و هر قوم و ملّتی را به خاطر اعمال آنها وارد جهنّم میگرداند، گفتار دوزخیان که گفتند: «وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ». یعنی آنها ما را به راه خود دعوت نمودند، و لذا خداوند از قول آنها هنگامیکه همه در دوزخ جمع میشوند نقل میکند که (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود میگویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! [کیفری برای گمراهیشان، و کیفری بخاطر گمراه ساختن ما] (اعراف/38)». هر زمان که گروهی وارد میشوند، گروه دیگر را لعن میکنند تا همگی با ذلّت در آن قرار گیرند گروهی از دستهای بیزاری میجویند، و جماعتی جماعت دیگری را لعن میکنند بعضی با بعضی احتجاج مینمایند تا شاید طرف را مغلوب نمایند. آنها همه تلاش میکنند تا از آن ورطه نجات پیدا کنند و از آن مشکلات و عذابها برهند دیگر آنجا محلّ گرفتاری و امتحان و آزمایش نیست، و معذرت هم قبول نمیشود، و راه نجاتی هم نیست، این آیات و آیات مشابه دیگر همه در مکّه نازل شدهاند و خداوند مشرکان را وارد جهنّم میکند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص574
الکافی، ج2، ص31/ بحارالانوار، ج87، ص66/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 91)
علیبنابراهیم (وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ یَقُولُ نُحِیَت.
علیّبنابراهیم ( وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِین؛ یعنی دور گردانده شود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص576
القمی، ج2، ص122
آیه وَ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ [92]
و به آنان گفته میشود: «کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش میکردید».
آیه مِنْ دُونِ اللهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ [93]
[معبودهايى] غیر از خدا؟! آیا آنها شما را یاری میکنند، یا کسی به یاری آنها میآید»؟!
آیه فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ [94]
پس همهی آن معبودان با عابدانِ گمراه به دوزخ افکنده میشوند.
1
(شعراء/ 94)
الصّادقین (فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ قَالَ هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلَی غَیْرِهَسُئِلَ عَنْ مَعْنَی ذَلِکَ فَقَالَ إِذَا وَصَفَ الْإِنْسَانُ عَدْلًا خَالَفَهُ إِلَی غَیْرِهِ فَرَأَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ الثَّوَابَ الَّذِی هُوَ وَاصِفُهُ لِغَیْرِهِ عَظُمَتْ حَسْرَتُهُ.
امام باقر و امام صادق ( فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَ الْغَاوُونَ منظور از آن قومی است که عدل را با زبانشان وصف میکنند و سپس با انجام خلاف آن، با آن مخالفت میکنند. امام رضا (پیرامون آیه: فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ فرمود: «ایشان کسانی هستند که عدالت را با زبانهایشان ستایش میکنند ولی بر خلاف آن عمل مینمایند». از حضرت در مورد معنای این کلام سؤال شد، فرمود: «هنگامیکه انسان، عدالت را ستایش کرده و برخلاف آن عمل کند در روز قیامت آن پاداشی که خود [در دنیا] ستایش میکرد را برای دیگری مشاهده میکند و [در نتیجه] دچار افسوسی بزرگ خواهد شد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص576
الکافی، ج1، ص47/ الزهد، ص68/ مستدرک الوسایل، ج11، ص321 / نورالثقلین
2
(شعراء/ 94)
الصّادق (الْغَاوُونَ هُمُ الَّذِینَ عَرَفُوا الْحَقَّ وَ عَمِلُوا بِخِلَافِهِ.
امام صادق ( الْغَاوُونَ، کسانی هستند که حق را شناختند ولی بر خلافش عمل کردند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص576
بحارالأنوار، ج2، ص37/ عدهًْ الداعی، ص76
3
(شعراء/ 94)
الرّسول (یَا أَبَاذَرٍّ یُؤْتَی بِجَاحِدِ عَلِیٍ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ أَعْمَی أَبْکَمَ یَتَکَبْکَبُ فِی ظُلُمَاتِ الْقِیَامَهًِْ یُنَادِی یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ فِی عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنَ النَّارِ.
پیامبر (ای ابوذر (! منکرِ مرا روز قیامت درحالیکه کور و گنگ است میآورند و در تاریکیهای قیامت سرنگون میشود، و درحالیکه گردنبندی از آتش بر گردنش میباشد فریاد زند: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم. (زمر/56)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص576
المناقب، ج3، ص273/ نورالثقلین
آیه وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ [95]
و [همچنين] همگی لشکریان ابلیس.
1
(شعراء/ 95)
الباقر (وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ جُنُودُ إِبْلِیسَ ذُرِّیَّتُهُ مِنَ الشَّیَاطِینِ.
امام باقر ( وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ؛ لشکریان ابلیس نژادهای او از شیاطین است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص578
الکافی، ج2، ص31/ بحارالأنوار، ج66، ص87
آیه قالُوا وَ هُمْ فِیها یَخْتَصِمُونَ [96]
آنها در آنجا درحالیکه به مخاصمه برخاستهاند میگویند
آیه تَاللهِ إِنْ کُنّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ [97]
«به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکاری بودیم.
آیه إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ [98]
چون شما را با پروردگار جهانیان برابر میشمردیم»!
1
(شعراء/ 98)
علیبنابراهیم (قالُوا وَ هُمْ فِیها یَخْتَصِمُونَ تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ یَقُولُونَ لِمَنْ تَبِعُوهُمْ أَطَعْنَاکُمْ کَمَا أَطَعْنَا اللَّهَ فَصِرْتُمْ أَرْبَاباً.
علیّبنابراهیم ( قالُوا وَ هُمْ فِیها یَخْتَصِمُونَ تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ؛ آن گمراهان به کسانی که [در دنیا] پیروی آنها را میکردند، گویند: از شما چنانکه از خداوند اطاعت میکردیم، فرمانبرداری نمودیم در نتیجه شما تبدیل به خدایگان شدید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص578
بحارالأنوار، ج31، ص514/ القمی، ج2، ص123
2
(شعراء/ 98)
الصّادق (عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (أَنَّهُ قَال: خَطَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (بِهَذِهِ الْخُطْبَهًِْ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَهًِْ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَجُلًا أَتَاهُ فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (صِفْ لَنَا رَبَّنَا مِثْلَ مَا نَرَاهُ عِیَاناً لِنَزْدَادَ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَهًًْ فَغَضِبَ وَ نَادَی الصَّلَاهًَْ جَامِعَهًًْ فَاجْتَمَعَ النَّاسُ حَتَّی غَصَّ الْمَسْجِدُ بِأَهْلِهِ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ هُوَ مُغْضَبٌ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ (ثُمَّ قَالَ… فَأَشْهَدُ أَنَّ مَنْ شَبَّهَکَ بِتَبَایُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِکَ وَ تَلَاحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ الْمُحْتَجِبَهًِْ لِتَدْبِیرِ حِکْمَتِکَ لَمْ یَعْقِدْ غَیْبَ ضَمِیرِهِ عَلَی مَعْرِفَتِکَ وَ لَمْ یُبَاشِرْ قَلْبَهُ الْیَقِینُ بِأَنَّهُ لَا نِدَّ لَکَ وَ کَأَنَّهُ لَمْ یَسْمَعْ تَبَرُّؤَ التَّابِعِینَ مِنَ الْمَتْبُوعِینَ إِذْ یَقُولُونَ تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ کَذَبَ الْعَادِلُونَ بِکَ إِذْ شَبَّهُوکَ بِأَصْنَامِهِمْ وَ نَحَلُوکَ حِلْیَهًَْ الْمَخْلُوقِینَ بِأَوْهَامِهِمْ وَ جَزَّءُوکَ تَجْزِئَهًَْ الْمُجَسَّمَاتِ بِخَوَاطِرِهِمْ وَ قَدَّرُوکَ عَلَی الْخِلْقَهًِْ الْمُخْتَلِفَهًِْ الْقُوَی بِقَرَائِحِ عُقُولِهِمْ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاکَ بِشَیْءٍ مِنْ خَلْقِکَ فَقَدْ عَدَلَ بِکَ وَ الْعَادِلُ بِکَ کَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آیَاتِکَ وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَیِّنَاتِکَ.
امام صادق ( از امام صادق (روایت است: روزی در مسجد کوفه شخصی به امام علی (گفت: «خدا را آنگونه توصیف کن که گویا با چشم سر او را دیدهایم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، درحالیکه خشمناک بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود فرمود: … شهادت میدهم که آن کس که تو را به مخلوقی دارای اعضای مختلف، و مفصلهای به هم پیوسته که به تدبیر حکمت تو در لابلای پوست و گوشت پنهان است تشبیه کند، در غیب وجودش خالی از معرفت توست، و قلبش به این معنا که برای تو هرگز شبیهی نیست یقین پیدا نکرده، و گویا متن بیزاری جستن پیروان را از رهبران باطل خود در قیامت نشنیده که میگویند: «ِإذْ یَقُولُونَ تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ». آنان که غیر تو را با تو برابر دانستند دروغ گفتند، که تو را به بتهای خود تشبیه کردند، و به سبب اوهام غلط خویش صفات آفریدهها را به تو بستند، و با اندیشههای پست خود تو را مانند اجسام دارای اجزا دانستند، و به عقل ناقصشان تو را همانند مخلوقات که مرکب از قوای مختلفند شناختند. و شهادت میدهم که کسی که تو را با چیزی از آفریدههایت مساوی دانست برایت نظیر قائل شده، و آن که برایت نظیر قائل شود کافر است به آنچه آیات محکم به بیان آنها نازل شده، و دلائل آشکارت بدان گویاست».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص578
نهج البلاغهًْ، ص125/ بحارالأنوار، ج4، ص276/ التوحید، ص53/ نورالثقلین
آیه وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ [99]
و کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد.
1
(شعراء/ 99)
الباقر (وَ قَوْلُهُ وَما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ یَعْنِی الْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ اقْتَدَوْا بِهِمْ هَؤُلَاءِ فَاتَّبَعُوهُمْ عَلَی شِرْکِهِمْ وَ هُمْ قَوْمُ مُحَمَّدٍ (لَیْسَ فِیهِمْ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی أَحَدٌ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ. کَذَّبَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ. کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ. لَیْسَ فِیهِمُ الْیَهُودُ الَّذِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ ابْنُ اللهِ وَ لَا النَّصَارَی الَّذِینَ قَالُوا الْمَسِیحُ ابْنُ اللهِ سَیُدْخِلُ اللهُ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَی النَّارَ وَ یُدْخِلُ کُلَّ قَوْمٍ بِأَعْمَالِهِمْ. وَ قَوْلُهُمْ وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ إِذْ دَعَوْنَا إِلَی سَبِیلِهِمْ.
امام باقر ( وَما أَضَلَّنا إِلَّا الْمجْرِمُونَ؛ یعنی مشرکان و کسانی که به آنها اقتدا کردند در شرک با آنها همراهی نمودند، و آنها قوم محمّد (میباشند؛ در میان این جماعت یک نفر یهودی و نصرانی نیست. گفتار خداوند در قرآن بر این گواه است در آنجا که فرمود: پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند. (قمر/9). قوم لوط فرستادگان [خدا] را تکذیب کردند. (شعراء/160). آنها یهود و نصاری نیستند و گفتند: عزیر فرزند خدا میباشد و یا عیسی (پسر خدا هست. بهزودی خداوند یهود و نصاری را وارد دوزخ میکند و هر قوم و ملّتی را به خاطر اعمال آنها وارد جهنّم میگرداند، گفتار دوزخیان که گفتند: وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ؛ یعنی آنها ما را به راه خود دعوت نمودند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص578
الکافی، ج2، ص31/ بحارالأنوار، ج66، ص87/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 99)
أمیرالمؤمنین (فِی کِتَابِ الْإِرْشَاد قال: خَطَبَ (فَقَالَ: مَا لَنَا وَ لِقُرَیْشٍ وَ مَا تُنْکِرُ مِنَّا قُرَیْشٌ غَیْرَ أَنَّا أَهْلُ بَیْتٍ شَیَّدَ اللَّهُ فَوْقَ بُنْیَانِهِمْ بُنْیَانَنَا، وَ أَعْلَی فَوْقَ رُءُوسِهِمْ رُءُوسَنَا، وَ اخْتَارَنَا اللَّهُ عَلَیْهِمْ، فَنَقَمُوا عَلَی اللَّهِ أَنِ اخْتَارَنَا عَلَیْهِمْ، وَ سَخِطُوا مَا رَضِیَ اللَّهُ، وَ أَحَبُّوا مَا کَرِهَ اللَّه… یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ إِنِّی عَلَی بَصِیرَهًٍْ مِنْ أَمْرِی، وَ عَلَی ثِقَهًٍْ مِنْ دِینِی فَتَبَرَّءُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِمَّنْ نَکَثَ الْبَیْعَتَیْنِ، وَ غَلَبَ الْهَوَی بِهِ فَضَلَّ، وَ أَبْعِدُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِمَّنْ أَخْفَی الْغَدْرَ وَ طَلَبَ الْحَقَّ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ فَتَاه… وَ تَبَرَّءُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِنَ النَّفْسِ الضَّالِّ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لابَیْعٌ فِیهِ وَ لاخِلالٌ فَیَقُولُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَقُولُوا یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ أَوْ یَقُولُوا وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ أَوْ یَقُولُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا، إِنَّ قُرَیْشاً طَلَبَتِ السَّعَادَهًَْ فَشَقِیَتْ، وَ طَلَبَتِ النَّجَاهًَْ فَهَلَکَتْ، وَ طَلَبَتِ الْهِدَایَهًَْ فَضَلَّتْ.
امام علی ( ما را چه به قریش! تنها چیزی که قریش نسبت به ما منکر هستند این است که ما اهل بیتی هستیم که خداوند بنیان ما را روی بنیان آنان بالا برد، و مقام ما را از مقام آنها بالاتر برد، و ما را بر آنها برگزید. پس به خاطر این گزینش ما بر آنها از جانب خداوند، با او دشمنی کردند، و از آنچه که خداوند به آن راضی شد، خشمگین شدند، و آنچه که خداوند نسبت به آن نفرت داشت، دوست داشتند؛ و آنگاه که خداوند ما را بر آنها برگزید، ما آنها را در حریم خود شریک کردیم و آنها را با قرآن و نبوت آشنا کردیم، و واجبات و دین را به آنها یاد دادیم و کتابهای مقدس و صحیفه¬ها را به آنها یاد دادیم، و آنها را با دین و اسلام متدیّن کردیم؛ پس آنها به ما هجوم آوردند، و فضل ما را منکر شدند، و ما را از حق خویش بازداشتند، و اسباب قدرت و اقتدار ما را گرفتند…ای گروه مهاجرین و انصار، من نسبت به خودم بصیرت و آگاهی دارم و نسبت به دینم اطمینان دارم. امروز راز و رمزها را برای شما روشن و آشکار کردم، این روزی است که راست¬گویان را راستی¬شان سود بخشد. (مائده/119) ما بر مرز حق و باطل ایستادیم و من شما را از شبهه بیرون آوردم و شما را در حق وارد کردم و از شک به یقین آوردم. پس از کسی که پیمان دو بیعت را شکست و هوای نفسش غالب شد و گمراه شد، تبرّی بجویید، خداوند شما را رحمت کند؛ و از کسی که مکر و خیانت را پنهان کرد و حق را از غیر اهل آن طلب کرد و گمراه شد… خداوند شما را رحمت کند؛ و تبرّی بجویید از نفس گمراه شده قبل از آنکه فرا رسد: روزی که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی¬ای. (ابراهیم/31) می¬گویند: «پروردگارا! آنهایی که از جنّ و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم [و لگدمالشان کنیم] تا از پستترین مردم باشند»! (فصّلت/29) قبل از آنکه بگویند: «افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان [آیات او] بودم»! (زمر/56) قریش در پی سعادت بود، به شقاوت رسید و در پی رستگاری بود، به هلاکت رسید و در پی هدایت بود، به گمراهی رسید. قریش، اهالی روزگار خود و نسلهایی که بعد از آنها می¬آیند را گمراه کرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص580
بحارالأنوار، ج29، ص565
آیه فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ [100]
[افسوس كه امروز] شفاعتکنندگانی برای ما وجود ندارد.
1
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنْ مُفَضَّلٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِ اللَّهِ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ قَالَ الشَّافِعُونَ الْأَئِمَّهًُْ (وَ الصَّدِیقُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
امام صادق ( فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ وَلَا صَدِیقٍ حَمِیم؛ منظور از شفاعتکنندگان، ائمّه (هستند و منظور از صدّیق، مؤمنان هستند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص580
بحارالأنوار، ج8، ص42/ المحاسن، ج1، ص184/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنْ سُلَیْمَانَبْنِخَالِدٍ قَال: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ قَالَ یَعْنِی بِالصَّدِیقِ الْمَعْرِفَهًَْ وَ بِالْحَمِیمِ الْقَرَابَهًَْ.
امام صادق ( سلیمانبنخالد گوید: از امام صادق (در مورد: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ، سؤال کردم، فرمود: «منظور از صدّیق معرفت است و حمیم خویشاوند است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص580
بحارالأنوار، ج24، ص258/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص386
3
(شعراء/ 100)
الصّادق (وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشِیعَتِنَا حَتَّی یَقُولَ النَّاسُ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ إِلَی قَوْلِهِ فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
امام صادق ( به خدا قسم ما شفاعت شیعیان خود را میکنیم تا اینکه مردم میگویند: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ *وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ تا فَنَکُونَ مِنَ الْمؤْمِنِین.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص580
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص387/ المناقب، ج2، ص164/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص386/ نورالثقلین/ البرهان
4
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَن جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِینَا وَ فِی شِیعَتِنَا وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُفَضِّلُنَا وَ یُفَضِّلُ شِیعَتَنَا إِنَّا لَنَشْفَعُ وَ یَشْفَعُونَ فَإِذَا رَأَی ذَلِکَ مَنْ لَیْسَ لَهُمْ قَالُوا فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام صادق ( این آیه در مورد ما و شیعیان ما نازل شده است و خداوند ما و شیعیان ما را برتری مینهد؛ چرا که ما و آنها اجازهی شفاعت خواهیم داشت، و هرگاه که یکی غیر از شیعیان ما آن را ببیند، میگوید: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص582
بحارالأنوار، ج24، ص258/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص386/ بحارالأنوار، ج65، ص60/ فرات الکوفی، ص297/ شواهدالتنزیل، ج1، ص541/ البرهان
5
(شعراء/ 100)
الصّادق (إِنَّ اللَّهَ أَبَاحَ مُحَمَّداً (الشَّفَاعَهًَْ فِی أُمَّتِهِ وَ أَعْطَانَا الشَّفَاعَهًَْ فِی شِیعَتِنَا وَ إِنَّ لِشِیعَتِنَا الشَّفَاعَهًَْ فِی أَهَالِیهِمْ وَ إِلَیْهِ الْإِشَارَهًُْ بِقَوْلِهِ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ قَالَ وَ اللهِ لَنَشْفَعَنَّ فِی شِیعَتِنَا حَتَّی یَقُولَ أَعْدَاؤُنَا فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ ثُمَّ قَالَ وَ اللهِ لَیَشْفَعَنَّ شِیعَتُنَا فِی أَهَالِیهِمْ حَتَّی تَقُولَ شِیعَهًُْ أَعْدَائِنَا وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام صادق ( خداوند شفاعت را به حضرت محمّد (در امّتش عطا فرمود و به ما شفاعت دربارهی شیعیانمان عطا کرد و شیعیان ما می¬توانند دربارهی خویشاوندان خود شفاعت کنند. به همین مطلب اشاره دارد، آیه شریفه: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ. به خدا سوگند، ما دربارهی شیعیان خود شفاعت می¬کنیم به طوری که دشمنان می¬گویند: «فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ». سپس فرمود: به خدا سوگند! شیعیان ما دربارهی وابستگان خود شفاعت می¬کنند بهطوری که دشمنان می¬گویند وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص582
بحارالأنوار، ج24، ص272
6
(شعراء/ 100)
الباقر (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (قَالَ: قَالَ جَابِرٌ لِأَبِیجَعْفَرٍ (جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِاللَّهِ (حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ فِی فَضْلِ جَدَّتِکَ فَاطِمَهًَْ (إِذَا أَنَا حَدَّثْتُ بِهِ الشِّیعَهًَْ فَرِحُوا بِذَلِکَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (حَدَّثَنِی أَبِیعَنْ جَدِّی عَنْ رَسُولِاللَّهِ (قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًْ… یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَا أَهْلَ الْجَمْعِ إِنِّی قَدْ جَعَلْتُ الْکَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهًَْ (یَا أَهْلَ الْجَمْعِ طَأْطِئُوا الرُّءُوسَ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّ هَذِهِ فَاطِمَهًُْ (تَسِیرُ إِلَی الْجَنَّهًِْ فَیَأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ بِنَاقَهًٍْ مِنْ نُوقِ الْجَنَّهًِْ مُدَبَّحَهًَْ الْجَنْبَیْنِ خِطَامُهَا مِنَ اللُّؤْلُؤِ الرَّطْبِ عَلَیْهَا رَحْلٌ مِنَ الْمَرْجَانِ فَتُنَاخُ بَیْنَ یَدَیْهَا فَتَرْکَبُهَا فَیَبْعَثُ اللَّهُ مِائَهًَْ أَلْفِ مَلَکٍ لِیَسِیرُوا عَنْ یَمِینِهَا وَ یَبْعَثُ إِلَیْهَا مِائَهًَْ أَلْفِ مَلَکٍ عَنْ یَسَارِهَا وَ یَبْعَثُ إِلَیْهَا مِائَهًَْ أَلْفِ مَلَکٍ یَحْمِلُونَهَا عَلَی أَجْنِحَتِهِمْ حَتَّی یُصَیِّرُوهَا عَلَی بَابِ الْجَنَّهًِْ فَإِذَا صَارَتْ عِنْدَ بَابِ الْجَنَّهًِْ تَلْتَفِتُ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا بِنْتَ حَبِیبِی مَا الْتِفَاتُکِ وَ قَدْ أَمَرْتُ بِکِ إِلَی جَنَّتِی فَتَقُولُ یَا رَبِّ أَحْبَبْتُ أَنْ یُعْرَفَ قَدْرِی فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا بِنْتَ حَبِیبِی ارْجِعِی فَانْظُرِی مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حُبٌّ لَکِ أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکِ خُذِی بِیَدِهِ فَأَدْخِلِیهِ الْجَنَّهًَْ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَ اللَّهِ یَا جَابِرُ إِنَّهَا ذَلِکَ الْیَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِیعَتَهَا وَ مُحِبِّیهَا کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ الْجَیِّدَ مِنَ الْحَبِّ الرَّدِیءِ فَإِذَا صَارَ شِیعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ الْجَنَّهًِْ یُلْقِی اللَّهُ فِی قُلُوبِهِمْ أَنْ یَلْتَفِتُوا فَإِذَا الْتَفَتُوا یَقُولُ اللَّهُ یَا أَحِبَّائِی مَا الْتِفَاتُکُمْ وَ قَدْ شَفَّعْتُ فِیکُمْ فَاطِمَهًَْ (بِنْتَ حَبِیبِی فَیَقُولُونَ یَا رَبِّ أَحْبَبْنَا أَنْ یُعْرَفَ قَدْرُنَا فِی مِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ فَیَقُولُ اللَّهُ یَا أَحِبَّائِی ارْجِعُوا وَ انْظُرُوا مَنْ أَحَبَّکُمْ لِحُبِّ فَاطِمَهًَْ (انْظُرُوا مَنْ أَطْعَمَکُمُ لِحُبِّ فَاطِمَهًَْ (انْظُرُوا مَنْ کَسَاکُمْ لِحُبِّ فَاطِمَهًَْ (انْظُرُوا مَنْ سَقَاکُمْ شَرْبَهًًْ فِی حُبِّ فَاطِمَهًَْ (انْظُرُوا مَنْ رَدَّ عَنْکُمْ غَیْبَهًًْ فِی حُبِّ فَاطِمَهًَْ (فَخُذُوا بِیَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّهًَْ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَ اللَّهِ لَا یَبْقَی فِی النَّاسِ إِلَّا شَاکٌّ أَوْ کَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ فَإِذَا صَارُوا بَیْنَ الطَّبَقَاتِ نَادُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ* فَیَقُولُونَ فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ مُنِعُوا مَا طَلَبُوا وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ.
امام باقر ( از امام صادق (روایت است: جابر به امام باقر (عرض کرد: «فدایت شوم، ای پسر رسول خدا (! حدیثی راجع به فضیلت جدّهات فاطمه (برای من بگو که هرگاه من آن را برای شیعیانت نقل میکنم خوشحال شوند». امام باقر (فرمود: «پیامبر اسلام (فرمود: هنگامیکه روز قیامت فرا میرسد… خدای رئوف میفرماید: «ای اهل محشر! من کرامت را برای محمّد و علی و حسن و حسین و فاطمه (قرار دادم، ای اهل محشر! سر خود را به زیر بیندازید و چشم خود را ببندید تا فاطمهی زهرا (بهسوی بهشت رود». در همین موقع است که جبرئیل ناقهای از بهشت برای آن بانو میآورد که دو پهلوی آن را به دیبای بهشتی زینت کرده باشند، مهار آن از مروارید خواهد بود، جهاز آن از مرجان است، آن ناقه را میخواباند و فاطمه (سوار بر آن خواهد شد. آنگاه خدای رئوف تعداد صد هزار ملک میفرستد تا طرف راست آن بانو باشند و صد هزار ملک دیگر میفرستدکه طرف چپ وی قرار بگیرند و صد هزار ملک دیگر خواهد فرستاد که فاطمه (را بر فراز پر و بال خود بهسوی بهشت حرکت دهند. موقعی که به در بهشت رسیدند، فاطمهی زهرا (متوجّه عقب خویشتن خواهد شد، خطاب میرسد «ای دختر حبیب من! برای چه متوجّه عقب خود میشوی، درصورتی که من دستور دادهام داخل بهشت شوی»؟ فاطمه میگوید: «پروردگارا! دوست داشتم در یک چنین روزی قدر و قابلیّت من شناخته شود». خدا میفرماید: «ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر کسی که محبّت تو یا یکی از فرزندان تو را در قلب دارد دست او را بگیر و داخل بهشت نما». امام باقر (فرمود: «ای جابر به خدا قسم که فاطمه (در آن روز شیعیان خود را به نحوی از میان اهل محشر جدا میکند و نجات میدهد که پرنده دانههای نیکو را از میان دانههای بیارزش بر میچیند». موقعیکه او با شیعیانش بر در بهشت میرسند خدا به دل شیعیان فاطمه (میاندازد که متوجّه عقب سر خویشتن شوند، وقتی متوجّه پشت سر شدند؛ خدای رئوف میفرماید: «ای دوستان من! برای چه به پشت سر خود نگاه میکنید، درصورتیکه من شفاعت فاطمه (دختر حبیب خود را دربارهی شما پذیرفتم»؟ میگویند: «پروردگارا ما دوست داریم در یک چنین روزی قدر و اهمیّت ما شناخته شود»، خدا میفرماید: «ای دوستان من برگردید و هر کسی که شما را برای دوستی فاطمه (دوست داشته هرکسی که برای محبّت فاطمه (به شما غذا داده، هرکسی که بدن شما را برای دوستی فاطمه (پوشانیده، هرکسی که یک جرعه آب برای محبّت فاطمه به شما داده، هرکسی که برای دوستی فاطمه (در غیاب از شما دفاع کرده، دست آنان را بگیرید و داخل بهشت نمایید». امام باقر (میفرماید: «به خدا قسم که از آن مردم غیر از افراد شکاک و کافر و منافق کسی باقی نخواهد ماند. وقتیکه ایشان یعنی کفّار در میان طبقات مردم آمدند چنانکه خداوند میفرماید: ما شفیع و دوست مهربانی نداریم، ای کاش ما چاره میداشتیم و از مؤمنین محسوب میشدیم. (شعراء/102101)». امام باقر (گفت: «هیهات هیهات! آنان از خواسته خود ممنوع خواهند شد، اگر برمیگشتند نیز مشغول آن کاری میشدند که نباید بشوند؛ آنان دروغگو میباشند. (انعام/28)».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص582
بحارالأنوار، ج8، ص51/ بحارالأنوار، ج43، ص64/ فرات الکوفی، ص298
7
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنْ زُرَارَهًَْ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (یَا زُرَارَهًُْ… مَا عَیْنٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ وَ لَا عَبْرَهًٌْ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ (علی الْحُسَیْنِ () وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَهًَْ (وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَاللَّهِ (وَ أَدَّی حَقَّنَا… وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَهًٌْ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَی جَدِّی فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَهًٌْ وَ الْبِشَارَهًُْ تَلْقَاهُ وَ السُّرُورُ عَلَی وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِی الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ (تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّهًَْ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ إِنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَهًِْ وَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ مِنْ بَیْنِ مَسْحُوبٍ بِنَاصِیَتِهِ إِلَی النَّارِ وَ مِنْ قَائِلٍ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ وَ إِنَّهُمْ لَیُرَوْنَ مَنْزِلَهُمْ وَ مَا یَقْدِرُونَ أَنْ یَدْنُوا إِلَیْهِمْ وَ لَا یَصِلُونَ إِلَیْهِم.
امام صادق ( زراره گوید: امام صادق (فرمود: «ای زراره، هیچ چیزی از چشمی که برای حسین (گریه کند و اشکی که برای امام حسین (بریزد نزد خدا محبوبتر نخواهد بود. هیچکسی برای امام حسین (گریه نمیکند مگر اینکه به فاطمه (و به پیغمبرخدا (خواهد رسید و حقّ ما را ادا خواهد کرد… هر بندهای فردای قیامت محشور شود چشمانش گریانند مگر آن چشم که برای جدّم حسین گریان باشد. زیرا او درحالی محشور میشود که چشمش به جمال محمّد و آل اطهرش (روشن است. بشارتی به او داده میشود و آثار سرور در صورتش میباشد. مردم در آن روز دچار جزع و فزع هستند غیر از گریهکنندگان بر امام حسین (که در امان خواهند بود. مردم در آن روز برای حساب عرضه میشوند. ولی آنان در زیر سایهی عرش با امام حسین (گفتگو میکنند و از بدی حساب خوفی ندارند. به ایشان گفته میشود: داخل بهشت شوید، ولی نمیپذیرند، بلکه مجلس سخن گفتن با امام حسین (را انتخاب میکنند. حو العین نزد آنان فرستاده میشوند و به ایشان میگویند: ما و این غلمان بهشتی مشتاق شما میباشیم. ولی آنان برای آن سرور و کرامتیکه در مجلس امام حسین (میبینند سر بهسوی حور العین بلند نمیکنند. ولی گروهی از دشمنان ایشان با صورت دچار آتش جهنّم هستند و گروه دیگری میگویند: ما شفیع و دوست مهربانی نداریم. آنان منزل و مأوای ایشان را میبینند ولی قدرت ندارند که به ایشان نزدیک شوند و به ایشان برسند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص584
بحارالأنوار، ج45، ص206
8
(شعراء/ 100)
الکاظم (اللَّهُمَّ إِنَّا قَدْ تَمَسَّکْنَا بِکِتَابِکَ وَ بِعِتْرَهًِْ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ الَّذِینَ أَقَمْتَهُمْ لَنَا دَلِیلًا وَ عَلَماً وَ أَمَرْتَنَا بِاتِّبَاعِهِمْ اللَّهُمَّ فَإِنَّا قَدْ تَمَسَّکْنَا بِهِمْ فَارْزُقْنَا شَفَاعَتَهُمْ حِینَ یَقُولُ الْخَائِبُونَ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام کاظم ( [قسمتی از دعای بعد از نماز روز مباهله بیستوچهارم ذیالحجه]: خداوندا! ما به کتاب تو و خاندان پیامبرت محمّد (تمسّک جستیم، همانهایی که تو آنها را برای ما راهنما و نشانه قرار داده و به ما دستور پیروی از ایشان را دادی؛ خداوندا! ما به آنها تمسّک جستیم، تو نیز شفاعت آنها را در روزی که زیانکاران گویند: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ روزیِ ما بگردان.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص584
مصباح المتهجد، ج2، ص767/ نورالثقلین
9
(شعراء/ 100)
الصّادق (إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ وَکَلَنَا اللَّهُ بِحِسَابِ شِیعَتِنَا، فَمَا کَانَ لِلَّهِ سَأَلْنَا اللَّهَ أَنْ یَهَبَهُ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ، وَ مَا کَانَ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ، ثُمَّ قَرَأَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُم.
امام صادق ( هرگاه روز رستاخیز شود خداوند ما را مأمور حساب شیعیانمان قرار میدهد هرچه از خدا دربارهی آنان بخواهیم خداوند بهواسطهی ما به آنان میبخشد هر نعمتی که برای ما باشد برای آنان است. سپس امام صادق (این آیه را خواند: به یقین بازگشت [همهی] آنان بهسوی ماست، و مسلّماً حسابشان [نیز] با ماست! . (غاشیه/2625) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص584
الأمالی للطوسی، ص406
10
(شعراء/ 100)
السّجّاد (عَنْ مُحَمَّدِبْنِجَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّ إِلَیْنا
إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ وَکَّلَنَا اللَّهُ بِحِسَابِ شِیعَتِنَا فَمَا کَانَ لِلَّهِ سَأَلْنَاهُ أَنْ یَهَبَهُ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ وَ مَا کَانَ لِمُخَالِفِیهِمْ فَهُوَ لَهُمْ وَ مَا کَانَ لَنَا فَهُوَ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ هُمْ مَعَنَا حَیْثُ کُنَّا.
امام سجّاد ( محمّد فرزند امام صادق (از پدرش از جدّ خود نقل میکند که فرمود: «وقتی قیامت برپا شود خداوند اختیار حساب شیعیان ما را به ما میسپارد آنچه مربوط به خدا است از خدا درخواست میکنیم به ما ببخشد و آنچه مربوط به مردم است تقاضا میکنیم در مقابل حقّی که دارند به ایشان عوض بدهد و شیعیان رهایی یابند و آنچه مربوط به خود ما است به ایشان میبخشیم سپس این آیه را قرائت نمود: به یقین بازگشت [همهی] آنان بهسوی ماست، و مسلّماً حسابشان [نیز] با ماست! . (غاشیه/2625). در آخر میفرماید شیعیان با ما هستند هرجا باشیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص584
بحارالأنوار، ج24، ص267
11
(شعراء/ 100)
الصّادق (إِذَا حَشَرَ اللَّهُ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ أَجَلَّ اللَّهُ أَشْیَاعَنَا أَنْ یُنَاقِشَهُمْ فِی الْحِسَابِ فَنَقُولُ إِلَهَنَا هَؤُلَاءِ شِیعَتُنَا فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی قَدْ جَعَلْتُ أَمْرَهُمْ إِلَیْکُمْ وَ قَدْ شَفَّعْتُکُمْ فِیهِمْ وَ غَفَرْتُ لِمُسِیئِهِمْ أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّهًَْ بِغَیْرِ حِسَاب. (شَفَاعَةُ المُؤْمِنِ
امام صادق ( هنگامیکه خداوند مردم را [روز قیامت] در یک طرف از صحرای محشر برای حسابرسی جمع مینماید؛ شیعیان ما را برای دقّت در حسابرسی به تأخیر میاندازد؛ ما اهل بیت عرض میکنیم: «خداوندا! ایشان شیعیان ما هستند؛ دراینحال خداوند متعال میفرماید: «کار آنان را به شما واگذار کرده و شفاعت شما را در حقّ آنها پذیرفتم و گنهکارانشان را بخشیدم، پس بدون حسابرسی وارد بهشت سازید». (شفاعت مؤمن
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص586
تأویل الآیات الظاهره، ص763
شفاعت مؤمن
1
(شعراء/ 100)
الصّادق (إِنَ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ لِأَهْلِ بَیْتِهِ فَیُشَفَّعُ فِیهِمْ حَتَّی {یَبْقَی} خَادِمُهُ فَیَقُولُ وَ یَرْفَعُ سَبَّابَتَیْهِ یَا رَبِّ خُوَیْدِمِی کَانَ یَقِینِی الْحَرَّ وَ الْبَرْدَ فَیُشَفَّعُ فِیهِ.
امام صادق ( مؤمن در روز قیامت برای خانوادهاش شفاعت میکند و شفاعتش در مورد ایشان پذیرفته میشود تا اینکه [فقط] خدمتکارش باقی میماند، پس درحالیکه دو انگشت سبّابهاش را بلند کرده عرض میکند: پروردگارا! خدمتکارم مرا [در دنیا] از گرما و سرما حفظ میکرد؛ در نتیجه شفاعتش در مورد او هم پذیرفته میشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص586
تأویل الآیات الظاهره، ص387/ نورالثقلین/ البرهان
2
(شعراء/ 100)
الباقر (وَ إِنَ الشَّفَاعَهًَْ لَمَقْبُولَهًٌْ وَ مَا تُقُبِّلَ فِی نَاصِبٍ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ لِجَارِهِ وَ مَا لَهُ حَسَنَهًٌْ فَیَقُولُ یَا رَبِّ جَارِی کَانَ یَکُفُّ عَنِّی الْأَذَی فَیُشَفَّعُ فِیهِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا رَبُّکَ وَ أَنَا أَحَقُّ مَنْ کَافَی عَنْکَ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّهًَْ وَ مَا لَهُ مِنْ حَسَنَهًٍْ وَ إِنَّ أَدْنَی الْمُؤْمِنِینَ شَفَاعَهًًْ لَیَشْفَعُ لِثَلَاثِینَ إِنْسَاناً فَعِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ. .
امام باقر ( شفاعت [در مورد او] پذیرفته است؛ امّا در مورد ناصب اهل بیت (مورد قبول واقع نمیگردد. و انسان مؤمن، شفاعت همسایهاش را میکند هرچند که نیکی و حسنهای نداشته باشد و میگوید: پروردگارا! همسایهام مانع آزار رسانیدن به من میشد، و بدین ترتیب شفیع او قرار میگیرد؛ و خداوند تبارکوتعالی میگوید: «من پروردگار تو هستم و از همه سزاوارترم تا اینکه تو را کفایت کنم. و سپس او را درحالیکه نیکی و حسنهای ندارد وارد بهشت میکند و پایینترین درجهی شفاعت مؤمنان، حق شفاعت برای سی فرد است، و در این هنگام جهنّمیان میگویند: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص586
الکافی، ج8، ص101/ نورالثقلین
3
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنْ کِتَابِ قَضَاءِ الْحُقُوقِ لِلصُّورِیِّ بِإِسْنَادِهِ قَال قِیلَ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (لِمَ سُمِّیَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً قَالَ لِأَنَّهُ اشْتَقَّ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ تَعَالَی فَسَمَّاهُ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْمُؤْمِنُ لِأَنَّهُ یُؤْمَنُ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَی وَ یُؤْمِنُ عَلَی اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَیُجِیزُ لَهُ ذَلِکَ وَ لَوْ أَکَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ قَامَ أَوْ قَعَدَ أَوْ نَامَ أَوْ نَکَحَ أَوْ مَرَّ بِمَوْضِعِ قَذَرٍ حَوَّلَهُ اللَّهُ مِنْ سَبْعِ أَرَضِینَ طُهْراً لَا یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَذَرِهَا شَیْءٌ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَکُونُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ بِالْمَوْقِفِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (فَیَمُرُّ بِالْمَسْخُوطِ عَلَیْهِ الْمَغْضُوبِ غَیْرِ النَّاصِبِ وَ لَا الْمُؤْمِنِ وَ قَدِ ارْتَکَبَ الْکَبَائِرَ فَیَرَی مَنْزِلَهًًْ عَظِیمَهًًْ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ عَرَفَ الْمُؤْمِنَ فِی الدُّنْیَا وَ قَضَی لَهُ الْحَوَائِجَ فَیَقُومُ الْمُؤْمِنُ اتِّکَالًا عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُعَرِّفُهُ بِفَضْلِ اللَّهِ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ هَبْ لِی عَبْدَکَ فُلَانَبْنَفُلَانٍ قَالَ فَیُجِیبُهُ اللَّهُ تَعَالَی إِلَی ذَلِکَ قَالَ وَ قَدْ حَکَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَوْلَهُمْ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ مِنَ الْجِیرَانِ وَ الْمَعَارِفِ فَإِذَا أَیِسُوا مِنَ الشَّفَاعَهًِْ قَالُوا یَعْنِی مَنْ لَیْسَ بِمُؤْمِنٍ فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
امام صادق ( در کتاب قضاء الحقوق صوری به سند خود آمده است: از امام صادق (پرسش شد؛ «چرا مؤمن را مؤمن نامیدند»؟ فرمود: «نامی از نام¬های خدا را برای او انتخاب کردند و او را مؤمن نامیدند، زیرا از عذاب خدا در امان است و در روز قیامت به دیگران امان می¬دهد و امانش پذیرفته میشود. شخص مؤمن، اگر چیزی بخورد یا بنوشد، یا در جایی بایستد یا بنشیند، یا بخوابد، یا آمیزش کند، یا از مکان پلیدی گذر کند، خداوند هفت طبقه زمین را پاک می¬کند و چیزی از پلیدی به او نمی¬رسد». مؤمن در روز رستاخیز به همراه رسول خدا (در محشر است و گذر می¬کند خشمگین، جز بر ناصب و جز مؤمنی که گناهان بزرگ دارد، و او مقام بلندش را نزد خدای عزّوجلّ می¬بیند، درحالیکه آن مؤمن را در دنیا میشناخته و نیازهای او را برآورده میکرده است. آن مؤمن برمی¬خیزد و با اعتماد بر خدای عزّوجلّ و به فضل او، آن فرد را معرّفی می¬کند و می¬گوید: «پروردگارا، این بندهات فلانبنفلان را به من ببخش». و خدا شفاعت او را می¬پذیرد. امام (فرمود: «خدا حکایت آنها را، که چه گویند، در قرآن آورده است: پس ما شفاعتکننده نداریم از پیغمبران، و نه دوست مهربانی از همسایهها و آشناها، و چون از شفیع نومید شوند، آنان که مؤمن نیستند می¬گویند: ای کاش بار دیگر [به دنیا] بازگردیم و از مؤمنان باشیم (شعراء/102100)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص586
بحارالأنوار، ج64، ص63/ بحارالأنوار، ج8، ص52
4
(شعراء/ 100)
الباقر (عَبْدِالْحَمِیدِالْوَابِشِیِّ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ لَنَا جَاراً یَنْتَهِکُ الْمَحَارِمَ کُلَّهَا حَتَّی إِنَّهُ لَیَتْرُکُ الصَّلَاهًَْ فَضْلًا عَنْ غَیْرِهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ أَعْظَمَ ذَلِکَ أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْهُ قُلْتُ بَلَی قَالَ النَّاصِبُ لَنَا شَرٌّ مِنْهُ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ یُذْکَرُ عِنْدَهُ أَهْلُ الْبَیْتِ فَیَرِقُّ لِذِکْرِنَا إِلَّا مَسَحَتِ الْمَلَائِکَهًُْ ظَهْرَهُ وَ غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ کُلُّهَا إِلَّا أَنْ یَجِیءَ بِذَنْبٍ یُخْرِجُهُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ إِنَّ الشَّفَاعَهًَْ لَمَقْبُولَهًٌْ وَ مَا تُقُبِّلَ فِی نَاصِبٍ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ لِجَارِهِ وَ مَا لَهُ حَسَنَهًٌْ فَیَقُولُ یَا رَبِّ جَارِی کَانَ یَکُفُّ عَنِّی الْأَذَی فَیُشَفَّعُ فِیهِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا رَبُّکَ وَ أَنَا أَحَقُّ مَنْ کَافَی عَنْکَ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّهًَْ وَ مَا لَهُ مِنْ حَسَنَهًٍْ وَ إِنَّ أَدْنَی الْمُؤْمِنِینَ شَفَاعَهًًْ لَیَشْفَعُ لِثَلَاثِینَ إِنْسَاناً فَعِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام باقر ( عبدالحمید وابشی گوید: به امام باقر (گفتم: «ما همسایهای داریم که حرمت هیچیک از محارم را نگه نمیدارد تا حدّی که نماز را وامیگذارد، حال چه برسد به بقیّهی آن». ایشان فرمود: «پاک و منزّه است خداوند، آیا میخواهی فردی بدتر از او را معرفی کنم»؟ گفتم: «آری». ایشان فرمود: «کسی که کینهی ما را به دل میگیرد، بدتر از اوست. هان بدانید که هر بندهای که در جلویش نامی از اهل بیت (برده شود و او از یاد ما دلش به رقّت آید، فرشتگان دست بر پشت او مالیده و تمامی گناهانش را میآمرزند، مگر اینکه دچار گناهی شده باشد که او را از ایمان خارج میگرداند و شفاعت [در مورد او] پذیرفته است؛ امّا در مورد ناصب اهل بیت (مورد قبول واقع نمیگردد. و انسان مؤمن، شفاعت همسایهاش را میکند هرچند که نیکی و حسنهای نداشته باشد». و میگوید: «پروردگارا! همسایهام مانع آزار رسانیدن به من میشد، و بدینترتیب شفیع او قرار میگیرد؛ و خداوند تبارکوتعالی میگوید: «من پروردگار تو هستم و از همه سزاوارترم تا اینکه تو را کفایت کنم. و سپس او را درحالیکه نیکی و حسنهای ندارد وارد بهشت میکند و پایینترین درجهی شفاعت مؤمنان، حقّ شفاعت برای سی فرد است، و دراینهنگام جهنّمیان میگویند: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ *وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص588
الکافی، ج8، ص101/ بحارالأنوار، ج8، ص56/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص387/ البرهان
5
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنِ الْفَضْلِبْنِعَبْدِ الْمَلِک عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (أَنَّهُ قَالَ یَا فَضْلُ لَا تَزْهَدُوا فِی فُقَرَاءِ شِیعَتِنَا فَإِنَّ الْفَقِیرَ مِنْهُمْ لَیَشْفَعُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فِی مِثْلِ رَبِیعَهًَْ وَ مُضَرَ ثُمَّ قَالَ یَا فَضْلُ إِنَّمَا سُمِّیَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِأَنَّهُ یُؤْمِنُ عَلَی اللَّهِ فَیُجِیزُ اللَّهُ أَمَانَهُ ثُمَّ قَالَ أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فِی أَعْدَائِکُمْ إِذَا رَأَوْا شَفَاعَهًَْ الرَّجُلِ مِنْکُمْ لِصَدِیقِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لاصَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام صادق ( فضلبنعبدالملک نقل میکند: امام صادق (فرمود: «ای فضل! از فقرای شیعیان ما کنارهگیری نکنید، چراکه هر فقیر از آنان در روز قیامت بهاندازهی افراد قبیلهی ربیعه و مضر را مورد شفاعت قرار میدهند. ای فضل! مؤمن بدین خاطر مؤمن نامیده شده که با تأیید خداوند، دیگران را ایمنی میبخشد و خداوند اجازهی امان دادنش را صادر میکند». سپس فرمود: «آیا این سخن خداوند را که در واقع حکایت حال دشمنان شماست، در زمانیکه میبینند هر فرد از شما در روز قیامت شفاعت دوستش را مینماید، نشنیدهای که میفرماید: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص588
مجموعهًْ ورام، ج2، ص179/ وسایل الشیعهًْ، ج12، ص233/ نورالثقلین/ البرهان
6
(شعراء/ 100)
أمیرالمؤمنین (اللَّهُ رَحِیمٌ بِعِبَادِهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ خَلَقَ مِائَهًَْ رَحْمَهًٍْ جَعَلَ مِنْهَا رَحْمَهًًْ وَاحِدَهًًْ فِی الْخَلْقِ کُلِّهِمْ فَبِهَا یَتَرَاحَمُ النَّاسُ وَ تَرْحَمُ الْوَالِدَهًُْ وَلَدَهَا وَ تَحَنَّنُ الْأُمَّهَاتُ مِنَ الْحَیَوَانَاتِ عَلَی أَوْلَادِهَا فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ أَضَافَ هَذِهِ الرَّحْمَهًَْ الْوَاحِدَهًَْ إِلَی تِسْعٍ وَ تِسْعِینَ رَحْمَهًًْ فَیَرْحَمُ بِهَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ ثُمَّ یُشَفِّعُهُمْ فِیمَنْ یُحِبُّونَ لَهُ الشَّفَاعَهًَْ مِنْ أَهْلِ الْمِلَّهًِْ حَتَّی إِنَّ الْوَاحِدَ لَیَجِیءُ إِلَی مُؤْمِنٍ مِنَ الشِّیعَهًِْ فَیَقُولُ اشْفَعْ لِی فَیَقُولُ وَ أَیُّ حَقٍّ لَکَ عَلَیَّ فَیَقُولُ سَقَیْتُکَ یَوْماً مَاءً فَیَذْکُرُ ذَلِکَ فَیَشْفَعُ لَهُ فَیُشَفَّعُ فِیهِ وَ یَجِیئُهُ آخَرُ فَیَقُولُ إِنَّ لِی عَلَیْکَ حَقّاً فَاشْفَعْ لِی فَیَقُولُ وَ مَا حَقُّکَ
عَلَیَّ فَیَقُولُ اسْتَظْلَلْتَ بِظِلِّ جِدَارِی سَاعَهًًْ فِی یَوْمٍ حَارٍّ فَیَشْفَعُ لَهُ فَیُشَفَّعُ فِیهِ وَ لَا یَزَالُ یَشْفَعُ حَتَّی یَشْفَعَ فِی جِیرَانِهِ وَ خُلَطَائِهِ وَ مَعَارِفِهِ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ أَکْرَمُ عَلَی اللَّهِ مِمَّا تَظُنُّونَ. (صَدِیقٍ
امام علی ( خداوند نسبت به بندگانش رحیم و مهربان است و از رحمت او این است که صد رحمت آفریده و یکی از آنها را بین تمام بندگان قرارداده که بهواسطهی آن، مردم نسبت به یکدیگر مهربانی میکنند و مادر نسبت به فرزند خود مهر میورزد و حیواناتِ مادر نسبت به فرزندان خود محبّت میکنند. و هنگامیکه روز قیامت شود، خدا این رحمت را نیز به نودونه قسمت دیگر اضافه میکند و با همهی آن، امّت محمّد (را مشمول رحمت خویش قرار دهد. آنگاه شفاعت آنها نسبت به هرکه از ملّت مسلمان بخواهند را میپذیرد تا آنجا که یکنفر نزد مؤمنی از شیعیان آمده و به او میگوید: «مرا شفاعت کن»! آن مؤمن گوید: «تو چه حقّی بر گردن من داری»؟ در جواب میگوید: «روزی تو را سیراب نمودم؛ مؤمن آن روز را به خاطر آورده و او را شفاعت میکند و شفاعتش پذیرفته میگردد». دیگری نزد او میآید و میگوید: «من حقّی بر گردن تو دارم، مرا شفاعت کن»! آن مؤمن میگوید: «تو چه حقّی بر گردن من داری»؟ در جواب میگوید: «در روزی گرم، ساعتی در سایه دیوار [خانهی] من نشستی»؛ مؤمن او را شفاعت میکند و شفاعتش پذیرفته میگردد. و پیوسته شفاعت میکند بهطوریکه شفاعتش در مورد همسایگان و دوستان و آشنایانش پذیرفته میشود، چرا که مؤمن نزد خداوند گرامیتر از آن است که شما گمان میکنید». (دوست
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص588
بحارالأنوار، ج8، ص44
دوست
1
(شعراء/ 100)
الصّادق (عَنِ الْحُسَیْنِبْنِصَالِحٍ قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَرَبْنَمُحَمَّدٍ (یَقُولُ لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَهًُْ الصَّدِیقِ حَتَّی إِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَسْتَغِیثُونَ بِهِ وَ یَدْعُونَ بِهِ فِی النَّارِ قَبْلَ الْقَرِیبِ الْحَمِیمِ قَالَ اللَّهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام صادق ( حسینبنصالح گوید: شنیدم امام صادق (میفرمود: «دوست تا آنجا بزرگوار است که دوزخیان از او فریادرسی میخواهند و او را در دوزخ پیش از خویشاوند میخوانند، خدا از آنها خبر داده و فرموده است: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
بحارالأنوار، ج71، ص176/ الأمالی للطوسی، ص517/ الأمالی للطوسی، ص609/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 100)
أمیرالمؤمنین (عَنْ جَابِرِبْنِعَبْدِاللَّهِ قَال: سَمِعْتُ رَسُولَاللَّهِ (یَقُولُ إِنَّ الرَّجُلَ یَقُولُ فِی الْجَنَّهًِْ مَا فَعَلَ صَدِیقِی فُلَانٌ وَ صَدِیقُهُ فِی الْجَحِیمِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی أَخْرِجُوا لَهُ صَدِیقَهُ إِلَی الْجَنَّهًِْ فَیَقُولُ مَنْ بَقِیَ فِی النَّارِ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام علی ( جابر (گوید: شنیدم که پیامبر (میفرمود: «انسان در بهشت میگوید: «فلان دوستم چه کار میکند»؟ حال آنکه دوستش در جهنّم به سر میبرد. سپس خداوند تبارکوتعالی میگوید: «دوستش را به بهشت ببرید، و کسانی که در آتش میمانند، با مشاهدهی این صحنه میگویند: فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
بحارالأنوار، ج7، ص153/ نورالثقلین/ البرهان
3
(شعراء/ 100)
أمیرالمؤمنین (عَلَیْکُمْ بِالْإِخْوَانِ فَإِنَّهُمْ عُدَّهًٌْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام علی ( به برادران خود توجّه کنید چراکه آنها برای دنیا و آخرت شما سودمند خواهند بود، مگر نشنیدهاید که خداوند میفرماید: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
مستدرک الوسایل، ج8، ص323/ مشکاهًْ الأنوار، ص187
4
(شعراء/ 100)
أمیرالمؤمنین (مَنْ کَانَ لَهُ صَدِیقٌ حَمِیمٌ فَإِنَّهُ لَا یُعَذَّبُ، أَلَا تَرَی أَنَّهُ کَیْفَ أَخْبَرَ اللَّهُ عَنْ أَهْلِ النَّارِ فَمَا لَنَا مِنْ شافِعِینَ* وَ لَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام علی ( هرکس دوستی صمیمی داشته باشد، عذاب نمیشود. آیا نمیبینید که چگونه خداوند احوال جهنّمیان را بیان میکند؛ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
البرهان
5
(شعراء/ 100)
الصّادق (أَکْثِرُوا مِنَ الْأَصْدِقَاءِ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّهُمْ یَنْفَعُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ أَمَّا فِی الدُّنْیَا فَحَوَائِجُ یَقُومُونَ بِهَا وَ أَمَّا الْآخِرَهًَْ فَإِنَّ أَهْلَ جَهَنَّمَ قَالُوا فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
امام صادق ( دوستانتان را در دنیا زیاد کنید زیرا در دنیا و آخرت سودمند هستند. در دنیا رفع نیازها به آنان وابسته است. امّا در آخرت اهل دوزخ میگویند: فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
وسایل الشیعهًْ، ج12، ص17
آیه وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ [101]
و نه دوست گرم و پر محبّتی.
1
(شعراء/ 101)
الصّادق (عَنْ سُلَیْمَانَبْنِخَالِدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ قَالَ یَعْنِی بِالصَّدِیقِ الْمَعْرِفَهًَْ وَ بِالْحَمِیمِ الْقَرَابَهًَْ.
امام صادق ( فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ؛ منظور از صدّیق معرفت است و حمیم خویشاوند است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
بحارالأنوار، ج24، ص258/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص386/ البرهان
2
(شعراء/ 101)
الصّادق (وَلاصَدِیقٍ حَمِیمٍ مِنَ الْجِیرَانِ وَ الْمَعَارِف.
امام صادق ( وَ لاصَدِیقٍ حَمِیمٍ؛ از همسایهها و آشناها.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص590
بحارالأنوار، ج64، ص63
آیه فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ [102]
ای کاش بار دیگر باز میگشتیم تا از مؤمنان باشیم!
آیه إِنَّ فِی ذالِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ [103]
به یقین در این ماجرا، نشانهی [و عبرتى] است؛ ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند.
آیه وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرّحِیمُ [104]
و پروردگار تو توانا و مهربان است.
1
(شعراء/ 104)
الصّادقین (عَنْ أَبِیأُسَامَهًَْ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (وَ أَبِیجَعْفَرٍ (قَالا: وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ فِی الْمُذْنِبِینَ مِنْ شِیعَتِنَا حَتَّی تَقُولَ أَعْدَاؤُنَا إِذَا رَأَوْا ذَلِک… فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ مِنَ الْمُهْتَدِینَ قَالَ لِأَنَّ الْإِیمَانَ قَدْ لَزِمَهُمْ بِالْإِقْرَارِ.
امام باقر (و امام صادق ( ابواسامه نقل میکند: امام باقر (و امام صادق (فرمودند: به خدا سوگند حتماً ما اهل بیت شفاعت میکنیم، به خدا سوگند حتماً ما اهل بیت شیعیان گنهکارمان را شفاعت میکنیم تا جاییکه دشمنانمان بینند و بگویند: … فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ المُؤْمِنِینَ، چرا که ایمان بهواسطهی دیدن حقیقت در قیامت و اقرار به آن، ملازم آنها شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص592
بحارالأنوار، ج8، ص37/ القمی، ج2، ص123/ نورالثقلین
2
(شعراء/ 104)
الباقر (عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ جَعْفَرِبْنِمُحَمَّدٍ (قَالَ قَالَ جَابِرٌ لِأَبِیجَعْفَرٍ (جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ فِی فَضْلِ جَدَّتِکَ فَاطِمَهًِْ (… قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًْ… قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ وَ اللَّهِ لَا یَبْقَی فِی النَّاسِ إِلَّا شَاکٌّ أَوْ کَافِرٌ أَوْ مُنَافِقٌ فَإِذَا صَارُوا بَیْنَ الطَّبَقَاتِ نَادَوْا کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ* وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ فَیَقُولُونَ فَیَقُولُونَ فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ مُنِعُوا مَا طَلَبُوا وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ.
امام باقر ( فَیَقُولُونَ فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ المُؤْمِنِینَ امام باقر (فرموده است: هیهات، هیهات! که آنچه را میخواهند به آن نخواهند رسید. و حتّی اگر بازگردانده شوند و فرصت دیگری به آنها داده شود، باز همان اعمالی را انجام خواهند داد که پیش از آن انجام دادهاند که خداوند متعال فرماید: اگر برمیگشتند باز مشغول همانکاری میشدند که نباید بشوند، همانا ایشان دروغگویانند. (انعام/28) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص592
بحارالأنوار، ج8، ص51/ فرات الکوفی، ص298
آیه کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ [105]
قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند.
آیه إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ [106]
هنگامیکه برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟!
آیه إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ [107]
به یقین من برای شما پیامبری امین هستم.
آیه فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَطِیعُونِ [108]
تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید.
آیه وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلّا عَلی رَبِّ الْعالَمِینَ [109]
من برای این [دعوت]، هیچ پاداشی از شما نمیطلبم؛ پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.
آیه فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَطِیعُونِ [110]
پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید.
1
(شعراء/ 110)
الباقر (فَمَکَثَ نُوحٌ (فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً لَمْ یُشَارِکْهُ فِی نُبُوَّتِهِ أَحَدٌ وَ لَکِنَّهُ قَدِمَ عَلَی قَوْمٍ مُکَذِّبِینَ لِلْأَنْبِیَاءِ (الَّذِینَ کَانُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ آدَمَ (وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرَسلِینَ یَعْنِی مَنْ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ آدَمَ (إِلَی أَنِ انْتَهَی إِلَی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیم.
امام باقر ( حضرت نوح (در میان قوم خویش نهصدوپنجاه سال ماند و در این مدّت کس دیگری با او در نبوّت شریک نبود، ولی او با مردمی روبرو شد که پیامبرانی را که میان او و آدم (بودند تکذیب کرده بودند، و این است گفتار خدای عزّوجلّ: کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمرْسَلِینَ؛ یعنی پیامبرانی که میان او و آدم (بودند، تا آنجا که خدای عزّوجلّ میفرماید: وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص594
الکافی، ج8، ص115/ بحارالأنوار، ج11، ص45/ کمال الدین، ج1، ص215/ نورالثقلین/ البرهان
آیه قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ [111]
گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم درحالیکه افراد پست و بیارزش از تو پیروی کردهاند»؟!
1
(شعراء/ 111)
الصّادق (دَعَا نُوحٌ (قَوْمَهُ عَلَانِیَهًًْ فَلَمَّا سَمِعَ عَقِبُ هِبَهًِْ اللَّهِ مِنْ نُوحٍ (تَصْدِیقَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ مِنَ الْعِلْمِ صَدَّقُوهُ فَأَمَّا وُلْدُ قَابِیلَ فَإِنَّهُمْ کَذَّبُوهُ وَ قَالُوا ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ وَ قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ یَعْنُونَ عَقِبَ هِبَهًِْ اللَّهِ.
امام صادق ( امام صادق (فرمود: نوح (آشکارا قومش را دعوت کرد، وقتی فرزندان هبهًْ الله (شنیدند که نوح (علم نزد آنان را تصدیق میکند، او را تصدیق کردند. امّا فرزندان قابیل او را تکذیب کرده و گفتند: ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم! . (قصص/54). همچنین گفتند: أَنُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ که مرادشان [از افراد بیارزش] نسل هبۀ الله بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص594
بحارالأنوار، ج11، ص323/ قصص الأنبیاءللراوندی، ص81
2
(شعراء/ 111)
علیبنابراهیم (وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ قَالَ الْفُقَرَاءُ.
علیّبنابراهیم ( وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ نیز فقیران است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص594
بحارالأنوار، ج11، ص310/ نورالثقلین/ البرهان
آیه قالَ وَ ما عِلْمِی بِما کانُوا یَعْمَلُونَ [112]
[نوح] گفت: من چه میدانم آنها چه کاری انجام میدادهاند!
آیه إِنْ حِسابُهُمْ إِلّا عَلی رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ [113]
حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما میفهمیدید.
آیه وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِینَ [114]
و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهمکرد.
آیه إِنْ أَنَا إِلّا نَذِیرٌ مُبِینٌ [115]
من تنها بیمدهندهای آشکارم.
1
(شعراء/ 115)
الرّسول (عَنْ عَبْدِاللَّهِبْنِمَسْعُودٍ قَالَ: مَرَّ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ عَلَی رَسُولاللَّهِ (وَ عِنْدَهُ صُهَیْبٌ وَ خَبَّابٌ وَ بِلَالٌ وَ عَمَّارٌ وَ غَیْرُهُمْ مِنْ ضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِینَ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (أَرَضِیتَ بِهَؤُلَاءِ عَنْ قَوْمِکَ أَ فَنَحْنُ نَکُونُ تَبَعاً لِهَؤُلَاءِ اطْرُدْهُمْ عَنْ بَیْتِکَ فَلَعَلَّکَ إِنْ طَرَدْتَهُمْ اتَّبَعْنَاکَ فَقَالَ (ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا فَأَقِمْهُمْ عَنَّا إِذَا جِئْنَا فَإِذَا قُمْنَا فَأَقْعِدْهُمْ مَعَکَ إِنْ شِئْتَ فَقَالَ نَعَمْ طَمَعاً فِی إِیمَانِهِمْ.
پیامبر ( عبداللهبنمسعود گوید: گروهی از قریش از کنار رسولخدا (گذر میکردند درحالیکه مسلمانانی فقیر همچون صُهیب، خبّاب، بلال، عمّار و دیگران نزد حضرت بودند. گفتند: «ای محمّد (! آیا به این فقیران از قومت بسنده کردهای؟! آیا ما (بزرگان) پیرو اینان باشیم؟! ایشان را از خانهاتبیرون کن، اگر چنین کنی شاید ما از تو پیروی کنیم». پیامبر (فرمود: «ما أَنَا بِطارِدِ المُؤْمِنِینَ». گفتند: «[دستِ کم] هنگامیکه ما نزدت میآییم آنها را از ما دورگردان و وقتی ما رفتیم اگر خواستی ایشان را نزد خود بنشان؛ پیامبر (نیز به امید ایمان آوردن این گروه از قریش، به آنها پاسخ مثبت داد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص594
بحارالأنوار، ج17، ص41
آیه قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ [116]
گفتند: «ای نوح! اگر [از ادّعاهاى خود] دست برنداری، سنگسار خواهی شد».
آیه قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ [117]
گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند.
آیه فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِی وَ مَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ [118]
اکنون میان من و آنها جدایی بیفکن؛ و مرا و مؤمنانی را که با من هستند رهایی بخش.
1
(شعراء/ 118)
علیبنابراهیم (وَ أَمَّا قَوْلُهُ فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً یَقُولُ: اقْضِ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ قَضَاءً.
علیّبنابراهیم ( فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا این است که بین من و آنان داوری کن.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص596
القمی، ج2، ص122/ البرهان
آیه فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ [119]
ما، او و کسانی را که با او بودند، در آن کِشتی که پُر [از انسان و انواع حيوانات] بود، رهایی بخشیدیم.
آیه ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِینَ [120]
سپس باقیماندگان را غرق کردیم.
آیه إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنینَ [121]
در این ماجرا نشانهی روشنی است امّا بیشتر آنان مؤمن نبودند.
آیه وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ [122]
و پروردگار تو عزیز و رحیم است.
1
(شعراء/ 122)
الباقر ( فِی قَوْلِهِ الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ الْمُجَهَّزُ الَّذِی قَدْ فُرِغَ مِنْهُ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا رَفْعُه.
امام باقر ( الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ آن کشتی مجهزی استکه آماده شده است و تنها باید آن را به آب انداخت.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج10، ص596
القمی، ج2، ص125/ البرهان/ الثقلین
- تفسیر روایی سوره شعرا [418 کیلو بایت]